PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دلنوشته ...



صفحه ها : [1] 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28

Ehsan M
20th September 2012, 12:42 AM
کنار یکی دیگه میبینمت ، همونجوری معصوم و بی ادعا
میام و میپرسم که خوش میگذره ؟ با دلشوره میگی ببخشید شما ؟!

تو دست پاچه میشی و هل میکنی ، پشیمون میشم از سوال خودم
میگم ظاهرا اشتباهی شده ، ببخشید از اینکه مزاحم شدم
جلو اون نمیخوام خرابت کنم نمیخوام که اینجوری شرمنده شی
با چشمات میخوای التماسم کنی میدونم خجالت داری میکشی
دوباره مسیر و عوض میکنم ولی اون حواسش به حرف منه
تو دستاشو میگیری آروم بشه ولی دل من یه بار دیگه میشکنه
.
.

.

*tara*
20th September 2012, 01:23 AM
دوست دارم یک شبه هفتاد سال پیر شوم.
در کنار خیابانی بایستم
تو مرا بی آنکه بشناسی از ازدحام تلخ خیابان عبور دهی...
هفتاد سال پیـــــر شدن یک شبه،
به حس گرمی دست های تو هنگامی که مرا عبور می دهی بی آنکه بشناسی،
می ارزد !!!

- - - به روز رسانی شده - - -

تویی که مرا در سقوط میبینی
تا به حال اندیشیده ای که شاید، تو خود وارونه ایستاده ای...!

elinaaa
20th September 2012, 09:27 AM
عادت می کنم:
به داشتن چیزی و سپس نداشتنش
به بودن کسی و سپس نبودنش
تنها عادت میکنم...اما فراموش نه!!!

elinaaa
20th September 2012, 09:30 AM
تمام تنم می سوزد از زخم هایی که خورده ام
درد یک اتفاق که شاید با اتفاق تو
دردش متفاوت باشد ویرانم میکند
من از دست رفته ام،شکسته ام
می فهمی؟
به انتهای بودنم رسیده ام
اما اشک نمی ریزم
پنهان شده ام پشت لبخندی که درد می کند!!!

Ehsan M
20th September 2012, 10:09 AM
دور از این هیاهو
دلم کویر می خواهد و
تنهایی و سکوت و
آغوش ِ سرد ِ شبی که آتشم را فرو نشاند.
نه دیوار،
نه در،
نه دستی که بیرونم کشد از دنیایم،
نه پایی که در نوردد مرزهایم،
نه قلبی که بشکند سکوتم،

نه ذهنی که سنگینم کند از حرف،
نه روحی که آویزانم شود.
من باشم و
تنهایی ِ ژرفی که نور ستارگان روشنش می کند
و آرامشی که قبل از هیچ طوفانی نیست !









(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=10151253180934319&set=a.240450094318.170673.224358559318&type=1&relevant_count=1)

elinaaa
20th September 2012, 11:47 AM
کاش
خلوت بودی
مانند تمام خیابان هایی که به من ختم می شوند...

✿elnaz✿
20th September 2012, 01:11 PM
"دکتر شريعتی"
گاهی گمان نمی کنی، ولیکن... می شود!
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود!
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته، قرعه به نام تو می شود
گاهی گدای گدايی و بخت يار نيست!
گاهی تمام شهر ، گدای تو می شود!

http://uc-njavan.ir/images/4vqg358y2ky8pecqx0t9.jpg

*tara*
20th September 2012, 02:18 PM
میـدونی بن بست زنـدگی کـجـاست ؟
جــایــی کـه
نـه تواناییخــواسـتن داری
نـه تــوانــایـی فـــرامــوش کـــردن...

- - - به روز رسانی شده - - -


گاهــــــــی
ﺣﺘـﮯ ﺟﺮﺍﺕ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ
ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺭﺍ
ﻧـﮕﺎﻩ ﮐـﻨـــﻢ ،
ﮐﻪ ﺑـﺒـﯿـﻨـﻢ
ﺟـﺎﻡ ﺧﺎﻟﯿـﻪ ، ﯾﺎ ﻧـﻪ !؟

*tara*
20th September 2012, 02:29 PM
بگو با من چه کردی مهربانم
که ابری شد تمام آسمانم
بیا آتش بزن خاکسترم کن
بدون تو نمیخواهم بمانم!!!

Ehsan M
20th September 2012, 03:43 PM
باز باران بی ترانه ، گریه های بی بهانه ، میخورد بر سقف قلبم ،

باورت شاید نباشد خسته است این قلب تنگم ...

Ehsan M
20th September 2012, 03:44 PM
ﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺻﺪﺍﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﯾﻢ، ﭘﺮﺭﻧﮓ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﻢ، ﺳﺨﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﻢ . ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯﯾﻨﮑﻪ
ﺧﻮﺑﻬﺎ ﺁﺳﺎﻥ ﻣﯿﺂﯾﻨﺪ، ﺑﯽ ﺭﻧﮓ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺑﯽ ﺻﺪﺍ
ﻣﯽ ﺭوند...

Ehsan M
20th September 2012, 03:46 PM
زندگي دفتري از خاطرهاست
يك نفر در دل شب
يك نفر در دل خاك
يك نفر همدم خوشبختي هاست
يك نفر همسفر سختي هاست
چشم تا باز كنيم عمرمان مي گذرد
ما همه همسفريم ..





(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=399918226703086&set=o.210130135724069&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
20th September 2012, 03:48 PM
یه مرد هیچوقت نمیشکنه ، داغون می‌شه ...!




(https://www.facebook.com/shares/view?id=227354790668270)

elinaaa
20th September 2012, 10:27 PM
به یک جایی از زندگی که رسیدی،می فهمی اونی که زود میرنجه،زود میره،زود هم بر میگرده....
اما اونی که دیر میرنجه،دیر میره و دیگه بر نمیگرده.

elinaaa
20th September 2012, 10:29 PM
من از اعدام نمی ترسم!
نه از "چوبش" نه از "دارش"
من از پایان بی دیدار می ترسم!!!

وحید 0319
20th September 2012, 10:37 PM
دلتنگم ...
http://www.taknaz.ir/upload/4/0.549645001283531506_431081mdo4d4qw8f.jpg
به نام آنکس که اگر چشمانم برای دلتنگی و بندگی اش می گرید قلبم آرامش ابدی می یابد
خدایا ! خدایا چه بنویسم که قلمم پر از نوشتن است و دفترم بی تاب سیاه شدن برای توست
دلم سرشار از غم و اندوه دوری و سرم چون گرداب دریاهایت متلاطم و خروشان است . دیگر نه صورتی برایم باقی مانده است و نه سیرتی که توان آمدنم در نزدت باشد ٬ تا آبروی آمدنم در کنارت باشد . روسیاه روسیاهم . دل آمدن دارم ٬ پای آمدن دارم ٬ اما روی آنرا ندارم . وجودم پر تلاطم گشته از آوارگی در این دنیا . خواهان آن دنیایم و ترسان و لرزان از آن
برای رسیدن به آسمانهایت و رهایی از این خاک بدنبال بالهایی همچون بال سیمرغ هستم تا با چند باز و بسته کردنش از زیر سلطه بودن این خاک رهایی یابم . آری من از خاکم اما نه از آنم که دل بستگی عمیق من غل و زنجیر به دست و پایم شود و مانع رسیدنم به اوج
دلم از دریا خروشان تر است که بخواهم به دریا زنمش و از زمین برکنمش و به اوج رسانمش
دست و پایم لرزان و سرد گشته از اسیری و غربت و بی تاب گرم شدن با قربت است
من همانم که اشرف مخلوقات گشتم و ملائکه معصوم درگاهت برای من سر به سجده نهادند؟نه ! من آن نیستم . من آن اشرف مخلوقات نیستم . سینه ام جای الماسی درخشان از جانب تو بود و ذره ذره بدنم نگهبان آن الماس درخشان . درخشندگی اش چشم عالم را کور می کرد و عالم را روشنایی می بخشید . اما اکنون ذره ذره بدنم در مقابلت شرمنده و رو سیاه که دیگر هیچ خبری از آن الماس درخشان درون سینه ام نیست
سرگشته و حیران چون مجنون دیوانه وار به کوه و صحرا زده ام تا به تو برسم . تشنه رحمت توام ! سیرابم کن . تشنه مهربانی و بخشندگی توام و تمام امیدم به توست که سیرابم کنی .نردبانی برای رسیدن می خواهم . توان بال زدنم نیست شاید که توان بالا آمدنم از نردبان معرفت وجودی تو را داشته باشم
درهایت همه بازند اما شرمزده به کجا بیایم ؟ با دلی سیاه و آلوده به کجا بیایم ؟ با وجودی متلاطم و مضطرب به کجا بیایم ؟خدایا ! تنها نجات بخش من ! اینبار هم همانند همه لحظه های پیشینم تنها می گویم
" الهی العفو ٬ الهی العفو ٬ الهی العفو "دل از این دنیا از این هستی پر از نیستی برکندم و مشتاق و بی تاب رسیدنمالهی العفو گویان به نزدن می آیم تا مثل تمام لحظه های زندگی ام نه دست رد بر سینه ام که دست مهربانی بر سرم بکشی و روح مرده و بی جانم را جان تازه عطا کنیمن نه با نقاب نورانی که با همین صورت سیاه خویش خواهم آمد تا با سیرتی ابدی در کنارت بمانممن برآنم که اینبار بمانم بر سر همه عهد و پیمانم . که اینبار بمانم بر سر آدمیتم . نه ! اینبار خوشمزگی میوه ممنوعه را نمی خواهم . اینبار به دنبال عصیان و سرکشی نیستم . اینبار به دنبال سرگشتگی ام . به دنبال دیوانگی ٬ دیوانه بودن همچون مجنون ٬ به دنبال مجنون وار تو را خواندن و به تو رسیدنم
می خواهم چون مرغ شباهنگ حق حق کنان به سراغت آیم و چون پروانه ای در شمع وجودت آب گردمم و گم شوم
من به دنبال توام . دل از این زمین برکندم ٬ غل و زنجیرها را گشودم و پا بر روی اولین پله از نردبان معرفتت نهادم
باشد که در دریای مهربانی ات گم شوم

elinaaa
21st September 2012, 04:32 PM
من از تو چیزی نمی خواهم،فقط
گاهی نگاهی اشتباهی!!!

*tara*
24th September 2012, 12:01 AM
گريه کنم يا نکنم حرف بزنم يا نزنم
من از هواي عشق تو دل بکنم يا نکنم

با اين سوال بي جواب پناه به آينه ميبرم
خيره به تصوير خودم ميپرسم از کي بگذرم

يه سوي اين قصه تويي يه سوي اين قصه منم
بسته بهم وجود ما تو بشکني من ميشکنم

نه از تو ميشه دلبريد نه با تو ميشه دلسپرد
نه عاشق تو موند نه فارغ از تو ميشه بود

هجوم بن بست رو ببين هم پشت سر هم رو به رو
راه سفر با تو کجاست من از تو ميپرسم بگو

تو بال بسته مني من ترس پرواز توام
براي آزادي عشق از اين قفس من چه کن

*tara*
24th September 2012, 12:03 AM
حکایت من حکایت کسیست که عاشق دریا بود ولی قایق نداشت
دلباخته سفر بود ولی همسفر نداشت
کسی که زخم داشت اما ننالید
گریه کرد اما اشک نریخت
حکایت کسیست که پر از فریاد بود ولی سکوت کرد....

Ehsan M
24th September 2012, 09:00 PM
خسته ،
خودخواه ،
بی‌شکیب
از این جهان فقط همین‌ها را برایم باقی گذاشته‌اند
با من مدارا کن !

بعدها ...
دلت برایم تنگ خواهد شد ...

Ehsan M
24th September 2012, 09:03 PM
گاهی که میرسم به تَهِ تَه ِخط گرفتاریهام

همونجا که حرفی نمی مونه جز شکایت کردن

چشمامـو میبندم و به بعضی آدمـهـای دیگر فکــر میکنم ...
به آدماے گرفـــتار تر، مـــریض تر، تنـــهاتر ...

خدایا شکــــرت ...

aisan.
24th September 2012, 10:21 PM
نمیدانم چرا آدم آهنی شدم بی دلیل زندگی میکنم گاهی بی احساس تر از همیشه به آینده چشم میدوزم آینده ای پر ابهام که حتی برایش گاهی بی هدف تر از سابقم دلم برای روزهای آبی زندگی ام تنگ شده امروز سیاه وشاید فردا هم سیاه باشد نمی دانم .
شاید تنفر را به زندکی ام دعوت کرده ام که اینقدر ناامیدانه به پایان راه مینگرم و از همه چی دل سردم از خودم بیشتر از هر چیز دیگری متنفرم .
باید صدا کنم آدم آهنی وجودم را به او بگویم در عوض چه چیزی خواهی رفت ،در عوض چه چیزی میتوانم شیطنت های سابق ندگیم را به خودم هدیه دهم بی آنکه از حضور سردی روحم بترسم .
چرا افکارم غرق شده در دریای بی جوابیست کاش دل سنگیم میگریست تا کمی از درد شسته می شد.
امشب ،فردا شب و.. چه سخت میگذرند این هفته برایم مثل یک قرن گذشت .
نمیدانم چرا خودم را فریب میدهم و میگویم کودک درونم زنده است شاد است اما واقعیت این بوده از پیر هم پیرتر شده ام و تنها فریب خوش خیالی خودم را میخورم .
نمیدانم چه در وجودم میگذرد که دیگر توان تمرکز ندارم فقط میدانم به دنبال گوشه ای خلوت میگردم که در تنهایی شروع به گریستن کنم و خود را بیابم اما نمیتوانم خود را پیدا کنم
خودم کجایی ؟ کجایی؟

elinaaa
25th September 2012, 05:20 PM
تو "آنجا" من "اینجا"، همه راست میگفتن...."تو کجا؟" "من کجا؟"

elinaaa
25th September 2012, 05:22 PM
حالم خوب است اما....دلتنگ آن روزهایی است که میتوانست از ته دل بخندد......یادش بخیر!!!

