mosighi
14th September 2012, 01:50 PM
شهرداد روحانی از کودکی با موسیقی آشنایی داشت.در سن
۱۰ سالگی به دلیل علاقه سرشار و تشویق پدر به هنرستان
موسیقی ملی ایران وارد شد و نزد ابراهیم روحی فر به فراگیری
ساز ویلن پرداخت و بطور خصوصی آهنگسازی را نزد دکتر محمد
تقی مسعودیه فرا گرفت.
وی سپس برای ادامه تحصیل به آکادمی موسیقی وین در
اتریش رفت و دررشته رهبری ارکستر و آهنگسازی فارغ
التحصیل شد و در کنار آن لیسانس سازهای ضربی را نیز
دریافت کرد.
ضمنا آهنگسازی و آرانژمان موسیقی جاز را در کنسرواتوار وین
فرا گرفت و هم اکنون عضو انجمن آهنگسازان بین المللی
میباشد.
در زمان دانشجویی بسیاری از کارهای وی با رهبری خودش
اجرا و از رادیو دولتی وین نیز پخش شد.
پس از تحصیلات در وین برای ادامه تحصیل به دانشگاه U.C.L.A
آمریکا رفت و در رشته رهبری ارکستر و آهنگسازی فیلم ادامه
تحصیل داد و همزمان بهمدت ۱ سال به عنوان دستیار رهبر
ارکستر سمفونیک COTA و بعد از ۵ سال به عنوان مدیر و رهبر
دائم این ارکستر فعالیت کرد که شامل تعداد زیادی کنسرت
می باشد.
از کارهای معروف دیگر وی ساختن موسیقی افتتاحیه و آرم
رسمی بازیهای آسیایی به سفارش دولت تایلند و کمیته المپیک
آسیایی (که در دسامبر ۱۹۹۸ در تایلند برگزار شد) میباشد که
این اثر با ارکستر سمفونیک بانکوک به همراه ۲۰۰ نفر کر اجرا
شده است.وی به دعوت ارکستر فیلارمونیک زاگرب که یکی از
قدیمی ترین ارکستر سمفونیکهای دنیا است-اجرا و رهبری
کرد که در آن موسیقی فیلم از دهه های ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰ از
آهنگسازان اروپایی اجرا شد.یکی دیگر از برنامه های
موفق وی اجرای کنسرت یانی در آکروپلیس یونان بود(که در
بازار موسیقی ایران بنام کنسرت سرزمین مادری پخش شد)
که همه قطعات اجرا شده را شهرداد روحانی برای ارکستر تنظیم
و رهبری نموده و خود اجرا کننده ویلن در یکی از آهنگ های این
کنسرت بوده است.
ارکستر هایی که وی به عنوان رهبر میهمان با آنها همکاری
داشته است عبارتند از: ارکستر سمفونیک لندن-ارکستر رویال
فیلارمونیک-اسلواک فیلارمونیک-کالرادو سمفونی-نیو جرسی
سمفونی-مینه سوتا سمفونی-سان دیا گو سمفونی-ایندیا نا
پولیس سمفونی و ارکستر های دیگر.
مصاحبه روزنامه شرق با شهرداد روحانی:
از سن ۵سالگی با پیانو آشنا شدم. از آنجا که پدرم ویولنیست بود علاقه داشت
که من نواختن سازویولن را هم فرا بگیرم. از سن ۱۰ سالگی که به هنرستان
موسیقی ملی تهران می رفتم نواختن ویولن را آغاز کردم اما در کنار نوازندگی،
آهنگسازی هم می کردم.جالب است امروز که به سالهای گذشته نگاه می کنم،
می بینم که عشق و علاقه من همیشه معطوف به آهنگسازی بوده است. البته
در حاشیه هم، نوازندگی سازهای پیانو و ویولن را در حدی فراگرفتم که لااقل
قطعات خودم و دیگر آهنگسازان را بخوبی اجرا کنم. در این سالها
در رشته رهبری ارکستر هم تحصیل کردم و امروز به صورت حرفه ای به
رهبری ارکستر مشغول هستم.اما زمانی که در تهران فارغ التحصیل شدم ... به
اتریش رفتم و در آکادمی موسیقی وین، در رشته رهبری ارکستر و آهنگسازی
ثبت نام کردم. آکادمی موسیقی وین وکنسرواتوار، دو مرکز معتبر برای تحصیل
موسیقی کلاسیک هستند و البته آکادمی، در درجه ای بالاتر از کنسرواتوار
قراردارد. در آن زمان در کنسرواتوار وین مباحثی تدریس می شد
که در آکادمی به آنها نمی پرداختند. مثل تنظیم ملودی برای موسیقی جاز و
نوازندگی پیانوی جاز.من در زمانی که در آکادمی موسیقی تحصیل می کردم در
کنسرواتوار هم این درسها را فراگرفتم چون علاقه مند بودم که با تمام فرمهای
موسیقی آشنا شوم.
پس از آنکه تحصیلاتم در اتریش به پایان رسیده، برای ادامه تحصیل در رشته
آهنگسازی و رهبری موسیقی فیلم به کالیفرنیای جنوبی رفتم و در دانشگاه
UCLA که از دانشگاههای بسیار معتبر در زمینه آهنگسازی فیلم و رهبری
موسیقی فیلم است ثبت نام کردم. در همان دوران تحصیل به عنوان دستیار
رهبر ارکستر سمفونیک Cota که روابط فرهنگی خوبی با دانشگاه UCLA
داشت، انتخاب شدم. به مدت یکسال در این سمت بودم و پس از آن،پیشنهاد
مدیریت رهبری آن ارکستر را به مدت ۵ سال پذیرفتم . پس از پایان ۵سال
تصمیم گرفتم که رهبری ارکستر را به صورت رهبر میهمان و با ارکسترهای
مختلف دنیا ادامه دهم.در حال حاضر هم برای رهبری قطعات موسیقی کلاسیک
و رهبری موسیقی فیلم از سوی دولتهای مختلف دعوت می شوم. به عنوان
مثال، دو سال پیش، کمپانی دیسنی، هفتادو پنجمین سال تأسیس خود را در
خاوردور جشن گرفت و برای این جشن از من دعوت شد که کنسرتی از
موسیقی کارتون و فیلمهای دیسنی را رهبری کنم. به این صورت که بر پرده
سینما، فیلم و کارتونهای دیسنی به نمایش درمی آمد و من روی صحنه، یک
ارکستر زنده.حدود ۹۰ نوازنده و ۱۰۰ خواننده کر ـ را رهبری می کردم.
آقاى روحانى، به نظرتان عجیب نیست که در ایران، هنرى منچینى فقط به
عنوان سازنده موسیقى متن کارتون «پلنگ صورتى» شناخته شده است؟
حداقل خوب است که در همین حد او را مى شناسند. البته منچینى
قطعات بسیار زیادى براى ارکستر سمفونیک نوشته و نوازنده فلوت بسیار
ماهرى هم بوده است اما بیشتر به عنوان آهنگساز فیلم شناخته شده
است.
کار کردن با منچینى یکى از تجربه هاى بسیار خوب من بود. منچینى شخصیت
بسیار خوبى داشت. به شاگردان مستعد واقعاً کمک مى کرد. شاید مهمترین
چیزى که در کار با منچینى از او آموختم همین باشد که امروز اگر یک دانشجو
از من نظر مى خواهد، نظراتى مى دهم که در آینده او تاثیرگذار باشد.
•آیا از لحن موسیقى منچینى هم مى توانیم در آثار شما ردى پیدا کنیم؟
فکر نمى کنم.
•چرا؟ چون موسیقى منچینى متمایل به جاز بود.
بله. البته ناخودآگاه طى سالیان دراز و در کوران شنیدن موسیقى مطمئناً از هر
آهنگسازى تاثیر خواهیم گرفت. به خصوص من که نسبت به یک نوع موسیقى
هم تعصب ندارم و انواع موسیقى را مى شنوم. به نظر من هر موسیقى که
حرفى براى گفتن داشته باشد به هدف خود رسیده است.
