h.jabbari
30th September 2012, 11:52 AM
1)در یک سیستم هزینه یابی استاندارد،هزینه های واقعی با هزینه های موردانتظار مقایسه شده وانحرافات از نتایج مورد انتظاربدست می آید که این انحرافات مدیریت را دراندازه گیری کارایی ،تصحیح وترمیم عدم کارایی ونهایتا کنترل هزینه ها کمک می کند. بنابراین یکی ازاهداف سیستم هزینه یابی استاندارد، تسهیل روشهای هزینه یابی استاندارد در هردو سیستم هزینه یابی مرحله ای وسفارش کارقابل استفاده می باشد.
2)معادل آحاد در سیستم هزینه یابی استاندارد تا حدود زیادی مشابه معادل آحاد به روشfifoدرسیستم هزینه یابی مرحله ای است ،با این تفاوت که هیچگونه ضایعات عادی وضایعات غیر عادی درمعادل آحاد منظور نمی شود ، چرا که در وا قع سیستم هزینه یابی استاندارد، ضایعات عادی در کارت استاندارد لحاظ شده وهرگونه ضایعات غیر عادی در انحرافات بازده تجلی پیدا می کند ونیازی به تعیین بهای تمام شده آن نیست .
3)مناسب ترین زمان برای تشخیص وتفکیک انحراف نرخ مواد ،زمان خرید مواد می باشد،چرا که مسئولیت انحراف نرخ مواد با دایره خرید بوده و می بایست دراولین زمان ممکن به اطلاع دایره مذکور رسانده شود.
4)پاسخگویی به یک انحراف خاص زاییده فرایند تصمیم گیری وکنترل مربوط به آن می باشد. ازآنجایی که مسئولیت خرید با دایره خرید و مسئولیت مصرف با دایره تولید است ،لذا پاسخگویی به انحرافات نامساعد نرخ ومصرف مواد نیز به ترتیب با همین دوایر خواهد بود.
5)انحراف نرخ مساعد نتیجه خرید مواد با قیمتی کمتر ازقیمت استاندارد است، همچنین انحراف مصرف نا مساعد نشان دهنده مصرف بیش از مصرف استاندارد می باشد. بنابراین چنانچه دایره خرید موادی با کیفیت پائین تر از استانداردخریداری نماید، انحراف نرخ موادمساعد خواهد بودو به دلیل نا مرغوب بودن مواد،مصرف واقعی بیش ازمصرف استانداردخواهد شد،در نتیجه انحراف مصرف موادنامساعد خواهد شد. کارایی کارگران وماشین آلات وتغییر درترکیب تولید محصولات تاثیری بر نرخ موادو در نتیجه انحراف نرخ مواد نخواهد داشت.
6)انحراف کل ممکن است نتیجه دو انحراف مساعد و نامساعد باشد، در نتیجه تجزیه تحلیل اجزای انحراف کل مواد(نرخ ومصرف) به صورت جداگانه ،اطلاعات مفید تری را درپی خواهد داشت که نهایتا از انحراف نرخ برای ارزیابی دایره خرید و ازانحراف مصرف برای ارزیابی هرگونه عدم کارایی در تولیداستفاده می شود.
7)بهای استاندارد یک واحد محصول ازبابت دستمزد(بازده استاندارد مواد – تولید واقعی از لحاظ دستمزد )=انحراف بازده دستمزد
یا
نرخ استاندارد(ساعت کار استاندارد برای تولید استاندارد- ساعت کار استانداردبرای تولید واقعی )=انحراف بازده دستمزد
به جای عبارت "ساعت کار استاندارد برای تولید استاندارد"از عبارت"ساعت کار استاندارد برای تبدیل مواد نیز استفاده می شود.
8)در انحراف ظرفیت سربارساعت کار واقعی با ساعت کار بودجه ای مقایسه می شود.چون انحراف ظرفیت نامساعد است ،بنابراین ساعت کار واقعی کمتر از ساعت کار بودجه ای می باشد. در انحراف حجم سربارساعت کار استاندارد برای تولید واقعی با ساعت کار بودجه ای مقایسه می شود. چون انحراف حجم مساعد است ، بنابراین ساعت کار استاندارد برای تولید واقعی بیشتر از ساعت کار بودجه ای می باشد.
نتیجه ای که از مطالب فوق حاصل می شوداین است که ساعت کار استانداردبرای تولید واقعی بیشتر از ساعت کار واقعی می باشد،بنابراین انحراف کارایی سربار مساعد خواهد بود.
9)چنانچه ساعت کار استاندارد برای تولید واقعی برابر با ساعت کار واقعی باشد،انحراف کارایی سربارثابت صفر بوده ودر نتیجه انحراف ظرفیت سربار برابربا انحراف حجم سربار خواهد بود.
10)انحرافات مصرف مواد، کارایی دستمزد وکارایی سربار هنگامی ایجاد می شودکه مقادیر واقعی با مقادیر استاندارد متفاوت باشند ومدیر تولیدنسبت به مقادیروارده به تولید کنترل بیشتری دارد. انحراف ظرفیت سربارازتفاوت سطح تولید واقعی با سطح تولید بودجه شده ناشی می شود وبه طور معمول سطح تولید واقعی با سطح تولید بودجه شده که ملاک محاسبه نرخ جذب سربار قرارگرفته،متفاوت بوده ولذا مدیر تولید نسبت به آن کنترلی ندارد.
11) نرخ سربارثابت(ساعت کار بودجه ای – ساعت کار استاندارد برای تولید واقعی)= انحراف حجم سربار
نرخ سربارثابت(ساعت کار بودجه ای – ساعت کار واقعی )= انحراف ظرفیت سربار
ساعت کار بودجه ای‹ساعت کار استاندارد برای تولید واقعی‹کار واقعی
ساعت کار استاندارد باری تولید واقعی بیشتر از ساعت کار بودجه ای است، پس انحراف حجم سربار مساعد است.
ساعت کار واقعی بیشتر از ساعت کاربودجه ای است، پس انحراف ظرفیت سربارمساعد است.
ساعت کار واقعی بیشتر ازساعت کار استاندارد برای تولید واقعی است، پس انحراف ظرفیت سرباربزرگتر از انحراف حجم سرباراست.
2)معادل آحاد در سیستم هزینه یابی استاندارد تا حدود زیادی مشابه معادل آحاد به روشfifoدرسیستم هزینه یابی مرحله ای است ،با این تفاوت که هیچگونه ضایعات عادی وضایعات غیر عادی درمعادل آحاد منظور نمی شود ، چرا که در وا قع سیستم هزینه یابی استاندارد، ضایعات عادی در کارت استاندارد لحاظ شده وهرگونه ضایعات غیر عادی در انحرافات بازده تجلی پیدا می کند ونیازی به تعیین بهای تمام شده آن نیست .
3)مناسب ترین زمان برای تشخیص وتفکیک انحراف نرخ مواد ،زمان خرید مواد می باشد،چرا که مسئولیت انحراف نرخ مواد با دایره خرید بوده و می بایست دراولین زمان ممکن به اطلاع دایره مذکور رسانده شود.
4)پاسخگویی به یک انحراف خاص زاییده فرایند تصمیم گیری وکنترل مربوط به آن می باشد. ازآنجایی که مسئولیت خرید با دایره خرید و مسئولیت مصرف با دایره تولید است ،لذا پاسخگویی به انحرافات نامساعد نرخ ومصرف مواد نیز به ترتیب با همین دوایر خواهد بود.
5)انحراف نرخ مساعد نتیجه خرید مواد با قیمتی کمتر ازقیمت استاندارد است، همچنین انحراف مصرف نا مساعد نشان دهنده مصرف بیش از مصرف استاندارد می باشد. بنابراین چنانچه دایره خرید موادی با کیفیت پائین تر از استانداردخریداری نماید، انحراف نرخ موادمساعد خواهد بودو به دلیل نا مرغوب بودن مواد،مصرف واقعی بیش ازمصرف استانداردخواهد شد،در نتیجه انحراف مصرف موادنامساعد خواهد شد. کارایی کارگران وماشین آلات وتغییر درترکیب تولید محصولات تاثیری بر نرخ موادو در نتیجه انحراف نرخ مواد نخواهد داشت.
6)انحراف کل ممکن است نتیجه دو انحراف مساعد و نامساعد باشد، در نتیجه تجزیه تحلیل اجزای انحراف کل مواد(نرخ ومصرف) به صورت جداگانه ،اطلاعات مفید تری را درپی خواهد داشت که نهایتا از انحراف نرخ برای ارزیابی دایره خرید و ازانحراف مصرف برای ارزیابی هرگونه عدم کارایی در تولیداستفاده می شود.
7)بهای استاندارد یک واحد محصول ازبابت دستمزد(بازده استاندارد مواد – تولید واقعی از لحاظ دستمزد )=انحراف بازده دستمزد
یا
نرخ استاندارد(ساعت کار استاندارد برای تولید استاندارد- ساعت کار استانداردبرای تولید واقعی )=انحراف بازده دستمزد
به جای عبارت "ساعت کار استاندارد برای تولید استاندارد"از عبارت"ساعت کار استاندارد برای تبدیل مواد نیز استفاده می شود.
8)در انحراف ظرفیت سربارساعت کار واقعی با ساعت کار بودجه ای مقایسه می شود.چون انحراف ظرفیت نامساعد است ،بنابراین ساعت کار واقعی کمتر از ساعت کار بودجه ای می باشد. در انحراف حجم سربارساعت کار استاندارد برای تولید واقعی با ساعت کار بودجه ای مقایسه می شود. چون انحراف حجم مساعد است ، بنابراین ساعت کار استاندارد برای تولید واقعی بیشتر از ساعت کار بودجه ای می باشد.
نتیجه ای که از مطالب فوق حاصل می شوداین است که ساعت کار استانداردبرای تولید واقعی بیشتر از ساعت کار واقعی می باشد،بنابراین انحراف کارایی سربار مساعد خواهد بود.
9)چنانچه ساعت کار استاندارد برای تولید واقعی برابر با ساعت کار واقعی باشد،انحراف کارایی سربارثابت صفر بوده ودر نتیجه انحراف ظرفیت سربار برابربا انحراف حجم سربار خواهد بود.
10)انحرافات مصرف مواد، کارایی دستمزد وکارایی سربار هنگامی ایجاد می شودکه مقادیر واقعی با مقادیر استاندارد متفاوت باشند ومدیر تولیدنسبت به مقادیروارده به تولید کنترل بیشتری دارد. انحراف ظرفیت سربارازتفاوت سطح تولید واقعی با سطح تولید بودجه شده ناشی می شود وبه طور معمول سطح تولید واقعی با سطح تولید بودجه شده که ملاک محاسبه نرخ جذب سربار قرارگرفته،متفاوت بوده ولذا مدیر تولید نسبت به آن کنترلی ندارد.
11) نرخ سربارثابت(ساعت کار بودجه ای – ساعت کار استاندارد برای تولید واقعی)= انحراف حجم سربار
نرخ سربارثابت(ساعت کار بودجه ای – ساعت کار واقعی )= انحراف ظرفیت سربار
ساعت کار بودجه ای‹ساعت کار استاندارد برای تولید واقعی‹کار واقعی
ساعت کار استاندارد باری تولید واقعی بیشتر از ساعت کار بودجه ای است، پس انحراف حجم سربار مساعد است.
ساعت کار واقعی بیشتر از ساعت کاربودجه ای است، پس انحراف ظرفیت سربارمساعد است.
ساعت کار واقعی بیشتر ازساعت کار استاندارد برای تولید واقعی است، پس انحراف ظرفیت سرباربزرگتر از انحراف حجم سرباراست.