PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : وای الله خان بیرانوند



اسماعیل س
10th September 2012, 09:04 AM
ولی الله خان بیرانوند هژبرالسلطنه
ولي الله خان پسر پاپي علي حسن خان پسر محمدخان پسر علی محمدخان پسر زین العابدین خان پسر میرزا احمد پسر دوست احمد پسر شمس الدین بود، از معروف ترین خوانین ایل بیرانوند در اواخر دوره قاجار بود. وي را ويكه خطاب ميكردند.وي بعد ازمرگ پدرش،طبق سنت عشايري رياست تيره علي محمدي را به عهده گرفت.هنگامي كه اميرمفخم بختياري به عنوان حاكم لرستان ازطرف صمصام السلطنه راهي بروجرد شد و از آنجا عازم خرم آباد شد عشاير خرم آباد مانع ورود او به اين شهر مي شوند. اميرمفخم كه مخالف درگيري و خونريزي است براي عشاير(اللخصوص ايل بيرانوند) پيغام مي فرستد كه بزرگ خود را نزد او بفرستند گفت و گو كنند ولي الله خان به عنوان بزرگ ايل بيرانوند به نزد حاكم اعزامي مي رود پس گفت و گو با اميرمفخم،وي سخت مجذوب شخصيت و منش ولي الله خان شده مطابق سنت حاكمان آن زمان شال رياست ايل را به گردن وي مي آويزد و وي را به ميان ايل روانه مي كند.در دوران حاكميت نظام السلطنه مافي هنگامي كه وي از بروجرد راهي خرم آباد مي شود باز با مانعي بزرگ بنام بيرانوند برخورد مي كند و جنگ خونيني بين حاكم اعزامي و ايل مذكور درمي گيرد.ولي الله خان با عده اي از سواران خود به ياري وي مي شتابد كه دير مي رسد و نظام السلطنه به سمت بروجرد عقب نشيني مي كند در بروجرد نامه اي براي والي پشتكوه مي فرستد و از او درخواست كمك مي كند ، والي با نيروهاي خود به خرم آباد مي آيد و شماري از سربازان خود را به بروجرد مي فرستد كه نظام السلطنه را به خرم آباد بياورند. ناگفته نماند ولي الله خان كه از قبل با والي ارتباط داشته و درباره بعضي مسائل و امور مربوط به عشاير با وي مشورت مي كرده و حتي به ولي الله خان لقب پيران ويسه(وزير خردمند افراسياب) اعطا كرده بود در اين زمان ولي الله خان با بستگان و سواران خود به والي ملحق شده و به همراهي نظام السلطنه براي سركوبي عده اي از عشاير به طرف هرو حركت مي كند. در طي يك درگيري برادرزاده ولي الله خان بنام كريم خان كشته مي شود و پسرعموهاي او تقي خان(پسر كلبعلي خان از بزرگان خاندان علي محمدي معروف به اولين سپهوند) از ناحيه گردن، محمدقلي (پسر علي حسين خان) و داوود(پسر علي محمدخان) زخمي مي شوند ، هنگامي كه امير احمدي به بروجرد مي آيد و باز عشاير بخصوص ايل بيرانواند تنگه زاهدشير را بسته اند و مانع ورود قواي دولتي به خرم آباد مي شوند در يك درگيري ولي الله خان نيز شركت دارد. امير احمدي هنوز وارد خرم آباد نشده بود كه ولي الله خان به سنت ايل به گرمسير مي رود. عشاير بيرانوند بعد از اينكه از كوچ ولي الله خان به گرمسير مطلع مي شوند و از احترام متقابل وي و والي پشتكوه خبر دارند به نزد ولي الله خان رفته و از آزار و اذيت هاي خوانين مير كه بر عشاير بيرانوند اجحاف مي دارند نزد وي شكايت مي كنند، ولي الله خان نيز نزد والي رفته و موضوع را با او در ميان مينهد والي نيز كه دل خوشي از عشاير مير ندارد ودوست دارد كه به وسيله اهرمي آنها را تحت فشار بگذارد با اشاره و ايما به ولي الله خان اجازه مي دهد كه زهرچشمي از ميرها بگيرد. در نتيجه با تبادل نظر و ديدار كدخدايان بيرانوند فرصت به دست آمده و بيرانوند ها به ميرها حمله ور مي شوند و آنها را تارومار مي كنند و تمام دارايي و انبار غله آنها را غارت و تاراج مي كنند و حتي اغنام و احشام آنها را نيز با خود مي آورند. ولي الله خان همچنان درگرمسير به سر مي برد تا وقتي كه امير احمدي وارد خرم آباد شد و تصميم گرفت كه عشاير بيرانوند را گرمسير به محل خودشان بازگرداند ولي الله خان نيز به محل خود برگشته و براي اولين بار به ديدار امير احمدي مي رود كه نام و شخصيت او را شنيده و مايل است او را از نزديك ببيند پس از چند روز ديدار وگفت و گو آنچه كه طرفين از هم انتظار دارند حاصل نمي شود از يك طرف ولي الله خان انتظار دارد كه امير احمدي مانند حكام و فرماندهان قبل با وي برخورد كند زيرا حكام قبل از جمله سالارالدوله ، اميرمفخم و نظام السلطنه او را طرف مشورت قرار مي دادند و حتي سمت پيشكاري به وي مي دادند و از طرف ديگر امير احمدي با اين هدف كه خوانيني مثل ولي الله خان را سركوب كرده و لرستان را از وجود آنها پاك كند و نسل اين خوانين را ريشه كن كند در سال ١٣٠٤.ش كه سرلشكرخزاعي فرمانده قواي غرب شد از سياست زور بيشتر سود برد. زماني كه عده اي از رؤسا و خوانين عشاير بيرانوند توسط سر لشكر خزاعي دستگير شدند ولي الله خان نيز در بين آنها بود اين خوانين بخت برگشته را شبانه به بروجرد منتقل كردند در اين زمان تقي خان سپهوند به سختي مريض بود و نتوانست در جلسه اي كه حكم اعدام اين خوانين صادر شد شركت كند به همين دليل وي پسر عمويش عزيزخان را بجاي خود فرستاد. البته تقي خان با حال و روزي كه داشت هرطور شد خود را به بروجرد رساند و به ديدار حاكم لرستان كه در بروجرد بود رفت و از او تقاضا كرد كه براي پسرعمويش،ولي الله خان، شفاعت كند زيرا وي بيگناه به دام سرلشكر خزاعي افتاده بود و از حاكم ميخواهد كه نگذارد ولي الله خان را به دار بياويزند.حاكم ميگويد اگر زودتر نيامدي زيرا سرلشكر ديشب مهمان من بود حتما" او را از اين كار باز مي داشتم ولي فردا به خاطر شما و نجات ولي الله خان نزد سرلشكر مي روم و وي را آزاد مي كنم ولي فرداي آن روز سرلشكر صبح زود خوانين را به دار آويخت و حاكم دير رسيد. بعد اين واقعه تقي خان و عزيزخان با لباس سياه كه بر تن دارند به ديدار سرلشكرخزاعي مي روند سرلشكر علت سياه پوشيدن آنها را جويا ميشود؛ تقي خان ميگويد ماه محرم است و عزاداريم، سرلشكر دستور ميدهد كه دو پيراهن سياه براي خوانين علي محمدي(سپهوند) بياورند
خزاعي درمورد اعدام ولي الله خان گفت شايد از نظر شما ولي الله خان بي گناه باشد ولي اينطور نيست كه شما فكر مي كنيد؛ ولي الله خان حدود دو سال كار ما را عقب انداخت گويا منظور سرلشكرخزاعي اين بود كه ولي الله خان چندبار به والي پيشنهاد كرده بود كه با اين قدرتي كه دارند(نيروي نظامي والي و قشون بيرانوند) مشتركا" به پايتخت حمله كنند و تهران را تصرف كنند، ولي الله خان گفته بود اگر موفق شويم والي غلامرضاخان به عنوان شاه بر تخت بنشيند كه والي با اين پيشنهاد را با اين بهانه كه طبق ياساي خانوادگي ما نبايد هيجوقت با دولت مركزي وارد جنگ شويم و سرلشكر خزاعي از اين قضايا آگاه بود.(روايت از حاج غلامرضا محمدي سپهوند، ارديبهشت ١٣٩٠)
ولي الله خان قامتي بسيار رشيد و فربه داشت ؛ در سراسر لرستان ، مردي به آن تنومندي و رسايي قامت ديده نشده است وي روحا" اصلاح طلب بود. آن مرد كم آزار ، عمرخود را دوره اي بسيار نامناسب كه با روحيه او تطابق نداشت. يعني دوران هرج و مرج و ملوك و طوايفي و اشغال نظامي لرستان توسط قواي غرب كذرانيد.(نام آوران لرستان ، محمدرضا والی زاده معجزی ، ص ٤٧٩)
مجله گنجینه اسناد » بهار 1384 - شماره 57
-در مورد 13 یا 14 تن اختلاف وجود دارد.اما سیزده تن به واقعیت نزدیک‏تر است. اسامی اعدامیون لرستان در سال 1304 ش.عبارت است از:میرزا رحیم خان معین‏ السلطنه چاغروند نایب‏الحکومه خرم‏آباد-شیر محمد خان ایلخانی سگوند،مشاور امیر احمدی و خزاعی،غلامعلی خان امیر همایون از سر کردگان ایل بیرانوند-ولی الله خان‏ فرزند پاپی علی حسن خان رئیس طایفه سپهوند، لطیف خان پسر شیخ علی خان‏ از سر کردگان بیرانوندها-محمد علی خان برادر علی مردان خان امیر اعظم-شیر محمد خان‏ برادرزاده علی مردان خان از خوانین ایل بیرانوند-صید مهدی خان برادر حسین خان‏ از خوانین بیراوند-صید پسر محمد رحیم خان(صید عبد الحسین)از خوانین بیرانوند که یکی از خوشنویسان و مردان بالنسبه باسواد و فهمیده لرستانبود-کدخدا عله‏ سبز علی و پسرش-کدخدا ابدال برادر کدخدا عله سبز علی و پسرش.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد