توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : Evanescence (مـــــــرگ تدريجــــــي)
باستان شناس
1st September 2012, 09:39 PM
I''m so tired of being here
از بودن در اینجا خسته شدم
Suppressed by all my childish fears
تحت فشار ترسهای کودکانه قرار گرفتم
And if you have to leave, I wish that you would just leave
اگه مجبوری ترکم کنی، آرزو می کنم که هرچه زودتر بری
Your presence still lingers here
چون وجودت رو هنوز اینجا احساس می کنم
And it won''t leave me alone
و من رو تنها نمیگذاره
These wounds won''t seem to heal
به نظر نمیاد که این زخمها خوب شدنی باشن
This pain is just too real
این درد خیلی کاریه
There''s just too much that time cannot erase
اینقدر کاریه که زمان هم نمیتونه اون رو خوب کنه
ادامه......
باستان شناس
1st September 2012, 09:40 PM
When you cried I''d wipe away all of your tears
وقتی گریه می کردی اون من بودم که اشکهات رو پاک می کردم
When you''d scream I''d fight away all of your fears
وقتی جیغ می زدی اون من بودم که با ترسهات می جنگیدم
And I held your hand through all of these years
این من بودم که این همه سال دستت رو می گرفتم
But you still have all of me
با این همه، هنوز با تمام وجود مال تو هستم
ادامه...
باستان شناس
1st September 2012, 09:42 PM
You used to captivate me by your resonating light
عادت داشتی من رو مجزوب نورهای طنین اندازت کنی
Now I''m bound by the life you left behind
ولی حالا محسور زندگی شدم که تو برام به جا گذاشتی
Your face it haunts my once pleasant dreams
صورتت تمام رویا های من رو شکار می کرد
Your voice it chased away all the sanity in me
صدات عقل و هوشم رو از من می گرفت
These wounds won''t seem to heal
به نظر نمیاد که این زخمها خوب شدنی باشن
This pain is just too real
این درد خیلی کاریه
باستان شناس
1st September 2012, 09:44 PM
There''s just too much that time cannot erase
اینقدر کاریه که زمان هم نمیتونه اون رو خوب کنه
When you cried I''d wipe away all of your tears
وقتی گریه می کردی اون من بودم که اشکهات رو پاک می کردم
When you''d scream I''d fight away all of your fears
وقتی جیغ می زدی اون من بودم که با ترسهات می جنگیدم
And I held your hand through all of these years
این من بودم که این همه سال دستت رو می گرفتم
But you still have all of me
با این همه، هنوز با تمام وجود مال تو هستم
باستان شناس
1st September 2012, 09:46 PM
I''ve tried so hard to tell myself that you''re gone
خیلی سعی کردم به خودم بقبولونم که تو رفتی
But though you''re still with me
ولی اگر چه هنوز با منی
I''ve been alone all along
من همیشه تنهای تنها بودم
باستان شناس
1st September 2012, 09:48 PM
When you cried I''d wipe away all of your tears
وقتی گریه می کردی اون من بودم که اشکهات رو پاک می کردم
When you''d scream I''d fight away all of your fears
وقتی جیغ می زدی اون من بودم که با ترسهات می جنگیدم
And I held your hand through all of these years
این من بودم که این همه سال دستت رو می گرفتم
But you still have all of me
با این همه، هنوز با تمام وجود مال تو هستم
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.