پس در واقع طولانى ترین دوره همکارى شما با منچینى بوده است. با جان
ویلیامز چقدر ارتباط داشتید؟
من به موسیقى جان ویلیامز بسیار علاقه مند بودم. به همین دلیل تمام آثارش
را تهیه کردم و آن موقع متوجه شدم که جان ویلیامز فقط آهنگساز فیلم نبوده
و قطعات سمفونى، کنسرتو و قطعاتى براى پیانو نوشته و حتى یک کنسرتو
براى ویولنسل و ارکستر نوشته که «یویوما» یکى از بزرگترین نوازندگان
ویولنسل دنیا قطعه ایشان را اجرا کرده است.
من در زمان دانشجویى در کالیفرنیا قطعه اى نوشته بودم به نام «فانتزى براى
ترومپت و ارکستر سمفونیک» که یک کپى از آن را به ویلیامز دادم و ایشان
نظر بسیار مثبتى روى این قطعه داشت. من از موسیقى جان ویلیامز بسیار لذت
مى برم، چون قدرت عجیبى در ساخت موسیقى تصویرى دارد.
البته گاهى به او ایراد مى گیرند که آثارش شبیه به هم است، ولى من این ایراد
را قبول ندارم. زیرا در واقع کارگردانان و تهیه کنندگان از او مى خواهند که با
تم هاى مشابه موسیقى بنویسد، اما اگر تمام آثار ایشان را مطالعه کنید،
مى بینید در ضمن آنکه آثار وى کاملاً با یکدیگر متفاوت است، در عین حال
مى توانید بفهمید که آهنگساز این آثار ویلیامز است. زیرا ویژگى هاى مشترک
بسیار دارد.
•من طى چهار دوره اجراى شما با ارکستر سمفونیک تهران متوجه شده ام که
شما بیشتر قطعاتى را انتخاب مى کنید که کادانس و پایان قطعه پرطمطراق بوده
و حجم صدایى آنقدر زیاد است که واقعاً سالن را به لرزه درمى آورد. شاید البته
دو استثنا هم باشد و قطعات آداجیوى باربر و موسیقى فیلم نجات سرباز رایان
که در اولین و سومین همکارى تان با ارکستر سمفونیک تهران اجرا کردید از
این کلیت مستثنا است.
البته من واقعاً قطعات را با این معیار انتخاب نمى کنم. اما به هر حال آغاز و
پایان قطعه مهمترین بخش یک اثر است. ضمن آنکه شاید همین قطعه اى که ما
اجرا مى کنیم در اجراى دیگرى پایان قطعه آن حجم صدایى را نداشته باشد.
چون در موسیقى تمام حالت ها نسبى است. اجراى فورته استانداردى ندارد.
رهبر ارکستر آزاد است و ارکستر هم از رهبر تبعیت مى کند. مهم این است که
کادانس آن تاثیر را در شنونده گذاشته باشد و همان طور که مى گویید احساس
کند که سالن مى لرزد. این هدف من است و خوشحالم کهشما هم چنین احساسى
را دریافت کردید.البته من محدودیت هایى از جمله شرایط سالن را هم مدنظر
داشته باشم. اگر سالن من شرایط بهترى داشت دیوارها به معناى واقعى کلمه
مى لرزید. چون هدف من این بود.
• آقاى روحانى براى اجراى بعدى ارکستر سمفونیک تهران آیا از الان فکر
کرده اید که چه قطعاتى را براى ارکستر انتخاب خواهید کرد؟ البته حتماً یک
قطعه موسیقى فیلم خواهید داشت...
دقیقاً نمى توانم بگویم چون ارکستر هم اکنون در حال تغییر و تحول است ولى
در نظر دارم که یک کنسرت را فقط به اجراى موسیقى فیلم اختصاص بدهم.
•با اخبارى که طى سال هاى اخیر از شما شنیده ایم فکر مى کنم که دیگر مایل
نیستید تجربه مجددى با «یانى» آهنگساز یونانى داشته باشید که به خاطر دارم
مى گفتید کنسرت آکروپولیس اگرچه تجربه بسیار موفقى بود اما شما به دلیل
تنظیم و بازنویسى قطعات یانى بسیار به زحمت افتادید.
اینکه یانى اصولاً با دانش آهنگسازى بیگانه بود چندان مهم نبود اما آنچه که
مرا از تکرار این همکارى بازداشت وقت گیر بودن آن بود. رفتن به تور یعنى
آنکه حداقل شش ماه براى آماده کردن قطعات وقت صرف شود چون تنظیم
قطعات هم همان طور که مى دانید به عهده من بود و نوشتن آنها مرا از
کارهاى مورد علاقه ام باز مى داشت. مثل بودن با خانه و خانواده، کارکردن با
ارکستر سمفونیک تهران یا رفتن به ارکسترهاى دیگر به عنوان رهبر مهمان.
•اما امروز که ۱۰ سال از آن برنامه مى گذرد این همکارى را چگونه
مى بینید؟
تجربه بسیار خوبى بود. یادم هست که حدود دو سال پیش از کنسرت
آکروپولیس و حدود سال ۱۹۹٢ تورى براى سرتاسر آمریکا داشتیم و ۵۲
کنسرت در ۵۲ شهر و با ۵۲ ارکستر ظرف ۶۰ روز اجرا کردیم. دشوارترین
کار این بود که باید با ۵۲ ارکستر کار مى کردم. ما حدود ظهر به شهر
مى رسیدیم.از ساعت دو تا پنج بعدازظهر مى باید با آن ارکستر براى اولین و
آخرین بار تمرین مى کردیم آن هم قطعاتى که من مى شناختم ولى ارکستر
نمى شناخت. ساعت ۸ یا ۹ شب کنسرت اجرا مى شد و ما بعد از پایان کنسرت
حدود ساعت ١ نیمه شب مجدداً سوار اتوبوس مى شدیم و به سمت شهر بعدى
که حدود شش یا هفت ساعت از ما فاصله داشت حرکت مى کردیم.
در واقع من باید ارکستر را ظرف ۵/۲ ساعت آماده مى کردم. البته براى من
تجربه خیلى خوبى بود و تعداد بسیارى از این قطعات در کنسرت آکروپولیس ا
جرا شد اما تماماً قطعاتى بود که یانى ساخته بود و من تنظیم کرده بودم. این
تور بهترین مدرسه بود که رهبر ارکستر را در یک کوران کارى قرار
مى داد.من در این تور توانستم توانایى هاى خود را نه فقط به عنوان رهبر
ارکستر بلکه به عنوان تنظیم کننده قطعات نوازنده ویولن و پیانو و آهنگساز
نشان دهم. به جرات مى توانم بگویم که ۹۰ درصد رهبران ارکستر امروز شاید
نوازنده خوبى نباشند و ۹۵ درصد آنان آهنگسازى نمى کنند. فاصله بین
کنسرت آکروپولیس و کنسرت چین و تاج محل حدود چهار سال بود
که من در این مدت راه خودم را جدا کرده بودم و به دلیل تعهداتى که داشتم
همکارى مجدد راقبول نکردم و یک رهبر آمریکایى _ ارمنى را که در تورهاى
قبلى به عنوان مایستر ارکستر انتخاب کرده بودم به یانى معرفى کردم.
•آقاى روحانى به عنوان آخرین سئوال شما پنجمین دوره همکارى با ارکستر
سمفونیک تهران را به پایان بردید. درباره ارکسترى که از سال ۱۳۲۲
تاسیس شده و تا امروز خود را کشانده چه نظرى دارید؟
بله این ارکستر سال ۱۳۲۲متولد شده است اما ارکستر سمفونیکى که در محل
سکونت من - شهر لس آنجلس- فعالیت مى کند از این ارکستر جوان تر بوده
ولى در همین عمر کوتاه خود بسیار خوب کار کرده چون از حمایت دولت بهره
برده اما ارکستر سمفونیک تهران ظرف همین چهار سال خیلى پیشرفت کرده و
با یک برنامه ریزى صحیح مى تواند در مدت بسیار کوتاهى به یکى از
ارکسترهاى مطرح قاره آسیا تبدیل شود زیرا نوازندگان توانا، بااستعداد و
علاقه مند هستند.
دان شهرداد روحانی از کودکی با موسیقی آشنایی داشت.در سن
۱۰ سالگی به دلیل علاقه سرشار و تشویق پدر به هنرستان
موسیقی ملی ایران وارد شد و نزد ابراهیم روحی فر به فراگیری
ساز ویلن پرداخت و بطور خصوصی آهنگسازی را نزد دکتر محمد
تقی مسعودیه فرا گرفت.
وی سپس برای ادامه تحصیل به آکادمی موسیقی وین در
اتریش رفت و دررشته رهبری ارکستر و آهنگسازی فارغ
التحصیل شد و در کنار آن لیسانس سازهای ضربی را نیز
دریافت کرد.
ضمنا آهنگسازی و آرانژمان موسیقی جاز را در کنسرواتوار وین
فرا گرفت و هم اکنون عضو انجمن آهنگسازان بین المللی
میباشد.
در زمان دانشجویی بسیاری از کارهای وی با رهبری خودش
اجرا و از رادیو دولتی وین نیز پخش شد.
پس از تحصیلات در وین برای ادامه تحصیل به دانشگاه U.C.L.A
آمریکا رفت و در رشته رهبری ارکستر و آهنگسازی فیلم ادامه
تحصیل داد و همزمان بهمدت ۱ سال به عنوان دستیار رهبر
ارکستر سمفونیک COTA و بعد از ۵ سال به عنوان مدیر و رهبر
دائم این ارکستر فعالیت کرد که شامل تعداد زیادی کنسرت
می باشد.
از کارهای معروف دیگر وی ساختن موسیقی افتتاحیه و آرم
رسمی بازیهای آسیایی به سفارش دولت تایلند و کمیته المپیک
آسیایی (که در دسامبر ۱۹۹۸ در تایلند برگزار شد) میباشد که
این اثر با ارکستر سمفونیک بانکوک به همراه ۲۰۰ نفر کر اجرا
شده است.وی به دعوت ارکستر فیلارمونیک زاگرب که یکی از
قدیمی ترین ارکستر سمفونیکهای دنیا است-اجرا و رهبری
کرد که در آن موسیقی فیلم از دهه های ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰ از
آهنگسازان اروپایی اجرا شد.یکی دیگر از برنامه های
موفق وی اجرای کنسرت یانی در آکروپلیس یونان بود(که در
بازار موسیقی ایران بنام کنسرت سرزمین مادری پخش شد)
که همه قطعات اجرا شده را شهرداد روحانی برای ارکستر تنظیم
و رهبری نموده و خود اجرا کننده ویلن در یکی از آهنگ های این
کنسرت بوده است.
ارکستر هایی که وی به عنوان رهبر میهمان با آنها همکاری
داشته است عبارتند از: ارکستر سمفونیک لندن-ارکستر رویال
فیلارمونیک-اسلواک فیلارمونیک-کالرادو سمفونی-نیو جرسی
سمفونی-مینه سوتا سمفونی-سان دیا گو سمفونی-ایندیا نا
پولیس سمفونی و ارکستر های دیگر.
مصاحبه روزنامه شرق با شهرداد روحانی:
از سن ۵سالگی با پیانو آشنا شدم. از آنجا که پدرم ویولنیست بود علاقه داشت
که من نواختن سازویولن را هم فرا بگیرم. از سن ۱۰ سالگی که به هنرستان
موسیقی ملی تهران می رفتم نواختن ویولن را آغاز کردم اما در کنار نوازندگی،
آهنگسازی هم می کردم.جالب است امروز که به سالهای گذشته نگاه می کنم،
می بینم که عشق و علاقه من همیشه معطوف به آهنگسازی بوده است. البته
در حاشیه هم، نوازندگی سازهای پیانو و ویولن را در حدی فراگرفتم که لااقل
قطعات خودم و دیگر آهنگسازان را بخوبی اجرا کنم. در این سالها
در رشته رهبری ارکستر هم تحصیل کردم و امروز به صورت حرفه ای به
رهبری ارکستر مشغول هستم.اما زمانی که در تهران فارغ التحصیل شدم ... به
اتریش رفتم و در آکادمی موسیقی وین، در رشته رهبری ارکستر و آهنگسازی
ثبت نام کردم. آکادمی موسیقی وین وکنسرواتوار، دو مرکز معتبر برای تحصیل
موسیقی کلاسیک هستند و البته آکادمی، در درجه ای بالاتر از کنسرواتوار
قراردارد. در آن زمان در کنسرواتوار وین مباحثی تدریس می شد
که در آکادمی به آنها نمی پرداختند. مثل تنظیم ملودی برای موسیقی جاز و
نوازندگی پیانوی جاز.من در زمانی که در آکادمی موسیقی تحصیل می کردم در
کنسرواتوار هم این درسها را فراگرفتم چون علاقه مند بودم که با تمام فرمهای
موسیقی آشنا شوم.
پس از آنکه تحصیلاتم در اتریش به پایان رسیده، برای ادامه تحصیل در رشته
آهنگسازی و رهبری موسیقی فیلم به کالیفرنیای جنوبی رفتم و در دانشگاه
UCLA که از دانشگاههای بسیار معتبر در زمینه آهنگسازی فیلم و رهبری
موسیقی فیلم است ثبت نام کردم. در همان دوران تحصیل به عنوان دستیار
رهبر ارکستر سمفونیک Cota که روابط فرهنگی خوبی با دانشگاه UCLA
داشت، انتخاب شدم. به مدت یکسال در این سمت بودم و پس از آن،پیشنهاد
مدیریت رهبری آن ارکستر را به مدت ۵ سال پذیرفتم . پس از پایان ۵سال
تصمیم گرفتم که رهبری ارکستر را به صورت رهبر میهمان و با ارکسترهای
مختلف دنیا ادامه دهم.در حال حاضر هم برای رهبری قطعات موسیقی کلاسیک
و رهبری موسیقی فیلم از سوی دولتهای مختلف دعوت می شوم. به عنوان
مثال، دو سال پیش، کمپانی دیسنی، هفتادو پنجمین سال تأسیس خود را در
خاوردور جشن گرفت و برای این جشن از من دعوت شد که کنسرتی از
موسیقی کارتون و فیلمهای دیسنی را رهبری کنم. به این صورت که بر پرده
سینما، فیلم و کارتونهای دیسنی به نمایش درمی آمد و من روی صحنه، یک
ارکستر زنده.حدود ۹۰ نوازنده و ۱۰۰ خواننده کر ـ را رهبری می کردم.
آقاى روحانى، به نظرتان عجیب نیست که در ایران، هنرى منچینى فقط به
عنوان سازنده موسیقى متن کارتون «پلنگ صورتى» شناخته شده است؟
حداقل خوب است که در همین حد او را مى شناسند. البته منچینى
قطعات بسیار زیادى براى ارکستر سمفونیک نوشته و نوازنده فلوت بسیار
ماهرى هم بوده است اما بیشتر به عنوان آهنگساز فیلم شناخته شده
است.
کار کردن با منچینى یکى از تجربه هاى بسیار خوب من بود. منچینى شخصیت
بسیار خوبى داشت. به شاگردان مستعد واقعاً کمک مى کرد. شاید مهمترین
چیزى که در کار با منچینى از او آموختم همین باشد که امروز اگر یک دانشجو
از من نظر مى خواهد، نظراتى مى دهم که در آینده او تاثیرگذار باشد.
•آیا از لحن موسیقى منچینى هم مى توانیم در آثار شما ردى پیدا کنیم؟
فکر نمى کنم.
•چرا؟ چون موسیقى منچینى متمایل به جاز بود.
بله. البته ناخودآگاه طى سالیان دراز و در کوران شنیدن موسیقى مطمئناً از هر
آهنگسازى تاثیر خواهیم گرفت. به خصوص من که نسبت به یک نوع موسیقى
هم تعصب ندارم و انواع موسیقى را مى شنوم. به نظر من هر موسیقى که
حرفى براى گفتن داشته باشد به هدف خود رسیده است.
پس در واقع طولانى ترین دوره همکارى شما با منچینى بوده است. با جان
ویلیامز چقدر ارتباط داشتید؟
من به موسیقى جان ویلیامز بسیار علاقه مند بودم. به همین دلیل تمام آثارش
را تهیه کردم و آن موقع متوجه شدم که جان ویلیامز فقط آهنگساز فیلم نبوده
و قطعات سمفونى، کنسرتو و قطعاتى براى پیانو نوشته و حتى یک کنسرتو
براى ویولنسل و ارکستر نوشته که «یویوما» یکى از بزرگترین نوازندگان
ویولنسل دنیا قطعه ایشان را اجرا کرده است.
من در زمان دانشجویى در کالیفرنیا قطعه اى نوشته بودم به نام «فانتزى براى
ترومپت و ارکستر سمفونیک» که یک کپى از آن را به ویلیامز دادم و ایشان
نظر بسیار مثبتى روى این قطعه داشت. من از موسیقى جان ویلیامز بسیار لذت
مى برم، چون قدرت عجیبى در ساخت موسیقى تصویرى دارد.
البته گاهى به او ایراد مى گیرند که آثارش شبیه به هم است، ولى من این ایراد
را قبول ندارم. زیرا در واقع کارگردانان و تهیه کنندگان از او مى خواهند که با
تم هاى مشابه موسیقى بنویسد، اما اگر تمام آثار ایشان را مطالعه کنید،
مى بینید در ضمن آنکه آثار وى کاملاً با یکدیگر متفاوت است، در عین حال
مى توانید بفهمید که آهنگساز این آثار ویلیامز است. زیرا ویژگى هاى مشترک
بسیار دارد.
•من طى چهار دوره اجراى شما با ارکستر سمفونیک تهران متوجه شده ام که
شما بیشتر قطعاتى را انتخاب مى کنید که کادانس و پایان قطعه پرطمطراق بوده
و حجم صدایى آنقدر زیاد است که واقعاً سالن را به لرزه درمى آورد. شاید البته
دو استثنا هم باشد و قطعات آداجیوى باربر و موسیقى فیلم نجات سرباز رایان
که در اولین و سومین همکارى تان با ارکستر سمفونیک تهران اجرا کردید از
این کلیت مستثنا است.
البته من واقعاً قطعات را با این معیار انتخاب نمى کنم. اما به هر حال آغاز و
پایان قطعه مهمترین بخش یک اثر است. ضمن آنکه شاید همین قطعه اى که ما
اجرا مى کنیم در اجراى دیگرى پایان قطعه آن حجم صدایى را نداشته باشد.
چون در موسیقى تمام حالت ها نسبى است. اجراى فورته استانداردى ندارد.
رهبر ارکستر آزاد است و ارکستر هم از رهبر تبعیت مى کند. مهم این است که
کادانس آن تاثیر را در شنونده گذاشته باشد و همان طور که مى گویید احساس
کند که سالن مى لرزد. این هدف من است و خوشحالم کهشما هم چنین احساسى
را دریافت کردید.البته من محدودیت هایى از جمله شرایط سالن را هم مدنظر
داشته باشم. اگر سالن من شرایط بهترى داشت دیوارها به معناى واقعى کلمه
مى لرزید. چون هدف من این بود.
• آقاى روحانى براى اجراى بعدى ارکستر سمفونیک تهران آیا از الان فکر
کرده اید که چه قطعاتى را براى ارکستر انتخاب خواهید کرد؟ البته حتماً یک
قطعه موسیقى فیلم خواهید داشت...
دقیقاً نمى توانم بگویم چون ارکستر هم اکنون در حال تغییر و تحول است ولى
در نظر دارم که یک کنسرت را فقط به اجراى موسیقى فیلم اختصاص بدهم.
•با اخبارى که طى سال هاى اخیر از شما شنیده ایم فکر مى کنم که دیگر مایل
نیستید تجربه مجددى با «یانى» آهنگساز یونانى داشته باشید که به خاطر دارم
مى گفتید کنسرت آکروپولیس اگرچه تجربه بسیار موفقى بود اما شما به دلیل
تنظیم و بازنویسى قطعات یانى بسیار به زحمت افتادید.
اینکه یانى اصولاً با دانش آهنگسازى بیگانه بود چندان مهم نبود اما آنچه که
مرا از تکرار این همکارى بازداشت وقت گیر بودن آن بود. رفتن به تور یعنى
آنکه حداقل شش ماه براى آماده کردن قطعات وقت صرف شود چون تنظیم
قطعات هم همان طور که مى دانید به عهده من بود و نوشتن آنها مرا از
کارهاى مورد علاقه ام باز مى داشت. مثل بودن با خانه و خانواده، کارکردن با
ارکستر سمفونیک تهران یا رفتن به ارکسترهاى دیگر به عنوان رهبر مهمان.
•اما امروز که ۱۰ سال از آن برنامه مى گذرد این همکارى را چگونه
مى بینید؟
تجربه بسیار خوبى بود. یادم هست که حدود دو سال پیش از کنسرت
آکروپولیس و حدود سال ۱۹۹٢ تورى براى سرتاسر آمریکا داشتیم و ۵۲
کنسرت در ۵۲ شهر و با ۵۲ ارکستر ظرف ۶۰ روز اجرا کردیم. دشوارترین
کار این بود که باید با ۵۲ ارکستر کار مى کردم. ما حدود ظهر به شهر
مى رسیدیم.از ساعت دو تا پنج بعدازظهر مى باید با آن ارکستر براى اولین و
آخرین بار تمرین مى کردیم آن هم قطعاتى که من مى شناختم ولى ارکستر
نمى شناخت. ساعت ۸ یا ۹ شب کنسرت اجرا مى شد و ما بعد از پایان کنسرت
حدود ساعت ١ نیمه شب مجدداً سوار اتوبوس مى شدیم و به سمت شهر بعدى
که حدود شش یا هفت ساعت از ما فاصله داشت حرکت مى کردیم.
در واقع من باید ارکستر را ظرف ۵/۲ ساعت آماده مى کردم. البته براى من
تجربه خیلى خوبى بود و تعداد بسیارى از این قطعات در کنسرت آکروپولیس ا
جرا شد اما تماماً قطعاتى بود که یانى ساخته بود و من تنظیم کرده بودم. این
تور بهترین مدرسه بود که رهبر ارکستر را در یک کوران کارى قرار
مى داد.من در این تور توانستم توانایى هاى خود را نه فقط به عنوان رهبر
ارکستر بلکه به عنوان تنظیم کننده قطعات نوازنده ویولن و پیانو و آهنگساز
نشان دهم. به جرات مى توانم بگویم که ۹۰ درصد رهبران ارکستر امروز شاید
نوازنده خوبى نباشند و ۹۵ درصد آنان آهنگسازى نمى کنند. فاصله بین
کنسرت آکروپولیس و کنسرت چین و تاج محل حدود چهار سال بود
که من در این مدت راه خودم را جدا کرده بودم و به دلیل تعهداتى که داشتم
همکارى مجدد راقبول نکردم و یک رهبر آمریکایى _ ارمنى را که در تورهاى
قبلى به عنوان مایستر ارکستر انتخاب کرده بودم به یانى معرفى کردم.
•آقاى روحانى به عنوان آخرین سئوال شما پنجمین دوره همکارى با ارکستر
سمفونیک تهران را به پایان بردید. درباره ارکسترى که از سال ۱۳۲۲
تاسیس شده و تا امروز خود را کشانده چه نظرى دارید؟
بله این ارکستر سال ۱۳۲۲متولد شده است اما ارکستر سمفونیکى که در محل
سکونت من - شهر لس آنجلس- فعالیت مى کند از این ارکستر جوان تر بوده
ولى در همین عمر کوتاه خود بسیار خوب کار کرده چون از حمایت دولت بهره
برده اما ارکستر سمفونیک تهران ظرف همین چهار سال خیلى پیشرفت کرده و
با یک برنامه ریزى صحیح مى تواند در مدت بسیار کوتاهى به یکى از
ارکسترهاى مطرح قاره آسیا تبدیل شود زیرا نوازندگان با استعداد و توانا وعلاقه مندي دارد
دانلود يكي از البوم هاي شهرداد روحاني
http://www.harmonia.ir/?id=163&cat=1[/SIZE]
۱۰ سالگی به دلیل علاقه سرشار و تشویق پدر به هنرستان
موسیقی ملی ایران وارد شد و نزد ابراهیم روحی فر به فراگیری
ساز ویلن پرداخت و بطور خصوصی آهنگسازی را نزد دکتر محمد
تقی مسعودیه فرا گرفت.
وی سپس برای ادامه تحصیل به آکادمی موسیقی وین در
اتریش رفت و دررشته رهبری ارکستر و آهنگسازی فارغ
التحصیل شد و در کنار آن لیسانس سازهای ضربی را نیز
دریافت کرد.
ضمنا آهنگسازی و آرانژمان موسیقی جاز را در کنسرواتوار وین
فرا گرفت و هم اکنون عضو انجمن آهنگسازان بین المللی
میباشد.
در زمان دانشجویی بسیاری از کارهای وی با رهبری خودش
اجرا و از رادیو دولتی وین نیز پخش شد.
پس از تحصیلات در وین برای ادامه تحصیل به دانشگاه U.C.L.A
آمریکا رفت و در رشته رهبری ارکستر و آهنگسازی فیلم ادامه
تحصیل داد و همزمان بهمدت ۱ سال به عنوان دستیار رهبر
ارکستر سمفونیک COTA و بعد از ۵ سال به عنوان مدیر و رهبر
دائم این ارکستر فعالیت کرد که شامل تعداد زیادی کنسرت
می باشد.
از کارهای معروف دیگر وی ساختن موسیقی افتتاحیه و آرم
رسمی بازیهای آسیایی به سفارش دولت تایلند و کمیته المپیک
آسیایی (که در دسامبر ۱۹۹۸ در تایلند برگزار شد) میباشد که
این اثر با ارکستر سمفونیک بانکوک به همراه ۲۰۰ نفر کر اجرا
شده است.وی به دعوت ارکستر فیلارمونیک زاگرب که یکی از
قدیمی ترین ارکستر سمفونیکهای دنیا است-اجرا و رهبری
کرد که در آن موسیقی فیلم از دهه های ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰ از
آهنگسازان اروپایی اجرا شد.یکی دیگر از برنامه های
موفق وی اجرای کنسرت یانی در آکروپلیس یونان بود(که در
بازار موسیقی ایران بنام کنسرت سرزمین مادری پخش شد)
که همه قطعات اجرا شده را شهرداد روحانی برای ارکستر تنظیم
و رهبری نموده و خود اجرا کننده ویلن در یکی از آهنگ های این
کنسرت بوده است.
ارکستر هایی که وی به عنوان رهبر میهمان با آنها همکاری
داشته است عبارتند از: ارکستر سمفونیک لندن-ارکستر رویال
فیلارمونیک-اسلواک فیلارمونیک-کالرادو سمفونی-نیو جرسی
سمفونی-مینه سوتا سمفونی-سان دیا گو سمفونی-ایندیا نا
پولیس سمفونی و ارکستر های دیگر.
مصاحبه روزنامه شرق با شهرداد روحانی:
از سن ۵سالگی با پیانو آشنا شدم. از آنجا که پدرم ویولنیست بود علاقه داشت
که من نواختن سازویولن را هم فرا بگیرم. از سن ۱۰ سالگی که به هنرستان
موسیقی ملی تهران می رفتم نواختن ویولن را آغاز کردم اما در کنار نوازندگی،
آهنگسازی هم می کردم.جالب است امروز که به سالهای گذشته نگاه می کنم،
می بینم که عشق و علاقه من همیشه معطوف به آهنگسازی بوده است. البته
در حاشیه هم، نوازندگی سازهای پیانو و ویولن را در حدی فراگرفتم که لااقل
قطعات خودم و دیگر آهنگسازان را بخوبی اجرا کنم. در این سالها
در رشته رهبری ارکستر هم تحصیل کردم و امروز به صورت حرفه ای به
رهبری ارکستر مشغول هستم.اما زمانی که در تهران فارغ التحصیل شدم ... به
اتریش رفتم و در آکادمی موسیقی وین، در رشته رهبری ارکستر و آهنگسازی
ثبت نام کردم. آکادمی موسیقی وین وکنسرواتوار، دو مرکز معتبر برای تحصیل
موسیقی کلاسیک هستند و البته آکادمی، در درجه ای بالاتر از کنسرواتوار
قراردارد. در آن زمان در کنسرواتوار وین مباحثی تدریس می شد
که در آکادمی به آنها نمی پرداختند. مثل تنظیم ملودی برای موسیقی جاز و
نوازندگی پیانوی جاز.من در زمانی که در آکادمی موسیقی تحصیل می کردم در
کنسرواتوار هم این درسها را فراگرفتم چون علاقه مند بودم که با تمام فرمهای
موسیقی آشنا شوم.
پس از آنکه تحصیلاتم در اتریش به پایان رسیده، برای ادامه تحصیل در رشته
آهنگسازی و رهبری موسیقی فیلم به کالیفرنیای جنوبی رفتم و در دانشگاه
UCLA که از دانشگاههای بسیار معتبر در زمینه آهنگسازی فیلم و رهبری
موسیقی فیلم است ثبت نام کردم. در همان دوران تحصیل به عنوان دستیار
رهبر ارکستر سمفونیک Cota که روابط فرهنگی خوبی با دانشگاه UCLA
داشت، انتخاب شدم. به مدت یکسال در این سمت بودم و پس از آن،پیشنهاد
مدیریت رهبری آن ارکستر را به مدت ۵ سال پذیرفتم . پس از پایان ۵سال
تصمیم گرفتم که رهبری ارکستر را به صورت رهبر میهمان و با ارکسترهای
مختلف دنیا ادامه دهم.در حال حاضر هم برای رهبری قطعات موسیقی کلاسیک
و رهبری موسیقی فیلم از سوی دولتهای مختلف دعوت می شوم. به عنوان
مثال، دو سال پیش، کمپانی دیسنی، هفتادو پنجمین سال تأسیس خود را در
خاوردور جشن گرفت و برای این جشن از من دعوت شد که کنسرتی از
موسیقی کارتون و فیلمهای دیسنی را رهبری کنم. به این صورت که بر پرده
سینما، فیلم و کارتونهای دیسنی به نمایش درمی آمد و من روی صحنه، یک
ارکستر زنده.حدود ۹۰ نوازنده و ۱۰۰ خواننده کر ـ را رهبری می کردم.
آقاى روحانى، به نظرتان عجیب نیست که در ایران، هنرى منچینى فقط به
عنوان سازنده موسیقى متن کارتون «پلنگ صورتى» شناخته شده است؟
حداقل خوب است که در همین حد او را مى شناسند. البته منچینى
قطعات بسیار زیادى براى ارکستر سمفونیک نوشته و نوازنده فلوت بسیار
ماهرى هم بوده است اما بیشتر به عنوان آهنگساز فیلم شناخته شده
است.
کار کردن با منچینى یکى از تجربه هاى بسیار خوب من بود. منچینى شخصیت
بسیار خوبى داشت. به شاگردان مستعد واقعاً کمک مى کرد. شاید مهمترین
چیزى که در کار با منچینى از او آموختم همین باشد که امروز اگر یک دانشجو
از من نظر مى خواهد، نظراتى مى دهم که در آینده او تاثیرگذار باشد.
•آیا از لحن موسیقى منچینى هم مى توانیم در آثار شما ردى پیدا کنیم؟
فکر نمى کنم.
•چرا؟ چون موسیقى منچینى متمایل به جاز بود.
بله. البته ناخودآگاه طى سالیان دراز و در کوران شنیدن موسیقى مطمئناً از هر
آهنگسازى تاثیر خواهیم گرفت. به خصوص من که نسبت به یک نوع موسیقى
هم تعصب ندارم و انواع موسیقى را مى شنوم. به نظر من هر موسیقى که
حرفى براى گفتن داشته باشد به هدف خود رسیده است.
پس در واقع طولانى ترین دوره همکارى شما با منچینى بوده است. با جان
ویلیامز چقدر ارتباط داشتید؟
من به موسیقى جان ویلیامز بسیار علاقه مند بودم. به همین دلیل تمام آثارش
را تهیه کردم و آن موقع متوجه شدم که جان ویلیامز فقط آهنگساز فیلم نبوده
و قطعات سمفونى، کنسرتو و قطعاتى براى پیانو نوشته و حتى یک کنسرتو
براى ویولنسل و ارکستر نوشته که «یویوما» یکى از بزرگترین نوازندگان
ویولنسل دنیا قطعه ایشان را اجرا کرده است.
من در زمان دانشجویى در کالیفرنیا قطعه اى نوشته بودم به نام «فانتزى براى
ترومپت و ارکستر سمفونیک» که یک کپى از آن را به ویلیامز دادم و ایشان
نظر بسیار مثبتى روى این قطعه داشت. من از موسیقى جان ویلیامز بسیار لذت
مى برم، چون قدرت عجیبى در ساخت موسیقى تصویرى دارد.
البته گاهى به او ایراد مى گیرند که آثارش شبیه به هم است، ولى من این ایراد
را قبول ندارم. زیرا در واقع کارگردانان و تهیه کنندگان از او مى خواهند که با
تم هاى مشابه موسیقى بنویسد، اما اگر تمام آثار ایشان را مطالعه کنید،
مى بینید در ضمن آنکه آثار وى کاملاً با یکدیگر متفاوت است، در عین حال
مى توانید بفهمید که آهنگساز این آثار ویلیامز است. زیرا ویژگى هاى مشترک
بسیار دارد.
•من طى چهار دوره اجراى شما با ارکستر سمفونیک تهران متوجه شده ام که
شما بیشتر قطعاتى را انتخاب مى کنید که کادانس و پایان قطعه پرطمطراق بوده
و حجم صدایى آنقدر زیاد است که واقعاً سالن را به لرزه درمى آورد. شاید البته
دو استثنا هم باشد و قطعات آداجیوى باربر و موسیقى فیلم نجات سرباز رایان
که در اولین و سومین همکارى تان با ارکستر سمفونیک تهران اجرا کردید از
این کلیت مستثنا است.
البته من واقعاً قطعات را با این معیار انتخاب نمى کنم. اما به هر حال آغاز و
پایان قطعه مهمترین بخش یک اثر است. ضمن آنکه شاید همین قطعه اى که ما
اجرا مى کنیم در اجراى دیگرى پایان قطعه آن حجم صدایى را نداشته باشد.
چون در موسیقى تمام حالت ها نسبى است. اجراى فورته استانداردى ندارد.
رهبر ارکستر آزاد است و ارکستر هم از رهبر تبعیت مى کند. مهم این است که
کادانس آن تاثیر را در شنونده گذاشته باشد و همان طور که مى گویید احساس
کند که سالن مى لرزد. این هدف من است و خوشحالم کهشما هم چنین احساسى
را دریافت کردید.البته من محدودیت هایى از جمله شرایط سالن را هم مدنظر
داشته باشم. اگر سالن من شرایط بهترى داشت دیوارها به معناى واقعى کلمه
مى لرزید. چون هدف من این بود.
• آقاى روحانى براى اجراى بعدى ارکستر سمفونیک تهران آیا از الان فکر
کرده اید که چه قطعاتى را براى ارکستر انتخاب خواهید کرد؟ البته حتماً یک
قطعه موسیقى فیلم خواهید داشت...
دقیقاً نمى توانم بگویم چون ارکستر هم اکنون در حال تغییر و تحول است ولى
در نظر دارم که یک کنسرت را فقط به اجراى موسیقى فیلم اختصاص بدهم.
•با اخبارى که طى سال هاى اخیر از شما شنیده ایم فکر مى کنم که دیگر مایل
نیستید تجربه مجددى با «یانى» آهنگساز یونانى داشته باشید که به خاطر دارم
مى گفتید کنسرت آکروپولیس اگرچه تجربه بسیار موفقى بود اما شما به دلیل
تنظیم و بازنویسى قطعات یانى بسیار به زحمت افتادید.
اینکه یانى اصولاً با دانش آهنگسازى بیگانه بود چندان مهم نبود اما آنچه که
مرا از تکرار این همکارى بازداشت وقت گیر بودن آن بود. رفتن به تور یعنى
آنکه حداقل شش ماه براى آماده کردن قطعات وقت صرف شود چون تنظیم
قطعات هم همان طور که مى دانید به عهده من بود و نوشتن آنها مرا از
کارهاى مورد علاقه ام باز مى داشت. مثل بودن با خانه و خانواده، کارکردن با
ارکستر سمفونیک تهران یا رفتن به ارکسترهاى دیگر به عنوان رهبر مهمان.
•اما امروز که ۱۰ سال از آن برنامه مى گذرد این همکارى را چگونه
مى بینید؟
تجربه بسیار خوبى بود. یادم هست که حدود دو سال پیش از کنسرت
آکروپولیس و حدود سال ۱۹۹٢ تورى براى سرتاسر آمریکا داشتیم و ۵۲
کنسرت در ۵۲ شهر و با ۵۲ ارکستر ظرف ۶۰ روز اجرا کردیم. دشوارترین
کار این بود که باید با ۵۲ ارکستر کار مى کردم. ما حدود ظهر به شهر
مى رسیدیم.از ساعت دو تا پنج بعدازظهر مى باید با آن ارکستر براى اولین و
آخرین بار تمرین مى کردیم آن هم قطعاتى که من مى شناختم ولى ارکستر
نمى شناخت. ساعت ۸ یا ۹ شب کنسرت اجرا مى شد و ما بعد از پایان کنسرت
حدود ساعت ١ نیمه شب مجدداً سوار اتوبوس مى شدیم و به سمت شهر بعدى
که حدود شش یا هفت ساعت از ما فاصله داشت حرکت مى کردیم.
در واقع من باید ارکستر را ظرف ۵/۲ ساعت آماده مى کردم. البته براى من
تجربه خیلى خوبى بود و تعداد بسیارى از این قطعات در کنسرت آکروپولیس ا
جرا شد اما تماماً قطعاتى بود که یانى ساخته بود و من تنظیم کرده بودم. این
تور بهترین مدرسه بود که رهبر ارکستر را در یک کوران کارى قرار
مى داد.من در این تور توانستم توانایى هاى خود را نه فقط به عنوان رهبر
ارکستر بلکه به عنوان تنظیم کننده قطعات نوازنده ویولن و پیانو و آهنگساز
نشان دهم. به جرات مى توانم بگویم که ۹۰ درصد رهبران ارکستر امروز شاید
نوازنده خوبى نباشند و ۹۵ درصد آنان آهنگسازى نمى کنند. فاصله بین
کنسرت آکروپولیس و کنسرت چین و تاج محل حدود چهار سال بود
که من در این مدت راه خودم را جدا کرده بودم و به دلیل تعهداتى که داشتم
همکارى مجدد راقبول نکردم و یک رهبر آمریکایى _ ارمنى را که در تورهاى
قبلى به عنوان مایستر ارکستر انتخاب کرده بودم به یانى معرفى کردم.
•آقاى روحانى به عنوان آخرین سئوال شما پنجمین دوره همکارى با ارکستر
سمفونیک تهران را به پایان بردید. درباره ارکسترى که از سال ۱۳۲۲
تاسیس شده و تا امروز خود را کشانده چه نظرى دارید؟
بله این ارکستر سال ۱۳۲۲متولد شده است اما ارکستر سمفونیکى که در محل
سکونت من - شهر لس آنجلس- فعالیت مى کند از این ارکستر جوان تر بوده
ولى در همین عمر کوتاه خود بسیار خوب کار کرده چون از حمایت دولت بهره
برده اما ارکستر سمفونیک تهران ظرف همین چهار سال خیلى پیشرفت کرده و
با یک برنامه ریزى صحیح مى تواند در مدت بسیار کوتاهى به یکى از
ارکسترهاى مطرح قاره آسیا تبدیل شود زیرا نوازندگان توانا، بااستعداد و
علاقه مند هستند.
