Joseph Goebbels
1st July 2012, 04:38 PM
ابر توپ v3 :
نویسنده : اقای علیرضا صارمی
منبع : ماهنامه جنگ افزار / ش 89
v3 ( ورگلتونگزوافه 3 یا جنگ افزار انتقامی 3 ) یک ابر توپ المانی جنگ جهانی دوم بود که بر مبنای نظریه خرج چند گانه کار می کرد که به موجب ان خرج های پیشرانه ثانویه برای شتاب بخشیدن به یک پرتابه شلیک میشد . این جنگ افزار که از دو پناهگاه زیر زمینی در منطقه پاده – کاله در شمال فرانسه تشکیل شده بود برای بمباران لندن طراحی شده بود اما بمباران متفقین باعث از کار افتادن انها قبل از تکمیل شد . ساختار اصلی این توپ بعدا در امریکا و کانادا با توسعه پروژه هایی نظیر هارپ در دهه 1960 از سر گرفته شد ، و صدام ملعون دیکتاتور عراق نیز به این توپ علاقه مند بود و توپ بابل وی نمونه پیشرفته ای از این توپ بود . v-3 همچنین با عنوان هوخ دراکت پمپ ( پمپ پر فشار یا به اختصار hdp ) شناخته میشد ، که یک نام رمز برای پنهان کردن منظور اصلی این پروژه بود . این توپ همچنین با عناون فلی زیگزلیچن ( لیزی پرمشعله ) شناخته میشد .
توصیف :
این توپ از خرج های رانش چندگانه که در طول قرار گرفته بودند استفاده می کرد و طوری زمان بندی شده بودند که برای فراهم کردن رانش اضافه ، به محض عبور پرتابه از جلوی انها شلیک شوند . به جای خرج های انفجاری از بوسترهای موشکی سوخت جامد استفاده شد . دلیل ان این بود که انها مناسبتر بوده و استفاده از انها نیز راحت تر بود . این خرج ها به صورت زوج های متقارن در طول لوله توپ به طور زاویه دار قرار گرفته بودند تا با عبور پرتابه رانش خود را به پایه پرتابه منتقل کنند . این ارایه دارای کد رمز المانی توزندفابلر ( هزارپا ) بود . بی شباهت به جنگ افزارهای ته پر ان دوران ، این توپ بذدون خان یک گلوله مجهز به پره های ثبات را شلیک می کرد . جلوگیری از انحراف بیشتر وابسته به ایرودینامیک بود تا نیروهای ژیروسکوپی و این موضوع منجر به ضریب پسای کمتر پرتابه میشد .
توسعه :
در 1943 مهندس المانی با نام آگوست کاندرس از بخش " راشلینگ استال ورک آگه " یک جنگ افزار چند خرجی که توسط نیروی الکتریسته شلیک می شدند را طراحی کرد . به سبب موفقیت سایر طرح های کاندرس ، از جمله گلوله راشلینگ ، اشخاص مهم دولت نازی از جمله البرت اشپیبر وزیر تسلیحات نازی متوجه او شدند . وی از نظریه خزانه های جانبی زاویه دار بارون فون پیرکونت که به صورت پی در پی به صورت الکتریکی فعال می شدند ، برای تامین سرعت الکتریکی فعال می شدند ، برای تامین سرعت اضافه گلوله در طی عبور گلوله به بالای لوله توپ بهره می برد . این توپ شتاب دهانه ای بیش از 1500 متر بر ثانیه را امکان پذیر می ساخت . همانند توپ های سری مارتلت کانادایی که 25 سال بعد ساخته شدند ، پرتابه های این جنگ افزار بدون خان از پره برای ثبات استفاده می کردند . لایمن و هسکل از ارتش امریکا که پیش نمونه ناموفق از این نظریه را در دهه 1880 ساختند . اما مشخص شد که گازهای انبساطی خرج پایه در جلوی گلوله حرکت کرده ، خرج های اضافه را قبل از عبور گلوله از جلوی انها روشن ساخته و در واقع باعث کند شدن حرکت گلوله می شدند .
به کاندرس دستور داده شد تا پیش نمونه ای از هوخ دراکت پمپ بسازد و بر همین اساس وی یک نمونه با کالیبر در دریای بالتیک نزدیک پینه موند ساخت و با موفقیت در اوریل – مه 1943 ازمایش کرد . در اینجا ادولف هیتلر که این پروژه را با علاقه دنبال می کرد ، به او کمک کرده و تصمیم گرفت تا یک اتشبار متشکل از 50 قبضه توپ کالیبر بزرگ برای گلوله باران لندن در شمال فرانسه مستقر شوند .
کاندرس یک توپ کالیبر کامل در ازمونگاه هیلرزبن نزدیک ماگدبورگ ساخته بود اما در انتهای 1943 او با مشکلاتی در عملیاتی کردن نظریه اصلی توپ و همچنین در ارائه یک طرح عملی برای گلوله هایی که قرار بود شلیک کند ، روبه رو شد .
حتی هنگامی که همه چیز به خوبی پیش می رفت ، شتاب دهانه گلوله حدود 1000متر ب رثانیه بود که به هیچ وجه نزدیک به انچه نبود که نوید بخش باشد .
خزانه های جانبی زاویه دار این جنگ افزار مدولار به فاصله 3/65 متر از هم در طول لوله قرار گرفته بودند و پس از استهلاک قابل جایگزینی بودند ( انها تنها پس از چند شلیک محدود می سوختند . )
با وجود این طرح هایی برای ساخت یک توپ اندازه کامل با یک لوله 150 متری در میسدروی پیشنهاد شده ، در عین حال سایت موشک میمویک در فرانسه ( که قبلا توسط نیروی هوایی امریکا و بریتانیا مورد حمله قرار گرفته بود ) به پیش می رفت . در مارس 1944 در حالیکه که اخبار خوب از میسدروی به گوش نمی رسید ، هیزروافنامت ( سازمان تدارکات جنگ افزار ) کنترل این پروژه را در دست گرفت و کاندرس یکی از مهندسانی شد که بر روی سه مشکل اصلی این توپ یعنی طرح پرتابه ، مسدود سازی و شلیک خرج های ثانویه کار می کردند . 6 شرکت مختلف از جمله کروپ و اسکودا ، طرح های قانع کننده ای برای پرتابه و خرج پرتاب اولیه که از عبور اتش خرج از پرتابه و خرج پرتاب اولیه که از عبور اتش خرج از پرتابه جلوگیری کرده و مشکل کنترل اشتعال خرج های ثانویه را حل کرد ، مشکلات درزبندی حل شد . در انتهای مه 1944 ، چهار طرح برای پرتابه های بالدار 150 م . م وجود داشت : یکی از انها توسط فاسترست آف ( طراحی شده توسط فاستبرگ ) ، و سه تای دیگر توسط راچلینگ ( کاندرس ) ، بوخمر ( ورین –هاک ) و ویتکوویتز ( آتم ) ساخته شد . ازمایش هایی که از 20 -24 مه 1944 در میسدروی انجام شد ، به برد 88 کیلومتر دست یافتند . در 4 ژوئیه 1944 توپ میسدروی 8 شلیک ازمایشی انجام داد و یکی از گلوله ها با طول 1/8 متر 93 کیلومتر را پیمود . در طی ازمایش این توپ منفجر شده موجب خاتمه یافتن ازمایش ها گردید .
ادامه دارد...
نویسنده : اقای علیرضا صارمی
منبع : ماهنامه جنگ افزار / ش 89
نویسنده : اقای علیرضا صارمی
منبع : ماهنامه جنگ افزار / ش 89
v3 ( ورگلتونگزوافه 3 یا جنگ افزار انتقامی 3 ) یک ابر توپ المانی جنگ جهانی دوم بود که بر مبنای نظریه خرج چند گانه کار می کرد که به موجب ان خرج های پیشرانه ثانویه برای شتاب بخشیدن به یک پرتابه شلیک میشد . این جنگ افزار که از دو پناهگاه زیر زمینی در منطقه پاده – کاله در شمال فرانسه تشکیل شده بود برای بمباران لندن طراحی شده بود اما بمباران متفقین باعث از کار افتادن انها قبل از تکمیل شد . ساختار اصلی این توپ بعدا در امریکا و کانادا با توسعه پروژه هایی نظیر هارپ در دهه 1960 از سر گرفته شد ، و صدام ملعون دیکتاتور عراق نیز به این توپ علاقه مند بود و توپ بابل وی نمونه پیشرفته ای از این توپ بود . v-3 همچنین با عنوان هوخ دراکت پمپ ( پمپ پر فشار یا به اختصار hdp ) شناخته میشد ، که یک نام رمز برای پنهان کردن منظور اصلی این پروژه بود . این توپ همچنین با عناون فلی زیگزلیچن ( لیزی پرمشعله ) شناخته میشد .
توصیف :
این توپ از خرج های رانش چندگانه که در طول قرار گرفته بودند استفاده می کرد و طوری زمان بندی شده بودند که برای فراهم کردن رانش اضافه ، به محض عبور پرتابه از جلوی انها شلیک شوند . به جای خرج های انفجاری از بوسترهای موشکی سوخت جامد استفاده شد . دلیل ان این بود که انها مناسبتر بوده و استفاده از انها نیز راحت تر بود . این خرج ها به صورت زوج های متقارن در طول لوله توپ به طور زاویه دار قرار گرفته بودند تا با عبور پرتابه رانش خود را به پایه پرتابه منتقل کنند . این ارایه دارای کد رمز المانی توزندفابلر ( هزارپا ) بود . بی شباهت به جنگ افزارهای ته پر ان دوران ، این توپ بذدون خان یک گلوله مجهز به پره های ثبات را شلیک می کرد . جلوگیری از انحراف بیشتر وابسته به ایرودینامیک بود تا نیروهای ژیروسکوپی و این موضوع منجر به ضریب پسای کمتر پرتابه میشد .
توسعه :
در 1943 مهندس المانی با نام آگوست کاندرس از بخش " راشلینگ استال ورک آگه " یک جنگ افزار چند خرجی که توسط نیروی الکتریسته شلیک می شدند را طراحی کرد . به سبب موفقیت سایر طرح های کاندرس ، از جمله گلوله راشلینگ ، اشخاص مهم دولت نازی از جمله البرت اشپیبر وزیر تسلیحات نازی متوجه او شدند . وی از نظریه خزانه های جانبی زاویه دار بارون فون پیرکونت که به صورت پی در پی به صورت الکتریکی فعال می شدند ، برای تامین سرعت الکتریکی فعال می شدند ، برای تامین سرعت اضافه گلوله در طی عبور گلوله به بالای لوله توپ بهره می برد . این توپ شتاب دهانه ای بیش از 1500 متر بر ثانیه را امکان پذیر می ساخت . همانند توپ های سری مارتلت کانادایی که 25 سال بعد ساخته شدند ، پرتابه های این جنگ افزار بدون خان از پره برای ثبات استفاده می کردند . لایمن و هسکل از ارتش امریکا که پیش نمونه ناموفق از این نظریه را در دهه 1880 ساختند . اما مشخص شد که گازهای انبساطی خرج پایه در جلوی گلوله حرکت کرده ، خرج های اضافه را قبل از عبور گلوله از جلوی انها روشن ساخته و در واقع باعث کند شدن حرکت گلوله می شدند .
به کاندرس دستور داده شد تا پیش نمونه ای از هوخ دراکت پمپ بسازد و بر همین اساس وی یک نمونه با کالیبر در دریای بالتیک نزدیک پینه موند ساخت و با موفقیت در اوریل – مه 1943 ازمایش کرد . در اینجا ادولف هیتلر که این پروژه را با علاقه دنبال می کرد ، به او کمک کرده و تصمیم گرفت تا یک اتشبار متشکل از 50 قبضه توپ کالیبر بزرگ برای گلوله باران لندن در شمال فرانسه مستقر شوند .
کاندرس یک توپ کالیبر کامل در ازمونگاه هیلرزبن نزدیک ماگدبورگ ساخته بود اما در انتهای 1943 او با مشکلاتی در عملیاتی کردن نظریه اصلی توپ و همچنین در ارائه یک طرح عملی برای گلوله هایی که قرار بود شلیک کند ، روبه رو شد .
حتی هنگامی که همه چیز به خوبی پیش می رفت ، شتاب دهانه گلوله حدود 1000متر ب رثانیه بود که به هیچ وجه نزدیک به انچه نبود که نوید بخش باشد .
خزانه های جانبی زاویه دار این جنگ افزار مدولار به فاصله 3/65 متر از هم در طول لوله قرار گرفته بودند و پس از استهلاک قابل جایگزینی بودند ( انها تنها پس از چند شلیک محدود می سوختند . )
با وجود این طرح هایی برای ساخت یک توپ اندازه کامل با یک لوله 150 متری در میسدروی پیشنهاد شده ، در عین حال سایت موشک میمویک در فرانسه ( که قبلا توسط نیروی هوایی امریکا و بریتانیا مورد حمله قرار گرفته بود ) به پیش می رفت . در مارس 1944 در حالیکه که اخبار خوب از میسدروی به گوش نمی رسید ، هیزروافنامت ( سازمان تدارکات جنگ افزار ) کنترل این پروژه را در دست گرفت و کاندرس یکی از مهندسانی شد که بر روی سه مشکل اصلی این توپ یعنی طرح پرتابه ، مسدود سازی و شلیک خرج های ثانویه کار می کردند . 6 شرکت مختلف از جمله کروپ و اسکودا ، طرح های قانع کننده ای برای پرتابه و خرج پرتاب اولیه که از عبور اتش خرج از پرتابه و خرج پرتاب اولیه که از عبور اتش خرج از پرتابه جلوگیری کرده و مشکل کنترل اشتعال خرج های ثانویه را حل کرد ، مشکلات درزبندی حل شد . در انتهای مه 1944 ، چهار طرح برای پرتابه های بالدار 150 م . م وجود داشت : یکی از انها توسط فاسترست آف ( طراحی شده توسط فاستبرگ ) ، و سه تای دیگر توسط راچلینگ ( کاندرس ) ، بوخمر ( ورین –هاک ) و ویتکوویتز ( آتم ) ساخته شد . ازمایش هایی که از 20 -24 مه 1944 در میسدروی انجام شد ، به برد 88 کیلومتر دست یافتند . در 4 ژوئیه 1944 توپ میسدروی 8 شلیک ازمایشی انجام داد و یکی از گلوله ها با طول 1/8 متر 93 کیلومتر را پیمود . در طی ازمایش این توپ منفجر شده موجب خاتمه یافتن ازمایش ها گردید .
ادامه دارد...
نویسنده : اقای علیرضا صارمی
منبع : ماهنامه جنگ افزار / ش 89