h.jabbari
31st July 2012, 12:27 PM
اصول و موازین حسابداری ضوابط و قواعد کلی است که مورد قبول گروه بیشتری از اهل فن میباشد، و عملاً سر مشق و راهنمای آنان قرار میگیرد. بدون پیروی از این ضوابط، عملیات حسابداری و نتایج حاصله از آن برای اشخاص ذیعلاقه دارای مفهوم مشترک نخواهد بود. چنانچه هر حسابدار بر اساس ذوق و سلیقهٔ شخصی خود مبادرت به انجام عملیات حسابداری، نگاهداری حسابها و تنظیم صورت حساب کند حاصل کار او برای دیگران فایده کافی نخواهد داشت، و مقایسه نتایج فعالیتهای مالی یک مؤسسه در ادوار مالی مختلف و صورت حسابهای مؤسسات مشابه با یکدیگر امکان نخواهد یافت .
تقسيمات اصول پذيرفته شده حسابداري
اصول پذیرفته شده حسابداری عبارت از میثاق ها، مفاهیم ، استانداردها ، قوانین، اصول و روشهای است که دانستن آن برای تعیین رویههای عمل حسابداری در هر زمان ضروری بوده و در سه طبقه کلی به شرح زیر طبقه بندی شده است:
مفروضات محیطی ( Environmental Assumptions ) پایههای اصول پذیرفته شده حسابداری بر پنج فرض محیطی زیر استوار است:
فرض تفکیک شخصیت (Separate Entity Assumption)
فرض دوره مالی (Time Period Assumption)
فرض تداوم فعالیت (Continuity Assumption)
فرض واحد اندازه گیری(Unit of measure)
فرض تعهدی
مفروضات فوق در قالب مبانی نظری استانداردهای حسابداری ایران و براساس شرایط اقتصادی و مناسبات حقوقی کشور بهعنوان 'مفروضات حسابداری' (بدون قید محیطی) برشمرده شدهاند.
فرض تفکیک شخصیت
فرض تفکیک شخصیت یکی از اساسیترین مفروضات حسابداری میباشد. زیرا این فرض به هر واحد اقتصادی (اعم از اینکه دارای شخصیت حقوقی یافاقد آن باشد) به عنوان یک واحد مستقل از مالک یا مالکان آن و نیز جدا از موسسات دیگر نگاه میکند. با این فرض هر مؤسسه یک شخصیت حقوقی مستقل فرض شده که میتواند دارایی تحصیل نموده، بدهی و هزینه تعهد و درآمد نیز تحصیل نماید. بر مبنای این فرض، مطالبات و دیون شخصی صاحبان واحد تجاری به اشخاص ثالث، جزء منابع تعهدات واحد تجاری محسوب نمیگردد اگر چه در شرکتهای تضامنی و مؤسسات انفرادی با اینکه شخصیت شرکت یا مؤسسه، مستقل از شخصیت مالک یا مالکان آن میباشد اما از نظر قانونی این تفکیک وجود ندارد و بستانکاران این گونه مؤسسات میتوانند طلب خود را از داراییهای مؤسسه یا اموال شخصی صاحبان سرمایه وصول نمایند....و
فرض تداوم فعالیت در حسابداری فرض بر این است که یک واحد اقتصادی برای یک مدت طولانی و قابل پیش بینی به فعالیت خود ادامه میدهد.
بر اساس این فرض داراییها و بدهیها به جاری و بلند مدت تقسیم میشود.
فرآیند اندازه گیری در حسابداری از قبیل ثبت داراییها به بهای تمام شده به جای ارزش جاری متاثر از فرض تداوم فعالیت میباشد.
فرض
فرض دوره مالی نتایج واقعی عملیات یک واحد تجاری را تنها در زمان تصفیه، یعنی خاتمه عملیات آن میتوان تعیین کرد. از طرف دیگر، بستانکاران، اعتبار دهندگان و اشخاص ذینفع نمیتوانند تا تاریخ انحلال، از نتایج آن بی خبر باشند. از این رو عمر واحد تجاری به دورههای زمانی مساوی تقسیم میشود که هر دوره را اصطلاحا (دوره حسابداری) گویند. دوره مالی ممکن است سه ماهه، شش ماهه یا یکساله باشد. هر دوره مالی را که دوازده ماه طول بکشد اصطلاحا سال مالی گویند.
فرض واحد اندازه گیری برای اندازه گیری هر ویژگی یا کیفیت، در نگاه اول به یک مقیاس اندازه گیری نیاز میباشد. مثلا واحد اندازه گیری طول متر، وزن کیلو گرم، انسان نفر، زلزله ریشتر و... میباشد. در حسابداری نیز « پول» به عنوان واحد اندازه گیری مبادلات فرض شده است. کلیه مبادلاتی که توسط حسابداران در دفاتر یا صورتهای مالی منعکس میگردد، معرف حجم و یا مقدار نمیباشد بلکه تنها بهای آنها را نشان میدهند. به طور کلی وقایعی که با پول اندازه گیری نمیشوند و فاقد جنبه مالی میباشند در دفاتر و صورتحسابها منعکس نمیگردند. مثلا روحیه کارکنان، کارایی مدیریت، رقابتهای بازار و... در صورتهای مالی منعکس نمیگردند.
اصول حسابداری (Accounting Principles) علاوه بر مفروضات محیطی در حسابداری، برای ثبت و گزارشگری مالی، به رهنمودها و دستورالعملهای روشن تر و مشخص تری نیز نیاز میباشد، این دستورالعملها که به اصول حسابداری موسوم میباشند در مقایسه با مفروضات حسابداری، بیشتر جنبه اجرایی و کاربردی دارند. چهارچوب اولیه و زیربنایی حسابداری ابتدا به وسیله مفروضات شکل میگیرد و سپس بوسیله اصول حسابداری عملی میگردد. در اینجا چهار اصل مهم مورد بحث قرار میگیرد:
اصل بهای تمام شده (Cost Principle)
اصل تطابق (Matching Principle )
اصل تحقق درآمد(Revenue-Recognition Principle)
اصل افشاء کامل ( Full Disclosure Principle )
اصل بهای تمام شده طبق اصل بهای تمام شده، مبادلات حسابداری در تاریخ وقوع به بهای تمام شده در دفاتر ثبت میگردند. منظور از بهای تمام شده هر دارایی، ارزش مبادلهای نقدی آن در تاریخ تحصیل است. پرداختهای اضافی به علت خریدهای نسیه و مدت دار جزء بهای تمام شده دارایی محسوب نمیگردند. به مرور زمان که ارزش داراییها تغییر میکند، این تغییر ارزش، در بهای ثبت شده دارایی بی اثر میباشد. بهای تمام شده که گاهی « بهای تمام شده تاریخی » نیز نامیده میشود دو نارسایی دارد:
الف – تغییرات ارزش داراییها در طول سالهای متمادی در نظر گرفته نمیشود.
ب – چون داراییها در طول سالهای متفاوت خریداری میگردند و مقیاس اندازه گیری بهای این داراییها پول میباشد و از طرف دیگر، ارزش پول دائماً یکسان نمیباشد، لذا به دلیل اختلاف در مقیاس اندازه گیری، جمع کردن یک دسته از داراییهایی که در طول سالهای متفاوت خریداری شده اند، خالی از اشکال نمیباشد. اما با وجود همه نارساییهای فوق، به دلایل زیر، هنوز بهای تمام شده تاریخی مبنای ثبت و گزارشگری قرار میگیرد:
الف – بهای تمام شده، بر تخمین و ارزیابی مبتنی نبوده بلکه واقعی، قابل اندازه گیری و قابل اتکاء است.
ب – بهای تمام شده تاریخی در زمان تحصیل، نشان دهنده ارزش متعارف دارایی در آن تاریخ است.
ج – بهای تمام شده تاریخی، قابل رسیدگی و رد یابی است.
اصل تحقق درآمد اصل تحقق درآمد، زمان شناسایی درآمد و ثبت آن در حسابها و صورتهای مالی را تعیین می نماید. طبق این اصل، درآمد زمانی شناسایی میگردد که دو شرط زیر برقرار باشد:
الف – مبادله یا داد و ستدی صورت گرفته باشد.
ب – فرایند کسب سود(The Earning Process)، کامل شده باشد.
تکمیل فرایند کسب سود شامل تکمیل فروش یا انجام خدمت، انتقال مالکیت از فروشنده به خریدار، دریافت وجه نقد یا اطمینان از دریافت وجه نقد در آینده است.
طبق اصل تحقق درآمد، درآمد ناشی از فروش کالا باید در زمان فروش و مطابق « روش فروش» شناسایی گردد. زیرا در تاریخ فروش، فرایند کسب سود، کامل میگردد.
طبق اصل تحقق درآمد، درآمد ناشی از خدمات بر اساس میزان انجام خدمات شناسایی میگردد. زیرا میزان انجام خدمات، مبنایی جهت تشخیص تکمیل فرایند کسب سود است.
مطابق اصل تحقق درآمد، مبالغ پیش دریافت مشتریان نباید به عنوان درآمد دوره محسوب گردد. زیرا فرایند کسب سود در مورد این مبادله هنوز تکمیل نشده است.
اصل تطابق بر اساس اصل تطابق، هزینههای انجام شده جهت ایجاد درآمد، باید به حساب دورهای که درآمد در آن تحصیل گردیده منظور گردد. به عبارت دیگر سود هر دوره تفاوت بین درآمدهای تحصیل شده و هزینههای تحمل شده برای کسب درآمد همان دوره میباشد. مطابق این اصل، بسیاری از هزینههای انجام شده در دوره جاری، به دلیل داشتن منافع آتی به عنوان دارایی در دفاتر و صورتهای مالی ثبت و گزارش میشوند. 1- کسب منافع بیشتر از بازار 2- اشغال ساحه بیشتر از بازار 3- توانائی رقابت با سایر رقیبان 4-از همه مهمتر شفافیت فعالیت اقتصادی برای همه جوانب ذیدخل
اصل افشاء کامل اصل افشاء ایجاب میکند که کلیه رویدادها و وقایع مالی با اهمیت مربوط به واحد تجاری به طور مناسب و کامل افشاء گردد.این اصل که بر کلیه جوانب گزارشگری مالی تأثیر دارد، واحد تجاری را ملزم به تهیه اطلاعات مورد نیاز برای بستانکاران و اعتبار دهندگان می نماید. این اطلاعات میتواند در متن صورتهای مالی یا در یاداشتهای همراه این صورتها، افشاء گردند.
اصول محدود کننده حسابداری Restrictive Accounting Principles (Conventions)
1. Cost-benefit Constraint فزونی منافع بر مخارج 2. Materiality اهمیت 3. Industry Peculiaritie خصوصیات صنعت 4. Conservatism محافظه کاری
فزونی منافع بر مخارج (Cost-benefit Constraint): تهیه اطلاعات حسابداری باید توجیه اقتصادی داشته باشد.
اهمیت (Materiality) : واحدهای اقتصادی مجازند در خصوص اقلامی که با توجه به وضعیت, محیط و عملکرد واحد از جهت ارزش, ناچیز و کم اهمیت می باشند از بکار گرفتن روشهای صحیح تئوریک اجتناب نموده و به حای آن از روشهایی استفاده کنند که کم هزینه تر, عملی تر و راحت تر باشد.
خصوصیات صنعت( Industry Peculiarities): در صنایع مختلف با توجه به ویژگیها و خصوصیات خاص آن صنعت می توان اقدام به تعدیل و با اصلاح روشهای حسابداری نموده و یا از روشهای جدیدی استفاده کرد به شرط آنکه اثبات گردد روشهای اصلاح شده و یا جدید اطلاعات سودمندتری نسبت به روشهای پذیرفته شده حسابداری ارائه نموده و یا جهت جلوگیری از نتیجه گیریهای گمراه کننده, ضروری می باشد.
اصل محافظه کاری یا احتیاط ((Conservatism : واحدهای تجاری نباید از روشهایی استفاده نمایند که آن روشها درآمدها و داراییها را بیش از واقع و هزینه ها و بدهیها را کمتز از واقع نمایش دهد.
نکته : قاعده اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار از بکار گرفتن اصل محافظه کاری ناشی می شود.
تقسيمات اصول پذيرفته شده حسابداري
اصول پذیرفته شده حسابداری عبارت از میثاق ها، مفاهیم ، استانداردها ، قوانین، اصول و روشهای است که دانستن آن برای تعیین رویههای عمل حسابداری در هر زمان ضروری بوده و در سه طبقه کلی به شرح زیر طبقه بندی شده است:
مفروضات محیطی ( Environmental Assumptions ) پایههای اصول پذیرفته شده حسابداری بر پنج فرض محیطی زیر استوار است:
فرض تفکیک شخصیت (Separate Entity Assumption)
فرض دوره مالی (Time Period Assumption)
فرض تداوم فعالیت (Continuity Assumption)
فرض واحد اندازه گیری(Unit of measure)
فرض تعهدی
مفروضات فوق در قالب مبانی نظری استانداردهای حسابداری ایران و براساس شرایط اقتصادی و مناسبات حقوقی کشور بهعنوان 'مفروضات حسابداری' (بدون قید محیطی) برشمرده شدهاند.
فرض تفکیک شخصیت
فرض تفکیک شخصیت یکی از اساسیترین مفروضات حسابداری میباشد. زیرا این فرض به هر واحد اقتصادی (اعم از اینکه دارای شخصیت حقوقی یافاقد آن باشد) به عنوان یک واحد مستقل از مالک یا مالکان آن و نیز جدا از موسسات دیگر نگاه میکند. با این فرض هر مؤسسه یک شخصیت حقوقی مستقل فرض شده که میتواند دارایی تحصیل نموده، بدهی و هزینه تعهد و درآمد نیز تحصیل نماید. بر مبنای این فرض، مطالبات و دیون شخصی صاحبان واحد تجاری به اشخاص ثالث، جزء منابع تعهدات واحد تجاری محسوب نمیگردد اگر چه در شرکتهای تضامنی و مؤسسات انفرادی با اینکه شخصیت شرکت یا مؤسسه، مستقل از شخصیت مالک یا مالکان آن میباشد اما از نظر قانونی این تفکیک وجود ندارد و بستانکاران این گونه مؤسسات میتوانند طلب خود را از داراییهای مؤسسه یا اموال شخصی صاحبان سرمایه وصول نمایند....و
فرض تداوم فعالیت در حسابداری فرض بر این است که یک واحد اقتصادی برای یک مدت طولانی و قابل پیش بینی به فعالیت خود ادامه میدهد.
بر اساس این فرض داراییها و بدهیها به جاری و بلند مدت تقسیم میشود.
فرآیند اندازه گیری در حسابداری از قبیل ثبت داراییها به بهای تمام شده به جای ارزش جاری متاثر از فرض تداوم فعالیت میباشد.
فرض
فرض دوره مالی نتایج واقعی عملیات یک واحد تجاری را تنها در زمان تصفیه، یعنی خاتمه عملیات آن میتوان تعیین کرد. از طرف دیگر، بستانکاران، اعتبار دهندگان و اشخاص ذینفع نمیتوانند تا تاریخ انحلال، از نتایج آن بی خبر باشند. از این رو عمر واحد تجاری به دورههای زمانی مساوی تقسیم میشود که هر دوره را اصطلاحا (دوره حسابداری) گویند. دوره مالی ممکن است سه ماهه، شش ماهه یا یکساله باشد. هر دوره مالی را که دوازده ماه طول بکشد اصطلاحا سال مالی گویند.
فرض واحد اندازه گیری برای اندازه گیری هر ویژگی یا کیفیت، در نگاه اول به یک مقیاس اندازه گیری نیاز میباشد. مثلا واحد اندازه گیری طول متر، وزن کیلو گرم، انسان نفر، زلزله ریشتر و... میباشد. در حسابداری نیز « پول» به عنوان واحد اندازه گیری مبادلات فرض شده است. کلیه مبادلاتی که توسط حسابداران در دفاتر یا صورتهای مالی منعکس میگردد، معرف حجم و یا مقدار نمیباشد بلکه تنها بهای آنها را نشان میدهند. به طور کلی وقایعی که با پول اندازه گیری نمیشوند و فاقد جنبه مالی میباشند در دفاتر و صورتحسابها منعکس نمیگردند. مثلا روحیه کارکنان، کارایی مدیریت، رقابتهای بازار و... در صورتهای مالی منعکس نمیگردند.
اصول حسابداری (Accounting Principles) علاوه بر مفروضات محیطی در حسابداری، برای ثبت و گزارشگری مالی، به رهنمودها و دستورالعملهای روشن تر و مشخص تری نیز نیاز میباشد، این دستورالعملها که به اصول حسابداری موسوم میباشند در مقایسه با مفروضات حسابداری، بیشتر جنبه اجرایی و کاربردی دارند. چهارچوب اولیه و زیربنایی حسابداری ابتدا به وسیله مفروضات شکل میگیرد و سپس بوسیله اصول حسابداری عملی میگردد. در اینجا چهار اصل مهم مورد بحث قرار میگیرد:
اصل بهای تمام شده (Cost Principle)
اصل تطابق (Matching Principle )
اصل تحقق درآمد(Revenue-Recognition Principle)
اصل افشاء کامل ( Full Disclosure Principle )
اصل بهای تمام شده طبق اصل بهای تمام شده، مبادلات حسابداری در تاریخ وقوع به بهای تمام شده در دفاتر ثبت میگردند. منظور از بهای تمام شده هر دارایی، ارزش مبادلهای نقدی آن در تاریخ تحصیل است. پرداختهای اضافی به علت خریدهای نسیه و مدت دار جزء بهای تمام شده دارایی محسوب نمیگردند. به مرور زمان که ارزش داراییها تغییر میکند، این تغییر ارزش، در بهای ثبت شده دارایی بی اثر میباشد. بهای تمام شده که گاهی « بهای تمام شده تاریخی » نیز نامیده میشود دو نارسایی دارد:
الف – تغییرات ارزش داراییها در طول سالهای متمادی در نظر گرفته نمیشود.
ب – چون داراییها در طول سالهای متفاوت خریداری میگردند و مقیاس اندازه گیری بهای این داراییها پول میباشد و از طرف دیگر، ارزش پول دائماً یکسان نمیباشد، لذا به دلیل اختلاف در مقیاس اندازه گیری، جمع کردن یک دسته از داراییهایی که در طول سالهای متفاوت خریداری شده اند، خالی از اشکال نمیباشد. اما با وجود همه نارساییهای فوق، به دلایل زیر، هنوز بهای تمام شده تاریخی مبنای ثبت و گزارشگری قرار میگیرد:
الف – بهای تمام شده، بر تخمین و ارزیابی مبتنی نبوده بلکه واقعی، قابل اندازه گیری و قابل اتکاء است.
ب – بهای تمام شده تاریخی در زمان تحصیل، نشان دهنده ارزش متعارف دارایی در آن تاریخ است.
ج – بهای تمام شده تاریخی، قابل رسیدگی و رد یابی است.
اصل تحقق درآمد اصل تحقق درآمد، زمان شناسایی درآمد و ثبت آن در حسابها و صورتهای مالی را تعیین می نماید. طبق این اصل، درآمد زمانی شناسایی میگردد که دو شرط زیر برقرار باشد:
الف – مبادله یا داد و ستدی صورت گرفته باشد.
ب – فرایند کسب سود(The Earning Process)، کامل شده باشد.
تکمیل فرایند کسب سود شامل تکمیل فروش یا انجام خدمت، انتقال مالکیت از فروشنده به خریدار، دریافت وجه نقد یا اطمینان از دریافت وجه نقد در آینده است.
طبق اصل تحقق درآمد، درآمد ناشی از فروش کالا باید در زمان فروش و مطابق « روش فروش» شناسایی گردد. زیرا در تاریخ فروش، فرایند کسب سود، کامل میگردد.
طبق اصل تحقق درآمد، درآمد ناشی از خدمات بر اساس میزان انجام خدمات شناسایی میگردد. زیرا میزان انجام خدمات، مبنایی جهت تشخیص تکمیل فرایند کسب سود است.
مطابق اصل تحقق درآمد، مبالغ پیش دریافت مشتریان نباید به عنوان درآمد دوره محسوب گردد. زیرا فرایند کسب سود در مورد این مبادله هنوز تکمیل نشده است.
اصل تطابق بر اساس اصل تطابق، هزینههای انجام شده جهت ایجاد درآمد، باید به حساب دورهای که درآمد در آن تحصیل گردیده منظور گردد. به عبارت دیگر سود هر دوره تفاوت بین درآمدهای تحصیل شده و هزینههای تحمل شده برای کسب درآمد همان دوره میباشد. مطابق این اصل، بسیاری از هزینههای انجام شده در دوره جاری، به دلیل داشتن منافع آتی به عنوان دارایی در دفاتر و صورتهای مالی ثبت و گزارش میشوند. 1- کسب منافع بیشتر از بازار 2- اشغال ساحه بیشتر از بازار 3- توانائی رقابت با سایر رقیبان 4-از همه مهمتر شفافیت فعالیت اقتصادی برای همه جوانب ذیدخل
اصل افشاء کامل اصل افشاء ایجاب میکند که کلیه رویدادها و وقایع مالی با اهمیت مربوط به واحد تجاری به طور مناسب و کامل افشاء گردد.این اصل که بر کلیه جوانب گزارشگری مالی تأثیر دارد، واحد تجاری را ملزم به تهیه اطلاعات مورد نیاز برای بستانکاران و اعتبار دهندگان می نماید. این اطلاعات میتواند در متن صورتهای مالی یا در یاداشتهای همراه این صورتها، افشاء گردند.
اصول محدود کننده حسابداری Restrictive Accounting Principles (Conventions)
1. Cost-benefit Constraint فزونی منافع بر مخارج 2. Materiality اهمیت 3. Industry Peculiaritie خصوصیات صنعت 4. Conservatism محافظه کاری
فزونی منافع بر مخارج (Cost-benefit Constraint): تهیه اطلاعات حسابداری باید توجیه اقتصادی داشته باشد.
اهمیت (Materiality) : واحدهای اقتصادی مجازند در خصوص اقلامی که با توجه به وضعیت, محیط و عملکرد واحد از جهت ارزش, ناچیز و کم اهمیت می باشند از بکار گرفتن روشهای صحیح تئوریک اجتناب نموده و به حای آن از روشهایی استفاده کنند که کم هزینه تر, عملی تر و راحت تر باشد.
خصوصیات صنعت( Industry Peculiarities): در صنایع مختلف با توجه به ویژگیها و خصوصیات خاص آن صنعت می توان اقدام به تعدیل و با اصلاح روشهای حسابداری نموده و یا از روشهای جدیدی استفاده کرد به شرط آنکه اثبات گردد روشهای اصلاح شده و یا جدید اطلاعات سودمندتری نسبت به روشهای پذیرفته شده حسابداری ارائه نموده و یا جهت جلوگیری از نتیجه گیریهای گمراه کننده, ضروری می باشد.
اصل محافظه کاری یا احتیاط ((Conservatism : واحدهای تجاری نباید از روشهایی استفاده نمایند که آن روشها درآمدها و داراییها را بیش از واقع و هزینه ها و بدهیها را کمتز از واقع نمایش دهد.
نکته : قاعده اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار از بکار گرفتن اصل محافظه کاری ناشی می شود.