Admin
15th March 2009, 01:08 PM
معماي هولمز
دنبالهدارها همواره غافلگيركنندهاند. ناگهان فوران ميكنند يا خلاف پيشبينيها كمفروغ ميمانند. اين بار دنبالهداري بسيار كمنور در اوايل آبان 1386 دچار فوران ناگهانياي ميشود كه آن را فقط طي يك شبانهروز حدود يك ميليون بار درخشانتر ميكند، در حدّي كه از آن شب تا هفتهها بعد با چشم غيرمسلح از شهرهاي بزرگ دنيا نيز ديده ميشده است.
بابك امينتفرشي
شب يكم آبان ۱۳۸۶، كوهستاني در جزاير قناري، اقيانوس اطلس. رصدگر اسپانيايي، خوآن آنتونيو سانتانا در تصوير سيسيدي از دنبالهدار كمفروغ هولمز ۷۱p پديدهِ عجيبي را ميبيند. دنبالهدار كه تا ساعاتي قبل از قدر ۱۷ و دور از تيررَسِ بيشتر تلسكوپهاي آماتوري بود، اكنون به قدر ۱۰ رسيده است. او به سرعت گزارش خود را به رصدگران ديگر و گروه اينترنتي رصدگران دنبالهدار۱ ميفرستد. ساعاتي بعد رصدگري از ژاپن آن را از قدر ۷ گزارش ميكند و كمتر از ۲۴ ساعت بعد در شامگاهِ دوم آبان رصدگراني از اروپا و ايران آن را ناباورانه از قدر ۵/۲ ميبينند۲؛ يعني حدود ۱۵ قدر يا يك ميليون بار درخشانتر از يك شب قبل. خبر اين فوران عظيم به سرعت در اينترنت پخش ميشود و منجمان آماتور و اخترشناسان حرفهاي با گرايش رصد و تحليل دنبالهدارها در كشورهاي مختلف منتظر شب ميمانند تا در آسمان صاف هولمز را جستجو كنند. دنبالهدار كه تا شبِ قبل فقط با تلسكوپهاي بزرگتر از يك متر ديده ميشد حالا حتي از بزرگترين شهرهاي جهان با چشم غيرمسلح همچون ستارهاي از قدر دوم پيدا بود؛ ستارهاي نو در كنار آلفا-برساوش يا مِرفَق كه شكل لاندامانندِ صورت فلكي برساوش را با حضور خود به هم ريخته بود. هولمز به همراه برساوش از ابتداي شب تا سپيدهدَم در آسمان شمالي ديده ميشد و هزاران هزار رصدگر با چشم يا ابزارهاي پيچيده، حتي از برخي از عرضهاي نيمكرهِ جنوبي، به تماشاي تحول آن نشستند. اين فوران سريع يكي از عجيبترين پديدههاي تاريخ نجوم، دستكم در يك قرنِ گذشته، بوده است.
نمايش هولمز در آسمان
روشنايي هولمز پس از فوران، درست مانند سال ۱۸۹۲، در حدود سه هفتهِ اول تقريباً ثابت ماند و از قدر كمتر از ۳ به خوبي ديده ميشد. يك هفته پس از فوران، گيسوي پُرنور به قدري گسترش يافته بود كه با چشم برهنه ستارهاي مِهآلود و مانند اجرام غيرستارهاي ديده ميشد. با گسترش گيسو از روشنايي سطحي (قدر در واحد سطح) دنبالهدار كاسته شد و رصد جزييات كمنورتر گيسوي آن در شهرهاي بزرگ كمي دشوار شد اما اين قرص بزرگ نمايي باوَرنكردني در تلسكوپها و جالبتوجه با دوربينهاي دوچشمي و حتي با چشم بود.
وضعيت رصدي دنبالهدار در شبهاي آينده نيز مناسب است. نمودار پيشبيني قدر دنبالهدار (صفحه بعد) نشان ميدهد كه احتمالاً تا اواخر دي ۱۳۸۶ در حدّ چشمِ برهنه -به دور از نور شهر و مهتاب- ميماند و اندازهِ ظاهري آن تا حدود چهار تا پنج برابر قرص ماه بزرگ ميشود! حركت هولمز در زمينهِ ستارهها بسيار آرام است. زيرا دنبالهدار در فاصلهِ زيادي از ماست. به همين سبب تا چند ماه بعد كماكان در برساوش است. هولمز در شبهاي آخر آبان به آلفا- برساوش (مرفق) و گروه ستارهاي (خوشهِ كمتراكم) آن نزديك شد به طوري كه در شب ۲۸ آبان به فاصلهِ كمتر از يكسوم درجه از اين ستاره رسيد و منظرهِ زيبايي را براي رصدگران و عكاسان آسمان خَلق كرد. در مدت ملاقات با مرفق، روشنايي اين ستاره بارز سبب رنگ باختن هولمز شد و چند شبي آن را از ديد چشم غير مسلح خارج كرد. پس از آن مسير خود را به سوي ديگر برساوش تا ستارهِ معروف را‡سالغول (بتا-برساوش) پيش گرفت به طوري كه در اواخر دي و اوايل بهمن به نزديكي اين ستارهِ متغير ميرسد.
در زمان انتشار اين شماره نجوم در اواخر آذر ۱۳۸۶ هولمز كماكان بارزترين جرم غيرستارهاي آسمان شمالي پس از خوشه پروين است. به دور از نور شهر با چشم برهنه ديگر ابر بسيار كوچك و دايره مانندي نيست بلكه تودهاي كشيده است. دنبالهدار در جهت مخالف خورشيد به سبب پخش شدن تدريجي گيسو كشيده شده و شكلي تخم مرغ مانند پيدا كرده است كه در رصد با دوربينهاي دوچشمي يا تلسكوپهايي با ميدان ديد باز بسيار ديدني است. عكاسان نجومي كماكان با نوردهيهاي كوتاه نيز (كمتر از يك دقيقه) ميتوانند توده هولمز را به خوبي ثبت كنند؛ اگرچه نوردهيهاي طولانيتر جزييات بيشتري را پديدار ميكند.
احتمالاً با ابزارهاي رصدي آماتوري دنبالهدار را تا نيمه دوم زمستان نيز ميتوان دنبال كرد. بايد ديد كه آيا مانند سال ۱۸۹۲ ميلادي فوران ثانويهاي نيز دنبالهدار را دوباره درخشان خواهد كرد يا خير.
فرضيههاي درخشش ناگهاني
اما علت درخشش ناگهاني هولمز چه بوده است؟ آيا تلسكوپهاي بزرگ جزييات بيشتري از آن را آشكار كردهاند؟ اينگونه فورانها در دنبالهدارها چندان غيرعادي نيست اما معمولاً در بازهاي طولانيتر و در مقياس كوچكتري رخ ميدهند. برخورد يك خُردهسياره با هستهِ دنبالهدار ميتواند سبب فوران شود. عبور دنبالهدار از ميان تودهِ غَني از شهابوارههاي به جامانده از دنبالهداري ديگر نيز ممكن است عامل محركي باشد. برخورد يكCME خورشيدي يا فوران ماده از تاج در دنبالهدارهاي نزديك به خورشيد نيز عامل محرك ديگري است. تكهتكه شدن هستهِ دنبالهدار، مانند دنبالهدار شواسمان-واخمان۳ در بهار ۱۳۸۵، علت ديگر فوران ناگهاني برخي دنبالهدارهاست. در همهِ اين پديدهها آنچه رخ ميدهد تغييراتي در هستهِ دنبالهدار است؛ كوه يخي به قطر چند كيلومتر كه با گيسويي از ذرات گاز و غبار به قطر چند هزار تا چند ده هزار كيلومتر در اطراف خود پوشيده شده است. وقتي بر اثر يكي از پديدههاي گفتهشده سطح تازهاي از يخِ هستهِ دنبالهدار در مَعرض تابش شديد خورشيد قرار ميگيرد فورانهاي جِتمانندي از گاز و غبار از يخِ سپيد تازه به فضا پرتاب ميشود، و از سوي بخشي از گازِ حَبسشده در ساختار متخَلخِلِ اين كوه يخ به فضا منتشر ميشود. در نتيجه گيسو غني از اين گازِ تازه و غبار بازتابكننده ميشود و بسيار پُرنورتر از قبل ميدرخشد. با گذشت زمان اين ذرات در فضا پخش ميشوند و گيسو بزرگ و كمنور ميشود. همزمان ذرات بادِ خورشيدي و فشارِ تابش خورشيد ذرات گيسو را به عقب پس ميزند و دُم دنبالهدار را ايجاد ميكند.
