zolfa
19th June 2012, 03:41 PM
http://www.maktabekamal.com/pe/images/stories/emag/eshgh.jpg (http://www.maktabekamal.com/pe/media/mkmag/56-life/324-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%DB%8C%D8%B9%D9%86%DB%8C-%DA%86%D9%87%D8%9F.html)
تعدادى از متخصصان این پرسش را از گروهى از بچه هاى ۴ تا ٨ ساله پرسیدند که: «عشق یعنى چه؟» پاسخهایى که دریافت شد عمیقتر و جامعتر از حدّ تصوّر هر کس بود. در ادامۀ مطلب بعضى از این پاسخها را براى شما میآوریم.
هنگامى که مادربزرگم آرتروز گرفت دیگر نمیتوانست دولا شود و ناخنهاى پایش را لاک بزند. بنابراین، پدربزرگم همیشه این کار را براى او میکرد، حتى وقتى دستهاى خودش هم آرتروز گرفت. این یعنى عشق. (ربکا، ٨ ساله)
وقتى یک نفر عاشق شما باشد، جورى که اسمتان را صدا میکند متفاوت است. شما میدانید که اسمتان در دهن او در جاى امنى قرار دارد. (بیلى، ۴ ساله)
عشق هنگامى است که یک دختر به صورتش عطر میزند و یک پسر به صورتش ادوکلن میزند و با هم بیرون میروند و همدیگر را بو میکنند. (کارل، ۵ ساله)
عشق هنگامى است که شما براى غذا خوردن به رستوران میروید و بیشتر سیبزمینى سرخکردههایتان را به یک نفر میدهید بدون آنکه او را وادار کنید تا او هم مال خودش را به شما بدهد. (کریس، ۶ ساله)
عشق هنگامى است که مامانم براى پدرم قهوه درست میکند و قبل از آنکه جلوى او بگذارد، قهوه را میچشد تا مطمئن شود که مزهاش خوب است. (دنى، ٧ ساله)
عشق هنگامى است که دو نفر همیشه همدیگر را میبوسند و وقتى از بوسیدن خسته شدند، هنوز میخواهند در کنار هم باشند و با هم بیشتر حرف بزنند. مامان و باباى من اینجورى هستند. (امیلى، ٨ ساله)
اگر میخواهید یاد بگیرید که چه جورى عشق بورزید، باید از دوستى که ازش بدتان میآید شروع کنید. (نیکا، ۶ ساله)
عشق هنگامى است که به یک نفر بگویید از پیراهنش خوشتان میآید و بعد از آن، او هر روز آن پیراهن را بپوشد. (نوئل، ٧ ساله)
عشق شبیه یک پیرزن کوچولو و یک پیرمرد کوچولو است که پس از سالهاى طولانى هنوز همدیگر را دوست دارند. (تامى، ۶ ساله)
عشق هنگامى است که مامان بهترین تکۀ مرغ را به بابا میدهد. (الین، ۵ ساله)
هنگامى که شما عاشق یک نفر باشید، مژههایتان بالا و پایین میرود و ستارههاى کوچک از بین آنها خارج میشود. (کارن، ٧ ساله)
شما نباید به یک نفر بگویید که عاشقش هستید، مگر وقتى که واقعا منظورتان همین باشد. اما اگر واقعا منظورتان این است باید آن را زیاد بگویید. مردم معمولا فراموش میکنند. (جسیکا، ٨ ساله)
و سرانجام...
برنده، یک پسر چهارساله بود که پیرمرد همسایهشان بهتازگى همسرش را از دست داده بود. پسرک وقتى گریه کردن پیرمرد را دید، به حیاط خانه آنها رفت، از زانوى او بالا رفت و همانجا نشست. وقتى مادرش پرسید به مرد همسایه چه گفتی؟ پسرک گفت: «هیچى، فقط کمکش کردم که گریه کند.»
تعدادى از متخصصان این پرسش را از گروهى از بچه هاى ۴ تا ٨ ساله پرسیدند که: «عشق یعنى چه؟» پاسخهایى که دریافت شد عمیقتر و جامعتر از حدّ تصوّر هر کس بود. در ادامۀ مطلب بعضى از این پاسخها را براى شما میآوریم.
هنگامى که مادربزرگم آرتروز گرفت دیگر نمیتوانست دولا شود و ناخنهاى پایش را لاک بزند. بنابراین، پدربزرگم همیشه این کار را براى او میکرد، حتى وقتى دستهاى خودش هم آرتروز گرفت. این یعنى عشق. (ربکا، ٨ ساله)
وقتى یک نفر عاشق شما باشد، جورى که اسمتان را صدا میکند متفاوت است. شما میدانید که اسمتان در دهن او در جاى امنى قرار دارد. (بیلى، ۴ ساله)
عشق هنگامى است که یک دختر به صورتش عطر میزند و یک پسر به صورتش ادوکلن میزند و با هم بیرون میروند و همدیگر را بو میکنند. (کارل، ۵ ساله)
عشق هنگامى است که شما براى غذا خوردن به رستوران میروید و بیشتر سیبزمینى سرخکردههایتان را به یک نفر میدهید بدون آنکه او را وادار کنید تا او هم مال خودش را به شما بدهد. (کریس، ۶ ساله)
عشق هنگامى است که مامانم براى پدرم قهوه درست میکند و قبل از آنکه جلوى او بگذارد، قهوه را میچشد تا مطمئن شود که مزهاش خوب است. (دنى، ٧ ساله)
عشق هنگامى است که دو نفر همیشه همدیگر را میبوسند و وقتى از بوسیدن خسته شدند، هنوز میخواهند در کنار هم باشند و با هم بیشتر حرف بزنند. مامان و باباى من اینجورى هستند. (امیلى، ٨ ساله)
اگر میخواهید یاد بگیرید که چه جورى عشق بورزید، باید از دوستى که ازش بدتان میآید شروع کنید. (نیکا، ۶ ساله)
عشق هنگامى است که به یک نفر بگویید از پیراهنش خوشتان میآید و بعد از آن، او هر روز آن پیراهن را بپوشد. (نوئل، ٧ ساله)
عشق شبیه یک پیرزن کوچولو و یک پیرمرد کوچولو است که پس از سالهاى طولانى هنوز همدیگر را دوست دارند. (تامى، ۶ ساله)
عشق هنگامى است که مامان بهترین تکۀ مرغ را به بابا میدهد. (الین، ۵ ساله)
هنگامى که شما عاشق یک نفر باشید، مژههایتان بالا و پایین میرود و ستارههاى کوچک از بین آنها خارج میشود. (کارن، ٧ ساله)
شما نباید به یک نفر بگویید که عاشقش هستید، مگر وقتى که واقعا منظورتان همین باشد. اما اگر واقعا منظورتان این است باید آن را زیاد بگویید. مردم معمولا فراموش میکنند. (جسیکا، ٨ ساله)
و سرانجام...
برنده، یک پسر چهارساله بود که پیرمرد همسایهشان بهتازگى همسرش را از دست داده بود. پسرک وقتى گریه کردن پیرمرد را دید، به حیاط خانه آنها رفت، از زانوى او بالا رفت و همانجا نشست. وقتى مادرش پرسید به مرد همسایه چه گفتی؟ پسرک گفت: «هیچى، فقط کمکش کردم که گریه کند.»