PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پل ها و آب بند ها



وحید 0319
22nd September 2012, 11:28 PM
پیش گفتارپل ها و آب بند ها از بناهای غیر مذهبی هستند که در ادوار گذشته در مسیرجاده های کاروانی ،راه های
ورودی و رود ها ایجاد می شده اند.مهمترین پل ها در مسیر جاده های کاروانی و مکان هایی که طغیان
آب رود خانه ها غیر قابل کنتر ل بوده ،بنا شده است.
از ادوار بسیار کهن ،هنگامی که بشر توانست آب را مهار کند و مسیر آن را مشخص سا زد و از تنه ی
درختان برای عبور و مرور از عرض رود خانه استفاده کند ، کار پل سازی آغاز شده است.
معماری ایرانی در احداث پل ها علاوه بر تسهیل امر عبور و مرور ایجاد آب بند ها را در نظر داشته
اند.مشاهده ی قدیمی ترین پل ها
۱_پل بردیده در جلگه ی مرو دشت از دوره ی هخامنشیان
۲_پل بیستون در کر مانشاه از دوره ی سا سا نیان
۳_بند امیر در فارس از دوره ی آل بو یه
۴_پل خواجو در اصفهان از دوره ی صفویان
مؤید این نکته است که پل سازی علاوه بر گذر از رود خانه به ذخیره کر دن آب نیز توجه داشته است.
ذوق و سلیقه ی معماران ایرانی در تز یین پل ه نیز قابل توجه است .بعضی پل ها دارای جزییات آجر
کاری و کاشی کاری است .
یکی از پر رونق ترین دوره های هنر اسلامی دورهی صفویه است.سلسله ی صفویه در سال ۹۰۷
هجری به وسیله ی شاه اسماعیل صفوی در تبریز تشکیل شد.حیات کشور وابسته به یک نظام کارآمد و
مطمئن بود که بدون آن ایران به جای اینکه یک کشور نیرومند آسیایی و عامل مؤثر در تمدن جهان باشد
، به صورت توده ای از جوامع جدا گانه و در هم ریخته در می آمد . جغرا فیا خود حریف سر سختی
بود .
سرزمینی به وسعت ارو پای باختری با اسکان یا فتگی پراکنده که بیابا ن های وسیع وخشک آن را تقسیم
کرده و کوهها وسیلاب ها ی ناگهانی ویرانگر و آب کند های ژرف است .
برای پیروزی عملی بر این موانع برای حیات در جنوب باختری پل ها اغلب با سد هایی ادغام شده بودند
که برای آبیاری ضرورت اساسی داشت. این پل های دو کاره مهارت و کارآیی سخت معمار را طلب می
کرد.
چون باید دهانه ی پل ها به اندازه ی عرض رود خانه می بود تا هنگام طغیان رودخانه سیلاب را تماما ً
از خود رد کند .این مسأله اغلب با لزوم مجاورت در سطوح مختلف تر کیب می شد عبور دا یمی گاری
و چهارپایان اغلب باعث شکستن پل می شد ،آفتاب و یخ بندان هم به کار تجز یه مصالح کمک می کرد.
به طوری که اغلب بهترین پل هم عمر کوتاهی داشت یا همواره تعمیرات پر خرجی را طلب می کرد.
طرح جسورانه و فنون ساختمانی درجه ی اول اهمیت را داشت و از زمان ساسانیان رشد زیادی کرد.
اسیران رومی از جمله سنگ تراشانی که شاپور اول پس از شکست والرین اسیر کرده بود ،کارهای
نمایانی کردند.
آنها شادُروان را به طول یک میل (۱۶۵۰)ساختند و نهر های دو طرفه در داخل آن بنا کردند که از
فشار نا گهانی آب می کاست و بنا بر این نهر های اصلی و خود پایه ها را حفظ می کرد .
سنگ کاری بسیار زیبای برخی از پل های قدیمی می تواند ادامه ی سبک هخامنشی باشد که به وسیله ی
مهارت رومیان احیا شده بود.قطعه سنگ ها با گیره های آهنی و سربی محکم می شد و ملاط آنها از
تفاله ی آهن و مس بود .
بقایای پل دختر در نزدیکی سروستان به بلندی ۲۰ متر و دهانه ای عظیم توصیف آن را گیرا تر می کند.
پل ایذج بر روی کارون که به گفته ی باستان شناسان با دهانه ای به بلندی ۷۰ متر و پهنای ۳۰ متر بوده
است .
این پل ها چیزی بیش از وسیله ی عبور از رود خانه بود .اغلب از لحاظ تناسب و جلوه ی زیبایی
چشمگیری داشت و قدرت وبرازندگی را نمایش می داد.پل های بعدی که ساخته شد فوق العاده مفصل
بود وگاه شامل کاروانسرا و مسجد هم می شد.
مثلا دو مجموعه ی پل بر روی زاینده رود در اصفهان به بهره برداری استادانه از روی رود خانه
با نسیم خنک و جریان زندگی بخش آب اختصاص یافته است .که در ادامه رجع به آنها مفصلا صحبت
می شود.
مقدمهسالهاست که سخن از حفظ ، احیاء و باز زنده سازی ارزشهای گذشته است و همه صابنظرانمتفق القولند که حفظ ارزشهای اجتماعی و فرهنگی موجب هویت ملی است. اما از طرفیشناخت و پالایش ارزشهای گذشته و برگزیدن بهترین آنان و تطبیق آنها با شرایط زمانی ومکانی بطوری که منطبق با نیاز های جامعه امروز باشد نیز مسئله ای است که باید مدنظر قرار گیرد .
از این گستره ، معمار ی که از پر اهمیت ترین عناصر ارزشیهر ملت است، سهم بسزائی دارد و غور در این معنا در حیطه معمار ی بعهده معماران اینعصر گذاشته می شود . در این راستا همواره استاد گرانقدر محمد کریم پیر نیا که عمرخویش را در راه شناختن معماری ایرانی و اسلامی و انعکاس آن به نسلهای جوانی که بهنحوی در این مسئله دخالت دارند بر زبان می آورند . پس به پاس قدر دانی و نیز ارجنهادن به زحمات چندین ساله استاد و همچنین احترام به فرهنگ و هنر اصیل ایرانی واسلامی بر هر ایرانی است که احساس مسئولیت نموده و در جهت احیاء ارزشهای اسلامی وایرانی در هر زمینه ای تلاش و کوشش کند و در طرح های معماری حتی المقدور اصولمقدماتی معماری ایرانی و سنتی خویش را بکار گرفته و ضمن تلفیق آنان با تکنولوژیجدید ، ماهیت فلسفه وجودی آنها را همچنان حفظ نمایند.
اصول مذکور شامل پنج مورد است:
- مردم واری : یا کاربرد مقیاس انسانی و پرهیز از هر گونهبیهودگی و شکوه بیجا و آذین بی سود .
- خود بسندگی : یا بهره گیری ازامکانات و مصالح محلی و آنچه که معماران (بوم آورد) گفته اند و پرهیز از هر گونهوابستگی و نیاز.
- پیمون : یا اندازه ها و معمیار هایی که تناسب پیکره وکالبد بنا را از لحاظ درستی ، استواری و زیبایی تضمین می کرده است.
- درونگرائی : این اصل بویژه در منازل مسکونی که همیشه مورد توجه مردم این سرزمین بوده وخوش داشته اند که چهار دیواری اختیاری باشد.
- کنج و نیاز: یا پرهیز ازکاربرد اندازه های بیش از نیاز که باعث هدر رفتن مصالح و بالا بردن هزینه می شدهاست .
علاوه بر اصولی که ذکر شد عناصری چون آب ، نور ، باد و … در معماریسنتی نقش حیاتی ایفاء می کرده اند . یکی از مسائل مهم در شناخت معماری سنتی ایرانانقطاع فرهنگ معماری سنتی و پیدایش گونه هایی از فضا های جدید معماری و شهری است کهغالبا با فضا های سنتی کاملا متفاوت هستند ، چونکه بسیاری از معماران بیش از هر چیزبه پدیده های شکلی و بصری اندیشیده اند و بسیاری از مسائل ، مباحث و نکات فرهنگی ،تاریخی و اجتماعی را به اندازه کافی مورد توجه قرار نداده اند.
معماری سنتیقبل از پیدایش تکنولوژی و مصالح جدید ساختمانی در تمام نقاط کشور و به هر شکل و بههر کیفیت نوع معماری افقی و با هویت بشمار می رفت که در طی سالیان دراز و قرنهایمتمادی مصالح و شیوه های فنی ویژه خود را داشت. این نوع ساخت و ساز بومی بسیار بجامی نمود و به موقع و کاملا ارزنده و منطقی و گاه نیز بس شکوهمند بود و هنوز همبعنوان یک معماری شریف و برخوردار از مقیاس انسانی دارای همان ارزش و اعتبار است .تحلیل معماری ایرانی نشان می دهد که به رغم کثرت و تنوع و پیچیدگی بناها ، اصول ومفاهیم و الگوهایی در طول زمان به گونه های مختلف در این معماری بکار گرفته شده اندافزون بر آن این نتیجه بدست آمده که تکامل معماری ایران بیشتر بر تعالی اصولی ومفاهیم و الگوهای جدید در جریان نوعی فعالیت هوشمندانه و ماهرانه معماری استواربوده است. با پذبرش این امر ، میتوان در معماری امروز ایران نیز به همان اصول ومفاهیم و الگوها پرداخت و آنها را در جریان یک فعالیت خلاق تکامل بخشید و به پیشبرد.
با بررسی و تحلیلالگوهای تاریخ معماری ایران و عناصر اصلی تشکیلدهنده آنها این نتیجه حاصل می شود که این عناصر و الگوها اگر چه هر یک در دورهمعینی از تاریخ معماری این سرزمین خلق شده اند لکن با حضور ممتد در دوره های بعدی ،تکامل و پالایش یافته و دارای هویتی مستقل از زمان شده اند . مفهوم عامی را از یکالگو و یا یک عنصر در معماری ارائه می کنند که شأن تجریدی یافته و دارای تصویر ذهنیو حامل بار خاطره عاطفی است .
با نگرشی بر سایر سبکها و مکاتب معماری ،معماری منفجر شده دوران نهضت (Modernism) بدون هویت و بدون گذشته تاریخی و ریشهفرهنگی قادر نیست که پاسخگوی باور های فرهنگی ایم مرز و بوم باشد و همچنینناساختارها و ضد ساختار گونه دیکانستراکتیویستها ( Deconstraction ) برای جامعهپایبند به سنتها و میراث فرهنگی ، قابل درک نیست چون هنر معماری اصیل کشورمانهیچگاه با پرخشگری نسل عصیانزده قرن حاضر همراه نشده و متانت و سنگینی بیان خود راحفظ کرده است .
پس ضرویست که معماران این عصر با شناخت ، پالایش و بهرهگیری مناسب از محاسنات سایر مکاتب و سبک های معماری و عجین نمودن آنها با فرهنگخودی (نه مقلدانه) ، معماری ایران را که همواره مورد توجه بوده احیاء نموده و دراین برهه از زمان ، معماری پس از پهلوی دوم (عصر انقلاب جمهوری اسلامی) را تجلینموده که همانا از اهداف قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان می باشد. ( بند ۱ ماده۲ )امید است طرح این موضوع ، انگیزه ای برای سایر معماران جهت ادامه بحث و همچنینادامه منطقی و تکاملی تاریخ معماری بسیار با ارزش گذشته مان و مناسب معماری امروزباشد.
پل خواجو
این پل که از اواخر تیمورى شالوده‏ هایى داشته به امر شاه‏ عباس دوم در سال ۱۰۶۰ به صورت امروزى آن ساخته شده است. در وسط این پل براى اقامت موقتى شاه صفوى و خانواده او ساختمان مخصوصى که به نام بیگربیکى شهرت دارد بنا شده که هم‏ اکنون وجود دارد و طاق هاى آن داراى تزئینات نقاشى است. نام‌ پل‌خواجو، تحریف‌ کلمه‌ «خواجه‌» است‌ که‌ به‌ مناسبت‌ لقب‌ بزرگان‌ وخواجه‌های‌ عصر صفوی‌ نام‌ گذاری‌ شده‌ است‌.
این پل در انتهاى شرق خیابان کمال اسماعیل اصفهانى و انتهاى جنوبى خیابان خواجو واقع شده است. به طورى که باستان شناسان تحقیق کرده‏اند پل مزبور بر روى پلى که در پیش وجود داشته و خرابى بآن راه یافته بوده بنا گردیه است.
در باب ساختمان این پل و زمان ساختنمان و بانى ساختمان و کیفیت آن اقوال گوناگونى نوشته‏ اند ولى آنچه مناسب به نظر مى ‏رسد شرحى است که مؤلف تاریخچه ابنیه تاریخى اصفهانى در این باب نگاشته و از این رو نوشته مزبور عیناً نقل مى ‏گردد.
در انتهاى شرقى خیابان کمال اسماعیل و انتهاى جنوبى خیابان خواجو که به طرف تخت فولاد (قبرستان اصفهان) و راه یزد مى ‏رود پل زیبا و تاریخى خواجو واقع شده – این پل بر روى خرابه ‏هاى پل حسن بیک به وسیله شاه عباس دوم صفوى در سال (۱۰۶۵ ه) ساخته شده است. آن را با اسامى: پل خواجو – پل حسن بیک پل بابا رکن الدین – پل گبرها نوشته ‏اند.
تارونیه سیاح اروپائى نوشته است که در دو طرف خیابان این پل دو خانه وجود دارد که متعلق به شاه است و رودخانه در هیچ کجا بسترى بقشنگى این ندارد و چون این محل از همه جا گودتر است همین امر تا اندازه‏اى شاه عباس را وادار به ساختمان این پل نمود و چون محل گبرها آن طرف رودخانه بوده براى این که آنان از خیابان چهارباغ نگذرند و از این پل که راه را کوتاهتر مى‏نمود زودتر به منزل برسند ساخته شد و تاریخ آن ۱۰۵۷ تا ۱۰۷۷ هجرى است.
و نیز نوشته شده است وقتى که پل به اتمام رسید به همان نام حسن بیک نامیده شد. این پل که طولش ۱۵۰ متر و عرضش ۱۴ و معبر آن ۷/۵ متر مى‏باشد از سنگ و آجر ساخته شده و ۲۱ جوى و ۲۶ چشمه دارد.
این پل به منزله سد و از حیث معمارى و استحکام بى اندازه زیبا و بى نظیر آن، شامل چهار طبقه و در دو طرف داخلى معبر فوقانى هر طرف ۵۱ غرفه بزرگ و کوچک دارد.
طول سنگهاى این پل متجاوز از دو متر و امتداد ستونهاى فاصله هر چشمه به سقف ۲۰ متر است جلو هر سقف و دیوار پیش آمدگى و فرو رفتگى وجود دارد اگر تخته‏اى با اندازه دهانه پل ها بگذارند آب رودخانه بالا آمده و مدتى ذخیره مى‏شود.
و در قدیم مواقع جشن و غیره نیز قایقرانى مى‏نموده‏اند و. در هذه السنه از طرف شهردارى تخته گذارى و قایقرانى و منظره زیبائى ایجاد شده و چنانچه براى خسرانى نداشته باشد، اقدام خوبى است اما نه براى همیشه. در قسمت شرقى پل طرفین دو صفه مسطح سنگى وجود دارد و در وسط آن دو تقریباً در کف رودخانه سنگرس مفصلى دیده مى‏شود و چنانچه نوشته‏اند دریاچه‏اى وجود داشته که از فواره‏هاى آن جستن مى‏نموده است، تا کف رودخانه یازده پله سنگى مى‏خورد، دو طرف شرقى قسمت پائین پل دو شیر سنگى بزرگ از قدیم موجود است که در بى مبالاتى و جهالت افراد خرابیهائى بدان وارد شده. غرفه‏ها و اطاقهاى وسط پل به همان طرز نقاشى و طلاکارى دوره صفئویه باقى است و طبقه بالاى اطاقها را در چندین سال قبل خراب نموده‏اند. پشت بغلهاى این پل از کاشیهاى خشت هفت رنگ تزیین شده که متأسفانه در اثر لاقیدى بى مواظبتى مسئولین امر و یا ت.ثیر باد و باران همه ساله تعداد زیادى از آنها خراب و از بین رفته بود. از وسط پل در طرفین تالار دو راه پله موجود است که به وسیله آن دو طبقه زیرین مى‏توان رفت و آمد کرد. تاریخ تعمیر این پل مطابق کتیبه کوفى که در طرف راست جنوبى پل رو بکار خانه نور است در سال ۱۲۹۰ هجرى بسعى نصر الله خان در زمان ناصر الدین شاه قاجار مى‏باشد.
اطراف پل مانند قدم در ایام بهار و تابستان و روزهاى تعطیل محل گردشگاه عموم اهالى است و بعضى روزها به حدى جمعیت زیاد است که راه عبور و مرور در طبقه دوم تقریباً مشکل مى‏شود.
در کتاب عباسنامه تألیف محمد طالهر وحید قزوینى به سال (۱۱۱۰ تا ۱۰۱۵ ه( شرح مفصلى راجع به ساختمان پل حسن آباد »خواجو« نوشته به خلاصه اینکه پس از اتمام شاه عباس دوم دستور آئین بستن و گلریزان نمودن پل را به عهده و اهتمام مقصود بیک سفره چى باشى واگذار نمود و تزیین هر یک از طاقهاى آن پل به عهده یکى از امرا محل گردید و چشمه‏هاى وسط که به منزله دل در بدن و معنى در سخن است از طرف شاه آئین بسته شد و مى‏نویسد: آب رودخانه را ببالا پل سد نموده به طورى که فواره حوض آن تقریباً سه گز مى‏جست، سایبانهاى زرنگار از مبداء تا منتهاى پل بر سر پا بود و رشته‏هاى مفتول جهت آویختن فانوس و قنادیل به طرحهاى مختلف کشیده بودند.
و در هر مجلسى فرشهاى قالى کرمانى و قائنى افتاده بود و در هر حجره‏اى شاهد سنبل مو بر پاى ایستاده و جوانان خطه ارم عباس آباد و سیمبران خوش اب ورنگ هندو و ارامنه شمشاد قامت گلرخسار مجلس را به صورت نگار گردانیده بودند و اعلیحضرت ضل‏اللهى کامران و کامیاب تا حین طلوع صبح عالمتاب در عبارت شرقى پل مزبور استراحت و امرا و مقربان و ملازمان هر یک در حجرات مختلف خود غنودند.
از مزایاى اختصاصى این پل سدى بوده که براى آن در موقع ساختن در نظر گرفته ‏اند که هر زمان اقتضاء داشته با بستن چشمه‏ هاى پائین آب بالا مى ‏آمده و حکم دریاچه و سدى پیدا مى ‏کرده و از این رو گفته ‏اند:
داراى جهان پناه عباس دریاچه و سد و پل بنا کرد
و بناى این سد و دریاچه براى این بوده که منظره عمارات و باغهاى واقع در آن محل باشد و در هنگام جلوس در آن عمارات و باغات از منظره دریاچه‏اى که با بستن سد ایجاد مى‏گردید لذت برند.
منظور از عباس که در شعر بالا گفته شد عباس ثانى است که امر ببناى ل و سد نمود، زیرا بانى آن همان شاه عباس دوم است و تاریخ بناى پل (۱۰۶۰ ه.ق) و بناى سد (۱۰۶۸ ه.ق) بوده است.
این پل علاوه بر اینکه براى عبور و مرور قوافل و عابران ساخته شده بود براى تفرج و گردش مردم و پادشاه نیز مستعد بوده است. چنانچه از قصص الخاقانى نقل شده در سال (۱۰۶۰ ه.ق( که پل ساخته شد و به پل شاهى اشتهار یافت بعد از تعطیلات نوروز آن سال بر حسب فرمان شاه عباس ثانى پل را آئین بندى و چراغان کردند و هر یک از غره‏هاى آن را یکى از امراء و بزرگان تزیین نمود و براى جشن مهیا گردید و سائراى مشهدى قصیده‏اى در ۴۵ بیت و نیز صائب تبریزى قصیده‏اى در وصف آن چراغانى و جشن سروده‏ اند.
مؤلف تاریخ اصفهان ورى چنین گفته:
و اما مبانى شگرف اصفهان یکى پل هائى است که روى زاینده رود زده شده مانند پل بابا رکن الدین که به پل خواجو معروف است. ریشه و اساسش قبل از عجم بوده و زمان ترکمان‏هاى آق‏قوینلو تعمیرى از آن شده و به عهده صفویه مرتبه بالا را طرح انداخته و در بیگلربیگى صدر اصفهانى روى مرتبه فوقانى بالاخانه ساخته بود بنام خود که در ۱۳۱۰ اجزاى ظل السلطان خراب کردند و راه چهارباغ نو است براى تخت پولاد.
اینکه مؤلف تاریخ اصفهان ورى گفته اساسش قبل از عجم بوده معلوم نشد چه زمانى را در نظر داشته است ولى آنچه مسلم مى‏نماید اینستکه پیش از دولت اسلام اساس آن پل وجود داشته و در زمان ترکمانها تعمیرى از آن شده و در دوران صفرویه طبقه بالاى آن ساخته شده و در زمان بیگلربیگى صدر اصفهانى روى مرتبه فوقانى بالاخانه‏اى به نام خود ساخته که در سال (۱۳۱۰ ه.ق( از طرف ظل السلطان خراب گردیده است.
این پل را باسامى: بابا رکن الدین – خواجو – گبرها – شیراز – حسن آباد – پل شاهى تیمورى خوانده‏اند اما اینکه آن را پل بابا رکن الدین گفته‏اند از این جهت است که در تخت فولاد که نزدیکى جاده قدیم شیراز واقع شده قبر و بقعه بابا رکن الدین که از عرفاى معروف زمان خود در ۲۶ ربیع‏الاول سال (۷۶۹ ه.ق( وفات کرده در آنجا واقع وم مورد توجه و مزار عمومى است از این رو پل به نام او معروف گردیده است.
اما نامیدن آن به پل خواجو به مناسبت این است که در مجاورت محله خواجو ساخته شده و پل شیراز از این نظر که نزدیک جاده اصفهان به شیراز واقع گردیده و پل گبرها از نظر اینکه گبرها از این پل به محله خود مى‏رفته‏اند و پل حسن آباد از جهت این که محل خواجو را در قدیم حسن اباد مى‏نامیده‏اند و اما پل شاهى از این جهت بود که چون شاه عباس دوم در سال یکهزار و شصت پل را کامل کرد و از هر جهت آراسته گردید به پل شاهى معروف گردید و تیمورى از آن نظر گفته‏اند که تیمور به داماد خود حسن پاشا دستور داده بود که آن پل را بنا کند و بنا کرد.
مؤلف صنف جهان در باب پل خواجو چنین نوشته است:
پل هشتم – پلى است که الحال به پل خواجو اشتهار دارد زیرا که در آخر چهارباغ مشهور به خواجو واقع است و قبل از چهار باغ در آخر و کنار آن محله واقع بوده و پل طرف یمین است و در اول قبل از خرابیها بر سر محله حسن آباد بوده و بانى آن را به اسم پل حسن آباد موسوم نموده بوده و چون محله حسن آباد در فترت افغان و فتنه‏هاى بعد از آن خراب و بکلى از آبادى افتاده است و محله خواجو نزدیک آن بوده به اسم آن معروف شده. این ل در کمال خوبى و زیبایى است و زیاده خوش نماتر از پلى سى و سه چشمه است اما با آن عرض و طول نیست لکن به همان استحکام ساخته شده و دقیقه‏اى از استحکام و خوش نمائى را فرو گذار ننموده‏اند، آن را شاه عباس ثانى بنا نموده و میرزا طاهر وحید تخلص که در آن زمان وقایع نگار و مورخ زمان آن پادشاه بود آن را ضبط و در تاریخى که به نام او نوشته ثبت نموده است و آورده که در محل این پل یک پل کهنه مدروس و ویران بود و شاید آن پلى بوده است که در کتاب ماروخى با اسم جس حسین نوشته شده و باالجمله به حکم پادشاه آن را خراب نموده و برداشتند و این پل را به این وضع خوب و هیئت مرغوب مشتمل بر بیست و چهار چشمه به زمان اندک بساختند و چون پیش محله حسن اباد و جنوب آن بوده ان پل حسن اباد نام نهادند و تصریح نموده است که یک طرف آن باغ سعادت آباد است که مشتبه به پل دیگر به هیچ وجه نیست و مرحوم امیر الشعراء رضا قلى خان هدایت تخلص نیز در کتاب روضةالصفاى ناصرى در آخر احوال شاه عباس ثانى اشاره‏اى از بناى این پل از پادشاه مذکور نموده است. بر بالاى این پل به دستور خیابان و دو طرف غرفه‏ها بسته‏اند و سرطاقهاى غرفه‏ها را کاشى کارى نموده و در میان آن عمارت و نمائى ساخته‏اند که در غرفه‏ها و آن عمارت همه نشیمن مردمان عام و خاص مى‏باشد که به تفریج و تماشا آیند و شاه عباس بعد از اتمام آن در آنجا چند شبى جشن و چراغان خود را که موسوم به فتح آباد است متصل به این پل بنا کرده است. زیر این پل را به طرز دیگر ساخته ‏اند که زیاد از حد مزید حسن آن گشته. دو طرف شرقى و غربى پل را که جهت دخول و خروج آب است مهتابى طرح انداخته و میان پل ها را طاقنمائى ساخته‏اند و در میان هر طاقنمائى نه بزرگ سنگى بنا کگرده‏اند که آب قسمت آن چشمه از میان نهر مى‏رود و دو طرف آن شهر راه روى است که مردمان بر سر آن مى‏روند و مى‏نشینند و گاهى که در فصل بهار اب زیاده طغیان مى‏کند تا بالاى جویهاى میان آمده راه عبور و مرور را مى‏بندد و براى مهتابى روى به مشرق در میان ممرهاى آب و محل ریزش آن زینه‏ها قالب آب ساخته‏اند که مردمان بر آن نشسته از صفا و تماشى آب محظوظ شوند و نمائى دیگر به طرف طول در میان پل ساخته‏اند ایوان مانند از اول تا آخر چشمه‏ها محاذى یکدیگر، چنانچه از اول چشمه آخرى آن پیدا است مجملاً مانند این پل و پل سى و سه چشمه پلى بایران ساخته نشده و بنفاست و استحکام آنها نپرداخته‏اند. و در نزد مردم عامل و کسانى که از تاریخ خبر ندارند این پل به پل حسن خان ترکمان مشهور شده است و مراد ایشان امیر حسن بیک آق‏قوینلو است که امیر آذربایجان بوده و بر این سمتها نیز فرمان روا بود ولیکن او هرگز به این جاها نپرداخته و چنین همت و سلیقه نداشت بلکه تمام دولت او به همه عمر به قدر خرج این پل نبوده است و او قبل از زمان سلطنت صفویه بوده و سلطنت از اولاد او به صفویه منتقل شده و اگر این پل را بنا نموده بود و شاه عباس بزرگ که بسیار سال بعد از او بود و این وضع و ترکیب را دیده بود سلیقه شاه عباس هرگز به وضع و هیئت پل سى و سه چشمه رضا نمى‏داد و همت به شکل و وضع به از این مى‏گماشت نه کس از آن، چه این پل فایق دارد و زیاده قابل تعریف و تحسین است هزار آفرین به دانش و ذهن مهندسان آن زمان و صد هزار آفرین به همت آن پادشان به فروتمکین باد که ذره‏اى در مخارج آن خست و اهمالى ننموده است و مسلماً وجه اشتباه نزدیکى اسم شده و از بى خبرى پل حسن آباد را پل حسنخان گفته و دانسته‏اند و حال آنکه آن هم غلط است نه خان است و نه شاه بلکه امیر حسن بیک ترکمان است و هرگز لقب خانى و شاهى نداشته.
از گفتار مورخان معلوم گردید که در جاى کنونى پل هاى خواجو پل دیگرى بوده که به وضع آندراس در آمده بوده و قابل استفاده نبوده است و از این رو شاه عباس دوم دستور داده بر طبق نقشه پلى بر روى زاینده رود که در نزدیکى باغ سعادت آباد و عمارت آینه خانه بوده ساخته شود و کارکنان بر طبق دستور ساعى بوده‏اند که این پل از پل اللهوردیخان و سایر پل ها زیباتر و بهتر ساخته شود و مسلم پل با وضع کنونى بعد از شاه عباس دوم ایجاد شده و پلى که پیش بوده، اهمیتى از نظر ساختمان نداشته است و مسلم سطح معمارى آن پل در هنگام احداث پل اللهوردیخان پائین‏تر بوده است.
در طول این پل اختلاف است، چنانچه در گفته‏هاى پیش نوشته شد طول را ۱۵۰ و عرض را ۱۴ متر نوشته‏اند ولى در گنجینه آثار تاریخى اصفهان طول ۱۳۲/۵ متر و عرض ۱۲ متر نوشته شده است.
عدد چشمه مهى این پل را بعضى ۲۶ و برخى ۲۴ و کسانى ۲۱ و دیگران ۲۸ نوشته‏اند و گمان مى‏رود بعضى از چشمه‏هاى آن در زین شن و خاک مسطور شده باشد.
این پل زیر شماره ۱۱۱ به ثبت تاریخى رسیده است.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد