داداشی
1st August 2012, 11:48 PM
سلامت نیوز :
اگرچه گوش ها به شنیدن خبرهای مختلف از دختران فراری عادت كرده است، اما افزایش 15 درصدی تعداد دختران فراری پایتخت در هر تابستان، نشان از آن دارد كه ماهانه حدود 65 دختر 15 تا 20 ساله به امید دست یافتن به نداشته هایشان، به همه داشته هایشان پشت پا زده و قید خانه و خانواده را می زنند تا شب ها را زیر آسمان این شهر به صبح برسانند. كلانشهری كه در هر كوچه و خیابان و پاركش، خطری این دختران را تهدید می كند!همه این آمارها را دكتر مجید ابهری براساس پژوهشی كه به تازگی انجام شده به تهران امروز اعلام كرده است. علاوه بر آن به گفته این متخصص علوم رفتاری و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، «85درصد از دختران فراری كه در پایتخت زندگی میكنند، اهل شهری غیراز تهران بوده و عمدتا از استانهای ایلام، كرمانشاه، لرستان، مازندران و گیلان به تهران آمدهاند.» كارشناسان میگویند دختران فراری دروازه ورود جامعه به پدیده زنان خیابانی است. پدیده ای كه نوك پیكانش، سلامت جسمی و روانی جوانان ایرانی را نشانه رفته است. در حالی كه همایون هاشمی رئیس سازمان بهزیستی در پاسخ به تهران امروز درباره مداخله در بحث دختران فراری و زنان خیابانی میگوید كه «بیشتر ظرفیت مراكز نگهداری این زنان كه زیر نظر سازمان بهزیستی بوده، خالی است»، سایر نهادها انگشت اتهام خود را به سوی سازمان بهزیستی نشانه رفتهاند. هاشمی میگوید:«نیروی انتظامی این زنان و دختران را به ما تحویل بدهد، اگر در مراكز ما تحت پوشش قرار نگرفتند، آن وقت چنین ادعایی صحیح است.» این در حالی است كه دوسال پیش فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ اعلام كرد كه نیروی انتظامی می تواند طی یك هفته تمام زنان خیابانی را جمعآوری کند به شرط آن که دستگاهی مسئولیت این گروه از زنان را به عهده بگیرد. سردارعزیزالله رجبزاده گفت:«پلیس فقط مسئول جمعآوری زنان خیابانی است و دستگاهی دیگر باید مسئولیت نگهداری از آنان را به عهده بگیرد اما هیچ سازمانی چنین مسئولیتی را عهده دار نمیشود.» دكتر ابهری در این باره میگوید:«متاسفانه جای خالی نهادهایی كه باید به موازات نیروی انتظامی در این امر فعال باشند، مشهود است.ایجاد خانه ها و مراكزی امن از اهرمهای مقابله با این پدیده در كوتاه مدت است.»
از شیراز تا تفرجگاه های پایتخت
به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ آرایش غلیظ صورتش مثل نقابی است كه به صورت زده. 17 سال بیشتر ندارد. میگوید اسمش پارمیداست. خودش میگوید كه شیرازی است. با دوستانش آمده كوه! دو پسر جوان كه انگار از سیگارهای لای انگشتانشان جدایی ناپذیرند. ناخنهای لاك زدهاش را ازجیبش بیرون میكشد. از گوشه جیبش یك نخ سیگار شكسته بیرون میزند. همه چیز را مسخره میكند. حتی عینك رهگذران را. میگوید:«8 سالم بود كه مادرم طلاق گرفت. خیلی زود ازدواج كرد و شوهرش دیگر اجازه نداد تا من و برادر 4 سالهام را ببیند. پدرم معتاد است. كتكمان می زد. هیچ كس مرا از زیر مشت و لگدهای پدرم بیرون نمیكشید، نه عموهایم و نه مادربزرگم. میگفتند مثل مادرش است! یك روز می گذارد و می رود.» لبخند تلخی میزند. دیگر خبری از پارمیدایی كه همه چیز را مسخره میكرد نیست. حرف زدن جدی درباره زندگی، پارمیدا را هم جدی كرده است:«پارسال بعد از اینكه مدرسه تمام شد مجبور بودم همه روز در خانه بمانم. یكی از مغازه دارهای محله گفت كه میخواهد با من ازدواج كند. وقت رفتن به مدرسه با او آشنا شده بودم. یك روز بدون اجازه از خانه بیرون رفتم تا او را ببینم. اما عمویم اتفاقی ما را دید. آن شب خانه نرفتم.» از روزهایی برایم می گوید كه در خیابان سرگردان بوده و مورد تعرض قرار گرفته است. اما او سرانجام سر از پایتخت درآورده است. دوستانش را با دست نشانم میدهد و میگوید:«چند روز پیش دوستان جدیدی پیدا كردم. فعلا شب ها را در خانه آنها می خوابم!»
دختران فراری حاصل خانواده های متلاشی
دكتر مجید ابهری متخصص علوم رفتاری در این باره به تهران امروز می گوید:«از آنجا كه شرایط محیطی مانند روز یا شب، سرما و گرما و ... در افزایش بزهكاری تاثیر مستقیم دارد گرمای هوا بر سیر صعودی فرار از خانه نیز تاثیر دارد. » به گفته او از نظر آسیب شناسی اجتماعی این تاثیر بر فرار پسران از خانه نیز وجود دارد اما چون خروج از خانه در مورد پسرانی كه 15 سال و بیشتر سن دارند دیگر فرار تلقی نمی شود، می توان پسران را از دختران به طور مجزا بررسی كرد. او كه خود از سال ها پیش برای اخذ مجوز و تشكیل نخستین مركز جمع آوری و نگهداری دختران فراری تلاش هایی كرده است، در كالبدشكافی علل فرار دختران از خانه می گوید:«بر اساس پژوهش های میدانی عواملی چون داشتن والدین معتاد یا زندانی، تشنج خانوادگی و طلاق از جمله مهمترین عواملی هستند كه بستر فرار دختران را آماده میكنند.»
به گفته ابهری 76 درصد از نوجوانان و جوانان بزهكار از جمله دختران فراری، فرزندان خانواده های متلاشی و متزلزل هستند. اما همه دختران فراری از خانواده های متزلزل نیستند. گاهی عشق های كاذب خیابانی و وعده ازدواج این دختران را بی خانمان میكند. دكتر ابهری در این باره میگوید:«بسیار دیده شدهاست كه این دختران در دوران نوجوانی عاشق شده اند و به وعده های دروغین مردی اعتماد كرده اند كه گذر زمان نشان داده قابل اعتماد نیست!» او ادامه میدهد:«گاهی نیز با پایان یافتن امتحانات فرار از خانه اوج می گیرد. این به آن دلیل است كه والدین با تهدید و تنبیه از فرزندان خود معدل های بالا و قبولی دررشته های ممتاز را می خواهند و فرزندان نیز به محض دریافت كارنامه از ترس عواقب بعدی فرار را بر قرار ترجیح می دهند. گذشته از آن گرم شدن هوا سبب سهولت اقامت در پارك ها وخیابان ها میشود.»
او با اشاره به آمار افزایش خانه های مجردی در بین پسران نیز می گوید:«دختران فراری معمولا طعمه سودجویان می شوند. آن ها جایی را برای ماندن ندارند بنابراین مورد سوء استفاده قرار گرفته و به آنان تعرض می شود. اگر تا به حال آن دختر از شرایط بدتر به هنگام بازگشت به خانه می ترسیده حالا دیگر فكر میكند كه از این پس در صورت بازگشت جانش در خطر خواهد بود. بنابراین در این چرخه سیاه گرفتار می شود. خطر فساد اخلاقی و آسیب های ناشی از آن در روزهای نخست فرار از خانه به شدت این دختران را تهدید می كند.» ابهری ادامه می دهد:«اگر در همان 48 ساعت نخست فرار این دختران، نیروی انتظامی آنها را پیدا كند، قطعا از سقوط در منجلاب و فساد جلوگیری می شود.
چه چیز انتظار دختران فراری را میكشد؟
مبینا 23 ساله و لاغر است. كراك هیچ چیز از زیبایی زنانه اش باقی نگذاشته. میگوید:«شوهرم معتاد بود. میگفت بروم برایش جنس بخرم. پول نداشتم. وادارم می كرد خانه های مردم كار كنم. قهر كردم رفتم خانه پدر و مادرم. پدرم هم معتاد بود. خواهر بزرگم با دو بچه طلاق گرفته و برگشته بود توی آن خانه. مادرم میگفت نان خور اضافی نمی خواهیم. مجبور بودم برگردم!» مبینا یك روز قید آن خانه را زده و دیگر برنگشته است. قید شوهری كه فقط مایه عذابش بوده و قید پدر و مادری كه به گفته خودش:«هیچ كاری برایش نكردند غیر از آنكه به دنیایش آوردند.» از اولین شبی كه بیرون خانه گذرانده میپرسم. میگوید:«تا صبح چند بار به سرم زد كه برگردم اما می ترسیدم برادر شوهرهایم مرا بكشند.»
از خاطرات تلخ زندگی اش میگوید. خاطراتی كه انگار آنقدر در این دو- سه سال تكرار شده كه دیگر آزارش نمیدهد. از روزهایی كه بی سرپناه بوده و به ناچار با مردی همراه شده كه او را مورد تعرض قرار داده است. از روزهایی كه گرسنه مانده و در سرما یخ كرده است. یكی از همین شب ها در خانه ای برای اولین بار كراك را تجربه كرده است. می گوید:«نمیخواستم برای دیگران درس عبرت باشم. اما سرنوشتم این بود!» در حالیكه مسئولان نیروی انتظامی معتقدند ظرف یك هفته امكان جمع آوری زنان خیابانی وجود دارد، مسئولان بهزیستی از خالی بودن مراكز نگهداری زنان خیابانی سخن میگویند. ماهانه 65 دختر از خانه فرار میكنند تا در فصل تابستان 15 درصد بر تعداد دختران فراری افزوده شود.
اگرچه گوش ها به شنیدن خبرهای مختلف از دختران فراری عادت كرده است، اما افزایش 15 درصدی تعداد دختران فراری پایتخت در هر تابستان، نشان از آن دارد كه ماهانه حدود 65 دختر 15 تا 20 ساله به امید دست یافتن به نداشته هایشان، به همه داشته هایشان پشت پا زده و قید خانه و خانواده را می زنند تا شب ها را زیر آسمان این شهر به صبح برسانند. كلانشهری كه در هر كوچه و خیابان و پاركش، خطری این دختران را تهدید می كند!همه این آمارها را دكتر مجید ابهری براساس پژوهشی كه به تازگی انجام شده به تهران امروز اعلام كرده است. علاوه بر آن به گفته این متخصص علوم رفتاری و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، «85درصد از دختران فراری كه در پایتخت زندگی میكنند، اهل شهری غیراز تهران بوده و عمدتا از استانهای ایلام، كرمانشاه، لرستان، مازندران و گیلان به تهران آمدهاند.» كارشناسان میگویند دختران فراری دروازه ورود جامعه به پدیده زنان خیابانی است. پدیده ای كه نوك پیكانش، سلامت جسمی و روانی جوانان ایرانی را نشانه رفته است. در حالی كه همایون هاشمی رئیس سازمان بهزیستی در پاسخ به تهران امروز درباره مداخله در بحث دختران فراری و زنان خیابانی میگوید كه «بیشتر ظرفیت مراكز نگهداری این زنان كه زیر نظر سازمان بهزیستی بوده، خالی است»، سایر نهادها انگشت اتهام خود را به سوی سازمان بهزیستی نشانه رفتهاند. هاشمی میگوید:«نیروی انتظامی این زنان و دختران را به ما تحویل بدهد، اگر در مراكز ما تحت پوشش قرار نگرفتند، آن وقت چنین ادعایی صحیح است.» این در حالی است كه دوسال پیش فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ اعلام كرد كه نیروی انتظامی می تواند طی یك هفته تمام زنان خیابانی را جمعآوری کند به شرط آن که دستگاهی مسئولیت این گروه از زنان را به عهده بگیرد. سردارعزیزالله رجبزاده گفت:«پلیس فقط مسئول جمعآوری زنان خیابانی است و دستگاهی دیگر باید مسئولیت نگهداری از آنان را به عهده بگیرد اما هیچ سازمانی چنین مسئولیتی را عهده دار نمیشود.» دكتر ابهری در این باره میگوید:«متاسفانه جای خالی نهادهایی كه باید به موازات نیروی انتظامی در این امر فعال باشند، مشهود است.ایجاد خانه ها و مراكزی امن از اهرمهای مقابله با این پدیده در كوتاه مدت است.»
از شیراز تا تفرجگاه های پایتخت
به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ آرایش غلیظ صورتش مثل نقابی است كه به صورت زده. 17 سال بیشتر ندارد. میگوید اسمش پارمیداست. خودش میگوید كه شیرازی است. با دوستانش آمده كوه! دو پسر جوان كه انگار از سیگارهای لای انگشتانشان جدایی ناپذیرند. ناخنهای لاك زدهاش را ازجیبش بیرون میكشد. از گوشه جیبش یك نخ سیگار شكسته بیرون میزند. همه چیز را مسخره میكند. حتی عینك رهگذران را. میگوید:«8 سالم بود كه مادرم طلاق گرفت. خیلی زود ازدواج كرد و شوهرش دیگر اجازه نداد تا من و برادر 4 سالهام را ببیند. پدرم معتاد است. كتكمان می زد. هیچ كس مرا از زیر مشت و لگدهای پدرم بیرون نمیكشید، نه عموهایم و نه مادربزرگم. میگفتند مثل مادرش است! یك روز می گذارد و می رود.» لبخند تلخی میزند. دیگر خبری از پارمیدایی كه همه چیز را مسخره میكرد نیست. حرف زدن جدی درباره زندگی، پارمیدا را هم جدی كرده است:«پارسال بعد از اینكه مدرسه تمام شد مجبور بودم همه روز در خانه بمانم. یكی از مغازه دارهای محله گفت كه میخواهد با من ازدواج كند. وقت رفتن به مدرسه با او آشنا شده بودم. یك روز بدون اجازه از خانه بیرون رفتم تا او را ببینم. اما عمویم اتفاقی ما را دید. آن شب خانه نرفتم.» از روزهایی برایم می گوید كه در خیابان سرگردان بوده و مورد تعرض قرار گرفته است. اما او سرانجام سر از پایتخت درآورده است. دوستانش را با دست نشانم میدهد و میگوید:«چند روز پیش دوستان جدیدی پیدا كردم. فعلا شب ها را در خانه آنها می خوابم!»
دختران فراری حاصل خانواده های متلاشی
دكتر مجید ابهری متخصص علوم رفتاری در این باره به تهران امروز می گوید:«از آنجا كه شرایط محیطی مانند روز یا شب، سرما و گرما و ... در افزایش بزهكاری تاثیر مستقیم دارد گرمای هوا بر سیر صعودی فرار از خانه نیز تاثیر دارد. » به گفته او از نظر آسیب شناسی اجتماعی این تاثیر بر فرار پسران از خانه نیز وجود دارد اما چون خروج از خانه در مورد پسرانی كه 15 سال و بیشتر سن دارند دیگر فرار تلقی نمی شود، می توان پسران را از دختران به طور مجزا بررسی كرد. او كه خود از سال ها پیش برای اخذ مجوز و تشكیل نخستین مركز جمع آوری و نگهداری دختران فراری تلاش هایی كرده است، در كالبدشكافی علل فرار دختران از خانه می گوید:«بر اساس پژوهش های میدانی عواملی چون داشتن والدین معتاد یا زندانی، تشنج خانوادگی و طلاق از جمله مهمترین عواملی هستند كه بستر فرار دختران را آماده میكنند.»
به گفته ابهری 76 درصد از نوجوانان و جوانان بزهكار از جمله دختران فراری، فرزندان خانواده های متلاشی و متزلزل هستند. اما همه دختران فراری از خانواده های متزلزل نیستند. گاهی عشق های كاذب خیابانی و وعده ازدواج این دختران را بی خانمان میكند. دكتر ابهری در این باره میگوید:«بسیار دیده شدهاست كه این دختران در دوران نوجوانی عاشق شده اند و به وعده های دروغین مردی اعتماد كرده اند كه گذر زمان نشان داده قابل اعتماد نیست!» او ادامه میدهد:«گاهی نیز با پایان یافتن امتحانات فرار از خانه اوج می گیرد. این به آن دلیل است كه والدین با تهدید و تنبیه از فرزندان خود معدل های بالا و قبولی دررشته های ممتاز را می خواهند و فرزندان نیز به محض دریافت كارنامه از ترس عواقب بعدی فرار را بر قرار ترجیح می دهند. گذشته از آن گرم شدن هوا سبب سهولت اقامت در پارك ها وخیابان ها میشود.»
او با اشاره به آمار افزایش خانه های مجردی در بین پسران نیز می گوید:«دختران فراری معمولا طعمه سودجویان می شوند. آن ها جایی را برای ماندن ندارند بنابراین مورد سوء استفاده قرار گرفته و به آنان تعرض می شود. اگر تا به حال آن دختر از شرایط بدتر به هنگام بازگشت به خانه می ترسیده حالا دیگر فكر میكند كه از این پس در صورت بازگشت جانش در خطر خواهد بود. بنابراین در این چرخه سیاه گرفتار می شود. خطر فساد اخلاقی و آسیب های ناشی از آن در روزهای نخست فرار از خانه به شدت این دختران را تهدید می كند.» ابهری ادامه می دهد:«اگر در همان 48 ساعت نخست فرار این دختران، نیروی انتظامی آنها را پیدا كند، قطعا از سقوط در منجلاب و فساد جلوگیری می شود.
چه چیز انتظار دختران فراری را میكشد؟
مبینا 23 ساله و لاغر است. كراك هیچ چیز از زیبایی زنانه اش باقی نگذاشته. میگوید:«شوهرم معتاد بود. میگفت بروم برایش جنس بخرم. پول نداشتم. وادارم می كرد خانه های مردم كار كنم. قهر كردم رفتم خانه پدر و مادرم. پدرم هم معتاد بود. خواهر بزرگم با دو بچه طلاق گرفته و برگشته بود توی آن خانه. مادرم میگفت نان خور اضافی نمی خواهیم. مجبور بودم برگردم!» مبینا یك روز قید آن خانه را زده و دیگر برنگشته است. قید شوهری كه فقط مایه عذابش بوده و قید پدر و مادری كه به گفته خودش:«هیچ كاری برایش نكردند غیر از آنكه به دنیایش آوردند.» از اولین شبی كه بیرون خانه گذرانده میپرسم. میگوید:«تا صبح چند بار به سرم زد كه برگردم اما می ترسیدم برادر شوهرهایم مرا بكشند.»
از خاطرات تلخ زندگی اش میگوید. خاطراتی كه انگار آنقدر در این دو- سه سال تكرار شده كه دیگر آزارش نمیدهد. از روزهایی كه بی سرپناه بوده و به ناچار با مردی همراه شده كه او را مورد تعرض قرار داده است. از روزهایی كه گرسنه مانده و در سرما یخ كرده است. یكی از همین شب ها در خانه ای برای اولین بار كراك را تجربه كرده است. می گوید:«نمیخواستم برای دیگران درس عبرت باشم. اما سرنوشتم این بود!» در حالیكه مسئولان نیروی انتظامی معتقدند ظرف یك هفته امكان جمع آوری زنان خیابانی وجود دارد، مسئولان بهزیستی از خالی بودن مراكز نگهداری زنان خیابانی سخن میگویند. ماهانه 65 دختر از خانه فرار میكنند تا در فصل تابستان 15 درصد بر تعداد دختران فراری افزوده شود.