PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سخنی در قید



نارون1
10th September 2012, 05:24 PM
چكيدة مقاله



مقالة حاضر بيان نكته‏اي ظريف دربارة برخي قيدهاي مشترك است، و آن اين كه بسياري از قيدها صرفاً به خاطر تشابه و اشتراك واجي با صفت، حرف، فعل و ... قيد مشترك محسوب شده‏اند، درحالي كه قيد مختص هستند و مقولة دستوري آنها نيز قيد است زيرا تكيه و آهنگ اين قيدها با تكيه و آهنگ و مفهوم صفت و فعل و حرف و ... تفاوت دارد و از آن جا كه تكيه و آهنگ از مميّزهاي معنا و مقوله‏ساز در زبان است و تكيه و آهنگ اين كلمات در مفهوم و كاربرد قيدي با تكيه و آهنگ كلمات مشابه در مفهوم و مقولة ديگر يكي نيست، لذا نوع يا مقوله دستوري اين قيدها، قيد است نه صفت و حرف و فعل. عدم توجه به نقش تكيه و تنها توجه به اشتراك واجي اين قيدها با كلمات مشابه در مقوله‏هاي ديگر سبب گرديده است، آنها را قيد مشترك بخوانند در حالي كه قيد مختص هستند.




سخني در قيد

در اين فرصت پيش آمده مقصود بيان نكته‏اي بسيار ظريف در مقوله قيد است. آن هم قيد مشترك در دستور زبان فارسي. شايد اين نكته به خاطر خُردي و ظرافت، از قلم استادان و صاحبنظران ارجمند دستور زبان فارسي در كتابهايي كه حاصل سالها تلاش و تفحص اين عزيزان است، افتاده باشد. در هر حال اين نكته به نظر نگارنده اين سطور مهم آمد و در صدد برآمد تا آن را مطرح سازد. امّا براي طرح بهتر اين نكتة ظريف دستوري بدين مقدمة كوتاه نيازمنديم :





زبان با دو گونه مميز، معاني، مقولات (نوع دستوري) و عواطف واژه‏ها را تغيير مي‏دهد آنها را از هم متمايز مي‏سازد. يكي از مميزها واج (معادل آن در خط حرف است) است كه نمودي عيني و آشكار در زنجيره گفتار و نوشتار دارد و در تعريف آن مي‏توان گفت كوچكترين واحد زبان است كه تجزيه‏پذير به اجزا نيست. تغيير واج در ساختمان واژه معنا را تغيير مي‏دهد. به عنوان مثال ما مي‏توانيم با سه واج

r / a / b واژة bar (بر) را بسازيم. اگر يكي از سه واج را تغيير دهيم ، واژه‏اي ديگر با مقوله ديگر مي‏توانيم بسازيم. مثلاً به جاي واج b واج d را جانشين مي‏كنيم و كلمه dar را مي‏سازيم و به جاي a واج مصوت بلند ā را قرار مي‏دهيم و واژة bār (بار) را مي‏سازيم. و همينطور با جانشين كردن واجهاي ديگر واژه‏هاي متفاوتي را مي‏توانيم بسازيم. بنابراين واج يك مميز معنا و مقولة درون زنجيري است.





نوع دوم مميزهاي معنا و مقوله در زبان، مميزهايي هستند كه داخل در زنجيره كلام نيستند بلكه خارج از آن هستند كه به آنها در اصطلاح مميزهاي زبرزنجيري گفته مي‏شود كه عبارتند از تكيه (به فرانسه /accent به انگليسي stress) ، آهنگ (به انگليسي intonation) و مكث يا درنگ (به انگليسي juncture ). در زبان فارسي تكيه و آهنگ در ساخت معنا و مقوله كارايي وسيعتر و بيشتري دارند و غالباً در زبان فارسي تكيه و آهنگ در تغييرات معنايي و مقوله‏اي همراه هستند زيرا تكيه در زبان فارسي تكية موسيقايي است.




تكيه يكي از هنري‏ترين مميزهاي معنايي و مقوله‏اي است و آن برجستگي‏اي است كه روي يكي از هجاهاي سازندة واژه‏هاي چند هجايي ايجاد مي‏شود. به عبارت ديگر تكيه فشار نفس بر روي يكي از هجاهاي واژه هنگام ادا و تلفظ آن واژه است. ناگفته نماند كه تكيه خاص هجا در زبان نيست بلكه در جمله نيز تكيه نقش مهم و مؤثري دارد بخصوص حصر يا قصر بدون ادات حصر از طريق تكيه پديد مي‏آيد.



تكيه نيز مي‏تواند چون واج معنا و مقولة واژه را عوض كند همچنين نقش نحوي آن را تغيير بدهد و حتي عواطف موجود در دل واژه‏ها را شدت و ضعف ببخشد. به جهت دريافت بهتر كاركرد تمايز دهندگي تكيه مثال‏هايي مي‏آوريم.




همانطور كه مي‏دانيم كلمة گويا (guyā ) از دو هجاي gu و yā ساخته شده است. اگر هنگام تلفظ اين واژه هجاي اول را با تكيه ادا كنيم يعني هجاي اول را با شدت نفس ادا كنيم معنا و مفهوم « شك و ترديد » مي‏دهد و از نظر نوع كلمه در مقوله قيد جا مي‏گيرد و اگر به عكس، هجاي دوم (آخر) آن را با شدت نفس ادا كنيم معنا و مفهوم « ناطق، پرحرف و سراينده » مي‏دهد و از نظر نوع دستوري در مقوله صفت قرار مي‏گيرد. لذا واژه‏ « گويا » با تكيه بر هجاي اول مفهوم و مقوله ويژه پيدا مي‏كند و با تكيه بر هجاي دوم معنا و مقوله‏اي ديگر.

پس واژة « گويا » را نمي‏توان از نظر مقولة دستوري فقط قيد يا فقط صفت دانست، بلكه بايد گفت گويا هم قيد است و هم صفت. قيد است با يك تكيه و آهنگ و مفهوم و صفت است با يك تكيه و آهنگ و مفهومي ديگر. چنين‏اند كلماتي چون بزن، نسوز، مگو، شايد، گويي، چرا، ولي، دورباش و ... .




كلمة « چرا » نيز چنين ماجرايي دارد. با تكيه و آهنگي خاص اسم است با مفهوم و معنايي پرسشي با تكيه و آهنگ ديگر قيد است با مفهوم آري و تصديق. بدين تفصيل كه اگر در تلفظ ، تكيه بر هجاي اول آن (če) قرار گيرد، مفهوم پرسش پيدا مي‏كند و از مقوله اسم است و اگر تكيه بر هجاي آخر (rā) قرار گيرد، مفهوم آري مي‏يابد و از مقوله قيد محسوب مي‏شود. پس چراي قيدي همان چراي اسمي نيست. (1)



در تتبعي كه نگارنده طي تدريس كتب مختلف دستور زبان فارسي داشته است، به ذكر اين نكته ظريف برخورد نكرده است و نويسندگان چه از طريق سهو و چه از راه عمده از آن گذشته‏اند.



همان‏طور كه مي‏دانيم قيد از لحاظ مقوله يا نوع دستوري به دو قسم مختص و مشترك تقسيم مي‏گردد. قيد مختص آن است كه فقط قيد است و جز قيد كاربرد و مفهومي ندارد مثل كلمات هميشه، هرگز، مالاً ، همواره، ناگهان و ... و قيد مشترك كلمه‏اي است كه در اصل قيد نيست امّا گاه به ضرورت مفهوم و نقش قيدي در جمله مي‏پذيرد. مثل تند، سخت، خوب، بد، سحر و ... .



در كتب دستور زبان در ذكر قيدهاي مشترك به قيدهايي چون بايد، شايد، گويي، گويا، مگر، چرا و ... برمي‏خوريم كه مشترك دانستن آنها ايجاد مشكل مي‏كند. كلماتي چون شايد، بايد، بايست، در سير زمان مفهوم فعلي خود را از دست داده‏اند و مفهوم قيدي پيدا كرده‏اند و در دستور زبان امروزي فقط در مفهوم قيدي به كار مي‏روند و به تحقيق در توصيف دستور زبان فارسي امروز آنها را بايد از مقوله قيد مختص دانست.


