Only Math
11th February 2009, 06:21 PM
لوسمي چيست؟
لوسمي سرطان بافت خونساز بدن، يعني مغز استخوان و دستگاه لنفاوي است. واژهي لوسمي يا درستتر بگوييم لوكميا(leukemia) از واژهاي يوناني به معناي "خون سفيد" گرفته شده است. اين بيماري به طور معمول در سلولهاي سفيد خون(گلبولهاي سفيد) آغاز ميشود.
در شرايط عادي، سلولهاي سفيد خون به نبرد با عوامل بيماريزا ميپردازند. اين سلولها به طور عادي رشد ميكنند و به شيوهاي منظم و برنامهريزي شده و به اندازهي نياز بدن، تقسيم ميشوند. در لوسمي اين فرايند به هم ميريزد.
در لوسمي، مغز استخوان شمار زيادي سلول سفيد غيرعادي توليد ميكند. آنها از سلولهاي سفيد عادي متفاوت به نظر ميرسند و كار خود را به درستي انجام نميدهند. سرانجام، اين سلولهاي نارس از توليد سلولهاي سفيد عادي جلوگيري ميكنند و در نتيجه توانايي بدن در رويارويي با عوامل بيماريزا كاهش مييابد.
سلولهاي لوسمي در توليد انواع ديگر سلولههاي خون در مغز استخوان، از جمله سلولهاي قرمز خون(گلبولهاي قرمز) كه اكسيژن را به بافتهاي بدن مي رسانند و پلاكتهايي كه به تشكيل لختهي خون كمك ميكنند، اختلال ايجاد ميكنند. هم چنين، انباشت سلولهاي لوسمي در غدههاي لنفاوي، طحال، كبد و گاهي مغز باعث نارساييهايي در كاركرد اين اندامها ميشود.
http://www.jazirehdanesh.com/files/site1/pages/all/question/leukemia.jpg
برخي به نادرست ميپندارند كه لوسمي از بيماريهاي كودكان است. لوسمي چهار نوع اصلي و شمار زيادي زيرنوع دارد و فقط برخي از آنها در بين كودكان شايع است. درمان لوسمي پيچيده است و به سن بيمار، وضعيت تندرستي، نوع لوسمي و ميزان گسترش آن بستگي دارد.
نشانههاي بيماري
نشانههاي هر نوع از لوسمي اندكي متفاوت است، اما نشانههاي معمول آنها عبارت است از:
• تب يا لرز
• خستگي هميشگي، ضعف
• عفونتهاي بسيار
• از دست دادن اشتها و كاهش وزن
• گرههاي لنفاوي ورم كرده
• بزرگ شدن كبد و طحال
• كوتاه شدن نفسها به هنگام فعاليت بدني
• عرق كردن زياد به ويژه در شب
• درد استخوان يا شكنندگي استخوان
شدت نشانههاي به تعداد سلولهاي غير عادي و جاي انباشتهشدنشان بستگي دارد. در آغاز ممكن است از اين نشانهها به وجود لوسمي پي برده نشود، زيرا نشانههاي آن به نشانههاي آنفولانزا و ديگر بيماريهاي شايع شباهت دارد.
طبقهبندي لوسمي
پزشكان لوسمي را به دو روش طبقهبندي مي كنند.
الف) سرعت پيشرفت
يك روش براي دستهبندي انواع لوسمي بر پايهي سرعت پيشرفت آنهاست:
لوسمي حاد. در لوسمي حاد سلولهاي غيرعادي خون سلولهاي نارس(بلاستها) هستند. آنها كار عاديشان را انجام نميدهند و به سرعت تقسيم ميشوند. بنابراين بيماري به سرعت بدتر ميشود.
لوسمي مزمن. در اين نوع از لوسمي شمار سلولهاي رسيدهتر بيشتر است. اين سلولها با سرعت كمتر تقسيم يا انباشته ميشوند و تا مدتي ميتوانند كار عادي خود را انجام دهند. برخي از انواع لوسمي مزمن نشانهاي ندارند و ممكن است سالها تشخيص داده نشوند.
ب) سلولهاي درگير
در روش ديگر، لوسميها را بر پايهي سلولهايي كه درگير ميشوند، طبقهبندي ميكنند:
لوسمي لنفوسيتي. در اين نوع لوسمي، سلولهاي لنفوييد يا لنفوسيتهاي سازندهي بافت لنفاوي، درگير ميشوند. اين بافت بخش اصلي سازندهي دستگاه ايمني است و در جاهاي گوناگوني در سراسر بدن، از جمله گرههاي لنفاوي، طحال و لوزهها، يافت ميشود.
لوسمي ميلوژني. در اين نوع لوسمي، سلولهاي ميلوييد درگير ميشوند. ردهي سلولهاي ميلوييد سرانجام به صورت سلولهاي قرمز و سلولهاي سفيد خون و سلولهاي توليدكنندهي پلاكت در ميآيند.
انواع اصلي لوسمي
انواع اصلي لوسمي عبارتاند از :
1. لوسمي ميلوژني حاد
شايعترين نوع لوسمي است. در خردسالان و بزرگسالان رخ ميدهد.
2. لوسمي لنفوسيتي حاد
شايعترين نوع لوسمي در خردسالان است. نزديك هشتاد درصد لوسميهاي كودكان از اين نوع است.
3. لوسمي لنفوسيتي مزمن
لوسمي شايع در بزرگسالان است و در كودكان ديده نميشود. فرد مبتلا ميتواند سالها بدون درمان به خوبي با اين بيماري زندگي كند. در بين يهوديان، روسها و تبار اروپاي شرقي معمولتر است.
4. لوسمي ميلوژني مزمن
اين نوع لوسمي بيشتر در بزرگسالان ديده ميشود. اين لوسمي پيآمد نقص كروموزمي به نام كروموزوم فيلادلفيا است كه باعث توليد ژن غيرعادي به نام BCR-ABL ميشود. اين ژن پروتئيني غيرعادي به نام تيروزينكيناز توليد ميكند كه پژوهشگران و پزشكان معتقدند باعث رشد سلولهاي لوسمي ميشود. فرد مبتلا به اين نوع لوسمي ممكن است تا چند ماه يا سال نشانهي بيماري را نشان ندهد تا اين كه وارد مرحلهي حاد بيماري شود كه با رشد سريعتر سلولهاي لوسمي همراه است.
علت ناشناخته
هنوز علت اصلي پديدآورندهي لوسمي مشخص نيست. به نظر ميرسد آميزهاي از عوامل ژنتيكي و محيطي باعث پديدآمدن اين بيماري ميشوند.
لوسمي حاد با يك يا چند سلول سفيد خون كه DNA آنها آسيب ديده باشد، آغاز ميشود. سلولها بسيار نارس ميمانند كه به آنها بلاست ميگويند. بلاستها توانايي تكثيرشدن دارند و همچنان نارس ميمانند تا به مانند سلولهاي عادي بميرند. آنها در جايي انباشته ميشوند و در كار اندامهاي حياتي تداخل ايجاد ميكنند. سرانجام توليد سلولهاي سالم را سركوب ميكنند.
در لوسمي مزمن شمار سلولهاي سفيد رسيده بيشتر است. آنها با سرعت كمتري تكثير و در جايي انباشته ميشوند. بنابراين، پيشرفت بيماري كندتر است، اما باز هم ممكن است مرگ آور باشد. پژوهشگران هنوز نتوانستهاند روشن بكنند كه چرا اين فرايند آغاز ميشود.
سرانجام كمبود سلولهاي سفيد خون به عفونت، كمخوني و خونريزي بيش از اندازه ميانجامد. شمار زياد سلولهاي سفيد غيرعادي ميتواند در كاركرد مغز استخوان تداخل ايجاد كند و به اندامهاي ديگر نيز آسيب برساند. مرگ بيماران اغلب در پي خونريزي يا عفونت رخ ميدهد.
عوامل خطرساز
عواملي كه در پي معرفي ميشود خطر گرفتارشدن به نوعي لوسمي را بالا ميبرد:
درمان سرطان. كساني كه به دليل سرطانهاي ديگري، شيميدرماني يا پرتودرماني داشتهاند در خطر دچارشدن به انواعي از لوسمي در سالهاي آينده هستند.
زمينهي ژنتيكي. ناهنجاريهاي ژنتيكي به نظر ميرسد كه در پديدآمدن لوسمي نقش ميآفرينند. برخي بيماريهاي ژنتيكي مانند نشانگان داون با افزايش خطر ابتلا به لوسمي ارتباط دارند.
پرتوها و مواد شيميايي. مردماني كه در معرض ميزان بالايي از پرتوها قرار ميگيرند، مانند بازماندگان از انفجار اتمي يا حادثهي نيروگاه هستهاي، در خطر ابتلا به لوسمي هستند. برخي مواد شيميايي مانند بنزنها كه در دود گازوييل و سيگار وجود دارد، نيز با افزايش خطر ابتلا به برخي از انواع لوسمي ارتباط دارند.
اما، بيش تر مردم با وجود عوامل خطرساز شناخته شده به لوسمي دچار نميشوند و بسياري از مردم مبتلا به لوسمي با هچ كدام از اين عوامل خطرساز ارتباط نداشتهاند.
جزیره دانش
لوسمي سرطان بافت خونساز بدن، يعني مغز استخوان و دستگاه لنفاوي است. واژهي لوسمي يا درستتر بگوييم لوكميا(leukemia) از واژهاي يوناني به معناي "خون سفيد" گرفته شده است. اين بيماري به طور معمول در سلولهاي سفيد خون(گلبولهاي سفيد) آغاز ميشود.
در شرايط عادي، سلولهاي سفيد خون به نبرد با عوامل بيماريزا ميپردازند. اين سلولها به طور عادي رشد ميكنند و به شيوهاي منظم و برنامهريزي شده و به اندازهي نياز بدن، تقسيم ميشوند. در لوسمي اين فرايند به هم ميريزد.
در لوسمي، مغز استخوان شمار زيادي سلول سفيد غيرعادي توليد ميكند. آنها از سلولهاي سفيد عادي متفاوت به نظر ميرسند و كار خود را به درستي انجام نميدهند. سرانجام، اين سلولهاي نارس از توليد سلولهاي سفيد عادي جلوگيري ميكنند و در نتيجه توانايي بدن در رويارويي با عوامل بيماريزا كاهش مييابد.
سلولهاي لوسمي در توليد انواع ديگر سلولههاي خون در مغز استخوان، از جمله سلولهاي قرمز خون(گلبولهاي قرمز) كه اكسيژن را به بافتهاي بدن مي رسانند و پلاكتهايي كه به تشكيل لختهي خون كمك ميكنند، اختلال ايجاد ميكنند. هم چنين، انباشت سلولهاي لوسمي در غدههاي لنفاوي، طحال، كبد و گاهي مغز باعث نارساييهايي در كاركرد اين اندامها ميشود.
http://www.jazirehdanesh.com/files/site1/pages/all/question/leukemia.jpg
برخي به نادرست ميپندارند كه لوسمي از بيماريهاي كودكان است. لوسمي چهار نوع اصلي و شمار زيادي زيرنوع دارد و فقط برخي از آنها در بين كودكان شايع است. درمان لوسمي پيچيده است و به سن بيمار، وضعيت تندرستي، نوع لوسمي و ميزان گسترش آن بستگي دارد.
نشانههاي بيماري
نشانههاي هر نوع از لوسمي اندكي متفاوت است، اما نشانههاي معمول آنها عبارت است از:
• تب يا لرز
• خستگي هميشگي، ضعف
• عفونتهاي بسيار
• از دست دادن اشتها و كاهش وزن
• گرههاي لنفاوي ورم كرده
• بزرگ شدن كبد و طحال
• كوتاه شدن نفسها به هنگام فعاليت بدني
• عرق كردن زياد به ويژه در شب
• درد استخوان يا شكنندگي استخوان
شدت نشانههاي به تعداد سلولهاي غير عادي و جاي انباشتهشدنشان بستگي دارد. در آغاز ممكن است از اين نشانهها به وجود لوسمي پي برده نشود، زيرا نشانههاي آن به نشانههاي آنفولانزا و ديگر بيماريهاي شايع شباهت دارد.
طبقهبندي لوسمي
پزشكان لوسمي را به دو روش طبقهبندي مي كنند.
الف) سرعت پيشرفت
يك روش براي دستهبندي انواع لوسمي بر پايهي سرعت پيشرفت آنهاست:
لوسمي حاد. در لوسمي حاد سلولهاي غيرعادي خون سلولهاي نارس(بلاستها) هستند. آنها كار عاديشان را انجام نميدهند و به سرعت تقسيم ميشوند. بنابراين بيماري به سرعت بدتر ميشود.
لوسمي مزمن. در اين نوع از لوسمي شمار سلولهاي رسيدهتر بيشتر است. اين سلولها با سرعت كمتر تقسيم يا انباشته ميشوند و تا مدتي ميتوانند كار عادي خود را انجام دهند. برخي از انواع لوسمي مزمن نشانهاي ندارند و ممكن است سالها تشخيص داده نشوند.
ب) سلولهاي درگير
در روش ديگر، لوسميها را بر پايهي سلولهايي كه درگير ميشوند، طبقهبندي ميكنند:
لوسمي لنفوسيتي. در اين نوع لوسمي، سلولهاي لنفوييد يا لنفوسيتهاي سازندهي بافت لنفاوي، درگير ميشوند. اين بافت بخش اصلي سازندهي دستگاه ايمني است و در جاهاي گوناگوني در سراسر بدن، از جمله گرههاي لنفاوي، طحال و لوزهها، يافت ميشود.
لوسمي ميلوژني. در اين نوع لوسمي، سلولهاي ميلوييد درگير ميشوند. ردهي سلولهاي ميلوييد سرانجام به صورت سلولهاي قرمز و سلولهاي سفيد خون و سلولهاي توليدكنندهي پلاكت در ميآيند.
انواع اصلي لوسمي
انواع اصلي لوسمي عبارتاند از :
1. لوسمي ميلوژني حاد
شايعترين نوع لوسمي است. در خردسالان و بزرگسالان رخ ميدهد.
2. لوسمي لنفوسيتي حاد
شايعترين نوع لوسمي در خردسالان است. نزديك هشتاد درصد لوسميهاي كودكان از اين نوع است.
3. لوسمي لنفوسيتي مزمن
لوسمي شايع در بزرگسالان است و در كودكان ديده نميشود. فرد مبتلا ميتواند سالها بدون درمان به خوبي با اين بيماري زندگي كند. در بين يهوديان، روسها و تبار اروپاي شرقي معمولتر است.
4. لوسمي ميلوژني مزمن
اين نوع لوسمي بيشتر در بزرگسالان ديده ميشود. اين لوسمي پيآمد نقص كروموزمي به نام كروموزوم فيلادلفيا است كه باعث توليد ژن غيرعادي به نام BCR-ABL ميشود. اين ژن پروتئيني غيرعادي به نام تيروزينكيناز توليد ميكند كه پژوهشگران و پزشكان معتقدند باعث رشد سلولهاي لوسمي ميشود. فرد مبتلا به اين نوع لوسمي ممكن است تا چند ماه يا سال نشانهي بيماري را نشان ندهد تا اين كه وارد مرحلهي حاد بيماري شود كه با رشد سريعتر سلولهاي لوسمي همراه است.
علت ناشناخته
هنوز علت اصلي پديدآورندهي لوسمي مشخص نيست. به نظر ميرسد آميزهاي از عوامل ژنتيكي و محيطي باعث پديدآمدن اين بيماري ميشوند.
لوسمي حاد با يك يا چند سلول سفيد خون كه DNA آنها آسيب ديده باشد، آغاز ميشود. سلولها بسيار نارس ميمانند كه به آنها بلاست ميگويند. بلاستها توانايي تكثيرشدن دارند و همچنان نارس ميمانند تا به مانند سلولهاي عادي بميرند. آنها در جايي انباشته ميشوند و در كار اندامهاي حياتي تداخل ايجاد ميكنند. سرانجام توليد سلولهاي سالم را سركوب ميكنند.
در لوسمي مزمن شمار سلولهاي سفيد رسيده بيشتر است. آنها با سرعت كمتري تكثير و در جايي انباشته ميشوند. بنابراين، پيشرفت بيماري كندتر است، اما باز هم ممكن است مرگ آور باشد. پژوهشگران هنوز نتوانستهاند روشن بكنند كه چرا اين فرايند آغاز ميشود.
سرانجام كمبود سلولهاي سفيد خون به عفونت، كمخوني و خونريزي بيش از اندازه ميانجامد. شمار زياد سلولهاي سفيد غيرعادي ميتواند در كاركرد مغز استخوان تداخل ايجاد كند و به اندامهاي ديگر نيز آسيب برساند. مرگ بيماران اغلب در پي خونريزي يا عفونت رخ ميدهد.
عوامل خطرساز
عواملي كه در پي معرفي ميشود خطر گرفتارشدن به نوعي لوسمي را بالا ميبرد:
درمان سرطان. كساني كه به دليل سرطانهاي ديگري، شيميدرماني يا پرتودرماني داشتهاند در خطر دچارشدن به انواعي از لوسمي در سالهاي آينده هستند.
زمينهي ژنتيكي. ناهنجاريهاي ژنتيكي به نظر ميرسد كه در پديدآمدن لوسمي نقش ميآفرينند. برخي بيماريهاي ژنتيكي مانند نشانگان داون با افزايش خطر ابتلا به لوسمي ارتباط دارند.
پرتوها و مواد شيميايي. مردماني كه در معرض ميزان بالايي از پرتوها قرار ميگيرند، مانند بازماندگان از انفجار اتمي يا حادثهي نيروگاه هستهاي، در خطر ابتلا به لوسمي هستند. برخي مواد شيميايي مانند بنزنها كه در دود گازوييل و سيگار وجود دارد، نيز با افزايش خطر ابتلا به برخي از انواع لوسمي ارتباط دارند.
اما، بيش تر مردم با وجود عوامل خطرساز شناخته شده به لوسمي دچار نميشوند و بسياري از مردم مبتلا به لوسمي با هچ كدام از اين عوامل خطرساز ارتباط نداشتهاند.
جزیره دانش