PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پيدايش حسابداري صنعتي پاسخي به نيازهاي ناشي از تحولات انقلاب صنعتي



h.jabbari
19th September 2012, 11:17 AM
پيدايش حسابداري صنعتي پاسخي به نيازهاي ناشي از تحولات انقلاب صنعتي »

1) پس از تفكيك مالكيت از مديريت ، مديران جهت كنترل عمليات توليدي نيازمند اطلاعاتي درخصوص ميزان مواد خام موجود در انبارها ، كالاي در جريان ساخت و محصول ساخته شده بودند.

2) مديران جهت اخذ تصميم براي تعين نرخ فروش محصولات به دنبال ابداع روشهايي بودندكه محاسبه ارزش موجوديهاي پايان دوره اعم از كالاي در جريان ساخت و محصول ساخته شده را به‌طور منطقي محاسبه و نشان دهد.

3) به دنبال تغييرات محيطي و در پاسخ به نيازهاي بوجود آمده ، حرفه حسابداري نيز دستخوش تغييرات اساسي در اين دوره گرديد.

4) اولين سيستم جامع حسابداري صنعتي بوسيله كرون هلم (Cronhehm) و پاين (Payen) در سال 1818 معرفي گرديد . اين سيستم شامل حسابهاي كار در جريان ساخت ، كالاي ساخته شده با دفاتر فرعي براي نگهداري حساب مواد و دستمزد اختصاص يافته بود . سيستم هزينه يابي ارائه شده بوسيله هلم مرحله اي و اساس سيستم پاين هزينه يابي بر مبناي سفارش كار بود .

5) تا سال 1885 سيستم حسابداري صنعتي و روشهاي هزينه يابي آن جزء اطلاعات محرمانه كارخانجات محسوب مي گرديد و از انتشار آنها خودداري به عمل مي آمد . به همين دليل نزديك به هفتاد سال سيستم حسابداري صنعتي در حالت ابتدايي خود باقي ماند.

6) در سالهاي پاياني قرن نوزدهم به دليل رشد و گسترش كارخانجات صنعتي و ايجاد رقابت شديد در محيط تجاري و افزايش نياز به برآورد و تخمين دقيق تر هزينه ها براي شركت در مناقصه ها و يا پذيرفتن سفارشات جديد و همچنين كنترل هزينه ها به هنگام تنزل قيمت ها از يك سودو به كارگيري گسترده تجيهزات توليدي و اهميت يافتن و پيچيده تر شدن هزينه هاي سربار در مقابل دستمزد همگي عواملي گرديدند كه سيستم هاي ابتدايي هزينه يابي مواجه با سؤالاتي شد كه كسي قادر به پاسخگويي به آنها نبود .

7) بين سالهاي 1885 تا 1920 كه حسابداري صنعتي مراحل تكامل خود را از سطح ابتدايي به سطحي عالي كه تقريباً معادل سيستم حسابداري صنعتي امروزين است ، طي كرد گرچه هزاران حسابدار و مهندسي در اين تحول و رنسانس حسابداري صنعتي سهيم هستند اما خطوط اصلي آن توسط هنري متكالف (Henry Metcolfe) ، كاركه و فلز (Carcke and Fells) پايه ريزي گرديده است . در ايران نيز حسابداري صنعتي و كاربرد آن در مديريت توسط دو صاحب نظر و با بينش ژرف در تئوري حسابداري يعني استاد حسن سجادي نژاد و اسماعيل عرفاني در نيمه دوم قرن بيستم پايه ريزي گرديده است .


8) هنري متكالف افسر تداركات ارتش امريكا با چاپ كتابي تحت عنوان هزينه توليدات (The Cost of Manufactures) چهار روش تخصيص سربار يعني روش درصدي از هزينه دستمزد ، روش درصدي از هزينه هاي ناخالص ، روش ساعات كار و روش اختياري را معرفي كرد .

9) كاركه ( مهندس صنايع ) و فلز ( حسابدار رسمي ) با چاپ كتابي تحت عنوان حسابهاي كارخانه (Factory Accounts) با ارائه سيستمي موفق گرديدند كه نگهداري كليه حسابهاي هزينه در چارچوب سيستم ثبت دو طرفه عملي گردد . و از اين زمان به بعد بود كه ثبت عمليات مالي امكانپذير شد و حسابداري صنعتي توانست نقش و وظيفه خود را به عنوان گزارشگري مالي ايفا نمايد و همين امر باعث تحولات عميقي در تئوري حسابداري گرديد . از سوي ديگر استفاده نرخ جذب سربار يعني جمع هزينه هاي سربار تقسيم بر ساعات كار مستقيم يا ساعات كار ماشين براي جذب هزينه هاي سربار ، توسط اين دو نفر انجام گرديد . ضمن آنكه كاركه و فلز معتقد بودند بين هزينه هاي غير مستقيم توليدو هزينه هاي اداري و تشكيلاتي از نظر محتوايي تفاوت وجود دارد لذا مي بايست هزينه هاي غير مستقيم توليد به حساب توليد و از آنجا به موجوديهاي در جريان ساخت و ساخته شده تخصيص داده شود ولي هزينه هاي اداري بايستي تنها به حساب سود و زيان منظور شود . ارائه طرح مفهوم هزينه هاي ثابت و متغير كه مي توان اولين گام در راه ايجاد حسابداري مديريت به حساب آورد از ديگر ابتكارات كارگه و فلز بوده است .

10) بسط ، گسترش و تعميق مفهوم حسابداري صنعتي و كاربرد آن در مديريت توسط اساتيد گرانمايه مرحوم حسن سجادي نژاد و اسماعيل عرفاني در ايران محقق گرديد . با وجود تأليفات بي بديلي كه از اين بزرگواران در اين مورد برجاي مانده ولي متأسفانه تاكنون جامعه ايران در كاربرد مؤثر آن به دلايل گوناگوني موفق نبوده است . با اينحال پس از گذشت نيم قرن هنوز به عنوان معتبرترين منابع موجود در زمينه حسابداري صنعتي به حساب مي آيند.



نقل است كه مرحوم اسماعيل عرفاني نسبت به دانشجويان خود در مورد مفهوم حسابداري صنعتي چنان سخت گير بوده است كه اگر دانشجويي حتي ترم پايان تحصيلي خود را مي گذرانيد ولي درك روشن و درستي از مفهوم و مكانيزم سيستم بهاي تمام شده نداشت وي را به هر طريق كه ممكن بود محروم از تحصيل مي نمود زيرا وي اعتقاد داشت ، عدم شناخت در بدهكار يا بستانكار كردن حساب براي يك حسابدار چندان مهم نيست زيرا مكانيزم موازنه و دو طرفه بودن حسابها خودبخود در پايان دوره ، اشتباهات احتمالي را مرتفع مي كند اما هستي و نيستي يك شركت بطور مستمر بستگي به سيستم بهاي تمام شده دارد . اگر حسابدار درك درستي از مكانيزم بهاي تمام شده نداشته باشد مانند آن مي ماند كه مداوم مبادرت به توليد انبوه هزينه ناپيدا و زيان پنهان در بافت دارايي ها و ساختار سرمايه يك شركت نمايد.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد