وحید 0319
2nd October 2012, 09:24 PM
در سرزمین سهراب، مطهره چشم انتظار کمک است
جام جم: مطهره دو روزه بود که پدر و مادرش بچه رنجور ۷۰۰ گرمیشان را که کیستی در کلیههایش داشت در گوشهای از خیابانهای قمصر کاشان رها کردند و گوش به زنگ ماندند که کی از گرسنگی میمیرد.
اما حسین مثل یک ناجی از راه رسید. وقتی او آمد لبهای مطهره از شدت سرما کبود شده بود و مورچههای فرصتطلب به بدنش هجوم برده بودند و پاهایش را گاز میگرفتند و نوزاد جیغ میکشید.
حسین سراسیمه نوزاد را بغل کرد، مورچهها را که پاهای نازک و استخوانی او را گاز گرفته بودند با دستهایش پس زد و نوزاد زخمی را که دیگر نایی برای ناله کردن نداشت به بیمارستان برد.
درد مطهره کیستی بود که در کلیههایش بود، همان دردی که پدر و مادرش بلافاصله پس از تولد از آن باخبر شده بودند و برای خلاصی از زحمت پرستاری از کودکی رنجور، او را سر راه گذاشتند تا هر چه زودتر بمیرد و زحمت را کم کند.
اما حسین دلش طاقت نیاورد، ضجههای دردناک مطهره از او فرشتهای مهربان ساخت که بالشهایش را زیر بغل دخترک بگذارد و در خانه محقرش پناهش دهد.
حسین با خرج خودش کیست کلیه مطهره را جراحی کرد، اما دخترک حالا گرفتار نارسایی کلیه است که اگر روزی چهار بار دیالیز نشود، میمیرد.
حسین و همسرش حرفی برای ادامه دیالیز ندارند، اما دستشان خالی است. او کارگر شهرداری قمصر است که در فضاهای سبز باغبانی میکند و حقوق بخور و نمیرش اگر شانس بیاورند کفاف سیر شدن شکمشان را میدهد.
هزینههای درمان مطهره اما خیلی زیاد است. حسین و زن و دو فرزندش مدتهاست که نیمهسیر میخوابند و بعضی روزها از غذا خوردن صرفنظر میکنند تا داروهای مطهره را جور کنند.
پزشکان گفتهاند دردهای مطهره با پیوند کلیه تمام میشود، اما حسین هیچ پولی برای خرید کلیه ندارد، حتی اگر ماهها گرسنگی بکشد و ریال به ریال درآمدش را پسانداز کند.
حسین حالا هر روز سرش را رو به آسمان میکند و طوری که مطهره نشنود زمزمه میکند که دختر کوچک من! بالاخره روزگار سخت و آوارگیات تمام میشود و دیگر کسی به تو کینه نمیورزد و آرزوی مرگت را نمیکند.
حالا اگر شما مردم مهربان و نوعدوست میخواهید با مردی که پدر نبود، اما پدری را در حق کودکی بیکس تمام کرد، همصدا شوید با خبرنگار خبرگزاری فارس که خودش از نزدیک مطهره را دیده و از زندگی پرزجرش عکس انداخته، تماس بگیرید تا دختر کوچک کاشانی بداند که در ایران آدمهای مهربانی هستند که دلشان از درد و رنج دختری معصوم میلرزد.
جام جم: مطهره دو روزه بود که پدر و مادرش بچه رنجور ۷۰۰ گرمیشان را که کیستی در کلیههایش داشت در گوشهای از خیابانهای قمصر کاشان رها کردند و گوش به زنگ ماندند که کی از گرسنگی میمیرد.
اما حسین مثل یک ناجی از راه رسید. وقتی او آمد لبهای مطهره از شدت سرما کبود شده بود و مورچههای فرصتطلب به بدنش هجوم برده بودند و پاهایش را گاز میگرفتند و نوزاد جیغ میکشید.
حسین سراسیمه نوزاد را بغل کرد، مورچهها را که پاهای نازک و استخوانی او را گاز گرفته بودند با دستهایش پس زد و نوزاد زخمی را که دیگر نایی برای ناله کردن نداشت به بیمارستان برد.
درد مطهره کیستی بود که در کلیههایش بود، همان دردی که پدر و مادرش بلافاصله پس از تولد از آن باخبر شده بودند و برای خلاصی از زحمت پرستاری از کودکی رنجور، او را سر راه گذاشتند تا هر چه زودتر بمیرد و زحمت را کم کند.
اما حسین دلش طاقت نیاورد، ضجههای دردناک مطهره از او فرشتهای مهربان ساخت که بالشهایش را زیر بغل دخترک بگذارد و در خانه محقرش پناهش دهد.
حسین با خرج خودش کیست کلیه مطهره را جراحی کرد، اما دخترک حالا گرفتار نارسایی کلیه است که اگر روزی چهار بار دیالیز نشود، میمیرد.
حسین و همسرش حرفی برای ادامه دیالیز ندارند، اما دستشان خالی است. او کارگر شهرداری قمصر است که در فضاهای سبز باغبانی میکند و حقوق بخور و نمیرش اگر شانس بیاورند کفاف سیر شدن شکمشان را میدهد.
هزینههای درمان مطهره اما خیلی زیاد است. حسین و زن و دو فرزندش مدتهاست که نیمهسیر میخوابند و بعضی روزها از غذا خوردن صرفنظر میکنند تا داروهای مطهره را جور کنند.
پزشکان گفتهاند دردهای مطهره با پیوند کلیه تمام میشود، اما حسین هیچ پولی برای خرید کلیه ندارد، حتی اگر ماهها گرسنگی بکشد و ریال به ریال درآمدش را پسانداز کند.
حسین حالا هر روز سرش را رو به آسمان میکند و طوری که مطهره نشنود زمزمه میکند که دختر کوچک من! بالاخره روزگار سخت و آوارگیات تمام میشود و دیگر کسی به تو کینه نمیورزد و آرزوی مرگت را نمیکند.
حالا اگر شما مردم مهربان و نوعدوست میخواهید با مردی که پدر نبود، اما پدری را در حق کودکی بیکس تمام کرد، همصدا شوید با خبرنگار خبرگزاری فارس که خودش از نزدیک مطهره را دیده و از زندگی پرزجرش عکس انداخته، تماس بگیرید تا دختر کوچک کاشانی بداند که در ایران آدمهای مهربانی هستند که دلشان از درد و رنج دختری معصوم میلرزد.