وحید 0319
11th November 2012, 01:27 PM
آقای مدیر؛ خبرنگار رانتخوار نیست!
دادن هدیه از سوی ادارات دولتی و خصوصی به خبرنگاران و نیز آگهیها و رپرتاژهای خبری، همواره دو افت بزرگی است که جامعه رسانهای کشور را تهدید میکند.
هنوز دقایقی از آغاز نشست خبری نگذشته بود که بستههای کادو پیچ به همراه پاکتها روی میز مجاور محل سخنرانی مدیر کل قرار گرفت، آقای مدیر کل که رشته کلام از دستش در رفته بود با لبخندی ملیح گفت: «یکسری هدیه هم سازمان امروز برای شما عزیزان در نظر گرفته تا قلمهای شما، با صلابت بیشتری خدمات خوب سازمانها را به تصویر بکشند.»
وی ادامه داد: «ما انتظار داریم تا به نحو احسن خدمات ما به مردم را بنویسید و در این مسیر اگر اضافه هم نوشتید،طوری نیست!» سپس همچون افرادی که لطیفه شیرینی گفتهاند خنده سر داد و برخی هم همراهیاش کردند. آقای مدیر طوری حرف میزد که انگار هدایا از مال شخصی او تهیه شده است، او در ادامه با اغراق بسیار و بزرگنماییهای غلوانگیز به تشریح خدمات آن اداره پرداخت و سعی کرد تمام کارها را بینظیر جلوه دهد، حتی گاهی برای خبرنگاران تیتر هم مشخص میکرد، بعد هم مدیر روابط عمومی سازمان به حضار گفت: گزارش جلسه را به صورت رپرتاژ، بعد از تایید سازمان چاپ کنید و برای ما فاکتور بفرستید.
در طول جلسه حواس هیچیک از خبرنگاران جمع نبود، برخی لبخند میزدند و در گوشی از چند و چون هدایا میپرسیدند، افراد کمتر مینوشتند و کمتر سئوال میکردند، گویا به طریقی نمکگیر آقای مدیر کل شده بودند، هیچ مبحث مفیدی در جلسه بیان نشد و برخی خبرنگاران با تلفن همراه سعی در خبر کردن خبرنگاران غائب داشتند، برخی از خبرنگاران غیرحرفهایتر هم به جای پرسش و چالش به ستایش از آن سازمان پرداختند...
در آن جلسه و تمام جلسات مشابه همه افراد یک جور تشویق میشوند، پرکار و غیر فعال ندارد، برخی افرادی هم که هدیه میگیرند اصلا خبرنگار نیستند و تصادفی به عنوان همراه، یا به عنوان واسطه برای گرفتن هدیه آمدهاند.
اگر به فلسفه وجودی هدیه دادن وارد شویم، که البته دادن آن بدون توقع و سوء استفاده امری نیکوست، اما برای طی پروسه هدیه دادن، ابتدا باید دلیلی برای هدیه دادن وجود داشته باشد و هدیه گیرنده کاری مفید و مشخص را انجام داده باشد و اگر این هدیه به عنوان جایزه است، گیرندگان آن باید معیارهای خاصی را به نحو احسن گذرانده باشند، همچنین میان هدیه دهنده و هدیه گیرنده باید رابطه عاطفی تعریف شده باشد، که متاسفانه در هیچ کدام از این مصداقها، هدیه دادن ادارات و موسسات به خبرنگاران توجیه و تعریف نمیشود و اساسا هدیهها از اموال شخصی فرد اعطا کننده نیست.
پس تنها نامی که میتوان بر این هدیهها گذاشت، رشوهها و کمیسیونهای بیقاعدهای است که ناخواسته خبرنگاران را در دام بیاخلاقی رسانهای میاندازد و سبب میشود تا او خدای ناکرده در آینده، چشم خود را بر روی رانتهای بزرگ ببندد.
البته به تحقیق مسلم شده است که در تمام موارد هم مدیران و روابط عمومیها مقصر نیستند و گاهی برخی افراد سودجو که میان خبرنگاران نفوذ کردهاند و اصولا رسالت قلم و تقدس این حریم را نمیدانند، با تشکیل گروههای رسانهای، خود جلسه تشکیل میدهند و نوع هدایا را برای آن اداره مشخص میسازند، و البته در این جلسات نیز با لابیهای خاصی تنها همفکران خود را دعوت کرده و از حضور خبرنگاران حرفهای و پرسشگران واقعی در این جلسات خبری نیست و هدف تنها ستایش از مدیری خاص برای رسیدن آن گروه به اهدافشان است.
*هدیه دان مدیران کم کار از انتقاد خبرنگاران کم نمیکند
باری به اینگونه است که وجه حرفهای خبرنگاران سقوط میکند و دیگر روزنامههای پرسشگر روی میز صبحانه مدیران وجود ندارد و دیگر هیتلرهای زمان از خبرنگار به اندازه صد هزار سر نیزه نمیترسند!
با کمی تامل میتوان هدایا را در صندوقهای ازدواج مسکن و... متمرکز کرد، تنها با جمع زدن مبلغ 300 یا 400 هزار تومان سالانه برای هدیه هر خبرنگار در اصفهان به رقمی میرسیم که با آن میتوان یکی از بزرگترین صندوقهای استان را افتتاح کرد، ادارات میتوانند در طول سال، فعالترینهای هر حوزه را شناسایی کنند و در مناسبتی خاص، سالی یکبار با ذکر دلیل و شایستهسالاری از آنها تقدیر کنند.
خبرنگاران باید به درجهای از کمال برسند که هیچ هدیه خارج از این ضوابط را قبول نکنند و این امر برای ادارات نیز یک فرهنگ شود، تا برخی مدیران کم کار بدانند، هدیه دادن از انتقادها کم نمیکند، و همیشه قلمهای تیز خبرنگاران آزاده آماده است کم کاریها را گزارش داده و با هیچ گروه و حزب و سازمانی هم زد و بند، مماشات و مصلحتاندیشی نداشته باشد.
دادن هدیه از سوی ادارات دولتی و خصوصی به خبرنگاران و نیز آگهیها و رپرتاژهای خبری، همواره دو افت بزرگی است که جامعه رسانهای کشور را تهدید میکند.
هنوز دقایقی از آغاز نشست خبری نگذشته بود که بستههای کادو پیچ به همراه پاکتها روی میز مجاور محل سخنرانی مدیر کل قرار گرفت، آقای مدیر کل که رشته کلام از دستش در رفته بود با لبخندی ملیح گفت: «یکسری هدیه هم سازمان امروز برای شما عزیزان در نظر گرفته تا قلمهای شما، با صلابت بیشتری خدمات خوب سازمانها را به تصویر بکشند.»
وی ادامه داد: «ما انتظار داریم تا به نحو احسن خدمات ما به مردم را بنویسید و در این مسیر اگر اضافه هم نوشتید،طوری نیست!» سپس همچون افرادی که لطیفه شیرینی گفتهاند خنده سر داد و برخی هم همراهیاش کردند. آقای مدیر طوری حرف میزد که انگار هدایا از مال شخصی او تهیه شده است، او در ادامه با اغراق بسیار و بزرگنماییهای غلوانگیز به تشریح خدمات آن اداره پرداخت و سعی کرد تمام کارها را بینظیر جلوه دهد، حتی گاهی برای خبرنگاران تیتر هم مشخص میکرد، بعد هم مدیر روابط عمومی سازمان به حضار گفت: گزارش جلسه را به صورت رپرتاژ، بعد از تایید سازمان چاپ کنید و برای ما فاکتور بفرستید.
در طول جلسه حواس هیچیک از خبرنگاران جمع نبود، برخی لبخند میزدند و در گوشی از چند و چون هدایا میپرسیدند، افراد کمتر مینوشتند و کمتر سئوال میکردند، گویا به طریقی نمکگیر آقای مدیر کل شده بودند، هیچ مبحث مفیدی در جلسه بیان نشد و برخی خبرنگاران با تلفن همراه سعی در خبر کردن خبرنگاران غائب داشتند، برخی از خبرنگاران غیرحرفهایتر هم به جای پرسش و چالش به ستایش از آن سازمان پرداختند...
