داداشی
2nd August 2012, 01:03 AM
به جاي کسي نشسته که به گوارديولا معروف بود، يعني عبدا... ويسي. همانقدر که او سر و صدا ميکرد، به همان اندازه يحيي گلمحمدي بيصداست. او يکي از مربيان نسل اخير فوتبال ايران است، نسلي که طعم جام جهاني 2006 را نيز چشيد. گل محمدي با آرامش هميشگي به خبر ورزشي آمد و سعي کرد به حاشيه نرود. با او برشهاي مهم زندگياش را مرور کرديم و به امروز رسيديم که سرمربي صباست. ميگويند يحيي اينقدر آرام است که نميتواند مربي موفقي باشد ولي حالا تيم او در دو بازي اول ليگ برتر، دو بازي برده.
*سال پيش کمک بودي در تيم راهآهن اما امسال به عنوان سرمربي آمدي، البته در لياقت يحيي گلمحمدي کسي شک ندارد ولي به نظر ميرسد سرمربيگري يک مقدار زود بود، با توجه به اينکه خيليها انتظار داشتند دوباره دستيار باشي يا در تيم ديگري شروع کني، چطور شد يحيي گلمحمدي سر مربي صباي قم شد؟
يعني زود بود به نظر شما؟
*زود که نه به هرحال خودت بهتر ميداني که پروسه مربيگري چطوري است...
نه، من پروسه را خوب طي کردم.
*البته آقايحيي 2 سال قبل از آن سرمربي بود؟
3 سال، من اتفاقاً اين پروسه را خوب طي کردم؛ يعني پله به پله آمدم بالا و اينجوري نبود که يه دفعه بخواهم سرمربي بشوم، البته در آن مقطع قبل که من سرمربي صبا شدم ميتوانستيد ايراد بگيريد، خودم هم الان فکر ميکنم، ميبينم شايد کار درستي نبود که يکدفعه سرمربي بشوم ولي بعد از آن من کلاسهاي مربيگري را يکي يکي طي کردم و تا آخرش رفتم، بعد مربيگري را با مدرک ب شروع کردم. سال اول مربيگريام در تيم تربيت يزد بودم، سال بعد هم دوباره در ليگ يک در نساجي مازندران بودم، بعد هم که يک سال در ليگ برتر ميشود گفت به عنوان کارآموز کار کردم.
*منظور من بيشتر در ليگ برتر بود...
به هر حل من هم 15، 16 سال در ليگ برتر و سطح اول کشور بازي کردم و با شرايطش آشنا بودم و از اينکه بعد از3 سال مربيگري، سرمربي يک تيم ليگ برتري شدم فکر کنم اين پروسه را خوب طي کرده باشم.
*يک سؤال سخت، خيليها معتقدند يحيي براي مربيگري خيلي آرام است، به هر حال شما خيلي آدم متين، صبور و بااخلاقي هستي ولي در فوتبال ما مربي بايد چيزي ديگر داشته باشد، داد بزند، فحش بدهد و بازي برگرداند.
نه آنطورکه شما فکر ميکنيد نيست، شايد مثلاً در خارج از فوتبال اينجوري باشم ولي در اين فوتبال بچهها ميدانند اخلاق مرا، من ميروم در بحث، فني خيلي اخلاقم عوض ميشود.
*پس سختگيري؟
خيلي سختگيرم و آن وظايفي که ميدهم را حتماً ميخواهم و اگر کسي انجام ندهد حتماً يقهاش را ميگيرم.
*يعني داد و بيداد هم ميکني کنار زمين؟
بله صددرصد، آن طوري نيست که شما فکر ميکنيد، تقريباً ميشود گفت من دو شخصيت کاملاً متفاوت دارم، حتي مثلاً بچهها ميپرسند آقا شما چرا اينقدر در زمين با ما بد برخورد کردي؟
*منظور من بيشتر کنار زمين است، حالا در تمرينها که بازيکنها مثل بچههايت هستند، ولي کنار زمين تا حالا نديدهام با داور بحث کني يا مثلاً بروي داخل زمين داد و فرياد بکني؟
نه خيلي مواقع فکر کنم جواب عکس ميدهد، مثلاً داور ميآيد لجبازي ميکند اگر بخواهي سرش داد و بيداد کني، ولي خب يکسري قلقها که با آنها مربيها بازي را به قول شما برميگردانند، شايد اينها يهسري چيزهايي باشد که هنوز به آنها اعتقاد نداشته باشم و احساس ميکنم شخصيت آن کسي که ميرود کنار زمين و داد و بيداد ميکند، خرد ميشود و فکر ميکنم از نظر انساني هم درست نباشد ولي خب متأسفانه بعضيها هستند که با داد و بيداد هم نتيجه را عوض کنند و حتي داور به نفع آنها يک پنالتي هم بگيرد.
*شده تا حالا شما با داد و بيداد نتيجه را عوض کني؟
نه، نشده و من اين کار را نخواهم کرد.
*حتي اگر ببيني حق تيمت را دارند ميخورند؟
خب، مواقعي که لازم باشد انجام ميدهم ولي خيلي کم پيش ميآيد آدم بتواند با داد و بيداد نتيجه را عوض کند ولي خب من اين کار را نميکنم.
*يعني در دوران مربيگريات واقعاً نشده عصباني شوي و بروي سمت داور؟
چرا شده ولي داد و بيداد نکردم ولي نتيجهاي نگرفتم که مثلاً بخواهد بازي عوض شود و هيچ اتفاق خاصي به نفع تيم من نيفتاده. در اين چند سال که در نساجي مازندران و تربيت بودهام شده از اين کارها بکنم ولي نتيجهاي نگرفتهام.
*مجيد جلالي هم اوايلش به همين صورت که شما مربيگري ميکنيد بود، همينطور آرام کنار زمين ولي واقعاً در اين فوتبال يکسري مناسباتي هست که آدم بخواهد اين جوري باشد، ميشود کسي مثل احمد سنجري يا مجيد جلالي که يک جاهايي حقشان واقعاً خورده ميشود. هنوز اعتقاد نداري بايد آستينهايت را بالا بزني؟
نه اينکار را نميکنم، حالا در ليگ برتر فکر کنم اين مسائل کمتر باشد، به هر حال نظارت هست و به نظرم داور آنقدر به خودش جرأت نميدهد که بخواهد طرف يک تيم را به وضوح بگيرد چون اين مواقع کسي عصباني ميشود که ببيند حقش دارد خورده ميشود ولي در ليگ برتر به نظرم اين مسائل خيلي کم است. فکر کنم در اين يک فصل يکي، دو بار بيشتر پيش نيايد. کلاً اعتقاد زيادي به داد و بيداد ندارم و به نظرم در تمرينات اگر بچهها توجيه شوند و اگر وظايفشان را داخل زمين انجام دهند ديگر نيازي به داد و بيداد نيست.
*حالا چه شد رفتي صبا، پيشنهاد آنها بهتر بود؟
نه من پيشنهاد ديگري نداشتم به جز صبا. واقعيت را دارم ميگويم. بعد از اينکه دو سال در ليگ يک بودم و يک سال هم کمک بودم در ليگ برتر دنبال يک فرصت بودم که بتوانم به عنوان سرمربي کار کنم.
*يک انتخاب خيلي سخت داشتي، به هر حال يک مربي خيلي موفق آنجا بوده که توقعات را بالا برده است.
بله. کار سخت است.
*به هر حال پارسال صبا بازيکن به آن صورت نداشت و سهميه آسيا را گرفت و همه از يحيي گلمحمدي انتظار دارند اگر بالاتر از فصل گذشته نشود پايينتر هم نشود، خيلي کار سختي داري و ميتوان گفت ريسک کردهاي؟
بله متوجهام چه ميگوييد، ما صحبتي هم که با مسئولين داشتيم همان روز اول خودشان عنوان کردند ما هيچ انتظاري نداريم که شما بخواهيد تيم را حتي تا همان رده چهارم بالا ببريد.
*يعني فقط گفتند تيم را نگهدار؟
بله چون بيشتر بحث هزينهها بود، دنبال بازيکنان جوان بودند، دنبال اين بودند که يک تيمي ببندند که کمترين هزينهها را داشته باشد و من هم اين تيم را برايشان بستم و از لحاظ نفري هم من فکر ميکنم که از پارسال خيلي بهتر باشيم. ولي خب شرايط پارسال شرايط خيلي عجيبي بود. مثلاً تيمهايي مثل پرسپوليس، ذوبآهن، فولاد و تيمهايي که هميشه خوب بودند شرايط خوبي نداشتند و از اين فرصت صبا خيلي خوب استفاده کرد و توانست اين بالا بيايد ولي امسال ميبينيد تيمها بازيکنهاي خوبي گرفتهاند وهمه سرمايهگذاريهاي خيلي هنگفتي کردهاند و براي قهرماني برنامهريزي ميکنند و همه مدعي هستند، در هر صورت کارمان نسبت به سال گذشته خيلي سختتر است.
*پس قبول داري ريسک کردي؟
ريسک کردم، بله ولي خب مسئولين واقعاً دارند کمک ميکنند و همان روز اول هم به من گفتند هيچ انتظاري ندارند که مثلاً تيم دوباره چهارم شود يا حتي گفته بودند انتظار ندارند از دور اول جام باشگاههاي آسيا هم صعود کنند.
*خيلي انتظارهم نداشته باشند که سهميه بهشان بدهند.
آنکه حالا بحثش جداست، اگر رفتيم را ميگويم.
*اين تيم که الان داري چقدر تغيير دارد نسبت به تيم پارسال، چيزي از بازيکنانش را عبدالله انتخاب کرده؟
همه هستند، بازيکناني که پارسال فيکس بودند شايد دوتايشان رفته باشند، يکي حمدينژاد بود که به نفت رفت و يکي هم رضا عنايتي که رفت مس. بقيه بازيکنها را نگه داشتهايم و چندتا بازيکن جوان و با انگيزه هم اضافه کردهايم.
*يعني شکل تيم حفظ شده، درست است؟
بله اولين بازيمان در ليگ نسبت به تيم پارسال فقط سهتا تغيير داشت و هشت نفره از پارسال در بازي بودند.
*يک چيزي که وجود دارد اين است که اين بچهها ميخواستند سال قبل در فوتبال شناخته شوند و همين نتيجه گرفتن به سودشان بود، الان اسمشان کمکم سر زبانها افتاده، از اين نميترسي که بيانگيزه و اشباع شوند؟
نه هنوز که به جايي نرسيدهاند، رده چهارم ردهاي نيست که حالا بخواهند به آن راضي شوند، اينها کار اصليشان امسال است، حالا پارسال يک اسمي به قول شما در کردهاند ولي امسال بايد بيشتر خودشان را نشان دهند، بايد بيشتر انگيزه داشته باشند، حالا احتمالاً تيم در جام باشگاههاي آسيا هم هست و اگر بخواهيم نتايج ضعيف بگيريم شايد به نوعي خودشان بروند زير سؤال که مثلاً نتايج پارسال شانسي بوده، جرقه بوده. من فکر ميکنم به اين درک بايد برسند و خودشان را ثابت کنند که ديگر حرف و حديثي پشتشان نباشد، امسال سال خيلي حساسي است برايشان.
* به تيم ملي فکر ميکنند، يعني بازيکنهايت بزرگ فکر ميکنند؟
هستند چندتايشان که به تيم ملي و باشگاههاي بزرگتر فکر کنند. خوشبختانه توانستيم بازيکنهايي را بگيريم که رقابت ايجاد کنيم، الان در هر پستي ما دو تا بازيکن خيلي خوب داريم در حد خودمان و همين باعث يک رقابت خيلي خوب بين آنها شده که خيلي کمک ميکند به روند پيشرفت تيم. حالا من فکر کنم در بازيهاي آينده از لحاظ کيفيت خيلي بهتر شويم، ما دوران آمادهسازي خوبي داشتيم ولي در حقيقت وقت کم آورديم، به ويژه براي بازيهاي دوستانه که بتوانند به يک هماهنگي برسند.
*سال قبل مربي شما آقاي ويسي، پرعنوانترين و پرلقبترين مربي بود. يحيي گلمحمدي دوست دارد اين اتفاق برايش بيفتد؟ در بازي هم شنيدم به شما گفتند مورينيو، مثل اينکه القاب را زياد دوست نداري؟
مورينيو را ابتدا در نساجي مازندران به من ميگفتند.
*ولي فکر کنم خودت خيلي مورينيو را دوست نداري؟
نه اتفاقاً بهترين مربي دنياست و در آن شکي نيست.
*پس اينجا هم ميخواستي رقيب ويسي باشي، او گوارديولاست و تو هم مورينيو؟
نه اصلاً اينجوري نيست، اصلاً بحث رقابت مطرح نيست، ما در مقابل آنها هيچي نيستيم، ما خيلي کار داريم تا بخواهيم خودمان را در حد يک مربي درجه يک مطرح کنيم.
*به هر حال او گوارديولا وطني بود و تو هم مورينيو وطني ميشوي؟
نه من زياد به اين چيزها علاقهاي ندارم.
*واقعاً دوست نداري به تو لقب بدهند؟
نه اصلاً.
*آقا يحيي الان که برگشتي سرمربي شدي براي اين است که سرمربي بماني و موفق بشوي. شروع خوبي هم داشتي. خودت توضيح بده برايمان اوايلش هم به عنوان مربي- بازيکن بودي، بعد در فصل دوم هم ماندي. درست است؟
من فصل دومم همان موقع بود که ديگر تيم منتقل شد به قم، مسئولين قم زنگ زدند و گفتند تيم را جمع و جور کن، من هم همين کار را کردم، بازيکن گرفتيم حتي يک سربرگ باشگاه صبا هم نداشتيم و دستي قرارداد بستيم با بچهها و حتي بازيکن خارجي گرفتم مثل آلوز. ده روزي بود که با بچهها دوران بدنسازي را طي ميکرديم که يکدفعه زنگ زدند و گفتند تيمسار ملاحي به عنوان مدير آمده و فيروز کريمي را آورده، من هم گفتم کاري نميشود کرد. دست شما درد نکند و خداحافظ. مسئولين فشار آورده بودند به آقاي کريمي که فلاني بايد باشد توي تيم، حالا به عنوان بازيکن، بعد آقافيروز آمد با من صحبت کرد که حالا زود است بخواهي بروي و از اين حرفها، بعد ديگر به عنوان بازيکن کار را شروع کردم و تا نيمفصل بازي کردم. بههر حال با توجه به اتفاقاتي که افتاده بود شرايط روحي خوبي هم نداشتم ولي خوب بازي ميکردم، بعد که تيم يک مقدار به چالش افتاد و بد نتيجه گرفت زمزمههايي شد که ميخواهند فيروز را بگذارند کنار و دوباره من را بياورند، برخوردها يک مقدار بد شد، ديگر مجبور شدم از آن مجموعه جدا شوم و رفتم دنبال کلاسهاي مربيگري و يک جورهايي هم خوب شد برايم از لحاظ اينکه توانستم طي دو سال درجه a آسيا را بگيرم.
*حالا يحيي سرمربي ميماند يا ممکن است دوباره کمک هم بشود؟
نه، وقتي سرمربي شدم، ديگر نميتوانم کمک باشم.
*شروع غافلگيرکنندهاي داشتي، يعني اين شروع هم براي تيمت ميتواند خوب باشد و هم براي خودت به عنوان مربي، براي حفظ اين موقعيت چه فکري کردي؟
ببينيد کار خوبي که ما انجام داديم اين بود که استخوانبندي تيم را حفظ کرديم يعني نگذاشتيم داخل تيم تحولات اساسي به وجود بيايد و تو بازي اول تقريباً 85 درصد بازيکنان فصل پيش بازي کردند. اگر شايد يک مربي ديگري بود تيم را کاملاً متحول ميکرد و اين کار خيلي خوبي بود که انجام داديم و اين هماهنگي که بين آنها بود از پارسال به وجود آمده و بالاخره يک سال کنار هم بازي کردهاند و اين هماهنگي را از سال قبل داريم، با توجه به اينکه بازيهاي تدارکاتي خيلي قوي نداشتيم ولي توانستيم در بازي اول خيلي خوب کار کنيم و ما يکسري ايدههايي بهشان داديم و خودشان هم از سال گذشته ايدههايي داشتند.
*ارنج يا تاکتيک هم حفظ شده؟
ارنج حفظ شده اما تاکتيک کاملاً عوض شده.
*يعني سيستم عوض شده يا تاکتيک بازي، مثلاً فکر کنم آن تيم خيلي روي عمق فکر ميکرد و روي ضد حملهها برنامه داشت، تيم عبدالله ويسي مثل تيمهاي هکتور کوپر بازي ميکرد، يعني ضربه آني و برد.
پارسال خيلي علاقه داشتند با گوشها بازي کنند و از پاسهاي مورب استفاده کنند ولي امسال نه اينکه بگويم کارهاي پارسال را انجام ندهيد، گفتم در ذهنتان باشد و يک سري ايدههايي مثل پرسينگ و حملههاي سريع هم ما اضافه کرديم که اساس کار ما را تشکيل ميدهد و امسال فکر کنم بازيهاي خوبي را از تيم شاهد خواهيد بود.
*نبود رضا عنايتي در اينکه شما کنارههايتان را کمرنگتر کنيد نقش داشته؟
نه ما با همان سيستم پارسال کار را ادامه ميدهيم، يک مشکلي که اين تيم پارسال داشت اين بود که بازيکنهاي گوش را خيلي عوض ميکردند ولي امسال دوتا گوش خوب داريم، زياد به شيوه پارسال دست نزديم، ضمن اينکه در حمله سريع تأکيد زيادي داريم که در اين مقوله هم تا حدودي موفق بودهايم.
*اين تيم صبا الان چهارتا زده آن هم به تيم عبدالله ويسي، به نظرت بچهها ميخواستند اتفاقهايي که بين فصل افتاده بود را جواب بدهند يا اينکه انگيزه خاصي داشتند که خودشان را به ويسي ثابت کنند، يا همه بازيها قرار است صبا اين جوري متحولشده باشد و اين شروع ادامه پيدا ميکند، چون الان سطح توقع از تيم صبا خيلي بالا رفته که ميتواند در ادامه برايتان مشکل ساز شود.
ببينيد همهچيز برميگردد به طرز تفکر مجموعه، بايد تا آخرش هم بتوانيم همين روند را ادامه بدهيم، هفته اول آن بحثهايي که گفتيد خيلي مهم بود و به بچهها هم گفتم يکي از دلايلي که بازيکنان پارسال را گذاشتم در تيم همين بحث انگيزه و شناخت از تفکرات آقاي ويسي بود که تفکراتش را ميدانستند و خيلي تأثير دارد که با تفکرات مربي آشنا باشي و جلوي تيمش بازي کني. اين سطح توقع دست خودمان است، اول نبايد مغرور شويم، حالا هفته اول، چهارتا زدهايم فکر کنيم که هفته ديگر هم همين اتفاق ميافتد، ما در اين بازي شايد ده تا موقعيت داشتيم که حالا چهارتا تبديل به گل شد.
*بعد از بازي زنگ نزدي به آقاي ويسي تا دلداري بدهي؟
نه بابا.
*من آقاي ويسي را پيدا نکردم. چهارتا خط دارد ولي اصلاً پيدا نشد. خانهنشين کردي ويسي را.
نه بابا خانهنشين چيه؟ تازه اول راه است. عبدالله واقعاً چه از لحاظ شخصيت و چه مربيگري آدم بزرگي است و من به خودش هم گفتم وقتي شما نتيجه ميگيريد انگار من نتيجه ميگيرم و تشکر هم کردم به خاطر زحماتي که براي تيم کشيدهاند.
*معمولاً يک رسمي هست که اجازه ميگيرند، اجازه نگرفتي؟
آره صحبت کرديم.
*اجازه گرفتي؟
اجازه نه. تشکر کردم بابت زحماتي که پارسال براي اين تيم کشيد، گفتم مربيهاي جوان هرچه بيايند در کار براي ما بهتر ميشود.
*اين صبا با اين ويژگي جديدش با اين تفکرات شما که خيلي پرهياهو نيست، مصاحبه زياد ندارد، به هر حال عبدالله با سيستمش صبا را خيلي سر زبانها انداخت، عبدالله يک جورهايي با نمادسازيهايش هر روز بود، فکرکنم با شخصيتي که از شما سراغ داريم برعکس ويسي هستيد و همه ما هشتاد، 90 تا بازي ملي از شما به ياد داريم و شايد در اين دوران 10 تا مصاحبه هم نکرده باشيد. اين چقدر در نگاه مردم نسبت به صبا تغيير ايجاد ميکند؟
ببينيد من دوست دارم تيمم بيشتر خودش را نشان دهد تا يک فرد بخواهد از خودش يا مجموعه صحبت کند. ما بايد اينقدر قوي ظاهر بشويم، اينقدر خوب بازي کنيم، اينقدر از لحاظ فني محکم ظاهر بشويم که شما برويد از روي عملکرد فني تيم بنويسيد و راجع به اين چيزها صحبت کنيد. آن موقع من فکر کنم اثراتش خيلي بهتر باشد تا اينکه بيايم راجع به تيم صحبت کنم و شما هيچ اطلاعي از بحث فني نداشته باشيد، دوست دارم از لحاظ فني اينقدر با کيفيت باشيم که همه بيايند راجع به تيم صبا صحبت کنند، نه فقط من.
*يعني دوست داري اين طوري تيمت را بيندازي سر زبانها؟
بله، بايد بحث فني را اينقدر ببريم جلو که يک کارشناس راجع به ابعاد مختلف تيم صحبت کند، نه مثلاً فقط گوشهاي تيم.
*به غير از کلاس مربيگري آسيا، کجا رفتيد شما؟
جايي نرفتم.
*آخرين باري که مقابل پرسپوليس مربيگري کردي يادت هست، همان که چهار بر يک باختي، حالا فصل گذشته صبا چهارتا به پرسپوليس زده، امسال مقابل پرسپوليس يا استقلال تيمت چطور بازي ميکند؟ در اين ليگ اصلاً کجا قرار ميگيرد؟ آن روزي که چهارتا خوردي خيلي تيمتان بههم ريخته بود.
البته بههم ريخته که نه، چندتا از اين مربيها که عوض شدند و مديرهاي جديدي که آمدند واقعاً هيچ اطلاعي از فوتبال نداشتند و خيلي آماتور برخورد ميکردند با شرايط تيم، شرايط ما خيلي خوب بود. از لحاظ جدولي ما دوم، سوم بوديم و حتي اگر پرسپوليس را ميبرديم ممکن بود قهرمان بشويم و اين آشنا نبودن مديران تيم با جو فوتبال براي ما خيلي باعث اذيت شد.
*تيم را از کي گرفتيد؟
آقاي ضيايي.
*الان اين تيم صبا آخر فصل کجا قرار ميگيرد، در ليگ ميخواهد بماند يا ميخواهد پديده شود؟ به هر حال هرکسي ايده خودش را دارد ولي مثلاً ويسي از اول ميگفت ميخواهم تيم را به آسيا ببرم و در آخر تيم آسيايي شد، ميخواهيم ببينيم شما هم براي تيمتان هدفگذاري کردهايد؟
صددرصد.
*يعني ميخواهم ببينم شما از اول چه ميگوييد و در يک جمله، چه هدفي داريد؟
در يک جمله که نميشود بيان کرد، ما ديروز با استاندار جديد جلسهاي داشتيم و اين سؤال را خبرنگار آنجا هم کرد و جوابي که من دادم اين بود که شما از لحاظ امکانات و مسائل مالي کم نگذاريد و همهچيز به موقع پرداخت شود و من قول ميدهم جزو تيمهاي بالاي جدول باشيم.
*نيمه بالاي جدول؟
توي چهار، پنجتاي بالاي جدول.
*قول قهرماني هم داديد؟
ببينيد ميگويم اگر در بحث مالي مشکلي پيش نيايد، همانطور که گفتم تيم ما امسال تيم خيلي خوبي است و چند جوان باانگيزه هستند.
*نتيجه بازي اول همه را غافلگير کرد، واقعاً فکر ميکني آخر فصل هم ميتواني همه را غافلگيرکني؟ داشتيم از اين تيمهايي که يکسره تا آخرش خوب رفتن و داشتيم تيمهايي که اينجوري شروع کردند و آخر فصل سقوط کردند!
نه ببينيد بازهم ميگويم، من يک تيمي را جمع کردم و همه چيز را آماده کردم، از اين به بعد بيشتر به مسئولين بستگي دارد که حمايت کنند و اگر مشکل مالي نداشته باشيم من بهشان قول دادم که جزو تيمهاي بالاي جدول باشيم.
*يعني به قهرماني فکر نکردي اصلاً؟
ممکن است اگر حمايتشان خيلي خوب باشد تا آخر فصل بتوانيم همه را غافلگير کنيم.
*يعني اگر همه چيز خوب باشد همه را ميبريد؟
نه بحث بردن نيست، بحث نتيجهگيري کلي است.
*بيشتر دوست داري چه تيمي را ببري در ليگ؟
بيشتر دوست دارم همه تيمها را ببرم.
*يعني برايت تيم خاصي فرقي ندارد؟
نه فرقي ندارد.
*اگر اشکالي نداشته باشد اين بحث را اينجا تمام کنيم و برگرديم به 10، 11 سال پيش، بازي ايران و عربستان دقيقه 88...
همان که يک بر هيچ باختيم را ميگوييد؟
*آن لحظه چه شد؟ چون چهار، پنج سال در فوتبالت تأثير گذاشت که در حقيقت تقصير تو هم نبود.
نه اتفاقي هم نيفتاد به آن صورت، ببينيد تقريباً دقيقه 88 بود که رضا شاهرودي يا استاد اسدي اخراج شدند، آن روز محمد خاکپور نميدانم چه جوري بود که کفش مناسبي نداشت و کفشهايش را از من گرفت و رفت داخل زمين و من وقتي دقيقه 88 آقاي مايليکهن گفت برو تو زمين نگاه کردم ديدم کفش ندارم و نميدانم کفش کي را گرفتم که دو سايز هم برايم بزرگ بود و گفتم دو دقيقه که فرقي ندارد، رفتم تو زمين با همان کفش. جو خيلي بدي بود و تماشاگران زيادي آمده بودند، تيم عربستان هم در آن سال انصافاً تيم خوبي داشت. يک توپ فرستادند گوش راست و من رفتم بازيکن حريف را بگيرم، نميدانم، فکرکنم ليز خوردم و من را دريبل کرد و سانتر کشيد و توپ را گل کردند و يک بر صفر باختيم.
*شايد آنجا در حقيقت روند تيم ملي مايليکهن تغيير کرد، يعني بعد از آن اتفاق سرنوشت زندگي مايليکهن عوض شد و تو هم تقريباً بعد از آن اتفاق که فيکس بودي، مهدي پاشازاده در آن دوران جايت را گرفت و بازي در جام جهاني را هم از دست دادي. نظرت چيست؟
من در بازيهاي مقدماتي خيلي از بازيها را فيکس بودم و بعد که آن تغيير و تحولات اساسي در تيم ملي ايجاد شد، وييرا آمد، سرپرست عوض شد و من در آن مقطع يک مصدوميت شديد از ناحيه مچ پا هم داشتم و به بازي با استراليا نرسيدم و بعد که تيم صعود کرد، ايويچ آمد و ديگر همه چيز رفت روي روابط و از من که از هفده بازي مقدماتي ده، دوازده تا بازي را فيکس بودم، حتي يک دعوت خشک و خالي هم نکردند. فقط يکبار ايويچ من را دعوت کرد در مجموعه انقلاب براي دوران بدنسازي و در همان دوران من را خط زد. بعدش تيم را بردند اردوي بروجرد.
*من فکر ميکنم چون خيلي ترکهاي بودي و ايويچ خيلي بازيکنهاي درشت اندام را ميپسنديد.
نه بحث اين نبود، مربي بايد در بازي بازيکنانش را ببيند، مگر آدم ترکهاي فوتباليست نميشود؟
*نه مثلاً ايويچ ميگفت من کماندو ميخواهم و از اين حرفها، چون تو شش هفت سال بعد از آن دفاع ثابت بودي و از بهترينها بودي، چه با تيم بلاژ و چه چهار سال بعد از آن با تيم برانکو در جام جهاني.
نميدانم وقتي شرايط تغيير کرد اصلاً نگاهها به بعضي از بازيکنها هم عوض شد که يکي از آنها من بودم. برعکس چندتا از بازيکنها که اصلاً تمرين هم نميکردند و در اردوي بروجرد تنها کاري که ميکردند رفتن به استخر بود، آنها را مستقيم به جام جهاني بردند.
*شايد به خاطر اين بود که هميشه آرام بودي و اعتراض نميکردي، مثلاً ميگفتند اگر يحيي را بگذاريم کنار اعتراض نميکند؟
بله به احتمال زياد يکي از دلايلش همين بود.
*شايد هم فاميل نداشتي مثل بعضيها؟
شايد.
*استاداسدي چطور بود؟ تو هم از آن دسته بودي که خيلي سر به سرش ميگذاشتي؟
نه، استاد خيلي بامزه بود و هرجا که بود همه ميرفتند همانجا و صحبت که ميکرد آدم خندهاش ميگرفت.
*بهترين چيزي که برايت تعريف کرد چي بود که هميشه يادت هست؟
ما اردويي داشتيم در مجموعه انقلاب و استاد از اين ماشينهاي دراز داشت، نميدونم شورلت بود، بيوک بود، چي بود، خيلي ماشين درازي بود، آن موقع هم ذوبآهن بازي ميکرد، ميگفتم چه جوري با اين ميروي تمرين و آنقدر جا ميخواهي چهکار؟ ميگفت من سرويس بچهها هستم، ميرم دنبال همه يعني پانزده نفر را توي آن ماشين جا ميداد و ميرفت تمرين.
* در آن دوره افشين پيرواني بود، شما بودي، استاد بود، خاکپور بود و مهدي پاشازاده، دفاعهاي مايليکهن اين پنج تا بودند، خيليها ميگفتند مهدي پاشازاده حقش خورده شده و به بقيه بازي نميرسد، واقعاً اينجوري بود يا واقعاً شما بهتر بوديد؟ ميگفتند چون مايليکهن پرسپوليسي است به پرسپوليسيها بازي ميداد؟
با آن شناختي که من از آقاي مايليکهن دارم اصلاً تو اين بحثها نبود، يعني اگر احساس ميکرد که شما حقّت است بازي کني، شما را بازي ميداد و آدمي نبود که بخواهد ناحقي کند. فکرکنم تشخيص خودش بود، من زياد نميدونم چه بگويم راجع به اين موضوع.
*در آن زمان فقط منصوريان از استقلال بود و مهدي پاشازاده را حتي دعوت هم نميکرد و اين موضوع باعث دامن زدن به اين صحبتها ميشد.
نه ببينيد من را هم در يک دوره خيلي راحت خط زد، با اينکه من خيلي آماده بودم؛ سال 96 در بازيهاي جام ملتها. اردوي آخر من و نادر محمدخاني و مجتبي محرمي بوديم و در آخر که اسامي را خواند فکر کنم من و نادر خط خورديم و فقط مجتبي را برد. اگر تشخيص ميداد کسي به دردش نميخورد واقعاً نميبرد.
*پس اصلاً بحث پرسپوليس و استقلال در تيم ملي نبود؟
نه من چنين چيزي را احساس نميکردم.
*در سال 96 تيم ملي رفت به جام جهاني و فوتبال ايران متحول شد، چهار سال بعد که کشور رونقي گرفته بود در فوتبال و رسيديم به بلاژويچ و شما هم فيکس بوديد و مردم خيلي تيم ملي را دوست داشتند، چه شد که آن تيم نرفت جام جهاني؟ آن همه ستاره هم در اوج آمادگي داشت، علي دايي، مهدي مهدويکيا و کريم باقري.
آن تيم واقعاً رؤيايي بود و شرايط خيلي خوبي داشتيم و يکسري اتفاقات افتاد که مجموعه آنها باعث شد آن تيم به جام جهاني نرود. مثلاً اتفاقات داخل زمين را بخواهم بگويم، گلي که خودم به تيم بحرين زدم و داور آفسايد گرفت در حالي که حداقل يک متر و نيم من خارج از آفسايد بودم و اگر ما آنجا سه امتياز را ميگرفتيم اصلاً کار به بازي با بحرين هم نميکشيد.
*ولي بيشتر از اينها شما از بيرون زمين ضربه خورديد، از همان اردوي زاگرب و بعد از آن.
يک اشتباه بزرگي که بلاژ کرد اين بود که تيم را يک هفته زودتر براي بازي با بحرين به اردو برد. خيلي ضربه زد به تيم ما. البته من مصدوم بودم و به اون بازي نميرسيدم ولي با تيم رفتم. مثلاً بازيکنها را بعد از تمرين ساعت نه تا يازده و نيم آزاد ميگذاشت و بچهها ميرفتند خريد و تمرکز خوبي نداشتيم روي آن بازي.
*يک ذره اروپايي رفتار کرد با شما.
يه خورده که نه خيلي، يک هفته از هر نو غذايي مثل غذاهاي دريايي تا هر چيز ديگري بچهها خوردند وکسي فکر بازي نبود.
*يعني شما تيم را صعود کرده ميدانستيد چون شانستان بالا بود؟
شايد بچهها تيم بحرين را دستکم گرفته بودند و فکر ميکردند تيم صعود ميکند.
*اشتباه بيشتر از بلاژ بود يا از بازيکنهاي ما؟ شايد بچههاي ما آنطور که بايد بزرگ فکر نميکردند؟
ببينيد بچهها دنبال اين بودند که بهشان خوش بگذرد و ماهيت همه بازيکنهاي فوتبال همين است و اگر آنها را آزاد بگذاريد، هرکاري دلشان بخواهد ميکنند.
*هنوز هم براي مردم سؤال است که چه چيز بحرين را دستکم گرفتند وقتي فقط شما يک بازي داشتيد تا جام جهاني؟
من ميگويم تيم براي بردن نرفت داخل زمين. اينقدر مسائل حاشيهاي زياد شده بود که ديگر کسي فکر برد نبود. البته نميگويم به فکر نبودند، نميتوانستند به برد فکر کنند وقتي شما يک هفته بخوري و بخوابي و خريدکني، همين اتفاق ميافتد.
*آقا يحيي خيليها ميگويند در آن دوران خيلي باند بازي زياد بود و حالا خيلي بهتر شده، حتي خود شما را هم جزو باند علي دايي ميدانستند؟
نه من قبول ندارم اين بحث باند بازي و اين چيزها را، واقعاً وقتي بچهها ميرفتند داخل زمين اصلاً اين مسائل نبود. البته يک دورههايي بود که مثلاً استقلاليها به استقلاليها پاس ميدادند و پرسپوليسيها به پرسپوليسيها.
*کدام دوره بود؟
دورههاي خيلي قديم.
*البته باند بازي در فوتبال موضوعي طبيعي است و حتي در تيم ملي آلمان هم وجود دارد.
در تيم ملي آلمان وجود دارد ولي در داخل زمين دخالت نميکند.
*ولي در تيم ملي فرانسه دخالت ميکند، يعني ميخواهم بگويم که در تيمهاي بزرگ هم اينجور چيزها هست؟
ولي در تيم ما اين مسائل خيلي به چشم نميآمد، مثلاً يک سري صحبتهايي بود که ميگفتند علي کريمي با علي دايي مشکل داره و اذهان عمومي به اين سمت ميرفت که وقتي اينها باهم بازي ميکنند همه بگويند ديديد يکجا به هم پاس ندادند.
*آقا يحيي همه از شما دو صحنه به ياد دارند، يکي آن گريهاي که کردي و ديگري آن گريهاي که درآوردي؛ همان پنالتي چيپ به چين، ولي گريهاي که بعد از بازي مقابل ايرلند کردي خيلي عجيب بود چون تقريباً حذف تيم ملي مشخص شده بود، گريهات بهخاطر از دست دادن جام جهاني بود يا بهخاطر آن يک لحظه؟
نه بهخاطر آن لحظه نبود، ما خيلي زحمت کشيديم، اردوهاي بلند مدت و کوتاه مدت زيادي داشتيم و خيلي براي رفتن به جام جهاني اميد داشتيم، من خودم اولين جامجهانيام بود اگه صعود ميکرديم و ميتوانست آخرينش هم باشد چون 31 ساله بودم آن زمان، حالا بحث خودم هم نبود، به هر حال آن سال سالي بود که هيجان فوتبال به اوج خودش رسيده بود و همه مردم دوست داشتند آن تيم را و خيلي حمايت ميکردند. واقعاً تمام زحمتهايي که کشيده بوديم همه يکدفعه اومد تو ذهنم و گريهاي که کردم دست خودم نبود.
*اين ايرلندي که در يورو ديدي، پيش خودت فکر نکردي که کاش ايرلند آن موقع هم اين جوري بود؟
بله تيم آن موقع خيلي سر بود و فکر ميکنم 32 تا بازي بود که نباخته بودند.
*آقا يحيي يادت هست آن شب چه جوري گذشت و حال و هواي بعد از بازي چه جوري بود؟
اصلاً يادم نميآيد چه جوري تمام شد، من خيلي ناراحت بودم. بعد بلاژ آمد و زد روي شانهام و گفت که من از تو راضيام، ناراحت نباش. بعد من رفتم خانه و تا صبح نتوانستم بخوابم حتي مثلاً مادرم ميآمد به من ميگفت عيبي ندارد ولي واقعاً تا دو، سه روز من از خانه نيامدم بيرون.
*بازيکنها تهدلشان بلاژ را دوست داشتند؟
اکثراً دوست داشتند.
*حالا آقا يحيي به قول عادل فردوسيپور آن لحظه واقعاً وقت چيپ زدن بود؟
مردم وقتي با من برخورد ميکنند همين دو لحظه را به ياد ميآورند، حالا آنهايي که خوشبين هستند به ياد گل من به ايرلند ميافتند و آنهايي که يک کم منفي فکر ميکنند صحبت آن ضربه چيپ را ميکنند.
* تاحالا خيلي از بازيکنهاي بزرگ تاريخ فوتبال ايران پنالتي خراب کردهاند، محمد پنجعلي، شاهرخ بياني، ناصر محمدخاني و شما.
نه ببينيد ايمان مبعلي هم قبل از من خراب کرد ولي خب زد به اوت و اتفاقي نيفتاد ولي بحث، همان چيپ زدن است.
*حالا واقعاً چي باعث شد چيپ بزني، اعتماد به نفس بالاي خودت بود؟ چه فکري کردي آن لحظه؟
من داشتم به دروازهبان حريف دقت ميکردم، زودتر از ضربه همه را سمت چپ ميپريد، من گفتم حالا مثل خيليها که چهارتا را به يک سمت ميپرد و يکي ديگر را سمت مخالف، پنالتي پنجم بود و کمي گيج شدم. گفتم نکند بزنم سمت راستش و بگيرد، گفتم بزنم وسط و تصميم گرفتم چيپ بزنم. ضربه چيپ خوبي نبود و اگر چيپ را خوب ميزدم تبديل به گل ميشد ولي ضربه را بد زدم.
*حالا خيلي از بازيکنهاي بزرگ تاريخ فوتبال کشورمان اعتقاد دارند اين بازيکنهاي الان که رقمهاي ميلياردي ميگيرند اصلاً به اين قيمتها نميارزند، چرا فوتبال ما ديگر ستاره ندارد؟ ميخواهيم ببينيم نظر تو چيست؟
واقعيت اين است که بازيکنهاي ايراني به اين پولهاي ميلياردي نميارزند، با بازيکنهايي مثل ناصر محمدخاني يا حميد درخشان که مقايسه ميکنيم واقعاً آنها يک چيز ديگري بودند، اگر آن فوتبالي ناصر محمدخاني را کسي الان بازي ميکرد به نظرم سه ميليارد برايش کم بود نسبت به رقمهايي که الان بازيکنها ميگيرند. متأسفانه هر سال هم دو، سه تا باشگاه همچين رقابتهايي را ايجاد ميکنند که کدام باشگاه پول بيشتري ميدهد و هر سال هم ميبينيم که بدتر ميشود.
*الان اگه بخواهي از دفاع نام ببري کدام دفاع ايراني را در حال حاضر بهترين ميداني؟
هادي عقيلي دفاعي که نسبت به بقيه مطمئنتر است، البته اين نظر من است.
*آقا يحيي اين ماجراي بيماري شما خيلي عجيب بود، يادم است سال 80 که با ناصر ابراهيمي در روزنامه جهان فوتبال مصاحبه ميکرديم گفت فوتبال يحيي گلمحمدي ديگر تمام شده، بعد از چند سال شما دوباره آمدي. يکي از چيزهاي عجيبي که در مورد شما وجود دارد بازگشتتان بعد از آن بيماري بود. آن مقطع چه به شما گذشت؟
من در اواخر سال 72 اومدم پرسپوليس و آن سال تب مالت گرفتم. آنهايي که اين تب را گرفتهاند، ميدانند چه بيماري وحشتناکي است، بيماري که به مفاصل ميزند و دوران نقاهت طولاني دارد، من دوبار هم اين بيماري را گرفتم چون بار اول خوب درمان نکردم و دوباره بعد از چند سال اين بيماري برگشت. خيلي من را عقب انداخت از لحاظ فوتبالي، آن زمان هم تيم ملي بودم و هم پرسپوليس و در اوج جواني بودم و 2 ساله بد را داشتم. سال 78 که پرسپوليس بودم و مربي آن آقاي پروين بود نسبت به سابقهاي که داشتم خيلي ديدگاه خوبي نسبت به من نداشت و من را در ليست مازاد قرار داد، عابديني زنگ زد به من و نعيم که بياييد باشگاه، رفتيم و به ما گفتند شما دوتا در ليست مازاد قرار گرفتهايد و دنبال باشگاه براي خودتان باشيد. ما هم بالاخره چند سال پرسپوليس بوديم و براي خودمان اسمي درکرده بوديم، به هم نگاه کرديم و گفتيم چه کار کنيم؟ حالا آبرويمان ميرود، انداختنمان بيرون. چند مدتي گذشت و نعيم زنگ زد و گفت که از طرف فولاد زنگ زدند که برويم آنجا بازي کنيم، مياي؟ منم گفتم بريم، تيم که نداريم، خلاصه رفتيم آنجا و از لحاظ مالي هم بهتر از پرسپوليس شده بود.
*خوب هم بازي کرديد آنجا؟
آن سال که من رفتم بگوويچ آنجا بود و خيلي باهم صحبت ميکرديم، اتاقهايمان بغل هم بود و آنجا بهخاطر گرماي هوا خيلي بيرون نميرفتيم و ميشود گفت ديدگاه مرا نسبت به فوتبال بگوويچ عوض کرد. تمرينات منظم، استراحت خوب و تمرکز در فوتبال، آنجا هم خيلي انتظار زيادي از من نبود و خيلي احساس راحتي ميکردم. خب به هر حال در پرسپوليس توقع از من زياد بود و يادم ميآيد که اگر مچ پايم را نميبستم تمرينات را شروع نميکردم. اولين روزي که رفتم فولاد يک لحظه به مچ پايم نگاه کردم و به خودم گفتم اينجا ديگر کسي انتظاري ندارد و بند را باز کن، فوقش ميپيچد و دو ماه هم بازي نميکني، کي به کيه. باز کردم و مچم حتي يکبار هم نپيچيد، من اينقدر از لحاظ روحي و رواني وابسته به اين بند بودم که در اين پرسپوليس اگر کمي کج ميبستم، عصبي ميشدم و همان روز مچم ميپيچيد. در فولاد احساس آزادي بيشتري کردم و احساس کردم آنجا فضايي دارم که بتوانم خودم را نشان دهم. سه سال سخت را آنجا داشتم و خانوادهام سختي زيادي کشيد ولي نقطه عطفي بود آن سال، توانستم در تيم ملي جايگاهم را محکم کنم، بعد از آن برگشتم به پرسپوليس و بعد از آن هم صبا.
* الان که برميگردي به آن سالها خيلي پشيمان نيستي که آن اتفاق افتاد؟
نه اصلاً پشيمان نيستم و يک جورهايي برايم خوب شد.
*جالب است که دوران اوج فوتبال شما مثل خيليهاي ديگر در اواخر دوران حرفهاي بود؟
من 32 سالم بود که چهارده تا بازي ملي داشتم از 32 سالگي تا 37 سالگي که در تيم ملي بازي کردم تقريباً هفتاد تا بازي اضافه شد، اين نشاندهنده اين است که يک تحولي در اين فوتبالم ايجاد شد.
*آقا يحيي فکر ميکني پرسپوليس امسال وضعيتش چه جوري است، از آنجايي که خودت يک پرسپوليسي هستي، فکر ميکني ميتواند جبران اين چند سال اخير را بکند؟
من خودم دوست دارم که موفق شود که جبران کند، در اين چند سال هواداران پرسپوليس خيلي ضربه ديدند، خيلي سر خورده شدند و آرزوي قلبيام اين است که پرسپوليس با نتايج امسالش مرحمي بگذارد روي زخم هواداران ولي کار سختي پيش رو داريد، شايد گرفتن بازيکنهاي گرانقيمت تضميني براي موفقيت نباشد ولي بيتأثير نيست، صحبتي که با چند تا از بازيکنهاي پرسپوليس داشتم ميگفتند مربي خوبي آمد بالاي سر تيم و قابليت قهرماني هم دارند. يک بازي تدارکاتي که با آنها داشتيم، انگار مقابل دو تا تيم ملي قرار گرفتيم.
*حالا استقلاليها مدعي هستند نيمه دوم نقل انتقالات را از پرسپوليس بردهاند، فکر ميکنيد اين جوري باشد؟
به هر حال آنها بازيکنهاي خوبي گرفتند و براي هر دو تا آرزوي موفقيت ميکنم چون وقتي اين دو تا تيم خوب باشند، تيم ملي ما هم به آمادگي خوبي ميرسد.
خبرآنلاين
*سال پيش کمک بودي در تيم راهآهن اما امسال به عنوان سرمربي آمدي، البته در لياقت يحيي گلمحمدي کسي شک ندارد ولي به نظر ميرسد سرمربيگري يک مقدار زود بود، با توجه به اينکه خيليها انتظار داشتند دوباره دستيار باشي يا در تيم ديگري شروع کني، چطور شد يحيي گلمحمدي سر مربي صباي قم شد؟
يعني زود بود به نظر شما؟
*زود که نه به هرحال خودت بهتر ميداني که پروسه مربيگري چطوري است...
نه، من پروسه را خوب طي کردم.
*البته آقايحيي 2 سال قبل از آن سرمربي بود؟
3 سال، من اتفاقاً اين پروسه را خوب طي کردم؛ يعني پله به پله آمدم بالا و اينجوري نبود که يه دفعه بخواهم سرمربي بشوم، البته در آن مقطع قبل که من سرمربي صبا شدم ميتوانستيد ايراد بگيريد، خودم هم الان فکر ميکنم، ميبينم شايد کار درستي نبود که يکدفعه سرمربي بشوم ولي بعد از آن من کلاسهاي مربيگري را يکي يکي طي کردم و تا آخرش رفتم، بعد مربيگري را با مدرک ب شروع کردم. سال اول مربيگريام در تيم تربيت يزد بودم، سال بعد هم دوباره در ليگ يک در نساجي مازندران بودم، بعد هم که يک سال در ليگ برتر ميشود گفت به عنوان کارآموز کار کردم.
*منظور من بيشتر در ليگ برتر بود...
به هر حل من هم 15، 16 سال در ليگ برتر و سطح اول کشور بازي کردم و با شرايطش آشنا بودم و از اينکه بعد از3 سال مربيگري، سرمربي يک تيم ليگ برتري شدم فکر کنم اين پروسه را خوب طي کرده باشم.
*يک سؤال سخت، خيليها معتقدند يحيي براي مربيگري خيلي آرام است، به هر حال شما خيلي آدم متين، صبور و بااخلاقي هستي ولي در فوتبال ما مربي بايد چيزي ديگر داشته باشد، داد بزند، فحش بدهد و بازي برگرداند.
نه آنطورکه شما فکر ميکنيد نيست، شايد مثلاً در خارج از فوتبال اينجوري باشم ولي در اين فوتبال بچهها ميدانند اخلاق مرا، من ميروم در بحث، فني خيلي اخلاقم عوض ميشود.
*پس سختگيري؟
خيلي سختگيرم و آن وظايفي که ميدهم را حتماً ميخواهم و اگر کسي انجام ندهد حتماً يقهاش را ميگيرم.
*يعني داد و بيداد هم ميکني کنار زمين؟
بله صددرصد، آن طوري نيست که شما فکر ميکنيد، تقريباً ميشود گفت من دو شخصيت کاملاً متفاوت دارم، حتي مثلاً بچهها ميپرسند آقا شما چرا اينقدر در زمين با ما بد برخورد کردي؟
*منظور من بيشتر کنار زمين است، حالا در تمرينها که بازيکنها مثل بچههايت هستند، ولي کنار زمين تا حالا نديدهام با داور بحث کني يا مثلاً بروي داخل زمين داد و فرياد بکني؟
نه خيلي مواقع فکر کنم جواب عکس ميدهد، مثلاً داور ميآيد لجبازي ميکند اگر بخواهي سرش داد و بيداد کني، ولي خب يکسري قلقها که با آنها مربيها بازي را به قول شما برميگردانند، شايد اينها يهسري چيزهايي باشد که هنوز به آنها اعتقاد نداشته باشم و احساس ميکنم شخصيت آن کسي که ميرود کنار زمين و داد و بيداد ميکند، خرد ميشود و فکر ميکنم از نظر انساني هم درست نباشد ولي خب متأسفانه بعضيها هستند که با داد و بيداد هم نتيجه را عوض کنند و حتي داور به نفع آنها يک پنالتي هم بگيرد.
*شده تا حالا شما با داد و بيداد نتيجه را عوض کني؟
نه، نشده و من اين کار را نخواهم کرد.
*حتي اگر ببيني حق تيمت را دارند ميخورند؟
خب، مواقعي که لازم باشد انجام ميدهم ولي خيلي کم پيش ميآيد آدم بتواند با داد و بيداد نتيجه را عوض کند ولي خب من اين کار را نميکنم.
*يعني در دوران مربيگريات واقعاً نشده عصباني شوي و بروي سمت داور؟
چرا شده ولي داد و بيداد نکردم ولي نتيجهاي نگرفتم که مثلاً بخواهد بازي عوض شود و هيچ اتفاق خاصي به نفع تيم من نيفتاده. در اين چند سال که در نساجي مازندران و تربيت بودهام شده از اين کارها بکنم ولي نتيجهاي نگرفتهام.
*مجيد جلالي هم اوايلش به همين صورت که شما مربيگري ميکنيد بود، همينطور آرام کنار زمين ولي واقعاً در اين فوتبال يکسري مناسباتي هست که آدم بخواهد اين جوري باشد، ميشود کسي مثل احمد سنجري يا مجيد جلالي که يک جاهايي حقشان واقعاً خورده ميشود. هنوز اعتقاد نداري بايد آستينهايت را بالا بزني؟
نه اينکار را نميکنم، حالا در ليگ برتر فکر کنم اين مسائل کمتر باشد، به هر حال نظارت هست و به نظرم داور آنقدر به خودش جرأت نميدهد که بخواهد طرف يک تيم را به وضوح بگيرد چون اين مواقع کسي عصباني ميشود که ببيند حقش دارد خورده ميشود ولي در ليگ برتر به نظرم اين مسائل خيلي کم است. فکر کنم در اين يک فصل يکي، دو بار بيشتر پيش نيايد. کلاً اعتقاد زيادي به داد و بيداد ندارم و به نظرم در تمرينات اگر بچهها توجيه شوند و اگر وظايفشان را داخل زمين انجام دهند ديگر نيازي به داد و بيداد نيست.
*حالا چه شد رفتي صبا، پيشنهاد آنها بهتر بود؟
نه من پيشنهاد ديگري نداشتم به جز صبا. واقعيت را دارم ميگويم. بعد از اينکه دو سال در ليگ يک بودم و يک سال هم کمک بودم در ليگ برتر دنبال يک فرصت بودم که بتوانم به عنوان سرمربي کار کنم.
*يک انتخاب خيلي سخت داشتي، به هر حال يک مربي خيلي موفق آنجا بوده که توقعات را بالا برده است.
بله. کار سخت است.
*به هر حال پارسال صبا بازيکن به آن صورت نداشت و سهميه آسيا را گرفت و همه از يحيي گلمحمدي انتظار دارند اگر بالاتر از فصل گذشته نشود پايينتر هم نشود، خيلي کار سختي داري و ميتوان گفت ريسک کردهاي؟
بله متوجهام چه ميگوييد، ما صحبتي هم که با مسئولين داشتيم همان روز اول خودشان عنوان کردند ما هيچ انتظاري نداريم که شما بخواهيد تيم را حتي تا همان رده چهارم بالا ببريد.
*يعني فقط گفتند تيم را نگهدار؟
بله چون بيشتر بحث هزينهها بود، دنبال بازيکنان جوان بودند، دنبال اين بودند که يک تيمي ببندند که کمترين هزينهها را داشته باشد و من هم اين تيم را برايشان بستم و از لحاظ نفري هم من فکر ميکنم که از پارسال خيلي بهتر باشيم. ولي خب شرايط پارسال شرايط خيلي عجيبي بود. مثلاً تيمهايي مثل پرسپوليس، ذوبآهن، فولاد و تيمهايي که هميشه خوب بودند شرايط خوبي نداشتند و از اين فرصت صبا خيلي خوب استفاده کرد و توانست اين بالا بيايد ولي امسال ميبينيد تيمها بازيکنهاي خوبي گرفتهاند وهمه سرمايهگذاريهاي خيلي هنگفتي کردهاند و براي قهرماني برنامهريزي ميکنند و همه مدعي هستند، در هر صورت کارمان نسبت به سال گذشته خيلي سختتر است.
*پس قبول داري ريسک کردي؟
ريسک کردم، بله ولي خب مسئولين واقعاً دارند کمک ميکنند و همان روز اول هم به من گفتند هيچ انتظاري ندارند که مثلاً تيم دوباره چهارم شود يا حتي گفته بودند انتظار ندارند از دور اول جام باشگاههاي آسيا هم صعود کنند.
*خيلي انتظارهم نداشته باشند که سهميه بهشان بدهند.
آنکه حالا بحثش جداست، اگر رفتيم را ميگويم.
*اين تيم که الان داري چقدر تغيير دارد نسبت به تيم پارسال، چيزي از بازيکنانش را عبدالله انتخاب کرده؟
همه هستند، بازيکناني که پارسال فيکس بودند شايد دوتايشان رفته باشند، يکي حمدينژاد بود که به نفت رفت و يکي هم رضا عنايتي که رفت مس. بقيه بازيکنها را نگه داشتهايم و چندتا بازيکن جوان و با انگيزه هم اضافه کردهايم.
*يعني شکل تيم حفظ شده، درست است؟
بله اولين بازيمان در ليگ نسبت به تيم پارسال فقط سهتا تغيير داشت و هشت نفره از پارسال در بازي بودند.
*يک چيزي که وجود دارد اين است که اين بچهها ميخواستند سال قبل در فوتبال شناخته شوند و همين نتيجه گرفتن به سودشان بود، الان اسمشان کمکم سر زبانها افتاده، از اين نميترسي که بيانگيزه و اشباع شوند؟
نه هنوز که به جايي نرسيدهاند، رده چهارم ردهاي نيست که حالا بخواهند به آن راضي شوند، اينها کار اصليشان امسال است، حالا پارسال يک اسمي به قول شما در کردهاند ولي امسال بايد بيشتر خودشان را نشان دهند، بايد بيشتر انگيزه داشته باشند، حالا احتمالاً تيم در جام باشگاههاي آسيا هم هست و اگر بخواهيم نتايج ضعيف بگيريم شايد به نوعي خودشان بروند زير سؤال که مثلاً نتايج پارسال شانسي بوده، جرقه بوده. من فکر ميکنم به اين درک بايد برسند و خودشان را ثابت کنند که ديگر حرف و حديثي پشتشان نباشد، امسال سال خيلي حساسي است برايشان.
* به تيم ملي فکر ميکنند، يعني بازيکنهايت بزرگ فکر ميکنند؟
هستند چندتايشان که به تيم ملي و باشگاههاي بزرگتر فکر کنند. خوشبختانه توانستيم بازيکنهايي را بگيريم که رقابت ايجاد کنيم، الان در هر پستي ما دو تا بازيکن خيلي خوب داريم در حد خودمان و همين باعث يک رقابت خيلي خوب بين آنها شده که خيلي کمک ميکند به روند پيشرفت تيم. حالا من فکر کنم در بازيهاي آينده از لحاظ کيفيت خيلي بهتر شويم، ما دوران آمادهسازي خوبي داشتيم ولي در حقيقت وقت کم آورديم، به ويژه براي بازيهاي دوستانه که بتوانند به يک هماهنگي برسند.
*سال قبل مربي شما آقاي ويسي، پرعنوانترين و پرلقبترين مربي بود. يحيي گلمحمدي دوست دارد اين اتفاق برايش بيفتد؟ در بازي هم شنيدم به شما گفتند مورينيو، مثل اينکه القاب را زياد دوست نداري؟
مورينيو را ابتدا در نساجي مازندران به من ميگفتند.
*ولي فکر کنم خودت خيلي مورينيو را دوست نداري؟
نه اتفاقاً بهترين مربي دنياست و در آن شکي نيست.
*پس اينجا هم ميخواستي رقيب ويسي باشي، او گوارديولاست و تو هم مورينيو؟
نه اصلاً اينجوري نيست، اصلاً بحث رقابت مطرح نيست، ما در مقابل آنها هيچي نيستيم، ما خيلي کار داريم تا بخواهيم خودمان را در حد يک مربي درجه يک مطرح کنيم.
*به هر حال او گوارديولا وطني بود و تو هم مورينيو وطني ميشوي؟
نه من زياد به اين چيزها علاقهاي ندارم.
*واقعاً دوست نداري به تو لقب بدهند؟
نه اصلاً.
*آقا يحيي الان که برگشتي سرمربي شدي براي اين است که سرمربي بماني و موفق بشوي. شروع خوبي هم داشتي. خودت توضيح بده برايمان اوايلش هم به عنوان مربي- بازيکن بودي، بعد در فصل دوم هم ماندي. درست است؟
من فصل دومم همان موقع بود که ديگر تيم منتقل شد به قم، مسئولين قم زنگ زدند و گفتند تيم را جمع و جور کن، من هم همين کار را کردم، بازيکن گرفتيم حتي يک سربرگ باشگاه صبا هم نداشتيم و دستي قرارداد بستيم با بچهها و حتي بازيکن خارجي گرفتم مثل آلوز. ده روزي بود که با بچهها دوران بدنسازي را طي ميکرديم که يکدفعه زنگ زدند و گفتند تيمسار ملاحي به عنوان مدير آمده و فيروز کريمي را آورده، من هم گفتم کاري نميشود کرد. دست شما درد نکند و خداحافظ. مسئولين فشار آورده بودند به آقاي کريمي که فلاني بايد باشد توي تيم، حالا به عنوان بازيکن، بعد آقافيروز آمد با من صحبت کرد که حالا زود است بخواهي بروي و از اين حرفها، بعد ديگر به عنوان بازيکن کار را شروع کردم و تا نيمفصل بازي کردم. بههر حال با توجه به اتفاقاتي که افتاده بود شرايط روحي خوبي هم نداشتم ولي خوب بازي ميکردم، بعد که تيم يک مقدار به چالش افتاد و بد نتيجه گرفت زمزمههايي شد که ميخواهند فيروز را بگذارند کنار و دوباره من را بياورند، برخوردها يک مقدار بد شد، ديگر مجبور شدم از آن مجموعه جدا شوم و رفتم دنبال کلاسهاي مربيگري و يک جورهايي هم خوب شد برايم از لحاظ اينکه توانستم طي دو سال درجه a آسيا را بگيرم.
*حالا يحيي سرمربي ميماند يا ممکن است دوباره کمک هم بشود؟
نه، وقتي سرمربي شدم، ديگر نميتوانم کمک باشم.
*شروع غافلگيرکنندهاي داشتي، يعني اين شروع هم براي تيمت ميتواند خوب باشد و هم براي خودت به عنوان مربي، براي حفظ اين موقعيت چه فکري کردي؟
ببينيد کار خوبي که ما انجام داديم اين بود که استخوانبندي تيم را حفظ کرديم يعني نگذاشتيم داخل تيم تحولات اساسي به وجود بيايد و تو بازي اول تقريباً 85 درصد بازيکنان فصل پيش بازي کردند. اگر شايد يک مربي ديگري بود تيم را کاملاً متحول ميکرد و اين کار خيلي خوبي بود که انجام داديم و اين هماهنگي که بين آنها بود از پارسال به وجود آمده و بالاخره يک سال کنار هم بازي کردهاند و اين هماهنگي را از سال قبل داريم، با توجه به اينکه بازيهاي تدارکاتي خيلي قوي نداشتيم ولي توانستيم در بازي اول خيلي خوب کار کنيم و ما يکسري ايدههايي بهشان داديم و خودشان هم از سال گذشته ايدههايي داشتند.
*ارنج يا تاکتيک هم حفظ شده؟
ارنج حفظ شده اما تاکتيک کاملاً عوض شده.
*يعني سيستم عوض شده يا تاکتيک بازي، مثلاً فکر کنم آن تيم خيلي روي عمق فکر ميکرد و روي ضد حملهها برنامه داشت، تيم عبدالله ويسي مثل تيمهاي هکتور کوپر بازي ميکرد، يعني ضربه آني و برد.
پارسال خيلي علاقه داشتند با گوشها بازي کنند و از پاسهاي مورب استفاده کنند ولي امسال نه اينکه بگويم کارهاي پارسال را انجام ندهيد، گفتم در ذهنتان باشد و يک سري ايدههايي مثل پرسينگ و حملههاي سريع هم ما اضافه کرديم که اساس کار ما را تشکيل ميدهد و امسال فکر کنم بازيهاي خوبي را از تيم شاهد خواهيد بود.
*نبود رضا عنايتي در اينکه شما کنارههايتان را کمرنگتر کنيد نقش داشته؟
نه ما با همان سيستم پارسال کار را ادامه ميدهيم، يک مشکلي که اين تيم پارسال داشت اين بود که بازيکنهاي گوش را خيلي عوض ميکردند ولي امسال دوتا گوش خوب داريم، زياد به شيوه پارسال دست نزديم، ضمن اينکه در حمله سريع تأکيد زيادي داريم که در اين مقوله هم تا حدودي موفق بودهايم.
*اين تيم صبا الان چهارتا زده آن هم به تيم عبدالله ويسي، به نظرت بچهها ميخواستند اتفاقهايي که بين فصل افتاده بود را جواب بدهند يا اينکه انگيزه خاصي داشتند که خودشان را به ويسي ثابت کنند، يا همه بازيها قرار است صبا اين جوري متحولشده باشد و اين شروع ادامه پيدا ميکند، چون الان سطح توقع از تيم صبا خيلي بالا رفته که ميتواند در ادامه برايتان مشکل ساز شود.
ببينيد همهچيز برميگردد به طرز تفکر مجموعه، بايد تا آخرش هم بتوانيم همين روند را ادامه بدهيم، هفته اول آن بحثهايي که گفتيد خيلي مهم بود و به بچهها هم گفتم يکي از دلايلي که بازيکنان پارسال را گذاشتم در تيم همين بحث انگيزه و شناخت از تفکرات آقاي ويسي بود که تفکراتش را ميدانستند و خيلي تأثير دارد که با تفکرات مربي آشنا باشي و جلوي تيمش بازي کني. اين سطح توقع دست خودمان است، اول نبايد مغرور شويم، حالا هفته اول، چهارتا زدهايم فکر کنيم که هفته ديگر هم همين اتفاق ميافتد، ما در اين بازي شايد ده تا موقعيت داشتيم که حالا چهارتا تبديل به گل شد.
*بعد از بازي زنگ نزدي به آقاي ويسي تا دلداري بدهي؟
نه بابا.
*من آقاي ويسي را پيدا نکردم. چهارتا خط دارد ولي اصلاً پيدا نشد. خانهنشين کردي ويسي را.
نه بابا خانهنشين چيه؟ تازه اول راه است. عبدالله واقعاً چه از لحاظ شخصيت و چه مربيگري آدم بزرگي است و من به خودش هم گفتم وقتي شما نتيجه ميگيريد انگار من نتيجه ميگيرم و تشکر هم کردم به خاطر زحماتي که براي تيم کشيدهاند.
*معمولاً يک رسمي هست که اجازه ميگيرند، اجازه نگرفتي؟
آره صحبت کرديم.
*اجازه گرفتي؟
اجازه نه. تشکر کردم بابت زحماتي که پارسال براي اين تيم کشيد، گفتم مربيهاي جوان هرچه بيايند در کار براي ما بهتر ميشود.
*اين صبا با اين ويژگي جديدش با اين تفکرات شما که خيلي پرهياهو نيست، مصاحبه زياد ندارد، به هر حال عبدالله با سيستمش صبا را خيلي سر زبانها انداخت، عبدالله يک جورهايي با نمادسازيهايش هر روز بود، فکرکنم با شخصيتي که از شما سراغ داريم برعکس ويسي هستيد و همه ما هشتاد، 90 تا بازي ملي از شما به ياد داريم و شايد در اين دوران 10 تا مصاحبه هم نکرده باشيد. اين چقدر در نگاه مردم نسبت به صبا تغيير ايجاد ميکند؟
ببينيد من دوست دارم تيمم بيشتر خودش را نشان دهد تا يک فرد بخواهد از خودش يا مجموعه صحبت کند. ما بايد اينقدر قوي ظاهر بشويم، اينقدر خوب بازي کنيم، اينقدر از لحاظ فني محکم ظاهر بشويم که شما برويد از روي عملکرد فني تيم بنويسيد و راجع به اين چيزها صحبت کنيد. آن موقع من فکر کنم اثراتش خيلي بهتر باشد تا اينکه بيايم راجع به تيم صحبت کنم و شما هيچ اطلاعي از بحث فني نداشته باشيد، دوست دارم از لحاظ فني اينقدر با کيفيت باشيم که همه بيايند راجع به تيم صبا صحبت کنند، نه فقط من.
*يعني دوست داري اين طوري تيمت را بيندازي سر زبانها؟
بله، بايد بحث فني را اينقدر ببريم جلو که يک کارشناس راجع به ابعاد مختلف تيم صحبت کند، نه مثلاً فقط گوشهاي تيم.
*به غير از کلاس مربيگري آسيا، کجا رفتيد شما؟
جايي نرفتم.
*آخرين باري که مقابل پرسپوليس مربيگري کردي يادت هست، همان که چهار بر يک باختي، حالا فصل گذشته صبا چهارتا به پرسپوليس زده، امسال مقابل پرسپوليس يا استقلال تيمت چطور بازي ميکند؟ در اين ليگ اصلاً کجا قرار ميگيرد؟ آن روزي که چهارتا خوردي خيلي تيمتان بههم ريخته بود.
البته بههم ريخته که نه، چندتا از اين مربيها که عوض شدند و مديرهاي جديدي که آمدند واقعاً هيچ اطلاعي از فوتبال نداشتند و خيلي آماتور برخورد ميکردند با شرايط تيم، شرايط ما خيلي خوب بود. از لحاظ جدولي ما دوم، سوم بوديم و حتي اگر پرسپوليس را ميبرديم ممکن بود قهرمان بشويم و اين آشنا نبودن مديران تيم با جو فوتبال براي ما خيلي باعث اذيت شد.
*تيم را از کي گرفتيد؟
آقاي ضيايي.
*الان اين تيم صبا آخر فصل کجا قرار ميگيرد، در ليگ ميخواهد بماند يا ميخواهد پديده شود؟ به هر حال هرکسي ايده خودش را دارد ولي مثلاً ويسي از اول ميگفت ميخواهم تيم را به آسيا ببرم و در آخر تيم آسيايي شد، ميخواهيم ببينيم شما هم براي تيمتان هدفگذاري کردهايد؟
صددرصد.
*يعني ميخواهم ببينم شما از اول چه ميگوييد و در يک جمله، چه هدفي داريد؟
در يک جمله که نميشود بيان کرد، ما ديروز با استاندار جديد جلسهاي داشتيم و اين سؤال را خبرنگار آنجا هم کرد و جوابي که من دادم اين بود که شما از لحاظ امکانات و مسائل مالي کم نگذاريد و همهچيز به موقع پرداخت شود و من قول ميدهم جزو تيمهاي بالاي جدول باشيم.
*نيمه بالاي جدول؟
توي چهار، پنجتاي بالاي جدول.
*قول قهرماني هم داديد؟
ببينيد ميگويم اگر در بحث مالي مشکلي پيش نيايد، همانطور که گفتم تيم ما امسال تيم خيلي خوبي است و چند جوان باانگيزه هستند.
*نتيجه بازي اول همه را غافلگير کرد، واقعاً فکر ميکني آخر فصل هم ميتواني همه را غافلگيرکني؟ داشتيم از اين تيمهايي که يکسره تا آخرش خوب رفتن و داشتيم تيمهايي که اينجوري شروع کردند و آخر فصل سقوط کردند!
نه ببينيد بازهم ميگويم، من يک تيمي را جمع کردم و همه چيز را آماده کردم، از اين به بعد بيشتر به مسئولين بستگي دارد که حمايت کنند و اگر مشکل مالي نداشته باشيم من بهشان قول دادم که جزو تيمهاي بالاي جدول باشيم.
*يعني به قهرماني فکر نکردي اصلاً؟
ممکن است اگر حمايتشان خيلي خوب باشد تا آخر فصل بتوانيم همه را غافلگير کنيم.
*يعني اگر همه چيز خوب باشد همه را ميبريد؟
نه بحث بردن نيست، بحث نتيجهگيري کلي است.
*بيشتر دوست داري چه تيمي را ببري در ليگ؟
بيشتر دوست دارم همه تيمها را ببرم.
*يعني برايت تيم خاصي فرقي ندارد؟
نه فرقي ندارد.
*اگر اشکالي نداشته باشد اين بحث را اينجا تمام کنيم و برگرديم به 10، 11 سال پيش، بازي ايران و عربستان دقيقه 88...
همان که يک بر هيچ باختيم را ميگوييد؟
*آن لحظه چه شد؟ چون چهار، پنج سال در فوتبالت تأثير گذاشت که در حقيقت تقصير تو هم نبود.
نه اتفاقي هم نيفتاد به آن صورت، ببينيد تقريباً دقيقه 88 بود که رضا شاهرودي يا استاد اسدي اخراج شدند، آن روز محمد خاکپور نميدانم چه جوري بود که کفش مناسبي نداشت و کفشهايش را از من گرفت و رفت داخل زمين و من وقتي دقيقه 88 آقاي مايليکهن گفت برو تو زمين نگاه کردم ديدم کفش ندارم و نميدانم کفش کي را گرفتم که دو سايز هم برايم بزرگ بود و گفتم دو دقيقه که فرقي ندارد، رفتم تو زمين با همان کفش. جو خيلي بدي بود و تماشاگران زيادي آمده بودند، تيم عربستان هم در آن سال انصافاً تيم خوبي داشت. يک توپ فرستادند گوش راست و من رفتم بازيکن حريف را بگيرم، نميدانم، فکرکنم ليز خوردم و من را دريبل کرد و سانتر کشيد و توپ را گل کردند و يک بر صفر باختيم.
*شايد آنجا در حقيقت روند تيم ملي مايليکهن تغيير کرد، يعني بعد از آن اتفاق سرنوشت زندگي مايليکهن عوض شد و تو هم تقريباً بعد از آن اتفاق که فيکس بودي، مهدي پاشازاده در آن دوران جايت را گرفت و بازي در جام جهاني را هم از دست دادي. نظرت چيست؟
من در بازيهاي مقدماتي خيلي از بازيها را فيکس بودم و بعد که آن تغيير و تحولات اساسي در تيم ملي ايجاد شد، وييرا آمد، سرپرست عوض شد و من در آن مقطع يک مصدوميت شديد از ناحيه مچ پا هم داشتم و به بازي با استراليا نرسيدم و بعد که تيم صعود کرد، ايويچ آمد و ديگر همه چيز رفت روي روابط و از من که از هفده بازي مقدماتي ده، دوازده تا بازي را فيکس بودم، حتي يک دعوت خشک و خالي هم نکردند. فقط يکبار ايويچ من را دعوت کرد در مجموعه انقلاب براي دوران بدنسازي و در همان دوران من را خط زد. بعدش تيم را بردند اردوي بروجرد.
*من فکر ميکنم چون خيلي ترکهاي بودي و ايويچ خيلي بازيکنهاي درشت اندام را ميپسنديد.
نه بحث اين نبود، مربي بايد در بازي بازيکنانش را ببيند، مگر آدم ترکهاي فوتباليست نميشود؟
*نه مثلاً ايويچ ميگفت من کماندو ميخواهم و از اين حرفها، چون تو شش هفت سال بعد از آن دفاع ثابت بودي و از بهترينها بودي، چه با تيم بلاژ و چه چهار سال بعد از آن با تيم برانکو در جام جهاني.
نميدانم وقتي شرايط تغيير کرد اصلاً نگاهها به بعضي از بازيکنها هم عوض شد که يکي از آنها من بودم. برعکس چندتا از بازيکنها که اصلاً تمرين هم نميکردند و در اردوي بروجرد تنها کاري که ميکردند رفتن به استخر بود، آنها را مستقيم به جام جهاني بردند.
*شايد به خاطر اين بود که هميشه آرام بودي و اعتراض نميکردي، مثلاً ميگفتند اگر يحيي را بگذاريم کنار اعتراض نميکند؟
بله به احتمال زياد يکي از دلايلش همين بود.
*شايد هم فاميل نداشتي مثل بعضيها؟
شايد.
*استاداسدي چطور بود؟ تو هم از آن دسته بودي که خيلي سر به سرش ميگذاشتي؟
نه، استاد خيلي بامزه بود و هرجا که بود همه ميرفتند همانجا و صحبت که ميکرد آدم خندهاش ميگرفت.
*بهترين چيزي که برايت تعريف کرد چي بود که هميشه يادت هست؟
ما اردويي داشتيم در مجموعه انقلاب و استاد از اين ماشينهاي دراز داشت، نميدونم شورلت بود، بيوک بود، چي بود، خيلي ماشين درازي بود، آن موقع هم ذوبآهن بازي ميکرد، ميگفتم چه جوري با اين ميروي تمرين و آنقدر جا ميخواهي چهکار؟ ميگفت من سرويس بچهها هستم، ميرم دنبال همه يعني پانزده نفر را توي آن ماشين جا ميداد و ميرفت تمرين.
* در آن دوره افشين پيرواني بود، شما بودي، استاد بود، خاکپور بود و مهدي پاشازاده، دفاعهاي مايليکهن اين پنج تا بودند، خيليها ميگفتند مهدي پاشازاده حقش خورده شده و به بقيه بازي نميرسد، واقعاً اينجوري بود يا واقعاً شما بهتر بوديد؟ ميگفتند چون مايليکهن پرسپوليسي است به پرسپوليسيها بازي ميداد؟
با آن شناختي که من از آقاي مايليکهن دارم اصلاً تو اين بحثها نبود، يعني اگر احساس ميکرد که شما حقّت است بازي کني، شما را بازي ميداد و آدمي نبود که بخواهد ناحقي کند. فکرکنم تشخيص خودش بود، من زياد نميدونم چه بگويم راجع به اين موضوع.
*در آن زمان فقط منصوريان از استقلال بود و مهدي پاشازاده را حتي دعوت هم نميکرد و اين موضوع باعث دامن زدن به اين صحبتها ميشد.
نه ببينيد من را هم در يک دوره خيلي راحت خط زد، با اينکه من خيلي آماده بودم؛ سال 96 در بازيهاي جام ملتها. اردوي آخر من و نادر محمدخاني و مجتبي محرمي بوديم و در آخر که اسامي را خواند فکر کنم من و نادر خط خورديم و فقط مجتبي را برد. اگر تشخيص ميداد کسي به دردش نميخورد واقعاً نميبرد.
*پس اصلاً بحث پرسپوليس و استقلال در تيم ملي نبود؟
نه من چنين چيزي را احساس نميکردم.
*در سال 96 تيم ملي رفت به جام جهاني و فوتبال ايران متحول شد، چهار سال بعد که کشور رونقي گرفته بود در فوتبال و رسيديم به بلاژويچ و شما هم فيکس بوديد و مردم خيلي تيم ملي را دوست داشتند، چه شد که آن تيم نرفت جام جهاني؟ آن همه ستاره هم در اوج آمادگي داشت، علي دايي، مهدي مهدويکيا و کريم باقري.
آن تيم واقعاً رؤيايي بود و شرايط خيلي خوبي داشتيم و يکسري اتفاقات افتاد که مجموعه آنها باعث شد آن تيم به جام جهاني نرود. مثلاً اتفاقات داخل زمين را بخواهم بگويم، گلي که خودم به تيم بحرين زدم و داور آفسايد گرفت در حالي که حداقل يک متر و نيم من خارج از آفسايد بودم و اگر ما آنجا سه امتياز را ميگرفتيم اصلاً کار به بازي با بحرين هم نميکشيد.
*ولي بيشتر از اينها شما از بيرون زمين ضربه خورديد، از همان اردوي زاگرب و بعد از آن.
يک اشتباه بزرگي که بلاژ کرد اين بود که تيم را يک هفته زودتر براي بازي با بحرين به اردو برد. خيلي ضربه زد به تيم ما. البته من مصدوم بودم و به اون بازي نميرسيدم ولي با تيم رفتم. مثلاً بازيکنها را بعد از تمرين ساعت نه تا يازده و نيم آزاد ميگذاشت و بچهها ميرفتند خريد و تمرکز خوبي نداشتيم روي آن بازي.
*يک ذره اروپايي رفتار کرد با شما.
يه خورده که نه خيلي، يک هفته از هر نو غذايي مثل غذاهاي دريايي تا هر چيز ديگري بچهها خوردند وکسي فکر بازي نبود.
*يعني شما تيم را صعود کرده ميدانستيد چون شانستان بالا بود؟
شايد بچهها تيم بحرين را دستکم گرفته بودند و فکر ميکردند تيم صعود ميکند.
*اشتباه بيشتر از بلاژ بود يا از بازيکنهاي ما؟ شايد بچههاي ما آنطور که بايد بزرگ فکر نميکردند؟
ببينيد بچهها دنبال اين بودند که بهشان خوش بگذرد و ماهيت همه بازيکنهاي فوتبال همين است و اگر آنها را آزاد بگذاريد، هرکاري دلشان بخواهد ميکنند.
*هنوز هم براي مردم سؤال است که چه چيز بحرين را دستکم گرفتند وقتي فقط شما يک بازي داشتيد تا جام جهاني؟
من ميگويم تيم براي بردن نرفت داخل زمين. اينقدر مسائل حاشيهاي زياد شده بود که ديگر کسي فکر برد نبود. البته نميگويم به فکر نبودند، نميتوانستند به برد فکر کنند وقتي شما يک هفته بخوري و بخوابي و خريدکني، همين اتفاق ميافتد.
*آقا يحيي خيليها ميگويند در آن دوران خيلي باند بازي زياد بود و حالا خيلي بهتر شده، حتي خود شما را هم جزو باند علي دايي ميدانستند؟
نه من قبول ندارم اين بحث باند بازي و اين چيزها را، واقعاً وقتي بچهها ميرفتند داخل زمين اصلاً اين مسائل نبود. البته يک دورههايي بود که مثلاً استقلاليها به استقلاليها پاس ميدادند و پرسپوليسيها به پرسپوليسيها.
*کدام دوره بود؟
دورههاي خيلي قديم.
*البته باند بازي در فوتبال موضوعي طبيعي است و حتي در تيم ملي آلمان هم وجود دارد.
در تيم ملي آلمان وجود دارد ولي در داخل زمين دخالت نميکند.
*ولي در تيم ملي فرانسه دخالت ميکند، يعني ميخواهم بگويم که در تيمهاي بزرگ هم اينجور چيزها هست؟
ولي در تيم ما اين مسائل خيلي به چشم نميآمد، مثلاً يک سري صحبتهايي بود که ميگفتند علي کريمي با علي دايي مشکل داره و اذهان عمومي به اين سمت ميرفت که وقتي اينها باهم بازي ميکنند همه بگويند ديديد يکجا به هم پاس ندادند.
*آقا يحيي همه از شما دو صحنه به ياد دارند، يکي آن گريهاي که کردي و ديگري آن گريهاي که درآوردي؛ همان پنالتي چيپ به چين، ولي گريهاي که بعد از بازي مقابل ايرلند کردي خيلي عجيب بود چون تقريباً حذف تيم ملي مشخص شده بود، گريهات بهخاطر از دست دادن جام جهاني بود يا بهخاطر آن يک لحظه؟
نه بهخاطر آن لحظه نبود، ما خيلي زحمت کشيديم، اردوهاي بلند مدت و کوتاه مدت زيادي داشتيم و خيلي براي رفتن به جام جهاني اميد داشتيم، من خودم اولين جامجهانيام بود اگه صعود ميکرديم و ميتوانست آخرينش هم باشد چون 31 ساله بودم آن زمان، حالا بحث خودم هم نبود، به هر حال آن سال سالي بود که هيجان فوتبال به اوج خودش رسيده بود و همه مردم دوست داشتند آن تيم را و خيلي حمايت ميکردند. واقعاً تمام زحمتهايي که کشيده بوديم همه يکدفعه اومد تو ذهنم و گريهاي که کردم دست خودم نبود.
*اين ايرلندي که در يورو ديدي، پيش خودت فکر نکردي که کاش ايرلند آن موقع هم اين جوري بود؟
بله تيم آن موقع خيلي سر بود و فکر ميکنم 32 تا بازي بود که نباخته بودند.
*آقا يحيي يادت هست آن شب چه جوري گذشت و حال و هواي بعد از بازي چه جوري بود؟
اصلاً يادم نميآيد چه جوري تمام شد، من خيلي ناراحت بودم. بعد بلاژ آمد و زد روي شانهام و گفت که من از تو راضيام، ناراحت نباش. بعد من رفتم خانه و تا صبح نتوانستم بخوابم حتي مثلاً مادرم ميآمد به من ميگفت عيبي ندارد ولي واقعاً تا دو، سه روز من از خانه نيامدم بيرون.
*بازيکنها تهدلشان بلاژ را دوست داشتند؟
اکثراً دوست داشتند.
*حالا آقا يحيي به قول عادل فردوسيپور آن لحظه واقعاً وقت چيپ زدن بود؟
مردم وقتي با من برخورد ميکنند همين دو لحظه را به ياد ميآورند، حالا آنهايي که خوشبين هستند به ياد گل من به ايرلند ميافتند و آنهايي که يک کم منفي فکر ميکنند صحبت آن ضربه چيپ را ميکنند.
* تاحالا خيلي از بازيکنهاي بزرگ تاريخ فوتبال ايران پنالتي خراب کردهاند، محمد پنجعلي، شاهرخ بياني، ناصر محمدخاني و شما.
نه ببينيد ايمان مبعلي هم قبل از من خراب کرد ولي خب زد به اوت و اتفاقي نيفتاد ولي بحث، همان چيپ زدن است.
*حالا واقعاً چي باعث شد چيپ بزني، اعتماد به نفس بالاي خودت بود؟ چه فکري کردي آن لحظه؟
من داشتم به دروازهبان حريف دقت ميکردم، زودتر از ضربه همه را سمت چپ ميپريد، من گفتم حالا مثل خيليها که چهارتا را به يک سمت ميپرد و يکي ديگر را سمت مخالف، پنالتي پنجم بود و کمي گيج شدم. گفتم نکند بزنم سمت راستش و بگيرد، گفتم بزنم وسط و تصميم گرفتم چيپ بزنم. ضربه چيپ خوبي نبود و اگر چيپ را خوب ميزدم تبديل به گل ميشد ولي ضربه را بد زدم.
*حالا خيلي از بازيکنهاي بزرگ تاريخ فوتبال کشورمان اعتقاد دارند اين بازيکنهاي الان که رقمهاي ميلياردي ميگيرند اصلاً به اين قيمتها نميارزند، چرا فوتبال ما ديگر ستاره ندارد؟ ميخواهيم ببينيم نظر تو چيست؟
واقعيت اين است که بازيکنهاي ايراني به اين پولهاي ميلياردي نميارزند، با بازيکنهايي مثل ناصر محمدخاني يا حميد درخشان که مقايسه ميکنيم واقعاً آنها يک چيز ديگري بودند، اگر آن فوتبالي ناصر محمدخاني را کسي الان بازي ميکرد به نظرم سه ميليارد برايش کم بود نسبت به رقمهايي که الان بازيکنها ميگيرند. متأسفانه هر سال هم دو، سه تا باشگاه همچين رقابتهايي را ايجاد ميکنند که کدام باشگاه پول بيشتري ميدهد و هر سال هم ميبينيم که بدتر ميشود.
*الان اگه بخواهي از دفاع نام ببري کدام دفاع ايراني را در حال حاضر بهترين ميداني؟
هادي عقيلي دفاعي که نسبت به بقيه مطمئنتر است، البته اين نظر من است.
*آقا يحيي اين ماجراي بيماري شما خيلي عجيب بود، يادم است سال 80 که با ناصر ابراهيمي در روزنامه جهان فوتبال مصاحبه ميکرديم گفت فوتبال يحيي گلمحمدي ديگر تمام شده، بعد از چند سال شما دوباره آمدي. يکي از چيزهاي عجيبي که در مورد شما وجود دارد بازگشتتان بعد از آن بيماري بود. آن مقطع چه به شما گذشت؟
من در اواخر سال 72 اومدم پرسپوليس و آن سال تب مالت گرفتم. آنهايي که اين تب را گرفتهاند، ميدانند چه بيماري وحشتناکي است، بيماري که به مفاصل ميزند و دوران نقاهت طولاني دارد، من دوبار هم اين بيماري را گرفتم چون بار اول خوب درمان نکردم و دوباره بعد از چند سال اين بيماري برگشت. خيلي من را عقب انداخت از لحاظ فوتبالي، آن زمان هم تيم ملي بودم و هم پرسپوليس و در اوج جواني بودم و 2 ساله بد را داشتم. سال 78 که پرسپوليس بودم و مربي آن آقاي پروين بود نسبت به سابقهاي که داشتم خيلي ديدگاه خوبي نسبت به من نداشت و من را در ليست مازاد قرار داد، عابديني زنگ زد به من و نعيم که بياييد باشگاه، رفتيم و به ما گفتند شما دوتا در ليست مازاد قرار گرفتهايد و دنبال باشگاه براي خودتان باشيد. ما هم بالاخره چند سال پرسپوليس بوديم و براي خودمان اسمي درکرده بوديم، به هم نگاه کرديم و گفتيم چه کار کنيم؟ حالا آبرويمان ميرود، انداختنمان بيرون. چند مدتي گذشت و نعيم زنگ زد و گفت که از طرف فولاد زنگ زدند که برويم آنجا بازي کنيم، مياي؟ منم گفتم بريم، تيم که نداريم، خلاصه رفتيم آنجا و از لحاظ مالي هم بهتر از پرسپوليس شده بود.
*خوب هم بازي کرديد آنجا؟
آن سال که من رفتم بگوويچ آنجا بود و خيلي باهم صحبت ميکرديم، اتاقهايمان بغل هم بود و آنجا بهخاطر گرماي هوا خيلي بيرون نميرفتيم و ميشود گفت ديدگاه مرا نسبت به فوتبال بگوويچ عوض کرد. تمرينات منظم، استراحت خوب و تمرکز در فوتبال، آنجا هم خيلي انتظار زيادي از من نبود و خيلي احساس راحتي ميکردم. خب به هر حال در پرسپوليس توقع از من زياد بود و يادم ميآيد که اگر مچ پايم را نميبستم تمرينات را شروع نميکردم. اولين روزي که رفتم فولاد يک لحظه به مچ پايم نگاه کردم و به خودم گفتم اينجا ديگر کسي انتظاري ندارد و بند را باز کن، فوقش ميپيچد و دو ماه هم بازي نميکني، کي به کيه. باز کردم و مچم حتي يکبار هم نپيچيد، من اينقدر از لحاظ روحي و رواني وابسته به اين بند بودم که در اين پرسپوليس اگر کمي کج ميبستم، عصبي ميشدم و همان روز مچم ميپيچيد. در فولاد احساس آزادي بيشتري کردم و احساس کردم آنجا فضايي دارم که بتوانم خودم را نشان دهم. سه سال سخت را آنجا داشتم و خانوادهام سختي زيادي کشيد ولي نقطه عطفي بود آن سال، توانستم در تيم ملي جايگاهم را محکم کنم، بعد از آن برگشتم به پرسپوليس و بعد از آن هم صبا.
* الان که برميگردي به آن سالها خيلي پشيمان نيستي که آن اتفاق افتاد؟
نه اصلاً پشيمان نيستم و يک جورهايي برايم خوب شد.
*جالب است که دوران اوج فوتبال شما مثل خيليهاي ديگر در اواخر دوران حرفهاي بود؟
من 32 سالم بود که چهارده تا بازي ملي داشتم از 32 سالگي تا 37 سالگي که در تيم ملي بازي کردم تقريباً هفتاد تا بازي اضافه شد، اين نشاندهنده اين است که يک تحولي در اين فوتبالم ايجاد شد.
*آقا يحيي فکر ميکني پرسپوليس امسال وضعيتش چه جوري است، از آنجايي که خودت يک پرسپوليسي هستي، فکر ميکني ميتواند جبران اين چند سال اخير را بکند؟
من خودم دوست دارم که موفق شود که جبران کند، در اين چند سال هواداران پرسپوليس خيلي ضربه ديدند، خيلي سر خورده شدند و آرزوي قلبيام اين است که پرسپوليس با نتايج امسالش مرحمي بگذارد روي زخم هواداران ولي کار سختي پيش رو داريد، شايد گرفتن بازيکنهاي گرانقيمت تضميني براي موفقيت نباشد ولي بيتأثير نيست، صحبتي که با چند تا از بازيکنهاي پرسپوليس داشتم ميگفتند مربي خوبي آمد بالاي سر تيم و قابليت قهرماني هم دارند. يک بازي تدارکاتي که با آنها داشتيم، انگار مقابل دو تا تيم ملي قرار گرفتيم.
*حالا استقلاليها مدعي هستند نيمه دوم نقل انتقالات را از پرسپوليس بردهاند، فکر ميکنيد اين جوري باشد؟
به هر حال آنها بازيکنهاي خوبي گرفتند و براي هر دو تا آرزوي موفقيت ميکنم چون وقتي اين دو تا تيم خوب باشند، تيم ملي ما هم به آمادگي خوبي ميرسد.
خبرآنلاين