ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله ای از رم کولهاوس درباره پلان تیپ



وحید 0319
4th September 2012, 10:15 PM
مقاله ای از رم کولهاوس درباره پلان تیپ
پلان تیپ یك ابداع امریكایی است .معماری كه از هر نوع یكتایی و عنصر شاخص‌ تهی شده است. پلان تیپ به جهان جدید تعلق دارد.




http://memarinews.com/Image/News/2011/10/5975_634547931212968750_l.jpgپلان تیپ یك ابداع امریكایی است .معماری كه از هر نوع یكتایی و عنصر شاخص‌ تهی شده است. پلان تیپ به جهان جدید تعلق دارد.
اندیشه‌ی پلان تیپ شفادهنده است؛ پایان تاریخ معماری است، چیزی جز خنده‌ای بر طلسم پلان غیر تیپ نیست. پلان تیپ پاره‌ای از آرمانشهری است كه وجودش تكذیب شده آینده است.

درست همانگونه كه “ انسان سرخورده” [بی‌هویت] بر ادبیات اروپایی چنگ انداخته، ساختمان امریكایی نیز در طلب “پلان بی‌هویت” است. از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل دهه 1970، یك قرن امریكایی هست كه پلان تیپ از شكل اولیه‌ی تالار كلیسا [باسیلیكا] (خلق بی‌رحمانه‌ی فضای همكف در میان تكثیر عمودی سایت موجود) به واسطه‌ی فضای روان شاهكارهای اولیه‌ای چون ساختمان RCA (1933)- پله‌های برقی آن، آسانسورهایش، آرامش‌ ذِن مانند سوئیت‌های اداری‌اش - تا اوج مقطعی ساختمانهایی مانند ساختمان Exxon (1971) و ساختمان تجارت جهانی (73-1972) توسعه یافته است و همه‌ی این‌ها با هم گواهی بر كشف و تسلط یك معماری جدید است.(كه اغلب اعلام شده اما هرگز در مقیاس پلان تیپ صورت خارجی پیدا نكرده است

جاه طلبی پلان تیپ، قلمروهای نوینی را برای سطوح صاف و روان فرآیندهای جدید خلق می‌كند،كه در این صورت فضای ایده‌آلی برای كار می‌باشد. اما كار چیست؟

http://memarinews.com/Image/News/Rem%20Koolhas%2001.jpg

به طور فرضی محدود كننده‌ترین برنامه، حقیقتاً خام‌ترین نوع برنامه است. كار هیچ تقاضایی را ایجاد نمی‌كند. معماران پلان تیپ، راز كار را فهمیدند: ساختمان اداری اولین برنامه‌ی كاملاً تجریدی‌ را ارائه می‌دهد كه معماری خاصی را ایجاد نمی‌كند و تنها عملكرد آن، این است كه به اشغال كنندگان اجازه‌ی حیات می‌دهد. كار می‌تواند هر نوع معماری را مورد هجوم قرار دهد. جدای از این ابهام، پلان تیپ خط مشی خاصی ایجاد می‌كند.

ریموند هود، از ابداع كنندگان پلان تیپ، آن را به شیوه‌ای زیركانه تعریف كرد: “ پلان از اهمیت ابتدایی برخوردار است، زیرا تمام فعالیت‌های ساكنین بر روی كف انجام می‌شود.” (پلان تیپ سكوهای گوناگون دموكراسی قرن بیستم را فراهم می‌كند.

پلان تیپ یک معماری مستطیل شكل است؛ كه هر شكل دیگری- حتی مربع- آنرا از تیپ بودن خارج می‌كند. این پلان محصول دنیای (جدیدی) است كه بسترها بجای آنكه یافت شوند، ساخته می‌شوند.

این طرح در بهترین شکل، نوعی بی‌طرفی افلاطونی به ما می‌آموزد؛ و نقطه‌ای را كه عقل‌گرایی،‌در میان عقلانیت و كارآیی صرف و سودمندی، حالتی رمزگونه به خود می‌گیرد، نشان می‌دهد.

