PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شیطان و نمازگزار



master_mind
30th August 2012, 10:13 PM
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباس‌هایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.مرد لباس‌هایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد!او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباس‌هایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.مرد پاسخ داد: من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.مرد دوم پاسخ داد: من شیطان هستم. مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.شیطان در ادامه توضیح می دهد: من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید،خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید.به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده‌ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده‌تان را خواهد بخشید.بنابراین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.

کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی‌های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قومتان را بطور کلی نجات بخشد.این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید.

reyhane.R
30th August 2012, 10:21 PM
یه بارم این مطلبو از یکی شنیده بودم واقعا عالیه!!!![golrooz]دست شما درد نکنه یادآوری کردید![golrooz]
حالا من باشم همون دفعه ی اول که لباسمو عوض کردم کلی نق میزنم [khejalat][khejalat]
کاش منم یه روزی مثل همین آقا بشم !!!!

علی محمد همتی
30th August 2012, 10:25 PM
[nadanestan]

*elman*
30th August 2012, 10:32 PM
برای من تازگی داشت داداش دستت درد نکنه
http://www.radsms.com/wp-content/uploads/2010/08/sheytan.jpg

مروز ظهر شیطان را دیدم !نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت…گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند…شیطان گفت: خود را بازنشسته (http://radsms.com/)کرده ام. پیش از موعد!گفتم:…به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟گفت: من دیگر آن شیطان (http://radsms.com/)توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی.

shiny7
30th August 2012, 11:16 PM
برای من تازگی داشت داداش دستت درد نکنه
http://www.radsms.com/wp-content/uploads/2010/08/sheytan.jpg

مروز ظهر شیطان را دیدم !نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت…گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند…شیطان گفت: خود را بازنشسته (http://radsms.com/)کرده ام. پیش از موعد!گفتم:…به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟گفت: من دیگر آن شیطان (http://radsms.com/)توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی.



وااای!!!این از داستان اولم فوق العاده تر بود!مو به تنم راست شد به خدا!واقعا مرسی که گاهی دوستای خوبی مثل شما پیدا می شن تا یه سری چیزای مهمو بهمون یاد آور بشن...چیزایی که انگار خیلی وقته از یادمون رفته![golrooz]

sheri khoshgele
30th August 2012, 11:29 PM
منم با shiny موافقم خيلي قشنگ بود

نسیم بهآر
31st August 2012, 07:29 AM
[golrooz]

reza-1369
31st August 2012, 04:36 PM
برای من تازگی داشت داداش دستت درد نکنه
http://www.radsms.com/wp-content/uploads/2010/08/sheytan.jpg

مروز ظهر شیطان را دیدم !نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت…گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند…شیطان گفت: خود را بازنشسته (http://radsms.com/)کرده ام. پیش از موعد!گفتم:…به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟گفت: من دیگر آن شیطان (http://radsms.com/)توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی.

همینه دیگه میگن روزی میرسد که شیطان می گوید ادم بیاورید تا سجده کنم.

mozhgan.z.1368
31st August 2012, 07:01 PM
مرسی[golrooz]

Elohim
1st September 2012, 12:34 PM
همینه دیگه میگن روزی میرسد که شیطان می گوید ادم بیاورید تا سجده کنم.
اینو شریعتی گفته.

ir2007
12th September 2012, 05:01 PM
داستان هر دو عزيز عالي بود
باشد كه مرد عمل شوم

عادل 110
23rd September 2012, 09:06 AM
سلام:مطلب خیلی خوبی بود

hemamati
20th December 2012, 07:51 PM
ما كجا و اين نمازگذار كجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟[tafakor]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد