به سراغ من اگر می‌آیید، پشت هیچستانم

[نارون1]

به سراغ من اگر می‌آیید،
پشت هیچستانم.

پشت هیچستان جایی است.
پشت هیچستان رگ‌های هوا، پر قاصدهایی است

که خبر می‌آرند، از گل واشده دورترین بوته خاک.
روی شن‌ها هم، نقش‌های سم اسبان سواران ظریفی است که صبح

به سر تپه معراج شقایق رفتند.
پشت هیچستان، چتر خواهش باز است:

تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،
زنگ باران (http://www.asheghaneha.ir/tag/%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%86) به صدا می‌آید.

آدم این‌جا تنهاست
و در این تنهایی (http://www.asheghaneha.ir/tag/%d8%aa%d9%86%d9%87%d8%a7%db%8c%db%8c)، سایه نارونی تا ابدیت جاری است.

به سراغ من اگر می‌آیید،
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد

چینی نازک تنهایی من.





سهراب سپهری (http://www.asheghaneha.ir/poet/%d8%b3%d9%87%d8%b1%d8%a7%d8%a8-%d8%b3%d9%be%d9%87%d8%b1%db%8c)

[k.ahmadi]

هزار جهد بکردم... که سر عشق بپوشم... نبود بر سر آتش.... میسرم که نجوشم.... به هوش بودم از اول.... که دل به کس نسپارم.... شمایل تو بدیدم.... نه عقل ماند نه هوشم..... "سعدی"َ