PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آموزشی گرگ ها را بهتر بشناسیم



پیمان هادی فرکوش
21st July 2012, 11:55 PM
گرگ‌ها ما را شگفت‌زده مي‌کنند http://www.google.com/url?source=imgres&ct=tbn&q=http://parsdownload73.persiangig.com/Image/ghost06-GrayWolf-Portrait-Standing_on_snow.jpg&sa=X&ei=XKELUI7UD8rE4gSjxZXoCg&ved=0CAUQ8wc&usg=AFQjCNEj3LtjnXIrGzuXG0xco1JeiydCCQ
زندگي خانوادگي-اجتماعيِ متعادل و ذكاوتمندانة گرگ‌ها، فراتر از يك زندگي گروهي شبيه ديگر اجتماعات حيواني است





"گوردن هابر" به دنبال رد گرگ‌هايي بود كه از 40 سال پيش آنها را مي‌شناخت. اما در اكتبر گذشته، در ادامه همين جست و جو، هواپيمايش در آلاسكا سقوط كرد و او جان باخت و بدين‌ترتيب، فعاليت يكي از بزرگ‌ترين پژوهشگران حيات وحش خاموش شد.
هابر با وجود هزاران ساعت كاري كه صرف اين حوزه از مطالعات كرد، اسناد محدودي را در خصوص كار خود منتشر كرد.
اكنون كه چندين ماه از مرگ ناگهاني وي مي‌گذرد، اسميت و ساير زيست‌شناسان گرگ‌ها به نتايجي دست يافته‌اند كه بر ايده‌هاي هابر صحه مي‌گذارند.
در زمان‌هاي گذشته، داستان‌هاي شفاهي تفكر ما از گرگ‌ها را شكل مي‌داد. اما تنها طي دو دهه گذشته، زيست‌شناسان شروع به سامان‌دهي تصور‌ ما از گرگ‌ها نمودند
علي‌رغم تصور ما از گرگ‌ها به عنوان گروه‌هاي وحشي و سركش، امروزه دريافته‌ايم كه گرگ‌ها پيشرفت قابل ملاحظه‌اي كرده و در گروه‌هاي خانوادگي بزرگي زندگي مي‌كنند كه شامل دو والد – كه غالبا دو عضو قوي و با تجربه هستند – و نسل‌هاي بعدي آنهاست.
هابر با اين بينش مي‌گفت گرگ‌هاي پيرتر، دانش خود را به اعضاي جوان‌تر منتقل مي‌كنند؛ اما شكار شدن توسط انسان‌ها، اين روند طبيعي را مختل مي‌كند. گرگ‌هاي تنهاي نجات يافته و يا جفت‌هاي باقي مانده، بدون حمايت اعضاي خانواده، بيشتر به نحو غيرمنتظره‌اي عمل كرده و نسبت به گرگ‌هايي كه در گله‌هاي پايدار زندگي مي‌كنند حيوانات بيشتري را مي‌كشند؛ لذا شكار همواره راهي ناكارآمد براي مديريت جمعيت گرگ‌هاست.
اثبات ادعاهاي وي سخت بود و اين امر تا حدودي به اين علت بود كه نقاط كمي از جهان، زادگاه گرگ‌هاي آسيب نديده براي آزمون اين مطلب است.
پارك ملي "يلو استون" در آمريكا يكي از اين استثنائات است. گرگ خاكستري، پس از 70 سال غيبت دوباره در سال 1995 پديدار شد. اين موقعيت، نتيجه كنترل شديد شكارچيان در اوايل قرن بيستم بود. جمعيت آنها در حال حاضر در حال افزايش است. امروزه مشخص شده است كه اين گله‌ها از گله‌هاي نواحي تحت شكار مداوم، متفاوت‌اند. اين امر به علت تعارض آنها با انسان‌ها و يا دام‌هاست.
به رغم تمهيدات حفاظتي پارك، تنها گرگ‌هاي محدودي بيشتر از 3 يا 4 سال عمر مي‌كنند. آنها طي 3 تا 4 سال در گله‌اي كه در آن زاده شده‌اند باقي مي‌مانند كه اين پديده‌اي است كه قبلا هرگز در جايي ثبت نشده بود.
بنابراين گله‌ها، سن‌هاي متفاوتي را در برمي‌گيرند و غالبا شامل 11 گرگ هستند. البته بزرگ‌ترين گله‌ها، گاهي بيشتر از 20 گرگ را نيز در برمي‌گيرند.
اسميت مي‌گويد: "اين گله‌ها، رفتارهاي بسيار متفاوتي از گله‌هاي ساده‌تر كه نزديك نواحي مسكوني انسان‌ها زندگي مي‌كنند دارند."
گرگ‌ها در هنگام شكار، بين جنسيت‌ها تقسيم كار دارند. گرگ‌هاي ماده با يورش بردن به دسته‌هاي گوزن‌هاي وحشي با سرعتي بالا آنها را آزمايش مي‌كنند تا ضعيف‌ترين هدف‌ها را شناسايي كنند. سپس قوي‌ترين گرگ‌هاي نر به آنها حمله كرده و آنها را مي‌كشند. اين مهارت‌ها قطعا نيازمند تمرين است. اسميت و همكارانش پس از يك دهه مطالعه گسترده گرگ‌ها، به يك منحني يادگيري در گرگ‌هاي جوان دست يافتند. گرگ‌هاي يك ساله، تقريبا 80درصد اندازه گرگ‌هاي بزرگسال را دارند، اما توانايي شكار گوزن‌ها در آنها از سن 2 سالگي شروع مي‌شود. اين در حالي است كه توانايي شناسايي و انتخاب گوزن مناسب (كه بزرگترين چالش ذهني گرگ‌هاست) تا سن 3 سالگي رشد نمي‌كند.
اسميت معتقد است مهارت‌هاي شكار از طريق مشاهده اعضاي مسن‌تر گله و از طريق تجربه كسب مي‌شوند. مقايسه ميان يلو استون و نواحي‌اي كه گرگ‌ها در آن تحت محافظت نيستند، حرف‌هاي هابر را مبني ‌بر اين كه در گله‌هاي كوچك‌تر، هر گرگ تمايل بيشتري براي كشتن حيوانات طعمه را دارد، تاييد مي‌كند.
يك گروه متشكل از 5 يا 6 گرگ نمي‌تواند يك گوزن و يا گوزن شمالي را در يك وعده بخورد. آنها شكم‌هاي خود را سير كرده و سپس براي هضم غذا، استراحت مي‌كنند و باقي مانده را براي لاشخورهايي نظير عقاب‌ها، گرگ‌ها صحرايي شمالي و گرگ‌هاي خاكستري باقي مي‌گذارند.
اسميت مي‌گويد: " آنها تنها يك بار از طعمه به‌عنوان غذا استفاده مي‌كنند. بنابراين گرگ‌ها براي سير كردن مجدد خود حيوان ديگري را شكار مي‌كنند. نتيجه اين است كه آنها با نرخي معادل نرخ شكار گله‌هايي با 2 برابر اعضا، شكار مي‌كنند."

"كرن لاولس" مي‌گويد: "شكار طعمه بزرگ‌تر، نيازمند مهارت بيشتر و يادگيري اجتماعي به‌عنوان بخشي از زندگي شكارچي‌هاست."
گرگ‌هاي ناحيه محافظت شده الگونكين به روشني تغيير رفتار داده‌اند. هابر معتقد بود كه اجازه دادن به گرگ‌ها براي بروز رفتارهاي اجتماعي طبيعي، هم گرگ‌ها و هم محيط زيست را منتفع مي‌سازد.
مطالعات پارك يلو استون و پارك ملي بنف در آلبرتاي كانادا نشان داده‌اند كه گله‌هاي صدمه نديده ‌گرگ‌ها، منجر به افزايش تنوع گياهان و پرندگان نغمه‌سرا شده‌اند.

باکس:
فراتر از اسطوره و افسانه
ايده‌هاي مشهور در مورد گرگ‌ها، بيشتر توسط داستان‌ها شكل گرفته‌اند تا حقيقت. انسان به قدري گرگ‌ها را مورد آزار و اذيت قرار داده ‌است كه باقي‌ماندگان آنها يا گريزان‌اند و يا به ندرت مشاهده مي‌شوند. درك علمي از جامعه گرگ‌ها، طي دهه‌هاي طولاني مبني ‌بر مطالعات صورت گرفته بر روي حيوانات اسير بود كه زندگي آنها توسط سلسله مراتب سختي اداره مي‌شود.
تصور بر اين بود كه گرگ‌ها به صورت مسلط – گرگ‌هاي آلفا - تنها اعضايي بودند كه مي‌توانستند جفت‌گيري كنند.
اين تفكر در اواخر دهه 1980 با مطالعات "ديويد مچ" تغيير كرد. پيش از اين، به مدت مديدي تصور مردم از گرگ‌ها مانند گروهي از جانيان بود. مچ مي‌گويد كه يك گله در واقع يك خانواده گسترده است: "خانواده گرگ‌ها همانند انسان‌ها تنوع و قابل تغيير است."
"جين پكارد"، رفتارشناس دانشگاه تگزاس كه با مچ كار كرده است، مي‌گويد: "گله‌ها تحت تاثير محيط و شانس شكل مي‌گيرند؛ نظام شكل گرفته مي‌تواند توسط كمبود غذا و يا مرگ يكي از والدين در زمان تغييرات، شكسته شود. مختل شدن ساختار سنتي گله امري بسيار رايج است."
گله‌هاي تك والدي تنها در نواحي‌اي كه طعمه وافر است و بشر گرگ‌ها را شكار نمي‌كند به چشم مي‌خورند و عادي هستند. در ساير وضعيت‌ها، تمامي انواع ساخت‌هاي جديد خانوادگي از دو همسري تا تك والد ماده تحت مشاهده قرار گرفتند. پكارد رفتار اجتماعي گرگ‌ها را نيز تفسير مي‌كند. وي آن را به‌عنوان موجوداتي با هوش و حماسي مي‌نگرد كه براي بقاي دسته جمعي دور هم جمع مي‌شوند. بنابراين يك گرگ مطيع به لحاظ اجتماعي ممكن است داناتر از گرگ‌هاي ستمديده باشد. غالبا رفتار آنها منجر به دريافت سهم خوبي از گوشت در زماني مي‌شود كه تحميل كردن تنها به دعوا مي‌انجامد.
به علاوه يك گرگ مطيع مي‌تواند بعدا رشد كرده و رهبر گله شود. به عبارت ديگر، گرگ‌هايي كه در شرايط سخت محيطي دوام مي‌آورند آنهايي هستند كه هوش اين را كه چه زماني بجنگند و چه زماني سايرين را همراهي كنند، دارند.
اين حيوانات بردباري عاطفي خوبي را نيز به نمايش مي‌گذارند كه مهارتي است كه در زمان استرس در مورد انسان‌ها نيز ضروري است. اين مهارت به اعتقاد روان‌شناسان باليني قابل يادگيري است.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد