وحید 0319
25th September 2012, 08:31 PM
چهار هزار سال با سیلک
----------------------------------------------------ابوالفضل قاضی – آن زمان نه تپهای بوده نه سیلکی؛ تنها جمعیتی اندک وجود داشت که پس از فروکشکردن آبها، از غارها سرازیر شدند و در کنار رودی یکجانشینی را آغاز کردند. آدمهایی درشتاندام با قد حداکثر دو متر و با ساخت خانههایی شبیه غارها، شهری کوچک را ساختند. خاک حاصلخیز کنار رود، آنها را بر آن داشت تا اولین مردمانی باشند که شروع به کشاورزی مینمایند. به مرور زمان و با بالاآمدن آب رود، خطر آبگرفتگی خانهها، آنها را تهدید کرد و مجبورشان کرد تا خانهها را ترک کرده و به طرف جنوبی رود نقل مکان کنند. محیطی که از نظر امنیتی، زمین مناسب و امن در برابر حملات حیوانات و یا بالاآمدن احتمالی آب رودخانه بود و از اینجا مرحله دوم تمدن مردمان معروف به سیلک شروع شد.
ساختوساز خانهها روی تپه جنوبی، با کمی پیشرفت نسبت به قبل، در حریم رود آغاز شد؛ خانههایی با خشت خام و در برخی موارد، همراه با کاه که دارای معماری بسیار سادهای بودند و در عین حال کمدوام.
گذشت حدود ۸۰ سال از احداث خانههای خشتی، باعث میشد تا آنها به تدریج از بین بروند و پس از آن، نسل بعدی خانهها، بر روی خرابههای نسل قبل ساخته میشد. چرا که زمین محل انتخاب شده، بلندتر از زمینهای اطراف بود و روال تخریب و ساخت خانهها باعث بالارفتن سطح میشد. همین روند تا نسلهای آخر ادامه داشت تا تپهای را به شکل امروزی تشکیل داد.
با پیشرفت زندگی میان مردم این خطه، آنها شروع به کارهایی علاوه بر کشاورزی کردند. به خاطر آنکه خاک آن زمان برای سفالگری مناسب بوده، تولید سفال بهطور انبوهی دربین سیلکنشینان رواج یافت. سفالهایی که از ظروف بدفرم و دستساز با نقوش بسیار ساده و هاشورمانند شروع شد و به سفالهای مرغوب و پخته شده همراه با نقوش رئالیستی کشیده شد. البته پس از آن به علت افزایش جمعیت و به دنبال آن کثرت تقاضا، کیفیت سفالها پایین آمده و دیگر به اوج خود بازنگشت.
در مسیر صنعت سفالگری، آنها به چرخهای سفالگری و کورههای پخت سفال دست پیدا کردند و مرغوبترین و قدیمیترین سفالهای جهان را تولید کردند.
***
دین و مذهب، نیاز همیشه بشر بوده و یکجانشینان سیلک از این موضوع جدا نبودند. مهرپرستان سیلک، که آنها را از نژاد آریاییها میدانند، پس از گذشت دو هزار سال از شروع زندگی، محلی را برای عبادت خود ساختند؛ بنایی کاملاً خشتی به نام زیگورات. زیگوراتها، بناهای هرمی طبقه طبقهای بودند که هسته مرکزی توپر داشتند. هر طبقه دارای راهروهایی بود که اطراف حجم توپر وسط ساخته میشد که محل عبادت اهالی تلقی میشد. هر طبقه مختص یک قشر از اجتماع بود؛ طبقات پایین برای اقشار پایین اجتماع و طبقات بالا مخصوص بالانشینهای جامعه.
زیگورات سیلک دارای سه طبقه بوده (اکنون دو طبقه آن موجود میباشد) که نشان از کوچکبودن جامعه آن زمان است.
در میان ۳۲ زیگورات جهان که اکثر آنها در منطقه بینالنهرین ساخته شده، زیگورات سیلک قدیمی ترین آنهاست که البته به علت ساخته شدن از خشت خام در حال حاضر، بهصورت یک کیک خامهای وارفته، دیده میشود.
در کاوشهای انجام شده در تپه شمالی و علیالخصوص تپه جنوبی که برای اولینبار در سال ۱۳۱۲ توسط گیریشمن فرانسوی، صورت گرفت، به این واقعیت پی بردهشد که در زمانهای قدیم، مردهها را در کف خانههایشان دفن میکردند. به مانند تمدنهای تقریباً همعصر، آنها نیز حالت جنینی مرده را حفظ میکردند که احتمالاً سنتی همهگیر ناشی از اعتقادات آن زمان بودهاست. در کنار آن، به علت مقدس بودن گل اخری، لایهای از این گل سرخ رنگ را بر روی مردهها میکشیدند که پس از تجزیهشدن گوشت جسد، جذب استخوان میشد و باعث پایداری هر چه بیشتر آن میگردید.
پس از ارتقای فرهنگ اهالی سیلک، مردهها به خارج از محل زندگی انتقال یافت که اکنون دو گورستان از آن زمان بهجای ماندهاست؛ گورستان “الف” که در حال حاضر باغ شخصی است و گورستان “ب” که در سالهای اخیر به اتوبان تغییر کاربری داد.
بعد از حدود چهارهزار سال، ادامه زندگی در بین انسانهای این تمدن، حدود دو هزار و ۷۰۰ سال پیش از این مکان رخت بربست. تا اینکه در عصر حاضر باران شدیدی در کاشان آمد و کوزههای سفالی در حوالی این شهر، سر از خاک برآوردند. اهالی، بیخبر از ارزش تاریخی کوزهها، از ظروف سالم برای استفاده در خانههایشان بهره جستند و یا به ارمنیهای شاغل در بازار میفروختند و در ازای آن پول و یا کالایی دریافت میکردند. ارمنیها نیز ظروف را به موزههای خارجی فروخته که نام “لوور” پاریس نیز در بین آنها دیده شده است و از اینجا بود که خبر به “گیریشمن” میرسد که آن زمان در نزدیکی شوش به دنبال کشف زیگوراتی به نام چغازنبیل بود.
قراردادی که گیریشمن برای اکتشاف تپه سیلک با دولت وقت ایران بست به این صورت بود که ۵۰ درصد آنچه از این منطقه کشف شود به گیریشمن و گروهش برسد و مابقی به دولت ایران که اکثر سفالها و ظروف گلی هم سهم گیریشمن بود که با خود از ایران خارج کرد.
اهالی کاشان که به وفور ظروف سفالی شکسته در نزدیکی این تپه پیدا میکردند، این محل را به تپه سیاله (به معنای کوزه شکسته) میشناختند که این لفظ به مرور زمان بهنام سیلک تغییر کرد.
» منبع : وب سایت تخصصی معماری ساینار –www.sainar.net
----------------------------------------------------ابوالفضل قاضی – آن زمان نه تپهای بوده نه سیلکی؛ تنها جمعیتی اندک وجود داشت که پس از فروکشکردن آبها، از غارها سرازیر شدند و در کنار رودی یکجانشینی را آغاز کردند. آدمهایی درشتاندام با قد حداکثر دو متر و با ساخت خانههایی شبیه غارها، شهری کوچک را ساختند. خاک حاصلخیز کنار رود، آنها را بر آن داشت تا اولین مردمانی باشند که شروع به کشاورزی مینمایند. به مرور زمان و با بالاآمدن آب رود، خطر آبگرفتگی خانهها، آنها را تهدید کرد و مجبورشان کرد تا خانهها را ترک کرده و به طرف جنوبی رود نقل مکان کنند. محیطی که از نظر امنیتی، زمین مناسب و امن در برابر حملات حیوانات و یا بالاآمدن احتمالی آب رودخانه بود و از اینجا مرحله دوم تمدن مردمان معروف به سیلک شروع شد.
ساختوساز خانهها روی تپه جنوبی، با کمی پیشرفت نسبت به قبل، در حریم رود آغاز شد؛ خانههایی با خشت خام و در برخی موارد، همراه با کاه که دارای معماری بسیار سادهای بودند و در عین حال کمدوام.
گذشت حدود ۸۰ سال از احداث خانههای خشتی، باعث میشد تا آنها به تدریج از بین بروند و پس از آن، نسل بعدی خانهها، بر روی خرابههای نسل قبل ساخته میشد. چرا که زمین محل انتخاب شده، بلندتر از زمینهای اطراف بود و روال تخریب و ساخت خانهها باعث بالارفتن سطح میشد. همین روند تا نسلهای آخر ادامه داشت تا تپهای را به شکل امروزی تشکیل داد.
با پیشرفت زندگی میان مردم این خطه، آنها شروع به کارهایی علاوه بر کشاورزی کردند. به خاطر آنکه خاک آن زمان برای سفالگری مناسب بوده، تولید سفال بهطور انبوهی دربین سیلکنشینان رواج یافت. سفالهایی که از ظروف بدفرم و دستساز با نقوش بسیار ساده و هاشورمانند شروع شد و به سفالهای مرغوب و پخته شده همراه با نقوش رئالیستی کشیده شد. البته پس از آن به علت افزایش جمعیت و به دنبال آن کثرت تقاضا، کیفیت سفالها پایین آمده و دیگر به اوج خود بازنگشت.
در مسیر صنعت سفالگری، آنها به چرخهای سفالگری و کورههای پخت سفال دست پیدا کردند و مرغوبترین و قدیمیترین سفالهای جهان را تولید کردند.
***
دین و مذهب، نیاز همیشه بشر بوده و یکجانشینان سیلک از این موضوع جدا نبودند. مهرپرستان سیلک، که آنها را از نژاد آریاییها میدانند، پس از گذشت دو هزار سال از شروع زندگی، محلی را برای عبادت خود ساختند؛ بنایی کاملاً خشتی به نام زیگورات. زیگوراتها، بناهای هرمی طبقه طبقهای بودند که هسته مرکزی توپر داشتند. هر طبقه دارای راهروهایی بود که اطراف حجم توپر وسط ساخته میشد که محل عبادت اهالی تلقی میشد. هر طبقه مختص یک قشر از اجتماع بود؛ طبقات پایین برای اقشار پایین اجتماع و طبقات بالا مخصوص بالانشینهای جامعه.
زیگورات سیلک دارای سه طبقه بوده (اکنون دو طبقه آن موجود میباشد) که نشان از کوچکبودن جامعه آن زمان است.
در میان ۳۲ زیگورات جهان که اکثر آنها در منطقه بینالنهرین ساخته شده، زیگورات سیلک قدیمی ترین آنهاست که البته به علت ساخته شدن از خشت خام در حال حاضر، بهصورت یک کیک خامهای وارفته، دیده میشود.
در کاوشهای انجام شده در تپه شمالی و علیالخصوص تپه جنوبی که برای اولینبار در سال ۱۳۱۲ توسط گیریشمن فرانسوی، صورت گرفت، به این واقعیت پی بردهشد که در زمانهای قدیم، مردهها را در کف خانههایشان دفن میکردند. به مانند تمدنهای تقریباً همعصر، آنها نیز حالت جنینی مرده را حفظ میکردند که احتمالاً سنتی همهگیر ناشی از اعتقادات آن زمان بودهاست. در کنار آن، به علت مقدس بودن گل اخری، لایهای از این گل سرخ رنگ را بر روی مردهها میکشیدند که پس از تجزیهشدن گوشت جسد، جذب استخوان میشد و باعث پایداری هر چه بیشتر آن میگردید.
پس از ارتقای فرهنگ اهالی سیلک، مردهها به خارج از محل زندگی انتقال یافت که اکنون دو گورستان از آن زمان بهجای ماندهاست؛ گورستان “الف” که در حال حاضر باغ شخصی است و گورستان “ب” که در سالهای اخیر به اتوبان تغییر کاربری داد.
بعد از حدود چهارهزار سال، ادامه زندگی در بین انسانهای این تمدن، حدود دو هزار و ۷۰۰ سال پیش از این مکان رخت بربست. تا اینکه در عصر حاضر باران شدیدی در کاشان آمد و کوزههای سفالی در حوالی این شهر، سر از خاک برآوردند. اهالی، بیخبر از ارزش تاریخی کوزهها، از ظروف سالم برای استفاده در خانههایشان بهره جستند و یا به ارمنیهای شاغل در بازار میفروختند و در ازای آن پول و یا کالایی دریافت میکردند. ارمنیها نیز ظروف را به موزههای خارجی فروخته که نام “لوور” پاریس نیز در بین آنها دیده شده است و از اینجا بود که خبر به “گیریشمن” میرسد که آن زمان در نزدیکی شوش به دنبال کشف زیگوراتی به نام چغازنبیل بود.
قراردادی که گیریشمن برای اکتشاف تپه سیلک با دولت وقت ایران بست به این صورت بود که ۵۰ درصد آنچه از این منطقه کشف شود به گیریشمن و گروهش برسد و مابقی به دولت ایران که اکثر سفالها و ظروف گلی هم سهم گیریشمن بود که با خود از ایران خارج کرد.
اهالی کاشان که به وفور ظروف سفالی شکسته در نزدیکی این تپه پیدا میکردند، این محل را به تپه سیاله (به معنای کوزه شکسته) میشناختند که این لفظ به مرور زمان بهنام سیلک تغییر کرد.
» منبع : وب سایت تخصصی معماری ساینار –www.sainar.net