diamonds55
12th February 2009, 03:11 PM
جام جم آنلاين: سيداسماعيل داوودي شمسي يكي از نخستين رئيسان سازمان تربيت بدني پس از پيروزي انقلاب اسلامي است. او طي دورهاي تقريبا 3 ساله (فروردين 62 تا اواخر 64) اين سمت را برعهده داشته است.
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1387/11/23/100898798382.jpg
داوودي شمسي معتقد است طي دوران مسووليت هريك از رئيسان سازمان، حركتهاي رو به رشدي انجام شده كه تفاوت معناداري بين شرايط موجود ورزش با آنچه قبل از انقلاب داشت، به وجود آورده است. داوودي شمسي سابقه آشنايي خود با ورزش ايران را از سال 1351 ذكر ميكند و معتقد است از كاركردها و رويكردهاي چندبعدي ورزش، تنها 2 يا 3 بعد آن مثل سرگرمي و تربيت بدني شناخته شده بود. بسياري از اساتيد آن زمان اهميت به ورزش را در حد كم برآورد و كارهاي صورت گرفته در ورزش آن زمان را تقليدي ارزيابي ميكردند.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي هم تا حدود 4 سال نگاهي منفي و حذفي به ورزش وجود داشت، چون انقلابيها ورزش را با رنگ و بويي طاغوتي ميديدند. آنها به خاطر ميآوردند كه جشنهاي ورزشي در سالروز تولد شاه انجام ميشد يا برادر شاه رياست ورزش كشور را برعهده داشت. در آن سالها همه نهادها به هم ريخته بود و نياز به سازماندهي داشت، هرچند در قانون اساسي تربيت بدني رايگان پس از آموزش و پرورش آمده بود.
با شروع جنگ در سال 59 هم همه نگاهها متوجه جنگ شد تا اولويت برخي نيازها و سازمانها از جمله ورزش فراموش شود كه البته با نقش ورزش در تقويت روحيه رزمندگان تضاد داشت.
آخرين المپيك قبل از انقلاب در سال 1976 در مونترال كانادا برگزار شد كه كشور ما از آن دستاورد خوبي به ارمغان نياورد. ما نخستين المپيكهاي بعد از انقلاب يعني 1980 مسكو و 1984 آمريكا را هم تحريم كرديم كه در وهله نخست ابعاد سياسي داشت و هم اينكه به ابعاد فني و ناآمادگي ورزشكاران و تيمهايمان برميگشت. همچنانكه در بازيهاي آسيايي 1982 دهلينو هندوستان حضور آبرومندانهاي نداشتيم و آنجا اين مساله مطرح شد كه يا در چنين رويدادهايي شركت نكنيم يا پرقدرت حضور پيدا كنيم تا موجب سلب آبرو نشود. چنين احساس لزومي بحث ورزش را به هيات دولت كشاند و افرادي نظير حسن غفوريفرد، مصطفي هاشميطبا و سيدمحمد اصغري كه با اين مقوله آشنا بودند صحبتهايي كردند تا تصميم گرفته شود از تجربه من در سازماندهي نهادهايي چون سپاه، جهاد، كميته و ... در سازماندهي و تشكل ورزش و تربيت بدني استفاده شود. در آن زمان وجه اقتصادي ورزش مطرح نبود، وقتي هم مطرح شد مورد استقبال قرار نميگرفت. همينطور وزارت بهداشت قبول نكرد وارد ورزش شود، برعكس نهادهاي نظامي اعم از ارتش و سپاه در راستاي تقويت نيروهاي رزمنده استقبال وسيعي از حضور در ورزش كردند. مشكلات فرهنگي براي بسط ورزش در سالهاي ابتدايي انقلاب خيلي زياد بود. بسياري از ائمه جمعه در ورزشگاهها نماز ميخواندند و پيشنهاد ميشد اين مكانها تخريب و در جاي آن مصلا ساخته شود. بعضي از روزنامهها در تيترهاي خود فقط به 3 ورزش سواركاري، شنا و تيراندازي بها ميدادند و به نوعي خواستار جمع شدن فوتبال بودند.
به همين ترتيب هيچ زمينه و فضايي براي فعاليت ورزشهايي مثل بوكس و شطرنج وجود نداشت. با همه اين مشكلات به تدريج ورزش و ورزشگاه سازماندهي شدند و هر چند در دوره من متاسفانه به ورزش مدارس توجهي نشد و ما به دليل كمبود بودجه در زمان جنگ نتوانستيم معلمان ورزش را به مدارس برگردانيم. در دوره بعد از من (درگاهي) هم هر چند طرح سازماندهي مدارس ورزش به سبك كشورهاي بلوكشرق، به دليل كمبود بودجه عملي نشد اما توجه بيشتري به بعد فرهنگي ورزش شد به همين ترتيب در دورههاي بعدي (غفوريفرد، هاشميطبا، مهرعليزاده و عليآبادي) هم فعاليتهاي ويژهاي به عمل آمد. به عنوان نمونه در دوره اخير فعاليتهاي عمراني بسيار زيادي در ساخت و تجهيز و توسعه ورزشگاهها و اماكن ورزشي به عمل آمده است.
و اكنون پس از سپري شدن 30 سال از انقلاب اسلامي، تحول چشمگيري در ورزش اين كشور رخ داده است. از سويي همه به اهميت و نقش ورزش پي بردهاند و در حاليكه قبل از انقلاب بسياري خانوادههاي متدين مانع از حضور بچههاي خود در مدارس آنزمان و حتي زورخانهها ميشدند، در پناه انقلاب امروز، جامعهاي با ويژگيهاي فرهنگي و قومي كشور، ورزش تعميمي گسترده پيدا كرده است.
يكي ديگر از دستاوردهاي انقلاب در ورزش تلويزيون بود در حالي كه 3 دهه پيش تنها 2 برنامه ورزشي به صورت هفتگي در تلويزيون روي آنتن ميرفت و بسياري حتي آن دو برنامه يكساعته را هم زياد ميدانستند، امروز خوشبختانه حجم زيادي از برنامههاي ورزشي در تلويزيون پخش ميشود.
امروز توسعه ورزش در چند بعد در افزايش بهرهوري جامعه ما نقش خود را ايفا ميكند. هم هزينه حفظ سلامت را كم ميكند و هم فوايد بيشمار ديگري در بالا بردن راندهمان جامعه دارد.
به هر حال در هر دوره تقريبا 4 ساله تغييرات سازمان تربيت بدني، پيشرفتهايي در ورزش ما به وجود آمده كه اكنون اين مقوله در كشور ما به مقولهاي بسيار بزرگ، مهم، پيشرفته و چند وجهي تبديل شده است.
اين از دستاوردهاي بزرگ انقلاب محسوب ميشود، هر چند هيچ وقت نبايد به همين جا قانع باشيم. بايد بيشتر قدر بدانيم و همه روي آن كار كنيم، مخصوصا در ورزش آموزش و پرورش كه رشد كمتري نسبت به ساير بخشها از جمله آموزشعالي داشتهايم. بايد ورزش خصوصي شود، چون هيچ دولتي نميتواند به تنهايي از پس آن برآيد. ما هر چقدر اماكن ورزشي بسازيم بايد براي بهرهبرداري و نگهداري از آنها هم هزينه كنيم كه اين از عهده دولت هر چقدر كه پردرآمد باشد خارج است. بايد آحاد مردم را در زمينه ورزش به ميدان بياوريم. ورزش را در سبد خانوارها وارد كنيم و بر سرانه ورزش بيافزاييم ضمن اينكه اداره اين مقوله مهم نيز بايد بر عهده بخش خصوصي قرار گيرد و دولت تا جاي ممكن بدنه سازمان دولتي ورزش را كوچك و كوچكتر كند.
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1387/11/23/100898798382.jpg
داوودي شمسي معتقد است طي دوران مسووليت هريك از رئيسان سازمان، حركتهاي رو به رشدي انجام شده كه تفاوت معناداري بين شرايط موجود ورزش با آنچه قبل از انقلاب داشت، به وجود آورده است. داوودي شمسي سابقه آشنايي خود با ورزش ايران را از سال 1351 ذكر ميكند و معتقد است از كاركردها و رويكردهاي چندبعدي ورزش، تنها 2 يا 3 بعد آن مثل سرگرمي و تربيت بدني شناخته شده بود. بسياري از اساتيد آن زمان اهميت به ورزش را در حد كم برآورد و كارهاي صورت گرفته در ورزش آن زمان را تقليدي ارزيابي ميكردند.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي هم تا حدود 4 سال نگاهي منفي و حذفي به ورزش وجود داشت، چون انقلابيها ورزش را با رنگ و بويي طاغوتي ميديدند. آنها به خاطر ميآوردند كه جشنهاي ورزشي در سالروز تولد شاه انجام ميشد يا برادر شاه رياست ورزش كشور را برعهده داشت. در آن سالها همه نهادها به هم ريخته بود و نياز به سازماندهي داشت، هرچند در قانون اساسي تربيت بدني رايگان پس از آموزش و پرورش آمده بود.
با شروع جنگ در سال 59 هم همه نگاهها متوجه جنگ شد تا اولويت برخي نيازها و سازمانها از جمله ورزش فراموش شود كه البته با نقش ورزش در تقويت روحيه رزمندگان تضاد داشت.
آخرين المپيك قبل از انقلاب در سال 1976 در مونترال كانادا برگزار شد كه كشور ما از آن دستاورد خوبي به ارمغان نياورد. ما نخستين المپيكهاي بعد از انقلاب يعني 1980 مسكو و 1984 آمريكا را هم تحريم كرديم كه در وهله نخست ابعاد سياسي داشت و هم اينكه به ابعاد فني و ناآمادگي ورزشكاران و تيمهايمان برميگشت. همچنانكه در بازيهاي آسيايي 1982 دهلينو هندوستان حضور آبرومندانهاي نداشتيم و آنجا اين مساله مطرح شد كه يا در چنين رويدادهايي شركت نكنيم يا پرقدرت حضور پيدا كنيم تا موجب سلب آبرو نشود. چنين احساس لزومي بحث ورزش را به هيات دولت كشاند و افرادي نظير حسن غفوريفرد، مصطفي هاشميطبا و سيدمحمد اصغري كه با اين مقوله آشنا بودند صحبتهايي كردند تا تصميم گرفته شود از تجربه من در سازماندهي نهادهايي چون سپاه، جهاد، كميته و ... در سازماندهي و تشكل ورزش و تربيت بدني استفاده شود. در آن زمان وجه اقتصادي ورزش مطرح نبود، وقتي هم مطرح شد مورد استقبال قرار نميگرفت. همينطور وزارت بهداشت قبول نكرد وارد ورزش شود، برعكس نهادهاي نظامي اعم از ارتش و سپاه در راستاي تقويت نيروهاي رزمنده استقبال وسيعي از حضور در ورزش كردند. مشكلات فرهنگي براي بسط ورزش در سالهاي ابتدايي انقلاب خيلي زياد بود. بسياري از ائمه جمعه در ورزشگاهها نماز ميخواندند و پيشنهاد ميشد اين مكانها تخريب و در جاي آن مصلا ساخته شود. بعضي از روزنامهها در تيترهاي خود فقط به 3 ورزش سواركاري، شنا و تيراندازي بها ميدادند و به نوعي خواستار جمع شدن فوتبال بودند.
به همين ترتيب هيچ زمينه و فضايي براي فعاليت ورزشهايي مثل بوكس و شطرنج وجود نداشت. با همه اين مشكلات به تدريج ورزش و ورزشگاه سازماندهي شدند و هر چند در دوره من متاسفانه به ورزش مدارس توجهي نشد و ما به دليل كمبود بودجه در زمان جنگ نتوانستيم معلمان ورزش را به مدارس برگردانيم. در دوره بعد از من (درگاهي) هم هر چند طرح سازماندهي مدارس ورزش به سبك كشورهاي بلوكشرق، به دليل كمبود بودجه عملي نشد اما توجه بيشتري به بعد فرهنگي ورزش شد به همين ترتيب در دورههاي بعدي (غفوريفرد، هاشميطبا، مهرعليزاده و عليآبادي) هم فعاليتهاي ويژهاي به عمل آمد. به عنوان نمونه در دوره اخير فعاليتهاي عمراني بسيار زيادي در ساخت و تجهيز و توسعه ورزشگاهها و اماكن ورزشي به عمل آمده است.
و اكنون پس از سپري شدن 30 سال از انقلاب اسلامي، تحول چشمگيري در ورزش اين كشور رخ داده است. از سويي همه به اهميت و نقش ورزش پي بردهاند و در حاليكه قبل از انقلاب بسياري خانوادههاي متدين مانع از حضور بچههاي خود در مدارس آنزمان و حتي زورخانهها ميشدند، در پناه انقلاب امروز، جامعهاي با ويژگيهاي فرهنگي و قومي كشور، ورزش تعميمي گسترده پيدا كرده است.
يكي ديگر از دستاوردهاي انقلاب در ورزش تلويزيون بود در حالي كه 3 دهه پيش تنها 2 برنامه ورزشي به صورت هفتگي در تلويزيون روي آنتن ميرفت و بسياري حتي آن دو برنامه يكساعته را هم زياد ميدانستند، امروز خوشبختانه حجم زيادي از برنامههاي ورزشي در تلويزيون پخش ميشود.
امروز توسعه ورزش در چند بعد در افزايش بهرهوري جامعه ما نقش خود را ايفا ميكند. هم هزينه حفظ سلامت را كم ميكند و هم فوايد بيشمار ديگري در بالا بردن راندهمان جامعه دارد.
به هر حال در هر دوره تقريبا 4 ساله تغييرات سازمان تربيت بدني، پيشرفتهايي در ورزش ما به وجود آمده كه اكنون اين مقوله در كشور ما به مقولهاي بسيار بزرگ، مهم، پيشرفته و چند وجهي تبديل شده است.
اين از دستاوردهاي بزرگ انقلاب محسوب ميشود، هر چند هيچ وقت نبايد به همين جا قانع باشيم. بايد بيشتر قدر بدانيم و همه روي آن كار كنيم، مخصوصا در ورزش آموزش و پرورش كه رشد كمتري نسبت به ساير بخشها از جمله آموزشعالي داشتهايم. بايد ورزش خصوصي شود، چون هيچ دولتي نميتواند به تنهايي از پس آن برآيد. ما هر چقدر اماكن ورزشي بسازيم بايد براي بهرهبرداري و نگهداري از آنها هم هزينه كنيم كه اين از عهده دولت هر چقدر كه پردرآمد باشد خارج است. بايد آحاد مردم را در زمينه ورزش به ميدان بياوريم. ورزش را در سبد خانوارها وارد كنيم و بر سرانه ورزش بيافزاييم ضمن اينكه اداره اين مقوله مهم نيز بايد بر عهده بخش خصوصي قرار گيرد و دولت تا جاي ممكن بدنه سازمان دولتي ورزش را كوچك و كوچكتر كند.