در اين ميان كلمه‏اي مثل گويي حالت بينابين دارد يعني در زبان امروز هم در مفهوم قيدي و هم فعلي به كار مي‏رود. فعل از مصدر گفتن است و قيد در مفهوم شك و ترديد، امّا با تكيه و آهنگي متفاوت. كلمة « گويا » نيز از اين نوع است يعني عمدتاً مفهوم ناطق و مقوله صفتي دارد و گه‏گاه

ـ كمي بيشتر از گويي ـ مفهوم شك و ترديد و مقوله قيدي دارد امّا با تكيه و آهنگي متفاوت از هم.


كلمة « چرا » نيز چنين است كه مفهوم پرسش در مقولة اسم و مفهوم تصديق در مقولة قيد را به تساوي از نظر كاركرد دارد. كلمة « مگر » نيز از اين دست است ؛ يعني مفهوم پرسش و پيوند و شايد را توأم دارد با تكيه و آهنگي مختلف.



متأسفانه كتب مختلف دستور زبان به اين نكته ظريف اشاره‏اي تحقيقي و تفصيلي نداشته‏اند و به مقوله و موضوع قيدهاي مشترك چنين پرداخته‏اند :



برخي در تعريف قيد مشترك مي‏گويند : قيدي است كه در غير معناي قيدي نيز به كار مي‏رود. به اين تعبير كه كلمه‏اي كه قيد مشترك است در اصل و نوع و مقولة دستوري قيد است امّا كاربرد غير قيدي چون صفت، اسم، ضمير، حرف و ... نيز در جمله پيدا مي‏كند. (2)



برخي ديگر در تعريف قيد مشترك گفته‏اند : قيد مشترك، قيدي است كه در اصل قيد نيست بلكه اسم يا صفت يا فعل يا ضمير و يا حرف است كه گاه، در جمله در نقش قيد به كار مي‏رود. در نظر اين دسته از صاحبنظران و نويسندگان، اصل و مقولة واژه‏هايي چون گويي، گويا، چرا، مگر و ... فعل يا صفت يا حرف است كه گاه در جمله كاركرد قيدي پيدا مي‏كنند. (3)



برخي ديگر از كتب دستور زبان بدون ذكر نوع يا مقوله دستوري بدين سخن بسنده مي‏كنند كه برخي از قيدهاي مشترك با مقوله‏هاي صفت و فعل و اسم و پيوند (حرف ربط) مشترك هستند.(4)

بعضي ديگر از كتب دستور زبان بدون اشاره به نوع و مقولة واژه‏اي كه كاربرد قيدي در جمله يافته است، آن را از گروه‏هاي قيدي بدون علامت مي‏شمارند. (5)

امّا هيچ يك از تعاريف و نظرهاي ياد شده به حل اين مطلب و مشكل كمك نمي‏كنند. اين كه ما اصل يك واژه ‏اي چون « گويا » را صفت بدانيم و گاه براي آن نقش قيدي ذكر كنيم و يا به عكس اصل آن را قيد بدانيم و كاربردهاي ديگري براي آن برشماريم، حل مشكل نكرده‏ايم. سخن اين است كه ما دو اصل يا دو مقولة دستوري كاملاً مجزا و متفاوت داريم. يكي از مقوله‏ قيد و يكي از مقوله صفت، اسم، حرف و ... .



چنانكه ذكر شد يكي از هنري‏ترين مميزهاي مقوله و معنا در زبان تكيه است. اگر اشتراك و وجه تشابهي مثلاً بين واژة « گويا » در مقولة قيد و صفت است، اين اشتراك صرفاً اشتراك درواج‏هاي سازنده اين كلمات است نه در اصل يا چيزي ديگر. اگر اشتراكي در واژه (بزن) در مفهوم فعل امر و (بزن) در مفهوم صفت وجود دارد،

اشتراكي صرفاً واجي است. به همين قياس است تشابه فعل‏ « گويي » با قيد « گويي »، اسم « چرا » با قيد « چرا »، پيوند (حرف ربط) « مگر» با قيد « مگر» و ... بنابراين بهتر است كه به اين نكته اساسي و ظريف در تقسيم‏بندي انواع قيد توجه داشته باشيم كه تلفظ و آهنگ و تكية واژه‏هاي ذكر شده و واژه‏هايي از اين قبيل كه عمدتاً خارج از بحث قيد است، تفاوت دارد.




حاصل كلام آن كه


واژه‏هايي چون گويي، شايد، گويا، مگر، چرا، ولي، بايد، بايست و ... همگي قيد مختص مي‏باشند نه قيد مشترك. زيرا هم مفهموم متمايز از مفهوم فعل و صفت و حرف دارند و هم تكيه و آهنگي متفاوت. لذا با استفاده از مميزهاي زبرزنجيري تكيه و آهنگ اين نكته را مي‏توان اثبات كرد كه قيدهاي فوق همگي قيد مختص هستند يعني مقوله دستوري آنها قيد است نه مقوله‏اي ديگر.



در پايان ذكر اين نكته خالي از وجه نيست كه نگارنده اعتقاد ندارد كه در زبان قيدي به نام قيد مشترك نيست بلكه معتقد است كه قيد مشترك نوعي قيد است و ترديدي نيز ندارد كه كلمات سحر، سال، تند، كند، آهسته، خندان و ... در اصل اسم و صفت مي‏باشند كه گاه نقش وكاربرد قيدي پيدا مي‏كنند و در هر دو صورت يعني چه در كاربرد قيدي و چه در كاربرد غيرقيدي تفاوتي در تكيه و آهنگ آنها وجود ندارد بلكه سخن از برخي قيدهايي است ـ كه ذكر آنها گذشت ـ كه از زير مجموعة قيدهاي مشترك به شمار مي‏آيند، در حالي كه از زير مجموعه قيدهاي مختص هستند زيرا تكيه‏گاه و آهنگ اين واژه‏ها در مقوله قيد و غيرقيد با هم متفاوت است.







حميد طاهري دكتر در زبان و ادب فارسي، استاديار گروه زبان و ادب فارسي رازي كرمانشاه .
آدرس : كرمانشاه ، بلوار شهيد بهشتي ، روبروي بيمارستان طالقاني ، دانشكدة ادبيات و علوم انساني ، گروه زبان و ادب فارسي ، تلفن 8 – 59036









پانوشت‏ها
1 ـ جهت آشنايي بيشتر با تكيه و كاركردهاي آن و ديگر زبرزنجيرهاي مميز مي‏توان به آثار زير
مراجعه كرد:
· باطني محمدرضا ، توصيف ساختمان دستوري زبان فارسي، چاپ چهارم، تهران، انتشارات اميركبير، 1370، صص 24-29 .
· خانلري، وزن شعر فارسي ، چاپ دوم ، انتشارت توس، 1367، صص 148-158 .
· شريعت محمدجواد ، دستور زبان فارسي، چاپ اول، انتشارات اساطير، 1364،
صص 70-73 .
2 ـ رك :
· مشكور محمدجواد ، دستورنامه، چاپ سيزدهم، انتشارات شرق، 1368، ص 121 .
· شريعت محمدجواد ، دستور زبان فارسي، چاپ اول، انتشارات اساطير، 1364،
ص 300 .
· مشكوة الديني مهدي ، دستور زبان فارسي (برپايه نظريه گشتاري) چاپ دوم، انتشارات دانشگاه فردوسي مشهد ، 1370، صص 201-202 .
· خيامپور عبدالرسول ، دستور زبان فارسي، چاپ پنجم، كتابفروشي تهران، 1373، ص 90 .
3 ـ رك :
· انوري حسن و حسن احمدي گيوي ، دستور زبان فارسي، چاپ ششم، انتشارات فاطمي، 1370، صص 227-229 .
· ابوالقاسمي محسن ، دستور تاريخي زبان فارسي، چاپ اول، انتشارات سمت، 1375،
صص 256-258 .
4 ـ رك :
· فرشيدورد خسرو ، دستور امروز، صفي عليشاه، تهران، 1348، ص 159 .
5 ـ رك :
· باطني محمدرضا ، توصيف ساختمان دستوري زبان فارسي، چاپ چهارم، تهران، نشر اميركبير، 1370، ص 175 .

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد