وحید 0319
29th September 2012, 07:15 PM
چاه عودلاجان؛ بیآب برای مردم، ناندار برای پیمانکار
عودلاجان این روزها میدان زورآزمایی شرکتهای پیمانکار مرمت و بازسازی شده است. نزدیک به شش ماه است که شرکتهای مرمتی میآیند و میروند.
عودلاجان این روزها میدان زورآزمایی شرکتهای پیمانکار مرمت و بازسازی شده است. نزدیک به شش ماه است که شرکتهای مرمتی میآیند و میروند. قراردادها بسته و داربستها زده میشود و بعد دوباره قراردادها فسخ میشوند. پیمانکارها میروند ولی داربستها میمانند تا نوبت به پیمانکار بعدی برسد و باز دوباره از سر داربستی دیگر و پیمانی دیگر و فسخی دیگر!
دیرزمانی بود که دوستداران میراث فرهنگی هشدار میدانند که چرا مسئولان به داد عودلاجان قدیمی، محله پر برو و بیای پایتخت نمیرسند. محلهای که همراه با محلههای ارگ، دولت، سنگلج، بازار و چالمیدان تهران کلان محلههای عصر ناصری بودند . قرار بود که با اجرای این طرح، محله نجات پیدا کند.
اما همه آرزوهای دوستداران میراث فرهنگی با به وجود آمدن وضعیت جدید بازارچه عودلاجان، نقش بر آب شد. چراکه وقتی عودلاجان برای مرمت اعتبار گرفت، ناگهان حس رقابت کاذبی میان شرکتهای پیمانکار به وجود آمد و بعد از آن هم موضوع ارتباطات شرکتها و مسئولان مربوطه مطرح شد.هرچند وقتی از بهروز کاشف، مدیر بافت تاریخی تهران دراین باره سوال پرسیده شود، می گوید:« تمام این بحثها مربوط به زمانی بود که تفاهمنامه میان سازمان میراث فرهنگی، شهرداری و کسبه منعقد نشده بود. اکنون تفاهم نامه مشترکی بین این ارگانها و نهادهای مردمی بسته و مشکلات موجود برطرف شده است.»
یکی از کسبه در حالی که از وضعیت موجود اظهار تاسف می کند، می گوید:« بارها و بارها مسئولان آمدند و رفتند اما متاسفانه شرایط هر روز بدتر از دیروز می شود. مسئولان وعده داده بودند، به ما که سه ماهه این پروژه تمام می شود، اکنون شش ماه شده و هنوز یک درصد کار پیش نرفته است.»
او با اشاره به داربست های نصفه و نیمه می گوید:«تمام داربستها در حال خراب شدن هستند. نمی دانم، چرا پیمانکار از همه طرف کار را آغاز کرده است. چرا یک بخش را شروع نکرده، به سراغ بخش دیگر برود که حداقل در حین کار مرمت، ما هم به کسب و کارمان برسیم.»
او در شرح این قرار داد، توضیح می دهد که در تفاهم نامه منعقد شده، هر کدام از طرفین قرارداد، 30 درصد سهیم هستند و اکنون شرایط برای اجرای آن به بهترین شکل موجود است.
در همین حال، رییس میراث فرهنگی تهران هم وقتی بحث عودلاجان پیش می آید، همه حرفهای کاشف را تایید کرده و قاطعانه می گوید که بهترین نوع همکاری میان شهرداری و سازمان میراث فرهنگی برقرار است و وضعیت عودلاجان هر روز بهتر از دیروز میشود.
به رغم گفتههای مدیر بافت تاریخی تهران و رییس میراث فرهنگی پایتخت، مشاهدات نشان می دهد که وضعیت عودلاجان هر روز بدتر از روز گذشته میشود. از عودلاجان تنها یک تابلو آبی بر سر در آن باقی مانده و همه دیوارهای آن در حال فرو ریختن است. برای اجرای این طرح هم، بازارچه عودلاجان شش ماه است که بسته شده و در این مدت حتی یک درصد کار پیش نرفته. کسبه این محله هم به شدت به وضعیت موجود اعتراض دارند.
محمدحسن محبعلی، استاد پیشکسوت مرمت آثار تاریخی و معاون پیشین حفظ و احیای سازمان میراث فرهنگی کشور در این باره لب به اعتراض گشوده و می گوید که عوض کردن مرتب پیمانکاران در حین انجام مرمت بیش از هر چیز دیگری به آثار تاریخی صدمه می زند.
به گفته او، گاهی قراردادهایی برای مرمت یک اثر تاریخی بسته می شود که بیشتر به مسئله مالی آن توجه می شود درحالی که مرمت نیاز به سابقه و کارکشتگی و تخصص دارد. دیگر برای ساماندهی نباید به کمیت توجه داشت، کیفیت بسیار مهم است.
علی اصغر شعرباف، استاد هنرهای وابسته به معماری هم درباره وضعیت عودلاجان بر این باوراست که سوء استفادهها هنگام مرمت باعث شده که شرایط سختی برای آثار تاریخی به وجود آید.
او که سال ها در زمینه مرمت فعالیت کرده است، مشکلات امروز مرمت عودلاجان را ناشی از وضعیت کلی تری میداند و می گوید که چون عشق به مرمت آثار تاریخی از بین رفته، همین امر باعث شده است که پیمانکاران مادی شوند و همین به آثار تاریخی صدمه وارد می کند.
به جز کارشناسان و دوستداران میراث فرهنگی، کسبه عودلاجان هم این روزها حال خوشی ندارند. یکی از مهمترین مشکلاتی که کسبه پس از آغاز بحث مرمت در عودلاجان مطرح می کنند، در مورد معضل رفت و آمد در این محله است. در حال حاضر نزدیک 5 مغازه در این بازارچه تعطیل شده است. بقیه مغازههای عودلاجان نیز نمیتوانند، به صورت معمول کار روزانه خود را که شامل آمدن محصولات مورد نظر و فروش آنهاست، انجام دهند.یکی از کسبه در حالی که از وضعیت موجود اظهار تاسف می کند، می گوید:« بارها و بارها مسئولان آمدند و رفتند اما متاسفانه شرایط هر روز بدتر از دیروز می شود. مسئولان وعده داده بودند، به ما که سه ماهه این پروژه تمام می شود، اکنون شش ماه شده و هنوز یک درصد کار پیش نرفته است.»
او با اشاره به داربست های نصفه و نیمه می گوید:«تمام داربستها در حال خراب شدن هستند. نمی دانم، چرا پیمانکار از همه طرف کار را آغاز کرده است. چرا یک بخش را شروع نکرده، به سراغ بخش دیگر برود که حداقل در حین کار مرمت، ما هم به کسب و کارمان برسیم.»
یکی دیگر از کسبه از اینکه با اجرای این طرح موافقت کرده، اظهار پشیمانی می کند و بر این باور است:« مسئولان همه ارگان ها آمدند اینجا، همه ما را جمع کردند. زمان بریدند و فردایش داربست زدند و دیگر ما آنها را ندیدیم تا همین حالا که با شما صحبت می کنم و شش ماه از آغاز این پروژه گذشته است و احساس می کنیم که این وضعیت به زودی هم تمام نمی شود.»
کاشف اما در برابر همه این اعتراض ها تنها یک حرف دارد:« این تأخیر برای این بود که تفاهم نامه میان مسئولان امضا نشده بود. تعامل انجام نشده بود. اکنون این تعامل به وجود آمده و هر یک از نقشها هم مشخص شده است و تا آخر شهریور تا نهایتا مهر کار به اتمام می رسد.»
با این وجود، شنیده ها حاکی از آن است که این نشست برای تفاهم نامه شش ماه بعد از آغاز پروژه انجام شده، وقتی که کار شروع شده بود. برای همین دوباره این پرسش به وجود می آید که چرا ابتدا تفاهم نامه نوشته نمی شود تا بعد کار شروع شود و این همه مشکلات در بازار پرترددی مانند عودلاجان به وجود نیاید بر اساس گفته کارشناسان مرمت به بنا آسیب وارد نشود؟
این اتفاقها باعث شده که اکنون تنها نشانه های زندگی هم در عودلاجان رنگ ببازد. مسئولان میراث فرهنگی می گفتند که قرار است عودلاجان مانند پاریس، موزه شهر شود اما بی برنامه بودن کارشناسان و مسئولان و نهادها باعث شده که همه این رویاها پریشان شود.
همان طور که محله قدیمی رو به روی عودلاجان را شرکتی از شهرداری با سنگ های صاف و سپید مرمت کرد و سر دری بیربط به یکی از ورودی های مهم بازار تهران چسباند که دیگر هیچی از آن باقی نگذاشت.
این همه کندی و نا به سامانی در مرمت یک بازارچه ( که نسبت به پروژههای مرمت آثار تاریخی نه پروژه بزرگی است و نه چندان سخت و پیچیده) در حالی رخ میدهد که گسترش بازار در محله تاریخی عودلاجان و تجاری سازی هرچه بیشتر این محله مسکونی با سرعت و شدت تمام ادامه دارد و هر روز شهرداری برای ساخت واحدهای تجاری جدید، مجوزهای تازهای صادر میکند و گاه حتی برخی آثار تاریخی را به کام نابودی میکشاند.
چندان که اخیرا خانه تاریخی دکتر ارسطو علاج اردستانی، رییس نخستین بیمارستان بلدیه (شهرداری) و از نخستین پزشکان تشکیل دهنده گروه پزشکی دانشگاه تهران، با اهمال سازمان میراث فرهنگی و مجوز شهرداری تهران تخریب شد. این خانه در بخش شرقی عودلاجان و در ابتدای کوچه میرزا محمود وزیر (شهید جاویدی) قرار داشت و پیش تر در مجاورت آن و در دل محله مسکونی، مجتمع تجاری خلیج فارس بنا شده و خط آسمان و حریم کالبدی و منظرین عودلاجان را به شدت مخدوش کرده بود.
همه این اتفاقات در محلهای رخ میدهد که طبق وعده مسؤولان، قرار بود پس از مرمت و بهسازی مانند شهر موزههای پاریس و وین شود.
عودلاجان این روزها میدان زورآزمایی شرکتهای پیمانکار مرمت و بازسازی شده است. نزدیک به شش ماه است که شرکتهای مرمتی میآیند و میروند.
عودلاجان این روزها میدان زورآزمایی شرکتهای پیمانکار مرمت و بازسازی شده است. نزدیک به شش ماه است که شرکتهای مرمتی میآیند و میروند. قراردادها بسته و داربستها زده میشود و بعد دوباره قراردادها فسخ میشوند. پیمانکارها میروند ولی داربستها میمانند تا نوبت به پیمانکار بعدی برسد و باز دوباره از سر داربستی دیگر و پیمانی دیگر و فسخی دیگر!
دیرزمانی بود که دوستداران میراث فرهنگی هشدار میدانند که چرا مسئولان به داد عودلاجان قدیمی، محله پر برو و بیای پایتخت نمیرسند. محلهای که همراه با محلههای ارگ، دولت، سنگلج، بازار و چالمیدان تهران کلان محلههای عصر ناصری بودند . قرار بود که با اجرای این طرح، محله نجات پیدا کند.
اما همه آرزوهای دوستداران میراث فرهنگی با به وجود آمدن وضعیت جدید بازارچه عودلاجان، نقش بر آب شد. چراکه وقتی عودلاجان برای مرمت اعتبار گرفت، ناگهان حس رقابت کاذبی میان شرکتهای پیمانکار به وجود آمد و بعد از آن هم موضوع ارتباطات شرکتها و مسئولان مربوطه مطرح شد.هرچند وقتی از بهروز کاشف، مدیر بافت تاریخی تهران دراین باره سوال پرسیده شود، می گوید:« تمام این بحثها مربوط به زمانی بود که تفاهمنامه میان سازمان میراث فرهنگی، شهرداری و کسبه منعقد نشده بود. اکنون تفاهم نامه مشترکی بین این ارگانها و نهادهای مردمی بسته و مشکلات موجود برطرف شده است.»
یکی از کسبه در حالی که از وضعیت موجود اظهار تاسف می کند، می گوید:« بارها و بارها مسئولان آمدند و رفتند اما متاسفانه شرایط هر روز بدتر از دیروز می شود. مسئولان وعده داده بودند، به ما که سه ماهه این پروژه تمام می شود، اکنون شش ماه شده و هنوز یک درصد کار پیش نرفته است.»
او با اشاره به داربست های نصفه و نیمه می گوید:«تمام داربستها در حال خراب شدن هستند. نمی دانم، چرا پیمانکار از همه طرف کار را آغاز کرده است. چرا یک بخش را شروع نکرده، به سراغ بخش دیگر برود که حداقل در حین کار مرمت، ما هم به کسب و کارمان برسیم.»
او در شرح این قرار داد، توضیح می دهد که در تفاهم نامه منعقد شده، هر کدام از طرفین قرارداد، 30 درصد سهیم هستند و اکنون شرایط برای اجرای آن به بهترین شکل موجود است.
در همین حال، رییس میراث فرهنگی تهران هم وقتی بحث عودلاجان پیش می آید، همه حرفهای کاشف را تایید کرده و قاطعانه می گوید که بهترین نوع همکاری میان شهرداری و سازمان میراث فرهنگی برقرار است و وضعیت عودلاجان هر روز بهتر از دیروز میشود.
به رغم گفتههای مدیر بافت تاریخی تهران و رییس میراث فرهنگی پایتخت، مشاهدات نشان می دهد که وضعیت عودلاجان هر روز بدتر از روز گذشته میشود. از عودلاجان تنها یک تابلو آبی بر سر در آن باقی مانده و همه دیوارهای آن در حال فرو ریختن است. برای اجرای این طرح هم، بازارچه عودلاجان شش ماه است که بسته شده و در این مدت حتی یک درصد کار پیش نرفته. کسبه این محله هم به شدت به وضعیت موجود اعتراض دارند.
محمدحسن محبعلی، استاد پیشکسوت مرمت آثار تاریخی و معاون پیشین حفظ و احیای سازمان میراث فرهنگی کشور در این باره لب به اعتراض گشوده و می گوید که عوض کردن مرتب پیمانکاران در حین انجام مرمت بیش از هر چیز دیگری به آثار تاریخی صدمه می زند.
به گفته او، گاهی قراردادهایی برای مرمت یک اثر تاریخی بسته می شود که بیشتر به مسئله مالی آن توجه می شود درحالی که مرمت نیاز به سابقه و کارکشتگی و تخصص دارد. دیگر برای ساماندهی نباید به کمیت توجه داشت، کیفیت بسیار مهم است.
علی اصغر شعرباف، استاد هنرهای وابسته به معماری هم درباره وضعیت عودلاجان بر این باوراست که سوء استفادهها هنگام مرمت باعث شده که شرایط سختی برای آثار تاریخی به وجود آید.
او که سال ها در زمینه مرمت فعالیت کرده است، مشکلات امروز مرمت عودلاجان را ناشی از وضعیت کلی تری میداند و می گوید که چون عشق به مرمت آثار تاریخی از بین رفته، همین امر باعث شده است که پیمانکاران مادی شوند و همین به آثار تاریخی صدمه وارد می کند.
به جز کارشناسان و دوستداران میراث فرهنگی، کسبه عودلاجان هم این روزها حال خوشی ندارند. یکی از مهمترین مشکلاتی که کسبه پس از آغاز بحث مرمت در عودلاجان مطرح می کنند، در مورد معضل رفت و آمد در این محله است. در حال حاضر نزدیک 5 مغازه در این بازارچه تعطیل شده است. بقیه مغازههای عودلاجان نیز نمیتوانند، به صورت معمول کار روزانه خود را که شامل آمدن محصولات مورد نظر و فروش آنهاست، انجام دهند.یکی از کسبه در حالی که از وضعیت موجود اظهار تاسف می کند، می گوید:« بارها و بارها مسئولان آمدند و رفتند اما متاسفانه شرایط هر روز بدتر از دیروز می شود. مسئولان وعده داده بودند، به ما که سه ماهه این پروژه تمام می شود، اکنون شش ماه شده و هنوز یک درصد کار پیش نرفته است.»
او با اشاره به داربست های نصفه و نیمه می گوید:«تمام داربستها در حال خراب شدن هستند. نمی دانم، چرا پیمانکار از همه طرف کار را آغاز کرده است. چرا یک بخش را شروع نکرده، به سراغ بخش دیگر برود که حداقل در حین کار مرمت، ما هم به کسب و کارمان برسیم.»
یکی دیگر از کسبه از اینکه با اجرای این طرح موافقت کرده، اظهار پشیمانی می کند و بر این باور است:« مسئولان همه ارگان ها آمدند اینجا، همه ما را جمع کردند. زمان بریدند و فردایش داربست زدند و دیگر ما آنها را ندیدیم تا همین حالا که با شما صحبت می کنم و شش ماه از آغاز این پروژه گذشته است و احساس می کنیم که این وضعیت به زودی هم تمام نمی شود.»
کاشف اما در برابر همه این اعتراض ها تنها یک حرف دارد:« این تأخیر برای این بود که تفاهم نامه میان مسئولان امضا نشده بود. تعامل انجام نشده بود. اکنون این تعامل به وجود آمده و هر یک از نقشها هم مشخص شده است و تا آخر شهریور تا نهایتا مهر کار به اتمام می رسد.»
با این وجود، شنیده ها حاکی از آن است که این نشست برای تفاهم نامه شش ماه بعد از آغاز پروژه انجام شده، وقتی که کار شروع شده بود. برای همین دوباره این پرسش به وجود می آید که چرا ابتدا تفاهم نامه نوشته نمی شود تا بعد کار شروع شود و این همه مشکلات در بازار پرترددی مانند عودلاجان به وجود نیاید بر اساس گفته کارشناسان مرمت به بنا آسیب وارد نشود؟
این اتفاقها باعث شده که اکنون تنها نشانه های زندگی هم در عودلاجان رنگ ببازد. مسئولان میراث فرهنگی می گفتند که قرار است عودلاجان مانند پاریس، موزه شهر شود اما بی برنامه بودن کارشناسان و مسئولان و نهادها باعث شده که همه این رویاها پریشان شود.
همان طور که محله قدیمی رو به روی عودلاجان را شرکتی از شهرداری با سنگ های صاف و سپید مرمت کرد و سر دری بیربط به یکی از ورودی های مهم بازار تهران چسباند که دیگر هیچی از آن باقی نگذاشت.
این همه کندی و نا به سامانی در مرمت یک بازارچه ( که نسبت به پروژههای مرمت آثار تاریخی نه پروژه بزرگی است و نه چندان سخت و پیچیده) در حالی رخ میدهد که گسترش بازار در محله تاریخی عودلاجان و تجاری سازی هرچه بیشتر این محله مسکونی با سرعت و شدت تمام ادامه دارد و هر روز شهرداری برای ساخت واحدهای تجاری جدید، مجوزهای تازهای صادر میکند و گاه حتی برخی آثار تاریخی را به کام نابودی میکشاند.
چندان که اخیرا خانه تاریخی دکتر ارسطو علاج اردستانی، رییس نخستین بیمارستان بلدیه (شهرداری) و از نخستین پزشکان تشکیل دهنده گروه پزشکی دانشگاه تهران، با اهمال سازمان میراث فرهنگی و مجوز شهرداری تهران تخریب شد. این خانه در بخش شرقی عودلاجان و در ابتدای کوچه میرزا محمود وزیر (شهید جاویدی) قرار داشت و پیش تر در مجاورت آن و در دل محله مسکونی، مجتمع تجاری خلیج فارس بنا شده و خط آسمان و حریم کالبدی و منظرین عودلاجان را به شدت مخدوش کرده بود.
همه این اتفاقات در محلهای رخ میدهد که طبق وعده مسؤولان، قرار بود پس از مرمت و بهسازی مانند شهر موزههای پاریس و وین شود.