در آن جلسه و تمام جلسات مشابه همه افراد یک جور تشویق میشوند، پرکار و غیر فعال ندارد، برخی افرادی هم که هدیه میگیرند اصلا خبرنگار نیستند و تصادفی به عنوان همراه، یا به عنوان واسطه برای گرفتن هدیه آمدهاند.
اگر به فلسفه وجودی هدیه دادن وارد شویم، که البته دادن آن بدون توقع و سوء استفاده امری نیکوست، اما برای طی پروسه هدیه دادن، ابتدا باید دلیلی برای هدیه دادن وجود داشته باشد و هدیه گیرنده کاری مفید و مشخص را انجام داده باشد و اگر این هدیه به عنوان جایزه است، گیرندگان آن باید معیارهای خاصی را به نحو احسن گذرانده باشند، همچنین میان هدیه دهنده و هدیه گیرنده باید رابطه عاطفی تعریف شده باشد، که متاسفانه در هیچ کدام از این مصداقها، هدیه دادن ادارات و موسسات به خبرنگاران توجیه و تعریف نمیشود و اساسا هدیهها از اموال شخصی فرد اعطا کننده نیست.
پس تنها نامی که میتوان بر این هدیهها گذاشت، رشوهها و کمیسیونهای بیقاعدهای است که ناخواسته خبرنگاران را در دام بیاخلاقی رسانهای میاندازد و سبب میشود تا او خدای ناکرده در آینده، چشم خود را بر روی رانتهای بزرگ ببندد.
البته به تحقیق مسلم شده است که در تمام موارد هم مدیران و روابط عمومیها مقصر نیستند و گاهی برخی افراد سودجو که میان خبرنگاران نفوذ کردهاند و اصولا رسالت قلم و تقدس این حریم را نمیدانند، با تشکیل گروههای رسانهای، خود جلسه تشکیل میدهند و نوع هدایا را برای آن اداره مشخص میسازند، و البته در این جلسات نیز با لابیهای خاصی تنها همفکران خود را دعوت کرده و از حضور خبرنگاران حرفهای و پرسشگران واقعی در این جلسات خبری نیست و هدف تنها ستایش از مدیری خاص برای رسیدن آن گروه به اهدافشان است.
*هدیه دان مدیران کم کار از انتقاد خبرنگاران کم نمیکند
باری به اینگونه است که وجه حرفهای خبرنگاران سقوط میکند و دیگر روزنامههای پرسشگر روی میز صبحانه مدیران وجود ندارد و دیگر هیتلرهای زمان از خبرنگار به اندازه صد هزار سر نیزه نمیترسند!
با کمی تامل میتوان هدایا را در صندوقهای ازدواج مسکن و... متمرکز کرد، تنها با جمع زدن مبلغ 300 یا 400 هزار تومان سالانه برای هدیه هر خبرنگار در اصفهان به رقمی میرسیم که با آن میتوان یکی از بزرگترین صندوقهای استان را افتتاح کرد، ادارات میتوانند در طول سال، فعالترینهای هر حوزه را شناسایی کنند و در مناسبتی خاص، سالی یکبار با ذکر دلیل و شایستهسالاری از آنها تقدیر کنند.
خبرنگاران باید به درجهای از کمال برسند که هیچ هدیه خارج از این ضوابط را قبول نکنند و این امر برای ادارات نیز یک فرهنگ شود، تا برخی مدیران کم کار بدانند، هدیه دادن از انتقادها کم نمیکند، و همیشه قلمهای تیز خبرنگاران آزاده آماده است کم کاریها را گزارش داده و با هیچ گروه و حزب و سازمانی هم زد و بند، مماشات و مصلحتاندیشی نداشته باشد.