reza-1369
2nd August 2012, 10:52 PM
آب از سرچشمه گل آلود است
هرگاه سوسپانسیون آب گل آلود در سرچشمه رودخانه تهیه شود به طوری که تا آن پایین دست ها همچنان سوسپانسیون باقی بماند و گل و لا ی فرصت ته نشین شدن و جدا شدن از آب را نداشته باشد این ضرب المثل را بکار می برند.
آب در دلش تکان نمی خورد
کنایه از یخ است که مولکول های آب در شبکه آن در جاهای ثابتی قرار دارند و امکان انجام حرکت انتقالی برای آنها وجود ندارد .
آبی از او گرم نمی شود
مقصود واکنش گرما دهی است که در گرماسنج بمبی انجام می شود و گرمای تولید شده واکنش آنقدر اندک است که توان گرم کردن آب درون گرماسنج را هم ندارد.
آب نمی بیند اما شناگر ماهری است
منظور فلزهای قلیایی است که زیر نفت نگهداری می شوند و آنچنان فعالیت شیمیایی بالا یی دارند که وقتی وارد آب می شوند با سرعت زیادی بر سطح آب می چرخند و به شدت با آن واکنش می دهند.
آب به آب شدن
انتقال یون هیدروژن از یک مولکول آب به مولکول آب دیگر و تشکیل یون هیدرونیوم و یون هیدروکسید که براساس نظریه برونست - لوری یک واکنش اسید - باز محسوب می شود.
آبشان از یک جوی نمی رود
لا بد حجم آب آنها روی هم آنقدر زیاد است که در یک جوی جا نمی گیرد والا دلیلی ندارد آبشان از یک جوی نرود.
آب که از سر رفت چه یک وجب چه صد وجب
این ضرب المثل شاید مربوط به آن زمانی است که انسان هنوز نمی دانست هرچه جسم در عمق بیشتری از مایع باشد فشار بیشتری را تحمل خواهد کرد والا کیست که نداند فشار ناشی از یک وجب آب صد برابر فشار صدوجب آب می باشد.
آب پاکی روی دست کسی ریختن
اضافه کردن آب خالص روی آزمایشی که در حال انجام شدن است یا استفاده از آب مقطر برای تهیه محلولی باغلظت معین.
- - - به روز رسانی شده - - -
آبی از دستش نمی چکد
یا دستش خشک است یا آب در دستش یخ زده است یا ظرف آبش سوراخ نیست والا این ادعا به شدت تکذیب می شود.
آب در هاون کوبیدن
روشی برای شکستن مولکول های آب و جدا کردن اتم های هیدروژن و اکسیژن از یکدیگر. در آن دورانی که هنوز ادیسون برق را کشف نکرده بود و بشر هنوز نمی توانست از روش برقکافت برای تجزیه آب استفاده کند از این روش استفاده می شد.
آب زیر کاه
این دیگر از آن حرفهاست که باید قاه قاه به آن خندید اگر چگالی آب از کاه بیشتر است پس آب به جز قرار گرفتن زیر کاه چاره ای دیگر ندارد بالا ی کاه که نمی شود قرار بگیرد. کسی که این را گفته یا چگالی را نمی شناخته یا از مقایسه چگالی آب و کاه عاجز بوده است.
آب زیر پوستش رفته
کنایه از نمک های آب پوشیده است که دارای چند مولکول آب تبلور در ساختار خود می باشند و تا زمانی که گرما به سراغشان نیاید این آب را زیر پوستشان نگه می دارند.
آب شدن و در زمین فرو رفتن
این ضرب المثل علا وه بر شیمی کمی تا قسمتی زمین شناسی را هم در بر می گیرد و منظورش بیشتر ذوب شدن برف ها و یخچال ها و فرو رفتن در اعماق زمین و تشکیل سفره های آب زیرزمینی می باشد.
آب و تاب دادن
اضافه کردن آب خالص به محلول داخل بالون پیمانه ای و سپس تکان دادن و تاب دادن محلول به منظور همگن سازی آن را بیان می کند.
آب از آسیاب افتادن
در رفتن برخی مولکول های آب از واکنش تجزیه آب به وسیله عمل برقکافت یا غلتیدن و سرسره بازی مولکول های آب در آسیاب های قدیمی را نیز می گویند.
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم
همان عنوان فصل اول کتاب شیمی سال اول دبیرستان یعنی «آب مایعی کمیاب در عین فراوانی» است که با گذشت زمان به صورت این ضرب المثل درآمده است. در اینجا کره زمین به کوزه ای تشبیه شده است که آب دارد اما ساکنانش تشنه آب مناسب و قابل آشامیدن هستند.
آب که یک جا بماند می گندد
هرگاه آب برای مدتی نسبتا زیاد در جایی ثابت باقی بماند بر اثر رشد جلبک ها رنگ و بو و مزه آن تغییر می کند و برای جلوگیری از گندیدن آب اضافه کردن کات کبود توصیه می شود.
آب که سربالا می رود قورباغه ابوعطا می خواند
راستش را بخواهید هرچه گشتیم نتوانستیم برای این یکی خاصیت شیمیایی پیدا کنیم اما اگر کسی بخواهد دستگاه ابوعطا را با اجرای قورباغه بشنود شرطش این است که آب را وادار کند سربالا یی برود تا با آهنگ آن قورباغه شروع به خواندن کند عجب شرطی برای خواندن گذاشته این قورباغه! لا بد می دانسته نیروی جاذبه زمین اجازه نمی دهد آب سربالا یی برود که این شرط را گذاشته است. حکایت می کنند که ماهی از قورباغه خواسته یک دهن برایش بخواند و قورباغه هم برای اینکه از شر او خلا ص شود و او را دنبال نخود سیاه بفرستد این شرط را برایش گذاشته است والا قورباغه کجاو اجرا در دستگاه ابوعطا کجا؟
آب در گوش کسی کردن
گفتن ویژگی های شیمیایی و فیزیکی آب بیخ گوش کسی که حوصله شنیدن آنها را داشته باشد یا وارد کردن آب در بالون با لوله جانبی منتهی بایستی از طریق همان لوله جانبی باشد تا آب در گوش کردن محسوب بشود.
آب خوش از گلویش پایین نمی رود
کنایه از قیف شیشه ای است که هنگام انجام عمل صاف کردن آب به راحتی از آن پایین نمی آید و شاید هم منظور قطره چکان باشد که آب قطره قطره و به سختی از آن خارج می شود.
آب از آب تکان نمی خورد
خب نباید هم بخورد مگر پیوند هیدروژنی اجازه می دهد مولکول آب از مولکول دیگر جدا شود و برای مدتی هرچند کوتاه گشت و گذاری در اطراف و اکنافش داشته باشد.
آب به غربال پیمودن
شاید مربوط به زمانی است که از وسایل درجه بندی شده آزمایشگاهی امروزی نظیر استوانه مدرج و بشر و اینجور چیزها خبری نبوده است یا لا بد کسی از قیف بوخنر برای برداشتن آب استفاده کرده است و شاید هم کسی خواسته غربالش را امتحان کند تا از سالم بودنش مطمئن شود.
آب چیزی را کشیدن
خارج کردن آب تبلور نمک آب پوشیده با گرم کردن آن یا خشک کردن رسوب به وسیله قیف بوخنر و ارلن تخلیه را گویند.
آب را گل آلود کردن و ماهی گرفتن
تهیه سوسپانسیون آب گل آلود به منظور کاهش دید ماهی و راحت به دام انداختن آن.
آب توی چیزی کردن
رقیق کردن محلول های غلیظ با اضافه کردن آب مقطر و کاهش غلظت آن یا به حجم رساندن محلول درون بالن پیمانه ای
هرگاه سوسپانسیون آب گل آلود در سرچشمه رودخانه تهیه شود به طوری که تا آن پایین دست ها همچنان سوسپانسیون باقی بماند و گل و لا ی فرصت ته نشین شدن و جدا شدن از آب را نداشته باشد این ضرب المثل را بکار می برند.
آب در دلش تکان نمی خورد
کنایه از یخ است که مولکول های آب در شبکه آن در جاهای ثابتی قرار دارند و امکان انجام حرکت انتقالی برای آنها وجود ندارد .
آبی از او گرم نمی شود
مقصود واکنش گرما دهی است که در گرماسنج بمبی انجام می شود و گرمای تولید شده واکنش آنقدر اندک است که توان گرم کردن آب درون گرماسنج را هم ندارد.
آب نمی بیند اما شناگر ماهری است
منظور فلزهای قلیایی است که زیر نفت نگهداری می شوند و آنچنان فعالیت شیمیایی بالا یی دارند که وقتی وارد آب می شوند با سرعت زیادی بر سطح آب می چرخند و به شدت با آن واکنش می دهند.
آب به آب شدن
انتقال یون هیدروژن از یک مولکول آب به مولکول آب دیگر و تشکیل یون هیدرونیوم و یون هیدروکسید که براساس نظریه برونست - لوری یک واکنش اسید - باز محسوب می شود.
آبشان از یک جوی نمی رود
لا بد حجم آب آنها روی هم آنقدر زیاد است که در یک جوی جا نمی گیرد والا دلیلی ندارد آبشان از یک جوی نرود.
آب که از سر رفت چه یک وجب چه صد وجب
این ضرب المثل شاید مربوط به آن زمانی است که انسان هنوز نمی دانست هرچه جسم در عمق بیشتری از مایع باشد فشار بیشتری را تحمل خواهد کرد والا کیست که نداند فشار ناشی از یک وجب آب صد برابر فشار صدوجب آب می باشد.
آب پاکی روی دست کسی ریختن
اضافه کردن آب خالص روی آزمایشی که در حال انجام شدن است یا استفاده از آب مقطر برای تهیه محلولی باغلظت معین.
- - - به روز رسانی شده - - -
آبی از دستش نمی چکد
یا دستش خشک است یا آب در دستش یخ زده است یا ظرف آبش سوراخ نیست والا این ادعا به شدت تکذیب می شود.
آب در هاون کوبیدن
روشی برای شکستن مولکول های آب و جدا کردن اتم های هیدروژن و اکسیژن از یکدیگر. در آن دورانی که هنوز ادیسون برق را کشف نکرده بود و بشر هنوز نمی توانست از روش برقکافت برای تجزیه آب استفاده کند از این روش استفاده می شد.
آب زیر کاه
این دیگر از آن حرفهاست که باید قاه قاه به آن خندید اگر چگالی آب از کاه بیشتر است پس آب به جز قرار گرفتن زیر کاه چاره ای دیگر ندارد بالا ی کاه که نمی شود قرار بگیرد. کسی که این را گفته یا چگالی را نمی شناخته یا از مقایسه چگالی آب و کاه عاجز بوده است.
آب زیر پوستش رفته
کنایه از نمک های آب پوشیده است که دارای چند مولکول آب تبلور در ساختار خود می باشند و تا زمانی که گرما به سراغشان نیاید این آب را زیر پوستشان نگه می دارند.
آب شدن و در زمین فرو رفتن
این ضرب المثل علا وه بر شیمی کمی تا قسمتی زمین شناسی را هم در بر می گیرد و منظورش بیشتر ذوب شدن برف ها و یخچال ها و فرو رفتن در اعماق زمین و تشکیل سفره های آب زیرزمینی می باشد.
آب و تاب دادن
اضافه کردن آب خالص به محلول داخل بالون پیمانه ای و سپس تکان دادن و تاب دادن محلول به منظور همگن سازی آن را بیان می کند.
آب از آسیاب افتادن
در رفتن برخی مولکول های آب از واکنش تجزیه آب به وسیله عمل برقکافت یا غلتیدن و سرسره بازی مولکول های آب در آسیاب های قدیمی را نیز می گویند.
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم
همان عنوان فصل اول کتاب شیمی سال اول دبیرستان یعنی «آب مایعی کمیاب در عین فراوانی» است که با گذشت زمان به صورت این ضرب المثل درآمده است. در اینجا کره زمین به کوزه ای تشبیه شده است که آب دارد اما ساکنانش تشنه آب مناسب و قابل آشامیدن هستند.
آب که یک جا بماند می گندد
هرگاه آب برای مدتی نسبتا زیاد در جایی ثابت باقی بماند بر اثر رشد جلبک ها رنگ و بو و مزه آن تغییر می کند و برای جلوگیری از گندیدن آب اضافه کردن کات کبود توصیه می شود.
آب که سربالا می رود قورباغه ابوعطا می خواند
راستش را بخواهید هرچه گشتیم نتوانستیم برای این یکی خاصیت شیمیایی پیدا کنیم اما اگر کسی بخواهد دستگاه ابوعطا را با اجرای قورباغه بشنود شرطش این است که آب را وادار کند سربالا یی برود تا با آهنگ آن قورباغه شروع به خواندن کند عجب شرطی برای خواندن گذاشته این قورباغه! لا بد می دانسته نیروی جاذبه زمین اجازه نمی دهد آب سربالا یی برود که این شرط را گذاشته است. حکایت می کنند که ماهی از قورباغه خواسته یک دهن برایش بخواند و قورباغه هم برای اینکه از شر او خلا ص شود و او را دنبال نخود سیاه بفرستد این شرط را برایش گذاشته است والا قورباغه کجاو اجرا در دستگاه ابوعطا کجا؟
آب در گوش کسی کردن
گفتن ویژگی های شیمیایی و فیزیکی آب بیخ گوش کسی که حوصله شنیدن آنها را داشته باشد یا وارد کردن آب در بالون با لوله جانبی منتهی بایستی از طریق همان لوله جانبی باشد تا آب در گوش کردن محسوب بشود.
آب خوش از گلویش پایین نمی رود
کنایه از قیف شیشه ای است که هنگام انجام عمل صاف کردن آب به راحتی از آن پایین نمی آید و شاید هم منظور قطره چکان باشد که آب قطره قطره و به سختی از آن خارج می شود.
آب از آب تکان نمی خورد
خب نباید هم بخورد مگر پیوند هیدروژنی اجازه می دهد مولکول آب از مولکول دیگر جدا شود و برای مدتی هرچند کوتاه گشت و گذاری در اطراف و اکنافش داشته باشد.
آب به غربال پیمودن
شاید مربوط به زمانی است که از وسایل درجه بندی شده آزمایشگاهی امروزی نظیر استوانه مدرج و بشر و اینجور چیزها خبری نبوده است یا لا بد کسی از قیف بوخنر برای برداشتن آب استفاده کرده است و شاید هم کسی خواسته غربالش را امتحان کند تا از سالم بودنش مطمئن شود.
آب چیزی را کشیدن
خارج کردن آب تبلور نمک آب پوشیده با گرم کردن آن یا خشک کردن رسوب به وسیله قیف بوخنر و ارلن تخلیه را گویند.
آب را گل آلود کردن و ماهی گرفتن
تهیه سوسپانسیون آب گل آلود به منظور کاهش دید ماهی و راحت به دام انداختن آن.
آب توی چیزی کردن
رقیق کردن محلول های غلیظ با اضافه کردن آب مقطر و کاهش غلظت آن یا به حجم رساندن محلول درون بالن پیمانه ای