در مورد هولمز گيسو بسيار بازتابكننده بود زيرا به جاي گازْ بيشتر از ذرات غبار تشكيل شده بود و همين موضوعْ پَراكَنِش و كمسو شدنِ گيسو بر اثر نيروي پخشكنندهِ باد خورشيدي را به تعويق انداخت زيرا اين ذرات بسيار سختتر از ملكولهاي سبُك گاز از فشار باد و تابش خورشيدي تأثير ميگيرند. از چند شب پس از فوران گيسوي كمنورتري مثل هالهاي سبز و شَبَحگون در اطراف گيسوي غباري سفيد-زردِ دنبالهدار ثبت شد كه حتي با تلسكوپ در شبي تاريك به طور مستقيم نيز ديده ميشد. رنگ اين هاله مانند گيسوي سبز بيشتر دنبالهدارها حاصل تابش ملكولهاي كربن تركيبات كربُني مانند ۲C و گاز سيانوژن(CN) است كه در يخِ هستهِ دنبالهدارها، به ويژه در پوشش سطحي، يافت ميشود.
اما هولمز دُم باشكوهي از خود به نمايش نگذاشت و در رصد با چشم برهنه ستارهاي مهآلود و بيدُم ماند. ذرات غبار گيسو از يك سو، فاصلهِ زياد دنبالهدار از خورشيد از سوي ديگر و از همه مهمتر زاويهِ كشيدگي دنبالهدار عوامل اصلي بودند. در اين ايام زمين تقريباً (با اختلاف حدود ۱۵ درجه) در بين دنبالهدار و خورشيد قرار دارد در نتيجه دُمِ دنبالهدار در پشت آن از ديد ما مخفي ميشود و فقط تصوير كوتاه و كمنوري از دُم را ميبينيم كه در نوردهيهاي طولانيمدت عكاسي نجومي با تلسكوپ
منبع :مجله ي نجوم
دنبالهدارها همواره غافلگيركنندهاند. ناگهان فوران ميكنند يا خلاف پيشبينيها كمفروغ ميمانند. اين بار دنبالهداري بسيار كمنور در اوايل آبان 1386 دچار فوران ناگهانياي ميشود كه آن را فقط طي يك شبانهروز حدود يك ميليون بار درخشانتر ميكند، در حدّي كه از آن شب تا هفتهها بعد با چشم غيرمسلح از شهرهاي بزرگ دنيا نيز ديده ميشده است.
بابك امينتفرشي
شب يكم آبان ۱۳۸۶، كوهستاني در جزاير قناري، اقيانوس اطلس. رصدگر اسپانيايي، خوآن آنتونيو سانتانا در تصوير سيسيدي از دنبالهدار كمفروغ هولمز ۷۱p پديدهِ عجيبي را ميبيند. دنبالهدار كه تا ساعاتي قبل از قدر ۱۷ و دور از تيررَسِ بيشتر تلسكوپهاي آماتوري بود، اكنون به قدر ۱۰ رسيده است. او به سرعت گزارش خود را به رصدگران ديگر و گروه اينترنتي رصدگران دنبالهدار۱ ميفرستد. ساعاتي بعد رصدگري از ژاپن آن را از قدر ۷ گزارش ميكند و كمتر از ۲۴ ساعت بعد در شامگاهِ دوم آبان رصدگراني از اروپا و ايران آن را ناباورانه از قدر ۵/۲ ميبينند۲؛ يعني حدود ۱۵ قدر يا يك ميليون بار درخشانتر از يك شب قبل. خبر اين فوران عظيم به سرعت در اينترنت پخش ميشود و منجمان آماتور و اخترشناسان حرفهاي با گرايش رصد و تحليل دنبالهدارها در كشورهاي مختلف منتظر شب ميمانند تا در آسمان صاف هولمز را جستجو كنند. دنبالهدار كه تا شبِ قبل فقط با تلسكوپهاي بزرگتر از يك متر ديده ميشد حالا حتي از بزرگترين شهرهاي جهان با چشم غيرمسلح همچون ستارهاي از قدر دوم پيدا بود؛ ستارهاي نو در كنار آلفا-برساوش يا مِرفَق كه شكل لاندامانندِ صورت فلكي برساوش را با حضور خود به هم ريخته بود. هولمز به همراه برساوش از ابتداي شب تا سپيدهدَم در آسمان شمالي ديده ميشد و هزاران هزار رصدگر با چشم يا ابزارهاي پيچيده، حتي از برخي از عرضهاي نيمكرهِ جنوبي، به تماشاي تحول آن نشستند. اين فوران سريع يكي از عجيبترين پديدههاي تاريخ نجوم، دستكم در يك قرنِ گذشته، بوده است.
نمايش هولمز در آسمان
روشنايي هولمز پس از فوران، درست مانند سال ۱۸۹۲، در حدود سه هفتهِ اول تقريباً ثابت ماند و از قدر كمتر از ۳ به خوبي ديده ميشد. يك هفته پس از فوران، گيسوي پُرنور به قدري گسترش يافته بود كه با چشم برهنه ستارهاي مِهآلود و مانند اجرام غيرستارهاي ديده ميشد. با گسترش گيسو از روشنايي سطحي (قدر در واحد سطح) دنبالهدار كاسته شد و رصد جزييات كمنورتر گيسوي آن در شهرهاي بزرگ كمي دشوار شد اما اين قرص بزرگ نمايي باوَرنكردني در تلسكوپها و جالبتوجه با دوربينهاي دوچشمي و حتي با چشم بود.
وضعيت رصدي دنبالهدار در شبهاي آينده نيز مناسب است. نمودار پيشبيني قدر دنبالهدار (صفحه بعد) نشان ميدهد كه احتمالاً تا اواخر دي ۱۳۸۶ در حدّ چشمِ برهنه -به دور از نور شهر و مهتاب- ميماند و اندازهِ ظاهري آن تا حدود چهار تا پنج برابر قرص ماه بزرگ ميشود! حركت هولمز در زمينهِ ستارهها بسيار آرام است. زيرا دنبالهدار در فاصلهِ زيادي از ماست. به همين سبب تا چند ماه بعد كماكان در برساوش است. هولمز در شبهاي آخر آبان به آلفا- برساوش (مرفق) و گروه ستارهاي (خوشهِ كمتراكم) آن نزديك شد به طوري كه در شب ۲۸ آبان به فاصلهِ كمتر از يكسوم درجه از اين ستاره رسيد و منظرهِ زيبايي را براي رصدگران و عكاسان آسمان خَلق كرد. در مدت ملاقات با مرفق، روشنايي اين ستاره بارز سبب رنگ باختن هولمز شد و چند شبي آن را از ديد چشم غير مسلح خارج كرد. پس از آن مسير خود را به سوي ديگر برساوش تا ستارهِ معروف را‡سالغول (بتا-برساوش) پيش گرفت به طوري كه در اواخر دي و اوايل بهمن به نزديكي اين ستارهِ متغير ميرسد.
در زمان انتشار اين شماره نجوم در اواخر آذر ۱۳۸۶ هولمز كماكان بارزترين جرم غيرستارهاي آسمان شمالي پس از خوشه پروين است. به دور از نور شهر با چشم برهنه ديگر ابر بسيار كوچك و دايره مانندي نيست بلكه تودهاي كشيده است. دنبالهدار در جهت مخالف خورشيد به سبب پخش شدن تدريجي گيسو كشيده شده و شكلي تخم مرغ مانند پيدا كرده است كه در رصد با دوربينهاي دوچشمي يا تلسكوپهايي با ميدان ديد باز بسيار ديدني است. عكاسان نجومي كماكان با نوردهيهاي كوتاه نيز (كمتر از يك دقيقه) ميتوانند توده هولمز را به خوبي ثبت كنند؛ اگرچه نوردهيهاي طولانيتر جزييات بيشتري را پديدار ميكند.
احتمالاً با ابزارهاي رصدي آماتوري دنبالهدار را تا نيمه دوم زمستان نيز ميتوان دنبال كرد. بايد ديد كه آيا مانند سال ۱۸۹۲ ميلادي فوران ثانويهاي نيز دنبالهدار را دوباره درخشان خواهد كرد يا خير.
فرضيههاي درخشش ناگهاني
اما علت درخشش ناگهاني هولمز چه بوده است؟ آيا تلسكوپهاي بزرگ جزييات بيشتري از آن را آشكار كردهاند؟ اينگونه فورانها در دنبالهدارها چندان غيرعادي نيست اما معمولاً در بازهاي طولانيتر و در مقياس كوچكتري رخ ميدهند. برخورد يك خُردهسياره با هستهِ دنبالهدار ميتواند سبب فوران شود. عبور دنبالهدار از ميان تودهِ غَني از شهابوارههاي به جامانده از دنبالهداري ديگر نيز ممكن است عامل محركي باشد. برخورد يكCME خورشيدي يا فوران ماده از تاج در دنبالهدارهاي نزديك به خورشيد نيز عامل محرك ديگري است. تكهتكه شدن هستهِ دنبالهدار، مانند دنبالهدار شواسمان-واخمان۳ در بهار ۱۳۸۵، علت ديگر فوران ناگهاني برخي دنبالهدارهاست. در همهِ اين پديدهها آنچه رخ ميدهد تغييراتي در هستهِ دنبالهدار است؛ كوه يخي به قطر چند كيلومتر كه با گيسويي از ذرات گاز و غبار به قطر چند هزار تا چند ده هزار كيلومتر در اطراف خود پوشيده شده است. وقتي بر اثر يكي از پديدههاي گفتهشده سطح تازهاي از يخِ هستهِ دنبالهدار در مَعرض تابش شديد خورشيد قرار ميگيرد فورانهاي جِتمانندي از گاز و غبار از يخِ سپيد تازه به فضا پرتاب ميشود، و از سوي بخشي از گازِ حَبسشده در ساختار متخَلخِلِ اين كوه يخ به فضا منتشر ميشود. در نتيجه گيسو غني از اين گازِ تازه و غبار بازتابكننده ميشود و بسيار پُرنورتر از قبل ميدرخشد. با گذشت زمان اين ذرات در فضا پخش ميشوند و گيسو بزرگ و كمنور ميشود. همزمان ذرات بادِ خورشيدي و فشارِ تابش خورشيد ذرات گيسو را به عقب پس ميزند و دُم دنبالهدار را ايجاد ميكند.
در مورد هولمز گيسو بسيار بازتابكننده بود زيرا به جاي گازْ بيشتر از ذرات غبار تشكيل شده بود و همين موضوعْ پَراكَنِش و كمسو شدنِ گيسو بر اثر نيروي پخشكنندهِ باد خورشيدي را به تعويق انداخت زيرا اين ذرات بسيار سختتر از ملكولهاي سبُك گاز از فشار باد و تابش خورشيدي تأثير ميگيرند. از چند شب پس از فوران گيسوي كمنورتري مثل هالهاي سبز و شَبَحگون در اطراف گيسوي غباري سفيد-زردِ دنبالهدار ثبت شد كه حتي با تلسكوپ در شبي تاريك به طور مستقيم نيز ديده ميشد. رنگ اين هاله مانند گيسوي سبز بيشتر دنبالهدارها حاصل تابش ملكولهاي كربن تركيبات كربُني مانند ۲C و گاز سيانوژن(CN) است كه در يخِ هستهِ دنبالهدارها، به ويژه در پوشش سطحي، يافت ميشود.
اما هولمز دُم باشكوهي از خود به نمايش نگذاشت و در رصد با چشم برهنه ستارهاي مهآلود و بيدُم ماند. ذرات غبار گيسو از يك سو، فاصلهِ زياد دنبالهدار از خورشيد از سوي ديگر و از همه مهمتر زاويهِ كشيدگي دنبالهدار عوامل اصلي بودند. در اين ايام زمين تقريباً (با اختلاف حدود ۱۵ درجه) در بين دنبالهدار و خورشيد قرار دارد در نتيجه دُمِ دنبالهدار در پشت آن از ديد ما مخفي ميشود و فقط تصوير كوتاه و كمنوري از دُم را ميبينيم كه در نوردهيهاي طولانيمدت عكاسي نجومي با تلسكوپ
منبع :مجله ي نجوم