Ehsan M
27th September 2012, 12:24 AM
ما چون دو دریچه رو به روی هم

آگاه ز هر بگو مگوی هم.

هر روز سلام و پرسش و خنده









هر روز قرار روز آینده

عمر آینه بهشت ،اما ...آه

بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه

اکنون دل من شکسته و خسته است

زیرا یکی از دریچه ها بسته ست

نه مهر فسون،نه جادو کرد،

نفرین به سفر ،که هرچه کرد او کرد.
(اخوان ثالث)

*elman*
27th September 2012, 03:15 AM
بیا بنشین روبرویم قول میدهم اشک نریزم فقط نگاهت میکنم و بغض هایم را فرو می خورم همین
هنوز دارم جان میکنم فراموشت کنم و به اویی که دوستش داری ببخشمت اندکی مدارا کن با من

Ehsan M
27th September 2012, 01:52 PM
درخت که مثل همیشه است!
چه اتفاقی برای پرنده ها افتاد؟
که امروز، امروز نیست
چه اتفاقی برای آینه افتاد
که من... من... نیست... نیست!
عادت می کنی
به نام فروردین
به نام کوچکت
به نام کوچه ها...






عادت می کنی به کفش های تازه
خیابان های تازه تر...
به تمام شهر عادت می کنی.
اما
فقط
عادت می کنی.


سعیده جوادزاده

















(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=10151263867459319&set=a.240450094318.170673.224358559318&type=1&relevant_count=1)

آسمان آبی2020
27th September 2012, 07:26 PM
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
سهراب

آسمان آبی2020
27th September 2012, 07:31 PM
درمکه که رفتم خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک شده است غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درست هایم به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود
درمکه دیدم خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خویش میگردند


در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را بزداید غافل از اینکه آن دوره گرد خود خدا بود

درمکه دیدم خدا نیست و چقدر باید دوباره راه طولانی را طی کنم تا به خانه خویش برگردم و درهمان نماز ساده خویش تصور خدارا در کمک به مردم جستجوکنم
آری شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه ایست که خدایی در آن نیست

حسين پناهي

Ehsan M
27th September 2012, 10:19 PM
در دلم آرزوی آمدنت می میرد
رفته ای اینک ، اما ایا
باز برمی گردی ؟
چه تمنای محالی دارم
خنده ام می گیرد!

حمید مصدق

Outta_Breathe1020
28th September 2012, 09:23 AM
این آهنگو یه جور دیگه گوش میدادم. زیادم گوش نمیدادم اصلا. یهو داشتم امروز فکر میکردم به اونی که همیشه و همه جا هست. دیدم چقد دورم ازش...! چقدر فاصله افتاده بین منی که بود و باید باشه...! دیدم چقد این وجود عزیزه... برای همه... یهو نمیدونم چرا آهنگش برام یه جور دیگه شنیده شد! با اینکه اصلا اینجوری نیستش! همین تیکش فقط...!

چی تو چشاته که تو رو
اینقد عزیز میکنه
این فاصله داره منو
بی تو مریض میکنه
اینکه نگات نمیکنم
یعنی گرفتار توام
رفتن همه ولی نترس
من که طرفدار توام
هر چی سرم شلوغ شد
رو قلب من اثر نذاشت
بدون تو دنیای من
انگار تماشاگر نداشت
منو نمیشه حدس زد
با این غرور لعنتی
هیچوقت نخواستم ببینیم
تو لحظه ناراحتیم

واقعا عزیز، محبوب! بدون تو دنیای من تماشاگر نداره...
واقعا نگات نمیکنم انگار الان چون بدجوری گرفتارتم...
خودت کمک کن...!

elinaaa
28th September 2012, 11:17 AM
تو
عشق را
برای گذشتن از فصل دلباختگی
بهانه میکنی
من
دوست داشتن را
در مرزهای خود بینی
نشان می کنم
و ما
سرنوشت را
در امتداد دو خط موازی
دنبال می کنیم...

Ehsan M
28th September 2012, 12:04 PM
خسته ولی پرانرژی :|

زخم خورده ولی همچنان پابرجا :|

از دست داده اما همچنان در پی به دست آوردن :|

و همچنــــــــــــان مملو از هدف ، امید ، آرزو ...

Ehsan M
28th September 2012, 06:10 PM
گاهی شاید لازم باشه از یاد ببریم
یاد اونهایی را که با بودنشان ............
بودنمان را به بازی گرفتند.....!

Outta_Breathe1020
28th September 2012, 06:16 PM
در چرخزاد متناوب خاطرات، گاه تنها آنچه باقی میماند پیچواریست که از یک برخورد ساده حاصل میشود و منحنی تغییرات زندگی ما را رقم میزند، آن گونه که شاید تاب تحمل آن را نداشته باشیم.
ولی....!

elinaaa
28th September 2012, 09:11 PM
روی تمام دیوارهای این کوچه
رد چشمهای من است
پشت تمام این دیوارها
رد پای تو!
دوباره چشم می گذارم...
برگرد...

Outta_Breathe1020
1st October 2012, 09:12 PM
بعضیا میذارن میرن اما نه کاملا هر از گاهی بر میگردن ببینن هنوز از رفتنشون داغونی یا نه؟ اگه داغون باشی کاری به کارت ندارن ... اما اگه خوب باشی چنان داغونت میکنن که تا چندین سال بعد رفتنشونم نتونی رو پا بشی.....!‬

عجب جایی دیدم اینو!!!!!

آسمان آبی2020
1st October 2012, 11:39 PM
می بینی ؟
بی تو ایستاده ام روی پاهای خودم و تو را نگاه می کنم
که با اینهمه ادعا
حتی روی حرف های خودت هم نتوانستی بایستی.....!

elinaaa
2nd October 2012, 11:36 AM
آرزوهایم را می نویسم بر آب
تا که بر آب رود،همه دنیای خیالات کژم
تا که جاری باشد قصه ی دلدادگی ام
تا نیفتد از پای،تک و تای دل بی حوصله ام
تا نگویند که مرد،با خودش،ساز خوش رویاهاش
آرزوهایم را...
می نویسم...بر آب...
می نویسم تا آب...

elinaaa
2nd October 2012, 10:46 PM
گاه می اندیشم چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم
همین مرا بس که کوچه ای باشد و باران و انسانهایی در زندگیم زلالتر از باران...

وحید 0319
2nd October 2012, 10:50 PM
شيشه پنجره را باران شست از دل من اما چه كسي نقش تو را خواهد شست؟

- - - به روز رسانی شده - - -

مثل شقايق زندگى كن:كوتاه امازيبا،مثل پرستو كوچ كن:فصلى اما هدفمند،مثل پروانه بمير:دردناك اما...عاشق

وحید 0319
2nd October 2012, 10:52 PM
زندگی تعداد نفس هایی که می کشیم نیست تعداد نفس هائیه که از عشق به شماره افتادن

- - - به روز رسانی شده - - -

سرمايه عمر آدمی يک نفس است
اين يک نفس از برای يک همنفس است
با هم نفسی گر نفسی بنشينی
مجموع حيات عمر این يک نفس است!

وحید 0319
2nd October 2012, 10:53 PM
اگه کليد قلبی را نداری قفلش نکن.اگه خدا حافظی در راه است سلام نکن.اگه دستی را گرفتی رهايش نکن.دفتری که بسته شد ديگه بازش نکن.قلبی که شکست ديگه نازش نکن.

وحید 0319
2nd October 2012, 10:57 PM
بزرگراهّاي مهندسی ساز ما را به هم نميرسانند. عشق با قوانين بيگانه است ،از بيراهها بيا براي ديدن کسی که عمريست دوستت دارد

وحید 0319
2nd October 2012, 10:59 PM
هرگز هيچ حسرتي در دنيا اين چنين يک جا جمع نمي شود که در اين سه واژه کوتاه : او ـ دوستم ـ ندارد

وحید 0319
2nd October 2012, 11:00 PM
نميدانم ؟ از خوابي دلپذير برخاسته ام ،يا به خوابي سنگين فرو رفته ام، چشم که باز کردم ديگر نديدمت از دست داده بودمت، چه فرقي مي کرد خواب يا بيدار ؟ مست يا هشيار ؟ از دست دادمت3

وحید 0319
2nd October 2012, 11:01 PM
خدايا: اين چه رسميست؟ رفيقان را جدا کردن هنر نيست رفيقان قلب انسانند خدايا بدون قلب چگونه ميتوان زيست؟

وحید 0319
2nd October 2012, 11:04 PM
ميدوني چقدر دوست دارم؟ به تعداد تاراي موي سرت ضرب در تعداد نفسهايي که تا اخره عمرت ميکشي به علاوه تعداد ه هرچي ستاره تو اسمونه

وحید 0319
2nd October 2012, 11:06 PM
اگه کسي رو دوست داري نه براش ستاره باش نه آفتاب چون هردوشون مهمون زود گذرند. پس براش آسمون باش که هميشه بالاي سرش باشي

وحید 0319
2nd October 2012, 11:07 PM
فاصله تابش خود را بر ديگران تنظيم کن . خداوند خورشيد را در جايی نهاد که گرم کند ولی نسوزاند...

وحید 0319
2nd October 2012, 11:09 PM
چقدر دوست داشتم يک نفر از من مي پرسيد چرا نگاه هايت انقدر غمگين است ؟ چرا لبخندهايت انقدر بي رنگ است ؟ اما افسوس ... هيچ کس نبود هميشه من بودم و من و تنهايي پر از خاطره . اري با تو هستم .. با تويي که از کنارم گذشتي... و حتي يک بار هم نپرسيدي چرا چشم هايت هميشه باراني است!!!به خدا بارانی است...به خدا بارانی است.....به خدا بارانی است......به خدا...باور نمیکنی؟؟؟؟

وحید 0319
2nd October 2012, 11:11 PM
سر کلاس ادبيات معلم گفت : فعل رفتن رو صرف کن - رفتم ... رفتي ... رفت ... ساکت مي شوم ، ميخندم ولي خنده ام تلخ مي شود استاد داد مي زند : خوب بعد ؟ ادامه بده ! و من مي گويم : - رفت ... رفت ... رفت ... رفت و دلم شکست ... غم رو دلم نشست ... رفت و شاديم بمرد ... شور از دلم ببرد ... رفت ... رفت ... رفت ... و من مي خندم و مي گويم : خنده ي تلخ من از گريه غم انگيز تر است .............. کارم از گريه گذشته به سيه

وحید 0319
2nd October 2012, 11:16 PM
برای تویی که قلبم را شکستی می نویسم : تویی که خاطراتت تنها امید زیستن برای من است « همچنان دوستت دارم » می دانم که تو هیچگاه این جمله را درک نخواهی کرد اما نمی دانم چرا شاید تو هنوز وسعت عشق مرا در نیافته ای شاید تو هنوز نمیدانی که من چگونه دوستت دارم یادم می آید که می گفتی ساده باش حال ساده می گویم : « دوستت دارم »

elinaaa
2nd October 2012, 11:19 PM
اگر روزی داستانم را نقل کردی بگو بی کس بود،اما کسی رو بی کس نکرد
تنها بود اما کسی رو تنها نذاشت
دل شکسته بود اما دل کسی رو نشکست
کوه غم بود ولی کسی رو غمگین نکرد
و شاید بد بود ولی برای کسی بد نخواست...

وحید 0319
2nd October 2012, 11:19 PM
اگر نمی توانی اقیانوس باشی، دریا باش، اگر نه رودخانه باش واگر نمی نتوانی رودخانه باشی نهریكوچك باش، اما هیچ گاه مرداب نباش.نهری باش جاری، زلال و مهربان و با جوشش زیبایت زندگی را به همه هدیه كن چون وقتی حركت میكنی هم زنده ای و هم به دیگران زندگی می دهی ، سبزه های كنار نهر را دیده ای چه زیبا چشم رانوازش می دهند و ماورای پروانه های لطیف و زیبا هستند، این ها به خاطر سخاوت و مهربانی نهر كوچك اما جاری است، پس تو هم با الهام از این رود كوچك جاری شو و بدان خدا در همه حال با توست.

وحید 0319
2nd October 2012, 11:21 PM
به یک فرشته گفتم:برو و معشوقم که عاشقش هستم را ببوس!! فرشته رفت و وقتی برگشت دیدم چشماش اشکیه و گریه کرده!! به فرشته گفتم: معشوق مرا بوسیدی؟! فرشته گفت: نه نشد !! به فرشته گفتم:چرا؟!فرشته مهربون گفت:دو فرشته هیچ وقت همدیگرو نمی بوسن

elinaaa
2nd October 2012, 11:22 PM
نوشت قم حا...
همه به او خندیدند...
گریست...
گفت به غم هایم نخندید....
که هر جور نوشته شود درد دارد!!!
از ته به سر بخوان تا من آن روزها را بشناسی
چه حکایت تلخیست حکایت زندگی من.....

elinaaa
2nd October 2012, 11:24 PM
آرام می گیرم....حتی به همین "صبر کن درست می شود"ها........

وحید 0319
2nd October 2012, 11:26 PM
رو سنگ قبرم بنويس اينجا مجال گريه نيست ... هرکي مي خواست گريه کنه بهش بگو اون ديگه نيست

elinaaa
2nd October 2012, 11:26 PM
به سلامتی خودمون که همیشه اونی شدیم که بقیه می خواستن!ولی..........
هیچ کس اونی نشد که ما می خواستیم.........

وحید 0319
2nd October 2012, 11:28 PM
اگه همديگرو دوست داريد ، به هم بگيد ، خجالت نکشيد ، عشق رو از هم دريغ نکنيد ، خودتونو پشت القاب و اسامی مخفی نکنيد ، منتظر طرف مقابل نباشيد، شايد اون از شما خجالتی تر و عاشق تر باشه

وحید 0319
2nd October 2012, 11:29 PM
عاشقي عاشق باش و دوست داشتن را دوست بدار. از تنفر متنفر باش و به مهرباني مهر بورز. با آشتي اشتي کن و از جدايي جدا باش.

elinaaa
2nd October 2012, 11:31 PM
چه شکوه ها کنم از آن شروع بی سامان
مرا چه مانده جز این دردهای بی درمان
دو چشم آینه و قاب تنگ تنهایی
دوباره تکرار اشکهای بی پایان

وحید 0319
2nd October 2012, 11:59 PM
کاش میشد هیچ کس تنها نبود کاش میشد دیدنت رویا نبود گفته بودی با تو می مانم ولی... رفتی و گفتی و اینجا جا نبود سالیان سال تنها مانده ام شاید این رفتن سزای من نبود من دعا کردم برای بازگشت دست های تو ولی بالا نبود باز هم گفتی که فردا میرسی کاش روز دیدنت فردا نبود

وحید 0319
3rd October 2012, 12:19 AM
یک نفر ... یک جایی ... تمام رویاهاش لبخند توست ... و زمانی که به تو فکر می کنه ... احساس می کنه که زندگی واقعا با ارزشه ... پس هر گاه احساس تنهایی کردی ... این حقیقت رو به خاطر داشته باش ... یک نفر ... یک جایی ... در حال فکر کردن به توست

Ehsan M
3rd October 2012, 07:55 PM
من سالهاست که مرده ام...دفن شده ام زیر خروارها خاک از جنس غم...فرشته نگهبانی دارم با لباسی سپید که روح آماده به پروازم را آرام میکند...فرشته من نه اسمش نکیر است و نه منکر...نخ سیگاریست ساکت..بازخواستت نمیکند...وظیفه اش سوختن است و بس.......

Ehsan M
3rd October 2012, 10:32 PM
پایانی برای قصه ها نیست،نه بره ها گرگ میشوند،نه گرگ ها سیر.خسته ام از جنس قلابی ادمها، دار میزنم خاطرات کسی را که مرا دور زد،حالم خوب است اما گذشته ام درد میکند

Ehsan M
4th October 2012, 02:19 PM
گلی را که دیروز

به دیدار من هدیه آوردی ای دوست

دور از رخ نازنین تو

امروز پژمرد

همه لطف و زیبایی اش را



که حسرت به روی تو می خورد و

هوش از سر ما به تاراج می برد

گرمای شب برد .

صفای تو اما گلی پایدار است

بهشتی همیشه بهار است

گل مهر تو در دل و جان

گل بی خزان

گل تا که من زنده ام ماندگار است



فریدون مشیری








(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=10151273845459319&set=a.240450094318.170673.224358559318&type=1&relevant_count=1)

وحید 0319
4th October 2012, 02:32 PM
.تو برف وبارونی..قطار قلب منه...قلب شکسته ی من تو برف مدفونه....

elinaaa
4th October 2012, 09:58 PM
بزرگ که میشوی
غصه هایت زودتر از خودت قد میکشند
دردهایت نیز !
غافل از آنکه لبخندهایت را
در آلبوم کودکی ات جا گذاشتی...!!!

جوان ایرانی
4th October 2012, 10:36 PM
اگه نگاهم مات سرده
اگه وجودم غرق درده
گناه من نیست باور کن
*********
تو رو که دیدم دنیا لرزید
تمام روحم از هم پاشید
بیا شبهامو پر پر کن
*********
برای امروز به فکر من باش
که فردا دیره
که بی تو شوق بارون و مهتاب از خونه میره
امیدم این بود که بی کسیمو ازم بگیری
نمی دونستم تو هم به غربت ،به شب اسیری
خواننده :مانی رهنما

آسمان آبی2020
4th October 2012, 10:50 PM
آدم ها تنها که نباشند ، می روند … تنها که می شوند ، برمی گردند … وقتی که برگشتند تنها لایق یک جمله اند : "هِررررری"

آسمان آبی2020
4th October 2012, 11:33 PM
دلـم گـرفته است ...
نه اینـکه کسی کاری کرده باشد نه ...
من آنقدر آدم گریز شده ام که کسی کارش به اطراف من هم نمی رسد..
دلم گرفتـه است که آنچه هستم را نمی فهمند ...
و آنچه هستند را میپذیرم ...
و دنیـا هم به رویش نمی آورد این تنـاقض را ...

Ehsan M
5th October 2012, 02:42 AM
بیا تا برایت بگویم تا چه اندازه دلم گرفته .....
دل گرفته ام قد یه دنیا ...

تو دیگه چرا آخه ؟ ....

elinaaa
5th October 2012, 11:26 AM
الهی اسیرم در دنیای پر از گناه
بر سر دو راهی دنیا
تابلوی خودت را
محکم تر نصب کن
که راه را گم نکنم!!!

نارون1
5th October 2012, 12:47 PM
هیچ چیز در طبیعت برای خود زندگی نمیکند

رودخانه ها آب خود را مصرف نمیکنند

درختان میوه خود را نمی خورند

خورشید گرمای خود را استفاده نمیکند

ماه ، در ماه عسل شرکت نمیکند

گل ، عطرش را برای خود گسترش نمیدهد



نتیجه :

زندگی برای دیگران ، قانون طبیعت است . . .

نارون1
5th October 2012, 12:51 PM
پشت "قلبم "شهریست
که یک " دوست" در آن جا دارد...
هرکجا هست ...
به هر فکر, به هر حال
و به هر کار ...
" عزیز است"
خدایا تو نگه دارش باش...

نارون1
5th October 2012, 12:52 PM
به یاد داشته باش !
هروقت دلتنگ شدی ؛
به آســـــمان نگاه کنی ...
کسی هست که عاشقانه تو را دوست دارد و منتظر توست ،
اشک های تو را پاک می کند !
ودست هایت را صمیمانه می فشارد ....

تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت ... !!!

وحید 0319
5th October 2012, 01:02 PM
چه کسی خواهد دید مردنم را بی تو
گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید
آن زمان که خبر مرگ مرا می شنوی روی خندان تو را کاشکی می دیدم
شانه بالا زدنت را بی قید
وتکان دادن دستت که مهم نیست زیاد
و تکان دادن سر
چه کسی باور کرد جنگل جان مرا آتش عشق تو خاکستر کرد

Ehsan M
5th October 2012, 03:49 PM
سه چیزرابا احتیاط بردار: قدم ، قلم، قسم!
سه چیزرا پاک نگه دار: جسم ،لباس،خیال.
ازسه چیزکار بگیر: عقل، همت، صبر!
ازسه چیزخود را دور نگهدار: افسوس، فریاد، نفرین!
سه چیزرا آلوده نکن: قلب، زبان، چشم!
اما سه چیز را هیچ گاه فراموش نکن : خدا ، مرگ و دوست

aisan.
5th October 2012, 08:20 PM
شبها که دلتنگ میشی از همه چیز خسته میشی به ماه نگاه کن ماه تنهاست طوفان درونی داره ولی بازم آرامه انگار قوی هست و به روی خودش نمیاره چشه دوست داشتنی وزیباست سفیده وسط سیاهی شب اینها یادت میاره همیشه امیدی هست پس با خدا حرف بزن ودرد ودل کن تا خدایی که به تو نزدیکه از صدا کردنش خوشحال تر بشه و خودش قلب تنها و خسته و محتاجت را آرام کنه

Ehsan M
5th October 2012, 08:31 PM
دریغا / ای‌کاش ای‌کاش / قضاوتی قضاوتی قضاوتی / درکار درکار درکار می‌بود! کاشکی کاشکی/ داوری داوری داوری / درکار درکار درکار درکار... اما داوری آن سوی در نشسته است، بی‌ردای شومِ قاضیان. ذاتش درایت است و انصاف هیأتش زمان ! و خاطره‌ات تا جاودانِ جاویدان در گذرگاهِ ادوار داوری خواهد شد داوری خواهد شد .



احمد شاملو

Ehsan M
5th October 2012, 08:50 PM
مرا پا برهنه خواند
آنکه در راهش
کفشهایم پاره شد ...

Ehsan M
5th October 2012, 08:53 PM
دلم گرفته از ادمايي که ميگن دوستت دارم اما معني شو نميدونن،
از ادمايي که ميخوان ماله اونا باشي اما خودشون ماله تو نيستن،
از اونايي که زير بارون برات ميميرن و وقتي افتاب ميشه همه چيز يادشون ميره...
خستم !!!!

Ehsan M
5th October 2012, 08:59 PM
مــــواظب بــــآش!

موآظب حــرف هــــــآیت!

طعنهـ هــــآیت!

رفتـــــآر هـآیت!

بتـــــرس از روزی که تنــــهآ آرزویت شنیدن صـــــدایم بآشد

روزی که لمسِ دستـــــهآیم فقــــط از رویِ سنگِ قبرـم ممکن بـــــــــآشد... !!!

Ehsan M
5th October 2012, 09:05 PM
غمگینم همانند مردهزارچهره که میگفت:
“نمـی دونـم چرا تو زندگـیم هـی نمیشه”

Ehsan M
5th October 2012, 09:09 PM
خيلى سخت است ببازى
تمام احساس پاكت را
و هنوز نفهميده باشى
اصلا دوستت داشت؟!؟!

Ehsan M
5th October 2012, 09:18 PM
مدت هاست که میدانم دوستم داری...
که میدانی دوستت دارم...!
اما ای کاش به جای این همه سکوت
صدای خردشدن غرورهایمان را میشنیدیم....

Ehsan M
5th October 2012, 09:32 PM
دلتنگی......

عین آتش زیر خاکستر است

گاهی فکر میکنی تمام شده

اما یک دفعه...

همه ات را آتش میزند . . . .!!

Ehsan M
5th October 2012, 09:57 PM
گاه سقف چشمانم که چکه میکند
کاسه دستانم
تا بند آمدنشان
با من هم پیمانه می شوند
من از تو خالی می شوم
دستانم از تو پر
بیچاره تر دلم
به جنون نزدیکتر می شود از

"بود نبودت"







(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=445298752178949&set=a.431079760267515.91131.430961516946006&type=1&relevant_count=1)

elinaaa
5th October 2012, 10:26 PM
این روزهایم به تظاهر میگذرد...تظاهر به بیتفاوتی...
تظاهر به بیخیالی...به شادی....
به اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیست...اما...چه...سخت میکاهد از جانم این نمایش!

elinaaa
5th October 2012, 10:29 PM
گاهی باید،به دور خود یک دیوار تنهایی کشید! نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی،بلکه برای اینکه ببینی چه کسی برای دیدنت دیوار را خراب میکند.......!

aisan.
6th October 2012, 06:58 PM
گاهی با امید دادن های بیهوده میتوان به زندگی سخت خود ادامه بدهیم بی آنکه خودمان باور کنیم این امید واقعی است شاید از بسیاری دلتنگی ناچار به امید دادن های بیهوده شده باشم ولی باز هم به این کار ادامه خواهم داد تا زندگی کنم زندگی ای که بازم بر من سخت میگذرد با همه ی امیدهای ناامیدانه اش

arezoo.r
7th October 2012, 04:57 PM
اونی که خدا تو سرنوشتت قرار داده.......تا اخرش میمونه باهات.
اگه نموند..................
بدون تو سرنوشت تو نبوده.............[shaad][shaad]

Ehsan M
8th October 2012, 01:42 AM
یه دنیا خاطره ....

http://uc-njavan.ir/images/qm95ztmadt14y5jxgo.jpg

Ehsan M
8th October 2012, 01:47 AM
http://uc-njavan.ir/images/jgjs8r4v4d5uq1x8ioj.jpg

گاهی بعضی وقت ها بهتره فقط سکوت کنی چون با هیچ زبونی نمیشه ابراز کرد اون احساسو ...

Ehsan M
8th October 2012, 01:55 AM
بگذار سر به سینه من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را
شاید که پیش ازین نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده سر در کمند را
بگذار سر به سینه من تا بگویمت
اندوه چیست عشق کدامست غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمری است در هوای تو از آشیان جداست
دلتنگم آن چنان که اگر ببینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
تو آسمان آبی آرام و روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های ترا دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه شراب
بیمار خنده های توام بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی گرم تر بتاب

وحید 0319
8th October 2012, 12:19 PM
دیگه دل باکسی نیست
دیگه فزیاد رسی نیست
آسمون ابری شده
دیگه خارو خسی نیست

aisan.
8th October 2012, 07:38 PM
کاش دلتنگی نبود
کاش ترس از اتفاقاتی ناخوشایند همراهت نبود
کاش همیشه میتونستیم آرام باشیم وبه دوستامون کمک کنیم
کاش به همون اندازه که میتونیم با یک جمله دوستمونو از درد رها کنیم میتونستیم به خودمونم کمک کنیم
کاش ،ای کاشی برایم نبود

1344
8th October 2012, 08:23 PM
مست و دلباخته ام این همه سنگم نزنید

عاشق و دل سوخته ام چنگ به زخمم نزنید

عاقلان رحم به این عاشق دیوانه کنید

شیشه دارم به بغل این همه سنگم نزنید..

elinaaa
8th October 2012, 11:46 PM
تو آیا عاشقی کردی بفهمی عشق یعنی چه؟
نشستی پای اشک شمع گریان تا سحر یک شب؟
تو آیا یاکریمی دیده ای در آشیان بی عشق بنشیند؟
تو آیا هیچ میدانی اگر عاشق نباشی مرده ای در خویش؟
نمیدانی که گاهی شانه ای،دستی،کلامی را نمی یابی ولیکن سینه ات لبریز از عشق است؟
نفهمیدی چرا دل بست فال فالگیری میشوی با ذوق؟
که فردا میرسد پیغام شادی و گنجی هم تو را خوشبخت خواهد کرد!
تو فهمیدی چرا همسایه ات دیگر نمی خندد؟
چرا گلدان پشت پنجره خشکیده از بی آبی احساس؟
نپرسیدی خدا را،در کدامین پیچ،ره گم کرده ای آیا؟
جوابم را نمی خواهی تو پاسخ داد ای آیینه ی دیوار؟!
ز خود پرسیده ام در تو که عاشق بوده ام آیا؟
جوابش را تو هم البته میدانی!
سکوت مانده بر لب را تو هم ای من به گوش بسته می خوانی!!!

Outta_Breathe1020
9th October 2012, 06:46 PM
هوا خوبه
تو هم خوبی
منم بهتر شدم انگار...!

بگذریم از آهنگ به این قشنگی... فکر کنم بهتر نشدم...!
شاید یکم بی تفاوت شده باشم!

Ehsan M
9th October 2012, 10:47 PM
بعضی ها حتی ارزش این که بخواهی به او فکر کنی هم ندارند ....

بوی جنس خرابشان همه جا را فراگرفته ....

پس به آینده نگاه کن و جنس خراب را به دور بینداز و از زندگی لذت ببر [nishkhand]
[nishkhand]

Ehsan M
10th October 2012, 12:09 AM
اي خداي عزيزم! تو از نياز من باخبري، خودت آن را برآورده كن. فقط خداست كه مي­داند وزن دعاي پاك و خالص چقدر است...

Ehsan M
10th October 2012, 12:11 AM
آنگاه که غرور کسی را له میکنی آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران میکنی
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری
آنگاه که گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی
آنگاه که خدا را میبینی و بنده ی خدا را نادیده می گیری
میخواهم بدانم دستانت را بسوی کدام آسمان دراز میکنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟؟

Ehsan M
10th October 2012, 12:22 AM
هـمـونـطـور که صدای ما به کوه مـی خـوره ( پژواک )
و بـه سـمـت خودمـون ( بـر می گـرده ) ایـن جـهـان طـوری آفـریـده شـده کـه اثـرات کردار مـا در آیـنـده
بـه سـمـت خـودمـون ( بـر می گـرده ) در کنجکاوی هایم دیـدم آدمـهـای بـدبـخـت کـسـانـی بـودنـد کـه
تـو زنـدگـیـشـون حـداقـل یک دل رو شـکـسـتـه بـودنـد و اغـلـب بـیـشـتـر از یک دل

Ehsan M
10th October 2012, 12:24 AM
بت های قلبت رو بشکن تا زندگیت متحول بشه

- - - به روز رسانی شده - - -

بت های قلبت رو بشکن تا زندگیت متحول بشه

Ehsan M
10th October 2012, 12:26 AM
اگـه بـه قـدرت خـدا اعـتـقـاد داری


توی این دنیا فقط یک عذاب دهنده هست که روزگارت رو سیاه می کنه


و از دستش همیشه در رنج و سختی هستی اون هم بازگشت اعمال خودته

Outta_Breathe1020
10th October 2012, 04:16 PM
تو خورشیدو قسم دادی
فقط با عشق روشن شه
یه کاری با زمین کردی
که اینجا جای موندن شه

تو میچرخی به دور من
کنارت شعله ور میشم
تو تکراری نمیشی من
بهت وابسته تر میشم


خیلی آهنگه قشنگیه[shaad]

از محمد علیزاده

وحید 0319
10th October 2012, 05:23 PM
هنوزم تو شبهات اگه ماه و داری
من اون ماه و دادم به تو یادگاری[golrooz][narahat]

elinaaa
10th October 2012, 09:05 PM
گام خنده هایمان کوچ کرده است
به جایی بی من و بی تو !!!!!

وحید 0319
10th October 2012, 09:09 PM
وقتی میخوام جلوی بغضمو بگیرم....به جای اینکه اشک بریزم ...خون دل میخورم....این دوتا باهم خوبن...اشک وخون...اشک پراز خون

نارون1
10th October 2012, 09:28 PM
پرسیدند از خــــــآطــره هــا... سکوت کردم
اگــــــــر قرار بر بـــــــــازگــویی باشد

آنگــــــاه روز از نو
روزی از نو...

elinaaa
10th October 2012, 09:29 PM
به دنبال کسی هستم که با درد آشنا باشد
دلش غمگین،خودش ساده،کمی عاشق،کمی تنها،کمی بی کس
ولی از جنس ما باشد!!!

*tara*
14th October 2012, 03:10 PM
دست از پا خطا کنی...
تعویض می شی...
همین حوالی کسی هست شبیه به تو
این است پیام عشق های امروزی...!

وحید 0319
15th October 2012, 11:02 PM
غصــه نخــور ؛ كنــار آمـده ام بـا نبـودنت . . . خیلـی كه دلـم بگیـرد ، گریـه میكنـم !

وحید 0319
15th October 2012, 11:03 PM
دفتر شعرهایم (http://www.atrebaroon.blogfa.com/) را سفید (http://www.atrebaroon.blogfa.com/) می گذارم

این لحظه ها (http://www.atrebaroon.blogfa.com/)نوشتن (http://www.atrebaroon.blogfa.com/) ندارد

درد دارد

وحید 0319
15th October 2012, 11:04 PM
دلم برای تو که نه!
ولی برای روزهای با هم بودنمان تنگ شده
برای تو (http://www.atrebaroon.blogfa.com/) که نه!
ولی برای “مواظب خودت باش” شنیدن (http://www.atrebaroon.blogfa.com/) تنگ شده
برای تو که نه!
ولی برای دلی (http://www.atrebaroon.blogfa.com/) که نگرانم میشد تنگ شده (http://www.atrebaroon.blogfa.com/)
راستش! برای اینها که نه
برای خودت
دلم خیلی تنگ شده...

وحید 0319
15th October 2012, 11:06 PM
با هم که قدم می زنیم حسودی اش (http://www.atrebaroon.blogfa.com/) می شود آفتاب...
نه که هیچگاه (http://www.atrebaroon.blogfa.com/) قدم نزده با ماه...

hassanpour60
15th October 2012, 11:07 PM
دست من کوتاه ازدیدارتوست

قلب من اماهمیشه یادتوست

بهترینی هرکجاهستی بدان

هرکجاباشم دلم دریادتوست

*tara*
15th October 2012, 11:10 PM
http://up.vatandownload.com/images2/t21mb7uscb3cal2utov4.jpg




از وقتی نیستی،

دیگر با اشکهایم خیس میشود
تمام تنم...

خیس تر از وقتی که
با باران

در کوچه ها پرسه میزدم...

Ehsan M
17th October 2012, 06:33 PM
باور نكن تنهاييت را

من در تو پنهانم تو در من

از من به من نزديكتر تو

از تو به تو نزديكتر من

باور نكن تنهاييت را تا يك دلو يك درد داري

تا در عبور از كوچه عشق

بر دوش هم سر ميگذاريم

دل تاب تنهايي ندارم باور نكن تنهاييت را

هر جاي اين دنيا كه باشي من با توام تنهاي تها

من با توام هر جا كه هستي

حتي اگر با هم نباشيم

حتي اگر يك لحظه يك روز با هم در اين عالم نباشيم

اين خانه را بگذارو بگذر با من بيا تا كعبه ي دل

باوور نكن تنهاييت را من با توام منزل به منزل

Ehsan M
17th October 2012, 08:07 PM
من باختم !!
و چه آسان هم باختم!
نه که فکر کنی فراموشی گرفته ام،
نه که فکر کنی برایم مهم نبود،
نه که فکر کنی تو زرنگی کرده ای، نه!
ولی.. این باخت می ارزید..
...می ارزید که من بگیرم شاخه گلی را از تو و تو با لبخند، فریاد بزنی که: "یادم تو را فراموش"
ولی خودمانیم.. یادم بود!
نگو که باورت می شود بعد از یک هفته، من شرط بندیمان را فراموش کرده باشم!
و تو چه خوب می دانستی که من گلی که بوی دستان تو را می دهد را دوست دارم.. به قدری که حاضرم خود را به فراموشی بزنم و آن را بگیرم از دست تو و تو برنده ی این بازی باشی..
ولی.. بازی به کنار.. چقدر خوشحالم که ما هنوز روی قولی که به هم دادیم، هستیم، که هرگز "یادت مرا فراموش" مباد

Ehsan M
17th October 2012, 11:51 PM
عشق است و آتش و خون داغ است درد دوري
كي مي توان نگفتن كي مي توان صبوري
كي مي توان نرفتن گيرم پري نمانده
گيرم كه سوختيم و خاكستري نمانده
با دوست عشق زيباست با يار بيقراري
از دوست درد مانده و از يار يادگاري
گفتي از روز سفر گفتم از من مگذر
مجنون ، ليلا ، رفتي بي بال و بي پر

*tara*
18th October 2012, 11:51 AM
گــــــــــــــــــــــــ ـــــــاهی...
هنوز گــــــــــــــــــــــــ ـاهی......!
مــــــــــــــــــــــــ ـــــــرا....
به جان تــــــــــــــو قـــــــــــسم میدهند
بـــبـــــین!!!!!!!
تنــــها من نیــــــــستم
که رفـــــتنت را بـــــــاور نمی کنـــــــــم!!!!!!!!!!

- - - به روز رسانی شده - - -

بآز پآییز ...

و ترس تمآمـــ ِ وجودمــــ رآ می گیرد

کهـ نکند یآدتـــ همــــ در یکی از این پآییزهآ

تنهآیمــــــــ بگذآرد ...

*tara*
18th October 2012, 11:51 AM
نمیـــدانـــم چــــرا هیـــچ معلمـــی بـــه مـــا نگــفـــت

بــــرای "شـما" شدنِ "مــا" ،

"شـــ" لــــازم نیــســــت ،

" او" لـــــازم اســـــت ...

Ehsan M
18th October 2012, 03:37 PM
چه در دل من ؟

چه در سر تو ؟

آسمان آبی2020
18th October 2012, 06:04 PM
از عشق است
وگرنه من هیچوقت این همه قانع وصبور نبوده ام..........

Outta_Breathe1020
18th October 2012, 09:11 PM
از این زخم پنهان میمیرم...!

Outta_Breathe1020
18th October 2012, 09:15 PM
من اینجوری دلم خوش نیست
شبم با ترس هم مرزه
بهشتم اون ورش باشه
به این برزخ نمی ارزه

Outta_Breathe1020
19th October 2012, 09:37 AM
گاهی آدم از بس حرف نمیزنه میرسه به مرز خفگی!
خدا خودش رحم کنه! من که دیگه مرزشو رد کردم...
آخه اشکیم نمیشه ریخت به این اوضاع!

saamaaneh
19th October 2012, 10:06 AM
دیری‌است از خود، از خدا، از خلق دورم
با این‌همه در عین بی‌تابی صبورم

پیچیده در شاخ درختان، چون گوزنی
سرشاخه‌های پیچ‌درپیچ غرورم

هر سوی سرگردان و حیران در هوایت
نیلوفرانه پیچكی بی‌تاب نورم

بادا بیفتد سایه‌ی برگی به پایت
باری، به روزی روزگاری از عبورم

از روی یكرنگی شب و روزم یكی شد
همرنگ بختم تیره رختِ سوگ و سورم

خط می‌خورد در دفتر ایام، نامم
فرقی ندارد بی‌تو غیبت یا حضورم

در حسرت پرواز با مرغابیانم
چون سنگ‌پشتی پیر در لاكم صبورم

آخر دلم با سربلندی می‌گذارد
سنگ تمام عشق را بر خاك گورم

saamaaneh
19th October 2012, 10:08 AM
رفتار من عادی است
اما نمی دانم چرا
این روزها
از دوستان و آشنایان
هرکس مرا می‌بیند
از دور می‌گوید:
این روزها انگار
حال و هوای دیگری داری!
اما
من مثل هر روزم
با آن نشانیهای ساده
و با همان امضا، همان نام و با همان رفتار معمولی
مثل همیشه ساکت و آرام
این روزها تنها
حس می کنم گاهی کمی گنگم
گاهی کمی گیجم
حس می‌کنم
از روزهای پیش قدری بیشتر
این روزها را دوست دارم
گاهی
- از تو چه پنهان -
با سنگها آواز می‌خوانم
و قدر بعضی لحظه‌ها را خوب می‌دانم
این روزها گاهی
از روز و ماه و سال، از تقویم
از روزنامه بی خبر هستم
حس می‌کنم گاهی کمی کمتر
گاهی شدیدا بیشتر هستم حتی اگر می‌شد بگویم
این روزها گاهی خدا را هم
یک جور دیگر می‌پرستم
از جمله دیشب هم
دیگرتر از شب‌های بی‌رحمانه دیگر بود:
من کاملا تعطیل بودم
اول نشستم خوب
جوراب‌هایم را اتو کردم
تنها - حدود هفت فرسخ - در اتاقم راه رفتم
با کفش‌هایم گفتگو کردم
و بعد از آن هم
رفتم تمام نامه‌ها را زیر و رو کردم
و سطر سطر نامه‌ها را
دنبال آن افسانه‌ی موهوم
دنبال آن مجهول گشتم
چیزی ندیدم
تنها یکی از نامه‌هایم
بوی غریب و مبهمی می‌داد
انگار
از لابه لای کاغذ تا خورده‌ی نامه
بوی تمام یاس‌های آسمانی
احساس می‌شد
دیشب دوباره
بی تاب در بین درختان تاب خوردم
از نردبان ابرها تا آسمان رفتم
در آسمان گشتم
و جیب‌هایم را
از پاره‌های ابر پر کردم
جای شما خالی!
یک لقمه از حجم سفید ابرهای تُرد
یک پاره از مهتاب خوردم
دیشب پس از سی سال فهمیدم
که رنگ چشمانم کمی میشی است
و بر خلاف سال‌ها پیش
رنگ بنفش و ارغوانی را
از رنگ آبی دوست‌تر دارم
دیشب برای اولین بار
دیدم که نام کوچکم دیگر
چندان بزرگ و هیبت آور نیست
این روزها دیگر
تعداد موهای سفیدم را نمی‌دانم
گاهی برای یادبود لحظه‌ای کوچک
یک روز کامل جشن می‌گیرم
گاهی
صد بار در یک روز می‌میرم
حتی
یک شاخه از محبوبه‌های شب
یک غنچه مریم هم برای مردنم کافی است
گاهی نگاهم در تمام روز
با عابران ناشناس شهر
احساس گنگ آشنایی می‌کند
گاهی دل بی دست و پا و سر به زیرم را
آهنگ یک موسیقی غمگین
هوایی می‌کند
اما
غیر از همین حس‌ها که گفتم
و غیر از این رفتار معمولی
و غیر از این حال و هوای ساده و عادی
حال و هوای دیگری
در دل ندارم
رفتار من عادی است

Ehsan M
19th October 2012, 02:13 PM
اگر چه گفته ای تو را، به خاطرات بسپرم
هنوز هم خیال کن، کنار تو نشسته ام
منی که در جوانی ام، بخاطرت شکسته ام
تو در سراب آینه، شبانه خنده میکنی میکنی
من شکست داده را، خودت برنده میکنی
نیامدی و سالهاست، نظر به جاده دوختم
بیا ببین که بی تو من، چه عاشقانه سوختم
رفیق روزهای خوب، رفیق خوب روزها
همیشه ماندگار من، همیشه در هنوزها
صدا بزن مرا شبی، به غربتی که ساختی
به لحظه ای که عشق را، بدون من شناختی

saamaaneh
19th October 2012, 02:50 PM
نمی دانم چه می خواهم خدایا ، به دنبال چه می گردم شب و روز

چه می جوید نگاه خسته من ، چرا افسرده است این قلب پرسوز

ز جمع آشنایان می گریزم ، به كنجی می خزم آرام و خاموش

نگاهم غوطه ور در تیرگیها ، به بیمار دل خود می دهم گوش

گریزانم از این مردم كه با من، به ظاهر همدم و یكرنگ هستند

ولی در باطن از فرط حقارت ، به دامانم دو صد پیرایه بستند

از این مردم كه تا شعرم شنیدند ، برویم چون گلی خوشبو شكفتند

ولی آن دم كه در خلوت نشستند ، مرا دیوانه ای بدنام گفتند

دل من ای دل دیوانه من ، كه می سوزی از این بیگانگی ها

مكن دیگر ز دست غیر فریاد ، خدا را بس كن این دیوانگی ها

saamaaneh
19th October 2012, 03:36 PM
کشت تقدیر تو ما را به که باید گفت؟
مردم از درد خدا را به که باید گفت؟
سرنوشتم اگر این است که می بینم
حکم تغییر قضا را به که باید گفت؟
آی خط خوردگی صفحه ی پیشانی!
این همه خط خطا را به که باید گفت؟
مو به مو حادثه بارید به هر بندم
تیر باران بلا را به که باید گفت؟
هر نفس آهی و هر آینه اشکی شد
وضع این آب و هوا را به که باید گفت؟
هر دمی دردی و هر ثانیه سالی بود
شرح این ثانیه ها را به که باید گفت؟
هذیان بود و شب و تاب و تب تردید
درد و درمان و دوا را به که باید گفت؟
چه کنم این همه اما و اگرها را
این همه چون و چرا را به که باید گفت؟
آفرین بر تو و نفرین به خودم گفتم
جز تو نفرین و دعا را به که باید گفت؟
شکوه از هر چه و هر کس به خدا کردم
گله از کار خدا را به که باید گفت؟!

Ehsan M
19th October 2012, 05:33 PM
دروغ گفتــــن را خــــــوب یـاد گرفتــــــــــه ام
حــال مـ ــن خــــــــوب است
خــوبِ خــوب
فقـط زیــــاد تا قسمتــی هــــوای دلــ ــم طوفــــانی
همــراه با غبـــارهـای خستگـــــــــــــی ست
و فکـر مـی کنـــم
ایـن روزهـــا...
خــدا هـم از حـــرف هـای تکـــ ــراری مــ ــن خستـــه است
چـه حــس مشتـرکـــی داریــم مــ ــن و خـــدا
او...
از حــرف هـای تکـــ ـــراری مــن خستـــه است
و مـــن...
از تکـــ ــرار غـــــم انگیــز روزهــــایم
مـی گوینـــد....
هـر وقــت دلـــت گرفــــــــت سکـــوت کـن
ایـن روزهــا....
هیــــچ کـس معنــای دلتنگـــ ـــی را
نمـی فهمــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــد

Ehsan M
19th October 2012, 05:35 PM
نه اسمــش عشق است

نه علاقــه

نه حتــــی عادت
خـــریـــت محـض است دلتنگ کسـی باشی که دلش با تو نیســـت !!

نازخاتون
19th October 2012, 05:37 PM
خدایا این روزها خودم را نیز نمی شناسم ...........

homeyra
19th October 2012, 05:37 PM
حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!
حمـاقـت یـعنـی مـن کـه
اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ ِ مـن شـوی !
خـبری از دل تنـگـی تـو نمـی شود!
برمیگردم چـون
دلـتنـگـت مــی شــوم!!!

نازخاتون
19th October 2012, 05:43 PM
می گویند دلتنگی ؟؟؟!!!
می گویند وفاداری؟؟!!!
گویند: ما معنی اینها را نمی دانیم!!!!
خدایا دلم گرفت از این جماعت خودپسند .... که خود را در خود تنیده اند....

وحید 0319
19th October 2012, 05:45 PM
دوری از تو مثل سوختن شمعی است که خاموشی ندارد...دلش همیشه در حال سوختن است وشعله هایش مانند چشمی اشکبار به این سو وان سو می رود...

برای خاموش کردنش اگر آب بریزی بیشتر شعله میگیرد....همانند دلی که شکسته و از او بخواهی تورا فراموش کند

سخت است نه..................؟
http://wistfuls.com/wp-content/uploads/2011/08/candle.jpg

Ehsan M
19th October 2012, 05:46 PM
حرف هایم...دلخوری هایم...
دلتنگــــی هایم...
و تمام اشک های مـن...
بمانـد بـرای بعد
تنها به من بگو
با او چگونه میگذرد

که با مـن نمی گذشت؟؟!

saamaaneh
19th October 2012, 05:50 PM
هی فلانی! زندگی شاید همین باشد؟
یک فریب ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را ...
جز برای او و جز با او نمی خواهی
من گمانم زندگی باید همین باشد !
زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده کوچک
آن هم از دست عزیزی که برایت
هیچ کس چون او گرامی نیست
بی گمان باید همین باشد ...

Ehsan M
19th October 2012, 05:51 PM
این شعرها دیگر برای هیچکس نیست
نه ! در دلم انگار جای هیچکس نیست
آنقدر تنهایم که حتی دردهایم
دیگر شبیه دردهای هیچکس نیست

Ehsan M
19th October 2012, 05:54 PM
کفتر چاهي من
تنگ بي ماهي من
اي قباي بسته بر
جنگجوي بي سپر
دل افسرده من
پشت پا خورده من
شب بي مهتابم
روز بي آفتابم
اي در بسته شده
از همه خسته شده
دل افسرده من
پشت پا خورده من
اي شکسته تن سبو
سکه بي پشت رو
اي خليج يخ زده
خرمن ملخ زده
گوش کن اي دل من
تو هنوز دل مني
با همه بي ثمري
تو خود شکفتني

وحید 0319
19th October 2012, 06:35 PM
http://bahar-20.com/ftp/zibasazi/09/image/181.jpg
پروانه ها وقتی که میسوختن...تقدیرتو دوختن به تقدیرم

هروقت دلت میگیره میسوزم...هروقت دلت میسوزه میمیرم..

خیلی دلم گیره...خیلی گرفتارم...دوست داشتنت خوبه...خیلی..........[golrooz]

Ehsan M
19th October 2012, 06:53 PM
خط زدن بر من، پايان من نيست
آغاز بی لياقتی توست !!!

Ehsan M
19th October 2012, 06:55 PM
تولد انسان روشن شدن کبریتی است؛
و مرگش خاموشی آن ...!
.
.

بنگر در این فاصله چه کردی؟!!گرما بخشیدی ...؟!یا سوزاندی ...؟!

Ehsan M
19th October 2012, 07:03 PM
رفیق روزهای خوب، رفیق خوب روزها










http://uc-njavan.ir/images/xhfmkrlwb6umzgyl2ku.jpg

Ehsan M
19th October 2012, 09:18 PM
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست،
نگفتم عزیزم ، این کار را نکن .
نگفتم برگرد
و یک بار دیگر به من فرصت بده .
وقتی پرسید دوستش دارم یا نه ،

رویم را برگرداندم.
حالا او رفته ، و من
تمام چیزهایی را که نگفتم ، می شنوم.
نگفتم عزیزم متاسفم ،
چون من هم مقّصر بودم.
نگفتم اختلاف ها را کنار بگذاریم ،
چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است.
گفتم اگر راهت را انتخاب کرده ای،
من آن را سد نخواهم کرد.
حالا او رفته ،
حالا او رفته ، و من
تمام چیزهایی را که نگفتم ، می شنوم.
او را در آغوش نگرفتم و اشک هایش را پاک نکردم
نگفتم اگر تو نباشی
زندگی ام بی معنی خواهد بود.
فکر می کردم از تمامی آن بازی ها خلاص خواهم شد.
اما حالا ، تنها کاری که می کنم
گوش دادن به چیزهایی است که نگفتم.
نگفتم بارانی ات را درآر...
قهوه درست می کنم و با هم حرف می زنیم.
نگفتم جاده بیرون خانه
طولانی و خلوت و بی انتهاست.
گفتم خدانگهدار ، موفق باشی،
خدا به همراهت . او رفت
و مرا تنها گذاشت
تا با تمام چیزهایی که نگفتم، زندگی کنم.

Ehsan M
19th October 2012, 09:59 PM
من از تو دل نمیبرم اگرچه از تو دلخورم
اگرچه گفته ای تو را به خاطرات بسپرم
هنوز هم خیال کن کنار تو نشسته ام
منی که در جوانی ام به خاطرت شکسته ام
تو در سراب اینه شبانه خنده میکنی
منه شکست داده را خودت برنده میکنی
نیامدی و سالها نظر به جاده دوختم
بیا ببین که بی تو من چه عاشقانه سوختم
رفیقه روزهای خوب رفیق خوب روزها
همیشه ماندگار من همیشه در هنوز ها
صدا بزن مرا شبی به غربتی که ساختی
به لحظه ای که عشق را بدون من شناختی

*tara*
21st October 2012, 04:13 PM
از نبودنت گلایه ای نیست
تو مقصر نبودی ..
من عاشق نیستم …
وگرنه هزار و یک راه بود برای پابند کردنت …

- - - به روز رسانی شده - - -

http://files.facenama.com/i/attachments/1/1350825176918354_thumb.jpg

saamaaneh
21st October 2012, 07:58 PM
هستند کسانی که از شدت دلتنگی به کما رفته اند ...
حرف نمیزنند...
راه می روند...
نفس میکشند...
ولی چیزی حس نمیکنند !
فقط فکر میکنند و
فکر میکنند و
فکر میکنند...!

homeyra
22nd October 2012, 08:52 PM
سعی نکن متفاوت باشی !!!

فقط خوب باش !

این روزها "خوب بودن"

به اندازه کافی "متفاوت" است

این روزها همه ادعا دارن طعم خیانت را چشیده اند

همه ادعا دارن بدی را به چشم دیده اند

همه ادعا دارن تنهایی را کشیده اند

پس کیست که دنیا رو به گند کشیده است ؟!

شـــــایــــــد مــــنــــم !!!

elinaaa
23rd October 2012, 11:33 PM
آسمان قسمت ما بود که بی بال شدیم
دل به فریاد سپردیم ولی لال شدیم
ما به این حنجره گفتیم که لب وا نکند
عاقبت پای سکوت دلمان چال شدیم!!!

*tara*
23rd October 2012, 11:58 PM
به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد

به شوق آرزو باشد نه تکرار غم دیروز..

Ehsan M
24th October 2012, 10:46 AM
تــو نگو که خیال محاله -- رفتنت واسه این دل تنها
یه سوال ِ بی جواب ِ مث خواب ِ یه عذاب ِ
نمیدونی چه تیره و تاره -- حال قلبی که از تــو و دوریت
بی قراره بی قراره نگو دیره که نمیره
آخرین نفسام ِ و بی تــو -- دارم حس میکنم که میمیرم
لااقل بزار این دم آخر -- از چشات همه چی رو بگیرم
توی ِ لحظه ی خسته ی دلخوشی
که توی بی نفسی من و می کشی
کاش بهم دل خستم و پس بدی -- یا به قلب یخی تــو نفس بدی
.
.
.
همه باورم و ترسم از اینه -- که بیاد روبروم و بشینه
غم و درد چشام و ببینه -- بگه حال و روالش همینه
.
گاهی می گذرم از همه دوریم -- مثل قایقی از دل دریا
که یه لحظه چشاتــوببندی
یه لحظه چشاتــوببندی
بخندی
بخندی
.
آخرین نفسام ِ و بی تــو -- دارم حس میکنم که میمیرم
لااقل بزار این دم آخر -- از چشات همه چی رو بگیرم
توی ِ لحظه ی خسته ی دلخوشی
که توی بی نفسی من و می کشی
کاش بهم دل خستم و پس بدی -- یا به قلب یخی تــو نفس بدی
.
به قلب یخی تــو نفس بدی

Ehsan M
25th October 2012, 02:00 PM
فقط و فقط سکــــــــــــــــــــوت ...



http://uc-njavan.ir/images/b0ha31mdvu24mnhn5nvt.jpg

elinaaa
25th October 2012, 02:10 PM
بخت نافرجام اگر با عاشقان یاری کند!
یار عاشق سوز ما ترک دلازاری کند!
بر گذر گاهش فرو افتادم از بی طاقتی!
اشک لرزان کی تواند خویشتن داری کند؟
دام صیاد از چمن دلخواه تر باشد مرا !
من نه آن مرغم که فریاد از گرفتاری کند!
گوهر گنجینه ی عشقیم از روشندلی!
بین خوبان کیست تا ما را خریداری کند؟!

Ehsan M
25th October 2012, 02:14 PM
باران که می بارد

به تو فکر می کنم

یادِ دیدار نخست

یادِ چشمانِ تو وُ لرزش دستانِ خودم

باران، یاد توست

از وقت رفتنت

مدام می بارد

می بارد

می بارد و می بارد....

Ehsan M
25th October 2012, 02:16 PM
چه عجیب است این جاده زندگی

همیشه خیلی زود دیر می شود

همیشه واژه ها ادامه راه را تعیین كرده اند

واژه هایی از ذهن

واژه هایی بر زبان

و واژه هایی در دل مانده

همیشه جنس واژه ها

جنس روح را

البته به گمان خودشان

به تعریف كشیده اند

ولی

امان از واژه

كه زیاد اشتباه می كند

كه فراموشی می آورد

و این فراموشی ها

چه دردسرها

كه بر سر دل می آورند

امان از واژه

امان از دل

امان از جاده...

Ehsan M
25th October 2012, 02:17 PM
انسان ، حرفیست

زده می شود

خوانده می شود

ترانه می شود ، به یاد می ماند …

گاهی

ناله ایست

تنها

خاک خوب می فهمدش ….

Ehsan M
25th October 2012, 02:22 PM
نه!

کاری به کار عشق ندارم!

من هیچ چیز و هیچ کسی را

دیگر

در این زمانه دوست ندارم

انگار

این روزگار چشم ندارد من و تو را

یک روز

خوشحال و بی ملال ببیند

زیرا

هر چیزی و هر کسی را

که دوست تر بداری

حتی اگر یک نخ سیگار

یا زهرمار باشد

از تو دریغ میکند...

پس

من با همه وجودم

خود را زدم به مردن

تا روزگار، دیگر

کاری به کار من نداشته باشد

این شعر تازه را هم

ناگفته میگذارم...

تا روزگار بو نبرد...

گفتم که

کاری به کار عشق ندارم!


قیصر امین پور

saamaaneh
26th October 2012, 01:44 PM
باید عاشق شد و خواند
باید اندیشه کنان پنجره را بست و نشست
پشت دیوار کسی می گذرد می خواند
باید عاشق شد و رفت
چه بیابانهایی در پیش است
رهگذر خسته به شب می نگرد
می گوید : چه بیابانهایی باید رفت
باید از کوچه گریخت
پشت این پنجره ها مردانی می میرند
و زنانی دیگر
به حکایت ها دل می سپرند
پشت دیوار کسی دریاواری بیدار
به زنان می نگریست
چه زنانی که در آرامش رود
باد را می نوشند
و برای تو
برای تو و باد
آبهایی دیگر در گذرست
باید این ساعت اندیشه کنان می گویم
رفت و از ساعت دیواری پرسید و شنید
و شب و ساعت دیورای و ماه
به تو اندیشه کنان می گویند
باید عاشق شد و ماند
باید این پنجره را بست و نشست
پشت دیوار کسی می گذرد
می خواند
باید عاشق شد و رفت بادها در گذرند

Outta_Breathe1020
26th October 2012, 05:19 PM
بیچارگی رو شماهایی که اینجا راحت مینویسین نمیفهمین یعنی چی....
من میفهمم که حتی اینجا هم نمیتونم چیزی که میخوام بنویسم...
حتی اینجا هم نتونه آدم حرف بزنه، یعنی خفه شدن...!

saamaaneh
26th October 2012, 05:26 PM
من دلم می خواهد

ساعتی غرق درونم باشم!!



عاری از عاطفه ها

تهی از موج و سراب

دورتر از رفقا…

خالی از هرچه فراق!!



من نه عاشق هستم ؛

و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من



من دلم تنگ خودم گشته و بس…!

saamaaneh
26th October 2012, 05:28 PM
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد

میخواهی کودک باشی

کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد

و آسوده اشک می ریزد

بزرگ که باشی

باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ..

"hasan"
26th October 2012, 06:36 PM
کودک گفت: «گاهی اوقات قاشق از دستم می افتد.»
پیرمرد گفت: «من هم همینطور.»
کودک آرام نجوا کرد: «من شلوارم را خیس می کنم.»
پیرمرد خندید و گفت: «من هم همین طور.»
کودک گفت: «من خیلی گریه می کنم.»
پیرمرد سری تکان داد و گفت: «من هم همین طور.»
«اما بدتر از همه این است که…»
کودک ادامه داد: «آدم بزرگ ها به من توجه نمی کنند.»
بعد کودک گرمای دست چروکیده ای را حس کرد.
پیرمرد با بغض گفت: «می فهمم چه حسی داری ، می فهمم.»

saamaaneh
28th October 2012, 10:03 AM
گـ ـاهی اوقـ ـاتــ اونـ ـقـ ـ ـدر حــ ـرفـــ
مــ ــ ـونــ ـده تــ ـوی دلــ ــتــ
اونـ ـقــ ـدر دلــ ــت مــ ـی خــ ــواد
فــ ـریــ ـادشــ ـون بـ ـزنــ ـی
تــ ـا هــ ـمــ ــه بــ ــدونــ ـن چــ ــ ـقـ ـدر غـ ـصــ ـهــداریــ
امــ ـ ـا چــ ـه فــ ـایــ ـدهــ ...؟
هــ ـمه مـ ـی شــ ـنـ ـونــ جـ ـز اونکــ ـه بایــ ـد بشـــنــ ـوهــ ...!
پـ ـس بــ ـه ایــ ـن نــ ـتیــ ـجه مــ ـی رسـ ـیـ ـکه سکــ ـوت کــنیــ .
ـرای همــ ـینـــه کـ ـه میــ ـگنــ :ســ ـکوت فـ ـریــ ـاد هـ ـ ــزارن درد استـ
تـ ـو بــ ـی انتهـ ـا تریــ ـن فریــ ـادیــ ـ
کــ ـه در ســ ـکوت مــ ـن نشــ ـستــ ـه ایــ !!!

saamaaneh
29th October 2012, 08:18 PM
گاه آدمی در بیست سالگی می میرد ، ولی در هفتاد سالگی به خاک سپرده میشود.


صادق هدایت

Ehsan M
29th October 2012, 11:10 PM
خیال کن روزگارم روبه راهه
خیال کن رفتیو دلم نمرده
خیال کن مهربون بودیو قلبم
کنار تو ازت زخمی نخورده
خیال کن هر چی بین ما نبوده
خیال کن خیلی ساده داری میری
خیال کن بی خیال بی خیالم
شاید اینجوری ارامش بگیری
گذشتی از منو ساکت نشستم
گذشتی از منو دیدی که خسته م
تو یادت رفته که توی چه حالی
کنارت بودمو زخماتو بستم
خیال کن که سرم گرمه عزیزم
خیال کن بی تو هیچ دردی ندارم
خیال کن زمستونه ولی من
توی شب هام شب سردی ندارم
خیال کن قلب من شکستنی نیست
خیال کن حقمه تنها بمونم
خیال کن عاشقم بودی ولی من
شاید قدر تو رو هرگز ندونم
گذشتی از منو ساکت نشستم
گذشتی از منو دیدی که خسته م
تو یادت رفته که توی چه حالی
کنارت بودمو زخماتو بستم

Outta_Breathe1020
29th October 2012, 11:30 PM
اگه این زندگی باشه
اگه این سهمم از دنیاست
من از مردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا
شاید مردم، حواسم نیست

Outta_Breathe1020
29th October 2012, 11:37 PM
تو رو آرزو نکردم
این یعنی نهایت درد
خیلی چیزا هست تو دنیا
که نمیشه آرزو کرد

Outta_Breathe1020
29th October 2012, 11:43 PM
خیلی آشوبی
خیلی درگیری
خیلی معلومه
که داری میری

این حقـــم نیست...!

Outta_Breathe1020
29th October 2012, 11:47 PM
حال تو بهتر از حال من نیست
پشت این گریه خالی شدن نیست
همه درد دنیا
یه شب درد من نیست


کجایی ببینی، یه شب حال ما رو؟

Outta_Breathe1020
29th October 2012, 11:56 PM
برای همین چند لحظه ی عمر
همه سهم دنیامو از من بگیر
فقط این یه رویا رو با من بساز
همه آرزوهامو از من بگیر

saamaaneh
30th October 2012, 09:29 AM
تنهایی های مرا کسی تاب تحمل ندارد

فقط خداست که درکم میکند.

saamaaneh
30th October 2012, 09:32 AM
زود است،
اما دعایت گرفت مادر!
پیر شده ام .

Ehsan M
31st October 2012, 09:55 PM
دیر رسیدیم
مثل همیشه
خوشبختی تمام شده بود
و سهم ما را
به دیگران دادند





(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=493722280651959&set=a.256114361079420.70564.256101067747416&type=1&relevant_count=1)




- - - به روز رسانی شده - - -


شهـــامــت مــی خواهــد

"ســـــرد بــاشــی" و "گــرم لبخنــد بزنـــی" ...!

Ehsan M
31st October 2012, 10:01 PM
من از دست دیگران ناراحت نمیشوم، فقط نظرم را در موردشان عوض میکنم ...

Ehsan M
31st October 2012, 10:05 PM
گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم
حتی برای “تو” که سالها منتظر در زدنت بودم







(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=477611065613064&set=a.446705268703644.100343.446413505399487&type=1&relevant_count=1)








(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=477611065613064&set=a.446705268703644.100343.446413505399487&type=1&relevant_count=1)

وحید 0319
31st October 2012, 10:13 PM
http://upcity.ir/images/17194660452177262305.jpg (http://upcity.ir/)

گر دروغ رنگ داشت؛


هر روز شاید ؛

ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست


و بیرنگی کمیاب ترین چیزها بود


اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت؛


عاشقان سکوت شب را ویران میکردند


اگر براستی خواستن توانستن بود؛


محال نبود وصال !


و عاشقان که همیشه خواهانند؛


همیشه میتوانستند تنها نباشند


..........


اگر گناه وزنداشت؛


هیچ کس را توان ان نبود که قدمی بردارد ؛


تو از کوله بار سنگین خویش ناله میکردی ...


و من شاید ؛ کمر شکسته ترین بودم


اگر غرور نبود؛


چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند ؛


و ما کلام محبت را در میان نگاههای گهگاهمان


جستجو نمیکردیم


اگر دیوار نبود؛ نزدیک تر بودیم ؛


با اولین خمیازه به خواب میرفتیم


و هر عادت مکرر را در میان ۲۴ زندان حبس نمیکردیم


اگر خواب حقیقت داشت؛


همیشه خواب بودیم


هیچ رنجی بدون گنج نبود ... ولی گنج ها شاید


بدون رنج بودند


اگر همه ثروت داشتند؛


دل ها سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند


و یکنفر در کنار خیابان خواب گندم نمیدید ؛


تا دیگران از سر جوانمردی ؛


بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند


اما بی گمان صفا و سادگی میمرد ....


اگر همه ثروت داشتند


اگر مرگ نبود؛


همه کافر بودند ؛


و زندگی بی ارزشترین کالا یود


ترس نبود ؛ زیبایی نبود ؛ و خوبی هم شاید


اگر عشق نبود؛


به کدامین بهانه میگریستیم و میخندیدیم؟


کدام لحظه ی نایاب را اندیشه میکردیم؟


و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب میاوردیم؟


اری بی گمان پیش از اینها مرده بودیم ....


اگر عشق نبود


اگر کینه نبود؛


قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق


میگذاشتند


اگر خداوند؛


یک روز آرزوی انسان را براورده میکرد


من بی گمان


دوباره دیدن تو را آرزو میکردم و تو نیز


هرگز ندیدن مرا


انگاه نمیدانم


براستی خداوند کدامیک را می پذیرفت


دکتر شریعتی

چکامه91
31st October 2012, 11:04 PM
بد دردی است در انبوه خلق، تنها بودن و در وطن خویش، رنج غربت کشیدن....

Ehsan M
1st November 2012, 03:26 PM
‎هر وقت از دست ڪسے ناراحت شدـے ،
.
.
.
.
.
فقط یـﮧ لحظـﮧ بـﮧ نبودنش فڪر ڪـــــــــن . . . ♥‎

Ehsan M
1st November 2012, 03:29 PM
حـضور هیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست
خداوند در هر حـضوری رازی نهان نموده برای کمال ها
خوش آن روزی که دریابیم راز این حــــــــضور را ......!

*tara*
1st November 2012, 06:09 PM
این روزها هر کی منو میبینه میگه :
وای خوش به حالت چقدر لاغر شدی . رمز موفقیتت چی بوده ؟!
من فقط لبخند میزنم و تو دلم میگم : بازیچه شدن !