دان شهرداد روحانی از کودکی با موسیقی آشنایی داشت.در سن
۱۰ سالگی به دلیل علاقه سرشار و تشویق پدر به هنرستان
موسیقی ملی ایران وارد شد و نزد ابراهیم روحی فر به فراگیری
ساز ویلن پرداخت و بطور خصوصی آهنگسازی را نزد دکتر محمد
تقی مسعودیه فرا گرفت.
وی سپس برای ادامه تحصیل به آکادمی موسیقی وین در
اتریش رفت و دررشته رهبری ارکستر و آهنگسازی فارغ
التحصیل شد و در کنار آن لیسانس سازهای ضربی را نیز
دریافت کرد.
ضمنا آهنگسازی و آرانژمان موسیقی جاز را در کنسرواتوار وین
فرا گرفت و هم اکنون عضو انجمن آهنگسازان بین المللی
میباشد.
در زمان دانشجویی بسیاری از کارهای وی با رهبری خودش
اجرا و از رادیو دولتی وین نیز پخش شد.
پس از تحصیلات در وین برای ادامه تحصیل به دانشگاه U.C.L.A
آمریکا رفت و در رشته رهبری ارکستر و آهنگسازی فیلم ادامه
تحصیل داد و همزمان بهمدت ۱ سال به عنوان دستیار رهبر
ارکستر سمفونیک COTA و بعد از ۵ سال به عنوان مدیر و رهبر
دائم این ارکستر فعالیت کرد که شامل تعداد زیادی کنسرت
می باشد.
از کارهای معروف دیگر وی ساختن موسیقی افتتاحیه و آرم
رسمی بازیهای آسیایی به سفارش دولت تایلند و کمیته المپیک
آسیایی (که در دسامبر ۱۹۹۸ در تایلند برگزار شد) میباشد که
این اثر با ارکستر سمفونیک بانکوک به همراه ۲۰۰ نفر کر اجرا
شده است.وی به دعوت ارکستر فیلارمونیک زاگرب که یکی از
قدیمی ترین ارکستر سمفونیکهای دنیا است-اجرا و رهبری
کرد که در آن موسیقی فیلم از دهه های ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰ از
آهنگسازان اروپایی اجرا شد.یکی دیگر از برنامه های
موفق وی اجرای کنسرت یانی در آکروپلیس یونان بود(که در
بازار موسیقی ایران بنام کنسرت سرزمین مادری پخش شد)
که همه قطعات اجرا شده را شهرداد روحانی برای ارکستر تنظیم
و رهبری نموده و خود اجرا کننده ویلن در یکی از آهنگ های این
کنسرت بوده است.
ارکستر هایی که وی به عنوان رهبر میهمان با آنها همکاری
داشته است عبارتند از: ارکستر سمفونیک لندن-ارکستر رویال
فیلارمونیک-اسلواک فیلارمونیک-کالرادو سمفونی-نیو جرسی
سمفونی-مینه سوتا سمفونی-سان دیا گو سمفونی-ایندیا نا
پولیس سمفونی و ارکستر های دیگر.
مصاحبه روزنامه شرق با شهرداد روحانی:
از سن ۵سالگی با پیانو آشنا شدم. از آنجا که پدرم ویولنیست بود علاقه داشت
که من نواختن سازویولن را هم فرا بگیرم. از سن ۱۰ سالگی که به هنرستان
موسیقی ملی تهران می رفتم نواختن ویولن را آغاز کردم اما در کنار نوازندگی،
آهنگسازی هم می کردم.جالب است امروز که به سالهای گذشته نگاه می کنم،
می بینم که عشق و علاقه من همیشه معطوف به آهنگسازی بوده است. البته
در حاشیه هم، نوازندگی سازهای پیانو و ویولن را در حدی فراگرفتم که لااقل
قطعات خودم و دیگر آهنگسازان را بخوبی اجرا کنم. در این سالها
در رشته رهبری ارکستر هم تحصیل کردم و امروز به صورت حرفه ای به
رهبری ارکستر مشغول هستم.اما زمانی که در تهران فارغ التحصیل شدم ... به
اتریش رفتم و در آکادمی موسیقی وین، در رشته رهبری ارکستر و آهنگسازی
ثبت نام کردم. آکادمی موسیقی وین وکنسرواتوار، دو مرکز معتبر برای تحصیل
موسیقی کلاسیک هستند و البته آکادمی، در درجه ای بالاتر از کنسرواتوار
قراردارد. در آن زمان در کنسرواتوار وین مباحثی تدریس می شد
که در آکادمی به آنها نمی پرداختند. مثل تنظیم ملودی برای موسیقی جاز و
نوازندگی پیانوی جاز.من در زمانی که در آکادمی موسیقی تحصیل می کردم در
کنسرواتوار هم این درسها را فراگرفتم چون علاقه مند بودم که با تمام فرمهای
موسیقی آشنا شوم.
پس از آنکه تحصیلاتم در اتریش به پایان رسیده، برای ادامه تحصیل در رشته
آهنگسازی و رهبری موسیقی فیلم به کالیفرنیای جنوبی رفتم و در دانشگاه
UCLA که از دانشگاههای بسیار معتبر در زمینه آهنگسازی فیلم و رهبری
موسیقی فیلم است ثبت نام کردم. در همان دوران تحصیل به عنوان دستیار
رهبر ارکستر سمفونیک Cota که روابط فرهنگی خوبی با دانشگاه UCLA
داشت، انتخاب شدم. به مدت یکسال در این سمت بودم و پس از آن،پیشنهاد
مدیریت رهبری آن ارکستر را به مدت ۵ سال پذیرفتم . پس از پایان ۵سال
تصمیم گرفتم که رهبری ارکستر را به صورت رهبر میهمان و با ارکسترهای
مختلف دنیا ادامه دهم.در حال حاضر هم برای رهبری قطعات موسیقی کلاسیک
و رهبری موسیقی فیلم از سوی دولتهای مختلف دعوت می شوم. به عنوان
مثال، دو سال پیش، کمپانی دیسنی، هفتادو پنجمین سال تأسیس خود را در
خاوردور جشن گرفت و برای این جشن از من دعوت شد که کنسرتی از
موسیقی کارتون و فیلمهای دیسنی را رهبری کنم. به این صورت که بر پرده
سینما، فیلم و کارتونهای دیسنی به نمایش درمی آمد و من روی صحنه، یک
ارکستر زنده.حدود ۹۰ نوازنده و ۱۰۰ خواننده کر ـ را رهبری می کردم.
آقاى روحانى، به نظرتان عجیب نیست که در ایران، هنرى منچینى فقط به
عنوان سازنده موسیقى متن کارتون «پلنگ صورتى» شناخته شده است؟
حداقل خوب است که در همین حد او را مى شناسند. البته منچینى
قطعات بسیار زیادى براى ارکستر سمفونیک نوشته و نوازنده فلوت بسیار
ماهرى هم بوده است اما بیشتر به عنوان آهنگساز فیلم شناخته شده
است.
کار کردن با منچینى یکى از تجربه هاى بسیار خوب من بود. منچینى شخصیت
بسیار خوبى داشت. به شاگردان مستعد واقعاً کمک مى کرد. شاید مهمترین
چیزى که در کار با منچینى از او آموختم همین باشد که امروز اگر یک دانشجو
از من نظر مى خواهد، نظراتى مى دهم که در آینده او تاثیرگذار باشد.
•آیا از لحن موسیقى منچینى هم مى توانیم در آثار شما ردى پیدا کنیم؟
فکر نمى کنم.
•چرا؟ چون موسیقى منچینى متمایل به جاز بود.
بله. البته ناخودآگاه طى سالیان دراز و در کوران شنیدن موسیقى مطمئناً از هر
آهنگسازى تاثیر خواهیم گرفت. به خصوص من که نسبت به یک نوع موسیقى
هم تعصب ندارم و انواع موسیقى را مى شنوم. به نظر من هر موسیقى که
حرفى براى گفتن داشته باشد به هدف خود رسیده است.
پس در واقع طولانى ترین دوره همکارى شما با منچینى بوده است. با جان
ویلیامز چقدر ارتباط داشتید؟
من به موسیقى جان ویلیامز بسیار علاقه مند بودم. به همین دلیل تمام آثارش
را تهیه کردم و آن موقع متوجه شدم که جان ویلیامز فقط آهنگساز فیلم نبوده
و قطعات سمفونى، کنسرتو و قطعاتى براى پیانو نوشته و حتى یک کنسرتو
براى ویولنسل و ارکستر نوشته که «یویوما» یکى از بزرگترین نوازندگان
ویولنسل دنیا قطعه ایشان را اجرا کرده است.
من در زمان دانشجویى در کالیفرنیا قطعه اى نوشته بودم به نام «فانتزى براى
ترومپت و ارکستر سمفونیک» که یک کپى از آن را به ویلیامز دادم و ایشان
نظر بسیار مثبتى روى این قطعه داشت. من از موسیقى جان ویلیامز بسیار لذت
مى برم، چون قدرت عجیبى در ساخت موسیقى تصویرى دارد.
البته گاهى به او ایراد مى گیرند که آثارش شبیه به هم است، ولى من این ایراد
را قبول ندارم. زیرا در واقع کارگردانان و تهیه کنندگان از او مى خواهند که با
تم هاى مشابه موسیقى بنویسد، اما اگر تمام آثار ایشان را مطالعه کنید،
مى بینید در ضمن آنکه آثار وى کاملاً با یکدیگر متفاوت است، در عین حال
مى توانید بفهمید که آهنگساز این آثار ویلیامز است. زیرا ویژگى هاى مشترک
بسیار دارد.
•من طى چهار دوره اجراى شما با ارکستر سمفونیک تهران متوجه شده ام که
شما بیشتر قطعاتى را انتخاب مى کنید که کادانس و پایان قطعه پرطمطراق بوده
و حجم صدایى آنقدر زیاد است که واقعاً سالن را به لرزه درمى آورد. شاید البته
دو استثنا هم باشد و قطعات آداجیوى باربر و موسیقى فیلم نجات سرباز رایان
که در اولین و سومین همکارى تان با ارکستر سمفونیک تهران اجرا کردید از
این کلیت مستثنا است.
البته من واقعاً قطعات را با این معیار انتخاب نمى کنم. اما به هر حال آغاز و
پایان قطعه مهمترین بخش یک اثر است. ضمن آنکه شاید همین قطعه اى که ما
اجرا مى کنیم در اجراى دیگرى پایان قطعه آن حجم صدایى را نداشته باشد.
چون در موسیقى تمام حالت ها نسبى است. اجراى فورته استانداردى ندارد.
رهبر ارکستر آزاد است و ارکستر هم از رهبر تبعیت مى کند. مهم این است که
کادانس آن تاثیر را در شنونده گذاشته باشد و همان طور که مى گویید احساس
کند که سالن مى لرزد. این هدف من است و خوشحالم کهشما هم چنین احساسى
را دریافت کردید.البته من محدودیت هایى از جمله شرایط سالن را هم مدنظر
داشته باشم. اگر سالن من شرایط بهترى داشت دیوارها به معناى واقعى کلمه
مى لرزید. چون هدف من این بود.
• آقاى روحانى براى اجراى بعدى ارکستر سمفونیک تهران آیا از الان فکر
کرده اید که چه قطعاتى را براى ارکستر انتخاب خواهید کرد؟ البته حتماً یک
قطعه موسیقى فیلم خواهید داشت...
دقیقاً نمى توانم بگویم چون ارکستر هم اکنون در حال تغییر و تحول است ولى
در نظر دارم که یک کنسرت را فقط به اجراى موسیقى فیلم اختصاص بدهم.
•با اخبارى که طى سال هاى اخیر از شما شنیده ایم فکر مى کنم که دیگر مایل
نیستید تجربه مجددى با «یانى» آهنگساز یونانى داشته باشید که به خاطر دارم
مى گفتید کنسرت آکروپولیس اگرچه تجربه بسیار موفقى بود اما شما به دلیل
تنظیم و بازنویسى قطعات یانى بسیار به زحمت افتادید.
اینکه یانى اصولاً با دانش آهنگسازى بیگانه بود چندان مهم نبود اما آنچه که
مرا از تکرار این همکارى بازداشت وقت گیر بودن آن بود. رفتن به تور یعنى
آنکه حداقل شش ماه براى آماده کردن قطعات وقت صرف شود چون تنظیم
قطعات هم همان طور که مى دانید به عهده من بود و نوشتن آنها مرا از
کارهاى مورد علاقه ام باز مى داشت. مثل بودن با خانه و خانواده، کارکردن با
ارکستر سمفونیک تهران یا رفتن به ارکسترهاى دیگر به عنوان رهبر مهمان.
•اما امروز که ۱۰ سال از آن برنامه مى گذرد این همکارى را چگونه
مى بینید؟
تجربه بسیار خوبى بود. یادم هست که حدود دو سال پیش از کنسرت
آکروپولیس و حدود سال ۱۹۹٢ تورى براى سرتاسر آمریکا داشتیم و ۵۲
کنسرت در ۵۲ شهر و با ۵۲ ارکستر ظرف ۶۰ روز اجرا کردیم. دشوارترین
کار این بود که باید با ۵۲ ارکستر کار مى کردم. ما حدود ظهر به شهر
مى رسیدیم.از ساعت دو تا پنج بعدازظهر مى باید با آن ارکستر براى اولین و
آخرین بار تمرین مى کردیم آن هم قطعاتى که من مى شناختم ولى ارکستر
نمى شناخت. ساعت ۸ یا ۹ شب کنسرت اجرا مى شد و ما بعد از پایان کنسرت
حدود ساعت ١ نیمه شب مجدداً سوار اتوبوس مى شدیم و به سمت شهر بعدى
که حدود شش یا هفت ساعت از ما فاصله داشت حرکت مى کردیم.
در واقع من باید ارکستر را ظرف ۵/۲ ساعت آماده مى کردم. البته براى من
تجربه خیلى خوبى بود و تعداد بسیارى از این قطعات در کنسرت آکروپولیس ا
جرا شد اما تماماً قطعاتى بود که یانى ساخته بود و من تنظیم کرده بودم. این
تور بهترین مدرسه بود که رهبر ارکستر را در یک کوران کارى قرار
مى داد.من در این تور توانستم توانایى هاى خود را نه فقط به عنوان رهبر
ارکستر بلکه به عنوان تنظیم کننده قطعات نوازنده ویولن و پیانو و آهنگساز
نشان دهم. به جرات مى توانم بگویم که ۹۰ درصد رهبران ارکستر امروز شاید
نوازنده خوبى نباشند و ۹۵ درصد آنان آهنگسازى نمى کنند. فاصله بین
کنسرت آکروپولیس و کنسرت چین و تاج محل حدود چهار سال بود
که من در این مدت راه خودم را جدا کرده بودم و به دلیل تعهداتى که داشتم
همکارى مجدد راقبول نکردم و یک رهبر آمریکایى _ ارمنى را که در تورهاى
قبلى به عنوان مایستر ارکستر انتخاب کرده بودم به یانى معرفى کردم.
•آقاى روحانى به عنوان آخرین سئوال شما پنجمین دوره همکارى با ارکستر
سمفونیک تهران را به پایان بردید. درباره ارکسترى که از سال ۱۳۲۲
تاسیس شده و تا امروز خود را کشانده چه نظرى دارید؟
بله این ارکستر سال ۱۳۲۲متولد شده است اما ارکستر سمفونیکى که در محل
سکونت من - شهر لس آنجلس- فعالیت مى کند از این ارکستر جوان تر بوده
ولى در همین عمر کوتاه خود بسیار خوب کار کرده چون از حمایت دولت بهره
برده اما ارکستر سمفونیک تهران ظرف همین چهار سال خیلى پیشرفت کرده و
با یک برنامه ریزى صحیح مى تواند در مدت بسیار کوتاهى به یکى از
ارکسترهاى مطرح قاره آسیا تبدیل شود زیرا نوازندگان با استعداد و توانا وعلاقه مندي دارد
دانلود يكي از البوم هاي شهرداد روحاني
http://www.harmonia.ir/?id=163&cat=1[/SIZE]