نارون1
27th August 2012, 09:18 PM
طرح و بیان مسأله: پذیرش فرهنگی و گرایش به فرهنگ بیگانه ، جریانی است که بسیاری از جوامع با آن مواجه بوده اند. یکی از عوامل مهم و تعیین کننده در این جریان ، سلطه و برتری کشورهایی است که دارای ابزار و امکانات فرهنگی برتر و قابل نفوذ به سایر کشورها هستند. یکی از جریانهای گرایش به فرهنگ بیگانه غرب که موجب رواج ارزشهای متباین با فرهنگ ما و رفتارهای نا بهنجار اجتماعی در جامعه شده است ، گرایش و احساس تعلق نوجوانان به گروهای موسیقی غربی است.
این مسأله را از دیدگاههای مختلفی می توان مورد برسی قرارداد ، یکی از این دیدگاهها به مسأله مذکور این است که نقش جامعه یا نظام اجتماعی در تجهیز نوجوانان در برابر امواج گستردۀ الگوها و ارزشهای فرهنگی غربی مورد بررسی قرار گیرد.بدین ترتیب ، تحقیق حاضر قصد دارد نقش عوامل اجتماعی – فرهنگی مؤثر بر گرایش نوجوانان شهر تهران به الگوهای فرهنگ غربی ( رپ و هوی متال ) که در مدت چند سال اخیر ،
بطور گسترده ای در سطح کشور خصوصاً تهران رواج یافته و به صورت یک مسأله اجتماعی در آمده است را بررسی کند. بنابراین تحقیق حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که چه عوامل اجتماعی – فرهنگی در دوری گزینی نوجوان تهرانی از الگوهای فرهنگ خودی و گرایش آنها به الگوهای فرهنگ غربی مؤثر بوده است؟ و یا به عبارت دیگر نظام اجتماعی در گرایش نوجوانان به الگوهای فرهنگ غربی چه نقشی داشته است؟
سابقه و ضرورت انجام تحقیق آنچه در این تحقیق به عنوان مسأله اصلی فرض شده است ، عوامل ساختاری نظام اجتماعی به عنوان عامل درونی است. بنابراین انجام چنین تحقیقی با نگاه درونی که حاکی از ضعف نظام اجتماعی است و کمتر بدان توجه شده است ، ضروری به نظر می رسد.
اهداف تحقیق
1- در درجه اول ، مهمترین هدف این تحقیق ، نشان دادن جنبه هایی از واقعیتهای مسائل اجتماعی است که از اهمیت قابل توجهی بر خوردار بوده ، اما به ظاهر نمایان نیست و کمتر مورد توجه قرار می گیرند.
2- نشان دادن اهمیت توجه به جریان جامعه پذیری متناسب با هنجارهای اجتماعی و ارزشهای فرهنگ جامعه تا هویت اجتماعی نوجوانان ، متناسب با فرهنگ جامعه شکل بگیرد
.3- نشان دادن نقش احساس بی هویتی اجتماعی نوجوانان در انحراف از هنجارهای اجتماعی خود و گرایش آنها به الگوهای فرهنگ غربی
.4- ساختن شاخصها و مفاهیمی که بتوان بوسیله آنها احساس بی هویتی اجتماعی نوجوانان و گرایش آنها به غرب را مورد سنجش قرار داد.
مقدمه :
برای تبیین این مسأله ، از سه دیدگاه نظری استفاده شده است.
1- دیدگاه جامعه شناسی 2- دیدگاه روانشناسی اجتماعی 3- دیدگاه روانشناسی.
در دیدگاه اول و دوم ، از دو دسته تئوری استفاده شده است : یک دسته از تئوریها بطور کلی به نقش عوامل ساختاری نظام اجتماعی در انحراف نوجوانان از الگوهای فرهنگ خودی و گرایش آنها به الگوهای فرهنگ غربی اشاره می کند. این تئوری ها عبارتند از :
۱- تئوری نظام اجتماعی پارسنز و نظریه بی هنجاری مرتن
2- تئوری کلوارد و اهلین
3- تئوری میدانی لوین اما دسته دیگر ، نظریاتی هستند که به دلیل توجه به مکانیزمهای تأثیر عوامل ساختاری می توانند کمک شایان توجهی به موضوع تحقیق نمایند؛
این نظریه ها که در کل به فرآیند شکل گیری احساس هویت اجتماعی و توجیه احساس بی هویتی اجتماعی نوجوانان در اثر عملکرد عوامل نظام اجتماعی و کسب هویت جدید – گرایش به الگوهای فرهنگ غربی – است عبارتند از :
1- نظریاتی که بر شکل گیری هویت اجتماعی تأکید دارند
2- تئوری نظام کنترل فرآیند هویت
3- تئوری جدا افتادگی اجتماعی. در دیدگاه روانشناسی به دلیل اینکه تحقیق حاضر به دنبال بررسی عوامل روانشناختی نیست ، به عوامل روانشناختی به عنوان عامل زمینه ساز ، تحت عنوان ویژگیها و تمایلات نیازی دوره نوجوانی توجه شده است.
