توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوال میخوام سیگاری نشم نمیتونم
ashkan
2nd September 2012, 09:26 PM
سلام
قبلا هم چالش های زیادی در مورد سربازی داشتم که یکی دو مورد رو همینجا از بچه ها سوال کردم
حقیقتا سربازی برای آدمای تنها خیلی مشکل سازه ؛ نمیدونم حرفمو چطور بگم که بی احترامی به کسی نباشه ، حس میکنم واقعا نیاز به روانپزشک دارم اما وقتی هم برای مراجعه به پزشک ندارم ، من نیاز های شخصی زیادی دارم که قبل از خدمت به هر حال با اونها کنار می اومدم و فشار روحی و جسمی کمتری روم بود ، نیازی که عمدتا جنسی هست ، اما الان که سرباز هستم نمیتونم با نیاز های طبیعیم کنار بیام ، و فشار روحی زیادی روم هست
تمسک از قرآن و دعا هم دیگه نمیتونه کمکم کنه ، هیچ رابطه ای هم با کسی ندارم و تنها گزینه ای که برای آروم شدن جلوم دارم سیگار هست اما اصلا دوست ندارم که سیگار بکشم و اگر این کارو نکنم ناخواسته گریه میکنم چون هیچ کاری نمیتونم برای آرامشم انجام بدم ، هیچ مرخصی ای برای مسافرت رفتن یا تفریح رفتن ندارم که حالو هوام عوض بشه ، حتی برای مراجعه به پزشک هم بهم وقت نمیدن ، توی پادگان تا خونین و مالین نباشی باورشون نمیشه که مشکلی داری تا برگه اعزام به پرشک بدن ...
چه راهی به جز سیگار لعنتی میتونه درد آدمی مثل منو تسکین کنه ؟
"مهدی"
2nd September 2012, 10:02 PM
یک ورزش رو انتخاب کن. منظورم اینه که مثلا بدو، یا اینکه شنا برو. جوری این کار رو بکن که انرژی اضافه درون بدنت تخلیه بشه.......
هر موقع خواستی سیگار بکشی جاش بدو.........با بیشترین سرعتی که میتونی.
Rez@ee
2nd September 2012, 10:03 PM
سلام.
قبول دارم در شرایط سختی قرار دارین.ودرست کنار اومدن با سختی هاس که ادم رو ادم میکنه.
نیاز های جنسی خیلی طبیعی ان و به خاطرشون باید خدا رو هزار بار شکر کرد.
خدا برای تمام نیاز های ما مجرای درستی هم قرار داده تا اونا رو بر اورده کنیم.
وفکر می کنم سرکوبش یا ارضای نادرستش ،پیامد های ناخوشایندی داشته باشه.
Rez@ee
2nd September 2012, 10:13 PM
من هم کنترل افکار رو پیشنهاد میدم .
نیاز به یه تصمیم محکم دارید.
باید با خودتون کار کنید.تمرین کنید.
بهتره با نیاز های جنسی تون کنار بیاین وبرای اداره اونا هم برنامه داشته باشین.
بهترین روش حذف محرک هاس.
سعی کنید تنها نمونین.دوستای خوب این مواقع کمکن.
همونطور که اقای زمانی گفتن ورزش خیلی کمکه.
به نظر منم این موضوع کاملا در روان وافکار ریشه داره.
پس افکارتون رو تحت کنترل بیارین.
Sookoot
2nd September 2012, 10:26 PM
خوشبختانه فعلا سیگاری نیستی ، پس میتونی سیگاری نشی !
ولی واقعیت اینه که !
چه راهی به جز سیگار لعنتی میتونه درد آدمی مثل منو تسکین کنه ؟
برای یه سیگاری هیچ چیزی جای سیگار رو نمیتونه بگیره
yas-90
2nd September 2012, 10:32 PM
سلام دوست گرامی
یکسری کارها هست که میشه انجام داد.همچنین یه سری مواد غذایی و داروهای گیاهی هم که کاهنده میل جنسی عستند میتونه کمک کننده باشه
در هر صورت عبادت رو فراموش نکنید چون به خودی خود خیلی میتونه کمک کننده باشه.....خوندن دعا و حتی مواقعی آیات قران.......میتونید برای گذران وقت حتی روی معنی آیات و تفاسیر اون فکر کنید............میتونید گاهی روزه بگیرید...البته نه روزه به این معنی که غذا نخورید چون اونموقع تلف میشید......میتونید روزه اخلاقی بگیرید
یه سری کارها رو میتونید انجام بدید و یه سری شرایط که میتونید تغییر بدید:
اول محیط:
از افرادی که بیشتر روی این موضوعات بحث میکنن بهتره دوری کنید.
سعی کنید کمتر تنها باشید که به نظر تو محیط سربازی، شاید برای تنها بودن زیاد وقت نداشته باشید.
فکر تون رو منحرف کنید.....میتونید به مسائل دیگه فکر کنید
سعی کنید محیط خوابتون گرم نباشه چون میتونه محرک باشه
بهتره لباستون تنگ نباشه
روی شکم نخوابید.....تا وقتی هم که واقعا خوابتون نمیاد تو رختخواب نرید............البته نمیدونم تو اون مکان چنین امکانی هست یا نه
غذاهای محرک مصرف نکنید.....خرما، فلفل، ادویه جات، پیاز و تخم مرغ و غذاهای پر چرب ...کلا غذاهای محرک و گرم رو کمتر مصرف کنید(البته اینم بگم در صورت استفاده زیاد از این موارد اثر عکس دارن و کاهنده میل جنسی هستن)....بهتره قبل از خواب خیلی مایعات مصرف نکنید...همچنین با شکم پر(که واقعا نمیدونم به شما غذای درست و حسابی میدن یا نه)نخوابید.
ورزش کنید.....دویدن میتونه در مواقعی هجوم این افکار مفید باشه
برای اوقات بیکاری برنامه تنظیم کنید و خودتونو ملزم به انجامش کنید.....مطالعه کتاب هم میتونه خیلی کمک کننده باشه
هر وقت این افکار سراغتون اومد سریع تغییر مکان بدید و وارد جمع بشید.
داروهای گیاهی و یا غذاهای کاهنده میل جنسی:
عدس(روزانه).....گشنیز(روزانه). ....... انار ترش........ترنج ( بالنگ )...........تخم یا میوه پنج انگشت(2 تا 4 گرم)طرز تهیه : مقدر فوق را که قبلا کوبیده شده باشد در یک لیوان آب جوش ریخته مدت نیم ساعت باقی بگذارید تا دم بکشد سپس آنرا صاف كرده روزی سه بار هر بار یک فنجان میل کنید.
تخم سداب ....مقدار مصرف : 0/5 تا 1 گرم ..........طرز تهیه : مقدر فوق را که قبلا کوبیده شده باشد در یک لیوان آب جوش ریخته مدت نیم ساعت باقی بگذارید تا دم بکشد سپس آنرا صاف كرده روزی سه بار هر بار یک فنجان میل کنید .
اینا رو هم پیدا کردم:
.ليسوريس: اين گياه شيرين در صنعت شيرينيپزي مورد استفاده قرار ميگيرد. اين گياه چون سطح تستوسترون را كاهش ميدهد كاهنده ميل جنسي هم در زنان و هم در مردان است.
2.سويا: سويا يكي از مواد غذايي طبيعي غني از ريزمغذيها است. اين دانه گياهي منبع خوب پروتئين، قند، چربي، ويتامينهاي a، b، پتاسيم، كلسيم، منيزيم، زينك و آهن است و به شكلهاي گوناگوني از جمله شير سويا در بازار موجود است. با وجود تمامي فوايد مصرف بالاي آن ميتواند ميزان هورمون تستوسترون را در بدن كاهش دهد.
3.مانت:مانت يك گياه دارويي بسيار مشهور است كه براي سيستم دستگاه گوارش مفيد است. از اين گياه معمولا براي معطر كردن بستنيها و انواع شكلاتها و آدامسها بهره ميبرند. اما در عين حال كه شكلاتهاي حاوي اين گياه ميتواند دهان شما را خوشبو كند بر ميل جنسيتان تاثير گذاشته و آن را كاهش ميدهد.
4.كينين: اين تركيب خوشبوكننده كه در تهيه نوشيدنيها استفاده ميشود كاهنده ميزان تستوسترون است. اين تركيب مزه تلخي به نوشيدنيهاي گازدار ميدهد و در مواجهه با اشعه ماوراي بنفش قابل مشاهده است.
5.كورنوفلاكس :كورنوفلاكس كه از ذرت، شكر و ويتامين تهيه شده و همراه با شير مصرف ميشود همخواني خوبي با ميل جنسي ندارد.
.
.
.
.
.
در آخر باید بگم قرار نیست این غریزه از بین بره اما این روش ها برای کنترل بهتر ارائه شدن.در هر صورت باید بتونید بین باورها و اعتقادات و غرایضتون تعادلی برقرار کنید تا کمتر دچار مشکل بشید
غلیان این غرایض هر چند کاملا طبیعیه اما گاهی باعث یه جنگ درونی میشه که بیشترین عامل کمک کننده دوری از محیط ها و افراد و شرایط تحریک کننده ست و کنترل افکار......پیروز باشید
داداشی
2nd September 2012, 10:58 PM
سلام عزیز
دوستان همه چی رو گفتند
فقط خودتی و خودت
خودت باید بخوای و هر وقت به این باور رسیدی که انسان میتواند دیگه هیچی جلوت نیست.
حتی اگر هیچ چیز برای آدم نمونه مطمئن باش سیگار انتخاب نیست
سیگار درد رو تسکین نمیده
سیگار اعصاب را روان نمیکنه
سیگار کلاس نیست
سیگار جز اینکه ضرر داره یه ضرر دیگه هم داره.
سیگار پول خوره داره، سیگار بستگانت رو ناامید میکنه
سیگار دل کسی که دوسش داری و دوست داره رو میشکنه.
فقط و فقط و فقط باور خودت هست .
دوستان ، بنده حقیر هر چی بگیم اگر خودت نخوای هیچ اثری نداره.
سیگار اصلا در حدی نیست که برای تو انتخاب باشه
اگر سیگار رو انتخاب میبینی الانت رو نگاه نکن به چند سال بعدت و تمام عزیزانت فکر کن.
ashkan
3rd September 2012, 03:38 AM
الان ساعت 3/30 صبحه کم کم دارم میرم پادگان
صحبت هاتونو خوندم و ازتون ممنونم ، راستش دوستای سیگاری میگن مشروب بخور اما من اونو حروم میدونم و نمازمو باطل میبینم ... یکی از بچه ها میگه سیگار تلقین هست اما من امتحانش کردم و دیدم واقعا دردمو تسکین میکنه ! الان هم قصدم این بود که بکشم اما این کارو نمیکنم
خوردن موادی که دوستمون گفت هم تاثیری نداره ، من به اورولوژیست مراجعه کرده بودم و بهم قرص ضد افسردگی داد و روانشناسا میگن که عشق طولانی مدت من باعث این اختلال میشه چون هر روز عشق تو سینم میجوشه اما باز هم تنها هستم ؛ هرگز هم نمیتونم استمنا کنم چون این کار عصبی ترم میکنه .
توصیه یکی از بچه ها دویدنه ، خوب من تو پادگان تا دلت بخواد در حال دویدن و ورزش هستم ، طوری که توی 2 ماه 10 کیلو لاغر شدم ، و سر پست نگهبانی مجبورم که تنها باشم ...
هر راهی که فکر کنید و تحقیق کنید رو رفتم که آخرش به بن بست ختم میشه ، آخرش میشه سیگارو بننگ و مشروب ... اما من باید در برابر اینا هم مقاومت کنم ، من بخاطر عشقم کلی سختی کشیدم و از خیلی گناها دوری کردم ، نمیخوام دود باعث بشه که زندگیمو خراب کنم ...
فکر کنم بهترین راه اینه که دعا کنید من به عشقم برسم [shaad]
الان می رم پادگان و فردا بر میگردم فعلا در پناه خدا
Rez@ee
3rd September 2012, 08:48 AM
الان ساعت 3/30 صبحه کم کم دارم میرم پادگان
صحبت هاتونو خوندم و ازتون ممنونم ، راستش دوستای سیگاری میگن مشروب بخور اما من اونو حروم میدونم و نمازمو باطل میبینم ... یکی از بچه ها میگه سیگار تلقین هست اما من امتحانش کردم و دیدم واقعا دردمو تسکین میکنه ! الان هم قصدم این بود که بکشم اما این کارو نمیکنم
خوردن موادی که دوستمون گفت هم تاثیری نداره ، من به اورولوژیست مراجعه کرده بودم و بهم قرص ضد افسردگی داد و روانشناسا میگن که عشق طولانی مدت من باعث این اختلال میشه چون هر روز عشق تو سینم میجوشه اما باز هم تنها هستم ؛ هرگز هم نمیتونم استمنا کنم چون این کار عصبی ترم میکنه .
توصیه یکی از بچه ها دویدنه ، خوب من تو پادگان تا دلت بخواد در حال دویدن و ورزش هستم ، طوری که توی 2 ماه 10 کیلو لاغر شدم ، و سر پست نگهبانی مجبورم که تنها باشم ...
هر راهی که فکر کنید و تحقیق کنید رو رفتم که آخرش به بن بست ختم میشه ، آخرش میشه سیگارو بننگ و مشروب ... اما من باید در برابر اینا هم مقاومت کنم ، من بخاطر عشقم کلی سختی کشیدم و از خیلی گناها دوری کردم ، نمیخوام دود باعث بشه که زندگیمو خراب کنم ...
فکر کنم بهترین راه اینه که دعا کنید من به عشقم برسم [shaad]
الان می رم پادگان و فردا بر میگردم فعلا در پناه خدا
خوش به حال عشقت که تو به خاطرش همه چی رو تحمل میکنی.
پس ان شاء ا... بعد از اتمام سربازی همه شام عروسی افتادیم دیگه.[labkhand]
همونطور که جناب سکوت گفتن شما سیگاری نیستی وسوار بر افکار خودتی.
یه ادم ضعیفم نیستی که با سختی بشکنی.
خوشحالم که شما به مذهب اعتقاد داری یقین میدونم خدا دستتون رو رها نمی کنه.
بهتون تبریک میگم.[golrooz]
ی وقتایی صحبت کردن وهم فکری کردن به ادم خیلی کمک میکنه.
غزل بارون
3rd September 2012, 08:49 AM
سلام دوست عزیز و قدیمی من.امیدوارم وقتی این نوشته رو میخونید کمی روتون تاثیر بذاره.آقا اشکان یه چیزی هست وباید باورش داشته باشی اگر قلبت داره به خاطر وجود کسی میزنه و عاشق کسی هستی و این سربازی رو به خاطر وجود اون فرد رفتی سعی کن زمانایی که نامید هستی به عشقت فکر کنی و به یاد بیاری اگر دوستش داری پس نباید کاری کنی که نامیدش کنی حتی اگر نمیدونه دوستش داری یا حتی اگر جلوی عشقتون سنگ بزرگی هست ولی یادت باشه در این شرایط هست که یا میتونی رو سفید بیرون بیای ویا...
پیشنهاد خواهرانه من به شما اینه تمرکز کن روی سربازیت و به عشقت تا نیرو بگیری هروقت نیازهای جنسی داشت بهت غلبه میکرد یادت بیار که اون خانوم در دوری شما بهت اعتماد داشته و داره پس در خفا به سمت سیگار و مشروب نرو وجدان درد میگیری بعدها.فکر کردن به کسی که آدم عاشقشه گاهی چنان باعث نیرو و انرژی دادن به فرد میشه که یادش میره چه کارهای خطایی میخواد بکنه.در پادگان ازت کار میکشن درست ولی زمانایی که تمرینی ندارید و سر پست نیستی کمی برو هواتو عوض کن کمی نرمش کن به آسمون آبی خدا نگاه کن یه نفس بلند بکش و بگو من تلاشمو میکنم به عشق کسی که دوستش دارم .اگر تاثیر نداشت دوش آب سرد بگیر خیلی مفیده سرمای آب خیلی حال آدمو خوب میکنه
sare*
3rd September 2012, 09:38 AM
چه بر و بچ باحالی ازتون خوشم اومد
چه خوب کمک کردین................؟!
و اما شما اقا اشکان شاید چون دیگه خسته شدید میگید همه اینا رو امتحان کردید و فایده نداره و جواب نمیده
از مرخصیتون استفاده کنید و ..........
و اینکه دوستان گفتن کنترل و سیطره بر افکارتون واقعا موثره
همه حرفا زده شده به هر حال این خود شمایی که باید وا3 خودت کاری کنی تا از جوی که نا ارامت میکنه بیرون بیای
کاش یه بار دیگه مطالب یاس خانم رو باز خوانی کنید رو هر موردش که رد میشید با فکر..........
ایشالله که حله....
عرفان سلیم زاده
3rd September 2012, 10:23 AM
خب اگه نمی تونی فرار کن!
اگه من بودم سعی می کردم از استرسم فرار نکنم.
تو میدونی چرا استرس گرفتی و ناراحتی.
به خدا هیچ چیز مثل حل کردن یک مشکلی که ناراحتت کرده نمیتونه آرومت کنه.
هر کی گفته الکل، سیگار، مواد مخدر و روان گردان مشکلات ادم رو حل می کنه زر مفت زده و خودش هم پشیمونه.
با خودت کنار بیا و مشکلت رو حل کن این تنها راه خلاصی از ناراحتیه.
shiny7
3rd September 2012, 11:00 AM
خب اگه نمی تونی فرار کن!
اگه من بودم سعی می کردم از استرسم فرار نکنم.
تو میدونی چرا استرس گرفتی و ناراحتی.
به خدا هیچ چیز مثل حل کردن یک مشکلی که ناراحتت کرده نمیتونه آرومت کنه.
هر کی گفته الکل، سیگار، مواد مخدر و روان گردان مشکلات ادم رو حل می کنه زر مفت زده و خودش هم پشیمونه.
با خودت کنار بیا و مشکلت رو حل کن این تنها راه خلاصی از ناراحتیه.
کاملا موافقم!!به نظر من اول از همه باید از کسایی که دور و برت رو گرفتن و این حرفا رو تو گوشت می خونن دوری کنی!این افراد دوستای شما نیستن بلکه یه سری مزاحمن که خواسته یا نا خواسته دارن زندگی و جوونی و آینده شما رو نابود می کنن!من خودمم الان با کسی همین مشکلو دارم البته یکم سطحی تر...و کاملا حال اون دختر خانومی که به شما دل بسته رو می فهمم!من دارم تلاش می کنم اون شخص رو از گرفتار اومدن به دود و دم نجات بدم...فرق من و اون دختر خانوم اینه که من از جریان مشکلش خبر دارم ولی اون دختر خانوم از مشکل شما ظاهرا خبر نداره!پس اوضاع بدتر می شه اگه از اطمینان اون به خودتون سو استفاده کنین...به همون عشق پاکی که بین شما دوتاست قسمتون می دم...دور شید از آدما و افکاری که هیچ سودی براتون ندارن فقط باعث خراب شدن زندگیتون می شن...خواهش می کنم!!!!!!!!!!
shiny7
3rd September 2012, 11:04 AM
نذارید ادامه دادن این افکار و کارها باعث شکستن دل عزیز ترین کس شما بشه که به گفته خودتون برای رسیدن بهش خیلی سختی کشیدین!!!
با خودتون فکر کنید...یه باکس سیگار ارزشش چقدر بیشتر از عشق و جوونی و آینده شما می تونه باشه؟؟؟؟!!!!جز اینکه با دود شدن خودش زندگی شما و اون دختر خانوم رو هم می سوزونه و دود می کنه!!!!
BaAaroOoN
3rd September 2012, 03:38 PM
سلام به دوستمون آقا اشکان
اگه کسیو که دوسش داری،اون هم دوست داشته باشه
بهههههترین راه فک کردن به آینده ای هست که در انتظارته.این کار آرومت میکنه
اگه بخوای،میتونی به کارهایی که میخوای در آینده انجامشون بدی فکر کنی
وبراشون برنامه ریزی کنی دوست من[shaad]
با این کار،جلو هم میفتی
به اعتقاداتت استوار باش و به حرف های کسانی که میخوان عقیده های نادرستشونو به تو پیشنهاد کنن نه بگو
چیزهایی مث مشروب و سیگار نه تنها آرومت نمیکنن بلکه درآینده خانواده و دوست دارانت رو از تو دور میکنه
نارون1
3rd September 2012, 03:49 PM
ببینین باید واقعیت رو دید ......شما هنوز جوونید ، و ممکنه تو شرایطی سخت تر از این قرار بگیرین در آینده......
نمیشه هروقت با مشکلی برخورد کردید راههایی برای رسیدن به آرامش کاذب رو انتخاب کنید که اثرات لحظه ای دارن ولی دوباره روز از نو روزی از نو.......
وقتی بدنتون نسبت بهش مقاوم بشه دیگه ترک کردن سخت میشه و به نوعی باید تعدادش رو بیشتر کنین ......یه وقت میرسه میبینین این خودش یه مشکل بزرگه چه طور از این خلاص بشم
اگه شما بتونین با این مشکلات مبارزه و مقاوت کنین ، میتونین به همسرتون ثابت کنین میتونین از پس مشکلات بربیاین .......اونم از وجود شما احساس غرور میکنه
این شیرینی هست که پایدار میمونه ...... سختیش همون چندوقته ولی زندگی شما یک عمره .....
به آینده فکر کنین .....[golrooz]
ashkan
4th September 2012, 02:59 PM
من همیشه تنها هستم ، نسبتا میشه گفت هیچ دوستی توی زندگیم ندارم ، نه اینکه فکر کنید با کسی در ارتباط نیستم ، اما مثل بیشتر همسنو سال هام رفتار نمیکنم و همیشه توی خلوت خودم هستم ، حدودا 21-22 سال سن دارم و نمیشه گفت که توی زندگی سختی های زیادی کشیدم چون همیشه از زندگیم راضی ام و خدارو شکر می کنم ، نسبتا هم آدم صبوری هستم و هر فشاری رو تحمل می کنم .
همدم همیشگی من کاغذ و قلم هست و هر موقع که تنها هستم و دلم میگیره ، می نویسم ، مینویسم به امید اینکه یه روز یکی نوشته هامو میخونه ، دلم آروم میگیره که توی تصوراتم خواننده های نوشته هامو میبینم ، این عادت هم نشات گرفته از دل نوشته هام برای عشقم هست ، چند سالی هست که همیشه توی یه وبلاگ برای عشقم مینویسم و آروم میشم ، اونم گاه گداری میاد و میخونه ...
قبلا هم همین فشار های روحی روم بود ، همیشه موقع خواب انقدر دلم میگرفت که بیدار میشدم و میشستم و دلنوشته هامو تایپ میکردم یا توی اینترنت چرخ میزدم ، اگر ثابت میموندم احساس خفقان شددی میکردم ، حالا که سرباز شدم ، سر پست ها هیچ امکاناتی ندارم ، حتی تا یه مدت پیش خودکار هم نمیتونستم با خودم ببرم ، اما الان دزدکی با خودم میبرم و با نوشتن کمی آروم میگیرم ...
سر یکی از پست های نگهبانی خیلی دلم گرفت و با حالت کودکانه ای گریه میکردم ، باید اینو هم بگم که خجالت نمیکشم ازینکه بگم گریه کردم ، چون من همینی ام که هستم ، انقدر به خودم اعتماد دارم که این حالت رو ناشی از ضعف مردونگی ندونم ، به کارم فکر میکردم به خونه ای که هنوز نساختم به خدمتی که هنوز تموم نکردم و درس هایی که باید ادامه بدم ... به اینکه خودم یک تنه باید از پس همه اینها بر بیام و تکیه گاهی برای خودم ندارم ...
ولی هستند کسایی که بد تر ازین بودن یا مثل خودم هستن ، اگر توی دلشون بری میبینی همشون غم دارن و شاید حرفاشون عینا" مشابه حرف های من باشه
اینو میخوام بگم که اون لحظه خدارو از ته دل صدا کردم ، و به وضوح صدای خدارو رویذهنم تجسم کردم که باهام صحبت میکرد و راه حل هایی رو بهم ارائه کرد که توی تهیه خونه و رونق شرکتم و درس هام 100% کمکم میکنه ، اما این راه حل ها تخیلی و رویایی نیست ، هم زمینه قدم گذاشتن توی این راه فراهم هست و هم پتانسیل فردی پس سعی کردم هر وقت دلم میگیره با خدا صحبت کنم و صداشو بشنوم ...
اما یه سری اختلال فکری باعث شد که گاهی وقتا اصلا نتونم فکر کنم ، نه به عشق نه به خدا نه ذکر گفتن ... نمیدونم چرا اینجوری شد و فقط شهوت به سراغم اومد ، و تنها کاری که از دستم بر میومد این بود که بگم یه نخ سیگار دست من بدید چون نه قدرت فکر کردن داشتم و نه انگیزه ای برای فرار از هوس ، الان که دارم مینویسم حالم خوبه چون دور و اطرافم شلوغه ، اما وقت تنهایی ، من " من " نیستم
shiny7
4th September 2012, 03:12 PM
کاش همیشه همین طور آروم و خوب بمونید!سعی کنید از تنهایی هایی که افکار نادرست رو به سمتتون می کشونه دوری کنید...خوب به صداهای اطرافتون گوش بدین...صدای خدا رو هم می شنوین!!!مثل قبلا که می شنیدین!همون طور که yas-90 عزیز گفتن عبادت کنید...یه آدم با تجربه و دنیا دیده پیدا کنید و باهاش درد و دل کنید...نیمه پر لیوانو ببین!الان یه عالمه جوون ایرونی که عضو این سایتن و تاپیک شما رو خوندن براتون و برای حل شدن مشکلتون دارن دعا می کنن!!![golrooz]پس تنها نیستین!
ashkan
4th September 2012, 03:33 PM
اره حق با توئه
اصلا دلیل اینکه اینجا مشکلمو گفتم همین بود که با چند نفر صحبت کنم
حالا کسی از دوستا نیست که سیگارو ترک کرده باشه تا ببینم چطوری فکرشو ازین مساله آراد کرده که بدون سیگار میتونه آروم بشه ؟
mamadshumakher
4th September 2012, 04:00 PM
اره حق با توئه
اصلا دلیل اینکه اینجا مشکلمو گفتم همین بود که با چند نفر صحبت کنم
حالا کسی از دوستا نیست که سیگارو ترک کرده باشه تا ببینم چطوری فکرشو ازین مساله آراد کرده که بدون سیگار میتونه آروم بشه ؟
سلام اقا اشکان عزیز.داداش من همسن خودتم.و همینطور خیلی های دیگه همسن ما هستن.یکی وضعش خوبه.یکی تامینه.یکی بیپوله.یکی خانواده نداره.یکی مریض,یکی خانواده داره پول داره اما دل خوشی نداره.یکی ازدواج کرده و ..... همه ی ما داریم زندگی میکنیم.و هر کدوم تجربه ی متفاوتی داریم.اما چیزی که مهمه اینه که فکر نکنی سخت ترین زندگی و امتحان و سخترین حالت واسه توئه.
فکر نکنی دیگران حالت های سخت نداشتن.
چیزی که مهمه اینه که هر کسی سعی کنه با توکل بر خدا بر شیوه ی امتحان زندگی خودش غلبه کنه.
حتما این حس رو تجربه کردی که سخت ترین سختیها فقط با لحظه ی اول شادیها از بین میرن.و بقیه ی شادیها به طور خالص واست دلگرمی میارن.پس بخند و امیدوار باش که روزی به شادی میرسی و همون لحظه ی اول تمام این سختیها رو فراموش میکنی.
من مطمئنم چند وقت دیگه به چیزایی که الان بهش میگی مشکل میخندی.ولی اگه ببازی و تحمل نکنی مطمئن باش به چشم خودت پسرفتتو میبینی.
درباره ی سیگار:
خودت گفتی شراب نمیخوری چون حرامه.و نمازت قبول نیست.
نماز رو واسه شکر گزاری و یاد خدا میخونی.
خودتم که میگی زندگی خوبی داشتی.
پس چطور امکان داره که این فرد سیگار بکشه و به جسمی که خدا بهش داده صدمه وارد کنه؟مگه جسمتو جزء نعمات خدا نمیدونی؟
مگه به خاطر سلامتیت از خدا سپاس گذار نیستی؟
و یه چیز دیگه که میدونم از پسش بر میای.یعنی میدونم که به این حد رسیدی:از مردم عادی دوری کن و قلبت رو پر از ایمان و اعتقاد کن که باور داشته باشی خدا ناظر اعمالته.
اگه باور داشته باشی خدا ناظر اعملت هست و باور داشته باشی جنبش هر جنبنده ای بدست خداست من بهت قول میدم تمام غمهای عالم هم ناراحتت نمیکنه.چه برسه کمی شهوت.
«وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُم یعنی: و شیطان، هنگامی که کار تمام میشود، میگوید: «خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید!
ببخشید زیاد حرف زدم.
Rez@ee
4th September 2012, 10:01 PM
اقا اشکان برای ترک این عادت ،اول باید با خودتون کنار بیاین.
باید دلایل کافی وانگیزه لازم رو درخودتون ایجاد کنید.
مهمترین انگیزه به نظرم سلامتی خودتونه.برای لذت بردن از تمام لذایذ حلال زندگی شما باید سلامت باشی.
شما خیلی جوونی وحیفه که سلامتی خودتون رو در معرض خطر قرار بدین.
انگیزه های بعدی شما هم عزیزانتون هستن که حتما قلبشون برای شما می تپه.
بعد فکر کنم نزدیکانتون رو در جریان ترکتون قرار بدین.حمایت اونا خیلی می تونه کمک کنه.وعامل بازدانده بسیار خوبی هم هست.
اون لحظه ای که به شدت احساس نیاز کردین ،کشیدن سیگار و عقب بندازین.این مرحله مهمیه.
یعنی شما تونستی یه گام مهم برداری.همینطور ادامه بدین . اینبار بیشتر به تاخیر بیاندازید.مرحله بعد نصف سیگار و....
فکر می کنم حتما باید یه جایگزین مناسب پیدا کنین.
میشه هر عادت نامناسب رو با یه رفتار مناسب جایگزین کرد.مثل ورزش .یا همون نوشتن که در موردش حرف زدین.
اینطور که مطالعه کردم بعضی از غذا ها در بد طعم شدن سیگار موثرن .مثل میوه وسبزی تازه اب وابمیوه طبیعی.شیر وماست.حتما مصرفشون رو توی برنامه قرار بدین.
غذاهای چرب ونوشابه های گازدار نتیجه عکس دارن.
اون مواردی که به شما استرس وارد میکنن رو از خودتون دور کنید.خودتون رو مشغول کنین تا احساس افسردگی نکنین.
حتما توی این مدت از بادام انجیر خشک و کشمش استفاده کنین.ادامس جویدن هم خوبه.
در طول روز با خودتون صحبت کنین .به خودتون تلقین کنین که موفق می شین.
توکل به خدا رو فراموش نکنین .حتما با خدا توی این مورد قرارداد ببندین.ازش کمک بخواین.
به خدا اعتماد داشته باشین .دستتون رو از توی دست خدا بیرون نکشید.[golrooz]
ستیزنده
4th September 2012, 11:16 PM
دوست عزیز
خب دوستان زیاد راهکار پیشنهاد کردن اما من چیزیو ک دیدم میگم:
جوونی بود با شرایط شما و داشتن عشقی صبورانه ,ب قول خودش, برای فرار از تنهایی هاش ب سیگار پناه اورد و حالا عشقشو برای همیشه از دست داده و بازم تنهاس تنها همدمش همون سیگاره
اون برای رسیدن ب عشقش خیلی زحمت کشید,اما خودش هم همرو تباه کرد
پس هرکاری میکنی این سیگار لعنتیو بزار کنار و سمتش نرو
ب خودت و عشقی ک داری ایمان داشته باش,
الهی درست شه
[shaad]
ashkan
6th September 2012, 12:57 PM
مرسی دوستای عزیز
خلاصه هر طور شد سمتش نرفتم و نذاشتم که سیگار برام عادت بشه ، البته هیچ وقتم برام عادت نشده بود به قول معروف حالت تفننی داشت که اونم نذاشتم ادامه پیدا کنه و ایشالا به لطف خدا همین روند ادامه پیدا میکنه
حتی دوست ندارم یه همچین اسمایلی رو توی سایت ببینم > smilee_new2 (10)
shiny7
6th September 2012, 02:39 PM
ما همه پشتتیم اشکان عزیز!ما به کارت...به قدرتت ایمان داریم...موفق می شی!!![golrooz]
*alien*
6th September 2012, 04:21 PM
تقریبا نظرات دوستان روخوندم
راهکارهای خوبی پیشنهاد دادند
به راهکاراشون عمل کنید امیدوارم نتیجه ی مطلوبی بگیرید
برادرمن بخند تا دنیا به روت بخنده
هرچی زندگی رو به خودتون سخت بگیرید سخت میشه براتون.
شما فقط لازمه زیان های سیگار را مطالعه کنید دیگه طرفشم نمیرید
ashkan
27th September 2012, 03:22 PM
خدارو شکر ازون خراب شده اومدم بیرون !
مثلا از نظر امنیتی مشکل داره ! بهتره هیچی نگم اصلا ...
منتقل شدم فرودگاه مهراباد ، انقدر جام عالیه که اگر 10 تا سیگاری بیارید اونجا ترک میکنن ! چه برسه که خودم بخوام بِکشم ، نه صبح گاه داریم نه امار داریم نه گیر دادن به لباس و ... نه دژبان کاری با ما داره نه ... حتی واسه درجه دار ها هم احترام نمیذاریم ، یعنی خودشون گفتن نیازی نیست ، همیشه هم با ماشین مناسب توی تهران در حال رانندگی ، یه روز در میون هم مرخصی ...
انقدر خوبه که اگر 6 ماه اضافه خدمت هم بخورم ناراحت نمیشم !
از کمک دوستای عزیز ممنونم ، واقعا دوران بدی که توی اون مکان سخت خدمت میکردم هیچ وقت از ذهنم خارج نمیشه ، واقعا حیف که گفتنش مسئولیت داره وگرنه میگفتم چی کشیدم و چیا دیدم ... خدارو شکر که دیگه راحت شدم و ایشالا همینجور خدمت سربازی رو تموم کنم ...
هر کی خواست سیگاری شه به خودم بگه آدمش میکنم [cheshmak][nishkhand]
Rez@ee
27th September 2012, 06:21 PM
فراموش نکنین تاریک ترین وقت شب ،نزدیک ترین وقت به طلوع خورشیده.
این جمله ای بود که دفعه قبل می خواستم براتون بذارم ،گفتم شاید فکر کنید شعار میدم .
من اینو دیدم که هروقت خدا سختی به ادم میده بعدش همه ارامشه وارامش.
امیدوارم هرچی براتون رقم میخوره سرشار باشه از ارامش.
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.