پلان تیپ حداقل توده‌ها را دارد؛ هر چند از آغاز ظاهر سودگرایانه‌ای در آن پنهان بود، اما در پایان عصر پلان تیپ، یعنی دهه شصت میلادی، سودگرایی به عنوان علم احساس برانگیز هماهنگی و تناسب به كار برده شد- شبكه ستونها، مدول‌های نما، تایل‌های سقف، لوازم نورپردازی، خروجی‌های الكتریكی، كف‌سازی، مبلمان، رنگ‌بندی، دستگاههای تهویه مطبوع- كه اینها فراتر از ظواهر عملی در حوزه‌ی یك واقعیت عینی و خالص می‌باشند. شما فقط می‌توانید در پلان تیپ حضور داشته باشید، نه بخوابید، بخورید، یا عشق بورزید.

http://memarinews.com/Image/News/Rem%20Koolhas%2002.jpg

پلان تیپ عمیق است. پلان تیپ فراتر از یك فرضیه‌ی ساده‌ی انسان‌گرایانه پیش می‌رود كه تنها با ظاهر [بیرون] بنا ارتباط داشته باشد- به اصطلاح واقعیت- كه شرط لازمی برای شادمانی و بقای بشر است. (اگر آن [فرضیه] درست است، پس اصلاً برای چه بسازیم؟ و به هر حال، آیا خسارتهای بیرونی- مانند سوراخ شدن لایه ازن ، كربن اشباع شده، گرم شدن جهانی- تا به حال به خوبی اثبات نشده است؟

تهویه مطبوع كه شرط اجتناب‌ناپذیر پلان تیپ است، روند تقسیم (هوا) را بگونه ای تحمیل می‌كند كه همبستگی‌های نامرئی، بخش‌های مشترک یك جاذب هوایی را كه در مجموعه ی قدرتمندی طرح شده‌ است ، توصیف می‌كند، مانند ملكول‌های آهن كه میدان آهنربایی را شكل می‌دهند. پلان تیپ به طرز شجاعانه‌ای دنیای منظم سالهای پیشین را بسط می‌دهد.

پلان تیپ غربی است. هیچ معادلی در هیچ فرهنگ دیگری مانند آن وجود ندارد. خودش به تنهایی نشان مدرنیته است. در بعد همیشه فزاینده‌ی پوسته و هسته- پتانسیل پنهان عمق- پلان تیپ برتری مصنوعی به واقعیت باقی مانده را آشكار می‌كند، چه پذیرفته بشود و چه نشود، باورهای درست تمدن غربی، به عنوان منبع جاذبه و كشش جهانی پلان تیپ وجود دارند.

http://memarinews.com/Image/News/Rem%20Koolhas%2003.jpg

پلان تیپ می‌داند كه چه چیزی را معماری اروپایی هرگز نخواهد آموخت: تناسب مدولار که در لبه ی شكست به تعویق افتاده‌ای است، عقب‌نشینی موقتی از مرزهای آشوب است.

پلان تیپ در روش مطلقاً ناشیانه‌ ی افلاطونی- اروپایی شبكه‌بندی نمی‌شود (سیستمی اخلاق‌گرایانه برای سنجش بی‌تناسبی‌ها و لذا ایجاد عدم راحتی) بلكه به عكس، از طریق توسعه‌ی اسباب ضد ایدئولوژیكی مهار می‌شود، مانند فلسفه‌ی متافیزیكی كه هاله‌ای از پیچیدگی در اطراف خود دارد و آنرا در كنار جسمی هندسی قرار می‌دهد، یا به جسمی كه ذاتاً در هم ریخته است، ظاهری مدولار می‌بخشد.
پلان تیپ خنثی است، اما بی‌نام و نشان نیست. مكانی برای عبادت است. بسیار ساده‌تر از یك صومعه، اعداد و ارقام بسیار بزرگتری را با هم وفق می‌دهد، یك كلیسای قرن بیستمی بدون اصول تعلیم.

اگرچه تأكید اصلی پلان تیپ بر انتزاع است، اما لوله‌كشی آب و فاضلاب هم وجود دارد. وجود پس‌ماندهایی كه بشر را هنوز هم مانند حیوان می‌‌نمایاند، انكار نمی‌كند.

چیدمان‌های معمارانه‌ای بدیع و خلاق در حد مینیاتور، شكل پیچیده‌ اما قابل فهمی است كه رابطه بین ناحیه‌های عالی مرتبه و نواحی ناخالص و كم اهمیت پلان تیپ را فراهم می‌آورد.


این فضاها- دستشویی‌ها، آبریزگاهها، آبدارخانه‌ها، راه‌پله‌های خدماتی،انبارها- مناطق حفاظت شده‌ای برای همه‌ی آن جنبه‌های اولیه هستند كه استثناء از آن به شیوه‌ی صریح و درست كار بستگی دارد.

پلان تیپ برای جمعیت‌ اداری، مانند كاغذ گراف برای یك منحنی ریاضی است. خنثی بودن آن‌، خصوصیاتی مانند: اجرا، رویكرد، جریان، تغییر و تحول، انباشتگی، كاهش، عدم ظهور، جهش، نوسان، شكست، تردید، تغییر شكل را به ثبت می‌رساند. پلان تیپ به سختی توانایی شخصیت بخشیدن به پس زمینه را دارد.
پلان تیپ بر تكرار- آن پلان n ام است: تیپ بودن، آنجا باید خیلی باشد- و ابهام دلالت دارد: برای تیپ بودن، باید به اندازه‌ی كافی تعریف نشده باشد. پلان تیپ حضور چیزهای دیگری را فرض می‌كند، اما در عین حال اظهار می‌كند كه تعداد دقیق آن مهم نیست.

پلان تیپ × n (تعداد طبقات)= یك ساختمان (به سختی می‌شود دلیلی برای مطالعه معماری یافت!

طبقاتی كه بوسیله‌ی آسانسورهایی به هم وصل شده‌اند و هر صدای زنگ با احتیاط، رسیدنی پایان‌ناپذیر را گوش زد می‌كند.

پلان تیپ اسطوره‌ی معمار را به عنوان سرچشمه‌ی ذخائر نامحدود یكتایی تهدید می‌كند. همانند یك صحنه‌ی جنایی، حذف همه‌ی شواهد و نشانه‌های آشكار جنایتكار، پلان تیپ را تعیین هویت می‌كند؛ موسسان آن از معماران پیشروی بودند كه به عنوان حذف كننده مطرح شدند. معماران ناشناخته‌ای- مانند بانشفت، هرسیون و آبراموتیز، امری روت- حركت‌های كم‌رنگ را چنان موفق نشان می‌دهند كه آن حركت‌ها اکنون كاملاً فراموش شده‌اند.

این معماران توانایی خلق زمین ‌های باز خود بخودی (میدان‌های حقیقتاً فرحبخش داخلی كه در دسترس هر كس در طول عمرش می‌باشد) را داشته‌اند،‌ بدین معنی كه تكمیل در كمیت- تریلیون‌ها هكتار- بیست و پنج سال، بله‌ بدون اغراق، غیر قابل تصور شده‌اند.

پلان تیپ در حالی كه با امنیت تمام در قلمرو بی‌فرهنگی پنهان شده است، در حقیقت وابستگی خود را به هنرهای دیگر پنهان كرده است: قرار دادن هسته در كف یك كشش سوپر ماتیستی دارد، پلان تیپ معادلی از موسیقی بدون آهنگ، تداوم، شعر ملموس و هنر خالص؛ معماری به منزله‌ی تكرار یك چیز است.

پلان تیپ تا اندازه‌ی ممكن خالی است: یك كف، یك هسته‌، یك محیط و حداقل ستونها. همه‌ی معماری‌های دیگر در مورد گنجایش، جا، منزل،‌ رویداد و اتفاق است؛ پلان تیپ در مورد حذف، تخلیه [عوامل كمتر در محیط داخل] و بی‌اتفاقی است.

معماری به شیوه‌ای كه هر انتخاب، راه به تقلیل راه كارها می‌برد، شگفت‌انگیز است. ضمناً بر نظامی از تصمیم‌های این و آن/ یا كه اغلب‌ ترسناك‌ و نابهنجار است،‌ دلالت دارد، حتی برای یك معمار)هم چنین است

معماری‌های دیگر از آینده پیشی می‌گیرند؛ پلان تیپ- هیچ انتخابی باقی نمی‌گذارد- آن را به تعویق می‌اندازد، آن را برای همیشه باز نگه می دارد.

تأثیر جمعی همه‌ی آن تهی بودن‌ها - این عدم تعهد سیستم گونه - به شكل متناقض نمایی متراكم است. مركز شهر امریكایی مجموعه ا‌ی بی‌روح از پلان‌های تیپ است، سلسله‌ای از ابهامات، میان تهی است.

آیا ساختمان اداری می‌تواند پیشروترین گونه‌شناسی باشند؟ نوعی گونه‌ی معكوس كه در تعریف هیچ كدام از كیفیت‌ها را ندارد؟ از اثرات پلان تیپ، به عنوان مهمترین برنامه‌ی جدید عصر مدرن، عدم برنامه‌ریزی است. پلان تیپ اصلی‌ترین جهش و تحول در یك زنجیره است كه حالت شهر را دگرگون كرده است. تمركز بر پلان تیپ، آسمان خراش بوجود آورده است: یكپارچگی بی‌ثبات؛ انباشت آسمان خراش‌ها، تنها حالت شهری “جدید”: مركز شهر، كه با تعداد و كمیت تعریف می‌شود تا شكل‌گیری فرمال ویژه‌ای. این مرکز یكتا و یگانه نیست بلكه جهانی است، یك مكان نیست بلكه یك حالت است.

پلان تیپ، تقریباً بی‌تأثیر از تنوع محلی، شهر را بی‌‌هویت ساخته است، [مانند] یك شئی غیر قابل تشخیص. پلان تیپ یك تغییر ناگهانی و بزرگ است كه جهش مفهومی را تحریك می‌كند: نوعی فقدان كمیت كه به سادگی از اندیشه‌ عقلانی جلوگیری می‌كند، یا آنرا پایمال می‌كند.

چه نوع ناامنی بحران پلان تیپ را به راه انداخت؟ از كجا فساد آ‎غاز شد؟ آیا بالاترین پیشرفت آن بود كه خنثی بودن را به گمنامی تبدیل كرد؟ آیا پلان بدون كیفیت ، انسان های بدون كیفیت خلق كرد؟ آیا فضای پلان تیپ، فضای رشد انسان را در کیسه ی پشمی خاکستری بوجود آورد؟ ناگهان، نقشه‌ی هندسی كاغذ شطرنجی را به خاطر فقدان شخصیت سرزنش كرد.

انكار اینطور بود كه پلان تیپ باعث خلل انسان‌های كاریكاتور مانند یقه سفید، عكس‌های خانواده‌های پایمان شده، اخم كرده می‌شود كه اینك- پس از 20 سال- دفاتر مكرراً به انبارهای یادگارهای شخصی و انفرادی تبدیل شده، كه همچنان حاوی مقادیر زیادی از یادگارهای زنده‌ی جان اشخاص است.
محیطی كه چیزی را تقاضا نمی‌كند و همه چیز می‌دهد، ناگهان مانند ماشین آزاردهنده ای برای غارت كردن هویت دیده شد.

در اروپا، پلان های تیپ وجود ندارد.

در قرن بیستم، معماران اروپایی‌ رویای اداره ها را تصور می‌كردند. در 1921 میس اصلی‌ترین پلان غیر تیپ را در خیابان فردریك تصور كرد؛ در 1929، ایوان لئونیدف اولین قالب اداری را برای مسكو پیشنهاد کرد، به نام خانه‌ی صنعت. مستطیل‌های آن بعنوان پلان تیپ سوسیالیستی تصور شده بود: یك ناحیه موازی كه مجددا تمام اسباب مورد نیاز زندگی روزانه را تعریف می‌كرد- استخرها، تخت‌های آفتاب گرفتن، خوابگاههای كوچك- تا چرخه‌ای فشرده‌ و بیست و چهار ساعته برای كار در جهت زندگی خلق كند و نه برای زندگی در جهت كار.

در 1970، گروه آرشیزوم پلان تیپ را به عنوان شرط نهایی تمدن(غربی)، یك آرمانشهر از هنجارها تعبیر كرد.

از آن زمان، تنها سوژه‌ی معمارانه و واقعاً جدید این قرن، به طور پایان‌ناپذیری به نام ایدئولوژی مورد نقد نامنصفانه‌ای قرار گرفته است- ساكنان آن “برده” ، محیط آن “بی‌شكل” و مجموعه‌ آن “زشت” .

اروپا از شكست فاجعه‌آمیزی در تطبیق دادن - اندیشیدن- رنج برده است. تنها گونه‌شناسی‌ای كه ظهور آن چه از لحاظ معماری و چه شهرسازی كنترل ناپذیر بود.
پلان تیپ زیرزمین را مورد تعرض و فشار قرارداده، - از پا در آوردن تكه‌های بزرگ و بزرگتر جوهره‌ی تاریخی، و مورد تجاوز و تاخت قرار دادن همه‌ی مركزها- یا آن را به حاشیه تبعید كرده است.

برای اداره‌ها ، اروپا یك پلان را تكثیر می‌كند كه از زمان رنسانس شناخته شده است: یك راهرو با اتاق‌هایی در هر دو طرفش. (آیا رابطه‌ای بین سلول شخصی و غیبت مكرر و مشهور جمعیت اداری اروپاییان غربی وجود دارد؟

اداره‌های اروپا ضعیف هستند به ضعیفی جوهره‌ی تاریخی‌شان. اروپاییان نور روز و هوا نیاز دارند، حتی یك تخمین ساده از سطح فضاهایی كه به نور گیر اختصاص یافته‌ این نیاز را روشن می‌كند. این نیاز دكورهای بسیاری را تخریب خواهد كرد تا آنها را مجدداً از وضعیت تاریخی‌شان مطمئن سازد.

جایی كه اداره امریكایی یك سری توده‌ی انتقادی را جمع می‌كند، [ مثل یك گروه، یك بلوك اداری تشكیل می‌دهد] اداره اروپایی آنها را از هم جدا می‌كند. ساده‌ است، برای اینكه تصور می شودكارهایی كه در یك سیستم اداری اتفاق می‌افتند، نامناسب هستند، ما بدیهایمان را در مقیاس كوچكتر می‌خواهیم.

مسائل معیوب و مازوخسیتی در این رابطه وجود دارند كه در مورد كمیت پایین جوهر فضا می‌باشند كه در جهان قدیم زاده شده‌اند- حتی به نام هویت.

بانك مورگان كوششی برای یک پلان تیپ در اروپا است. یك ساختمان بلند مرتبه است- بلوكی از پلان‌های تیپ. از آنجائیكه این پروژه در آمستردام و حوالی محدوده‌ی معروف برلاگ واقع شده است –تركیبی شكننده از محورها، پیوستگی‌ها، هماهنگی‌ها و كنترل‌ها- درجه توافق و تطابق اجرای وظایف شهری مشخص را تقبل می‌كند: گوشه‌ای خالی شده از تلاقی دو دیوار بلند است كه میدان مهم برلاگ و ورودی را تعریف می‌كند – حفره‌ای كه كمترین ارتباط را با درون برقرار می‌كند؛… از سوی دیگر، ساختمان به سادگی در فضای اداری خلاصه شده است. ابعاد آن بگونه‌ای انتخاب شده‌اند که قادر به ایجاد حداكثر تنوع در قرارگیری مبلمان باشیم، معرفی این ساختمان در هلند، بسیار غیر معمول بود(و سرانجام بدون استقبال). طبقه‌ای كه بالا می‌رود، شرایط مشابه سرویس‌دهی را در سرتاسر سطح توزیع می‌كند. ستونها كمترین دخالت ممكن را دارند. پلكان شیشه‌ای تنها عنصر ارتباط دهنده‌ی طبقات است. از آنجا كه این پروژه در اروپا است، یك محدودیت‌ ارتفاعی تحمیل شد.

ترجمه: ایمان رئیسی و روشنك دارابی
فصلنامه معماری و شهرسازی شماره ۷۷-۷۶

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد