PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دوره رنسانس



باران کرمانی
19th July 2012, 09:42 AM
پیش گفتار
رنسانس را بايد نهضت استقلال‌طلبي فرهنگي شهروندان در مقابل فئوداليسم دانست. رنسانس در لغت به معناي نوزايش و يا نوزايي و تجديد حيات است. به زبان ايتاليايي Rinascita و فرانسوي Renaissance گفته مي‌شود. برخي اعتقاد دارند كه نوزايي همان زاده شدن مجدد فرهنگ يونان قديم است. با بررسي مختصر بدين حقيقت پي مي‌بريم كه علت تكان اروپا احياء دوباره فرهنگ و فلسفه يونان نبود بلكه در اين عصر علاوه بر عواملي كه در تسريع حركت جديد نقش بسزايي داشت آن چيزي كه اروپا را از دوران قرون وسطي مجزا مي‌كرد تفكري بود كه نه چنان با فلسفه يونان قديم سرو كاري داشت و نه با ساخته و آرا فيلسوفان و حكماي بعد از سقراط و ارسطو. تفكر عصر رنسانس در حقيقت بازتاب نيازهاي جامعه عصر خويش بود
معماری رنسانس
هنرمند رنسانس ساحری است که طبیعت مادی را می شناسد و به آن عمل می کند در واقع در دوره رنسانس تطبیق معماری با انسان و طبیعت ، به اتکا یا به وسیله دانش ریاضی و تعبیر هایش دوباره مطرح می شود و تمام خصیصه های که یک مبحث زنده را به تدریج دارا شد تا جایی که تناسبات و اندازه ها فضای معماری تابع یک هارمونی کیهانی شدند. در واقع همانطور که لئوناردو داوینچی در رساله خود می نویسد :« برای آنکه نگار گری شایسته آفرینش باشد و مبدا هنر و علم گردد می باید جهانی شود. » که بعدها در قرن نوزدهم بر اساس این گفته انقلاب بزرگی در هنر و معماری پیش آمد .اما آنچه را که می توان در باره معماری رنسانس ایتالیا و اروپا ذکر کرد را به صورت مختصر در متن زیر می توان یافت.
گونه های پر شمار تجربه های معماری سده میانی از دیدگاه معماران رنسانس نکته ای منفی بودو باید جای به شیوه واحدی در آفرینش معماری می داد و باید معطوف به ضابطه ها ومنظومه هاای معمارانه تازه ای می شد که در این دوران جهانی تلقی میشد در این دوران کمک گرفتن از هندسه به عنوان وسیلهای که در روان تر کردن ترکیبهای حجمی فرعی کاربرد فراوان داشت و به طراح کمک می کرد که به کمک اندازه هایی که از پیش درارتباط و در تناسب بایکدیگر سنجیده می شوند در تعیین عناصر فرعی معماری بامشکل روبرو نگردند.و گذری داشته باشند از فضای آکنده از گونه گونی تجربی به فضایی که در آن حساب و نظم در آفرینش معماری حاکم است ، که از طریق استدلالی کردن وو عقلانی کردن معمار یصورت می گرفت و همچنین از روش آفرینش و اجرای واحدهای معماری خاص سده میانه به روشی نوین روی آوردن و در پی آوردهای روابط اجتماعی و حرفه ای معماران بسیار دارای اهمیت بود . معماری رنسانس ایتالیا ، دارای بیانی ویژه است و از ابزاری نو و بس مهم برای مفاهیم خود بهره می برد که مهمترین آن را می توان شکل واقعی دادن به اندیشه فضایی که دارای خصیصه پرسپکتیوی است ،دانست.
با توجه به مسائل بالا درمعماری رنسانس پنج نوع فرآورده معماری پدیدآمد که می توان به صورت مختصر چنین ذکر کرد. بناهایی که در طول بررسی معمول بیشتر مورد توجه قرار می گیرنند مانند کلیساها، نمازخانه ها و مقابر.
دستورها و قواعد تنظیم و تدوین فضای معماری در این رده ساختمانها ، همه جا به گونه ای آزاد از سنت های موجود و نه در پیروی صرف از آنچه معماران پر توان شکل داده و به کار برده اند می نمایند .
- همه جا چنین عنوان می شود که فضای معماری در دوران رنسانس ایتالیا، به دست معماران ، به شکل موجودیتی در آمد که ، در درونش ، طراحی معماری ، برنامه ریزی دیدی یا بصری می شد. که تازگی این امر در شکل اجرایی آن بود که بعدها دورنمایی پرسپکتیویه به آن افزوده شد که معماران متناسب با توان نظری خویش ، از آن بهره می گرفتند.
- در این دوران معماران چه در داخل و چه در خارج بنا به دنبال یک وحدت شکلی بودند که در گذر زمان از فضای درونی به بیرون بنا و در باز شناسی روحیه ای که درون بنا را هویت و شخصیت بخشیده و در تطبیق شکلی و معنوی و نمادین آن با روحیه ای از حجم بنا قابل درک تواند بود که چگونگی شکل پوسته میانی این دو ، نقشی اساسی دارد که می تواند نقطه حرکت طراحی معماران این دوره محسوب گردد.
رنسانس در ایتالیا
در تمامی دوره گوتیک در قرون میانه، زمانی که معماری در فرانسه و انگلیس با بنا ساختن کلیساهای اعظم غول پیکر با فضای داخلی فوق العاده که نمایانگر یکی از نقاط اوج نبوغ معماری اروپایی است، تحت غلبه اجرای معماری در عظیم ترین مقیاسهای تاریخ غرب بود، معماری ایتالیایی امری بی اهمیت و نسبتاً کوچک محسوب می شد. هرچند معماری گوتیک در ایتالیا وجود داشت اما به نظر می رسد وسعت میدان دید، نبوغ و ابهت معماری دولتشهرها از آن فراتر رفت. دوره رنسانس توسعه یک معماری جدید را از قرن پانزدهم تا قرن شانزدهم تجربه کرد که اولین نمونه معماری مدرن بود. زمانی که ما به ساختمانهای دوره رنسانس نگاه می کنیم در نظرمان آشنا هستند تقریباً چنان که گویا آنها یکصد سال پیش ساخته شده اند. زبان معماری که بوسیله معماران رنسانس ایتالیا ابداع شد تبدیل به زبان معماری غالب دنیای جدید شد که تنها با ظهور معماری مدرن در قرن بیستم کنار گذاشته شد.
معماران دوره رنسانس معماری خود را تا حدودی در نتیجه علاقه احیا شده خود نسبت به ویرانه های روم و یونان، از طریق بازیابی متون کلاسیک درباره معماری و به خصوص ده کتاب نویسنده رومی، ویتروویوس که درباره معماری نگاشته شده بود اخذ کردند. آنان همچنین اشکال جدید و زبان دیداری جدیدی ابداع کردند که از دوره کلاسیک منشعب نشده بود. بتدریج معماران، اومانیستها و نقاشان دوره رنسانس (معماری در رنسانس به عنوان یک هنر کامل و فراگیر تلقی می شد) اندیشه ای جدید درباره فضای عمومی ابداع کرد که در آن جامعه احساس افتخار و ارجمندی کند و جامعه در مقیاسی که تمام شهر را در بر می گیرد تنظیم و ترتیب یابد
در دوره رنسانس معماری به عنوان هنر عالی در نظر گرفته می شد. نظریه پردازان بر این باور بودند که طراحی معماری مانند همه هنرها از تجربه انسانی بر می خیزد اما معماری همچنین نمایانگر عالیترین دستاوردهای هنری ممکن برای بشریت بود. اما معماری چنان که امروز تلقی می شود یک حرفه تخصصی تلقی نمی شد. طراحی معماری بوسیله معماران حرفه ای، نقاشان، مجسمه سازان (از قبیل میشل آنجلو)، اومانیستها، بنایان و افراد آماتور ساده با صرف زمان و هزینه بسیار انجام می شد
هنر طبق چیزی که در نهایت از کتابهای ویتروویوس درباره معماری اخذ شده بود مبتنی بر هفت اصل بود. مهمترین اصل در این میان تقارن بود و این به آن معنا بود که بخشهای مختلف بایستی از نظر هندسی متعادل باشند. در اولین نمونه های معماری رنسانس نوعی شیدایی برای نظم و تقارن وجود دارد. علاوه بر این بخشهای مختلف یک کلیت معماری باید مطابق و هماهنگ با یکدیگر باشند که در نظریه معماری به این موضوع حالت و مزاج بنا گفته می شد. با این حال با توسعه معماری، طراحان شروع به طغیان علیه سخت گیریهای نظریه ویتروویوسی کردند. در دهه ۱۵۳۰ به خصوص در کارهای میشل آنجلو، معماران شروع به رفتاری دیوانه وار درباره عدم تقارن و استفاده از مخلوطی به شدت نامنظم از عناصر معماری کردند. این شیوه طغیانگر معماری با نام معماری صاحب سبک و براساس پدیده ای مشابه در نقاشی رنسانس نامگذاری شد

قرن پانزدهم
قرن پانزدهم شاهد افزایش قابل توجه طرحهای معماری نه تنها در ثروتمندترین شهرها از قبیل فلورانس بلکه در سراسر ایتالیا بود. اصول ویتروویوسی تقارن و نظم تقریباً در تمامی طرحها به کار گرفته می شد. علاوه بر این ابداع برونلسکی درباره زاویه دید، که یک روش و ابزار نگارگری بود، شیوه ساختن بنا را بوسیله معماران ایتالیایی تغییر داد. معماری رنسانس قرن پانزدهم در غلبه سطوح مسطح و خطوط مشخص و قدرتمند بود و بر این اصول معماری تأکید می کرد.
اقسام ساختمانها در حال افزایش بود. علاوه بر ساختمانهای معمول قرون وسطی از قبیل کلیساها، کلیساهای کوچک و بیمارستانها، طراحان رنسان دو نوع جدید از ساختمان را خلق کردند: ویلا و پالازو. ویلا خانه ای اعیان نشین در ییلاقات خارج از شهر بود که شهروندان ثروتمند و قدرتمند مانند خاندان دمدیسی در آن زندگی می کردند. معماران رنسانس شکل اولیه مزارع استحکام بندی شده اشرافی را در قالب ویلا تبدیل به خانه هایی با فضاهای وسیع، راحت و دلپذیر ساختند. ویلا با پالازو یا خانه شهری نسبت داشت. اینها خانه هایی بودند که افراد ثروتمند و قدرتمند زمانی که از شهر بازدید می کردند در آن سکونت داشتند. در قرن سیزدهم این گونه پالازوها ساختمانهایی کم اهمیت و باریک بودند که طبقه اول آنها به عنوان مغازه به اجاره داده می شد. قرن پانزدهم شاهد ظهور پالازوهای بزرگ، وسیع و درخوری بود که تمامی طبقات به فضاهای زندگی اختصاص داده شده بود. باز هم معماران به جنبه های بیرونی این پالازوها علاقه مند بودند. آنها ساختمانهایی هم خصوصی و هم عمومی بودند. از جنبه عمومی و براساس ظواهر خارج آنها، این ساختمانها بیانگر ثروت و قدرت صاحبان خود بودند.
در کنار برونلسکی، مهمترین معمار این دوره لئون باتیستا آلبرتی بود که همچنین یک نظریه پرداز مهم سیاسی و اومانیست مدنی بود. او بیشتر به خاطر آثارش درباره معماری شناخته شده است. او در این کتابها نظریه ای درباره طراحی شهری و فضای عمومی ترسیم می کند. شهر آرمانی او آکنده از ساختمانهای مجزا و باشکوهی هستند که همگی به طور کامل در تعادل با یکدیگر هستند. در حالی که برونلسکی ابداعگر زبان معماری رنسانس تلقی می شود، آلبرتی عموماً به عنوان کامل کننده آن از نظر تقارن و حالت ساختاری شمرده می شود.
معماری صاحب سبک
همچون نقاشی و مجسمه سازی، علاقه به معماری و طراحی آن منجر به نوعی از معماری شد که در آن اصول و روشهای طراحی تبدیل به زبان غالب بناها و ساختمانها شد. معماری صاحب سبک، که به نحو نزدیکی با هنر صاحب سبک معاصر بود، به خصوص از طریق ناهمخوانی و پریشانی دیداری توجه را به طراحی هر کدام از عناصر جلب می کند. اولین استاد شیوه صاحب سبک در معماری، میشل آنجلو بوناروتی بود که معماریش با ابزارهای اغتشاش آمیز و متضاد پر شده است. به عنوان نمونه در کتابخانه لونتین او ستونها را به جای این که در محل خود و در برابر دیوار ها قرار دهد در داخل تورفتیگهایی از دیوارها تعبیه کرد. این ستونها چنان که باید این گونه باشد تا کف ادامه پیدا نمی کنند، بلکه چندین پا بالاتر از کف متوقف می شوند.
\به این ترتیب معماری صاحب سبک اصول ویتروویوسی تطابق و تقارن را واژگونه می سازد. در ساختمانهای صاحب سبک تنشی بین نظم و بی نظمی و بین کارایی و بلااستفادگی وجود دارد. اینها همه در جهت جلب توجه به این حقیقت است که معماری نوعی تدبیر، اثر هنری و مصنوعی می باشد. در اینجا ما ریشه های معماری پست مدرن را با تأکیدی که بر عدم تناسب و عدم کارایی دارد می بینیم. با این حال فعالان صاحب سبک هیچ گاه به طور کامل ویتروویوس را رها نکردند. ساختمانهای صاحب سبک هنوز هم تا حدود زیادی متناسب و با طراحی منسجمی هستند. این ساختمانها هرچند یک سطح متقارن متین را نمایش نمی دهند اما توجه ما را به استفاده از عناصر مختلف معماری جلب می کنند.
معماری رنسانسمعماری رنسانس به معماری اروپا در سده‌های ۱۵ و ۱۶ میلادی (دورهٔ رنسانس ) اطلاق می‌شود که از مشخصه‌های آن، نوزایی عناصر فرهنگی روم و یونان باستان بود.
رنسانس (به انگلیسی: Renaissance) یا نوزایی، جنبش فرهنگی مهمی بود که آغازگر دورانی از انقلاب‌ علمی و اصلاحات مذهبی و پیشرفت هنری در اروپا شد. عصر نوزایش، دوران گذار بین سده‌های میانه و دوران جدید است. در میان موافقان با آن در دوره رنسانس، به معنای بازگشت به سوی سنت‌های کلاسیک هنر روم و یونان بود. در واقع، مخالفان سبک گوتیک معتقد بودند که می‌خواهند بار دیگر به سوی مولفه‌های هنری روم و یونان بازگردند و آن عناصر را احیا کنند. اولین بار، واژه لفظ رنسانس را فرانسویها در قرن ۱۶ میلادی، به کاربردند. معمولاً شروع دوره نوزایش را در سده چهاردهم در شمال ایتالیا می‌دانند. خاستگاه رنسانس شهر فلورانس است. این جنبش در سده پانزدهم میلادی، شمال اروپا را نیز فراگرفت. رنسانس، یک تحول ۳۰۰ ساله‌است که در سال‌های ۱۳۰۰ از فلورانس ایتالیا شروع شد و در عرض سه قرن در سراسر اروپا انتشار و در انگلستان پایان یافت. دوره رنسانس دوره خردگرایی -ریاضیات -منطق -انسان مداری است در این دوره کلیسا و تفکرات مذهبی کنار می رود و یک جنبش دموکراتیک به وجود می آید و مثل روم و یونان باستان پیشرفت علمی مطرح می شود و تاثیر آن از قرون وسطی است چون مسلمانان مسیحیان را شکست داده علم آنها وارد اروپا شده و دانشمندانی از شرق به عرب می آیند و باعث شکوفایی علمی شده و رنسانس به وجود می آید. دوران رنسانس برای اروپاییان عصر جدیدی بود سرشار از کامیابی‌های عظیم. بسیاری از افراد با ژان فرنل موافق هستند. او در سال‌های اول سدهٔ ۱۵۰۰ چنین نوشت: « جهان چرخید. یکی از بزرگ ترین قاره‌های زمین کشف شد ... صنعت چاپ بذر دانش را کاشت. باروت در روش جنگ انقلابی پدید آورد. دست نوشته‌های باستانی احیا شد... این‌ها همگی گواه پیروزی عصر جدید (رنسانس) هستند. با رونق دریانوردی افرادی مثل ماژل آند راهی به فیلیپین و هندوستان پیدا می کنند و در اواخر دوره رنسانس کریستف کلن آمریکا را کشف می کند . در این دوره استعمار شروع می شود زیرا باروت را درست می کنند . گوتنبرگ دستگاه چاپ را اختراع می کند و اروپاییان چاپ را از چینی ها یاد می گیرند.
در دوره رنسانس در مورد هنر -نقاشی و معماری یک اتفاق دیگر هم می افتد و آن اختراع پرسپکتیو است .یعنی اول در نقاشی و بعد در معماری یاد می گیرند که روی صفحه 2 بعدی تصویر 3 بعدی بکشند که عمق در آن دیده شود .اولین بار نقاشی به نام مارداچو در ایتالیا صحنه ای از محراب یک کلیسا را می کشد که در تصویر این محراب کاملا عمق محراب مشخص است و بعد وجود دارد. در نتیجه معمارها هم از این نقاشی الهام می گیرند و اولین بار یک معمار رنسانسی به نام لئون باتیستا آلبرتی نمای یک کلیسا را که طراحی می کند به صورت 3 بعدی نشان می دهد . اسم این کلیسا سن آندرئا بود و این خود باعث تحول بزرگی در معماری می شود.
با وجود این‌که در تاریخ هنر، آغاز رنسانس به اموری همچون سال فتح قسطنطنیه در سال 1453 به وسیله سلطان محمد فاتح و تشکیل حکومت عثمانی به جای دولت بیزانس، یاپایان یافتن بیماری طاعون و اموری از این قبیل نسبت داده شده است؛ اما در نزدمورخان هنر این امر یقینی است که رنسانس هنری از ایتالیا آغاز شده، بدین ترتیب که هنرمندان ایتالیایی بر خلاف دیگر کشورهای اروپایی حاضر نشده بودند به سبک گوتیک درمعماری تن دهند و حتی این مفهوم را به صورت طعن و استهزا برای این سبک به کارمی‌‌بردند و علیه سبک گوتیک عصیان نموده و به سوی سبک جدید حرکت کردند.
دوره‌های زمانی· معماری رنسانس آغازین ۱۲۰۰-۱۴۰۰ م
· معماری رنسانس میانی ۱۴۰۰-۱۵۰۰ م
· معماری رنسانس پیشرفته ۱۵۰۰-۱۶۰۰ م



ویژگی‌های معماری رنسانس آغازیناز ویژگی‌های سبک معماری در عصر رنسانس آغازین، می‌توان به مولفه‌های ذیل اشاره نمود:
احیای معماری روم و یونان و احیای معماری پانتئون و پارتنون. معماران از ساخت بنای کلیسا به سوی ساخت ساختمان‌ها شهری و غیر مذهبی یا کاخ‌ها و استفاده از نماسازی و رده‌گیری تزیینی در دیوارهای ساختمان‌ها و ساختن خانه‌های ییلاقی به پیروی از روم باستان تغییر موضع دادند. همچنین از دیگر حوزه‌های هنری که در عصر رنسانس آغازین، تحت تأثیر مدل‌های روم و یونان قرار گرفته است، مجسمه‌سازی است، به گونه‌ای که پیکرتراشی از جنبه تبلیغ دینی و ترویج مفاهیم دینی و کلیسایی خارج شد و از شخصیت‌های دینی، اسطوره‌زدایی نمود و در این دوره به جهت این‌که هنر بیش از آن‌که در خدمت کلیسا و چهره‌نمایی قدیسان باشد؛ برای اسطوره‌زدایی و تقدس‌زدایی از چهره‌های قدیسان است؛ از این رو، مجمسه‌های این دوران از هاله قدسی و چهره الهی برخوردار نیستند و برعکس مجسمه‌سازان می‌کوشند تا چهره‌های قدیسان را واقع‌نمایانه، زمینی و دنیوی نمایش دهند. به همین جهت دوناتلو وقتی مجسمه حبقوق نبی را می‌سازد، آن قدر آن را بد منظر، بشری و دنیوی ساخته که این مجسمه به مجسمه پیغمبر کله کدو شهرت یافته است.
ویژگی‌های معماری رنسانس میانیرنسانس در ایتالیا متولد شد وبه رغم اینکه کلیساهای متعددی هم ساخته شدند لیکن در وهله ی نخست بناها عمدتا تجاری و سلطنتی بودند. خصوصا در بخش های شمالی کوه های آلپ.
به هر حال سبک های معماری بزرگی همچون گوتیک و رنسانس یک شبه پدید نیامده اند.
آنها دارای دوران آبستنی و مولد نیاز عملی و نیرو های تاریخی بوده اند.علاوه بر این آنها ابداع نشده اند بلکه پدید آمده اند.
اغلب گفته شده است که سقوط کنستانتینوپل در سال 1453میلادی و مهاجرت دانشمندان به فلورانس مسبب اصلی پدید آمدن رنسانس بود لیکن می توان گفت تقریبا هیچ ربطی به آن ندارد. دانشمندانی که به غرب هجرت کردند علاقه ای به سبک معماری کلاسیک نداشتند.نهایتا ممکن است به آثار باستانی علاقه مند بوده باشند.چندین مورد از معروف ترین بناهای متعلق به دوره ی رنسانس درحقیقت 30سال پیش از سقوط کنستانتینوپل ودر زمانی که کلیسای جامع میلان هنوز در دست ساخت بود بنا شدند.از طرفی هم هنرمندان رنسانس همه چیز را درباره ی دنیای کلاسیک نمی دانستند. و علاوه بر این مسیحیت, تمدن غرب را به گونه ای تحت تاثیر قرار داده بود که بازگشت کامل به فرهنگ کلاسیک را ناممکن می ساخت.
اما رنسانس عالم فرهنگی و شیوه هایی را در تفکر و زندگی بنا نهاد که الهام گرفته از عهد باستان بود.
دوران رنسانس تنویر وسیع افکار و بیداری فراگیری را به دنبال داشت.
این دوران در ایتالیا متبلور شد چرا که ایتالیا درمورد افتخارات گوتیک و باورهای آن آگاهی اندکی داشته و خاطرات اندکی از افتخارات امپراتوری روم را به یاد می آورد و به طور کلی ایتالیا به اندازه ی فرانسه پیشینه ی معماری گوتیک فرانسه را نداشت.
باید یاد آور شویم که عصر رنسانس مصادف با دوران زوال نهادهای قرون وسطایی بود.کلیسا به علت اسارت بابلی (طبق تمثیل لوتر)و نفاق و تفرقه ی بزرگ ((پیدایش مذهب پروتستان))و بلند پروازی های ارضی دستگاه پاپ در ایتالیا در حال از دست دادن شان و شوکت روحانی خود بود. در درون شهرها به ویژه شهرهایی مانند فلورانس که درگیر بازرگانی بین المللی بودند اصناف قرون وسطی جای خود را به بانک داران و سرمایه داران می دادند
واز نظر سیاسی بنا به گفته ی ماکیاولی این دوران ، دوران ظهور شهریار و رهبر و حاکم خودکامه ی نوپا در ایتالیا و عصر پادشاهی نو در شمال بود.
در همه جا انسان های جدید راه خود را به درون مواضع قدرت اقتصادی و سیاسی باز می کردند.این گونه تغییر اجتماعی اقتصادی به هیچ وجه کل وجوه اندیشه ی عصر رنسانس را توضیح نمی دهد. چنین دیدگاهی روشن نمی سازد که چرا درخشان ترین دستاوردهای این دوران نه تنها در علوم بلکه در مطالعات انسانی و فرهنگی نیز تداوم یافت. عصر رنسانس عصر بزرگ فلسفه نبود اما فلسفه ای که در این عصر رشد پیدا کرد هر گونه فلسفه ای را که مستقیما بر اخلاقیات انسانی تاثیر نمی گذاشت محکوم می کرد.نوع انسانی که اومانیست ها می خواستند پرورش دهند بیانگر عصر و دوران زندگی ایشان است.
علاوه بر این عصر رنسانس عصر شکستن هرگونه قید و بندی بود. مردم به این اندازه قانع نبودند که هر قید و مانعی را که بر سر راه ترقی آنهاست از میان بردارندو برای وصول به منظور خویش مقید به هیچ سنت و اصلی نباشند بلکه می خواستند حتی قیود سنن ملی و مذهبی وآداب عمومی وفضایل اخلاقی را نیز در هم بشکنند و در نتیجه منکر تمام اصول اخلاقی شدند.
در طول رنسانس بشر محور همه چیز قرار گرفت.رنسانس مظهر جدی ترین تلاش های هنرمندان برای تفسیر عالم بر اساس معیار بشر بود.
اندیشمندان رنسانس بر این باور بودند که تمام خلقت, حول محور انسان و آینه اوست طبیعت می تواند تحت اختیار بشر قرار بگیرد.
در دوران رنسانس هنرمند به معنای واقعی خالق اثر شد ودر دوره بود که هنرمند به وسیله ی اثر هنری قابل شناسایی گردید.در این زمان هنرمند به جای تقلید از طبیعت مطابق اصوول آفریده ی ذهن خود به شناخت آن می پردازد واین شناخت باعث آفرینش اثر هنری می شود.یکی از مهمترین اندیشمندان این دوران لئون باتیستا آلبرتی (1404-1472)است.او مطابق مقتضیات زمان معمار را به عنوان انسان اندیشمند در مقابل معمار قرون وسطی که به مثابه صنعتگر بود تعریف می کند.
آلبرتی در مقابل تعریف ویتروویوسی معمار که در آن تعریف معمار بیشتر در حیطه ی هنر ساختمان سازی معنا پیدا می کند معمار را صنعتگر نمی داند.او در یکی از کتب خود به نام (ده کتاب در باب معماری) می نویسد:معمار صنعتگر نیست.صنعتگری تنها وسیله ای در دستان معمار است.معمار کسی است که فکر و انرژی خود را به کار می گیرد تا شکل هایی را خلق کند که در ساختمان به دست استاد کار ساخته شود.
تعریف آلبرتی از معمار یادآور جمله ی معروف رنه دکارت فیلسوف فرانسوی است.که می گوید:می اندیشم پس هستم
این دو جمله از نظر زمانی حدود 124سال اختلاف دارند یعنی از زمان مرگ آلبرتی در سال 1472میلادی تا تولد رنه دکارت در سال 1596.به عبارتی 124سال زودتر از دکارت آلبرتی معمار روح زمانه را فهمیده و معمار را بر اساس روح زمانه تعریف کرده بود.
ویژگی‌های هنری رنسانس پیشرفتهمحوریت چهره‌های مذهبی، قدیسان و انبیا در مجسمه‌ها و نقاشی‌ها، نگاه آرمان‌گرایانه و الهی به تصاویر به جای واقعیت‌گرایی محض، اختراع دستگاه چاپ و ایجاد تحول در صنعت چاپ، کند و کاری بر روی چوب و فلز، ساخته شدن مجسمه‌ها به صورت تنومند و در قطعات بزرگ، جایگزینی موضوعات و سوژه‌های مذهبی و دینی به جای موضوعات عادی و طبیعی و بازگشت واقعی به هنر کلاسیک یونان و روم به همراه گرایش انسان‌گرایانه و اومانیستی.
هنر مند رنسانس ساحری است که طبیعت مادی را می شناسد و به آن عملمی کند در واقع در دوره رنسانس تطبیق معماری با انسان و طبیعت، به اتکا یا بهوسیله دانش ریاضی و تعبیر هایش دوباره مطرح می شود و تمام خصیصه های که یک مبحثزنده را به تدریج دارا شد تا جایی که تناسبات و اندازه ها فضای معماری تابع یکهارمونی کیهانی شدند

تپه کاپیتول که معروفترین تپه میان هفت تپه رم است، مقر سنا که هیئت رم باستان بوده و نخستین مکان مذهبی شهر بوده است. میدان کاپیتول نخستین میدان یادمانی است که بعدها در سایر کشورهای دوره رنسانس به وجود آمد.
مقاله زیر به معرفی این میدان و خصوصیات آن و همچنین شیوه طراحی میکل آنژ در این میدان پرداخته است:
نکته منحصر به فرد راجع به این میدان این است که روی بلندترین تپه در میان هفت تپه ی رم قرار دارد . دیگر میدانهای رم در مرکز شهر و در سطح پایین تری قرار دارند . اما این میدان در سطح بالاتری نسبت به شهر ساخته شده و پلکانی برای رسیدن به میدان تعبیه شده است . کاپیتول شامل چند ویرانه ی قدیمی از کاخ های قرون وسطا و دوران رنسانس بود . در سال 1538پاپ پل سوم (فرانسیس) تصمیم گرفت که آن را به یک میدان شهری یادمانی تبدیل کند. برای تبدیل ویرانه ها به قلب اجتماعی سیاسی رم به افکار مبتکرانه نیاز داشت.
اولین طرح میدان ، اثر آروسون ، بر اثر طرح های متفاوتی است كه هنرمندان در این دوره زده اند و تلاشی برای بازسازی ناحیه به شكل سال 1538 ، یعنی زمانی كه میكل آنژ كار خود را آغاز كرد ، است . در این طرح ساختمان شهرداری در بالا و هنرستان هنرهای زیبا در سمت راست دیده می شود . رابطه ی بی شكل و فاقد طرح موزه كاپیتول با هنرستان هنرهای زیبا بر سر حضور تل های خاك ، ستون ها و یك میل پیچیده تر شده بود .

كاری كه میكل آنژ كرد این بود كه زاویه ای را كه پیشتر هنرستان هنرهای زیبا تعیین كرده بود به طور قرینه در طرف دیگر محور ساختمان شهرسازی تكرار كرد .او با پذیرش این زاویه به عنوان نقطه شروع ، به كار روی فضایی پرداخت كه این زاویه ایجاد كرده بود .

میكل آنژ از سویی ساختار اصلی دو كاخ قدیمی را كه در محل یافت با این طرح نجات داد و تمام تلاشش را منحصر به ساختن نماهای جدید كرد .
در سمت چپ ، زیر كلیسای سانتا ماریا در آراكوئلی ، دیوار ضامن را می بینید با طاقچه اش ، كه اكنون مجسمه مارفوریو را در آن قرار داده اند . این دیوار در پشت كاخی قرار دارد كه بر طبق پلانهای میكل آنژ ساخته شد و هدف از آن در اصل تكمیل كمپوزیسیونی بود كه برای فضا در نظر داشت .
كمپیدولیو حدود 35 سال پس از زمانی طراحی شد كه برامانته پلان بزرگش را برای حیاط داخلی واتیكان طراحی كرد و بیش از 20سال پیش از آن نیز سانگالو پلانش را برای دومین طاقگان پیاتزا دلا سانتیسیما آنونتسیاتا در فلورانس تدارك دید . كمپیدولیو نه تنها ایده های موجود در این دو كار پیشین را در خود جای داد ، بلكه بسیار بیش ار آنها معماری بناها ، محل استقرار پیكره ، و مدولاسیون زمین را با هم ادغام كرد و این واقعیت كه فضا خود می تواند موضوع طراحی باشد را تثبیت كرد . [Only Registered And Activated Users Can See Links]

این فضای صمیمی که چشم اندازی زیبا به فروم دارد از نخستین و برجسته ترین میدان های عمومی است . میدان نسبتاً کوچکی است که تنها عبور عابر پیاده در آن مجاز است . در اطراف میدان و ساختمان ها پیکره ها و مجسمه هایی زیبا قرار داده شده که فضای دل انگیز و جذاب را ایجاد می کند .

معماران بنام دوره رنسانس:
رافائل، آلبرتی، میکل آنژ، کارلو مادرنو، دوناتو برامانته، فیلیپو برونلسکی، لئوناردو داوینچی، آنتونیو داسانگولا و جولیانو داسانگولا.
بیوگرافی معماران بنام دوره رنسانس
رافائل
او بیشتر نقاش و مجسمه ساز است تا معمار .یعنی بیشتر کارهای نقاشی و مجسمه سازی می کرده .
پالادیو
آخرین معمار انسان گرای بزرگ در سال 1508 در نزدیکی ونیز متولد شد. طراحی تالار شهر ونیز دو طبقه برای شورای شهر در کنار میدان اصلی شهر ( 1546) این بنا با الهام از باسیلیکای رومی پدید آمد.
طراحی ویلای روتوندا
بیشترین محبوبیت او در ساخت ویلاهای چلیپایی است. بارزترین آنها نزدیک شهر وی چنزا بر فراز تپه ای قرار دارد و از نظر نقشه و طراحی به شکل کلاه فرنگی است. نقشه ساختمان متراکم در مرکز این ویلا با چهار نمای همانند و رواق ورودی مشابه که از تک تک این رواق ها میتوان به عنوان یک سکو استفاده کرد، به پیرامون نگریست و منظره متفاوتی را در براب ر خود دید. کارکرد این رواق ها ، بنای گرد و گنبد دار مرکزی آنرا توجیه می کند. او در ترکیب معماری معبد و خانه برای دستیابی به ویلاهای پایدار تر تردید نمینمود. از نظر تناسبات ریاضی و قرینه وار ، معماری پالادیو را مدولار ( دارای پیرامون ) نامند. این ویلا ویژگیهای خود کفایی و کمال مطلوب معماران دوره رنسانس پسین را داراست ( 1554-1550)
کلیسای سن جورجو ماجوره ( 1565 ) در برابر کانال بزرگ آبی که از میدان سن مارکو جاری است قرار دارد ویژگی این کلیسا در ترکیب معماری منیریستی با معماری معابد رومی است واز مشهورترین ساختمانهای ونیز میباشد، زیرا حرکت سایه در سراسر سطوح ساختمان ، بازتاب بنا در آب و رنگ سفید تابنده آن بر سطح دریا و آسمان آبی ، منظره ای بس رنگارنگ و دلپذیر پدید می آورد.
آن معمار رنسانس که بیشترین تأثیرگذاری بر معماری اروپایی داشت آندره دیپیترو (۱۵۰۸-۱۵۸۰) بود که بوسیله تریسینو شاعر اومانیست، طراح و محقق با لقب پالادیو (براساس الهه یونانی پالاس آتن) نامگذاری شد. پالادیو عناصری از تأکید رنسانس اولیه بر تعادل و تقارن هندسی را با زبان معماری صاحب سبک ترکیب کرد. با این حال ساختمانهای او نسبت به ساختمانهای وحشی دهه های ۱۵۳۰ و ۱۵۴۰ بسیار رامتر هستند. معماری که او پدید آورد تبدیل به زبان غالب معماری در تمامی قرنهای هفدهم و هیجدهم شد. به خصوص او خانه های شخصی اغنیا را تبدیل به ساختمانهایی کرد که با بناهای عمومی و کلیساها رقابت می کرد. او با ساختن چنان ظواهر خارجی برای خانه های خصوصی که با ظواهر خارجی کلیساها و ساختمانهای عمومی که تحت تأثیر معماری کلاسیک ساخته شده بودند همتایی می کردند، جایگاه اشخاص ثروتمند و قدرتمند را در بالاترین نقطه زندگی شهری قرار داد. این اصل در معماری خانگی در تمامی اروپا و مستعمرات امریکا به کار می رفت. اغنیا و قدرتمندان درست همانند ساختمانهای عمومی و کلیساها در مرکز زندگی شهری قرار داشتند. هنوز می توان در خیابان پالو آلتو رانندگی کرد و ظاهر ستوندار خانه های ثروتمندان را دید که به تقلید از ساختمانهای عمومی و ساختمانهای ارتباط قدرت شهری ساخته شده اند.
آلبرتی :
لئون باتیستا آلبرتی (فوریه 1404- 25آوریل 1472)، نقاش، شاعر، زبان شناس، فیلسوف، رمز شناس، موسیقیدان، معمار ایتالیایی و عالم جامع دوره رنسانس. او در ژنوآ متولد شد، و در رم درگذشت.زندگی وی در Giorgio Vasari's Vite توصیف شده است.
آلبرتی در چندین حوزه فعالیت متنوع داشت: درهنر، آلبرتی، بیش از همه به خاطر رساله De pictura درباره نقاشی ( 1435) شناخته شده است که شامل اولین مطالعه علمی پرسپکتیو بود.
او در معماری هرگزآموزش رسمی را کسب نکرد. ایده هایش در زمینه معماری نتیجه مطالعات و تحقیقات خودش بودند. در معماری، او به عنوان یکی از مخلصترین {اشخاص} در احیاء زبان رسمی معماری کلاسیک به شمارمی آید. او در رم توسط پاپ نیکولاس پنچم به منظور بازسازی قصر پاپ و مرمت قنات رمی Acqua Vergine استخدام شد، که{قنات} درون یک حوضچه ساده که توسط آلبرتی طراحی شد سرا زیر می شد. او در Mantua کلیسای Sant'Andrea و در Rimini کلیسای مقدس San Francesco را طراحی کرد. بنا بر سفارش خانواده Rucellai ،آلبرتی نمای اصلی کلیسای Santa Maria Novella در فلورانس و همچنین کاخ خانوادگی در Via della Scala را طراحی کرد، که {این کاخ} در حال حاضر به Palazzo Strozzi مشهور است. وی در زمینه معماری کارموثری را نوشته است ، De Re Aedificatoria ، که به زبانهای ایتالیایی، فرانسه، اسپانیایی و انگلیسی در قرن 18 ترجمه شده است. دقیق ترین ترجمه به زبان انگلیسی در قرن 18 توسط جیمز لئونی بود. De Re Aedificatoria شامل 10 دفتر می باشد که عبارتند از: دفتر اول: ویژگیها(مشخصات( دفتر دوم: مصالح دفتر سوم:ساختار دفتر چهارم: کارهای عمومی دفتر پنجم: کارهای اختصاصی
دفتر ششم: تزئین دفتر هفتم: تزئین برای بناهای مقدس دفتر هشتم: تزئین برای بناهای مذهبی عمومی دفتر نهم: تزئین برای بناهای خصوصی دفتر دهم: مرمت بناها

لئون باتیستا آلبرتی معتقد به زیبایی ذاتی شکل بود. او استدلال کرد که فرمهای ساده مانند دایره، مربع و مکعب به طور ذاتی زیبا هستند. همچنین، اومعتقد بود که معماری و تناسب ساختارها باید بر اساس ریاضیات باشند تا ایده آل شوند.


برخی از کارهای او در زمینه معماری عبارتند از :
• S. Francesco, Tempio Malatestiano, Rimini (1447,1453-50) • Façade of Palazzo Rucellai (1446-51) • Completion of the facade of Santa Maria Novella, Florence (1448-70). • San Sebastiano, Mantua (begun 1458) • Pienza, possibly as consultant (1459-62) • Sepolcro Rucellai in San Pancrazio (1467) • Tribune for Santissima Annunziata, Florence (1470, completed with alterations, 1477). • Sant'Andrea, Mantua (begun 1471)
نوشته های لئون باتیستا آلبرتی :
درباره نقاشی
• De Pictura, 1435. On Painting, in English, De Pictura, in Latin • Momus, Latin text and English translation, 2003 ISBN 0-674-00754-9
ده دفتردرباره معماری
• De re aedificatoria (1452, Ten Books on Architecture)
یک رساله درباره رمزها
• De Cifris A Treatise on Ciphers (1467), trans. A. Zaccagnini. Foreword by David Kahn, Galimberti, Torino 1997.

از کارهای مشهور او کلیسای سن آندئا -سن فرانچسکو و ویلای روچلای است .او 20 الی 30 اثر مشهور دارد که یکی دیگر از آثار او کلیسای سانتانوولا می باشد.
میکل آنژ:
«میکل‌آنژ» دومین پسر از خانواده «لئوناردو دی‌بوناروتی سیمونی» و «فرانچسکا دی‌نری» است. با تولد میکل‌آنژ، خانواده بوناروتی به ‌فلورانس مهاجرت كردند. مادر میکل‌آنژ پس از به دنیا آوردن سه پسر دیگر، چشم از جهان فروبست. ميكل از دوران کودکی بر خلاف میل پدر به رشته هنر علاقه داشت و سرانجام در پی جدالي سخت با پدرش، به‌ هدف والای خود رسید و در سن سیزده ‌سالگی به‌ عنوان دستیار حقوق‌بگیر در کارگاه «دومنیکو ژیرلاندایو» استخدام شد. وی نزد استادش به ‌کارآموزی پرداخت و پایه و اساس نقاشی روی دیوار مرطوب را یاد گرفت و مانند بسیاری از هنرمندان همدوره خود در فلورانس، در کلیسای کوچک «برانکاچی» به ‌تحصیل هنر مشغول شد.
ميكل در ابتدا به نقاشی روی آورد، اما غریزه طبیعی او مشتاق هنر پیکرتراشی بود. از این‌ رو پیش از پايان دوره نقاشی، به عنوان استاد به ‌مدرسه مجسمه‌سازی - که «لورنتزوی مدیچی» در باغ‌های مدیچی تأسیس كرده بود - منتقل شد. هنوز سه ‌سال از عضویت وی در مؤسسه و مدرسه مدیچی نگذشته بود که «لورنتزو» چشم از جهان فروبست و پسرش «پیِروی مدیچی» که فاقد استعداد و کیفیت هنری پدرش بود، جانشین او گرديد. در این زمان به دليل ناآرامی و قیام گروههای مختلف در فلورانس، جان بسیاری از هنرمندان مورد تهدید قرار گرفت.
میکل‌آنژ بیست ساله با تیزهوشی خود، قبل از شروع جنگ به ‌اتفاق دو تن از همراهانش به ‌شهر «بولونیا» کوچ كرد. وي در بولونیا مورد استقبال یکی از اعضاء خانواده «آلدوراندی» قرار گرفت و بلافاصله براي ساخت دو تندیس از پیکر مقدسین و مجسمه یک فرشته برای مقبره «دومنیکوس مقدس» در کلیسای «سنت پترونیوس» با آنها قرارداد بست. او پس از یک سال اقامت در بولونیا، از سوي هیأتی در فلورانس برای ايجاد سالن اجتماعات شهرداری به ‌آن شهر دعوت شد.

بازگشت به فلورانس
میکل‌آنژ زمانی به ‌فلورانس بازگشت که کشیشی از فرقه «دومنیکن‌ها» به ‌نام «ساوونارولا» با برقراری «تئوکراسی» و «حکومت مذهبی»، قدرت را در دست گرفته و قوانین سخت مذهبی را به‌ مردم تحمیل کرده بود. این رخدادها تأثیر زيادي بر افکار میکل‌آنژ جوان، دانته و دیگر افلاطونیان به جا گذاشت. میکل‌آنژ پس از آغاز به کار در فلورانس، مورد توجه هنر دوستان قرار گرفت و به ‌سفارش یک فروشنده آثار هنری، تابلوئی بدلی از روی نسخه اصلی «کوپیدوس» رسم كرد و بنا به خواسته کارفرما، رنگ آمیزی آن را به ‌شیوه آثار عتیقه انجام داد و بدون دریافت اضافه ‌دستمزد، شاهکاری نو از اثری قدیمی خلق كرد. این تابلو به ‌عنوان یک اثر اصیل و عتیق به ‌«رافائل ریاریو»، اسقف کلیسای جورجیوی مقدس در رم، فروخته شد. پس از مدتی، اسقف ریاریو متوجه این کلاهبرداری شد و فروشنده را مجبور به‌ بازپرداخت مبلغ دریافتی كرد. «اسقف ریاریو» که شیفته کار هنرمندانه نقاش جوان شده بود، او را به رم دعوت كرد.

اولین اقامت در رم
میکل‌آنژ دعوت اسقف را پذیرفت و در سال ۱۴۹۶، برای اولین بار به‌ رم رفت. این اقامت تا سال ۱۵۰۱ به‌ طول انجامید. در همان ماههای اول، امید هنرمند نابغه به‌ اسقف هنردوست، تبدیل به ‌نااميدي شد. او حتی مورد حمایت «پیرو دی ‌مدیچی» - که به ‌عنوان تبعیدی در رم زندگی می‌کرد - قرار نگرفت؛ تا اینکه بر اثر آشنایی با يك نجیب‌زاده رومی به ‌نام «ژاکوپو گالی»، با اسقف فرانسوی «ژان دو ویلار» آشنا شد و از هر دو نفر سفارش ساخت تندیس‌های «کوپیدوس»، «باخوس» و «پی‌یتا» را دریافت كرد.

بازگشت دوباره به ‌فلورانس
اولین اقامت میکل‌آنژ در رم به ‌مدت پنج‌سال به طول انجامید. در این زمان، فلورانس صحنه ناآرامی‌ها و مبارزه هاي سیاسی بود. ورود سربازان فرانسوی به ‌خاک ایتالیا از یک سو و حکومت مذهبی اسقف «ساوونارولا» و سقوط نهایی آن از سویی دیگر، همچنین جنگهای خارج از منطقه و پایداری نیروهای مقاومت مردمی، محیط نامساعدی را برای هنر و هنرمندان به وجود آورده بود. در چنين وضعيتي، پدر میکل‌آنژ «لودوویکو بوناروتی» که در زمان ناآرامی‌ها شغل اداری خود را از دست داده بود، به ‌منظور کسب حمایت فرزندش از او خواست تا به فلورانس بازگردد. سالهای اقامت میکل‌آنژ در فلورانس، سالهای کار مداوم، توأم با رنج و سختی و تأمین معاش پدر و برادران خودخواهش بود.

تندیس داوود
طراحي و ساخت «مجسمه داوود» که بیشتر به ‌یک معجزه در قانون تعادل شبیه ‌است، فکر میکل‌آنژ را به‌ خود معطوف داشت. این مجسمه از سنگ ‌مرمر بزرگی ساخته شده که چهل‌سال پیش از میکل‌آنژ، پیکر تراش دیگری به ‌نام «آگوستینو دانتونیو» بدون کسب موفقیت، اقدام به ساخت آن کرده بود. این تخته‌سنگ همچنان دست نخورده در گوشه‌ای قرار داشت. میکل‌آنژ موفق شد تندیس داوود را بدون در نظر گرفتن سرگذشت تاریخی و سنت نهفته در آن خلق نماید. اجرای این کار هنری به دور از چشم همگان و در محیطی بسته انجام گرفت و پس از پرده‌برداری، تحسين و تعجب همگان را برانگيخت. بهترین هنرمندان فلورانس مأموریت یافتند تا مناسب ترين محل را برای این مجسمه انتخاب کنند. سرانجام به اتفاق آراء، ایوان کاخ «سینوریا» را برای این کار برگزيدند. «مجسمه داوود» در سال ۱۸۸۲ به ‌یکی از سالن‌های «آکادمی هنر» منتقل شد.

اقامت دوباره در رم (۱۵۰۵ - ۱۵۰۶)
میکل‌آنژ به‌ محض ورود به ‌رم، سفارش بزرگی از جانب «پاپ ژولیوس» دریافت كرد. ژولیوس دوم در نظر داشت مقبره‌ای باشکوه در زمان حیات بنا کند تا پس از مرگش، جلال و جبروت وی را نمایان سازد. از این رو میکل‌آنژ، این استاد مسلم در معماری، نقاشی و پیکرتراشی، شایسته‌ترین فردي بود که می‌توانست طرح مقبره پاپ را به ‌نحو احسن به ‌مرحله اجرا درآورد. او پس از تهیه نقشه‌های ساختمانی، به مدت یک سال در معادن سنگ‌مرمر «کارارا» مشغول انتخاب و نظارت بر برش و حمل‌ سنگ‌های مورد نیاز خود بود. پس از بازگشت به ‌رم و ورود سنگ‌های مرمر، کار ساختمانی با شتاب و علاقه مندی آغاز شد و ژولیوس با پیگیری و نظارت بر امور، مشوق او در اين كار بود. پس از مدتی، اخلاق و رفتار پاپ تغییر كرد و در غیاب میکل‌آنژ، معمار و هنرمند دیگری را به ‌نام «برامانته» - که رابطه خوبی هم با میکل‌آنژ نداشت - استخدام كرد.

باز گشت به ‌فلورانس برای بار سوم
«پاپ ژولیوس دوم» درصدد طرح نقشه جنگ و فتح ایالات بیشتری بود. به همين دليل، از هزینه‌های سنگین معماری و خرید سنگ مرمر کاملأ منصرف شده و در پی مجازات کسانی برآمد که چنین هزینه اي را به او تحمیل کرده بودند. میکل‌آنژ که چنين خطري را حس کرده بود، به ‌طور ناگهانی رم را ترک کرد و قبل از اینکه مأموران پاپ ‌او را دستگير كنند، در آوریل ۱۵۰۶ ‌به فلورانس رفت. وي در آنجا مورد حمایت همشهریان خود قرار گرفت و احساس امنیت مي كرد. ميكل از پذیرش هرگونه سفارشی از رم سر باز زد و تمام مدت تابستان را در فلورانس به ‌سر برد. فعالیت هنری او در این مدت، محدود به ‌تکمیل تابلو «صحنه جنگ» بود.

مجسمه پاپ ژولیوس دوم در بولونیا
پس از فرار میکل‌آنژ از رم، «پاپ ژولیوس» لشکرکشی بر ضد بولونیا را پیروزمندانه به پایان رساند و میکل‌آنژ را با تضمین بیشتری به‌ کار دعوت كرد. هنرمند فلورانسی و ژولیوس، هر دو دارای طبعی سرکش بودند، اما گرایش و جاذبه‌ای دو جانبه، آنها را به ‌هم نزدیک می‌كرد. پاپ از میکل‌آنژ خواست تا مجسمه او را به ‌شكلي که نمایش دهنده پیروزی قدرتمندانه وی باشد، از برنز ساخته و در قسمت ورودي «کلیسای پترونیوس مقدس» در بولونیا نصب کند.با اينكه میکل‌آنژ در زمينه کارهای برنزی تجربه كافي نداشت، به‌ اتکای هنرمندان و استادان دیگر، این کار را پذیرفت، اما هیچ کس نتوانست در این کار بزرگ او را یاری دهد. این بار هم هنرمند توانا از نبوغ ذاتی خود استفاده كرد و مجسمه‌ای بی‌نظیر از برنز خلق نمود که پاپ را در حالت نشسته و خرقه‌ بر دوش، با عصای فرمانروایی و کلید شهر در دست، همچون سرداران بزرگ و در حال فرمان دادن نشان می‌داد. این مجسمه سه سال پس از انقلاب به ‌وسیله مردم بولونیا که از استبداد مذهبی ژولیوس به‌ جان آمده بودند، نابود شد.

سومین اقامت در رم
میکل‌آنژ با ‌اراده خود به نزد كارفرمايش در ‌رم رفت. او مایل نبود کار ساختمانی مقبره پاپ را به ‌انجام برساند، بلکه در نظر داشت تزئین «کلیسای سیکستینی» را که در سفر دومش به ‌رم، او را از اجرای آن منع کرده بودند، ادامه دهد. پیش از این، رقبای وی کفایت او را در هنر نقاشی مورد سؤال قرارداده و او را شایسته اجرای چنین طرح بزرگی نمی‌دانستند. میکل‌آنژ كه از تسلط نسبی خود به ‌این هنر آگاهی داشت، کار هنرمندانه خود را با دغدغه‌ای مبارزه‌جویانه آغاز کرد. تزئین سقف کلیسا حدود چهار سال و نیم طول کشید. این شاهکار هنری به ‌عنوان یکی از باشکوه‌ترین آثار میکل‌آنژ شناخته شده‌ است. او از همان ابتدا، طرح مورد نظر پاپ را تغییر داد و به جای دوازده حواریون مسیح، صدها منظره از آفرينش آدم، سِفر پیدایش، پیامبران پیش از مسیح و طوفان نوح و دیگر روایات انجیلی به ‌تصویر کشید.

آرامگاه ژولیوس دوم
میکل‌آنژ پس از اتمام رنگ‌آمیزی سقف «کلیسای سیکستینی»، بلافاصله عملیات ساخت مقبره پاپ را آغاز كرد. چهار ماه بعد، در سال ۱۵۱۳، پاپ ژولیوس دوم درگذشت و وارثان او، قرارداد طرح کوچکتری را به‌ میکل‌آنژ تحمیل كردند. «مجسمه موسی» یکی دیگر از کارهای معروف اوست که در «کلیسای سن پیترو» در «ونیکولی» رم قرار دارد. «تندیس برد‌گان» که وابسته به مقبره ژولیوس دوم بود، در موزه «لوور» به نمايش گذاشته شد.

کلیسای مدیچی سن لورنسو
پس از مرگ «ژولیوس دوم»، جانشین وی «لئوی دهم» به ‌تخت نشست و در این رهگذر، خانواده مدیچی که از وابستگان لئوی دهم بودند، با اعمال قدرت و فريب، نفوذ خود را در فلورانس گسترده و جو دوران استبدادی حکومت «ساوونارولا » را دوباره حاکم کردند. میکل‌آنژ از یک سو، این خانواده را دوست و حامی و کارفرمای خود می‌دانست و از سوی دیگر، حامي جمهوری فلورانس بود. این امر، تعارضی آشتی‌ناپذیر را ميان روابط دوستانه او با خانواده مدیچی و باورهاي سیاسی اش به وجود مي آورد.
میکل‌آنژ تحت تأثیر این تحولات سیاسی، عملیات ساخت مقبره «ژولیوس دوم» را به شكل ناتمام رها کرد و طرح دیگری را که خانواده مدیچی به ‌او پیشنهاد کرده بود، پذیرفت. این کار جدید شامل تزيین نمای خارجی کلیسای خانوادگی مدیچی به نام «سان لورنسو» در فلورانس بود که قرارداد آن در ژانویه سال ۱۵۱۸ امضاء شد. در این زمان، میکل ‌آنژ ۴۴ سال داشت و دوران جوانی را پشت سر گذاشته بود. وي بار دیگر برای نظارت بر کار و انتخاب سنگ مرمر به ‌«کارارا» رفت. سرانجام، این قرارداد نیز با شكست در اهداف خود، لغو شد. میکل‌آنژ دوازده‌ سال دیگر از عمرش را در فلورانس گذراند و به ‌سفارشات خانواده دمدمی ‌مزاج مدیچی گردن نهاد. «میکلانجلو دی ‌لودوویکو بوناروتی سیمونی»، هنرمند و نابغه عصر خود در تاریخ ۱۸ فوریه ۱۵۶۴، در رم دیده از جهان فروبست و در «کلیسای استاکروس» شهر فلورانس به خاك سپرده شد.


آثار هنری میکل‌آنژ
- مادونا روی پله - نقش‌اندازی روی مرمر - فلورانس - خانه بوناروتی - تاریخ ۱۴۸۹ - ۱۴۹۲
- جنگ دو پیکر - نقش‌اندازی روی مرمر - فلورانس - خانه بوناروتی - تاریخ ۱۴۹۲ - ۱۴۹۳
- باخوس مست - تندیس - رم - تاریخ ۱۴۹۶ - ۱۴۹۷
- پی یتا - تندیس - فلورانس - تاریخ ۱۴۹۸ - ۱۴۹۹
- داوود - تندیس - فلورانس - تاریخ ۱۵۰۱ - ۱۵۰۴
- مجسمه برای مقبره پاپ - بردگان در حال مرگ - تندیس موسی - تاریخ ۱۵۰۵ - ۱۵۱۵
- نقاشی سقف کلیسای سیکستینی - رم - تاریخ ۱۵۰۸ - ۱۵۱۲
- مقبره خانوادگی مدیچی - فلورانس - تاریخ ۱۵۲۰ - ۱۵۳۴
- کتابخانه مدیچی - لورنسیانا - فلورانس - تاریخ ۱۵۲۴ - ۱۵۲۶
- صحنه رستاخیز - نقاشی - رم - کلیسای سیکستینی - تاریخ ۱۵۳۴ - ۱۵۴۱
- معماری گنبد کلیسای پترز - رم - تاریخ ۱۵۴۷

میکل‌آنژ شاعر
ميكل آنژ در کنار آثار هنر تجسمی، تعدادی غزل نيز در وصف محبوبه خود، «ویتوریا کولونا» و دوست عزیزش «توماسو دی‌کاوالیری» و دانته سروده ‌است که بيانگر ذوق لطیف اوست. از کارهای او طرح اصلی سن پیتر و میدان کامپید ولیو (کاپیتل )در واتیکان است و تمام مجسمه ها ی جلوی سن پیتر و میدان کاپیتل کار میکل آنژ است .
کارلو مادرنو :
کلیسایی به نام سانتا سوزانا را طراحی می کند در این کلیسا و کلیسای سانتا نوولا ما ترکیبی ریاضی داریم به نام تناسب طلایی .همان تناسب طلایی یونان باستان.اثر دیگر کارلو مادرنو گنبد کلیسای سن پیتر است که پاپ در آنجا ست این کلیسا که در واتیکان قرار دارد شکل صلیبی داشته و در آتش سوزی از بین می رود و در قرن 15 دوباره ساخته می شود.
دوناتو برامانته :
درسال 1444در اوربینو ایتالیا به دنیا آمد. وی در نوجوانی هنر نقاشی را از «پیرو دلافرانچسکا»آموخت و به میلان رفت و زیر نظر لئوناردو داوینچی نقاشی،وبعدا معماری را به نهایت رساند.
او تا سال 1481میلادی که میلان توسط فرانسویان تصرف شد در میلان بود و پس از آن به همراه داوینچی به رم رفت.او هم تحت تاثیر کارهای عملی برونلسکی و نوشته های آلبرتی بود.
یکی از مهمترین کارهای برامانته ساختمان تمپیه تو واقع در سنت پیترو درمونتوریو است.درواقع برامانته باطراحی تمپیه تو در سال 1499میلادی هنر رنسانس را وارد عالی ترین مرحله ی خود کرد که به رنسانس پیشرفته معروف شد. طراحی تمپیه تو (1499 ) ، نمازخانه ای در محل به صلیب کشیدن قدیس پطرس ، دارای نقشه دایره وار و ستوندار بر فراز سه پله با سر ستونهای دوریک میباشدتمپیتو الگوی ساخت کلیسای سن پیتر می شود. با تماشای این نما ، گونه ای احساس حجم در حرکت به بیننده دست میدهد پیمون طراحی در این بنا قطر ستون است. این معماری تبدیل به سبک نوینی به نام برامانتسک گردید
برامانته تحت تاثیر کارهای برونلسکی و نوشته های آلبرتی بود که به روم رفت و تحقیق در زمینه های معماری کلاسیک روم را آغاز نمود.یک کاخ به نام فارنزه ساخته که آن را نتوانست به اتمام برساندو میکلآنژ آن را تمام کرد.
فیلیپو برونلسکی :
فیلیپو برونلسکی در سال 1377میلادی در فلورانس به دنیا آمد و به عنوان مجسمه ساز و زرگر شروع به کار کرد.
در سال 1401میلادی پس از شکست در مسابقه ی ساختن درهای تعمیرگاه فلورانس به همراه دوناتلو راهی رم شد و به همراه وی تحقیق و بررسی درمورد معماری روم را شروع کرد.
اطلاعات کمی درمورد زندگی برونلسکی موجود است.برای اطلاعت بیشتر باید به تنها نوشته ی موجود که به وسیله ی آنتونیو مانئتی مراجعه کرد که حدود 4سال پس از مرگ برونلسکی به رشته ی تحریر درآمده است.
اگرچه برونلسکی به عنوان مجسمه ساز و زرگر مشهور بود ولی دارای نبوغ و استعداد خاصی در مورد مهندسی مکانیک, ریاضیات و دیگر علوم وفن آوری های وابسته نیز بود.او بین سال های 1417تا1419میلادی در مسابقه ی طراحی گنبد کلیسای جامع فلورانس(سانتاماریا دل فیوره)شرکت کرد وطرح او به عنوان اولین طرح مسابقه برگزیده شد.(شکل12-1)
طرح کلیسای جامع فلورانس تحت تاثیر کلیساهای گوتیک فرانسه واز یک طرف معماری رومانسک ایتالیا و با سیلیکاهای قدیمی روم شکل گرفت.طرح اصلی کلیسا در سال 1296میلادی به وسیله ی آرنولفر دی کامبیو ارائه شد ودر سال 1357میلادی به وسیله ی فرانچسکو تالنتی مورد بازنگری قرار گرفت.تالنتی عهده دار و مسئول اجرای ساختمان بود.طرح او شکل نهایی خود را در سال 1366-1367میلادی بازیافت.گنبد کلیسا درسال1420میلادی به وسیله ی برونلسکی به اجرا درآمد.طرح کلی گنبد ازنیم قرن پیش تعیین شده بود وفقط درپاره ای از جزییات ممکن بود تغییراتی در آن اعمال شود.
اما حجم وسیع گنبد (حدود42متر)مشکل ساختمانی بزرگی را ایجاد می کرد.ابتکار برونلسکی این بود که گنبد را نه چون توده ای واحد و توپر بلکه به صورت دو نیم کاسه ی جدا ازهم بناکرد که با مهارتی فنی به یکدیگر اتصال یافته و استحکام بیشتری را به وجود آورده اند. ازآنجا که به این ترتیب وزن کلی ساختمان سبکتر می شد دیگرلزوم برپا کردن داربست های عظیم و پرخرج از بین می رفت.
او برای حمل مصالح ساختمانی به هر سطح بنا از دستگاههای مکانیکی برای بالا کشیدن اشیا ومصالح استفاده کرد که این نحوه ی اجرا و طرح در نوع خود بی نظیر بود.
طرح گنبد به صورت لایه های هشت وجهی بامصالح سنگ و آجربا اسکلت فلزی ساخته شد. دو لایه مخروطی ضخیم تا رأس هشت وجهی گنبد کشیده شده و انتهای آن با یک ناقوس بزرگ پوشیده شده بود. این لایه ها به صورت عمودی به وسیله سنگهایی که در شیار هر هشت وجهی قرار داده شده بود محکم گردیده و از بیرون قابل رؤیت بودند. استحکام افقی شامل زنجیرها و حلقه های متعددی از سنگ و آهن بود و یک لایه چوبی که بصورت کمربندی به دور طاق بود، نیروی انبساط گنبد را مهار میکرد. برای جلوگیری از نیروی رانش خارجی ، درون گنبد بوسیله زنجیر – که با یک دسته از تیرهای چوبی با بندهای آهنی در درون آن قرار داشت – به هم متصل شد.
طراحی گنبد کلیسای جامع فلورانس ، آفریدن یک افق تازه در معماری بود. خلق گنبد روی یک استوانه و سپس به کمال رساندن آن با یک ناقوس، تحولی اساسی بود که در فلورانس اتفاق افتاد. به قول آلبرتی ، که در سال 1436 میلادی یا همان سال به اوج رسیدن طرح برونلسکی گفته است، این گنبد گل سرخی شد در بالای آسمان ؛ و پهنای آن به قدری زیاد بود که سایه ی آن همه ی مردم توسکان را دربر میگرفت، و این در حالی بود که روی سنگ قبر وی این نوشته به چشم میخورد: «فیلیپوی معمار».
برونلسکی درسال 1419میلادی مامور شد که تالار نگه داری اشیائ مقدس در کلیسای سن لورنزو را برای خانواده ی مدیچی طراحی کند.ساخت بنا ازسال1421میلادی شروع شد وتاسال1469میلادی ادامه داشت.
نظم کلی پلان یادآور کلیساهای دوره ی سیسترسی است وشبستان و بازویی بدون طاق قوسی آن شباهت نزدیکی به ساختمان کلیسای سانتاکروچه دارد.
طرح کلی مشتمل است بر واحد های مربع.چهار مربع بزرگ تشکیل جایگاه خوانندگان ومحل تقاطع دوقسمت بازویی را می دهد.چهار مربع دیگر شبستان را به وجود می آورد.مربع های دیگر به اندازه ی یک چهارم واحد بزرگ راهرو های جانبی ونمازخانه های ملحق به بازویی راتشکیل می دهند.
با این حال پاره ای انحرافات جزئی از طرح کلی نیز مشاهده می شود. از جمله اینکه طول دوجناح بازویی اندکی از عرضشان بیشتر است و درازای شبستان نه چهار برابر تمام بلکه چهار برابر و نیم پهنای آن است.
هم زمان با ساخت گنبد کلیسای جامع فلورانس برونلسکی یکی از مهمترین کارهای خود را به نام بیمارستان کودکان سرراهی درسال(1419-1424)میلادی طراحی کرد.
او با طرح این بیمارستان دوباره به عنوان معما موفق مورد قدردانی قرار گرفت.طراحی بیمارستان نقطه ی اوج طراحی ساختمان برونلسکی در فلورانس بود.
مکان قرارگیری بیمارستان در کنار میدان شهری بود.
او با طراحی رواق های کرنتین جلوی بیمارستان و تاکید برروی آن آگاهانه پرسپکتیو دید ناظر را به عنوان نقطه ی اوج کار خود مطرح ساخت.
برونلسکی معتقد بود که راز معماری عالی را می بایست در تنظیم تناسبات درست یعنی تناسبات ساده و مبتنی بر اعداد صحیح برای تمام اندازه های اصلی بنا جستجو کرد.
وی معتقد بود که گذشتگان بر این راز دست یافته بودند و می کوشید که با بررسی و اندازه گیری ساختمان های باقی مانده به هر نحوی که شده آن راز را باز یابد.وی نخستین فردی بود که به نظریه ای می اندیشید که می بایست چند دهه بعد در رساله ی معماری لئون باتیستا آلبرتی به صراحت بیان شود.آن نظریه عبارت بود از همان تناسبات ریاضی که هماهنگی موسیقی را به وجود ِمی آورد.
به طور معمول ابداع شیوه منحصر به فرد ایتالیایی در معماری رنسانس به فیلیپو برونلسکی (۱۳۷۷-۱۴۶۶) نسبت داده می شود. او همچنین ابداعگر اصول زاویه دید خطی در طراحی و نقاشی شمرده شده است
قشنگترین گنبد دوره رنسانس را درست کرده که دومین گنبد بزرگ دنیاست .(گنبد بزرگ کلیسای کاتدرال یا جامع فلورانس که خود کلیسا مال دوره گوتیک است ولی گنبد آن در دوره رنسانس ساخته می شود و اولین سازه رنسانس است.اسم این کلیسا سانتا ماریادلافیوره است که الگو و نماد شهر فلورانس است که گنبدی 8ضلعی به رنگ سفید و آجری است .خود گنبد آجری است و زه های آن سفید رنگ است .دهانه ی این گنبد 42 متر است که بعد از پانتئون که 43 متری است بزرگترین گنبد ساخته شده در جهان بود.از کارهای دیگر برونلسکی ساخت بیمارستان برای کودکان یتیم است و همینطور ساخت نمازخانه ای به نام پاتزی pazzi chapel.این 3 مورد از بهترین کارهای برونلسکی است .کارهای او کاملا شبیه کارهای روم و یونان است و در کارهای او طاق و قوسهای زیادی وجود دارد او در ساخت کلیسا از سنتوری بزرگ و یک قوس بزرگ در ورودی استفاده می کند.
لئوناردو داوینچی:
مثل میکل آنژ از نابغه های این دوران است .رنسانس یک هنر واقعی و رئالیستی است و دوران ظهور نوابعی که قبلا وجود نداشته.
داوینچی نمونه یک نابعه است معمار-شهرساز-نقاش-مجسمه ساز-طبیب -ریاضی دان -مخترع –منجم.او اولین طرح شهرسازی برای هدایت آب و فاضلاب را داد و بهترین نقاشیها و مجسمه سازی ها کار اوست .اولین دوچرخه را ساخته .
آنتونیو داسانگولا و جولیانو داسانگولا:
ساختمانی به نام کاخ مدیچی ریکاردی می سازند برای یک خانواده ثروتمند در فلورانس به نام مدیچی که بازرگان هستند و به هنر علاقه دارند . داسانگولاها برای آنها یک ویلای بزرگ می سازند که در واقع یک کاخ است .ویلاسازی در دوره رنسانس شروع می شود و چون ویلاها بزرگ هستند به کاخ معروف می شوند.



آثار مهم معماران:
· معمار پالادیو:
تالار شهر ونیز در میدان اصلی لین شهر (این تالار نام باسیلیکا را به خود گرفت)
طراحی و ساخت قصرها و ویلاهای متعدد مانند ویلا روتوندا.
کلیسای سنجورجو ماجوره – ونیز.
· معمار لئون باتیستا آلبرتی :
قصر رچلای -فلورانس
نمای کلیسای سانتاماریا نوولا – فلورانس
کلیسای سن فرانچسکو
کلیسای سن آندریا
· معمار میکل آنژ:
کلیسای مدیچی و کتابخانه ی کلیسای سن لورنزو.
ادامه و تکمیل کلیسای سن پیترو (که قبلا توسط برامانته طراحی شده بود).
تجدید بنای ساختمانهای تپه کاپیتولینه.( این تپه که مظهر قدرت معنوی روم باستام بود بار دیگر توسط پاپ مورد توجه قرار گرفت)
· معمار دوناتو برامانته:
نمازخانه تمپیه تو (در محل به صلیب کشیده شدن پطروس
طراحی و شروع ساخت کلیسای سن پیتروی جدید به جای باسیلیکای قدیمی (این کلیسا بعدها به وسیله ی میکل آنژ ادامه یافت و تکمیل شد).
· فیلیپو برونلسکی:
· گنبد کلیسای جامع فلورانس(سانتا ماریا دلفیوره)
· تالار نگهداری اشیاء مقدس کلیسان سن لورنزو (به درخواست خانواده ی مدیچی)
· بیمارستان کودکان سر راهی فلورانس
· نمازخانه پاتسی
· کلیسای سن اسپریتو
آثار برجسته معماری رنسانس:
دهلیز کتابخانه لورنستو، بیمارستان کودکان سر راهی، کلیسای سن پیتر، تپه کاپیتول، گنبد کلیسای فلورانس، تمپیه تو، کلیسای سانتا ماریا دله کارچی، ویلای روتوندا، کلیسا سانتواسپیریتو، کاخ شامپور، کلیسای سان فرانچسکو .
آثار برجسته معماری رنسانس:
گنبد کلیسای فلورنس
file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image001.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Cupola_santam ariadelfiore.jpg)
گنبد کلیسای فلورنس گنبدی است که در سال ۱۴۱۹ میلادی بدستان معمار بزرگ ایتالیایی فیلیپو برونلسکی ساخته گردید.
فضای زیر این گنبد 42 متر پهنا دارد و این اثر توسط برونلسکی معمار برجسته رنسانس و با نبوغی استثنایی فرم ایجاد گنبد را حل کرده است . او مرکز گنبد را بالا برد و آنرا به گرد یک مقطع تیز دار طراحی کرد .و برای حداقل رساندن وزن ساختمان یک گنبد دو پوسته نسبتاً نازک به گرد تویزه‌های بیست و چهار گانه آن که که هشت تویزه آن در بیرون قابل رویت هستند طراحی کرد .و نوک گنبد را با فانوس بزرگی مهار کرد.
file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image003.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Firenze-duomoinside.jpg)

شایان ذکر است که این معمار در ایجاد این گنبد تحت تأثیر معماری گنبد سلطانیه (دوره ایلخانی) قرار گرفته است .
تپه کاپیتول (کاپیتولینه)
این مجموعه توسط میکل آنژ و در سال 1539 تجدید بنا شد.
کلیسای سن پیر
file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image004.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:St_Peter's_Sq uare,_Vatican_City_-_April_2007.jpg)نمایی از میدان سنت پیتر
file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image005.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Giovanni_Paol o_Panini_-_Interior_of_St._Peter's,_Rome.jpg) یک نقاشی از نمای داخلی کلیسای سن پتر


کلیسای سن پیر در واتیکان (به ایتالیایی: Basilica di San Pietro in Vaticano) کلیسا در مجاورت واتیکان در شهر رم است که نزدیک به ۲۰۰ هزار متر مربع وسعت دارد و حجاری‌ها و مجسمه های بالای سقف آن اثر میکل آنژ هنرمند مشهور ایتالیایی است. بزرگترین کلیسای جهان است. شخص سن پیترو یکی از حواریون مسیح بوده‌است و مقبره او در وسط محوطه داخلی این کلیسا قرار دارد و سایر پاپ‌ها از جمله پاپ ژان پل دوم هم که چند سال پیش فوت کرد نیز در زیرزمین این کلیسای بزرگ و مجلل دفن شده‌اند.
نکته جالب اینکه نقشه هوایی ساختمان‌های کلیسای سن پیترو به شکل یک کلید طراحی شده که نماد کلید بهشت محسوب می‌شود و مجسمه‌های حواریون مسیح نیز به شکل نیم دایره‌ای در اطراف در ورودی این کلیسا نصب شده‌است.
بنای کلیسای سن پیترو در رم به مدت یک سدهٔ تمام در دست ساخت بود. ابتدا در دورهٔ رنسانس با طرح برامانته (۱۵۰۶)، سپس با طرح تازه میکل آنژ (۱۵۴۶) به صورت پلان متمرکز و ایستا ساخته شد. پاپ توسعهٔ کلیسا را به کارلو مادرنو (۱۶۰۷) واگذار نمود. او سه بلوک را به صحن کلیسا افزود و نقشه را از تقارن محوری تبدیل نمود. سپس با ساخت یک نمای کشیده با سنتوری بر فراز ورودی که مورد انتقاد فراوان هم قرار گرفت چشم از جهان فرو بست. سرانجام تکمیل کار بر عهدهٔ جووانی برنینی (۱۶۲۳) گذارده شد و یکی از شاهکارهای معماری شهری باروک پدید آمد. وی با برپایی یک سایه بان بزرگ «خیمه مقدس» در زیر گنبد که دارای چهار ستون مارپیچ مرمرین بود تندیس چهار فرشته را بر بر فراز آنها نهاد.
«سریر قدیس پطرس» بخش زیادی از زندگی پر بار برنینی را به خود اختصاص داد، این نماد تجسمی از آمیزش پیکر تراشی با معماری همراه با نقاشی و نورپردازی است و نمایانگر پیروزی مسیحیت بر جهان می‌باشد. طراحی میدان شکوهمند روبروی کلیسای سن پیترو به گونه‌ای ظریف و موثر از پهنای نمای ساختمان (مادرنو) می‌کاهد و کلیسا با دو یال ذوزنقه‌ای همگرا به میدان بیضی شکل که با دو ردیف دوتایی ستون به شیوهٔ توسکان ساخته شده، ستون بزرگی را که از مصر آورده شده در مرکز و فواره‌های ساخت مادرنو را در دو کانون خود قرار داد. بدین سان برنینی ساختمان دورهٔ رنسانس که بصورت منفرد و مستقل ایستاده بود را به طرح گسترده در پیوند با محیط پیرامونی و معماری پویای باروک تبدیل می‌سازد.

file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image007.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Vatican_StPet er_Square.jpg)
نمای فراگیر کلیسای بزرگ سن پتر

بیمارستان کودکان سر راهی
این بنا در شهر فلورانس واقع شده و توسط برونلسکی که اولین سبک مشخصه خود را پیاده کرد، طراحی شده است.عنصر بنیادی در طراحی این ساختمان یک رشته قوس های نیم دایره متکی بر ستون های باریک و محصور در قالبی از ستون های چهار گوش در بدنه نما است که در زیر اسپری تخت و افقی قرار گرفته اند.
دهلیز کتابخانه لورنزو
file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image008.jpg (http://lajourd.com/images/renaissance/3B.jpg)
این دهلیز توسط میکل آنژ طراحی و ساخته شده است. نقشه این ساختمان از وظیفه خاص کتابخانه و زمین نسبتاً محدودش متأثر بود و میکلانژ می‌باید در دو فضای یکی دراز و افقی کتابخانه و دیگری فضای عمومی دهلیز آن کار می‌کرد. در فضای دوم همه چیز عظیم و تجسمی است، ولی در فضای نخست سطوح و برجستگی‌ها تالارها مطالعه کنندگان پرت نشود .
تمپیه تو
برامانته پس از ورودش به روم در سال 1499 م، بنایی را ساخت که بعد ها به عنوان معماری کلاسیک و گنبددار برای رنسانسو دوره های بعد شناخته شد. این بنا «تمپیه تو» نامیده می شود، و وجه تسمیه اش آن بود که ظاهرا به معبد کوچک دوران پیش از مسیحیت دارد.
کلیسای سانتا ماریا دله کارچی
این کلیسا در مانتوا توسط جولیانو داسانگلو طراحی و اجرا شد.این بنا از روی یک پلان صلیب یونانی ساخته شده است. در این بنا بازوها کوتاه هستند و تأکید معمار بر مربع مرکزی و گنبد بوده است. به یک ساختمان نقشه مرکزی نزدیک شده است.در این بنای بلوک مانند پهنا و ارتفاع یکی است و پهنای بازئهای صلیب دو برابر عمقشان است. مفصل بندی داخلی ساختمان شدیدا تحت تأثیر آثار برونلسکی است.با نمازخانه پاتزی قابل مقایسه است.


ویلای روتوندا
file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image010.gif (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:La_Rotonda.pn g)

ویلای روتوندا یکی از معروفترین ویلاهای عصر رنسانس است که توسط آندرئا پالادیو بر رو تپه ساخته شده است.
این ویلا بدون یال های فرعی ساختمان های خدماتی است، و از لحاظ طرح ونقشه گونه ای کلاه فرنگی به شمار می رفت.به این ترتیب نقشه های ساختمانی متراکم در مرکز این ویلا با چهار نمای همانند و رواق ورودی اش، مشابه اش، منطقی و مفیدبه نظر می رسند.چون از تک تک این رواق ها می شد، در حکم یک سو استفاده کرد و به اطراف نگریست و منظره متفاوتی را در برابر خود دید. این ساختمان با پلان ویژه اش کمال مطلوب معماری رنسانس بود.
کلیسای سانتا اسپیریتو
این کلیسا ی چلیپا شکل پس از مرگ برونلسکی به پایان رسید، و چنان بر پایه بخش های چندگانه یا قطعه های مربع تقاطع گنبددار طراحی شده، که طراحی رومانسک را به یاد می آورد. این واحدها که فضایی پیوسته و بی گسست است که به شیوه باسیلیکاهای مسیحیت آغازین بازتاب نیافته است.راهروهای جانبی که به مربع های کوچیکتر و دارای مربع های تاق بندی شده تقسیم شده اند، دور تا دور فضای سقف مسطح میانی کشیده شده اند.در عین حال تلاش برونلسکی برای ارائه یک نقشه و جلوه ای متمرکز به فضای گنبد داخلی نشان میدهد که وی تحت تأثیر ویژگی های فشرده و مستقل ساختمان هایی مانند معبد پانتئون است.



کاخ شامپور
نقشه ساختمانی این کاخ توسط یکی از شاگردان جولیانو داسانگلو در کشور فرانسه تهیه و احداث گردیده است. در آن مفاهیم تعادل و تقارن به سبک ایتالیایی بر فرم بی قائده دژهای قدیمی فرانسوی غلبه کرده است.این نقشه چهار گوش به وسیله برج هایی مدوری در چهار گوشه خود مورد تأکید بیشتری قرار گرفته است، و ساختمان مرکزی نیز بر اساس یک نقشه صلیب یونانی است، که در چهار گوشه آن نیز قرینه فضای بیرونی چهار برج در چهار گوشه آن تعبیه گردیده است.
معبد مالاتستایی یا کلیسای سن فرانچسکو file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image012.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Rimini_-_Tempio_malatestiano_-_Ingresso_-_Foto_Giovanni_Dall'Orto,_aprile_2004.jpg)ورود ی اصلی معبد مالاتستایی


file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image014.jpg

.
معبد مالاتستایی(ایتالیایی: Tempio Malatestiano) نام کلیسای جامع شهر ریمینی در ایتالیا است.
این معبد که رسماً سان فرانچسکو نام دارد در رواج همگانی معبد مالاتستایی نامیده می‌شود به دلیل اینکه فردی به نام سیگیسموندو پاندولفو مالاتستا سفارش ساخت آن را در حدود سال ۱۴۵۰ به نظریه‌پرداز معروف رنسانس، لئون باتیستا آلبرتی داد.
نمای ساختمان کلیسای مزبور شکل و فرم جالبی دارد وآن بعلت شکستن تقارن در بخش فوقانی یا سنتوری بالای آن است . چون با ایجاد یک شکاف و مرتفع کردن یکی از طرفین سنتوری فرم خاصی در آن در نظر گرفته شده است و در قسمت پایینی هم یادآور نمای تاق نصرت‌های رومی است.
کلیسای سانتا ماریا نوللا
file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image016.jpg (http://anthropology.ir/node/5902)
نمایی از کلیسای Santa Maria Novella، کامل شده توسط لئون باتیستا آلبرتی در سال 1470.
شهرهاي رنسانس:
فلورانس، پالمانوا، شارل‌ويل (فرانسه)، وين، نانسي (فرانسه)، زوريخ (سوييس)
ويژگي‌هاي عناصر اصلي شهرهاي رنسانس1- حصارها :حصار شهرهايي كه از اعصار قبل از رنسانس باقي مانده بودند. در دوران رنسانس براساس قوانين جديد مهندسي رزمي شكلي جديد يافتند. حصاربندي دوران قرون وسطي از يك يا دو بارو با خندق تشكيل شده‌ بود. از قرن پانزدهم به بعد نظريات متعدد و گوناگوني در زمينه مهندسي رزمي ارائه شد. اختراع توپ اساساً مسأله را تغيير داده بود. كاربرد توپ در نابودي قسطنطنيه بدست تركان عثماني، آغازگر عصر جديدي در تاريخ حصارهاي نظامي از سال 1453 شد. بدين ترتيب سقوط قسطنطنيه دو تأثير مستقيم بر رشد شهرسازي ايتاليايي دوره رنسانس داشت.
l مهاجرت انديشمندان كلاسيك كه به آن اشاره شد. يكي ديگر، تشويق علم مهندسي رزمي بود كه تأثيرآن در اكثرطرحهاي "شهرآرماني" كه توسط شهرسازان رنسانس ايتاليا طرح شده، ديده مي‌شود.
در ابتدا حصاربندي در پشت حصار قرون وسطايي ساخته مي‌شد ولي به تدريج باروي قرون وسطايي حذف گرديد.
از اين زمان به بعد ايجاد استحكامات مناسب وكافي مستلزم ايجاد فاصله‌اي افقي و فزاينده ميان محدوده بيرون و حصار بود. فضاي اضافي خود حصارها بيشترشد و مستلزم شبكه‌اي مرتبط از دژها و


برآمدگيهاي ديوار بود و حصارها فرم ستاره‌اي گرفت. نبرد به فاصل زيادي انتقال پيدا كرده بود. آنها دريافته بودند كه نيروي مخرب گلوله مربوط به زاويه‌اي است كه به هدف برخورد مي‌كند. بدين مناسبت سنگربندي‌ها را به صورت شيب‌دار ساختند تا گلوله‌هاي دشمن كمانه كرده باعث تخريب كم‌تر شود.
برآمدگيهاي حصارها و عرض زياد آنها و همچنين وجود شبكه‌اي براي حمل اسلحه و حمل مهمات به قسمت‌هاي توپخانه از خصوصيات اين حصارها بود كه هزينه زيادي دربر داشت. اين مسأله امكان فعاليت‌هاي عمراني شهرها را تا حد زيادي محدود مي‌كرد.

2- خيابان :
در دوره‌ رنسانس‌، خيابان‌ عنصر اصلي‌ سازمان ‌دهنده‌ با يك‌ نقطه‌ گريز و چشم‌انداز منحصر به‌ فرد بود. خيابان‌ عليرغم‌ عملكرد عبوري‌، به‌ عنوان‌ محل تجمع و‌ تبادلات‌ فرهنگي‌ تجاري‌ و وسيله‌اي‌ براي‌ اعمال‌ امور اداري ‌حكومت‌ محسوب‌ مي‌شد.
رنسانس علاوه بر تغيير عملكرد خيابان مفهوم آن را بعنوان يك تماميت معماري مطرح ساخت. هرچند ابتدا از نوشته‌هاي آلبرتي مشهود است كه مي‌توان خيابان را بعنوان ترتيبي از نماهاي منفرد ساختمانها ديد، كه از مسيرهاي منحني بهتر ديده مي‌شوند. ولي با پيشرفت رنسانس هماهنگي بناها به صورت خانه‌هائي رديفي در دو طرف يك خيابان مستقيم متداول گرديد.
زوكر مي‌نويسد: از پايان قرن 15 تمايز سه‌بعدي با وضوح ساختمانها برابرمحسوب مي‌شد. قوانين و مقررات خاصي حدود فضاها و احجام را مشخص مي‌نمود. سادگي فرمهاي سه‌بعدي به تنهايي زيبا محسوب مي‌شد، با قرار دادن عناصر پايانه‌اي چه از نوع معماري و چه مجسمه‌اي به صورت مجسمه‌ها، فواره‌ها و ستونهاي يادبود (بخصوص در روم) برتأثيرمناظرتأكيد مي‌شد. بناي يادبود در انتهاي خيابان در واقع جاي خالي شگفتي‌ها و دلربايي رومانتيك خيابانهاي پرپيچ و خم را براي قدم زدن در طول خيابان مستقيم پر نمود. و مسايل اقتصادي نيز با حفظ سادگي نماي بناها و افزودن به شكوه و عظمت فضاي عمومي مراعات شد.
در دوران رنسانس خيابان‌هاي جديد در شبكه‌اي شطرنجي سازماندهي مي‌شدند. شبكه شطرنجي قديم‌ترين تنظيم كننده فرم شهري در دوره رنسانس اروپا بود كه سه كاربرد مهم داشته است. اولين و در حين حال بيشترين كاربرد اين عنصر بعنوان اساس و پايه طراحي مناطق جديد مسكوني بوده است دوم، اساس طرح تعدادي نوشهر است. سوم به همراهي يك شبكه خيابان اصلي براي طرح كلي ساير نوشهر بكار مي‌رفته است. (موريس، 172 :1368)
شبكه شطرنجي به علت وسعت مكاني خاص برخلاف عناصرخيابانهاي اصلي و فضاهاي محصور به ندرت در مناطق بازسازي شده شهرهاي رنسانس ديده مي‌شوند و بيشتر در مناطق جديد الحاقي بكار گرفته شده‌اند. شبكه شطرنجي علاوه بركارايي و ايجاد قطعات برابر در تقسيم زمين دلايلي كه ملاك عمل كاربرد اين طرح در طول دوره‌هاي تاريخي پيشين نيز بوده است. همچنين با ايده‌آل رنسانس كه همزمان با همگوني فضاها، زيبايي نيز مد بود، تطابق داشت. هرچند كه منظر شهري حاصل در اكثر موارد يكنواخت و كسل كننده مي‌‌گرديد.

3- ميدان:
ميادين دوره رنسانس براساس‌ عملكرد ترافيكي‌ آنها، به ‌سه‌ گروه‌ تقسيم‌ مي‌شدند. نخست‌ فضاهاي‌ تردد كه‌ هم‌ بوسيله ‌پياده‌ها و هم‌ ارابه‌هاي‌ اسبي‌ مورد استفاده قرار مي‌گرفت. دوم ‌ميدان‌‌هاي‌ مسكوني‌ كه‌ اساساً براي‌ تأمين‌ دسترسي‌ محلي ‌بوجود آمده‌ و مضاف بر آن‌ فضاي‌ تفريحي‌ لازم‌ براي‌ پياده‌ها را نيز فراهم‌ مي‌نمود. سوم‌ ميدان‌ به‌ عنوان‌ يك‌ فضاي‌ پياده‌ كه ‌اصولاً تردد و وسايل‌ نقليه‌ چرخدار در آنها ممنوع‌ بود‌. ميدان‌هاي‌ رنسانس‌ علاوه‌ بر كاربردهاي‌ عملي‌ فوق‌، در مواقع ‌بسياري‌ تنها به‌ عنوان‌ نماد و يا براي‌ زيبايي‌ به‌ صورت‌ زمينه‌اي ‌براي‌ يك‌ مجسمه‌ يا بناي‌ يادبود و يا به‌ صورت‌ جلوخان (صحن‌ مقابل‌ يك‌ ساختمان‌ مهم‌) بكار مي‌رفته‌ است.
ميادين و فضاهاي محصور تحت‌تاثير سه نوع اصلي ساختمان قرار داشتند: نخست ساختمانهاي عمومي و مذهبي. دوم ساختمانهاي مسكوني معمولاً به شكل رديفي ساخته مي‌شد. سوم بازار و ساير ابنيه تجاري. شهرسازان دوره رنسانس فضا را به كمك عناصرمحوطه‌سازي چون ستونها، ديواره‌ها، سكوها و يا كاشتن انواع مختلف درختان و بوته‌ها محدود كرده و در اغلب موارد از اين شيوه‌هاي گوناگون محصور نمودن فضا به صورت مركب استفاده مي‌كردند. (موريس، 174 :1368)

4- مجتمع خانه‌هاي مسكوني :
خلق ميدان يا فضاي محصور نه بوسيله تسلط يك عنصر يادماني بر فضا بلكه توسط هماهنگي عناصرموجود احتمالاً جالب‌ترين پديده در دوران رنسانس مي‌باشد. چنين ميدان‌هايي اساساً ماهيتي مسكوني داشتند، تنها ورود وسايل نقليه متعلق به ساكنين واحدهاي مربوطه به اين فضاها مجاز بود.
ميدان‌هاي پلاس لوگا كه ابتدا پلاس رويال خوانده مي‌شود و كاونت گاردن لندن از جمله اين ميادين بودند كه تقريباً در اواخر رنسانس و اوائل دوران باروك شكل گرفتند. (موريس، 175 :1368)
5- باغسازي :
باغسازي‌ مانند ساير هنرها در دوران‌ رنسانس‌ به‌ اوج‌ شكوفايي خود رسيد. در اين‌ دوران‌ نه‌ تنها سبكهاي‌ كهن‌ و كلاسيك‌ رومي‌ و يوناني‌ دوباره‌ زنده‌ شد، بلكه‌ سبكهاي‌ خاص‌ پرديس‌سازي‌ كه ‌تأثير زيادي‌ بر طراحي‌ باغهاي‌ امروزي‌ جهان‌ گذاشته‌‌ است ‌نيز آشكار گرديد. (روحاني، 57 : )

مشخصات اصلي باغ‌هاي رنسانس به شرح زير مي‌باشند
1- طرح به صورت محوري تنظيم گرديده بود.
2- در شيب‌هاي تند تراس‌ها و قسمت‌هاي مسطح تراشيده شده كه توسط ديوارهاي حائل نگهداري مي‌شدند و با انواع رامپ‌ها و پله‌ها به هم مربوط مي‌شدند.
3- درخت كاري منظم خيابان‌ها با سروهاي بلند.
4- معبر سرپوشيده و درخت‌هاي ميوه و سايه‌هاي متراكم در مقابله با آفتاب شديد.
5- از خيابان‌هاي درختكاري شده براي تأكيد بر پرسپكتيو و در قاب قرار دادن مناظر.
6- شمشاد و ديگر بوته‌ها در طرح‌هاي خطي پيرايش شده و بطوري تنظيم مي‌شدند كه از بالا در ديدرس باشد.
7- از گل به ندرت در تزيين باغ‌هاي رنسانس استفاده مي‌شد.
8- بيننده از بين باغ كه داراي مجسمه‌هاي مختلف فواره‌ها و ديگر اشكال و ديدني‌هاي جالب بود، عبور مي‌كرد به كاخ كه در قسمت بالا واقع شده بود مي‌رسيد.
9- ورودي در سطح تحتاني باغ قرار مي‌گرفت.
10- در سراسر باغ مجسمه‌ها و ساختمان‌ها در تضاد با اشكال و بافت‌هاي طبيعي.

6- مجمسه :
توجه به مجسمه‌ها و عناصريادبود از ديگرخصوصيات شهرسازي رنسانس بود كه از شهر روم و از زمان سيكستوس چهارم و سال 1471 آغاز شد. اين كار با جمع‌آوري مجسمه‌هاي مرمرين باستاني كه هنوز در شهروجود داشت، شروع شده و نمايش آنها در ميدان كاپيتولين رم آغاز شد.
با افزايش توجه به مجسمه‌سازي كلاسيك، اين طرح مشخصاً جذابيت بيشتري براي شهر بوجود آورد. اما نه نحوه قرارگيري و استقرار اين مجسمه‌ها در كاپيتولين و نه بازسازي خود تپه مورد توجه قرار مي‌گرفت. بطوركلي استفاده از مجسمه و هم نحوه طراحي ميدان كاپيتولين جزو نمونه‌هاي الگو در دوران رنسانس بود كه بعدها به فراواني ازروي آنها تقليد شد.
اين مجسمه‌ها از دوره باروك به بعد در پاريس و فرانسه و ديگرشهرهاي اروپا در ميادين سلطنتي و به صورت مجسمه‌هاي شاهان يا حكام بكار گرفته شد و حتي جهت‌گيري آنها متناسب با محورهاي اصلي منتهي به اين ميادين بود.

رویداد های مهم در دوره رنسانس:
1418 م‌.برونلسكي‌ در مسابقه‌ طراحي‌ گنبد كليساي‌ جامع‌ فلورانس‌ برنده‌ مي‌شود.‌
1418م. برونلسكي در مسابقة طراحي گنبد كليساي جامع فلورانس برنده مي‌شود. در سال 1419 «بيمارستان كودك سرراهي» را مي‌سازد.
1425م. برونلسكي اهميت قاعدة امتداد خطوط تا نقطة تلاقي آنها در پرسپكتيو را در يك نقاشي از تعميدگاه نشان مي‌دهد.
1501م. ميكلانجلو در فلورانس‌ پيكره‌ داود را مي‌سازد.
1503م.لئوناردو داوينچي‌ موناليز را مي‌آفريند (لوور).
1536 م‌.ميكلانجلو آغاز به‌ آفرينش‌ واپسين‌ داوري‌ بر ديوار محراب‌ نمازخانه‌ سيستين‌ مي‌كند.
1550 م‌.آندرئا پالاديوويلا روتوندا را مي‌سازد.




عکس هایی از آثار برجسته رنسانس:
file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image001.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Cupola_santam ariadelfiore.jpg) -1- file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image018.jpg
file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image020.jpg -2- file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image021.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Firenze-duomoinside.jpg)
-3- -4- file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image004.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:St_Peter's_Sq uare,_Vatican_City_-_April_2007.jpg)file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image023.jpg
file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image024.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Giovanni_Paol o_Panini_-_Interior_of_St._Peter's,_Rome.jpg) -5- -6- file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image025.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Vatican_StPet er_Square.jpg)

file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image010.gif (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:La_Rotonda.pn g) -7- -8- file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image026.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Rimini_-_Tempio_malatestiano_-_Ingresso_-_Foto_Giovanni_Dall'Orto,_aprile_2004.jpg)

file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image028.jpg -9- -10- file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image029.jpg

file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image031.jpg -11- -12- file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image033.jpg
file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image035.jpg -13- -14- file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image037.jpg
file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image039.jpg -15- -16- file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image041.jpg
file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image043.jpg -17- -18- file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image045.jpg
file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image047.jpg -19- -20- file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image049.jpg
file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image051.jpg -21- -22- file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image053.jpg
file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image055.jpg -23- -24-file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image057.jpg
file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image059.jpg (http://lajourd.com/images/renaissance/5B.jpg) -26- -25- file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image061.jpg (http://lajourd.com/images/renaissance/4B.jpg)
-27- -28-file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image063.jpg (http://lajourd.com/images/renaissance/2B.jpg)file:///C:/Users/Sajad/AppData/Local/Temp/msohtmlclip1/01/clip_image065.jpg (http://lajourd.com/images/renaissance/3B.jpg)

1. گنبد کلیسای جامع فلورانس
2. نمای داخلی کلیسای جامع فلورانس
3. نمایی از میدان سنت پیتر
4. نمایی از میدان سنت پیتر
5. یک نقاشی از نمای داخلی کلیسای سن پتر
6. نمای فراگیر کلیسای بزرگ سن پتر
7. ویلای روتوندا
8. ورودی اصلی معبد مالاتستایی
9. معبد مالاتستایی
10.
11. کلیسای سانتا ماریا نوللا
12.
13.
14. شام آخر اثر میکل آنژ
15. مجسمه مریم اثر میکل آنژ
16.
17.
18.
19. کلیسای جامع فلورانس
20. کلیسای جامع فلورانس
21. کلیسای جامع فلورانس
22. کلیسای جامع فلورانس
23. کلیسای جامع فلورانس
24. کلیسای جامع فلورانس
25. کاخ لوور
26. کاخ لوور
27. دهلیز کتابخانه لورنزو

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد