وحید 0319
10th October 2012, 01:32 PM
شاید شما جزو کسانی باشید که در به یاد آوردن چهرهها مشکل داشته باشید، شاید از اینکه مثل دوستان و دیگر افراد خانواده حافظه قویای در این مورد ندارید، پیش خودتان ناراحت باشید، خودتان را سرزنش کنید یا احساس کنید که کمهوش هستید، اما این فقط شما نیستید که این مشکل را دارید، دو درصد از کل مردم، بیش و کم، همین مشکل شما را دارند. بیایید این پست را با شرح زندگی کسی که به شدت این مشکل را دارد، شروع کنیم:
ساندرا اوکانر با دختر ۲۴ سالهاش -بِکی- زندگی میکند، با وچود اینکه او هر روز دخترش را میبینید، اما اگر از او بخواهید که ظاهر دخترش را توصیف کند، میبینید که او قادر به این کار نیست، ساندرا چشمانش را میبندد و به سختی تمرکز میکند، بلکه موفق به انجام این کار شود، اما نمیتواند!
ساندرا مبتلا به بیماری عجیب و کمتر شناختهشدهای به نام «کوری چهره» است، به این معنی که او نمیتواند چهره افرادی را که میشناسد، به خاطر بسپارد، حتی چهره نزدیکترین آنها را.
او تقلا میکند که همسرش را در میان یک جمعیت شناسایی کند، یا وقتی به فرودگاه برای استقبال از پسرش میرود او را پیدا کند، اما نمیتواند. او حتی نمیتواند در یک عکس دستجمعی، خودش را پیدا کند. او زمانی را به یاد میآورد که هفتساله بود و در کلاس درس عکسی با همکلاسیهایش گرفته بود، او نمیتوانست خودش را در عکس پیدا کند. حتی وقتی بعضی از همکلاسیها اذیتش میکردند، او نمیتوانست آنها را به آموزگار معرفی کند.
http://www.funpatogh.com/uploads/admin/13496330731.jpg
ساندرا هر وقت که به آینه نگاه میکند، شگفتزده میشود، او زن میان سال معمولیای را در آینه میبیند که به او زل زده است و به ناگاه متوجه میشود که این خود اوست. در همین حال اگر عکس افراد دیگری هم در آینه افتاده باشد، او نمیتواند شناسایی کند که کدام چهره متعلق به خود اوست.
آشنایی او با همسرش -دِرِک- مدیون حضور او در یک برنامه رادیویی بود، او در ۱۸ سالگی در یک برنامه رادیویی شرکت کرد تا در مورد بیماری عجیباش صحبت کند، همین جا بود که او با همسرش آشنا شد.
طبعا شاید این سؤال برایتان پیش بیاید که ساندرا چطور همسرش را در جمع شناسایی میکند. از روی ژاکت قرمزی که درک همیشه میپوشد!
البته سوء تفاهمها بین این زن و شوهر هم کم نبودهاند، مثلا یک بار ساندرا شاکی شده بود که چرا درک در خیابان با یک زن جذاب صحبت میکند! اما در واقع مردی که با آن زن صحبت میکرد، درک نبود، بلکه مرد همسایه بود!
دختر ساندرا – بکی- همیشه لباس سبز میپوشد تا مادرش راحتتر بتواند شناساییاش کند، پسر او هم به همه دوستانش گفته که مادرش، کوری چهره دارد، تا آنها وقتی با بیاعتنایی مادرش روبرو میشوند، دلخور نشوند.
یک میلیون نفر در برتانیا، مبتلا به درجاتی از کوری چهره هستند که اصطلاحا پروسپاگنوزیا prosopagnosia خوانده میشود. البته همه بیماران مبتلا به شکل شدید بیماری نیستند.
ساندرا در نتیجه این بیماری، هیچ دوستی ندارد، آخر چه کسی را میشود پیدا کرد که بعد از آشنایی از او برای پنچمین و ششمین بار نامش را بپرسید، همچنان مایل به حفظ دوستی باشد؟! او تا حالا فقط دو بار به جشن تولدها دعوت شده است و به خاطر مشکلی که دارد، از ارتباط چشمی با دیگران اجتناب میکند.
اما چه چیز باعث این بیماری میشود؟ مشکل مادرزادی یا عصبیای ایجاد شده در دوکیشکل یا fusiform مغز باعث این بیماری میشود.
تصور میرود که دو درصد مردم، درجاتی از این بیماری را داشته باشند، این بیماری مردان و زنان را به یک میزان گرفتار میکند.
جالب است که کار ساندرا بچهداری است، او از ۴ بچه مواظبت میکند، برای اینکه او آنها را شناسایی کند، او مجبور است که عکسهایی از آنها داشته باشد و مدام به آنها نگاه کند و با توجه به جزئیاتی مثل خالها و علایم مادرزادی، رنگ و حالت مو یا نحوه گام برداشتن آنها، شناییشان کند.
ساندرا تا ۴۰ سالگی متوجه ماهیت مشکل خود نبود و نمیدانست که این مشکل از نظر پزشکی چطور توجیه میشود، در این زمان بود که او با یک جستجوی اینترنتی متوجه بیماریاش شد، اما خوشحالی او بابت پیدا کردن علت بیماریاش زیاد باقی نماند، چون به زودی فهمید که بیماریاش، درمان خاصی ندارد.
مثل بعضی دیگر از ناتوانیها، این بیماری خاص هم باعث تقویت حواس دیگر در ساندرا شده است، در مورد تمرکز مدام او برای شناسایی افراد با استفاده از حرکات و حالات صورت و بدن، منجر به قوی شدن درک زبان بدن شده است.
یک مورد دیگر این بیمار سارا وینگمن ۲۹ ساله است، او یک تحلیلگر اقتصادی باهوش با ضریب هوشی ۱۵۰ است، او هم به دردسرهای این بیماری مواجه است، او نمیتواند شوهای تلویزیونی را تماشا کند، چون مدام چهره کاراکترها را با هم اشتباه میگیرد، او مجبور است در فیسبوک توضیح بدهد که به خاطر بیماری ممکن است گاهی بعضی از دوستان را ایگنور کند و آنها باید او را درک کنند و رنجیده نشوند. او وقتی که با نامزدش آشنا شد، فقط به هوش و خوشصحبتی او توجه کرد و اهمیتی به چهره و زیباییاش نداد، چون میدانست که قیافهها را خیلی زود فراموش میکند.
ساندرا اوکانر با دختر ۲۴ سالهاش -بِکی- زندگی میکند، با وچود اینکه او هر روز دخترش را میبینید، اما اگر از او بخواهید که ظاهر دخترش را توصیف کند، میبینید که او قادر به این کار نیست، ساندرا چشمانش را میبندد و به سختی تمرکز میکند، بلکه موفق به انجام این کار شود، اما نمیتواند!
ساندرا مبتلا به بیماری عجیب و کمتر شناختهشدهای به نام «کوری چهره» است، به این معنی که او نمیتواند چهره افرادی را که میشناسد، به خاطر بسپارد، حتی چهره نزدیکترین آنها را.
او تقلا میکند که همسرش را در میان یک جمعیت شناسایی کند، یا وقتی به فرودگاه برای استقبال از پسرش میرود او را پیدا کند، اما نمیتواند. او حتی نمیتواند در یک عکس دستجمعی، خودش را پیدا کند. او زمانی را به یاد میآورد که هفتساله بود و در کلاس درس عکسی با همکلاسیهایش گرفته بود، او نمیتوانست خودش را در عکس پیدا کند. حتی وقتی بعضی از همکلاسیها اذیتش میکردند، او نمیتوانست آنها را به آموزگار معرفی کند.
http://www.funpatogh.com/uploads/admin/13496330731.jpg
ساندرا هر وقت که به آینه نگاه میکند، شگفتزده میشود، او زن میان سال معمولیای را در آینه میبیند که به او زل زده است و به ناگاه متوجه میشود که این خود اوست. در همین حال اگر عکس افراد دیگری هم در آینه افتاده باشد، او نمیتواند شناسایی کند که کدام چهره متعلق به خود اوست.
آشنایی او با همسرش -دِرِک- مدیون حضور او در یک برنامه رادیویی بود، او در ۱۸ سالگی در یک برنامه رادیویی شرکت کرد تا در مورد بیماری عجیباش صحبت کند، همین جا بود که او با همسرش آشنا شد.
طبعا شاید این سؤال برایتان پیش بیاید که ساندرا چطور همسرش را در جمع شناسایی میکند. از روی ژاکت قرمزی که درک همیشه میپوشد!
البته سوء تفاهمها بین این زن و شوهر هم کم نبودهاند، مثلا یک بار ساندرا شاکی شده بود که چرا درک در خیابان با یک زن جذاب صحبت میکند! اما در واقع مردی که با آن زن صحبت میکرد، درک نبود، بلکه مرد همسایه بود!
دختر ساندرا – بکی- همیشه لباس سبز میپوشد تا مادرش راحتتر بتواند شناساییاش کند، پسر او هم به همه دوستانش گفته که مادرش، کوری چهره دارد، تا آنها وقتی با بیاعتنایی مادرش روبرو میشوند، دلخور نشوند.
یک میلیون نفر در برتانیا، مبتلا به درجاتی از کوری چهره هستند که اصطلاحا پروسپاگنوزیا prosopagnosia خوانده میشود. البته همه بیماران مبتلا به شکل شدید بیماری نیستند.
ساندرا در نتیجه این بیماری، هیچ دوستی ندارد، آخر چه کسی را میشود پیدا کرد که بعد از آشنایی از او برای پنچمین و ششمین بار نامش را بپرسید، همچنان مایل به حفظ دوستی باشد؟! او تا حالا فقط دو بار به جشن تولدها دعوت شده است و به خاطر مشکلی که دارد، از ارتباط چشمی با دیگران اجتناب میکند.
اما چه چیز باعث این بیماری میشود؟ مشکل مادرزادی یا عصبیای ایجاد شده در دوکیشکل یا fusiform مغز باعث این بیماری میشود.
تصور میرود که دو درصد مردم، درجاتی از این بیماری را داشته باشند، این بیماری مردان و زنان را به یک میزان گرفتار میکند.
جالب است که کار ساندرا بچهداری است، او از ۴ بچه مواظبت میکند، برای اینکه او آنها را شناسایی کند، او مجبور است که عکسهایی از آنها داشته باشد و مدام به آنها نگاه کند و با توجه به جزئیاتی مثل خالها و علایم مادرزادی، رنگ و حالت مو یا نحوه گام برداشتن آنها، شناییشان کند.
ساندرا تا ۴۰ سالگی متوجه ماهیت مشکل خود نبود و نمیدانست که این مشکل از نظر پزشکی چطور توجیه میشود، در این زمان بود که او با یک جستجوی اینترنتی متوجه بیماریاش شد، اما خوشحالی او بابت پیدا کردن علت بیماریاش زیاد باقی نماند، چون به زودی فهمید که بیماریاش، درمان خاصی ندارد.
مثل بعضی دیگر از ناتوانیها، این بیماری خاص هم باعث تقویت حواس دیگر در ساندرا شده است، در مورد تمرکز مدام او برای شناسایی افراد با استفاده از حرکات و حالات صورت و بدن، منجر به قوی شدن درک زبان بدن شده است.
یک مورد دیگر این بیمار سارا وینگمن ۲۹ ساله است، او یک تحلیلگر اقتصادی باهوش با ضریب هوشی ۱۵۰ است، او هم به دردسرهای این بیماری مواجه است، او نمیتواند شوهای تلویزیونی را تماشا کند، چون مدام چهره کاراکترها را با هم اشتباه میگیرد، او مجبور است در فیسبوک توضیح بدهد که به خاطر بیماری ممکن است گاهی بعضی از دوستان را ایگنور کند و آنها باید او را درک کنند و رنجیده نشوند. او وقتی که با نامزدش آشنا شد، فقط به هوش و خوشصحبتی او توجه کرد و اهمیتی به چهره و زیباییاش نداد، چون میدانست که قیافهها را خیلی زود فراموش میکند.