kamanabroo
12th February 2009, 12:33 AM
آیةالله شب زنده دار جهرمی
http://www.ofoghhawzah.com/newspic/28956shabzendedar.jpgچ
بسماللّه الرحمن الرحیم
قال اللّه تبارک و تعالى: فمن یرد اللّه ان یهدیه یشرح صدره للاسلام و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا، انعام/125.
هدایت، یکى از نعمتهایى است که خداوند به بشر ارزانى کرده است.
در آیه 125 انعام آمده که فمن یرداللّه ان یهدیه یشرح صدره للاسلام؛ هر کسى را که خداوند اراده کند، هدایت مىکند و روحش را براى اسلام وسعت مىبخشد.
در اینجا این سؤال مطرح مىشود که مگر، کسى هست که خدا نخواهد او را هدایت کند؟ یا آیا هدایت خدا مخصوص افراد خاصى است؟ باید گفت که هدایت دو نوع است؛ یکى ارائه و نشان دادن طریق است که این هدایت براى همه است.
در آیه 17 سوره فصلت آمده و اما ثمود فهدیناه؛ طائفه ثمود را ما هدایت کردیم.
بدیهى است که مراد از این هدایت، همان ارائه طریق است، که خداوند با فرستادن رسول و راهنما این هدایت را صورت مىدهد.
این هدایت برخداوند لازم است تا راه صحیح را به بشر نشان بدهد.
هدایت دوم، مخصوص مردمى است که به اختیار خودشان آن هدایت اول را پذیرفته و در مسیر انسانیت قرار گرفتهاند و خداوند نیز یک دستگیرىهاى مخصوصى براى این افراد دارد.
در آیه 76 سوره مریم آمده: و یزید اللّه الذین اهتدوا هدى؛ اهتداء یعنى کسى که به اختیار خودش در راه کمال قرار گرفته است؛ و لذا مىفرماید: آن افرادى که راهنمایى ابتدایى را پذیرفتهاند، خداوند نور خاصى به آنها داده و مرتبه هدایت آنها را افزایش مىدهد.
بنابراین دانسته مىشود که هرگز خداوند خواهان گمراهى افراد نیست؛ بلکه خود آن افراد استعداد هدایت و کمال را به دست نمىآورند؛ کما اینکه در ادامه آیه 125 انعام ا~مده: و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا؛ اضلال ابتدایى براى خداوند محال است، یعنى نمىشود خداوند به جاى اینکه راه را نشان دهد، فرد را گمراه کند، چون این ظلم در حق بندگان است؛ در حالى که ان اللّه لیس بظلام للعبید.
بنابراین، افرادى که نمىخواهند هدایت شوند و با وجود پیامبران و علماى حقیقى، دست از اعمال بد نمىکشند و به قول قرآن مصداق فى قلوبهم مرض فزادهم اللّه مرضا هستند؛ خداوند طورى قرار مىدهد که بیمارىهاى درونىشان مانع کمال آنها شود و وقتى فرد نمىخواهد هدایت شود، خداوند او را به حال خود وا مىگذارد.
و یجعل صدره ضیّقا حرجا؛ خداوند روح چنین فردى را تنگ و در حرج قرار مىدهد.
حرج بالاتر از ضیق است.
ضیق یعنى طورى که هدایت براى فرد سخت و دشوار مىشود و البته در این حالت ممکن است برخى از عنایتهاى خدا شامل بندگان گمراه شود، ولى حالت “حرج” طورى است که راه هدایت به روى بنده بسته مىشود و دیگر هیچ موعظهاى در آن فرد اثر نمىکند.
این اضلال، عقوبت و مجازاتى است که نتیجه اعمال و رفتار خود فرد است.
درباره شرح صدر که طبق آیه، خداوند به هدایتشوندگان مىدهد، حدیثى را مرحوم طبرسى در ذیل همین آیه شریفه نقل کردهاند که وقتى آیه فمن یرد اللّه ان یهدیه یشرح صدره للاسلام... نازل شد، از رسول اکرم صلىاللّهعلیهوآله سؤال شد که مراد از شرح صدر چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند: نور یقذفه اللّه فى قلب المؤمن و فیشرح صدره و ینفسح؛ خدا نورى را در قلب مؤمن قرار مىدهد و قلب او را وسعت مىبخشد.
اصحاب پرسیدند آیا چنین حالتى نشانهاى هم دارد؟ حضرت فرمودند: نعم، الانابة الى دار الخلود و التجافى عن دار الغرور و الاستعداد للموت قبل نزوله، بحارالانوار 65/ 236؛ نشانه شرح در انسان این است که فکرش متوجه زندگى در آخرت است و از دنیا اعراض کرده و خودش را از خانه غرور کنار کشیده و حریص به امر دنیا نیست و قبل از موت طبیعى، خودش را آماده مرگ کرده است.
پس بدانید کسى که این حالات را دارد، کسى است که خداوند از او دستگیرى نموده است.
ما باید فکر کنیم که آیا خداوند یک چنین شرح صدرى را به ما داده است و چنین نشانههایى در ما وجود دارد؟ طبق حدیث، از حضرت على علیهالسلام سؤال شد که چطور براى مرگ آماده شویم؟ حضرت در پاسخ فرمودند: اداء الفرائض و اجتناب المحارم و الاشتمال على المکارم؛ اول باید واجبات را انجام دهد و دیگر اینکه محرمات را ترک نماید و سوم، باید به صفات نیکو متخلق شود.
در ادامه فرمودند: ثم لایبالى ان وقع على الموت أو وقع الموت علیه؛ فردى که صاحب شرح صدر است، باکى ندارد که مرگ برایش پیش بیاید یا او به طرف مرگ رود و از خدا طلب مرگ کند.
سپس فرمودند: و اللّه ما یبالى ابن أبى طالب ان وقع على الموت أو وقع الموت علیه، بحارالانوار 41/ 7؛ قسم به خدا که براى پسر ابوطالب باکى نیست که مرگ به طرف او بیاید یا او به طرف مرگ برود.
و بدیهى است شخصى مثل حضرت على علیهالسلام که عالىترین شاگرد رسول اکرم صلىاللّهعلیهوآله است، همیشه آماده است؛ چون انجام واجبات و ترک محرمات داشته و به تمام مکارم اخلاق متخلق بوده است.
والسلام علیکم و رحمةاللّه وبرکاته
http://www.ofoghhawzah.com/newspic/28956shabzendedar.jpgچ
بسماللّه الرحمن الرحیم
قال اللّه تبارک و تعالى: فمن یرد اللّه ان یهدیه یشرح صدره للاسلام و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا، انعام/125.
هدایت، یکى از نعمتهایى است که خداوند به بشر ارزانى کرده است.
در آیه 125 انعام آمده که فمن یرداللّه ان یهدیه یشرح صدره للاسلام؛ هر کسى را که خداوند اراده کند، هدایت مىکند و روحش را براى اسلام وسعت مىبخشد.
در اینجا این سؤال مطرح مىشود که مگر، کسى هست که خدا نخواهد او را هدایت کند؟ یا آیا هدایت خدا مخصوص افراد خاصى است؟ باید گفت که هدایت دو نوع است؛ یکى ارائه و نشان دادن طریق است که این هدایت براى همه است.
در آیه 17 سوره فصلت آمده و اما ثمود فهدیناه؛ طائفه ثمود را ما هدایت کردیم.
بدیهى است که مراد از این هدایت، همان ارائه طریق است، که خداوند با فرستادن رسول و راهنما این هدایت را صورت مىدهد.
این هدایت برخداوند لازم است تا راه صحیح را به بشر نشان بدهد.
هدایت دوم، مخصوص مردمى است که به اختیار خودشان آن هدایت اول را پذیرفته و در مسیر انسانیت قرار گرفتهاند و خداوند نیز یک دستگیرىهاى مخصوصى براى این افراد دارد.
در آیه 76 سوره مریم آمده: و یزید اللّه الذین اهتدوا هدى؛ اهتداء یعنى کسى که به اختیار خودش در راه کمال قرار گرفته است؛ و لذا مىفرماید: آن افرادى که راهنمایى ابتدایى را پذیرفتهاند، خداوند نور خاصى به آنها داده و مرتبه هدایت آنها را افزایش مىدهد.
بنابراین دانسته مىشود که هرگز خداوند خواهان گمراهى افراد نیست؛ بلکه خود آن افراد استعداد هدایت و کمال را به دست نمىآورند؛ کما اینکه در ادامه آیه 125 انعام ا~مده: و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا؛ اضلال ابتدایى براى خداوند محال است، یعنى نمىشود خداوند به جاى اینکه راه را نشان دهد، فرد را گمراه کند، چون این ظلم در حق بندگان است؛ در حالى که ان اللّه لیس بظلام للعبید.
بنابراین، افرادى که نمىخواهند هدایت شوند و با وجود پیامبران و علماى حقیقى، دست از اعمال بد نمىکشند و به قول قرآن مصداق فى قلوبهم مرض فزادهم اللّه مرضا هستند؛ خداوند طورى قرار مىدهد که بیمارىهاى درونىشان مانع کمال آنها شود و وقتى فرد نمىخواهد هدایت شود، خداوند او را به حال خود وا مىگذارد.
و یجعل صدره ضیّقا حرجا؛ خداوند روح چنین فردى را تنگ و در حرج قرار مىدهد.
حرج بالاتر از ضیق است.
ضیق یعنى طورى که هدایت براى فرد سخت و دشوار مىشود و البته در این حالت ممکن است برخى از عنایتهاى خدا شامل بندگان گمراه شود، ولى حالت “حرج” طورى است که راه هدایت به روى بنده بسته مىشود و دیگر هیچ موعظهاى در آن فرد اثر نمىکند.
این اضلال، عقوبت و مجازاتى است که نتیجه اعمال و رفتار خود فرد است.
درباره شرح صدر که طبق آیه، خداوند به هدایتشوندگان مىدهد، حدیثى را مرحوم طبرسى در ذیل همین آیه شریفه نقل کردهاند که وقتى آیه فمن یرد اللّه ان یهدیه یشرح صدره للاسلام... نازل شد، از رسول اکرم صلىاللّهعلیهوآله سؤال شد که مراد از شرح صدر چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند: نور یقذفه اللّه فى قلب المؤمن و فیشرح صدره و ینفسح؛ خدا نورى را در قلب مؤمن قرار مىدهد و قلب او را وسعت مىبخشد.
اصحاب پرسیدند آیا چنین حالتى نشانهاى هم دارد؟ حضرت فرمودند: نعم، الانابة الى دار الخلود و التجافى عن دار الغرور و الاستعداد للموت قبل نزوله، بحارالانوار 65/ 236؛ نشانه شرح در انسان این است که فکرش متوجه زندگى در آخرت است و از دنیا اعراض کرده و خودش را از خانه غرور کنار کشیده و حریص به امر دنیا نیست و قبل از موت طبیعى، خودش را آماده مرگ کرده است.
پس بدانید کسى که این حالات را دارد، کسى است که خداوند از او دستگیرى نموده است.
ما باید فکر کنیم که آیا خداوند یک چنین شرح صدرى را به ما داده است و چنین نشانههایى در ما وجود دارد؟ طبق حدیث، از حضرت على علیهالسلام سؤال شد که چطور براى مرگ آماده شویم؟ حضرت در پاسخ فرمودند: اداء الفرائض و اجتناب المحارم و الاشتمال على المکارم؛ اول باید واجبات را انجام دهد و دیگر اینکه محرمات را ترک نماید و سوم، باید به صفات نیکو متخلق شود.
در ادامه فرمودند: ثم لایبالى ان وقع على الموت أو وقع الموت علیه؛ فردى که صاحب شرح صدر است، باکى ندارد که مرگ برایش پیش بیاید یا او به طرف مرگ رود و از خدا طلب مرگ کند.
سپس فرمودند: و اللّه ما یبالى ابن أبى طالب ان وقع على الموت أو وقع الموت علیه، بحارالانوار 41/ 7؛ قسم به خدا که براى پسر ابوطالب باکى نیست که مرگ به طرف او بیاید یا او به طرف مرگ برود.
و بدیهى است شخصى مثل حضرت على علیهالسلام که عالىترین شاگرد رسول اکرم صلىاللّهعلیهوآله است، همیشه آماده است؛ چون انجام واجبات و ترک محرمات داشته و به تمام مکارم اخلاق متخلق بوده است.
والسلام علیکم و رحمةاللّه وبرکاته