baroon90
6th August 2012, 02:36 AM
دكتر سيد ابوالقاسم حسيني
استاد روان پزشكي
دانشگاه علوم پزشكي مشهد
روان شناسي اسلامي چيست؟
هركدام از ما با مكاتب مختلف روانشناسي و روانپزشكي در ارتباط هستيم. در حال حاضر دهها مكتب روانشناسي در دانشگاههاي ما تدريس ميشوند كه همه آنها را مي توان در دو مكتب اصلي زير خلاصه كرد:
1- مكتب های مدافع اصالتروان.
2- مكتب مكانيستي حيات.
در مكتبهای مدافع اصالت روان، عاملحيات، به عنوان يك عامل غير ملكولي مطرح ميشود و در مكتب مكانيستي حيات، اين اعتقاد وجود دارد كه انسان و ساير موجودهاي زنده چيزي جز مجموعههاي ملكولي نيستند و ملكول، هوش دارد و مفهوم منطق ملكولي و هوش ملکولی را مطرح ميسازند.
با توجه به تعريف متداول علم، آنچه حسي و قابل مشاهده است، علمي است و آنچه كه قابل مشاهده و حسي نباشد، علمي نيست . متأسفانه منطق حاكم فعلي در جهان، مكتب مكانيستي حيات است و مكتبهای مدافع اصالت روان به عنوان يك منطق غير علمي مطرح ميشوند.
بررسي نظريه مكانيستي حيات و مدافعان اصالت حیات
همانطور که گفته شد، به طور كلي درتوجيه فعل وانفعالهاي حياتي دونظر بيشتر وجود ندارد. در نظريه مكانيستي، ارگانيسم زنده فقط به عنوان مجموعهاي از اتمها معرفي ميشود كه در ماده غير سازمان يافته نيز موجودند و برطبق يك الگوي خاص(pattern)، طرح ريزي شدهاند.
در نظريه اصالت حيات، نيروي حياتي به عنوان عامل غير شيميايي معرفي ميگردد. معتقدان به اصالت حيات (vitalism) عقيده دارند كه موجودات زنده، تنها ازعناصر مادي مانند اتم،مولكول و تركيبهاي شيميايي ناشي از آنها تشكيل نشدهاند. اين مكتب بر وجود يك عامل يا هويت غير مادي كه به نام نيروي حياتي elan vital)
vital force: ( تاكيد مينمايد. ارسطو (322-382 قبل از ميلاد) به عنوان بنيان گزار اين مكتب معروف شده است.
امام خميني تفاوت بين جهان بيني مادي و الهي را به صورت زير خلاصه مينمايد:"ماديون معيار شناخت در جهان بيني خويش را حس دانسته و چيزي را كه محسوس نباشد از قلمروي علم بيرون ميدانند وهستي را همتاي ماده دانسته و چيزي را كه ماده ندارد، موجود نميدانند. قهرا جهان غيب مانند وجود خداوند تعالي، وحي، نبوت و قيامت را يكسره افسانه ميدانند. در حالي كه معيار شناخت در جهان بيني الهي اعم از حس و عقل
ميباشد و چيزي كه معقول باشد، داخل در قلمروی علم ميباشد، گرچه محسوس نباشد. لذا هستي اعم از غيب و شهادت است و چيزي كه ماده ندارد مي تواند موجود باشد و همانطور كه موجود مادي به مجرد استناد دارد، شناخت حسي نيز به شناخت عقلي متكي است".
دوبژانسكي (Dobzhansky) معتقد است كه "نظريه مكانيستي حيات، عناويني مانند سازمان (organ) گونه ها (Species) آگاهي (consciousness) شخصيت همكار، (mating personality) مناسب بودن، (Fitness) رقابت، غارتگر و ساير عنوان هاي مشابه را به طور كامل و با عنوان هاي فيزيكي شيميايي توجيه نمايد".
بنا براين مي توان گفت اين نظريه از توجيه جنبه هاي مهم علوم مختلف عاجز است و كارآيي ندارد. ادعاهاي ديگر نظريه مكانيستي حيات را مي توان به صورت زير خلاصه كرد:
هوش ملكولي و منطق ملكولي
دكتر شهبازي و دكتر ملك نيا در كتاب بيوشيمي خود، مفهوم منطق ملكولي را براي توجيه همه فعل و انفعال هاي زيستي مطرح ميسازند و اپارين مفهوم هوش ملكولي را براي اين منظور انتخاب ميكند.
توجیه کاینات، تنها بر اساس "ماده" و "انرژی تابشی"
دكتر نزهت آذرنيا و همكاران، در كتاب بيوشيمي خود، برداشت زير را مطرح ميكنند:
"كاینات از ماده (matter) و انرژي تابشي (radiation energy) تشكيل شده است. هر نوع جرم- انرژي اي (mass- energy) را كه با سرعتي كمتر از سرعت نور حركت كند، ماده و هرنوع جرم- انرژي را كه با سرعت نور حركت كند، انرژي تابشي گويند".
آيا تفكر ديني مي تواند به روان شناسي كمك كند؟
روي كرد اصلي مكتب روانشناسي اسلامي واقعگرايي است. بنابراين ميتوان "مكتب روان شناسي واقعگرايانه" را به عنوان مرادف" مكتب روانشناسي اسلامي” به كار برد.
پيامبر اسلام (ص) روش بررسيهاي علمي را به زبان دعا بهصورت زير مطرح ميكند:
"أرنا الاشياءكما هي: اشياء را چنانكه هستند به ما بنمايان". بر اساس رهنمود فوق، در تمام علوم و از جمله روانشناسي ما موظف هستيم، روشهايي را انتخاب كنيم كه واقعيت و حقايق مربوط به آن علم را كشف كنند. بنابراين روانشناسي اسلامي يعني كشف واقعيتها و حقايق مربوط به سازمان رواني و رفتار انسان، چنانكه
هستند. با اين برداشت روانشناسي طبيعي (Natural psychology) را هم مي توان معادل روان شناسي اسلامي به كاربرد.
از ديدگاه روان شناسي اسلامي، روان از جنس عناصر مادي نيست ولي خود يك شيء و واقعيت و داراي انرژي و حركت ميباشد و تمام آثار حيات، ناشي از آن ميباشد.
روان شناسي اسلامي با داشتن ديد واقع بينانه مي تواند تمام جنبه هاي مختلف انسان و ارتباط او را با جنبه هاي بدني، رواني، اجتماعي و معنوي و همچنين با ابديت را توجيه منطقي نمايد؛ و اينجانب اين كار مهم را به عنوان يك كار جديد ارايه كرده ام، كه به خواست خدا مي تواند به عنوان زيربناي تمام رشته هاي علمي، نيازهاي جوامع بشري را برآورده كند، و در مسير دست يابي آنها به رشد و سعادت ابدي انقلاب عظيمي ايجاد كند.
روش بررسي
علي(ع) در ضمن يك آموزش كلي دستورالعمل زير را صادر ميكند: "وإمتاحوا من صفوعين قد روّقت من الكدر: آب را از سرچشمه كه تيره و آلوده نيست بكشيد". فيض الاسلام منظور ايشان را به صورت زير مطرح كرده است: "علوم و معارف را از سرچشمه آن بياموزيد".
براين اساس، اينجانب به اين نتيجه رسيدم كه براي كشف زيربناهاي نظري روان شناسي اسلامي به جاي آن كه فقط به كارهاي دانشمندان اسلام مراجعه كنم سعي نمايم، اين اصول را از قرآن مجيد و ساير آموزشهاي اسلامي كشف نمايم. از طرف ديگر شهيد مطهري معتقد است كه بهترين جاي مطالعه روان شناسي زيست شناسي است، و اين رهنمود در تكميل اطلاعات، كمك ارزنده اي مي كند. روان شناسي اسلامي از كليه علوم زيست شناسي از جمله فيزيولوژي گياهان، ميكرب شناسي، بافت شناسي، انگل شناسي، روان شناسي جانوران، فيزيولوژي انسان، بيوشيمي و جنين شناسي بهره مي برد. علاوه بر آن، با استفاده از قرآن مجيد و ساير آموزشهاي اسلامي و كاربرد عقل و مشاوره با علمای حوزه و دانشگاه، براي نظريه پردازي مباني نظري اين مكتب و رد عقايد غير واقع بينانه ساير مكاتب استفاده مي شود. كاربرد تمام روشهاي متداول درعلوم نيز ميتواند و بايد به عنوان مكمل اين روشها استفاده شوند.
بر اين اساس، مكتب روان شناسي اسلامي، با مفهوم واقعگرايي مترادف است، و لازم است به عنوان "مكتب روان شناسي واقع گرايانه" مطرح گردد.
در طي قرنهاي متمادي علم النفس اسلامي مطرح بوده است. بديهي است روانشناسي اسلامي همان ترجمه فارسي علم النفس اسلامي است، و شايد بتوان گفت روانشناسي اسلامي كار جديدي نيست؛ بلكه تاكيد و احياي يك مكتب قديمي روان شناسي است كه عملا تا کنون از محدوده روانشناسي خارج بوده است؛ و به خواست خدا با واقعگرایی کلیه مکاتب روانشناسی موجود در جهان، موقعیت شاخص خود را تحت عنوان "مکتب روانشناسی هماهنگ کننده و معیار"،خواهد یافت و به این ترتیب، ارتباط میان مکاتب مختلف روان شناسی که تا کنون مشخص نیست، به صورت بسیار طبیعی مشخص خواهد شد. مكتب روان شناسي اسلامي ( الهي ) ضمن استفاده از جنبه هاي واقع گرايانه اين مكاتب، آنها را اصلاح، تكميل و هم آهنگ ميكند.
شكي نیست كه انسان يك سازمان رواني بيشتر ندارد و يك مكتب واقع بينانه و همه جانبه ميتواند تمام ابعاد طبيعي و مرضي مربوط به فعل و انفعالهاي رواني انسان را تبيين كند. بر اساس تعريف روانشناسي اسلامي يعني تلقي روانشناسي واقع بينانه به عنوان مرادف روانشناسي اسلامي. اين مكتب معيار و همه جانبه، روانشناسي الهي است كه عقل و شرع هر دو آن را تاييد ميكنند. روانشناسي اسلامي از مصاديق حكمت است كه در تعريف آن امام جواد(ع)ميفرمايد: "و المحكم ليس بشيئين انّما هوشئ واحد ومن حکم بما ليس فيه اختلاف، فحكمه من حكم الله عزّ و جلّ، و من حکم بامر فيه اختلاف فرأی انّه مصیب، فقد حكم بحكم الطاغوت: و محكم دو چيز نيست، بلكه فقط يك چيز است؛ پس اگر كسي حکم بیاختلاف(با واقعیت) کند، حكم او حكم خدای عز و جل است؛ و اگر کسی حکمی کند ، که در آن اختلافی(با واقعیت) باشد، و خود را مصیب داند، به حكم طاغوت(باطل) حکم کرده است".
بنابراين، بايد توجه داشت كه واقعيت يكي بيش نيست و نهايت كوشش براي دستيابي به آن بايد به كار رود.
بحث و نتیجه گیری
میتوان پيامهاي اصلي روان شناسي اسلامي رابه صورت زیر خلاصه کرد:
*** در مجموع ميتوان به اين نتيجه رسيد كه مطالب مطرح شده در مورد نظريه مكانيستي حيات با واقعيت وفق نميدهند و طرح آن، به عنوان "علم" قابل قبول نيست و لازم است انتقادهاي منطقي مطرح شوند و زمينه براي شكوفايي استعداد دانشجويان فراهم آيد.
براي موحدان جهان و هر کس که با دید واقع گرایانه به علوم بنگرد، پذيرش نظريه مكانيستي حيات، قابل قبول نيست زيرا اين مكتب به علت داشتن تناقضهاي آشكار، غير منطقي وغير عقلاني است. نظريه مكانيستي حيات، هم باعقل و هم با شرع در تضاد است. به منظور مبارزه با اين عقيده غير واقع بينانه كه موجب به تباهي كشيده شدن جوامع بشري و سقوط آنها شده است، لازم است از عقل و شرع هردواستفاده شود و روانشناسي اسلامي اين امر مهم را برعهده دارد.
*** تمام فعل و انفعالهايي كه در موجودهاي زنده وجود دارند، ناشي از يك عامل غیر شیمیایی ميباشد كه ميتوان آن را به نام "عامل حيات" نامگزاري كرد.
*** با به بن بست رسيدن و خلاف واقعي بودن نظريه مكانيستي حيات، راه براي مکاتبی که از اصالت روان به عنوان يك عامل غير مادي دفاع میکنند، یعنی مكاتب اصالت روان و نظریه کلی گرایی باز ميشود، كه بتوانند تمام فعل وانفعالهاي انسان و ساير موجودهاي زنده را توجيه نمايند.
*** لازم است بر اين واقعيت تأكيد شود كه تنها مكتب روان شناسي در جهان كه براي پياده كردن اهداف ونظريههاي خود، برنامه، قانون و ضمانت اجرايي دارد، مكتب روان شناسي الهي (اسلامي)است. اين مكتب در ابعاد وسيع، يعني در تمام جوامع بشري از ابتداي خلقت تا آخرين لحظهاي كه انسان بر روي زمين زندگي ميكند، به طور مستمر برنامههاي خود را پياده كرده و خواهد كرد ونتايج آن تا ابدالاباد قابل لمس خواهد بود.
*** اين نظريه تمام ابعاد مربوط به زيست شناسي گياهي و جانوري، تمام علوم انساني، جامعه شناسي، اخلاق، مهارتهاي زندگي و به طور كلي تمام علوم مربوط به انسان را تحت پوشش قرار ميدهد؛ و در شناخت صحیح ونتیجه گیری کمک میکند. به عبارت دیگر، این نظریه کلید ورود، بر هر کدام از جنبههای فوق، است. به تعبير علي(ع) كسي كه خود را بشناسد به بالاترين رتبه علم و معرفت دست يافته است.
براي مطالعه تفصيلي مطالب فوق، به كتاب "بررسي مقدماتي روان شناسي براي دانشجويان" از انتشارات دانشگاه علوم پزشكي مشهد مراجعه فرماييد.
استاد روان پزشكي
دانشگاه علوم پزشكي مشهد
روان شناسي اسلامي چيست؟
هركدام از ما با مكاتب مختلف روانشناسي و روانپزشكي در ارتباط هستيم. در حال حاضر دهها مكتب روانشناسي در دانشگاههاي ما تدريس ميشوند كه همه آنها را مي توان در دو مكتب اصلي زير خلاصه كرد:
1- مكتب های مدافع اصالتروان.
2- مكتب مكانيستي حيات.
در مكتبهای مدافع اصالت روان، عاملحيات، به عنوان يك عامل غير ملكولي مطرح ميشود و در مكتب مكانيستي حيات، اين اعتقاد وجود دارد كه انسان و ساير موجودهاي زنده چيزي جز مجموعههاي ملكولي نيستند و ملكول، هوش دارد و مفهوم منطق ملكولي و هوش ملکولی را مطرح ميسازند.
با توجه به تعريف متداول علم، آنچه حسي و قابل مشاهده است، علمي است و آنچه كه قابل مشاهده و حسي نباشد، علمي نيست . متأسفانه منطق حاكم فعلي در جهان، مكتب مكانيستي حيات است و مكتبهای مدافع اصالت روان به عنوان يك منطق غير علمي مطرح ميشوند.
بررسي نظريه مكانيستي حيات و مدافعان اصالت حیات
همانطور که گفته شد، به طور كلي درتوجيه فعل وانفعالهاي حياتي دونظر بيشتر وجود ندارد. در نظريه مكانيستي، ارگانيسم زنده فقط به عنوان مجموعهاي از اتمها معرفي ميشود كه در ماده غير سازمان يافته نيز موجودند و برطبق يك الگوي خاص(pattern)، طرح ريزي شدهاند.
در نظريه اصالت حيات، نيروي حياتي به عنوان عامل غير شيميايي معرفي ميگردد. معتقدان به اصالت حيات (vitalism) عقيده دارند كه موجودات زنده، تنها ازعناصر مادي مانند اتم،مولكول و تركيبهاي شيميايي ناشي از آنها تشكيل نشدهاند. اين مكتب بر وجود يك عامل يا هويت غير مادي كه به نام نيروي حياتي elan vital)
vital force: ( تاكيد مينمايد. ارسطو (322-382 قبل از ميلاد) به عنوان بنيان گزار اين مكتب معروف شده است.
امام خميني تفاوت بين جهان بيني مادي و الهي را به صورت زير خلاصه مينمايد:"ماديون معيار شناخت در جهان بيني خويش را حس دانسته و چيزي را كه محسوس نباشد از قلمروي علم بيرون ميدانند وهستي را همتاي ماده دانسته و چيزي را كه ماده ندارد، موجود نميدانند. قهرا جهان غيب مانند وجود خداوند تعالي، وحي، نبوت و قيامت را يكسره افسانه ميدانند. در حالي كه معيار شناخت در جهان بيني الهي اعم از حس و عقل
ميباشد و چيزي كه معقول باشد، داخل در قلمروی علم ميباشد، گرچه محسوس نباشد. لذا هستي اعم از غيب و شهادت است و چيزي كه ماده ندارد مي تواند موجود باشد و همانطور كه موجود مادي به مجرد استناد دارد، شناخت حسي نيز به شناخت عقلي متكي است".
دوبژانسكي (Dobzhansky) معتقد است كه "نظريه مكانيستي حيات، عناويني مانند سازمان (organ) گونه ها (Species) آگاهي (consciousness) شخصيت همكار، (mating personality) مناسب بودن، (Fitness) رقابت، غارتگر و ساير عنوان هاي مشابه را به طور كامل و با عنوان هاي فيزيكي شيميايي توجيه نمايد".
بنا براين مي توان گفت اين نظريه از توجيه جنبه هاي مهم علوم مختلف عاجز است و كارآيي ندارد. ادعاهاي ديگر نظريه مكانيستي حيات را مي توان به صورت زير خلاصه كرد:
هوش ملكولي و منطق ملكولي
دكتر شهبازي و دكتر ملك نيا در كتاب بيوشيمي خود، مفهوم منطق ملكولي را براي توجيه همه فعل و انفعال هاي زيستي مطرح ميسازند و اپارين مفهوم هوش ملكولي را براي اين منظور انتخاب ميكند.
توجیه کاینات، تنها بر اساس "ماده" و "انرژی تابشی"
دكتر نزهت آذرنيا و همكاران، در كتاب بيوشيمي خود، برداشت زير را مطرح ميكنند:
"كاینات از ماده (matter) و انرژي تابشي (radiation energy) تشكيل شده است. هر نوع جرم- انرژي اي (mass- energy) را كه با سرعتي كمتر از سرعت نور حركت كند، ماده و هرنوع جرم- انرژي را كه با سرعت نور حركت كند، انرژي تابشي گويند".
آيا تفكر ديني مي تواند به روان شناسي كمك كند؟
روي كرد اصلي مكتب روانشناسي اسلامي واقعگرايي است. بنابراين ميتوان "مكتب روان شناسي واقعگرايانه" را به عنوان مرادف" مكتب روانشناسي اسلامي” به كار برد.
پيامبر اسلام (ص) روش بررسيهاي علمي را به زبان دعا بهصورت زير مطرح ميكند:
"أرنا الاشياءكما هي: اشياء را چنانكه هستند به ما بنمايان". بر اساس رهنمود فوق، در تمام علوم و از جمله روانشناسي ما موظف هستيم، روشهايي را انتخاب كنيم كه واقعيت و حقايق مربوط به آن علم را كشف كنند. بنابراين روانشناسي اسلامي يعني كشف واقعيتها و حقايق مربوط به سازمان رواني و رفتار انسان، چنانكه
هستند. با اين برداشت روانشناسي طبيعي (Natural psychology) را هم مي توان معادل روان شناسي اسلامي به كاربرد.
از ديدگاه روان شناسي اسلامي، روان از جنس عناصر مادي نيست ولي خود يك شيء و واقعيت و داراي انرژي و حركت ميباشد و تمام آثار حيات، ناشي از آن ميباشد.
روان شناسي اسلامي با داشتن ديد واقع بينانه مي تواند تمام جنبه هاي مختلف انسان و ارتباط او را با جنبه هاي بدني، رواني، اجتماعي و معنوي و همچنين با ابديت را توجيه منطقي نمايد؛ و اينجانب اين كار مهم را به عنوان يك كار جديد ارايه كرده ام، كه به خواست خدا مي تواند به عنوان زيربناي تمام رشته هاي علمي، نيازهاي جوامع بشري را برآورده كند، و در مسير دست يابي آنها به رشد و سعادت ابدي انقلاب عظيمي ايجاد كند.
روش بررسي
علي(ع) در ضمن يك آموزش كلي دستورالعمل زير را صادر ميكند: "وإمتاحوا من صفوعين قد روّقت من الكدر: آب را از سرچشمه كه تيره و آلوده نيست بكشيد". فيض الاسلام منظور ايشان را به صورت زير مطرح كرده است: "علوم و معارف را از سرچشمه آن بياموزيد".
براين اساس، اينجانب به اين نتيجه رسيدم كه براي كشف زيربناهاي نظري روان شناسي اسلامي به جاي آن كه فقط به كارهاي دانشمندان اسلام مراجعه كنم سعي نمايم، اين اصول را از قرآن مجيد و ساير آموزشهاي اسلامي كشف نمايم. از طرف ديگر شهيد مطهري معتقد است كه بهترين جاي مطالعه روان شناسي زيست شناسي است، و اين رهنمود در تكميل اطلاعات، كمك ارزنده اي مي كند. روان شناسي اسلامي از كليه علوم زيست شناسي از جمله فيزيولوژي گياهان، ميكرب شناسي، بافت شناسي، انگل شناسي، روان شناسي جانوران، فيزيولوژي انسان، بيوشيمي و جنين شناسي بهره مي برد. علاوه بر آن، با استفاده از قرآن مجيد و ساير آموزشهاي اسلامي و كاربرد عقل و مشاوره با علمای حوزه و دانشگاه، براي نظريه پردازي مباني نظري اين مكتب و رد عقايد غير واقع بينانه ساير مكاتب استفاده مي شود. كاربرد تمام روشهاي متداول درعلوم نيز ميتواند و بايد به عنوان مكمل اين روشها استفاده شوند.
بر اين اساس، مكتب روان شناسي اسلامي، با مفهوم واقعگرايي مترادف است، و لازم است به عنوان "مكتب روان شناسي واقع گرايانه" مطرح گردد.
در طي قرنهاي متمادي علم النفس اسلامي مطرح بوده است. بديهي است روانشناسي اسلامي همان ترجمه فارسي علم النفس اسلامي است، و شايد بتوان گفت روانشناسي اسلامي كار جديدي نيست؛ بلكه تاكيد و احياي يك مكتب قديمي روان شناسي است كه عملا تا کنون از محدوده روانشناسي خارج بوده است؛ و به خواست خدا با واقعگرایی کلیه مکاتب روانشناسی موجود در جهان، موقعیت شاخص خود را تحت عنوان "مکتب روانشناسی هماهنگ کننده و معیار"،خواهد یافت و به این ترتیب، ارتباط میان مکاتب مختلف روان شناسی که تا کنون مشخص نیست، به صورت بسیار طبیعی مشخص خواهد شد. مكتب روان شناسي اسلامي ( الهي ) ضمن استفاده از جنبه هاي واقع گرايانه اين مكاتب، آنها را اصلاح، تكميل و هم آهنگ ميكند.
شكي نیست كه انسان يك سازمان رواني بيشتر ندارد و يك مكتب واقع بينانه و همه جانبه ميتواند تمام ابعاد طبيعي و مرضي مربوط به فعل و انفعالهاي رواني انسان را تبيين كند. بر اساس تعريف روانشناسي اسلامي يعني تلقي روانشناسي واقع بينانه به عنوان مرادف روانشناسي اسلامي. اين مكتب معيار و همه جانبه، روانشناسي الهي است كه عقل و شرع هر دو آن را تاييد ميكنند. روانشناسي اسلامي از مصاديق حكمت است كه در تعريف آن امام جواد(ع)ميفرمايد: "و المحكم ليس بشيئين انّما هوشئ واحد ومن حکم بما ليس فيه اختلاف، فحكمه من حكم الله عزّ و جلّ، و من حکم بامر فيه اختلاف فرأی انّه مصیب، فقد حكم بحكم الطاغوت: و محكم دو چيز نيست، بلكه فقط يك چيز است؛ پس اگر كسي حکم بیاختلاف(با واقعیت) کند، حكم او حكم خدای عز و جل است؛ و اگر کسی حکمی کند ، که در آن اختلافی(با واقعیت) باشد، و خود را مصیب داند، به حكم طاغوت(باطل) حکم کرده است".
بنابراين، بايد توجه داشت كه واقعيت يكي بيش نيست و نهايت كوشش براي دستيابي به آن بايد به كار رود.
بحث و نتیجه گیری
میتوان پيامهاي اصلي روان شناسي اسلامي رابه صورت زیر خلاصه کرد:
*** در مجموع ميتوان به اين نتيجه رسيد كه مطالب مطرح شده در مورد نظريه مكانيستي حيات با واقعيت وفق نميدهند و طرح آن، به عنوان "علم" قابل قبول نيست و لازم است انتقادهاي منطقي مطرح شوند و زمينه براي شكوفايي استعداد دانشجويان فراهم آيد.
براي موحدان جهان و هر کس که با دید واقع گرایانه به علوم بنگرد، پذيرش نظريه مكانيستي حيات، قابل قبول نيست زيرا اين مكتب به علت داشتن تناقضهاي آشكار، غير منطقي وغير عقلاني است. نظريه مكانيستي حيات، هم باعقل و هم با شرع در تضاد است. به منظور مبارزه با اين عقيده غير واقع بينانه كه موجب به تباهي كشيده شدن جوامع بشري و سقوط آنها شده است، لازم است از عقل و شرع هردواستفاده شود و روانشناسي اسلامي اين امر مهم را برعهده دارد.
*** تمام فعل و انفعالهايي كه در موجودهاي زنده وجود دارند، ناشي از يك عامل غیر شیمیایی ميباشد كه ميتوان آن را به نام "عامل حيات" نامگزاري كرد.
*** با به بن بست رسيدن و خلاف واقعي بودن نظريه مكانيستي حيات، راه براي مکاتبی که از اصالت روان به عنوان يك عامل غير مادي دفاع میکنند، یعنی مكاتب اصالت روان و نظریه کلی گرایی باز ميشود، كه بتوانند تمام فعل وانفعالهاي انسان و ساير موجودهاي زنده را توجيه نمايند.
*** لازم است بر اين واقعيت تأكيد شود كه تنها مكتب روان شناسي در جهان كه براي پياده كردن اهداف ونظريههاي خود، برنامه، قانون و ضمانت اجرايي دارد، مكتب روان شناسي الهي (اسلامي)است. اين مكتب در ابعاد وسيع، يعني در تمام جوامع بشري از ابتداي خلقت تا آخرين لحظهاي كه انسان بر روي زمين زندگي ميكند، به طور مستمر برنامههاي خود را پياده كرده و خواهد كرد ونتايج آن تا ابدالاباد قابل لمس خواهد بود.
*** اين نظريه تمام ابعاد مربوط به زيست شناسي گياهي و جانوري، تمام علوم انساني، جامعه شناسي، اخلاق، مهارتهاي زندگي و به طور كلي تمام علوم مربوط به انسان را تحت پوشش قرار ميدهد؛ و در شناخت صحیح ونتیجه گیری کمک میکند. به عبارت دیگر، این نظریه کلید ورود، بر هر کدام از جنبههای فوق، است. به تعبير علي(ع) كسي كه خود را بشناسد به بالاترين رتبه علم و معرفت دست يافته است.
براي مطالعه تفصيلي مطالب فوق، به كتاب "بررسي مقدماتي روان شناسي براي دانشجويان" از انتشارات دانشگاه علوم پزشكي مشهد مراجعه فرماييد.