saamaaneh
10th September 2012, 08:58 PM
عبدالحسين کلهرنيا گلکار فردي است كه کتاب اول ابتدايي خود را حدود 70 سال حفظ و نگهداري کرده است.
http://up.persianv.com/images/zjbrgot9ljw974cn6.jpg
كلهرنيا بيش از 30 سال در مدرسههاي استان کرمانشاه به عنوان معلم هنر سعي کرده نظم را در زندگي دانشآموزان نهادينه کند و امروز ميتوان از او به عنوان يکي از دانشآموزان منظم هفت دهه گذشته نام برد.
http://up.persianv.com/images/brn4wsfnwfcdzrf1i2r.jpg
استفاده از کتاب يادشده به سالهاي دهه 1320 مربوط ميشود و نوع خط به کار بردهشده در آن به صورت نستعليق و نسخ است. در آن دوران که دانشآموزان با اين کتاب تحصيل ميکردند، اواخر جنگ جهاني دوم بود.
http://up.persianv.com/images/v9b3vfqjkm90rsoeug6.jpg
کلهرنيا که دوران خردسالياش را با شعرها و جملههاي کودکانه اين کتاب سپري کرده است، در اينباره ميگويد: «تأثير مثبت و شاديآور بعضي از حکايتهاي اين کتاب هنوز پس از چند دهه بر روح و روان من باقي مانده؛ به طوري که بارها از اين کتاب براي فرزندان و نوههايم قبل از رفتن به مدرسه، خواندهام. برخي از حکايتهاي اين كتاب عبارتاند از: شب مهتاب، بوسه مادر، عيد نوروز و پيشي پيشي ملوسم.»
http://up.persianv.com/images/b78ujg39ug2zdji89n91.jpg
او با اشاره به انتقادي که در همان سنين کودکي به يکي از درسهاي اين کتاب داشته است، ميگويد: «درس «آذر و شخص کور» هميشه سؤالي آزاردهنده در ذهن من به وجود ميآورد که چرا نويسنده اين کتاب ارزشمند، آن فرد نابينا را مرد کور خطاب ميکند؟ چون من هميشه از واژه کور متنفر بودم که اصلاً چرا انسان به خاطر معلوليت بايد تا آخر عمر احساس ذلت کند و هميشه دوست داشتم که آدم عليل هرگز ذليل نباشد.
http://up.persianv.com/images/6z7gwvix3y7r2lhjjici.jpg
نگهدارنده اين کتاب قصد فروش آن را ندارد؛ مگر اينكه در مراکز فرهنگي خاص مورد بازديد عموم قرار گيرد.
http://up.persianv.com/images/zjbrgot9ljw974cn6.jpg
كلهرنيا بيش از 30 سال در مدرسههاي استان کرمانشاه به عنوان معلم هنر سعي کرده نظم را در زندگي دانشآموزان نهادينه کند و امروز ميتوان از او به عنوان يکي از دانشآموزان منظم هفت دهه گذشته نام برد.
http://up.persianv.com/images/brn4wsfnwfcdzrf1i2r.jpg
استفاده از کتاب يادشده به سالهاي دهه 1320 مربوط ميشود و نوع خط به کار بردهشده در آن به صورت نستعليق و نسخ است. در آن دوران که دانشآموزان با اين کتاب تحصيل ميکردند، اواخر جنگ جهاني دوم بود.
http://up.persianv.com/images/v9b3vfqjkm90rsoeug6.jpg
کلهرنيا که دوران خردسالياش را با شعرها و جملههاي کودکانه اين کتاب سپري کرده است، در اينباره ميگويد: «تأثير مثبت و شاديآور بعضي از حکايتهاي اين کتاب هنوز پس از چند دهه بر روح و روان من باقي مانده؛ به طوري که بارها از اين کتاب براي فرزندان و نوههايم قبل از رفتن به مدرسه، خواندهام. برخي از حکايتهاي اين كتاب عبارتاند از: شب مهتاب، بوسه مادر، عيد نوروز و پيشي پيشي ملوسم.»
http://up.persianv.com/images/b78ujg39ug2zdji89n91.jpg
او با اشاره به انتقادي که در همان سنين کودکي به يکي از درسهاي اين کتاب داشته است، ميگويد: «درس «آذر و شخص کور» هميشه سؤالي آزاردهنده در ذهن من به وجود ميآورد که چرا نويسنده اين کتاب ارزشمند، آن فرد نابينا را مرد کور خطاب ميکند؟ چون من هميشه از واژه کور متنفر بودم که اصلاً چرا انسان به خاطر معلوليت بايد تا آخر عمر احساس ذلت کند و هميشه دوست داشتم که آدم عليل هرگز ذليل نباشد.
http://up.persianv.com/images/6z7gwvix3y7r2lhjjici.jpg
نگهدارنده اين کتاب قصد فروش آن را ندارد؛ مگر اينكه در مراکز فرهنگي خاص مورد بازديد عموم قرار گيرد.