PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شیخ ما را گفتندی



زهرا قربانی
5th September 2012, 01:28 AM
در روایت است که مریدان، حکیم را پرسیدندی: بهای دلار چند؟ حکیم در پاسخ پرسیدندی: الان؟ یا الان؟
مریدان جملگی ازین پاسخ حکیم نعره ها زدندی و جامه ها بدریدند و سر به بیابان گذاشتندی

روزی مریدان در چشم شیخ زل زدند . شیخ زل زد .مریدان زل زدند . شیخ زل زد . مریدان
زل زدند . ناگها شیخ فرمود : پخخخخخخخخ
پس مریدان جامه ها بدریدند . نعره ها زدندی، خشتک ها دریدندی و سر به بیابان گذاشتندی

شیخ را گفتند :« وزیر مسکن گفته : نياز به مسكن از سال 92 كاهش مي‌يابد »
شیخ اندکی بیاندیشید و فرمود:

و نیاز به قبر ، افزایش...!

و مریدان های های بگریستندی و خود را جر دادندی





روزی
روزي استادی از فرنگ از شيخ ما پرسید: شما تو ایران چایی بیشتر می‌خورید یا قهوه؟
شيخنا بگفتا: چایی بیشتر می‌خوریم ولی كتابي در غايت طرز تهیۀ قهوه در کشورمان داریم که 4 جلد است و هر جلدش به چه کلفتی
برق 360ولت از سر استاد پرید و گفت: وای نام آن کتاب چیست
بگفتا: اصول کافی
پس از شنيدن اين جمله مريدان يكي در ميان خشتك به سر يكديگر كردند و سر در دیوار کوفتند

زهرا قربانی
5th September 2012, 12:50 PM
شیخ در بستر مریضی و رو به مرگ بود.
یاران را فراخواند تا فلان کتاب را برای او آورند.
مریدان گفتند: شیخا، شما که در زمره‌ی مرگ هستید، کتاب به چه کار آید؟
شیخ پاسخ داد: فلان چیز در کتاب است که نمی دانم،
بدانم و بمیرم بهتر است یا ندانم و بمیرم؟
یکی از یاران جواب داد: مگر خدا به شما علم لایتنهایی نداده است؟
چند لحظه سکوت برقرار شد. همه منتظر پاسخ بودند.
شیخ گفت: ... گشاد. نمی‌خوای از جات بلند شی، زر اضافی نزن.
یاران می‌خواستند نعره بزنند، ولی شیخ تهدید کرد اگه کسی جیکش در بیاد
با پشت دست محکم می‌زنه تو دهنش

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد