نارون1
4th September 2012, 05:07 PM
زنده یاد سلمان هراتی
آن سوی قلمرو چشمهامان
درختانی ایستاده اند
هزار بار
سبزتر از این جنگل كال
بعد از این جا
اقیانوسی است
آبی تر از زلال
یله در بی كرانگی
چونان ابدیتی بی ارتحال
ای مادران شهید!
سوگوار كه اید؟
دلتنگی تان مباد
آنان درختانند
بارانند
آنان
نیلوفرانی اند
از حمایت دستان خدا برخوردار
آبی اند،
آسمانی اند
نه تو و نه من نمی دانیم
فراتر از دانایی اند
روشنایی اند
این صنوبران
اگرچه با تبر نفرت افتادند
شبانه شبنم اند
صبحگاهان آفتاب
چشمهاشان فانوسی است
در شب توفان
كه گره گرد باد را می گشاید
و لبخندشان اقیانوسی است
كه تشنگان را
بر می انگیزاند
بیرون این معین محدود
رودی از ستاره جاری است
رودی از شهید
با سكوت هم صدا شو
تا بشنوی
پشت آسمان چه می گذرد
ما زمستانیم
بی طراوت حتی برگ
آنان
در همیشه ای از بهار ایستاده اند
بی مرگ
آن سوی قلمرو چشمهامان
درختانی ایستاده اند
هزار بار
سبزتر از این جنگل كال
بعد از این جا
اقیانوسی است
آبی تر از زلال
یله در بی كرانگی
چونان ابدیتی بی ارتحال
ای مادران شهید!
سوگوار كه اید؟
دلتنگی تان مباد
آنان درختانند
بارانند
آنان
نیلوفرانی اند
از حمایت دستان خدا برخوردار
آبی اند،
آسمانی اند
نه تو و نه من نمی دانیم
فراتر از دانایی اند
روشنایی اند
این صنوبران
اگرچه با تبر نفرت افتادند
شبانه شبنم اند
صبحگاهان آفتاب
چشمهاشان فانوسی است
در شب توفان
كه گره گرد باد را می گشاید
و لبخندشان اقیانوسی است
كه تشنگان را
بر می انگیزاند
بیرون این معین محدود
رودی از ستاره جاری است
رودی از شهید
با سكوت هم صدا شو
تا بشنوی
پشت آسمان چه می گذرد
ما زمستانیم
بی طراوت حتی برگ
آنان
در همیشه ای از بهار ایستاده اند
بی مرگ