AvAstiN
27th February 2009, 12:56 PM
طبق آمار معاونت اشتغال وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، نرخ بيكاري فارغ التحصيلان رشته پزشكي ١/٩ درصد اعلام شده است. بارها نيز رسانه ها از افزايش تعداد پزشكان بيكار خبر داده اند. هر چند تحليل و حل اين معضل نيازمند برنامه ريزي اقتصادي و مديريتي است اما نمي توان به بعد فرهنگي _ اجتماعي آن بي توجه بود. افزايش خودكشي و افسردگي ميان دانشجويان پزشكي نسبت به ساير دانشجويان گواه بر اين مدعاست.
بدون شك يكي از عوامل بيكاري پزشكان، افزايش تقاضاي داوطلبان براي تحصيل در اين رشته است اين موضوع تعادل عرضه و تقاضا را هم در پذيرش دانشجو و هم در اشتغال زايي بر هم زده است. به همين دليل در برنامه چهارم توسعه، محدوديت پذيرش دانشجوي پزشكي در دانشگاه آزاد، پيش بيني شده است. به هر حال آنچه فراتر از اين آمار ها اهميت دارد چرايي اين مسئله است! به راستي چرا اين قدر رشته پزشكي مورد توجه جامعه قرار گرفته است؟ ريشه اين گرايش و علائق چيست؟ پاسخ به اين پرسش مستلزم تامل در فرهنگ و نظام ارزشي ايرانيان است.
مطالعات فراواني در اين باره در اروپاي غربي انجام شده است كه نشان مي دهد حداقل سه انگيزه در انتخاب رشته توسط دانشجويان وجود داشته: _ ١ تمايل خدمت به ديگران -٢ كنجكاوي علمي و -٣ ميل به پيشرفت. به دلايلي نقش عوامل ديگر به ويژه انگيزه هاي اقتصادي نيز اهميت قابل توجهي دارد. ارتباط ميان موقعيت اقتصادي و منزلت اجتماعي در ساختار و مناسبات فرهنگي جامعه ما رشته پزشكي را مورد توجه جدي جوانان و خانواده هاي ايراني قرار داده است. در ذهنيت جوان ايراني (دليل تجربه تاريخي و اجتماعي) پزشكي مساوي است با رفاه، احترام و درآمد بالا. اين همه امتياز در رشته هاي ديگر كمتر در يك جا جمع شده است. البته پزشكي (دانش، قدرت و احترام) موقعيتي نيست كه تنها از طريق درآمد ايجاد شده باشد اين وضعيت ريشه هاي تاريخي در فرهنگ و سنت ايرانيان دارد.
در گذشته طبيبان نه تنها به كار طب مي پرداختند بلكه فيلسوف و اديب و فقيه هم بودند يعني به علوم زمان خود تسلط داشتند و عالم شناخته مي شدند. از همين رو به آنها حكيم و محل كارشان را محكمه مي گفتند. بيمار با مراجعه به آنها نه تنها جسم بلكه روح و اخلاق خود را نيز تحت درمان قرار مي داد. هر چند اين ويژگي امروزه به دليل توسعه و تخصصي شدن علوم كمرنگ است. اما جايگاه اجتماعي و انساني پزشك در نظام ارزشي و ذهنيت ايراني ها به همان قوت باقي مانده است.
يافته هاي پيمايش ملي ارزش ها و نگرش هاي ايرانيان كه در سال ٨٠ از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انجام شده است، نشان مي دهد كه ميان سه ويژگي _١ دائمي بودن شغل _٢ درآمد شغل و _٣ احترام شغل نزد مردم به عنوان شاخصه هاي ارزش شغلي 40/7 درصد پاسخگويان بر اهميت خصوصيت سوم تاكيد داشتند كه از اين بين 50/3 درصد داراي تحصيلات عالي بودند. در چنين وضعيتي افزايش تقاضا براي پذيرش در رشته پزشكي به دلايلي فرهنگي و تاريخي جنبه چشم و هم چشمي و رقابت براي رسيدن به موقعيت برتر در جامعه به خود گرفته است. اين همه هزينه هايي كه برخي براي ورود به دانشكده هاي علوم پزشكي مي كنند تنها دليل بر علاقه به پژوهش و تحقيق و يا خدمت به ديگران نيست!
البته اين ذهنيت در ابتداي ورود به دانشگاه تا هنگام فارغ التحصيلي يكسان نيست. طبق تحقيقي كه دكتر منوچهر محسني استاد دانشگاه و صاحب كتاب جامعه شناسي پزشكي درباره نگرش هاي فارغ التحصيلان رشته پزشكي در دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي، درماني ايران در سال ٧٥ انجام داده است، ٤٩ درصد از دانشجويان ورودي سال تحصيلي ٧٤ _ ٧٥ عقيده داشتند كه حرفه پزشكي پول ساز است اين عقيده در ميان فارغ التحصيلان به ٢/١درصد مي رسد.
همچنين 53/6 درصد دانشجويان ورودي عقيده داشتند كه منزلت اجتماعي رشته نان ساز خيلي زياد است در حالي كه در ميان فارغ التحصيلان اين نسبت به حدود ٣٧ درصد رسيد.يكي ديگر از عوامل بيكاري پزشكان را بايد در توزيع نامناسب و نامتعادل فارغ التحصيلان اين رشته در سطح كشور دانست. تمركز امكانات و رفاه در فقدان و شهر هاي بزرگ (توسعه ناموزون) موجب شده است اكثر فارغ التحصيلان نه تنها در رشته پزشكي بلكه در ساير رشته ها نيز به اين شهر هجوم آورند.در نتيجه حل اين معضل به طور زيربنايي و اساسي تر نيازمند فرهنگ سازي و تعبير در نگرش و ذهنيت جامعه نسبت به اين رشته و همچنين توسعه پايدار و فراگير و اصلاح ساختار هاي نظام خدمات بهداشتي _ درماني كشور است تا نحوه پذيرش دانشجوي پزشكي و توزيع فارع التحصيلان آن متناسب با نياز هاي واقعي كشور جنبه عقلاني و منطقي به خود بگيرد.
منبع : سلامت نيوز
بدون شك يكي از عوامل بيكاري پزشكان، افزايش تقاضاي داوطلبان براي تحصيل در اين رشته است اين موضوع تعادل عرضه و تقاضا را هم در پذيرش دانشجو و هم در اشتغال زايي بر هم زده است. به همين دليل در برنامه چهارم توسعه، محدوديت پذيرش دانشجوي پزشكي در دانشگاه آزاد، پيش بيني شده است. به هر حال آنچه فراتر از اين آمار ها اهميت دارد چرايي اين مسئله است! به راستي چرا اين قدر رشته پزشكي مورد توجه جامعه قرار گرفته است؟ ريشه اين گرايش و علائق چيست؟ پاسخ به اين پرسش مستلزم تامل در فرهنگ و نظام ارزشي ايرانيان است.
مطالعات فراواني در اين باره در اروپاي غربي انجام شده است كه نشان مي دهد حداقل سه انگيزه در انتخاب رشته توسط دانشجويان وجود داشته: _ ١ تمايل خدمت به ديگران -٢ كنجكاوي علمي و -٣ ميل به پيشرفت. به دلايلي نقش عوامل ديگر به ويژه انگيزه هاي اقتصادي نيز اهميت قابل توجهي دارد. ارتباط ميان موقعيت اقتصادي و منزلت اجتماعي در ساختار و مناسبات فرهنگي جامعه ما رشته پزشكي را مورد توجه جدي جوانان و خانواده هاي ايراني قرار داده است. در ذهنيت جوان ايراني (دليل تجربه تاريخي و اجتماعي) پزشكي مساوي است با رفاه، احترام و درآمد بالا. اين همه امتياز در رشته هاي ديگر كمتر در يك جا جمع شده است. البته پزشكي (دانش، قدرت و احترام) موقعيتي نيست كه تنها از طريق درآمد ايجاد شده باشد اين وضعيت ريشه هاي تاريخي در فرهنگ و سنت ايرانيان دارد.
در گذشته طبيبان نه تنها به كار طب مي پرداختند بلكه فيلسوف و اديب و فقيه هم بودند يعني به علوم زمان خود تسلط داشتند و عالم شناخته مي شدند. از همين رو به آنها حكيم و محل كارشان را محكمه مي گفتند. بيمار با مراجعه به آنها نه تنها جسم بلكه روح و اخلاق خود را نيز تحت درمان قرار مي داد. هر چند اين ويژگي امروزه به دليل توسعه و تخصصي شدن علوم كمرنگ است. اما جايگاه اجتماعي و انساني پزشك در نظام ارزشي و ذهنيت ايراني ها به همان قوت باقي مانده است.
يافته هاي پيمايش ملي ارزش ها و نگرش هاي ايرانيان كه در سال ٨٠ از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انجام شده است، نشان مي دهد كه ميان سه ويژگي _١ دائمي بودن شغل _٢ درآمد شغل و _٣ احترام شغل نزد مردم به عنوان شاخصه هاي ارزش شغلي 40/7 درصد پاسخگويان بر اهميت خصوصيت سوم تاكيد داشتند كه از اين بين 50/3 درصد داراي تحصيلات عالي بودند. در چنين وضعيتي افزايش تقاضا براي پذيرش در رشته پزشكي به دلايلي فرهنگي و تاريخي جنبه چشم و هم چشمي و رقابت براي رسيدن به موقعيت برتر در جامعه به خود گرفته است. اين همه هزينه هايي كه برخي براي ورود به دانشكده هاي علوم پزشكي مي كنند تنها دليل بر علاقه به پژوهش و تحقيق و يا خدمت به ديگران نيست!
البته اين ذهنيت در ابتداي ورود به دانشگاه تا هنگام فارغ التحصيلي يكسان نيست. طبق تحقيقي كه دكتر منوچهر محسني استاد دانشگاه و صاحب كتاب جامعه شناسي پزشكي درباره نگرش هاي فارغ التحصيلان رشته پزشكي در دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي، درماني ايران در سال ٧٥ انجام داده است، ٤٩ درصد از دانشجويان ورودي سال تحصيلي ٧٤ _ ٧٥ عقيده داشتند كه حرفه پزشكي پول ساز است اين عقيده در ميان فارغ التحصيلان به ٢/١درصد مي رسد.
همچنين 53/6 درصد دانشجويان ورودي عقيده داشتند كه منزلت اجتماعي رشته نان ساز خيلي زياد است در حالي كه در ميان فارغ التحصيلان اين نسبت به حدود ٣٧ درصد رسيد.يكي ديگر از عوامل بيكاري پزشكان را بايد در توزيع نامناسب و نامتعادل فارغ التحصيلان اين رشته در سطح كشور دانست. تمركز امكانات و رفاه در فقدان و شهر هاي بزرگ (توسعه ناموزون) موجب شده است اكثر فارغ التحصيلان نه تنها در رشته پزشكي بلكه در ساير رشته ها نيز به اين شهر هجوم آورند.در نتيجه حل اين معضل به طور زيربنايي و اساسي تر نيازمند فرهنگ سازي و تعبير در نگرش و ذهنيت جامعه نسبت به اين رشته و همچنين توسعه پايدار و فراگير و اصلاح ساختار هاي نظام خدمات بهداشتي _ درماني كشور است تا نحوه پذيرش دانشجوي پزشكي و توزيع فارع التحصيلان آن متناسب با نياز هاي واقعي كشور جنبه عقلاني و منطقي به خود بگيرد.
منبع : سلامت نيوز