نارون1
6th September 2012, 02:05 PM
نئولیبرالیسم در جهان امروز ایدئولوژی اصلی استکبار جهانی به سرکردگی استکبار آمریکا و ایدئولوژی کلان سرمایه-داری جنگ طلب متجاوز امپریالیستی یهودی ، صهیونیستی است.
http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/03/28/13910328000474_PhotoA.jpg
اردوگاه نئولیبرالیسم ایرانی در عرصه اقتصاد همچنان پر تحرک وتوانمند بود هر چند که برخی اصلاحات تاکتیکی دولت اصولگرا در قلمرو اقتصادی دربرخی عرصه ها، توان تحرک و آزادی عمل انحصار ی پیشین را از سرمایه داری نئولیبرال سکولاریست ایران گرفت و اجرای موفق فاز اول طرح هدفمندی یارانه ها، اعتماد به نفس آنها را تضعیف کرده و از میزان تأثیرگذاری شان در عوام فریبی های تبلیغاتی شدیداً کاست، اما به هرحال نئولیبرال ها درعرصۀ اقتصادی نسبت به عرصه های سیاسی و ایدئولوژیک کمترین آسیب را دیدند، اما در قلمروهای ایدئولوژیک، فرهنگی و سیاسی نیازمند تجدید آرایش و تا حدودی تجدید سازمان بود.
اردوگاه نئولیبرالیسم ایرانی پس از شکست کودتای فتنه سبز برای حدود یک سال و اندی در لاک انفعال فرو رفت و به حرکت در مسیر بازسازی ایدئولوژیک و سیاسی خود پرداخت. آنها برای این که بتوانند مجدداً به ایفای نقش فعال سیاسی در کشور بپردازند، نیازمند تغییر آرایش خود در عرصه های ایدئولوژیک وسیاسی بودند.
با شکست قطعی کودتای نئولیبرال ها در 9 دی 1388، سازمان اجرایی و عملیاتی فتنه آسیب جدی دید[اگر چه تماماً منهدم نشد،اما زمین گیر شد وتحت کنترل درآمد]، چهره های اصلی سیاسی آن یا فرار کردند و یا آن قدر بی آبرو و بی اعتبار شده بودند که در لاک انفعال و انزوای موقت فرو رفتند، ایدئولوگ های اصلی فتنه گران متواری و بی اعتبار شده بودند و چون نقاب نفاق از چهره شان کنار رفته بود دیگر قدرت تأثیرگذاری خود را از دست داده بودند.
اردوگاه نئولیبرالیسم در عرصه اقتصاد ایران
اردوگاه نئولیبرالیسم ایرانی در عرصه اقتصاد همچنان پر تحرک وتوانمند بود [هر چند که برخی اصلاحات تاکتیکی دولت اصولگرا در قلمرو اقتصادی دربرخی عرصه ها، توان تحرک و آزادی عمل انحصار ی پیشین را از سرمایه داری نئولیبرال سکولاریست ایران گرفت و اجرای موفق فاز اول طرح هدفمندی یارانه ها، اعتماد به نفس آنها را تضعیف کرده و از میزان تأثیرگذاری شان در عوام فریبی های تبلیغاتی شدیداً کاست، اما به هرحال نئولیبرال ها درعرصۀ اقتصادی نسبت به عرصه های سیاسی و ایدئولوژیک کمترین آسیب را دیدند] اما در قلمروهای ایدئولوژیک، فرهنگی و سیاسی نیازمند تجدید آرایش و تا حدودی تجدید سازمان بود.
از اواسط سال گذشته چهره های سیاسی متنفذ جناح نئولیبرالیست ایرانی تدریجاً بر میزان تحرک خود افزودند و در مقاطعی با بروز برخی ناهمواری ها و ابهام ها در اردوگاه اصولگرایان انقلابی ولائی، گاه حالت حق به جانب به خودگرفتند و کوشیدند تا مخاطبان را متقاعد کنند که " دیدید ما گفته بودیم".!؟سیاستمداران نئولیبرال با توجه به در پیش بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی با اجرای سیاست یکی به نعل و یکی به میخ زدن تدریجاً از غارهای انفعال و ترس و ناامیدی خارج شدند .
در امر مبارزه با جنگ نرم و جنگ اقتصادی توأمان دشمن،حزب الله باید که هوشیار و با بصیرت و سازمان یافته و رزم آماده باشدو از همه مهم تر ولایت مدارانه و پیرو و تابع مطلق ولی امر مسلمین جهان، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای عمل نماید.
و برخی حلقه های فربه ترشان نوعی سازماندهی سیاسی پنهان را آغاز کردند که البته امیدشان در آن است که حاصل این کِشته را در انتخابات ریاست جمهوری درو کنند، چرا که می دانستند رسوایی حرکت خیانت بارشان در کودتای رنگی فتنه سبز، مجال ظهور آشکار و هیچ نوع موفقیتی را برای ایشان در انتخابات مجلس نهم نمی داده و نداده است.
اما نئولیبرالیسم ایرانی در مسیر حرکت سیاسی اش در جهت سکولاریزه کردن تمام عیار جامعه و در نهایت به قدرت رساندن یک رژیم نئولیبرال سکولاریست جهان سومی وابسته به استبکارجهانی، نیازمند فعال کردن و بسیج طیف گسترده ای از تکنوکرات ها و اقشار جوان و غیر جوان لایه های مرفه و میانی طبقه متوسط مدرن ایران است و این امر امکان پذیر نیست، مگر از طریق بسیج ایدئولوژیک وفرهنگی و فکری اقشار و گروه ها و لایه هایی که نام بردیم.
در مقطع پس از شکست کودتای نئولیبرالی فتنه سبز، جناح نئولیبرالیست به منظور پیشبرد اغراض خود درعرصه ایدئولوژیک نیازمند انجام تغییر آرایش، پنهان کردن برخی اغراض، انجام تغییر در برخی شعارها و خلاصه تجدید آرایش ایدئولوژیک و حتی انجام برخی جابجایی ها در چینش برخی چهره های ایدئولوگ خود بود تا بتواند ضمن بازکردن فضای تنفس و فعالیت فرهنگی، ایدئولوژیکی برای خود، با تغییر برخی وجوه ایدئولوژیک خود، ظرفیت فریب دادن و در دام شعارها و توهمات نئولیبرالی اسیر کردن مخاطبان پیش گفته را به فعلیت برساند:
این گونه بود که "مهرنامه" و "تجربه" و "آسمان" و "اندیشه پویا" تدریجاً قدم به میدان مطبوعات نهادند و خوان گسترده و پایان ناپذیر سرمایه داری سکولاریست ایران نیز پشتوانۀ نیرومند تداوم و گسترش حرکت شان بوده است البته این زنجیرۀ نشریات تئوریک و نیمه تئوریک و هنری، ادبی را مجموعه ای از روزنامه های نئولیبرالیست نقاب دار وغیرنقاب دار و طیف گسترده ای ازنشریات به ظاهر غیر روشنفکری اما عمیقاً روشنفکری ونئولیبرالیست وابسته به برخی مراکز صاحب سرمایه و ثروت داخل در مجموعه نظام اما غیر دولتی تکمیل و حمایت می کرده و می کند.
"جنگ نرم" و "جنگ اقتصادی"؛ دومحور یک استراتژی
دشمن از زمستان سال گذشته با شدت و وسعت بخشیدن به مجموعۀ تحریم ها و فشارهای اقتصادی خود یک جنگ فراگیر اقتصادی را به موازات جنگ نرم فعال و گسترده اش [جنگ در عرصه های فرهنگی، ایدئولوژیکی، تبلیغاتی، روانی، سیاسی] علیه انقلاب و نظام اسلامی آغاز نمود. حضور فعال سرمایه داری سکولاریست در پهنۀ اقتصادی ایران به موازات حضور انبوهی از روزنامه نگاران و داستان نویسان و ایدئولوگ ها و کارگردانان و آکادمیسین ها و مدعیان هنرمندی و ناشران و ... در عرصۀ گستردۀ فرهنگی کشور، امید مدیران و طراحان استراتژی "تضعیف به منظور براندازی از طریق دو محورجنگ نرم و جنگ اقتصادی" به موفقیت شان در این جنگ بزرگ دو محوری را تقویت می کرد.
سرمایه داری سکولار نئولیبرالیست ایران در مقاطعی در زمستان سال گذشته و در مواردی در ماه های اخیر با انجام مانورهایی کوشید تا بر عمق و شدت وگسترۀ آسیب زنی و تخریب گری فشارهای اقتصادی دشمن علیه ملت ایران بیفزاید.
آنها بر این باورند که افزودن بر میدان آسیب زایی اهرم فشار اقتصادی می تواند بر قدرت و میزان تأثیرگذاری محور جنگ نرم بیفزاید و ترکیب این دو محور درنهایت موجب تقویت فرایند بسیج ایدئولوژیک بخشی از طبقه متوسط مدرن ایران در ذیل آمالی سکولاریستی گردیده و قدرت بسیج و تحرک اجتماعی جناح نئولیبرالیست را در مسیر پیشبرد اغراض سیاسی اش علیه انقلاب و نظام اسلامی و به نفع نظام جهانی استکبار به سرکردگی امپریالیزم نئولیبرال آمریکا به گمان آنها بسیار؟ افزایش می دهد.
برای مقابله و مبارزه ظفرنمون با استراتژی دو محوری استکبار علیه نظام اسلامی که محور جنگ نرم همچنان محور اصلی و محور جنگ اقتصادی، محور تکمیلی (اما از نظر طراحان این استراتژی، تأثیر و زهرآگین) آن است، دولت اصولگرا و مجموعۀ قوای نظام باید به نحوی با درازدستی های سرمایه داری سکولاریست و مانورهای آسیب زای اقتصادی آنها مقابله جدی نماید.
به منظور حفظ تمامی آنچه که برای ما ارزشمند و مهم است و موجودیت و هویت ما قائم به آنها است وبه منظور دفاع از دین واخلاق و هویت انسانی و عزت ملی و استقلال کشور و رفاه و سربلندی ملت و آزادی و تمامیت ارضی کشورمان، ضرورت دارد که با نئولیبرالیسم مبارزه کنیم.
نظام جهانی سلطۀ استکباری از اجرای استراتژی جنگ در دو محور غیر از اغراض بلندمدت خود به دنبال تضعیف توان مقاومت ایران در مذاکرات هسته ای و اعمال فشار بر این به منظور عدول از ایستادگی برمواضع بر حق و اصولی خود[ که در عین حال نشان دهندۀ عزت مردم ایران و اقتدار نظام اسلامی نیز است]. در کوتاه مدت نیز هستند تا در مراحل بعدی همین امر را به اهرمی برای اعمال فشارهای بیشتر علیه انقلاب در نظام اسلامی و ملت مسلمان ایران نمایند.
"روشنفکران راست"گو"ی مورد نظر مهرنامه کیستند؟
یکی از صورت جدید آرایش فرهنگی، ایدئولوژیک روشنفکران نئولیبرالیستِ ایرانی در اصطلاح سازی ای است که ماهنامه مهرنامه پدیدار ساخته است.تیم اصلی گردانندۀ مهرنامه، مجموعه ای از روشنفکران مدرنیست نئولیبرالیست مرید عبدالکریم سروش هستند که با دوم خرداد و قدرت یافتن نئولیبرال های مدعی به اصطلاح اصلاحات در روزنامه های زنجیره ای و نشریات تئوریک متعدد این جریان[که آن زمان از رانت های فوق العاده نهادها و مراکز دولت به اصطلاح اصلاحات به وفور بهره مند بودند] فعال گردیده و به ژورنالیست، روشنفکرانی سکولار، نئولیبرالیست بدل شدند.
بدنۀ اصلی برخی نشریات و روزنامه های دیگر مطبوعات نئولیبرالیست ایرانی ["تجربه"، اندیشه پویا"] را نیز افرادی از این تیم یا مشابه این تیم تشکیل می دهند.مهرنامه "در یادداشت سردبیر" یکی از شماره های اخیر خود به تأسی از روشنفکران لیبرال، راست گرای مدافع سرمایه داری و همکار سازمان های اطلاعاتی این رژیم ها (نظیر "ریمون آرون") روشنفکری را معادل "چپ گرایی وپوپولیسم" می گیرد و با حمله به حزب توده به عنوان نماد انقلابی گری روشنفکری [حال آن که حزب توده حزبی وابسته و یک جریان جاسوسی بوده و حتی نزد بخش گسترده ای از مارکسیست های ایران و نیز برای همه ملت ایران و نیز نیروهای انقلابی سیاسی فعال مذهبی به هیچ روی و به هیچ وجه نماد انقلابی گری و توجه به مردم نبوده و نیست] در حقیقت اغراض خود در جهت تخطئۀ آرمان گرایی انقلابی و "غرب ستیزی" و "عدالت طلبی" راپیش می برد.
در این یادداشت، مهرنامه عدالت اجتماعی را "توهم" می نامد و به شیوۀ لیبرال ها و نئولیبرال ها، "جامعه" را امری اعتباری و غیر حقیقی و"چیزی جز افراد" نمی داند.[این مدعا رالیبرال ها و نئولیبرال ها از "هیوم" تا "پوپر" و "هایک" و "تاچر" عنوان کرده اند] و ضمن ستایش از ایدئولوگ های مدافع نئولیبرالیسم که سوابق کارگزاری ممتد برای سیا و حزب جمهوری خواه آمریکا و دیکتاتور هایی نظیر "پینوشه" و "بوش" و "اوباما" دارند [افرادی نظیرساموئل هانتینگتون"، فرید زکریا"، "فردریش فون هایک" "میلتون فریدمن" ... ] روشنفکر فراماسونر وابسته به انگلیس و همدست رژیم رضاخان(یعنی محمدعلی فروغی) را "روشنفکر مستقل" می نامد، معلوم نیست مقصود از "روشنفکر مستقل" چیست؟ واستقلال از چه چیزی مورد نظر است؟ استقلال از فراماسونری، دربار انگلستان، یهودیت؟ رژیم پهلوی؟ فروغی که از هیچ یک از این ها مستقل نبود و به همۀ آنها وابسته بود.
مهرنامه در مقالۀ سابق الذکر مجموعه ای از صفات روشنفکران نئولیبرالیست را [که در جای خود باید به طور جدی موردبررسی و نقد قرار گیرد] برشمرده و اینها را ویژگی های "روشنفکران راست "گو" می نامد. باید پرسید این "روشنفکران راست"گو" چه تفاوتی با روشنفکران نئولیبرالیست و مشخصاً ایدئولوگ هایی نظیر "فون هایک" و "پوپر" [که مهرنامه به آنها بسیار استناد می کند] دارند؟ اگر تفاوتی ندارند ( که ندارند) و شما با طرح تعبیر جعلی ومن درآوردی "روشنفکران راست" گو" دارید حقیقت یکسان بودن روشنفکران نئولیبرالیست با " روشنفکران راست" گو" موردنظر خود را پنهان می کنید[که می کنید] پس اصلاً "راست گو" نیستید.
مهرنامه در همین مقاله مورد بحث ادعا می کند که "سنگ بنای غرب ستیزی را در تاریخ معاصر ایران روشنفکران چپ و حزب توده نهادند"!!؟؟ این سخن، مدعایی بی اساس و گزاف و مغالطه آمیزاست.حزب توده و کلیت روشنفکری چپ ایران خود یکی از مظاهر غرب زدگی [در معنای تاریخی، فرهنگی آن و نه در معنای محدود و گمراه کنندۀ صرفاً سیاسی] بوده و هستند و حزب توده و برخی گروه های چپ مارکسیستی در ایران اگرچه دعوی مبارزه باآمریکا و بلوک سرمایه داری را داشته اند، اما هرگز عالم غرب مدرن را نفی نکرده و بلکه مروج آن بوده اند وایدئولوژی ای که مدعای پیروی از آن را داشتند[مارکسیسم] محصول بسط فلسفه غربی و صورتی از صور ظهور فلسفه اومانیستی غربی بوده است و طرح مدعای غرب ستیزی چپ ها و توده ای های ایرانی یا نشانۀ جهل از معنای غرب و غرب ستیزی است یا نشانۀ تجاهل و در هر دو حال رهزن حقیقت وگم راه کننده مخاطب است.
ضرورت هوشیاری حزب الله
حزب الله به عنوان بدنۀ اصلی و نیروی پیشرو و بخش پیشتاز انقلاب و حلقۀ اتصال رهبری و ولایت و امامت به توده ها و امت می باشد.در امر مبارزه با جنگ نرم و جنگ اقتصادی توأمان دشمن،حزب الله باید که هوشیار و با بصیرت و سازمان یافته و رزم آماده باشدو از همه مهم تر ولایت مدارانه و پیرو و تابع مطلق ولی امر مسلمین جهان، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای عمل نماید.
تیم اصلی گردانندۀ مهرنامه، مجموعه ای از روشنفکران مدرنیست نئولیبرالیست مرید عبدالکریم سروش هستند که با دوم خرداد و قدرت یافتن نئولیبرال های مدعی به اصطلاح اصلاحات در روزنامه های زنجیره ای و نشریات تئوریک متعدد این جریان[که آن زمان از رانت های فوق العاده نهادها و مراکز دولت به اصطلاح اصلاحات به وفور بهره مند بودند] فعال گردیده و به ژورنالیست، روشنفکرانی سکولار، نئولیبرالیست بدل شدند.
برای حفظ کیان تشیع و اسلام اصیل و عزت ملی و هویت و تمامیت ارضی و استقلال و آزادی وسرافرازی و موجودیت تاریخ مان، باید و ناگزیریم با نئولیبرالیسم سکولار که خطر اصلی تهدید کنندۀ انقلاب و نظام اسلامی و دین و هویت اعتقادی و عزت و استقلال و وحدت ملی ما و تمامیت ارضی کشورمان است، دفاع کنیم. مبارزه با نئولیبرالیسم ایرانی و حامیان خارجی و مستکبرش در دو عرصۀ مهم جنگ نرم و جنگ اقتصادی کاری دشوار، پیچیده، هوشمندانه، طولانی مدت و در عین حال دارای احتمال بسیار زیاد موفقیت است.
منتها باید برای این مبارزه، تاکتیک ها ومحورهای مختلف و متعددی به کارگرفت و بسیار هوشیارانه و توأم با بصیرت عمل کرد. در خصوص لوازم و مؤلفه های مهم و ضروری پیشبرد این مبارزه حساس و سرنوشت ساز ان شاء الله در آینده و در فرصت مناسب سخن خواهیم گفت.نئولیبرالیسم در جهان امروز ایدئولوژی اصلی استکبار جهانی به سرکردگی استکبار آمریکا و ایدئولوژی کلان سرمایه-داری جنگ طلب متجاوز امپریالیستی یهودی ، صهیونیستی است.
ازاوایل دهۀ 1980میلادی، کاست حاکمان پنهان جهانی، نئولیبرالیسم را به عنوان ایدئولوژی کلیت نظام جهانی سرمایه داری برگزیدند و در پی آن، پروژه روی کارآوردن کابینه های نئولیبرالیست درکشورهای سرمایه داری ردۀ اول (مدار اول یعنی قطب اصلی نظام جهانی سرمایه داری) و نیز روی کارآوردن رژیم های نئولیبرالیست جهان سومی وابسته به استکبار جهانی در کشورهای پیرامونی، اقماری [ازترکیه و برزیل و شیلی تا فیلیپین و کره جنوبی و آفریقای جنوبی ] کلید خورد و بیش از سه دهه است که به انحاء مختلف این پروژه در نقاط مختلف جهان و بسته به شرایط و مقدورات و امکانات و موانع هر کشور دارد دنبال می-شود.
در ایران نیز نظام جهانی سلطه استکباری کوشش زیادی [به طرق مختلف و متفاوت] برای براندازی نظام ولایت فقیه و جایگزینی آن با یک رژیم نئولیبرالیست و سکولاریست جهان سومی وابسته به آمریکا انجام داده است که آخرین آنها همان کودتای رنگی فتنه سبز بود. به منظور حفظ تمامی آنچه که برای ما ارزشمند و مهم است و موجودیت و هویت ما قائم به آنها است وبه منظور دفاع از دین واخلاق و هویت انسانی و عزت ملی و استقلال کشور و رفاه و سربلندی ملت و آزادی و تمامیت ارضی کشورمان، ضرورت دارد که با نئولیبرالیسم مبارزه کنیم و پیش شرط پیشبرد موفق و متعهدانه این مبارزه در این است که باتمام وجودواز اعماق جان دریابیم که امروز ما در یک جنگ تمام عیار فرهنگی واقتصادی قرار گرفته ایم و شروط پیروزی در این جنگ بزرگ، حفظ وحدت وتعمیق و ارتقاء بصیرت و پیروی تام و تمام از مقام عظمای ولایت و امام امت حضرت امام خامنه ای است.
شهریار زرشناس
راسخون
http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/03/28/13910328000474_PhotoA.jpg
اردوگاه نئولیبرالیسم ایرانی در عرصه اقتصاد همچنان پر تحرک وتوانمند بود هر چند که برخی اصلاحات تاکتیکی دولت اصولگرا در قلمرو اقتصادی دربرخی عرصه ها، توان تحرک و آزادی عمل انحصار ی پیشین را از سرمایه داری نئولیبرال سکولاریست ایران گرفت و اجرای موفق فاز اول طرح هدفمندی یارانه ها، اعتماد به نفس آنها را تضعیف کرده و از میزان تأثیرگذاری شان در عوام فریبی های تبلیغاتی شدیداً کاست، اما به هرحال نئولیبرال ها درعرصۀ اقتصادی نسبت به عرصه های سیاسی و ایدئولوژیک کمترین آسیب را دیدند، اما در قلمروهای ایدئولوژیک، فرهنگی و سیاسی نیازمند تجدید آرایش و تا حدودی تجدید سازمان بود.
اردوگاه نئولیبرالیسم ایرانی پس از شکست کودتای فتنه سبز برای حدود یک سال و اندی در لاک انفعال فرو رفت و به حرکت در مسیر بازسازی ایدئولوژیک و سیاسی خود پرداخت. آنها برای این که بتوانند مجدداً به ایفای نقش فعال سیاسی در کشور بپردازند، نیازمند تغییر آرایش خود در عرصه های ایدئولوژیک وسیاسی بودند.
با شکست قطعی کودتای نئولیبرال ها در 9 دی 1388، سازمان اجرایی و عملیاتی فتنه آسیب جدی دید[اگر چه تماماً منهدم نشد،اما زمین گیر شد وتحت کنترل درآمد]، چهره های اصلی سیاسی آن یا فرار کردند و یا آن قدر بی آبرو و بی اعتبار شده بودند که در لاک انفعال و انزوای موقت فرو رفتند، ایدئولوگ های اصلی فتنه گران متواری و بی اعتبار شده بودند و چون نقاب نفاق از چهره شان کنار رفته بود دیگر قدرت تأثیرگذاری خود را از دست داده بودند.
اردوگاه نئولیبرالیسم در عرصه اقتصاد ایران
اردوگاه نئولیبرالیسم ایرانی در عرصه اقتصاد همچنان پر تحرک وتوانمند بود [هر چند که برخی اصلاحات تاکتیکی دولت اصولگرا در قلمرو اقتصادی دربرخی عرصه ها، توان تحرک و آزادی عمل انحصار ی پیشین را از سرمایه داری نئولیبرال سکولاریست ایران گرفت و اجرای موفق فاز اول طرح هدفمندی یارانه ها، اعتماد به نفس آنها را تضعیف کرده و از میزان تأثیرگذاری شان در عوام فریبی های تبلیغاتی شدیداً کاست، اما به هرحال نئولیبرال ها درعرصۀ اقتصادی نسبت به عرصه های سیاسی و ایدئولوژیک کمترین آسیب را دیدند] اما در قلمروهای ایدئولوژیک، فرهنگی و سیاسی نیازمند تجدید آرایش و تا حدودی تجدید سازمان بود.
از اواسط سال گذشته چهره های سیاسی متنفذ جناح نئولیبرالیست ایرانی تدریجاً بر میزان تحرک خود افزودند و در مقاطعی با بروز برخی ناهمواری ها و ابهام ها در اردوگاه اصولگرایان انقلابی ولائی، گاه حالت حق به جانب به خودگرفتند و کوشیدند تا مخاطبان را متقاعد کنند که " دیدید ما گفته بودیم".!؟سیاستمداران نئولیبرال با توجه به در پیش بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی با اجرای سیاست یکی به نعل و یکی به میخ زدن تدریجاً از غارهای انفعال و ترس و ناامیدی خارج شدند .
در امر مبارزه با جنگ نرم و جنگ اقتصادی توأمان دشمن،حزب الله باید که هوشیار و با بصیرت و سازمان یافته و رزم آماده باشدو از همه مهم تر ولایت مدارانه و پیرو و تابع مطلق ولی امر مسلمین جهان، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای عمل نماید.
و برخی حلقه های فربه ترشان نوعی سازماندهی سیاسی پنهان را آغاز کردند که البته امیدشان در آن است که حاصل این کِشته را در انتخابات ریاست جمهوری درو کنند، چرا که می دانستند رسوایی حرکت خیانت بارشان در کودتای رنگی فتنه سبز، مجال ظهور آشکار و هیچ نوع موفقیتی را برای ایشان در انتخابات مجلس نهم نمی داده و نداده است.
اما نئولیبرالیسم ایرانی در مسیر حرکت سیاسی اش در جهت سکولاریزه کردن تمام عیار جامعه و در نهایت به قدرت رساندن یک رژیم نئولیبرال سکولاریست جهان سومی وابسته به استبکارجهانی، نیازمند فعال کردن و بسیج طیف گسترده ای از تکنوکرات ها و اقشار جوان و غیر جوان لایه های مرفه و میانی طبقه متوسط مدرن ایران است و این امر امکان پذیر نیست، مگر از طریق بسیج ایدئولوژیک وفرهنگی و فکری اقشار و گروه ها و لایه هایی که نام بردیم.
در مقطع پس از شکست کودتای نئولیبرالی فتنه سبز، جناح نئولیبرالیست به منظور پیشبرد اغراض خود درعرصه ایدئولوژیک نیازمند انجام تغییر آرایش، پنهان کردن برخی اغراض، انجام تغییر در برخی شعارها و خلاصه تجدید آرایش ایدئولوژیک و حتی انجام برخی جابجایی ها در چینش برخی چهره های ایدئولوگ خود بود تا بتواند ضمن بازکردن فضای تنفس و فعالیت فرهنگی، ایدئولوژیکی برای خود، با تغییر برخی وجوه ایدئولوژیک خود، ظرفیت فریب دادن و در دام شعارها و توهمات نئولیبرالی اسیر کردن مخاطبان پیش گفته را به فعلیت برساند:
این گونه بود که "مهرنامه" و "تجربه" و "آسمان" و "اندیشه پویا" تدریجاً قدم به میدان مطبوعات نهادند و خوان گسترده و پایان ناپذیر سرمایه داری سکولاریست ایران نیز پشتوانۀ نیرومند تداوم و گسترش حرکت شان بوده است البته این زنجیرۀ نشریات تئوریک و نیمه تئوریک و هنری، ادبی را مجموعه ای از روزنامه های نئولیبرالیست نقاب دار وغیرنقاب دار و طیف گسترده ای ازنشریات به ظاهر غیر روشنفکری اما عمیقاً روشنفکری ونئولیبرالیست وابسته به برخی مراکز صاحب سرمایه و ثروت داخل در مجموعه نظام اما غیر دولتی تکمیل و حمایت می کرده و می کند.
"جنگ نرم" و "جنگ اقتصادی"؛ دومحور یک استراتژی
دشمن از زمستان سال گذشته با شدت و وسعت بخشیدن به مجموعۀ تحریم ها و فشارهای اقتصادی خود یک جنگ فراگیر اقتصادی را به موازات جنگ نرم فعال و گسترده اش [جنگ در عرصه های فرهنگی، ایدئولوژیکی، تبلیغاتی، روانی، سیاسی] علیه انقلاب و نظام اسلامی آغاز نمود. حضور فعال سرمایه داری سکولاریست در پهنۀ اقتصادی ایران به موازات حضور انبوهی از روزنامه نگاران و داستان نویسان و ایدئولوگ ها و کارگردانان و آکادمیسین ها و مدعیان هنرمندی و ناشران و ... در عرصۀ گستردۀ فرهنگی کشور، امید مدیران و طراحان استراتژی "تضعیف به منظور براندازی از طریق دو محورجنگ نرم و جنگ اقتصادی" به موفقیت شان در این جنگ بزرگ دو محوری را تقویت می کرد.
سرمایه داری سکولار نئولیبرالیست ایران در مقاطعی در زمستان سال گذشته و در مواردی در ماه های اخیر با انجام مانورهایی کوشید تا بر عمق و شدت وگسترۀ آسیب زنی و تخریب گری فشارهای اقتصادی دشمن علیه ملت ایران بیفزاید.
آنها بر این باورند که افزودن بر میدان آسیب زایی اهرم فشار اقتصادی می تواند بر قدرت و میزان تأثیرگذاری محور جنگ نرم بیفزاید و ترکیب این دو محور درنهایت موجب تقویت فرایند بسیج ایدئولوژیک بخشی از طبقه متوسط مدرن ایران در ذیل آمالی سکولاریستی گردیده و قدرت بسیج و تحرک اجتماعی جناح نئولیبرالیست را در مسیر پیشبرد اغراض سیاسی اش علیه انقلاب و نظام اسلامی و به نفع نظام جهانی استکبار به سرکردگی امپریالیزم نئولیبرال آمریکا به گمان آنها بسیار؟ افزایش می دهد.
برای مقابله و مبارزه ظفرنمون با استراتژی دو محوری استکبار علیه نظام اسلامی که محور جنگ نرم همچنان محور اصلی و محور جنگ اقتصادی، محور تکمیلی (اما از نظر طراحان این استراتژی، تأثیر و زهرآگین) آن است، دولت اصولگرا و مجموعۀ قوای نظام باید به نحوی با درازدستی های سرمایه داری سکولاریست و مانورهای آسیب زای اقتصادی آنها مقابله جدی نماید.
به منظور حفظ تمامی آنچه که برای ما ارزشمند و مهم است و موجودیت و هویت ما قائم به آنها است وبه منظور دفاع از دین واخلاق و هویت انسانی و عزت ملی و استقلال کشور و رفاه و سربلندی ملت و آزادی و تمامیت ارضی کشورمان، ضرورت دارد که با نئولیبرالیسم مبارزه کنیم.
نظام جهانی سلطۀ استکباری از اجرای استراتژی جنگ در دو محور غیر از اغراض بلندمدت خود به دنبال تضعیف توان مقاومت ایران در مذاکرات هسته ای و اعمال فشار بر این به منظور عدول از ایستادگی برمواضع بر حق و اصولی خود[ که در عین حال نشان دهندۀ عزت مردم ایران و اقتدار نظام اسلامی نیز است]. در کوتاه مدت نیز هستند تا در مراحل بعدی همین امر را به اهرمی برای اعمال فشارهای بیشتر علیه انقلاب در نظام اسلامی و ملت مسلمان ایران نمایند.
"روشنفکران راست"گو"ی مورد نظر مهرنامه کیستند؟
یکی از صورت جدید آرایش فرهنگی، ایدئولوژیک روشنفکران نئولیبرالیستِ ایرانی در اصطلاح سازی ای است که ماهنامه مهرنامه پدیدار ساخته است.تیم اصلی گردانندۀ مهرنامه، مجموعه ای از روشنفکران مدرنیست نئولیبرالیست مرید عبدالکریم سروش هستند که با دوم خرداد و قدرت یافتن نئولیبرال های مدعی به اصطلاح اصلاحات در روزنامه های زنجیره ای و نشریات تئوریک متعدد این جریان[که آن زمان از رانت های فوق العاده نهادها و مراکز دولت به اصطلاح اصلاحات به وفور بهره مند بودند] فعال گردیده و به ژورنالیست، روشنفکرانی سکولار، نئولیبرالیست بدل شدند.
بدنۀ اصلی برخی نشریات و روزنامه های دیگر مطبوعات نئولیبرالیست ایرانی ["تجربه"، اندیشه پویا"] را نیز افرادی از این تیم یا مشابه این تیم تشکیل می دهند.مهرنامه "در یادداشت سردبیر" یکی از شماره های اخیر خود به تأسی از روشنفکران لیبرال، راست گرای مدافع سرمایه داری و همکار سازمان های اطلاعاتی این رژیم ها (نظیر "ریمون آرون") روشنفکری را معادل "چپ گرایی وپوپولیسم" می گیرد و با حمله به حزب توده به عنوان نماد انقلابی گری روشنفکری [حال آن که حزب توده حزبی وابسته و یک جریان جاسوسی بوده و حتی نزد بخش گسترده ای از مارکسیست های ایران و نیز برای همه ملت ایران و نیز نیروهای انقلابی سیاسی فعال مذهبی به هیچ روی و به هیچ وجه نماد انقلابی گری و توجه به مردم نبوده و نیست] در حقیقت اغراض خود در جهت تخطئۀ آرمان گرایی انقلابی و "غرب ستیزی" و "عدالت طلبی" راپیش می برد.
در این یادداشت، مهرنامه عدالت اجتماعی را "توهم" می نامد و به شیوۀ لیبرال ها و نئولیبرال ها، "جامعه" را امری اعتباری و غیر حقیقی و"چیزی جز افراد" نمی داند.[این مدعا رالیبرال ها و نئولیبرال ها از "هیوم" تا "پوپر" و "هایک" و "تاچر" عنوان کرده اند] و ضمن ستایش از ایدئولوگ های مدافع نئولیبرالیسم که سوابق کارگزاری ممتد برای سیا و حزب جمهوری خواه آمریکا و دیکتاتور هایی نظیر "پینوشه" و "بوش" و "اوباما" دارند [افرادی نظیرساموئل هانتینگتون"، فرید زکریا"، "فردریش فون هایک" "میلتون فریدمن" ... ] روشنفکر فراماسونر وابسته به انگلیس و همدست رژیم رضاخان(یعنی محمدعلی فروغی) را "روشنفکر مستقل" می نامد، معلوم نیست مقصود از "روشنفکر مستقل" چیست؟ واستقلال از چه چیزی مورد نظر است؟ استقلال از فراماسونری، دربار انگلستان، یهودیت؟ رژیم پهلوی؟ فروغی که از هیچ یک از این ها مستقل نبود و به همۀ آنها وابسته بود.
مهرنامه در مقالۀ سابق الذکر مجموعه ای از صفات روشنفکران نئولیبرالیست را [که در جای خود باید به طور جدی موردبررسی و نقد قرار گیرد] برشمرده و اینها را ویژگی های "روشنفکران راست "گو" می نامد. باید پرسید این "روشنفکران راست"گو" چه تفاوتی با روشنفکران نئولیبرالیست و مشخصاً ایدئولوگ هایی نظیر "فون هایک" و "پوپر" [که مهرنامه به آنها بسیار استناد می کند] دارند؟ اگر تفاوتی ندارند ( که ندارند) و شما با طرح تعبیر جعلی ومن درآوردی "روشنفکران راست" گو" دارید حقیقت یکسان بودن روشنفکران نئولیبرالیست با " روشنفکران راست" گو" موردنظر خود را پنهان می کنید[که می کنید] پس اصلاً "راست گو" نیستید.
مهرنامه در همین مقاله مورد بحث ادعا می کند که "سنگ بنای غرب ستیزی را در تاریخ معاصر ایران روشنفکران چپ و حزب توده نهادند"!!؟؟ این سخن، مدعایی بی اساس و گزاف و مغالطه آمیزاست.حزب توده و کلیت روشنفکری چپ ایران خود یکی از مظاهر غرب زدگی [در معنای تاریخی، فرهنگی آن و نه در معنای محدود و گمراه کنندۀ صرفاً سیاسی] بوده و هستند و حزب توده و برخی گروه های چپ مارکسیستی در ایران اگرچه دعوی مبارزه باآمریکا و بلوک سرمایه داری را داشته اند، اما هرگز عالم غرب مدرن را نفی نکرده و بلکه مروج آن بوده اند وایدئولوژی ای که مدعای پیروی از آن را داشتند[مارکسیسم] محصول بسط فلسفه غربی و صورتی از صور ظهور فلسفه اومانیستی غربی بوده است و طرح مدعای غرب ستیزی چپ ها و توده ای های ایرانی یا نشانۀ جهل از معنای غرب و غرب ستیزی است یا نشانۀ تجاهل و در هر دو حال رهزن حقیقت وگم راه کننده مخاطب است.
ضرورت هوشیاری حزب الله
حزب الله به عنوان بدنۀ اصلی و نیروی پیشرو و بخش پیشتاز انقلاب و حلقۀ اتصال رهبری و ولایت و امامت به توده ها و امت می باشد.در امر مبارزه با جنگ نرم و جنگ اقتصادی توأمان دشمن،حزب الله باید که هوشیار و با بصیرت و سازمان یافته و رزم آماده باشدو از همه مهم تر ولایت مدارانه و پیرو و تابع مطلق ولی امر مسلمین جهان، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای عمل نماید.
تیم اصلی گردانندۀ مهرنامه، مجموعه ای از روشنفکران مدرنیست نئولیبرالیست مرید عبدالکریم سروش هستند که با دوم خرداد و قدرت یافتن نئولیبرال های مدعی به اصطلاح اصلاحات در روزنامه های زنجیره ای و نشریات تئوریک متعدد این جریان[که آن زمان از رانت های فوق العاده نهادها و مراکز دولت به اصطلاح اصلاحات به وفور بهره مند بودند] فعال گردیده و به ژورنالیست، روشنفکرانی سکولار، نئولیبرالیست بدل شدند.
برای حفظ کیان تشیع و اسلام اصیل و عزت ملی و هویت و تمامیت ارضی و استقلال و آزادی وسرافرازی و موجودیت تاریخ مان، باید و ناگزیریم با نئولیبرالیسم سکولار که خطر اصلی تهدید کنندۀ انقلاب و نظام اسلامی و دین و هویت اعتقادی و عزت و استقلال و وحدت ملی ما و تمامیت ارضی کشورمان است، دفاع کنیم. مبارزه با نئولیبرالیسم ایرانی و حامیان خارجی و مستکبرش در دو عرصۀ مهم جنگ نرم و جنگ اقتصادی کاری دشوار، پیچیده، هوشمندانه، طولانی مدت و در عین حال دارای احتمال بسیار زیاد موفقیت است.
منتها باید برای این مبارزه، تاکتیک ها ومحورهای مختلف و متعددی به کارگرفت و بسیار هوشیارانه و توأم با بصیرت عمل کرد. در خصوص لوازم و مؤلفه های مهم و ضروری پیشبرد این مبارزه حساس و سرنوشت ساز ان شاء الله در آینده و در فرصت مناسب سخن خواهیم گفت.نئولیبرالیسم در جهان امروز ایدئولوژی اصلی استکبار جهانی به سرکردگی استکبار آمریکا و ایدئولوژی کلان سرمایه-داری جنگ طلب متجاوز امپریالیستی یهودی ، صهیونیستی است.
ازاوایل دهۀ 1980میلادی، کاست حاکمان پنهان جهانی، نئولیبرالیسم را به عنوان ایدئولوژی کلیت نظام جهانی سرمایه داری برگزیدند و در پی آن، پروژه روی کارآوردن کابینه های نئولیبرالیست درکشورهای سرمایه داری ردۀ اول (مدار اول یعنی قطب اصلی نظام جهانی سرمایه داری) و نیز روی کارآوردن رژیم های نئولیبرالیست جهان سومی وابسته به استکبار جهانی در کشورهای پیرامونی، اقماری [ازترکیه و برزیل و شیلی تا فیلیپین و کره جنوبی و آفریقای جنوبی ] کلید خورد و بیش از سه دهه است که به انحاء مختلف این پروژه در نقاط مختلف جهان و بسته به شرایط و مقدورات و امکانات و موانع هر کشور دارد دنبال می-شود.
در ایران نیز نظام جهانی سلطه استکباری کوشش زیادی [به طرق مختلف و متفاوت] برای براندازی نظام ولایت فقیه و جایگزینی آن با یک رژیم نئولیبرالیست و سکولاریست جهان سومی وابسته به آمریکا انجام داده است که آخرین آنها همان کودتای رنگی فتنه سبز بود. به منظور حفظ تمامی آنچه که برای ما ارزشمند و مهم است و موجودیت و هویت ما قائم به آنها است وبه منظور دفاع از دین واخلاق و هویت انسانی و عزت ملی و استقلال کشور و رفاه و سربلندی ملت و آزادی و تمامیت ارضی کشورمان، ضرورت دارد که با نئولیبرالیسم مبارزه کنیم و پیش شرط پیشبرد موفق و متعهدانه این مبارزه در این است که باتمام وجودواز اعماق جان دریابیم که امروز ما در یک جنگ تمام عیار فرهنگی واقتصادی قرار گرفته ایم و شروط پیروزی در این جنگ بزرگ، حفظ وحدت وتعمیق و ارتقاء بصیرت و پیروی تام و تمام از مقام عظمای ولایت و امام امت حضرت امام خامنه ای است.
شهریار زرشناس
راسخون