Ehsan M
1st November 2012, 09:56 PM
عشق تو شوخی زیبایی بود که خدا با قلب من کرد!
زیبا بود اما شوخی بود!
حالا تو بی تقصیری و خدای تو هم بی تقصیر است..
من تاوان اشتباه خودم را پس میدهم..
تمام این تنهایی تاوان "جدی گرفتن آن شوخی" است...

Ehsan M
1st November 2012, 10:02 PM
خیانت همیشه در اوج اعتماد اتفاق می افتد !

Ehsan M
1st November 2012, 10:04 PM
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد
و برمی گشت !
پرسیدند :
چه می کنی ؟
پاسخ داد :
در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم ...




گفتند :
حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است
و این آب فایده ای ندارد
گفت :
...شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ،
اما آن هنگام که خداوند می پرسد :
زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟
پاسخ میدم :
هر آنچه از من بر می آمد !!!!!

دوستی نه در ازدحام روز گم می شود نه در سکوت شب،
اگر گم شد هرچه هست دوستی نيست









(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=392855790785208&set=a.357527260984728.76159.357513830986071&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
1st November 2012, 10:06 PM
چقــــــــــدر ضعیف هستند و البته کوچک، آنهایی که وقتی اشتباه می کنند ،نه توانایی اقرار به اشتباه را دارند و نه قدرت عذر خواهی . اسمش را می گذارند غرور و به آن افتخار می کنند. چه حقیرند و چه حقیرانه رفتار می کنند...!






(https://www.facebook.com/shares/view?id=392624767474977)











(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=392583377479116&set=a.357527260984728.76159.357513830986071&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
1st November 2012, 10:07 PM
خدایا به آنان که ادعای عاشقی تو را دارند بیاموز

که بزرگترین گناه شکستن دل آدمیان است....

چکامه91
1st November 2012, 10:07 PM
چه قدر در همین دنیا بهشت ها و بهشتی ها نهفته است؛
اما نگاه ها و دل ها همه دوزخی است،
همه برزخی است و نمی بیند و نمی شناسد!

دکتر شریعتی

Ehsan M
1st November 2012, 10:08 PM
آغوشم را از آرامش صبح پر می کنم
تا آغاز شوم
مانند روزهای آفتابی.
با من بگو من به صبح،
نزدیک تر از همه آفتاب ها هستم.
قدم امید در هوای صبح




شب و شبنم را دوست دارم؛
چون صبح،
ادامه آنهاست.
من همه زیبائی ها را دوست دارم ...
من شادم چون سالمم.
من با تمام وجودم زندگی می کنم
واز ان لذت می برم
و این گل های زیبا هم برای تو...
تا روزت چون گل باشد
و لبخندت چون گل...











(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=392473817490072&set=a.357527260984728.76159.357513830986071&type=1&relevant_count=1)

saamaaneh
1st November 2012, 10:25 PM
ما گیر افتاده ایم ...
ما وسط اراده ی خلل ناپذیر جهان گیر افتاده ایم ...
باید خندید
باید ریشخند کرد دنیا را
باید ساخت ....

saamaaneh
1st November 2012, 10:42 PM
چه بیابان چه خیابان همه جا مثل هم است
همه جا هر چه که باشد یکی انگار کم است


مامنی نیست به جز یاس ، نباید نالید
هر که را قسمتی و قسمت ما نیز غم است


به کجا می برد این گردش بیهوده مرا ؟
سالها دلخوش آنم که همین یکقدم است


خبری می رسد از راه اگر سال به سال
تب من ، لرزه و دلشوره من، دم به دم است


نه سفر چاره این جبر ستبر است نه مرگ
همه جا این خود نفرین شده پیش خودم است


دلتان رنجه شد از هر چه غزل، حق دارید
حرفهایم همه تلخ و همه از یک رقم است

Ehsan M
1st November 2012, 10:57 PM
چراغارو خاموش کن هوا هوای درده
دوست ندارم ببینی چشمی که گریه کرده
چراغارو خاموش کن سرگرم گریه باشم
می‌خوام به روم نیارم باید ازت جدا شم

مه دوست
1st November 2012, 11:03 PM
خنده دار است.... دلم بهانه ی کسی را میگیرد ، که هرگز ندیده اش...[golrooz]

Ehsan M
1st November 2012, 11:23 PM
برای همه خوب باش
اونکه فهمید همیشه کنارته و بیادت
اونکه نفهمید
یه روز میفهمه که دیره
و فقط دلش برای خوبیات تنگ میشه..♥





(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=379151162166041&set=a.350456515035506.85032.345760788838412&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
1st November 2012, 11:25 PM
یادش بخیر..من بودم و تو....او بود و دیگری...
این روزها..تویی و او..
من ماندم و خدا...

Ehsan M
1st November 2012, 11:29 PM
تو سکوت میکنی و فریاد زمانم را نمی شنوی !
یک روز ....
من سکوت خواهم کرد ؛
و تو آن روز ....
برای اولین بار مفهوم "دیر شدن " را خواهی فهمید ... !!!






(https://www.facebook.com/shares/view?id=378759768871847)

Ehsan M
1st November 2012, 11:36 PM
اشتباه از من بود...
من از كسي انتظار داشتم سكوتم را بفهمد...
كه حتي فريادهايم را نشنيد....

Ehsan M
1st November 2012, 11:38 PM
خنده هات پیشکش همون ؛ که تو رو از من گرفت !
فقط خواهشا وقتی حالتو گرفت ،
برنگرد ... !







(https://www.facebook.com/shares/view?id=340130042750771)

Ehsan M
2nd November 2012, 03:24 PM
منو شکستی ...
غرورم رو ... اعتمادم رو ... وجودم رو ... احساسمو ... خنده هامو ... گریه هامو ...

تو یادت رفته که توی چه حالی
کنارت بودمو زخماتو بستم

توی شب هام شب سردی ندارم


گذشتی از منو ساکت نشستم
گذشتی از منو دیدی که خسته م

تو یادت رفته که توی چه حالی
کنارت بودمو زخماتو بستم

Ehsan M
2nd November 2012, 03:35 PM
واسه ی دیدن بارون اشکام ، دوباره خاطره هامو سوزوندم
ولی تو اینجا نبودی ببینی ، چجوری پای نگاه تو موندم

Ehsan M
2nd November 2012, 03:55 PM
دلم گرفته از خودم
خودم اسیر غم شدم
شدم غریب غصه خودم

Ehsan M
2nd November 2012, 03:57 PM
شب هایی که خوابم نمی برد ...
تورا در رویاهایم به آغوش می کشم تا آرام شوم ...
گرچه می دانم تو در آغوش دیگری
خواب هفت پادشاه را می بینی

Ehsan M
2nd November 2012, 03:59 PM
از من نرنــــــــــج…
نه مغــــــرورم نه بی احســـــاس…
فقط خســــته ام…
خسته از اعتــــــمادی بیــــجا…

Ehsan M
2nd November 2012, 04:10 PM
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻴﺸﮑﻨﻢ ﺧﻮﺏ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﻦ!
ﺷﺎﯾﺪ ﺭﻭﺯی ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﮑﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﮕﺮﺩی...






(https://www.facebook.com/shares/view?id=470034253041533)







(https://www.facebook.com/shares/view?id=470034253041533)

Outta_Breathe1020
2nd November 2012, 04:35 PM
همین عادت با تو بودن یه روز
اگه بی تو باشم منو میکشه

مه دوست
2nd November 2012, 04:56 PM
خدایا
این لحظات خوش را تو به من ..به ما...هدیه کردی
این لحظات آرامش را ... این خوشیه بعد از سختی را
خدایا
نگاهت را دوست دارم
در آغوش بودنت را دوست دارم....آغوشت آرامشی دارد که به جداشدن از تمام دنیا می ارزد
خدایا مرا ...خانواده ام را...دوستانم را ...آشنایانم را... همیشه در آغوشت نگه دار.....
خدایا دیگر چیزی برای گفتن ندارم جز اینکه
خدایا... دوستت دارم.[golrooz][golrooz][golrooz]

چکامه91
2nd November 2012, 05:52 PM
اه که چه قدر فاصله ما دور است!
فکر می کنم هیچ وقت نرسی و من در کنار این دنیا تنها بمانم.
و تو همیشه منظره ی من باشی.

دکتر شریعتی

Ehsan M
2nd November 2012, 06:05 PM
هرزگی فقط تن فروشی نیست ... آن گاه که کسی را دلبسته خود کنی و او را به حال خود رها کنی " هرزه " ای ....

Ehsan M
2nd November 2012, 06:10 PM
من به دنبال نگاهی هستم...

من نه عاشق هستم

و نه محتاج نگاهی كه بلغزد بر من


من خودم هستم و تنهایی و یك حس غریب

كه به صد عشق و هوس می ارزد

من نه عاشق هستم

نه دلداده به گیسوی بلند و نه آلوده به افكار پلید



من به دنبال نگاهی هستم



كه مرا از پس دیوانگی ام می فهمد!!









(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=400971793308006&set=a.294051447333375.67976.215047088567145&type=1&relevant_count=1)

چکامه91
2nd November 2012, 06:22 PM
وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.
وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.
وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.
وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.
وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.
دنیا را نگه دارید، می خواهم پیاده شوم.


دکتر شریعتی

سولیتا
2nd November 2012, 06:37 PM
لحظه های تلخ، ساعت های سنگین، روزهای خاکستری و شبهای دردناک.... گاهی دلتنگ و گاهی پرشور... گاهی خندان و گاهی میزبان بغض و گریه .... مهم نیست خیلی... اگه بدونی و به این باور برسی که این ثانیه ها در گذر هستند و نمی مونن... اگه باور کنی دنیا پر از این تضادهای زشت و زیباییه که ما رو در رسیدن به مقصد همراهی می کنه... می شکنیم... زخم می خوریم... عصبانی می شیم... قهر می کنیم... اما دوباره روزهای خوبی می رسه که می خندیم... شادیم... اعتماد می کنیم... آشتی می کنیم... دنیا با این تغییر ها خواستنی می شه... بهار میاد دلمون برای پاییز تنگ می شه... تابستون ها هم عطش زمستون می گیریم... اینجا زمینه ... خوب یا بد ... کسانی مثل ما اونو تعریف کردن... اگه بده ما بدترش نکنیم... اگه زشته رو صورتش یه زخم دیگه نزنیم.... میشه گرفتار بود ... عصبانی بود و غصه خورد ... اما دنیا رو بد نکرد... قطره قطره جمع شده اینقدر بد به چشم میاد... میشه قطره قطره ... ذره ذره... خوشگلش کنیم....دنیا رو تلاش جوونها می چرخه... از انرژی شون جون می گیره و من قول میدم که به آدم های کوشا افتخار می کنه.... دنیا به من ... تو ... ما.... شما.... به همه آدمهای خوب و دلنشین افتخار می کنه.... از رفتن نترس.... با همه تلخی و شیرینی... این روزها میگذرن و کوله بارمون پر میشه از خاطره... نکنه وقت سفر.. به آخر راه که رسیدیم کوله بارمون رو که باز کردیم هوای سراب خشم و نا امیدی از کوله بارمون بزنه بیرون و ....اوپس.....دیگه هیچی تو کوله بارمون پیدا نکنیم؟[golrooz]

Ehsan M
3rd November 2012, 02:08 AM
از آدم های عاطفی بیشتر بترسید؛

آن ها قادرند یک مرتبه، دیگر گریه نکنند؛

دوست نداشته باشند؛

و قیدِ همه چیز را بزنند، حتّی زندگی !!

H & A
3rd November 2012, 02:10 AM
ترنم باران را نصار چشمانت میکنم نازنینم ، تا شبنمی شودبر سرخی گونه هایت

و داغی بوسه ام را به پیشانی ات به یادگار میگذارم و دستنوازشم را به موهایت

هدیه میکنم ، که تا عمر داری مرا از خاطر نبری . . .

saamaaneh
3rd November 2012, 10:01 AM
قصه ها تمام شدند
و رقص های پاییزی برگهای اشک
در خاطرا (http://www.yasgroup.ir/)ت خشک و یخیمان فرسود شد
از تمام رودهای به دریای تنها
یکی از تو باغ می گذرد
پس من قایق پوسیده و آغشته به اندوهم را
در کدام رود به آب بیاندازم؟
ببین صدای مبهم تاریکیم را
چگونه بزاق مخیله یک انسان را به سر کشی وا می دارد
و از تمام خیالات بی پیکر یک تنهایی سهمگین باقی می گذارد
و اما
چیزی به جز یک واقعه بر جای نخواهد ماند
نامه هایم دردناک است
سخنانم سوز ناک
من تنهایم آری تنهایم انقدر تنهایم که کلمه تنهایی از قاموس لغاتم هیچگاه از بین نمی رود
می دانم من توانایی ندارم من به بن بست رسیده ام
به بن بستی بزرگ که از دو طرف بسته است و جایی برای خروج از تنهایی وجود ندارد
من آنقدر نا امیدم که امیدم بهم قهقهه می زند
اخه در تمام زندگی این جمله پیش رومه که من تنهایم تنها تر از تنها (http://www.yasgroup.ir/) و حق یه تنها مرگ و بن بسته

saamaaneh
3rd November 2012, 10:16 AM
روزگار عجیبی ست نازنین

آنگاه که سخن گفتن سخت و طاقت فرسا شده و می شود .
و آنگاه که صحبت کردنت را همه و همه باید بشنوند وگرنه به بیراهه می روند
و آنگاه که سخن گفتن تنها و تنها در سکوت بی پایان نگفتن خلاصه می شود
و آنگاه که فریادهای بر خاسته از عمق جانت را گوش شنوائی نیست
و آنگاه که کلمات در هم و برهم دوستت دارم بسختی بر زبان جاری می شود
و آنگاه که گفتن و شنیدن دوستت دارم گناهی بس بزرگ شمرده می شود
و آنگاه که نگاهت را باید از میان نگاه های دیگران که ذل زده تو را می نگرند دزدانه و با مشقت فراوان رد نموده و به تمنای دوستت دارم روانه کنی شود
و آنگاه که هزاران چشم را برای دیدن یک چشم باید در نوردید و سراسیمه و آنهم فقط لحظاتی و نه بیشتر نباید به تماشا بایستی .
و آنگاه که غصه های کهنه جایی غیر از دل پردرد را نمی یابند و باید در قلب رنجور و زخم خورده تا سالیان سال باقی بمانند
و آنگاه که همراهی را گناه نا بخشودنی و گمراهی نشان لیاقت می دهند
چگونه باید گفت من هستم
بگذا (http://www.yasgroup.ir/)رید باشم
و بگذارید کودکی کنم
و بگذارید زندگی کودکانه من رنگ عشق کودکانه بگیرد .
و بگذارید عروسک بازی کودکانه من به عروسی دخترکان زیبای محله پیوند بخورد
و بگذارید این عروسی کودکانه را فرجامی زیبا و خدا پسند پایان دهد
و بگذارید تارهای صوتی منجمد شده از سکوت سالیان درازم به حرکت هرچند آرامی در گفتن دوستت دارم به حرکت در آید
قلبم در حال از جا کنده شدن است و نمی توانم آنچه را در لاک وجودیم می گذرد بر زبان بیاورم و آرامشی را هر چند فقط یک لحظه بر خود مستولی گردانم
روزگار عجیبی ست نازنین

Ehsan M
3rd November 2012, 02:12 PM
http://uc-njavan.ir/images/dh1ai2pwytg5aedulx.jpg

Ehsan M
3rd November 2012, 02:36 PM
به آنهایی فکر کن که هیچگاه فرصت آخرین نگاه و خداحافظی را نیافتند.
به آنهایی فکر کن که در حال خروج از خانه گفتند :
"روز خوبی داشته باشی"، و هرگز روزشان شب نشد.

به بچه هایی فکر کن که گفتند :
"مامان زود برگرد"، و اکنون نشسته اند و هنوز انتظار می کشند.
به دوستانی فکر کن که دیگر فرصتی برای در آغوش کشیدن یکدیگر
ندارند و ای کاش زودتر این موضوع را می دانستند.
به افرادی فکر کن که بر سر موضوعات پوچ و احمقانه رو به روی هم می ایستند و بعد "غرور" شان مانع از "عذر خواهی" می شود،
و حالا دیگر حتی روزنه ای هم برای بازگشت وجود ندارد.
من برای تمام رفتگانی که بدون داشتن اثر و نشانه ای از مرگ،
ناغافل و ناگهانی چشم از جهان فرو بستند ،سوگواری می کنم.
من برای تمام بازماندگانی که غمگین نشسته اند و هرگز نمی دانستند که :
آن آخرین لبخند گرمی است که به روی هم می زنند، و اکنون دلتنگ رفتگان خود نشسته اند،گریه می کنم.
به افراد دور و بر خود فکر کنید ...
کسانی که بیش از همه دوستشان دارید،
فرصت را برای طلب "بخشش" مغتنم شمارید،
در مورد هر کسی که در حقش مرتکب اشتباهی شده اید.
قدر لحظات خود را بدانید.
حتی یک ثانیه را با فرض بر این که آنها خودشان از دل شما خبر دارند از دست ندهید؛
زیرا اگر دیگر آنها نباشند،
برای اظهار ندامت خیلی دیر خواهد بود !
"دیروز"
گذشته است؛
و
"آینده"
ممکن است هرگز وجود نداشته باشد.
لحظه "حال" را دریاب
چون تنها فرصتی است که برای رسیدگی و مراقبت از عزیزانت داری.
اندکی فکر کن ...

H & A
3rd November 2012, 03:01 PM
همسفر... (http://roozgozar.com/theme/001/test/002/post-14.aspx)زندگي دفتري از خاطرهاست يك نفر در دل شب ، يك نفر در دل خاكيك نفر همدم خوشبختي هاست ، يك نفر همسفر سختيهاستچشم تا باز كنيم عمرمان مي گذرد ، ما همههمسفريم[gerye]

چکامه91
3rd November 2012, 03:10 PM
دل من!
نمی دانی که چه سبک باری و روشنایی است در نالیدن...
ای مغرور محروم،
حتی خدایان می نالند....
حتی گرگ صحرا می نالد!

دکتر شریعتی

H & A
3rd November 2012, 03:12 PM
دلتنگی... (http://roozgozar.com/theme/001/test/002/post-15.aspx)و اينك باران بر لبهء پنجرهء احساسم مي نشيندو چشمانم را نوازش مي دهدتا شايد از لحظه هاي دلتنگي عبور كنم[gerye]

Outta_Breathe1020
3rd November 2012, 03:16 PM
یه جزیره ام که دورم
یه دریا سرابه....!
.
.
.
چقدر گریه کردم نفهمم سرابه

H & A
3rd November 2012, 03:18 PM
مهتاب... (http://roozgozar.com/theme/001/test/002/post-18.aspx)من آن رودم كه تنها آبدارم ، نگاهي خسته و بي تاب دارم من عشق نور دارم در دل اما ، فقط تصويري ازمهتاب دارم

raziye72
3rd November 2012, 03:21 PM
اینم یهشعر زیبا به خاطر متن زیباتون
یک شبی مجنون نمازش را شکست / بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود/ فارغ از جام الستش کرده بود
گفت یا رب از چه خارم کرده ای/ به صلیب عشق دارم کرده ای
خسته ام زین غشق دلخون ام نکن/ من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم / این تو لیلای تو من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم/ در رگ پیدا و پنهانت منم
سالها با جور لیلا ساختی/ من کنارت بودم و نشناختی

H & A
3rd November 2012, 03:46 PM
خیزشیخواهم کرد با بال های غمین
تنها بالا آبی باشد و زیر آبی
یکرنگ و شاید بی رنگ

سونای
3rd November 2012, 05:05 PM
يک روزي که خوشحال تر بودم يک نقاشي از پاييز ميگذارم, که يادم بيايد زمستان تنها فصل زندگي نيست زندگي پاييز هم مي شود, رنگارنگ, از همه رنگ, بخر و ببر!
يک روزي که خوشحال تر بودم...نذرم را ادا مي کنم...تا روزهايي مثل حالاکه خستگي و ناتواني لاي دست و پايم پيچيده است بخوانمشان و يادم بيايد که هيچ بهار و پاييزي بي زمستان مزه نمي دهد و هيچ آسياب آرامي بي طوفان.(مهدي اخوان ثالث)

H & A
3rd November 2012, 05:22 PM
میگویم : سلام

کسی جواب نمی دهد

پس خدا نگه دار می گویم

شاید از سر اتفاق

کسی دست هایش تکان بخورد

سونای
3rd November 2012, 05:29 PM
دلـــــم که میگیرد

می آیم پشتِ صفحه ی مانیتـــورم

کامنت مینویســــم و صورتک میگذارم

صورتـــکی که میخندد و پشتش قایم میشوم

که فکر کنی میخندم و بخندی

اشکهایم می آیند و من با صورتکِ مجازی ام میخندم .
.
این روزهای من خلاصه میشه در :
اتاقم
اینترنت
دولت الکترونیک
کتاب...

کتاب اسرارالصلاة
خواب

سونای
3rd November 2012, 05:33 PM
امروز عکس تنهاييم را قاب گرفتم عکسي در ابعاد سه در بي نهايت …!
.
.
باز تکرار می کنم........
خدایا.......

«لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين؛

سونای
3rd November 2012, 05:36 PM
زندگيِ من آرام مي گذشت.اتفاقي نمي افتاد..!تا اين که سکوتي تمامِ وجودم را دگرگون کرد!بي صدا آفتابي شد.. و دستِ مرا گرفت و به راهِ نوشتن کشيد!آري سکوت!سکوتي که مشحونِ تحمل هاست..سکوتي که از دنيا بريده است!کاش نبود.. اما وجودِ من آن را شديدتر مي کند.آي..! اي سکوتي که بي رحمانه مرا غرقِ محبت مي کني!نمي خواهم.. محبت نمي خواهم!آي صداي آشنا!... بد آمدي..چند روزي جرقه زدي رفتي.تماشاي تو وقت مي خواست گوشِ من پاسخي نديد


لالایی بارون

H & A
3rd November 2012, 05:51 PM
کجایی عشق ؟؟؟ (http://hamishebaran.blogfa.com/post-184.aspx)
خیلیتنهام ...
ازتنهایی خسته شدم ...
منتظریه عشقم ...
یهعشق حقیقی ...
کاشیه عشق واقعی میومد و من و همراش می کرد ...
کاشهمه ی عشقها واقعی بودن ...
مثلکویری که منتظر بارونه ...
کاش

Ehsan M
3rd November 2012, 06:18 PM
http://uc-njavan.ir/images/epa3nlue2jptaljz0xr.jpg

l.ghasemi
3rd November 2012, 06:30 PM
مهربانی تا کــــــــــی؟؟؟؟؟ بگذار سخت باشم و سرد!!!!!!!!!

باران که بــــــــــارید......چتر بگیرم و چکــــــمه......

خورشید که تــــــــــابید......پنجره ببندم و تـــــــــاریک......

اشک که آمـــــــــد......دستمالی بردارم و خشــــــک.......

او که رفـــــت نیشخندی بزنم و ســــــــــوت..........

پت
3rd November 2012, 06:53 PM
چه تراژدی بزرگی میشود
وقـــتی
نهنگ ِ‌اقیانوس باشی
و
عاشق ِ ماهی ِ برکـــه شوی!!!!

H & A
3rd November 2012, 07:14 PM
براشبنویس دوستت دارم آخه می دونی آدما گاهی اوقات خیلی زود حرفاشونو از یاد می برنولی یه نوشته , به این سادگیا پاک شدنی نیست . گرچه پاره کردن یک کاغذ از شکستن یکقلب هم ساده تره ولی تو بنویس .. تو ... بنویس...[golrooz]

Ehsan M
3rd November 2012, 08:20 PM
حسودی می کنم
به تمامِ کسانی که
عشقشان را تازیانه می زنند بر روح خسته ام ...
فاصله
تو
را

از
من
گرفت ...









(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=436186216430711&set=a.230882396961095.55550.230627580319910&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
3rd November 2012, 08:21 PM
اینجـــا زمــــیــن اســت
رسم آدمـــهــایــَـش هــم عجیــب ...
اینجـــا گـُـم کـــه مـی شــَـوی

بــه جـــای اینـــکــه دنبـــالــَت بگــَردنـــد ،
تــــو رافَـــــرامــــوش مـــی کنــنــد ...








(https://www.facebook.com/shares/view?id=435237799858886)

Ehsan M
3rd November 2012, 08:27 PM
http://uc-njavan.ir/images/vl6sxrwbqhwz40ntxaxx.jpg

Ehsan M
3rd November 2012, 08:28 PM
http://uc-njavan.ir/images/1329e9nqx8q2bpofby.jpg

Ehsan M
3rd November 2012, 08:31 PM
http://uc-njavan.ir/images/2789csgt4wa91vhkojky.jpg

Ehsan M
3rd November 2012, 08:34 PM
http://uc-njavan.ir/images/idaeuzbj1mvbxld3yi5l.jpg

Outta_Breathe1020
3rd November 2012, 08:35 PM
I see nothing in your eyes
and the more I see the less I lie

Is it over yet, in my head

I know nothing of your kind
and I won't reveal your evil mind

Is it over yet? I can't win

Outta_Breathe1020
3rd November 2012, 08:40 PM
بعضی وقتا دوست داشتم یه کوهی این نزدیکیا میبود من میرفتم بالا... تنها... اگه عصبانی بودم یکم داد میزدم...
اگه دلم گرفته بود و دوست داشتم بدون فکر اینکه یکی فکر میکنه این دیوونه است، با خودم بلند حرف میزدم...!
مینوشتم..
تصمیمامو برای ادامه میگرفتم...
بعد دوباره برمیگشتم به زندگی....

Ehsan M
3rd November 2012, 08:43 PM
http://uc-njavan.ir/images/i6jlf691vbl2v2morcen.jpg

چکامه91
3rd November 2012, 09:07 PM
خدایا...
از این به بعد به مخلوقاتت
یک مترجم ضمیمه کن
اینجا هیچکس
هیچکس را نمی فهمد...

Ehsan M
3rd November 2012, 09:20 PM
يک دقيقه سکوت!!!

به خاطر تمام آرزوهايي که
در حد يک فکر کودکانه باقي ماندند!

به خاطر اميدهايي که به نا اميدي مبدل شدند


به خاطر شب هايي که با اندوه سپري كرديم!

به خاطر قلبي که
زير پاي کساني که دوستشان داشتيم له شد!

به خاطر چشماني که هميشه باراني ماندند!

يك دقيقه سكوت!
به احترام کساني که
شادي خود را با ناراحت کردنمان به دست آوردند!

بخاطر صداقت
که اين روز ها وجودي فراموش شده است!

بخاطر محبت
که بيشتر از همه مورد خيانت واقع گرديد!

يک دقيقه سکوت
به خاطر حرف هاي نگفته!!

براي احساسي که همواره ناديده گرفته مي شد!

يک دقيقه سکوت
به احترام قلب هايي که از سنگ اند!

يک دقيقه سکوت!
به احترام درک نشدنمان!

و يك دقيقه سكوت
براي زندگي از دست رفته ي مان …!!!!?









(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=435507326498600&set=a.230882396961095.55550.230627580319910&type=1&relevant_count=1)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد