نارون1
11th June 2012, 08:43 PM
گروهی از روانشناسان براین باورند که برای رسیدن به آنچه میخواهیم باید قبل از هرچیز، اعتقاد به پیروزی در دسترسی به هدف داشته باشیم
اما آیا به واقع، این نگاه واقعگرایانه و دقیق است؟
آنان میگویند خواستن، اعتقادداشتن، رسیدن و دریافتکردن، سه مرحله ساده اما اساسی برای ایجاد آن چیزی است که خواستهاید؛ اگرچه مرحله دوم، یعنی اعتقاد داشتن به آن اتفاق مورد نظر، میتواند سختترین و مهمترین مرحله باشد.
چرا که وقتی شما موفق میشوید معتقدات خود را مدیریت کنید، درواقع زندگیتان را مدیریت کردهاید. این نوع نگاه اهمیت و نقش ذهنیتهای مثبت را دردستیابی به هدف مطرح میکند[نقش تصویرهای ذهنی در زندگی]
به عبارتی ما باید با مدیریت اعتقادات خود، همه افکار، اظهارات، واژههایی که بکار میبریم و عملمان را -که قبلا با نوعی بیاعتقادی و عدم اطمینان همراه بود- به سوی اعتماد و اعتقاد به قدرتمان برای دستیابی به آنچه میخواهیم سوق دهیم.
http://vista.ir/include/lifestyle/images/7922fd13fdd7e78c81ef82b37fa68f82.jpgو دراین مسیرهرچه بیشتر راسخ و پایدارباشیم و اجازه ندهیم این بیاعتقادیها و ذهنیتهای منفی، آنچه میخواهیم را درهالهای از ابهام و تاریکی فرو برده و پنهان سازد؛ قطعا درچارچوب شفافسازیها و روشنبینیها، میتوانیم مرحله عمدهای را برای رسیدن به هدف، پشت سرگذاریم.
اگر توجه کنید ارتباط قابل توجهی بین اساس بیشتر افکار، اظهارات و اعمال شما با میزان اعتقادپذیری و قانون جاذبه وجود دارد که در نهایت جهتگیری آنها را سمت و سو میبخشد.
این اعتقادپذیری به گونهای است که هیچ شک و تردیدی را در بر ندارد و همچنین به مفهوم چشمپوشی از واقعیات جاری و ساری نیست. به عبارت دقیقتر، اعتقاد و ایمان به پیروزی، به طور قطعی و غیرمشروط است.
اعتقاد مقولهای است که به دوراز تاثیرپذیری از سایرمسایل، بخصوص آنچه دردنیای خارج اتفاق میافتد ثابت و استوار در ذهنها باقی میماند و در عمل نمود مییابد.
اما به نظرمیرسد یک نکته مهم دراین دیدگاه مورد تاکید قرارنگرفته است؛ اینکه هر اعتقادی بنا به ماهیت، کیفیت و کمیتی که دارد، تلاش خاص خود را میطلبد تا به واقع، به ثمرنشیند. و هراعتقادی هراندازه هم که راسخ و جدی باشد اگربا تلاش لازم همراه نباشد به بارنخواهد نشست.
منبع:همشهری آنلاین
به نقل از روانشناسی روز
اما آیا به واقع، این نگاه واقعگرایانه و دقیق است؟
آنان میگویند خواستن، اعتقادداشتن، رسیدن و دریافتکردن، سه مرحله ساده اما اساسی برای ایجاد آن چیزی است که خواستهاید؛ اگرچه مرحله دوم، یعنی اعتقاد داشتن به آن اتفاق مورد نظر، میتواند سختترین و مهمترین مرحله باشد.
چرا که وقتی شما موفق میشوید معتقدات خود را مدیریت کنید، درواقع زندگیتان را مدیریت کردهاید. این نوع نگاه اهمیت و نقش ذهنیتهای مثبت را دردستیابی به هدف مطرح میکند[نقش تصویرهای ذهنی در زندگی]
به عبارتی ما باید با مدیریت اعتقادات خود، همه افکار، اظهارات، واژههایی که بکار میبریم و عملمان را -که قبلا با نوعی بیاعتقادی و عدم اطمینان همراه بود- به سوی اعتماد و اعتقاد به قدرتمان برای دستیابی به آنچه میخواهیم سوق دهیم.
http://vista.ir/include/lifestyle/images/7922fd13fdd7e78c81ef82b37fa68f82.jpgو دراین مسیرهرچه بیشتر راسخ و پایدارباشیم و اجازه ندهیم این بیاعتقادیها و ذهنیتهای منفی، آنچه میخواهیم را درهالهای از ابهام و تاریکی فرو برده و پنهان سازد؛ قطعا درچارچوب شفافسازیها و روشنبینیها، میتوانیم مرحله عمدهای را برای رسیدن به هدف، پشت سرگذاریم.
اگر توجه کنید ارتباط قابل توجهی بین اساس بیشتر افکار، اظهارات و اعمال شما با میزان اعتقادپذیری و قانون جاذبه وجود دارد که در نهایت جهتگیری آنها را سمت و سو میبخشد.
این اعتقادپذیری به گونهای است که هیچ شک و تردیدی را در بر ندارد و همچنین به مفهوم چشمپوشی از واقعیات جاری و ساری نیست. به عبارت دقیقتر، اعتقاد و ایمان به پیروزی، به طور قطعی و غیرمشروط است.
اعتقاد مقولهای است که به دوراز تاثیرپذیری از سایرمسایل، بخصوص آنچه دردنیای خارج اتفاق میافتد ثابت و استوار در ذهنها باقی میماند و در عمل نمود مییابد.
اما به نظرمیرسد یک نکته مهم دراین دیدگاه مورد تاکید قرارنگرفته است؛ اینکه هر اعتقادی بنا به ماهیت، کیفیت و کمیتی که دارد، تلاش خاص خود را میطلبد تا به واقع، به ثمرنشیند. و هراعتقادی هراندازه هم که راسخ و جدی باشد اگربا تلاش لازم همراه نباشد به بارنخواهد نشست.
منبع:همشهری آنلاین
به نقل از روانشناسی روز