آسد مرتضي
5th October 2012, 08:40 PM
هی ابر میشدم من و باران نمیگرفت
باید شروع میشد و پایان نمیگرفت
تصویر گیج زندگیِ با توام دریغ
از دور جلوه داشت ولی جان نمیگرفت
من ساده عاشقت شده بودم ولی چه سود
وقتی كه زندگی به من آسان نمیگرفت
بین من و تو فاصله انداخت عاقبت
تقدیر از من و تو كه فرمان نمیگرفت
كیفیت عبور تو از من....من از تو ....آه!
این گونه كاش سیر شتابان نمی گرفت
خشكید چشمههای امیدی كه داشتیم
باران نمیگرفت...نه، باران نمیگرفت
دنیا دلش شكست برای من و تو آه!
ما دلشكستهها كه دعامان نمیگرفت
بی شك اگر كه میشیِ چشمت نبود عشق
در من هنوز هم سر و سامان نمیگرفت
از: مهرداد نصرتی
باید شروع میشد و پایان نمیگرفت
تصویر گیج زندگیِ با توام دریغ
از دور جلوه داشت ولی جان نمیگرفت
من ساده عاشقت شده بودم ولی چه سود
وقتی كه زندگی به من آسان نمیگرفت
بین من و تو فاصله انداخت عاقبت
تقدیر از من و تو كه فرمان نمیگرفت
كیفیت عبور تو از من....من از تو ....آه!
این گونه كاش سیر شتابان نمی گرفت
خشكید چشمههای امیدی كه داشتیم
باران نمیگرفت...نه، باران نمیگرفت
دنیا دلش شكست برای من و تو آه!
ما دلشكستهها كه دعامان نمیگرفت
بی شك اگر كه میشیِ چشمت نبود عشق
در من هنوز هم سر و سامان نمیگرفت
از: مهرداد نصرتی