نتیجه گیری با الهام از این دیدگاه ها درتحقیق حاضر ، می توان نتیجه گرفت : به دلیل اینکه در نظام ما از یک طرف به نوجوانان و نیازهای روانشناختی آنها که مهمترین آنها ، نیاز به کسب هویت اجتماعی است ، توجه نشده است و از طرف دیگر ، در اثر عملکرد نادرست و نامناسب با هنجارها و ارزشهای فرهنگی جامعه توسط نهادهای خانواده ، مدرسه ، رسانه ها ، تلویزیون و سیما و دولت که نتوانسته اند نوجوانان را جذب کرده و الگوهای جاذب و قابل تقلید مناسب با ارزشهای فرهنگی جامعه ، برای آنها بسازند و آنها را جامعه پذیر کنند و همچنین تحت تأثیر محیط و فضای زندگی شهری آلوده به ارزشها و الگوهای اجتماعی – فرهنگی خود احساس بی هویتی کرده اند.
به عبارت دیگر همانطور که در مدل کنترل فرآیند هویت بیان شده است، چون فرآیند شکل گیری هویت اجتماعی نوجوانان در نقطۀ داده ها به نوجوانان منقطع شده ، برونداد یا بازده آن نیز منقطع شده است. در نتیجه هویت اجتماعی نوجوانان شکل نگرفته و نوجوانان تحت تأثیر داده های جدید که همان نمود ها و الگوهای فرهنگ غربی است ، هویت اجتماعی خود را شکل داده اند، یعنی بازتاب این فرآیند در محیط اجتماعی، بصورت گرایش به الگوهای غربی رپ و هوی متال در آمده است.
این گرایش نیز به نظر کلوارد و اهلین ، بسته به شدت امکانات و منابع در دسترس حول و حوش نوجوانان ، سطوح گوناگونی خواهد داشت. همچنین ، همانطوریکه در تئوری جدا افتادگی اجتماعی و دیگر تئوریها بیان شده ، گروه همسالان به عنوان مکانیسم جایگزین احساس هویت اجتماعی نوجوانان که خود نیز متأثر از محیط و فضای شایع متناسب با الگوهای غربی و عملکرد نظام اجتماعی در این زمینه است ، نوجوانان را در این مسیر یاری کرده است.
جامعه آماری و تعداد نمونه جامعه آماری تحقیق حاضر ، نوجوانان دختر و پسر 19-13 ساله ساکن تهران هستند که به دو گروه تقسیم می شوند : گروه اول نوجوانانی که با ویژگیهای ظاهری الگوهای غربی رپ و هوی متال در جامعه نمایان می شوند. گروه دوم نوجوانانی هستند که از نظر سنی در شرایط یکسان با نوجوانان گروه اول قرار داشته اما فاقد ویژگیهای ظاهری الگوهای غربی رپ و هوی متال هستند.
برای انتخاب نمونه ها و جمع آوری داده ها ، چاره ای جز محدود کردن جامعه آماری نبود. به همین دلیل، مناطق بیست گانه تهران بر اساس قیمت زمین های مسکونی و ملاک عرف از نظر سطح زندگی و ویژگیهای فرهنگی، به سه منطقه، بالا، متوسط و پایین تقسیم شده است.
بر این اساس منطقه 2 قسمت شهرک غرب (بازار گلستان و اطراف آن) بعنوان نماینده ای از مناطق بالا و منطقه 5 قسمت آریاشهر (میدان صادقیه) به عنوان نماینده ای از مناطق متوسط و منطقه 10 قسمت میدان بریانک و چهارراه رضایی به عنوان نماینده ای از مناطق پایین انتخاب شده است.
البته برای انتخاب این مناطق علاوه بر این ملاکها ، مسأله دیگری هم وجود داشت که باید بدان نیز توجه می شد و آن مسأله حضور نمونه های مورد مطالعه و مشاهدۀ رفتارهای عینی آنها در محیطی آزاد بود به همین دلیل انتخاب نمومه از مدارس امکان پذیر نبود.تعداد نمونه منتخب از این جامعۀ آماری 210 عدد در نظر گرفته شده بود که نهایتاً به دلیل حساسیت و دقت زیاد در تکمیل پرسشنامه ها و به دست آوردن اطلاعات واقعی از آنها ، مجموعاً 192 پرسشنامه با اطمینان کامل به دست آمد.
البته این تعداد پرسشنامه ها ، در مناطق سه گانه مذکور ، بطور یکسان بین دختران و پسران تقسیم شده بود؛ یعنی در هر منطقه 64 عدد پرسشنامه تکمیل شد که 32 عدد آن ( 16 نفر دختر، 16 نقر پسر) مربوط به افرادی بود که متظاهر به الگوهای غربی رپ و هوی متال بودند و 32 عدد آن هم مربوط به افراد غیر متظاهر به الگوی مزبور ( 16 نفر دختر ، 16 نقر پسر ) بود.
این مسأله را از دیدگاههای مختلفی می توان مورد برسی قرارداد ، یکی از این دیدگاهها به مسأله مذکور این است که نقش جامعه یا نظام اجتماعی در تجهیز نوجوانان در برابر امواج گستردۀ الگوها و ارزشهای فرهنگی غربی مورد بررسی قرار گیرد.بدین ترتیب ، تحقیق حاضر قصد دارد نقش عوامل اجتماعی – فرهنگی مؤثر بر گرایش نوجوانان شهر تهران به الگوهای فرهنگ غربی ( رپ و هوی متال ) که در مدت چند سال اخیر ،
بطور گسترده ای در سطح کشور خصوصاً تهران رواج یافته و به صورت یک مسأله اجتماعی در آمده است را بررسی کند. بنابراین تحقیق حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که چه عوامل اجتماعی – فرهنگی در دوری گزینی نوجوان تهرانی از الگوهای فرهنگ خودی و گرایش آنها به الگوهای فرهنگ غربی مؤثر بوده است؟ و یا به عبارت دیگر نظام اجتماعی در گرایش نوجوانان به الگوهای فرهنگ غربی چه نقشی داشته است؟
سابقه و ضرورت انجام تحقیق آنچه در این تحقیق به عنوان مسأله اصلی فرض شده است ، عوامل ساختاری نظام اجتماعی به عنوان عامل درونی است. بنابراین انجام چنین تحقیقی با نگاه درونی که حاکی از ضعف نظام اجتماعی است و کمتر بدان توجه شده است ، ضروری به نظر می رسد.
اهداف تحقیق
1- در درجه اول ، مهمترین هدف این تحقیق ، نشان دادن جنبه هایی از واقعیتهای مسائل اجتماعی است که از اهمیت قابل توجهی بر خوردار بوده ، اما به ظاهر نمایان نیست و کمتر مورد توجه قرار می گیرند.
2- نشان دادن اهمیت توجه به جریان جامعه پذیری متناسب با هنجارهای اجتماعی و ارزشهای فرهنگ جامعه تا هویت اجتماعی نوجوانان ، متناسب با فرهنگ جامعه شکل بگیرد
.3- نشان دادن نقش احساس بی هویتی اجتماعی نوجوانان در انحراف از هنجارهای اجتماعی خود و گرایش آنها به الگوهای فرهنگ غربی
.4- ساختن شاخصها و مفاهیمی که بتوان بوسیله آنها احساس بی هویتی اجتماعی نوجوانان و گرایش آنها به غرب را مورد سنجش قرار داد.
مقدمه :
برای تبیین این مسأله ، از سه دیدگاه نظری استفاده شده است.
1- دیدگاه جامعه شناسی 2- دیدگاه روانشناسی اجتماعی 3- دیدگاه روانشناسی.
در دیدگاه اول و دوم ، از دو دسته تئوری استفاده شده است : یک دسته از تئوریها بطور کلی به نقش عوامل ساختاری نظام اجتماعی در انحراف نوجوانان از الگوهای فرهنگ خودی و گرایش آنها به الگوهای فرهنگ غربی اشاره می کند. این تئوری ها عبارتند از :
۱- تئوری نظام اجتماعی پارسنز و نظریه بی هنجاری مرتن
2- تئوری کلوارد و اهلین
3- تئوری میدانی لوین اما دسته دیگر ، نظریاتی هستند که به دلیل توجه به مکانیزمهای تأثیر عوامل ساختاری می توانند کمک شایان توجهی به موضوع تحقیق نمایند؛
این نظریه ها که در کل به فرآیند شکل گیری احساس هویت اجتماعی و توجیه احساس بی هویتی اجتماعی نوجوانان در اثر عملکرد عوامل نظام اجتماعی و کسب هویت جدید – گرایش به الگوهای فرهنگ غربی – است عبارتند از :
1- نظریاتی که بر شکل گیری هویت اجتماعی تأکید دارند
2- تئوری نظام کنترل فرآیند هویت
3- تئوری جدا افتادگی اجتماعی. در دیدگاه روانشناسی به دلیل اینکه تحقیق حاضر به دنبال بررسی عوامل روانشناختی نیست ، به عوامل روانشناختی به عنوان عامل زمینه ساز ، تحت عنوان ویژگیها و تمایلات نیازی دوره نوجوانی توجه شده است.
نتیجه گیری با الهام از این دیدگاه ها درتحقیق حاضر ، می توان نتیجه گرفت : به دلیل اینکه در نظام ما از یک طرف به نوجوانان و نیازهای روانشناختی آنها که مهمترین آنها ، نیاز به کسب هویت اجتماعی است ، توجه نشده است و از طرف دیگر ، در اثر عملکرد نادرست و نامناسب با هنجارها و ارزشهای فرهنگی جامعه توسط نهادهای خانواده ، مدرسه ، رسانه ها ، تلویزیون و سیما و دولت که نتوانسته اند نوجوانان را جذب کرده و الگوهای جاذب و قابل تقلید مناسب با ارزشهای فرهنگی جامعه ، برای آنها بسازند و آنها را جامعه پذیر کنند و همچنین تحت تأثیر محیط و فضای زندگی شهری آلوده به ارزشها و الگوهای اجتماعی – فرهنگی خود احساس بی هویتی کرده اند.
به عبارت دیگر همانطور که در مدل کنترل فرآیند هویت بیان شده است، چون فرآیند شکل گیری هویت اجتماعی نوجوانان در نقطۀ داده ها به نوجوانان منقطع شده ، برونداد یا بازده آن نیز منقطع شده است. در نتیجه هویت اجتماعی نوجوانان شکل نگرفته و نوجوانان تحت تأثیر داده های جدید که همان نمود ها و الگوهای فرهنگ غربی است ، هویت اجتماعی خود را شکل داده اند، یعنی بازتاب این فرآیند در محیط اجتماعی، بصورت گرایش به الگوهای غربی رپ و هوی متال در آمده است.
این گرایش نیز به نظر کلوارد و اهلین ، بسته به شدت امکانات و منابع در دسترس حول و حوش نوجوانان ، سطوح گوناگونی خواهد داشت. همچنین ، همانطوریکه در تئوری جدا افتادگی اجتماعی و دیگر تئوریها بیان شده ، گروه همسالان به عنوان مکانیسم جایگزین احساس هویت اجتماعی نوجوانان که خود نیز متأثر از محیط و فضای شایع متناسب با الگوهای غربی و عملکرد نظام اجتماعی در این زمینه است ، نوجوانان را در این مسیر یاری کرده است.
جامعه آماری و تعداد نمونه جامعه آماری تحقیق حاضر ، نوجوانان دختر و پسر 19-13 ساله ساکن تهران هستند که به دو گروه تقسیم می شوند : گروه اول نوجوانانی که با ویژگیهای ظاهری الگوهای غربی رپ و هوی متال در جامعه نمایان می شوند. گروه دوم نوجوانانی هستند که از نظر سنی در شرایط یکسان با نوجوانان گروه اول قرار داشته اما فاقد ویژگیهای ظاهری الگوهای غربی رپ و هوی متال هستند.
برای انتخاب نمونه ها و جمع آوری داده ها ، چاره ای جز محدود کردن جامعه آماری نبود. به همین دلیل، مناطق بیست گانه تهران بر اساس قیمت زمین های مسکونی و ملاک عرف از نظر سطح زندگی و ویژگیهای فرهنگی، به سه منطقه، بالا، متوسط و پایین تقسیم شده است.
بر این اساس منطقه 2 قسمت شهرک غرب (بازار گلستان و اطراف آن) بعنوان نماینده ای از مناطق بالا و منطقه 5 قسمت آریاشهر (میدان صادقیه) به عنوان نماینده ای از مناطق متوسط و منطقه 10 قسمت میدان بریانک و چهارراه رضایی به عنوان نماینده ای از مناطق پایین انتخاب شده است.
البته برای انتخاب این مناطق علاوه بر این ملاکها ، مسأله دیگری هم وجود داشت که باید بدان نیز توجه می شد و آن مسأله حضور نمونه های مورد مطالعه و مشاهدۀ رفتارهای عینی آنها در محیطی آزاد بود به همین دلیل انتخاب نمومه از مدارس امکان پذیر نبود.تعداد نمونه منتخب از این جامعۀ آماری 210 عدد در نظر گرفته شده بود که نهایتاً به دلیل حساسیت و دقت زیاد در تکمیل پرسشنامه ها و به دست آوردن اطلاعات واقعی از آنها ، مجموعاً 192 پرسشنامه با اطمینان کامل به دست آمد.
البته این تعداد پرسشنامه ها ، در مناطق سه گانه مذکور ، بطور یکسان بین دختران و پسران تقسیم شده بود؛ یعنی در هر منطقه 64 عدد پرسشنامه تکمیل شد که 32 عدد آن ( 16 نفر دختر، 16 نقر پسر) مربوط به افرادی بود که متظاهر به الگوهای غربی رپ و هوی متال بودند و 32 عدد آن هم مربوط به افراد غیر متظاهر به الگوی مزبور ( 16 نفر دختر ، 16 نقر پسر ) بود.