PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ایرانیان باستان به حج میرفته اند !



Majid_GC
5th June 2012, 11:39 AM
http://tarikhema.ir/images/2012/06/kaebe.jpg

مسعودی در مروج‌الذهب (جلد یکم، ص۲۸۳ و ۲۸۴)خبری را نقل کرده است که خلاصه آن چنین است:ایرانیان در گذشته به زیارت خانه‌ی خدا در مکه می‌رفتند و بدور آن طواف می کردند.چون هنگامی که ساسان نیای اردشیر بابکان به آنجا می‌رفته بر چاه اسماعیل نیز زمزمه می‌کرده است و ایرانیان دیگر نیز چنین می‌کرده اند، به همین سبب آن چاه را زمزم نامیده‌اند. مسعودی شعری را هم که در قدیم‌الزمان شاعری در این زمینه سروده است نقل می‌کند:
زمزمت الفرس علی زمزم / و ذاک فی سالفها الاقدام مسعودی سپس می‌افزاید که: ایرانیان در گذشته اموال و جواهرات هم به کعبه پیشکش می‌داده اند؛ و ساسان ابن بابک دو آهوی زرین و مقداری جواهر، چند شمشیر و طلای بسیار به کعبه هدیه کرده بود که آنها را در چاه زمزم دفن کرده بودند.
همچنین تا چند سال پیش تکه سنگ‌های خردشده از آناهیتا (فرشته آب و پاکی ایرانیان) در کناره حوض زمزم قرار داشت، که در بازسازی جدید محوطه خانه خدا ازمیان رفت.( بازشناسی هویت ایرانی اسلامی، ص ۲۷۵)
در کتاب المعارف و المعاریف آمده است که: پارسیان بدین عقیده که روح هرمز (اهورامزدا) در کعبه حلول نموده، آنرا تقدیس می نمودند و به حج این خانه می آمدند.
دکتر سید جعفر حمیدی در نوشتاری درباره رستم چنین می‌گوید:حکایت رستم در عصر ساسانى در بین مردم عربستان موجود و رایج بوده و حتى در صدر اسلام این داستان و داستانهاى دیگر ایرانى توسط شخصى به نام «نضربن حارث» در مکه روایت مى‏شد.
دکتر رضا مرادی غیاث‌آبادی در تارنمای پژوهش‌های ایرانی چنین می‌نویسند:
ایرانیانِ پیش از اسلام، علاوه بر اینکه هر ساله به طواف کعبه می‌رفته‌اند (مسعودی)، هدایا و پوشش‌هایی را نیز برای کعبه می‌فرستاده‌اند و بازسازی و مرمت آنرا به عهده می‌گرفته‌اند. به‌ویژه که شمار فراوانی از ایرانیان، ساکن شبه ‌جزیره بوده‌اند و به قول محمد بن احمد مَقْدِسی در «احسن التقاسیم» شمار بازرگانان، صنعتکاران و کشتی‌سازان ایرانی در کرانه‌های دریای سرخ به اندازه‌ای فراوان بوده که زبان غالب در آنجا، زبان فارسی بوده است.

ارزقی در «اخبار مکه» از گروه هیربدانی یاد می‌کند که مقیم شهر مکه بوده‌اند. یکی از آنان به نام «مهر» در آنجا خواندن و نوشتن آموزش می‌داده و کوچه‌ای در مکه به نام او کوچهٔ «مهر» نامیده می‌شده است (ارزقی، ص ۴۹۵ و ۵۳۶).

http://tarikhema.ir/images/2012/06/kaebe1.jpg

جلیل اخوان زنجانی در «رصد و تاریخ گذاری در ایران» (ص ۱۷۸) این گمان را پیش کشیده است که واژه «تازی» دلالت بر اعراب نمی‌کند و منظور از تازیان یا تاجیان/ تاجیکان، ایرانیان ساکن شبه‌جزیره بوده است. در بارهٔ ساخت کعبه به دست ایرانیان، روایت‌های جالبی از ابوالفرج اصفهانی در «الاغانی» در دست است: او آورده است که ابن مسجع (موسیقیدان بزرگ ایرانی که در شبه‌جزیره به بردگی گرفته شده بود و کسی بود که نغمه‌های موسیقی ایرانی را بر نغمه‌ها و الحان عربی توافق و تطبیق داد) آوازی را به عربی در نزد خواجه خود خواند. خواجه پرسید که این آواز را از که آموختی؟ و ابن مسجع گفته بود که از «ایرانیانی که مشغول ساختن کعبه هستند» (سامی، ص ۴۹۴).


————————————-


منابع:
۱-مسعودی، ابی‌الحسن علی ‌‌ابن حسین؛ مروج الذهب، به تصحیح شارل پلا، جلد یکم، ص۲۸۳ و ۲۸۴
۲- دکتر ملایری؛ تاریخ و فرهنگ ایران، ص ۱۷۴
۳- آیت اله فقیه، سید محمد؛ سلسله درس‌های اخلاق و عرفان، رییس گروه معارف دانشگاه آزاد شعبه فارس و نماینده دور دوم مجلس خبرگان
۴- دکتر پیشاهنگ، حسنعلی، هفته نامه عصر نی‌ریز، ش ۱۶۷، ۱۹/۶/۸۵
۵- دکتر شریعتی، علی؛ بازشناسی هویت ایرانی اسلامی، انتشارات الهام
۶- ابن رسته اصفهانی؛ الاعلاق النفیسه، ترجمه دکتر حسین قره چانلو، چاپ دوم، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۰٫
۷- ارزقی، ابوالولید محمد بن عبدالله بن احمد؛ اخبار مکه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ۱۳۶۸٫
۸- زنجانی، جلیل اخوان؛ رصد و تاریخ‌گذاری در ایران، انتشارات بهمن برنا، ۱۳۸۴٫
۹- سامی، علی؛ نقش ایران در تمدن اسلامی، انتشارات نوید شیراز، ۱۳۶۵٫
۱۰- المقدسی، شمس‌الدین محمد بن احمد؛ احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، حواشی محمد امین الضنّاوی، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۲۰۰۳
۱۱- حسینی دستی، سید مصطفی، المعارف و المعاریف، جلد هشتم، ص ۵۲۳

منبع الکترونیکی : مهرمیهن

homeyra
5th June 2012, 12:07 PM
ممنون،اطلاعات مفیدی بود اما در مورد نامگذاری چاه زمزم من اینطور شنیدم که زمزم به معنی "بایست" است یعنی در همان حالت اولیه متوقف شده است و دیگر از همان زمان اسماعیل تاکنون دیگر از مقدار آب درون این چاه نه اضافه و نه کم شده است.

hyper neo
5th June 2012, 12:25 PM
قبول ندارم

aq saba
5th June 2012, 12:45 PM
به نظرم جالب بود ولي نميدونم كاملا درست بود يا نه!

mozhgan.z.1368
5th June 2012, 01:57 PM
اولین بار بود همچین جیزی رو میشنوم

dashi3
5th June 2012, 05:06 PM
همش اوهام و خیالاته

اسماعیل س
5th June 2012, 08:44 PM
آیا ایرانیان به حج می رفتند یا نه !!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟در کتب تخصصی که در مورد حکومت های ایرانی نوشته شده و امور اجتماعی و دینی مردم ایران بحث شده از حج ایرانیان خبری نیست با توجه به اسطوره ها و ادیان ایرانیان ... هیج وقت از مقدس بودن سرزمینی به نام عربستان ذکری نرفته و هیچ وقت پادشاهان ایران به سرزمین سوزان عربستان نرفته اند تنها کمبوجیه برای فتح مصر از شمال عربستان گذشت . ادیان و مذاهب غالب در ایران با آیین حنیف هیچ ارتباطی نداشتند و از عرب ها و سرزمین آنها به ندرت یاد شده است ...در ثانی ابراهیم فردی سامی بود که در بین النهرین به ندای خداپرستی برخاست...و در ایران از این آیین استقبالی نشد و مردم این بر راه و روش خود می رفتند شاید تجار از این منطقه رد می شده اند...دین زردشتی نیز بر ایران مسلط بود و کمتر ایرانی از آن عدول می کرد و اگر دینی دیگر اختیار می کرد مسیحی یا مانوی بود لذا این نظریه از شروع محکوم به بن بست است...

ارغنون
5th June 2012, 09:01 PM
آیا ایرانیان به حج می رفتند یا نه !!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟در کتب تخصصی که در مورد حکومت های ایرانی نوشته شده و امور اجتماعی و دینی مردم ایران بحث شده از حج ایرانیان خبری نیست با توجه به اسطوره ها و ادیان ایرانیان ... هیج وقت از مقدس بودن سرزمینی به نام عربستان ذکری نرفته و هیچ وقت پادشاهان ایران به سرزمین سوزان عربستان نرفته اند تنها کمبوجیه برای فتح مصر از شمال عربستان گذشت . ادیان و مذاهب غالب در ایران با آیین حنیف هیچ ارتباطی نداشتند و از عرب ها و سرزمین آنها به ندرت یاد شده است ...در ثانی ابراهیم فردی سامی بود که در بین النهرین به ندای خداپرستی برخاست...و در ایران از این آیین استقبالی نشد و مردم این بر راه و روش خود می رفتند شاید تجار از این منطقه رد می شده اند...دین زردشتی نیز بر ایران مسلط بود و کمتر ایرانی از آن عدول می کرد و اگر دینی دیگر اختیار می کرد مسیحی یا مانوی بود لذا این نظریه از شروع محکوم به بن بست است...
اولا که ایرانیان خداپرست بودند و کعبه هم توسط ابراهیم که تصادفا خداپرست بوده تعمیر شده وگرنه که از زمان آدم بوده! پس ربطی به سرزمین مقدس عربستان! نداره.

اون موقع ها هم عربستان اصلا جکومت خاصی نداشته و یه عده اعراب بادیه نشین بودن! پس معلومه که عربستان مقدس نیست!همون طور که اگه ما الان میریم حج دستور دینمونه نه قداست عربستان!


یعنی واقعا فکر می کنی فقط مسلمونا می رن حج؟

مریم909032
5th June 2012, 09:10 PM
man nazary nadaram chon nemidunam dorost bude ya na

نارون1
5th June 2012, 09:12 PM
به نظرم از اونجایییکه از منابع معتبر اخذ شده ، درست هست..........


ممنون ......[golrooz]

Alireza.nadery
6th June 2012, 12:22 AM
[tafakor]

hyper neo
6th June 2012, 02:46 AM
یه بار گفتم همچین چیزی نبوده همه بگین چشمsmilee_new2 (4)

mohammad.persia
6th June 2012, 07:30 AM
به نظر من نمیتونه این حرف درست باشه
ما خودمون تو کشورمون یه کعبه زرتشت داریم
فکر کنم تو یزد باشه
دقیق یادم نیست
و اینکه خدای ما در ایران باستان اهورا و خدای یهود یهوه بودش
این دو اعتقاد داشتند که خداشون یکی هستند و احترام قائل بودند
ولی این دلیل نمیشه بگیم آقا اونا میرفتن حج
واقعا تاریخمون داره چقدر تغییر میکنه
داره به کدوم سمت میل میکنه

mohammad.persia
6th June 2012, 07:33 AM
یه نگاهی به منابع بندازین



منابع:
۱-مسعودی، ابی‌الحسن علی ‌‌ابن حسین؛ مروج الذهب، به تصحیح شارل پلا، جلد یکم، ص۲۸۳ و ۲۸۴
۲- دکتر ملایری؛ تاریخ و فرهنگ ایران، ص ۱۷۴
۳- آیت اله فقیه، سید محمد؛ سلسله درس‌های اخلاق و عرفان، رییس گروه معارف دانشگاه آزاد شعبه فارس و نماینده دور دوم مجلس خبرگان
۴- دکتر پیشاهنگ، حسنعلی، هفته نامه عصر نی‌ریز، ش ۱۶۷، ۱۹/۶/۸۵
۵- دکتر شریعتی، علی؛ بازشناسی هویت ایرانی اسلامی، انتشارات الهام
۶- ابن رسته اصفهانی؛ الاعلاق النفیسه، ترجمه دکتر حسین قره چانلو، چاپ دوم، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۰٫
۷- ارزقی، ابوالولید محمد بن عبدالله بن احمد؛ اخبار مکه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ۱۳۶۸٫
۸- زنجانی، جلیل اخوان؛ رصد و تاریخ‌گذاری در ایران، انتشارات بهمن برنا، ۱۳۸۴٫
۹- سامی، علی؛ نقش ایران در تمدن اسلامی، انتشارات نوید شیراز، ۱۳۶۵٫
۱۰- المقدسی، شمس‌الدین محمد بن احمد؛ احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، حواشی محمد امین الضنّاوی، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۲۰۰۳
۱۱- حسینی دستی، سید مصطفی، المعارف و المعاریف، جلد هشتم، ص ۵۲۳


همشون عرب هستند
خیلی جالبه
یه عرب میاد درباره تاریخمون نظر میده
ولی وقتی بعد از حمله اسکندر و عرب به ایران ما تاریخمون رو از یونانیان گرفتیم
و تعاریف اون هارو از فرهنگمون شنیدیم میگیم دروغه
واقعا جای تاسف داره

ارغنون
6th June 2012, 03:25 PM
یه نگاهی به منابع بندازین



همشون عرب هستند
خیلی جالبه
یه عرب میاد درباره تاریخمون نظر میده
ولی وقتی بعد از حمله اسکندر و عرب به ایران ما تاریخمون رو از یونانیان گرفتیم
و تعاریف اون هارو از فرهنگمون شنیدیم میگیم دروغه
واقعا جای تاسف داره

هر کتابی که اسمش عربی بود رو که اعراب ننوشتن!
اون موقع ها ایرانیا کتابشون رو عربی می نوشتن مثل الحاوی رازی و القانون ابن سینا و هزارتا مورد دیگه.
این جا فقط 2 تا کتاب عربی هستند.
المقدسی، شمس‌الدین محمد بن احمد؛ احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، حواشی محمد امین الضنّاوی، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۲۰۰۳
که این فلسطینی هست نه عربستانی!در این مورد متاسفانه به نویسنده بزرگی توهین کردین.
"پس از پایان مسافرت‌هایش و در چهل سالگی کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم را نوشت که در نوع خود کامل‌ترین و جامع‌ترین کتاب می‌باشد. مقدسی در اول کتاب خود با دیدی انتقادی از علم جغرافیا در نزد اعراب تا روزگار خودش صحبت کرده‌است و از سختی‌هایی که در راه نوشتن این کتاب کشیده سخن گفته‌است.

وی برای جمع‌آوری اطلاعات در هر ناحیه‌ای به متن جامعهٔ آنجا نفوذ می‌کرده، به این ترتیب که با قاضیان نشست و برخاست می‌کرده و در هر شهری به بازرگانی می‌پرداخته و با انواع آدم‌ها در آنجا معاشرت می‌نموده‌است. در مجالس داستان‌سرایان منطقه حضور می‌یافته‌است و حتی به استخدام والیان و ملاکان آنجا نیز در‌می‌آمده‌است. همچنین فاصله هر شهر با شهر دیگر را بدست می‏‌آورده‌است و در قوم و نژاد و زبان و مذهب مردم هر منطقه تحقیق می‌نموده‌است. وی در همه فعالیت‌های اقتصادی، دینی و بازرگانی مردمان هر ناحیه تحقیق می‌کرد و در ابتدای کتاب خود نیز توضیح داده‌است که کتابش تنها به شرح کوه‌‏ها و بیابان‌ها و رودها و دریاهای ممالک اسلامی نپرداخته‌است.

وی همچنین در مورد تفاوت‌های دینی و نژادی و جمعیتی و شکل ظاهری مردم هر منطقه پرداخته و مراکز مهم تجاری، راه‌های ارتباطی، زیست‌بوم منطقه‌ای و حتی در مورد نقاط ضعف و قوت مردم هر ناحیه و مراکز مقدس و نواحی خطرناک هر منطقه نیز توضیح داده‌است. روش وی در گردآوری این اطلاعات مبتنی بر مشاهده مستقیم یا پرسش از معتمدین آن نواحی یا مراجعه به کتابخانه‌ها بوده‌است."
مسعودی، ابی‌الحسن علی ‌‌ابن حسین؛ مروج الذهب، به تصحیح شارل پلا، جلد یکم، ص۲۸۳ و ۲۸۴
که دست بر قضا بغدادی بوده که اونم جز خاک عربستان نیست.
و البته بر حسب اتفاق از مهم ترین منابع خاورشناسیه که همه جا اعتبار داره.

این قدر راحت به نویسنده های بزرگ و کتابای بزرگ توهین نکنین اینا جیره خور دولت نبودن بلکه با عشق کتاب نوشتن چه عرب باشن چه عجم! ما فقط بلدیم بگیم نژادپرستی بده ولی خودمون به شدت اتنوسنتریزم داریم.

mohammad.persia
6th June 2012, 06:26 PM
هر کتابی که اسمش عربی بود رو که اعراب ننوشتن!
اون موقع ها ایرانیا کتابشون رو عربی می نوشتن مثل الحاوی رازی و القانون ابن سینا و هزارتا مورد دیگه.
این جا فقط 2 تا کتاب عربی هستند.
المقدسی، شمس‌الدین محمد بن احمد؛ احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، حواشی محمد امین الضنّاوی، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۲۰۰۳
که این فلسطینی هست نه عربستانی!در این مورد متاسفانه به نویسنده بزرگی توهین کردین.
"پس از پایان مسافرت‌هایش و در چهل سالگی کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم را نوشت که در نوع خود کامل‌ترین و جامع‌ترین کتاب می‌باشد. مقدسی در اول کتاب خود با دیدی انتقادی از علم جغرافیا در نزد اعراب تا روزگار خودش صحبت کرده‌است و از سختی‌هایی که در راه نوشتن این کتاب کشیده سخن گفته‌است.

وی برای جمع‌آوری اطلاعات در هر ناحیه‌ای به متن جامعهٔ آنجا نفوذ می‌کرده، به این ترتیب که با قاضیان نشست و برخاست می‌کرده و در هر شهری به بازرگانی می‌پرداخته و با انواع آدم‌ها در آنجا معاشرت می‌نموده‌است. در مجالس داستان‌سرایان منطقه حضور می‌یافته‌است و حتی به استخدام والیان و ملاکان آنجا نیز در‌می‌آمده‌است. همچنین فاصله هر شهر با شهر دیگر را بدست می‏‌آورده‌است و در قوم و نژاد و زبان و مذهب مردم هر منطقه تحقیق می‌نموده‌است. وی در همه فعالیت‌های اقتصادی، دینی و بازرگانی مردمان هر ناحیه تحقیق می‌کرد و در ابتدای کتاب خود نیز توضیح داده‌است که کتابش تنها به شرح کوه‌‏ها و بیابان‌ها و رودها و دریاهای ممالک اسلامی نپرداخته‌است.

وی همچنین در مورد تفاوت‌های دینی و نژادی و جمعیتی و شکل ظاهری مردم هر منطقه پرداخته و مراکز مهم تجاری، راه‌های ارتباطی، زیست‌بوم منطقه‌ای و حتی در مورد نقاط ضعف و قوت مردم هر ناحیه و مراکز مقدس و نواحی خطرناک هر منطقه نیز توضیح داده‌است. روش وی در گردآوری این اطلاعات مبتنی بر مشاهده مستقیم یا پرسش از معتمدین آن نواحی یا مراجعه به کتابخانه‌ها بوده‌است."
مسعودی، ابی‌الحسن علی ‌‌ابن حسین؛ مروج الذهب، به تصحیح شارل پلا، جلد یکم، ص۲۸۳ و ۲۸۴
که دست بر قضا بغدادی بوده که اونم جز خاک عربستان نیست.
و البته بر حسب اتفاق از مهم ترین منابع خاورشناسیه که همه جا اعتبار داره.

این قدر راحت به نویسنده های بزرگ و کتابای بزرگ توهین نکنین اینا جیره خور دولت نبودن بلکه با عشق کتاب نوشتن چه عرب باشن چه عجم! ما فقط بلدیم بگیم نژادپرستی بده ولی خودمون به شدت اتنوسنتریزم داریم.


با عرض معذرت[golrooz]
به خاطر یه سری محدودیت ها حرفی نمیزنم و سکوت اختیار میکنم
همین که جمله منو خوندید و درباره اون فکر کردید ممنونم دوست من[golrooz]

ارغنون
6th June 2012, 10:18 PM
با عرض معذرت[golrooz]
به خاطر یه سری محدودیت ها حرفی نمیزنم و سکوت اختیار میکنم
همین که جمله منو خوندید و درباره اون فکر کردید ممنونم دوست من[golrooz]

باعرض معذرت تر!
یک جوری بیان کردید انگار جواب ابلهان خاموشی است.
محدودیتی نیست اقلا تو پیام خصوصی می تونید شرح بدید چرا سکوت اختیار کردید.

maytiii
6th June 2012, 11:46 PM
سلام به همه دوستان [golrooz]

اول میخوام از Majid_GC (http://www.njavan.com/forum/member.php?179133-Majid_GC) عزیز که این موضوع رو با منبعش بیان کردن و ارغنون (http://www.njavan.com/forum/member.php?93986-%D8%A7%D8%B1%D8%BA%D9%86%D9%88%D9%86) عزیز که خیلی شیوا و کامل توضیحاتی رو مبنی بر مستند بودن مطلب آوردن تشکر کنم.

بعضی از دوستان صرفا تا اسم اعراب میاد وسط رگ غیرت ایرانیشون باد میکنه که آی چرا از عرب جماعت تعریف کردی؟ حالا جدا از مسایل سیاسی که با بعضی کشورای عربی داریم دیگه انصاف نیست هر نویسنده و دانشمند عرب رو هم رد کنیم فقط چون عربه!
گذشته ازین، از مطالب پست میشه به پایبندی ایرانیان باستان به اعتقاداتشون و پیشتازیشون در علم و هنر و تجارت و... پی برد که همشون درون مطالب هست.
چرا اینارو نمیبینیم و فقط چون اسم عرب اومده میخوایم نقض کنیم؟
ببخشید پر حرفی کردم. ممنون[golrooz]

hyper neo
7th June 2012, 02:29 AM
بیخیال بابا:mad:
مثل اینه که بگی مسلمونا یه زمانی میرفتن کلیسا

اینکه به شدت به شدت اتنوسنتریزم داریم به خودمون مربوطه

Joseph Goebbels
7th June 2012, 11:47 AM
خودمون در استان کعبه زرتشت رو داریم ، مکه از کجا اومد ؟

البته قصد توهین به اقا مجید رو ندارم .

mohammad.persia
7th June 2012, 12:52 PM
باعرض معذرت تر!
یک جوری بیان کردید انگار جواب ابلهان خاموشی است.
محدودیتی نیست اقلا تو پیام خصوصی می تونید شرح بدید چرا سکوت اختیار کردید.

نه دوست من
من هیچ وقت چنین جسارتی نمیکنم[golrooz]
چون ما اومدیم نظراتمون رو بگیم و به این میگن گفتمان نه جنگ لفظی
و ببخشید اگه نتونستم منظورمو درست بیان کنم
به خاطر اینکه نمیخوام بحث سیاسی بشه جلوگیری کردم از ادامه دادن
بازم معذرت[golrooz]

mohammad.persia
7th June 2012, 12:56 PM
سلام به همه دوستان [golrooz]

اول میخوام از Majid_GC (http://www.njavan.com/forum/member.php?179133-Majid_GC) عزیز که این موضوع رو با منبعش بیان کردن و ارغنون (http://www.njavan.com/forum/member.php?93986-%D8%A7%D8%B1%D8%BA%D9%86%D9%88%D9%86) عزیز که خیلی شیوا و کامل توضیحاتی رو مبنی بر مستند بودن مطلب آوردن تشکر کنم.

بعضی از دوستان صرفا تا اسم اعراب میاد وسط رگ غیرت ایرانیشون باد میکنه که آی چرا از عرب جماعت تعریف کردی؟ حالا جدا از مسایل سیاسی که با بعضی کشورای عربی داریم دیگه انصاف نیست هر نویسنده و دانشمند عرب رو هم رد کنیم فقط چون عربه!
گذشته ازین، از مطالب پست میشه به پایبندی ایرانیان باستان به اعتقاداتشون و پیشتازیشون در علم و هنر و تجارت و... پی برد که همشون درون مطالب هست.
چرا اینارو نمیبینیم و فقط چون اسم عرب اومده میخوایم نقض کنیم؟
ببخشید پر حرفی کردم. ممنون[golrooz]




ببخشید ولی چرا حرف از تاریخ کشورمون میشه پای عرب و اسلام وسط میاد
چرا تو سخنرانی هامون میگیم ایران باستان مثل دین اسلام عمل کرد
چرا نمیگیم صداقت و درستی اسلام مثل ایران باستان هستش
خیلی دلم میخواد این بحث هارو ادامه بدم
ولی خب.....

mohammad.persia
7th June 2012, 01:05 PM
باز هم معذرت
ولی هیچ وقت نمیذارم اخبار دروغ تاریخ کشورم رو نابود کنه
من نگفتم طواف اون کعبه نرفتن
رفتن ولی نه به اون بزرگی که تو این تاپیک ذکر شده
ما ایرانی ها به همه ادیان احترام میگذاشتیم
موضوع اصلی این تاپیک حج نیست
موضوع اصلی این تاپیک حفظ حقوق و احترام گذاشتن به مردم و ادیان ها هستش که تو دوره ایران باستان رعایت میشد
لطفا کمی درست به موضوع نگاه کنید

maytiii
7th June 2012, 04:04 PM
ببخشید ولی چرا حرف از تاریخ کشورمون میشه پای عرب و اسلام وسط میاد
چرا تو سخنرانی هامون میگیم ایران باستان مثل دین اسلام عمل کرد
چرا نمیگیم صداقت و درستی اسلام مثل ایران باستان هستش
خیلی دلم میخواد این بحث هارو ادامه بدم
ولی خب.....

سلام عزیز [golrooz]
اینکه شما میگی "چرا حرف از تاریخ کشور میشه پای عرب و اسلام وسط میاد" خوب چیزیه که جزو تاریخ کشور ما هست، میخواین بازگو نکنن؟ مثل جنگهای بین ایرانیان و اعراب که مسلما تو تاریخ تمدن هر دو کشور تاثیر داشته.

یا " چرا تو سخنرانی هامون میگیم ایران باستان مثل دین اسلام عمل کرد چرا نمیگیم صداقت و درستی اسلام مثل ایران باستان هستش " شما درست میگی که بعضی ویژگی های اسلام مثل آیین ایرانیان باستانه چون اونها کهن تر از اسلامند و باید این طور بیان کرد، ولی علت این هم یکی بودن اصل و ریشه تمام ادیان الهیه و همون طور که در مطالب تاپیک اومده ایرانیان باستان هم یکتا پرست بوده و دین الهی داشتند. با این تفاسیر فرقی نمیکنه بگیم کدوم مثل کدومه چون به نظر من ریشه هر دو آیین (اسلام و آیین کهن ایرانی) یکیه.

maytiii
7th June 2012, 04:19 PM
باز هم معذرت
ولی هیچ وقت نمیذارم اخبار دروغ تاریخ کشورم رو نابود کنه
من نگفتم طواف اون کعبه نرفتن
رفتن ولی نه به اون بزرگی که تو این تاپیک ذکر شده
ما ایرانی ها به همه ادیان احترام میگذاشتیم
موضوع اصلی این تاپیک حج نیست
موضوع اصلی این تاپیک حفظ حقوق و احترام گذاشتن به مردم و ادیان ها هستش که تو دوره ایران باستان رعایت میشد
لطفا کمی درست به موضوع نگاه کنید

بازم سلام.[golrooz]
اگه منظورتون از دروغ این اسناد و منابع معتبره که یکی دوتاشو ارغنون عزیز اثبات کرد، که هیچ. ولی اگه این اخبار رو قبول دارید نباید این طور تند برخورد کنید. مگه ما هم چیزی غیر از حرف شما رو گفتیم ؟ ما هم داریم میگیم این تاپیک بیشتر از هر چیز فرهنگ و علم و نفوذ ایرانیان رو در مناطق دوری مثل عربستان نشون میده که خودش اثباتیه بر قدرت مردم ایران باستان. دیگه بحثی نداریم که!
از این قسمت متن کاملا میشه به اصل موضوع پی برد:
دکتر رضا مرادی غیاث‌آبادی در تارنمای پژوهش‌های ایرانی چنین می‌نویسند:
ایرانیانِ پیش از اسلام، علاوه بر اینکه هر ساله به طواف کعبه می‌رفته‌اند (مسعودی)، هدایا و پوشش‌هایی را نیز برای کعبه می‌فرستاده‌اند و بازسازی و مرمت آنرا به عهده می‌گرفته‌اند. به‌ویژه که شمار فراوانی از ایرانیان، ساکن شبه ‌جزیره بوده‌اند و به قول محمد بن احمد مَقْدِسی در «احسن التقاسیم» شمار بازرگانان، صنعتکاران و کشتی‌سازان ایرانی در کرانه‌های دریای سرخ به اندازه‌ای فراوان بوده که زبان غالب در آنجا، زبان فارسی بوده است.

ارزقی در «اخبار مکه» از گروه هیربدانی یاد می‌کند که مقیم شهر مکه بوده‌اند. یکی از آنان به نام «مهر» در آنجا خواندن و نوشتن آموزش می‌داده و کوچه‌ای در مکه به نام او کوچهٔ «مهر» نامیده می‌شده است (ارزقی، ص ۴۹۵ و ۵۳۶).

بانوی آب
8th June 2012, 07:09 PM
هنر نزد ایرانیان است و بس[tafakor]
نمیدونم چه ربطی داره ولی بابابزرگم هر وقت حرف ایرانی پیش میاد اینو میگه پس منم میگم هه هه [soal]
شوخی کردم اطلاعات مفیدی بود مرسی[golrooz]

Majid_GC
8th June 2012, 08:50 PM
با عرض پوزش منبع الکترونیکی اضافه شــــد[golrooz]

Majid_GC
8th June 2012, 08:54 PM
آیا خانه کعبه را آریائیان باستان بنا نموده اند؟

دو تن از محققین ایرانی معاصر حسن عباسی (سیاوش اوستا) و رضا مرادی غیاث آبادی هردو بر این باورند که در عمارت خانه و یا بازسازی اساسی کعبه ایرانیان عهد باستان نقش اساسی داشته اند. گرچه ایشان برداشت متفاوتی از جنبه دینی پرستشگاه کعبه دارند. حسن عباسی در قیاس خانه کعبه با کعبه زرتشت (آتشکده ابراهیم) در نقش رستم، خانه کعبه را همان خانه کیوان (ستاره زحل/پیر فلک =زروان) میداند ولی به خطا اصل آنرا صرفاً یک آتشکده تصور می کند. ولی غیاث آبادی آنجا خانه خورشیدی و متعلق به ایزد خورشید مهر معرفی می نماید.
نگارنده نظر سومی در این باب دارد که با نظر غیاث آبادی همانندیهای دارد:
پیشتر بر این باور بودم همانطوری که کوروش (فریدون= کشورگشا، ابراهیم) دستور باز سازی معبد اورشلیم را صادر نموده، چنین خدمتی را - در مقابل 200 خروار کندر خراج آزادانه اعراب برای هخامنشیان- برای ایشان هم انجام داده است ولی سندی بر این امر وجود ندارد. به هر حال در این صورت از آنجایی که کورش خود مهر/ مردوک پرست بوده است لذا نتیجه این میشد که مرمت خانه کعبه بدست رعایای ایرانی و یا بابلی کورش از برای ایزد خورشید شمس (معادل مهر/مردوک) یا اللات ساخته شده باشد. اما بت کعبه به نام هبل (ایزد خورشیدی تجارت، بخت و تقدیر، مردوک/ضحاک ماردوش/مهر) خوانده است که با نام ایزد و الهه خورشید خود اعراب یعنی شمس یا الهه خورشید اللات متفاوت بوده و نشانگر تبار خارجی آن است. نظر حسن عباسی ( متخلص به سیاوش اوستا) در این باب در مورد آتشکده بودن کعبه نارسایی و اشکال اساسی دارد. چه همانطوریکه می دانیم مردوک به عنوان گوساله رب النوع خورشید با مهر آریائیان (میثره، میثه) و آشّور (خدای ملی آشوریان) مطابقت پیدا می کند. آشوری ها خدای دانش را نین ایگی آزاک می نامیده اند و نین نزد خود کلدانیان ایزد زحل (پیر فلک، کیوان، زروان/وارونا) محسوب میشد ولی خدای دانای تقدیر بابلی های همجوار عربستان خود مردوک/مهر/میثره (بت هبل اعراب) بوده است. منات (الهه قربانی) را می توان همزاد مؤنث منا بشمار آورد که برایش مراسم قربانی به جای آورده میشود.

در منابع کهن اعراب و یهود اشاره ای به عمارت کعبه توسط ذوالقرنین یا سلمان فارسی و یا سلیمان اعراب که جملگی القاب کورش سوم بوه اند، نشده است. گرچه از چاهی قدیمی به نام سلمان در سمت مکه سخن رفته است. اما روایات پهلوی پشوتن (=تن به سزا ارزانی) یا همان جاماسپ (مغکش) یعنی داریوش اول (=هوشمند) را در رابطه با خانهً کعبه قرار داده و او را ویرانگر این بتکده در روز رستاخیز سوشیانت معرفی می نمایند. مسلم به نظر می رسد که در این گفته حقیقتی تاریخی نهفته است ولی نه آنچنانکه روایات پهلوی متأخر وانمود می کنند. چه داریوش در کتیبه بیستون می نویساند که گائوماتای مغ (سپنداته/سپیتاک زرتشت/بردیه، داماد و پسر خوانده کورش) معابد بت پرستی را ویران نموده بود ولی من امر به بازسازی آنها دادم. این نشانگر آن است که از ابراهیم خلیل الله بت شکن کسی جز همین گائوماته بردیه ویرانگر معابد بت پرستی ( همان گوتمه بودا/گوتمه مهاویرا) که زمان کورش سوم (فرشوشتر= شهریار جوان) در بلخ و شمال هندوستان حکومت می نموده، مراد نبوده است. پس باید گائوماته زرتشت (سپنداته/ اسفندیار/ بردیه/زریادر) را ویرانگر بتخانه کعبه وداریوش اول (ابراهیم سازنده خانه کعبه؛ اسفندیار جعلی قاتل اسفندیار اصلی و تصاحب کننده و زن و دختر کوچک وی) را بازسازی کننده عمارت جدید کعبه به شمار آورد که آن را برای خدایی معادل با معبودش اهورامزدا در نزد اعراب یعنی هبل (ایزد بخت و تقدیر و تجارت، در اصل همان مردوک/ مهر/ شیخو کاسیان) بنا و باز سازی نموده است. ایزد میتانی میثه/میثره (خورشید و عهد وپیمان و تقدیر) در خانهً کعبه خصوصا تحت نام منا (=قربانی/اسماعیل) پرستش شده و برایش اکنون نیز در مراسم حج؛ توسط حاجیان در پای کوه منا مناسک قربانی به جای آورده میشود. جالب است که از سوی دیگر نام سرزمین کهن میتانیان در نواحی سمت جنوب دریاچه اورمیه در نزد آشوریان ماننا و مهرانو نامیده شده اند که هردو به زبانهای کهن ایرانی به معنی سرزمین "ایزد مهر"(میثره/میثه) است که خود میتانیها نیز نام خودشان را از همین ایزد قبیله ای شان گرفته بودند. همین سرزمین در اوستا ائیرینه وئجه/ایرانویج یعنی ایران اصلی نام گرفته است.
آتشکده ابراهیم یا کعبه زرتشت نیز که شباهت فراوانی به کعبه مکه دارد در ارتباط با میثره (مهر) یا اهورامزدا از عهد کورش به بعد و به احتمال زیاد در عهد خود داریوش اول بنا شده است. اسطوره هاجر و حجرالاسود و اسماعیل (خدای شنوا) پسر هاجر (صخره) و ابراهیم (خدای زمینیانف شاهنشاه) به وضوح به ارتباط خانه کعبه با منشأ مهر پرستانه آن اشاره می نماید چه اسماعیل (=خدای شنوا) ی خانهً کعبه همان مهر (= الله بی فرزند و الرحمان و الرحیم، مثیه/مشیه) فرزند صخره (الهه زمین) و گیه مرتن (پدر مردم جهان) دارنده لقب اوستایی هزارگوش (یعنی بسیار شنوا) است. معنی مادی و میتانی کرشی (زاده صخره= مهر ایزد/اسماعیل/نینورتا فرزند الهه نین خورساگ= سرزمین صخره ای) که برای نام قریش بیشتر مناسب می افتد ما را برآن می دارد که قریش را بدین معنی از آریائیان میتانی اسب پرور و مهرپرست درون اتحادیه هیکسوسها (شبانان اسب، پادشاهان شبان) مأخوذ بشماریم؛ هیکسوسهایی که در حدود سال1550 پیش از میلاد از مصر سفلی رانده شده و در فرار از تعقیب مصریان با اسبان تیزرو شان بدین ناحیه رسیده اند. در ارتباط نام قریش (به عربی یعنی مردم تجارت پیشه) با کورش (به پهلوی یعنی قوچ وحشی، بزکوهی) محققین ره به بیراهه برده اند. اما کلمه بابلی قوروس (جوان) می توانست بیانگر نام خدای جوان خانهً کعبه یعنی اساف/تموز/هبل (مردوک/مهر) باشد. از سوی دیگر کلمه عبری قرش به معنی بیگانه و خارجی نام قریش را به وضوح با میتانیان مهرپرست درون هیکسوسها (فرمانروایان بیگانه مصر) مرتبط می سازد؛ هیکسوسهایی که میتانیان در رأس رهبری آن قرار داشته اند؛ چه نامهای موسی عمران و اسماعیل تورات و قرآن در واقع اشاره به میثه امُری یعنی ایزد خورشید بی مرگ مهر در درون اتحادیه قبایل هیکسوس می باشند که مطابق اساطیر از صخره زاده شده و بعداً هم با عصای خداوندیش چشمه آب افشان در صخره پدید آورده است. یعنی همان چشمه اساطیری که در روایات اساطیری توراتی و قرآنی به تجلیات عربی و عبری میثره/مهر (میثه) یعنی موسی و اسماعیل نسبت داده شده است. مراسم سنگ اندازی به سوی شیطان در مناسک حج از اسطوره بابلی نبرد نینورتا/نابو/اسماعیل با آساگ (به بابلی یعنی شیطانی که بازو میزند) گرفته شده است که در این نبرد آنها از سنگها به عنوان دشمنان آساگ (= به زبانهای ایرانی یعنی ضد سنگ) نام برده شده است. نظر به نام عبری مدینه یعنی یثرب (شهر پدرعالی= مسکن ابراهیم/انکی)، معلوم میگردد که مکه به عبری به معنی "شهر پسر به بند کشیده شده" (=مسکن اسماعیل/ منا) گرفته میشده است. به نظر میرسد فراریان هیکسوسی یهودی و میتانی در کنار هم بعد از فرار از مصر بدین نواحی رسیده و رحل اقامت افکنده اند. یحیی (جاودانی) بن زکریای (ساگاریا= صخره ای) انجیلها به عنوان حامی و پشتوانهً عیسی مسیح (یهودای جلیلی فرزند زیپورایی) در اساس همان ایزد میثرهً زاده صخره منظور است که وی را به عمد با عیسی مسیح تاریخی/اساطیری مربوط ساخته اند.
کعبه زرتشت یا آتشکده ابراهیم در نقش رستم:

هنوز از محققان معروف ایرانشناسی کسی این سؤال را به درستی و وضوح مطرح و حل نکرده است که این معبد که در مقابل دخمه های صلیبی شکل پادشاهان بزرگ هخامنشی بنا شده است، به کدام خدای ایرانی اختصاص داشته است؟ نظر به صلیب خورشیدی و نقش میانجی ایزد خورشید مهر در جهان آخرت و شباهت نسبی این بنا به چارتاقیهای میترایی دوره اشکانی، باید آن را معبد میترایی نوع هخامنشی به حساب بیاوریم. ریچارد فرای در میراث باستانی ایران از این مکان تحت عنوان پارسی آیدانه (زیارتگاه) یاد کرده و می افزاید که بابلیها و عیلامی ها پرستشگاه را خانه خدا میگفته اند. بطلمیوس نام شهر تجاری مکه را به صورت مکورابه آورده است که می توان آن را مکان فرشته مقرب (=جبرئیل/مردوک/مهر) و یا شهر کاروانها معنی نمود. مفهوم دومی با معنی لفظی عربی قریش یعنی قبیله کسبه و تجار همخوانی دارد. ظاهرا نامهای شهر خانهً کعبه یعنی مکه و بکه به ترتیب همچنین معانی شهر بزرگ مرکزی و شهر منسوب به بغ (مهر/ مردوک /هبل) را به دست می داده اند. گرچه معنی لفظی عربی و عجمی مشخص مکه و بکه (باغه آذری ، مچه فارسی، مگیر هندوان ) یعنی جایگاه پر از سوسمار است. جالب است که بابلیان عهد باستان سرزمینهای پر تمساح و سوسمار بلوچستان و مصر را از همین ریشه گرفته و ماگان نامیده اند.
این معبد میترایی نقش رستم که در عهد فرمانروایان محلی پارس در عهد یونانیان یعنی فراتاکاراها نیز به همراه درفش کاویانی فریدونی(کورش میثره پرست) تصویر گردیده است؛ بعید است که آن به اهورامزدا اختصاص داشته باشد؛ چه اصولاً اهورامزا فاقد معبد بوده است. محمدجواد مشکور از میثره پرستی فراتاکاراها خبر می دهد. ولی ریچارد فرای خدای بالدار ایشان اهورامزدا میداند. نگارنده تصویری از این ایزد را مشاهده ننموده است. در صورت بی ریش یعنی جوان نشان داده شدن می توان حکم به مهر/سروش بودن وی داد. حتی سومین فرشته جهان آخرت زرتشتیان یعنی رشن (فرشته عدالت) ملقب به رزیشته با نظم ترین یکی از تجلیات خود این بزرگترین خدای خورشید و عهدو پیمان و شادی و سرور آریائیان یعنی ایزد مهر بوده است. بنابراین اگر اصل الله اکبر الرحمن و الرحیم قرآن را همان ایزد مهر/میثره آریائیان منظور بداریم به خطا نرفته ایم. به هر حال از نام و نشان چهار آتشکده بزرگ ایران باستان یعنی آذرگشنسب (آتش شیرنر نزدیک مراغه) ، آذربرزین مهر (قدمگاه نیشابور)، آذرفرنبغ کاریان فارس و ونابک بلخ (مزار شریف) چنین بر می آید که اینها در اصل در رابطه با خورشید پرستی/مهرپرستی بوده اند تا اهورامزداپرستی. مسلم می نماید در اصل از ایزد بالدار اوستایی سروش (بسیار شنوا) ملقب به بزرگتر یعنی الله اکبر و مسلح به گرز و راهنمای ارواح در جهان زیرین جز خود همان ایزد مهر (میثره) ملقب هزار گوش (یعنی سیار شنوا) مراد نمی باشد که بزرگترین وجه در تثلیث فرشتگان مهر، سروش و رشن در روز بازپسین است. بنابراین سبب و انگیزه احداث این پرستشگاه/آیدانه مهری در مقابل دخمه های پادشاهان بزرگ هخامنشی از همین نقشهای وی در جهان بازپسین معلوم میشود. گفتنی است در ایران باستان پیش از ساسانیان، اهورامزداپرستی به عمق نرفته بوده و حرف اول را همچنان پرستش ایزد خورشید میثره/مهر می زده است. وجود سه جشن آیینی خورشیدی یلدا (یاردا= تقسیم سال، میلاد) و نوروز مردوکی/مهری/جمشیدی (= منسوب به جام خورشید) و جشن پاییزی(سهم وتقدیری) مهرگان گواه صادقی بر این نظر است. کلمه جشن را هم اوستاشناسان کج سلیقه از یسن یعنی پرستش گرفته و کلمه سانسکریتی جیشنو (یعنی فتح و شادی) را در این باب ندیده اند. اصلا اهورامزدا و برهما (هردو به معنی خالق دانا) به عنوان ایزدان خرد بر گرفته از آیین و رسوم خدای بابلی ائا/انکی یعنی خدای خرد و زمین و آبهای ژرف بوده اند که برادرهمزاد ویرانگری به عنوان خدای طوفان و طاعون و رعد و خشکسالی به نام آداد (به زبانهای آریایی یعنی بیدادگر= شیوا/اهر من) داشته است.
بر گردیم به موضوع خود بنای خانه کعبه مکه.

استدلال بسیار عالمانه رضا مرادیغیاث آبادی برای خانه خورشیدی (چارتاقی مهری) بودن کعبه مکه از این قرار است: ".....روایت‌های تاریخی پیرامون زمان و علل ساخت کعبه و نیز بانیان سازندهٔ آن، بسیار فراوان و متفاوت است. ارزقی در «اخبار مکه» و ابن رسته اصفهانی در «اعلاق‌النفیسه» و خربوطلی در «تاریخ الکعبه» فهرستی بلندبالا از این روایت‌ها را آورده‌اند. روایت‌هایی که به موجب آنها، حتی حضرت آدم نیز به عنوان نخستین سازنده کعبه معرفی شده است (ابن رسته، ص 35؛ خربوطلی، ص 11 تا 14). از هیچیک از این روایت‌ها و گزارش‌های پرشمار دیگری که در زمینه سرآغاز ساخت کعبه موجود است، نمی‌توان چندان به واقعیت نزدیک شد. اما از مجموع آنها می‌توان اینها را دانست که:

1- زمان ساخت کعبه و برگزاری آیین‌های آن به روزگارانی باز می‌گردد که دست تاریخ از آن کوتاه است.
2- کعبه نه تنها برای ساکنان شبه‌جزیره، که برای تمامی مردمان خاورمیانهٔ باستان مقدس بوده است.
3- ملاحظاتی در پیوند با خورشید و خانهٔ خورشید در کعبه به کار گرفته شده است. شواهدی در دست است که نشان می‌دهد برای ساخت یا بازسازی کعبه در دوره‌ای خاص، برخی ملاحظات خورشیدی به کار گرفته شده و کعبه با خورشید در پیوند بوده است. کعبه در 21 درجه و 25 دقیقه عرض شمالی و در فاصله 2 درجه در جنوب مدار رأس‌السرطان جای دارد. از آنجا که در پیرامون مدار رأس‌السرطان، از دریای سرخ تا اقیانوس هند، چندان شهر باستانی مهمی وجود نداشته است؛ چنین به نظر می‌رسد که شهر مکه، یکی از معدود گزینه‌های قابل انتخاب برای جوامع باستانی بوده است که برای ساخت خانه خدا، در جستجوی مکانی بر روی مدار رأس‌السرطان بوده‌اند. یعنی مداری که خورشید در بالاترین نقطه اوج خود (در ظهر انقلاب تابستانی) درست به بالای سر و قبهٔ آسمان می‌رسد. احتمالاً آنان در این مکان، بنای مکعبی بدون سقفی می‌سازند تا در ظهر نخستین روز تابستان، پرتوهای خورشید نیمروزی با کمترین میزان انحراف از قبه آسمان به درون بنا بتابد. این رویداد جز در نواحی پیرامون مدار رأس‌ السرطان (23.5 درجه شمالی) در جای دیگری اتفاق نمی‌افتد.
از نگاه اخترشناسی باستانی، آسمان از طبقاتی ساخته شده که «فلک» نامیده می‌شده‌اند. نخستین فلک متعلق به ماه، دومین فلک متعلق به تیر/ عطارد، سومین فلک متعلق به ناهید/ زهره، چهارمین فلک متعلق به خورشید، پنجمین بهرام/ مریخ، ششمین مشتری/ اورمزد، و هفتمین فلک از آنِ کیوان/ زحل بوده است. اصطلاح مشهور «هفت آسمان» نیز از همین باور کهن برگرفته شده است. البته فلک هشتمی هم بوده که متعلق به ستارگان ثابت/ ثوابت دانسته می شده است. این طبقات و افلاک بر مبنای مدت زمان یک دور کامل چرخش اجرام آسمانی بر دور زمین و رسیدن به نقطه مفروض آغازین در فلک ثوابت معین می‌شده است. ماه با زمان تقریبی 29.5 روز و کیوان/ زحل با زمان تقریبی 29.5 سال، به ترتیب نزدیک‌ترین و دورترین فلک غیرثوابت شناخته می‌شده‌اند.
فلک خورشید یا مداری که خورشید در آسمان بر گرد زمین می‌چرخیده است، فلک خورشید یا آسمان چهارم یا فلک چهارم نامیده می‌شده است. پیشینیان معتقد بوده‌اند که خورشید در این فلک خانه‌ای دارد که «بیت المعمور» نامیده می‌شود (از جمله بنگرید به: منتهی الارب و فرهنگ آنندراج).

به این ترتیب، بیت‌المعمور خانه خورشید است در آسمان و در فلک چهارم. اما در روی زمین نیز، خانه کعبه به عنوان نماینده زمینی بیت‌المعمور کیهانی شناخته می‌شده است. ابن رسته اصفهانی روایت جالبی را در این زمینه نقل کرده که بی‌گمان شکل اسلامی شدهٔ یک باور کهن است:

"از ابن عباس روایت شده که کعبه در مقابل بیت‌المعمور و درست در زیر آن قرار دارد. بنحوی که اگر از بیت‌المعمور چیزی فرو افتد، فقط بر روی کعبه می‌افتد" (ابن رسته، ص 35). این روایت را ابن رسته به نقل از کعب و جعفر بن محمد (ع) نیز آورده است که "بیت‌الحرام در زیر بیت‌المعمور است" (همان، همان صفحه).
همو (ص 36) نقل می‌کند که جبرئیل از برای حضرت آدم دو نقطه برای اعتراف (عرفات) قرار داد که یکی از آنها برای وقت «غروب» و دیگری برای «بامداد» بود. با اینکه کعبه در ابتدا بدون سقف بوده، اما بعدها سقفی دوپوش نیز برای آن ساخته می‌شود که دارای چهار روزنه مربع شکل و زیر یکدیگر در هر یک از بام‌ها بوده است تا نور را به داخل کعبه هدایت کند:
"کعبه در زمان ابراهیم (ع) بدون سقف بوده و سپس قریش در جاهلیت آن سقف را بنا نهادند (همو، ص 41). در سقف خانه کعبه چهار روزنه قرار دارد. . . روی هر یک مرمری یمنی قرار دارد که از آن نور به داخل کعبه می‌تابد" (همو، ص 43 و 44).
بجز شواهد روایی و مکتوب، پلان کعبه نیز وجود برخی ملاحظات خورشیدی در بنا را تأیید می‌کند. چنانکه در نقشه دیده می‌شود، کعبه به‌رغم نام و شهرت خود، یک چهارضلعی غیر منتظم است و ساختمانی متشکل از یک مکعب کامل نیست و قاعده‌ای مربع ندارد. هیچکدام از هر چهار ضلع قاعده بنا با یکدیگر هم‌اندازه نیستند و هیچکدام از زوایای آن که به «رکن» مشهور است، 90 درجه نیستند.

http://www.amordad.net/amordad_site/images/forums/kabeh.jpg
طرح از ر. م. غیاث آبادی.
اندازه اضلاع و زاویه‌ها بر اساس داده‌های احیایی (ص 172) به نقل از:
Topographic Tactical Charts, UK, 1977.

خورشید در آغاز تابستان (انقلاب تابستانی) از روبروی ضلع شمال شرقی بنا (در میان دو رکن عراقی و حجرالاسود) طلوع می‌کند و پرتوهای آن به این دیوار می‌تابد. در ورودی کعبه نیز در همین دیوار قرار دارد و سکوی مشهور به «مقام ابراهیم» نیز در روبروی همین در و دیوار واقع است.
خورشید در 24 روز پیش و پس از انقلاب تابستانی و به هنگام نیمروز، درست به بالای کعبه می‌رسد و چهار ستون نورانی از دو مجموعه روزنه‌های چهارگانه که در زیر و روی هم در سقف‌های دوگانه ساخته شده‌اند، می‌گذرد و بر کف کعبه می‌تابد. خورشید در هنگام غروب انقلاب تابستانی تقریباً به محاذات رکن شامی می‌رسد.
در هنگام غروب انقلاب زمستانی، خورشید به محاذات ضلع جنوب‌غربی کعبه (در میان دو رکن شامی و یمانی) می‌رسد، در حالیکه نقطه طلوع آن، تقریباً در روبروی رکن حجرالاسود بوده است.
کعبه در طول زمان بارها و بارها بر اثر حوادث انسانی و به خصوص سوانح طبیعی، ویران شده و مجدداً برجای پیشین خود بازسازی شده است. ایرانیانِ پیش از اسلام، علاوه بر اینکه هر ساله به طواف کعبه می‌رفته‌اند (مسعودی، ج 1، ص 254)، هدایا و پوشش‌هایی را نیز برای کعبه می‌فرستاده‌اند و بازسازی و مرمت آنرا به عهده می‌گرفته‌اند. به ویژه که شمار فراوانی از ایرانیان، ساکن شبه‌جزیره بوده‌اند و به قول محمد بن احمد مَقْدِسی در «احسن التقاسیم» شمار بازرگانان، صنعتکاران و کشتی‌سازان ایرانی در کرانه‌های دریای سرخ به اندازه‌ای فراوان بوده که زبان غالب در آنجا، زبان فارسی بوده است.
ارزقی در «اخبار مکه» از گروه هیربدانی یاد می‌کند که مقیم شهر مکه بوده‌اند. یکی از آنان به نام «مهر» در آنجا خواندن و نوشتن آموزش می‌داده و کوچه‌ای در مکه به نام او کوچهٔ «مهر» نامیده می‌شده است (ارزقی، ص 495 و 536).
جلیل اخوان زنجانی در «رصد و تاریخ گذاری در ایران» (ص 178) این گمان را پیش کشیده است که واژه «تازی» دلالت بر اعراب نمی‌کند و منظور از تازیان یا تاجیان/ تاجیکان، ایرانیان ساکن شبه‌جزیره بوده است.( اینجانب نگارنده مقاله باید به عنوان جمله معترضه اضافه نماایم تازی یعنی منسوب به ژدهای نیرومند= مردوک/ماردوش).
در بارهٔ ساخت کعبه به دست ایرانیان، روایت‌های جالبی از ابوالفرج اصفهانی در «الاغانی» در دست است: او آورده است که ابن مسجع (موسیقیدان بزرگ ایرانی که در شبه‌جزیره به بردگی گرفته شده بود و کسی بود که نغمه‌های موسیقی ایرانی را بر نغمه‌ها و الحان عربی توافق و تطبیق داد) آوازی را به عربی در نزد خواجه خود خواند. خواجه پرسید که این آواز را از که آموختی؟ و ابن مسجع گفته بود که از «ایرانیانی که مشغول ساختن کعبه هستند» (سامی، ص 494).

mohammad.persia
8th June 2012, 09:27 PM
نخستين گام برای از ميان برداشتن يک ملت ؛ پاک کردن حافظه آن است . بايد کتابهايش را ؛ فرهنگش را ؛ تاريخش را از ميان برد . بعد بايد کسی را واداشت که کتاب تازه ای بنويسد . فرهنگ تازه ای را جعل کند و بسازد ؛ تاريخ تازه ای را اختراع کند . کوتاه زمانی بعد ملت انچه بوده را فراموش می کند ؛ دنيای اطراف نيز همه چيز را حتی با سرعت بيشتری فراموش می کند

Majid_GC
9th June 2012, 05:55 PM
نخستين گام برای از ميان برداشتن يک ملت ؛ پاک کردن حافظه آن است . بايد کتابهايش را ؛ فرهنگش را ؛ تاريخش را از ميان برد . بعد بايد کسی را واداشت که کتاب تازه ای بنويسد . فرهنگ تازه ای را جعل کند و بسازد ؛ تاريخ تازه ای را اختراع کند . کوتاه زمانی بعد ملت انچه بوده را فراموش می کند ؛ دنيای اطراف نيز همه چيز را حتی با سرعت بيشتری فراموش می کند

دوستـــــ عزیز این سخنی که عرض می فرمایید با موضوع این تاپیک زمین تا آسمون فرق داره ....

همان طور که می بینید مقاله ی نوشته بر مبنای چند کتابــــ هست !!!

شما مخالف نباشیـــد چون که مخالف عقاید شماستـــــ !!!

مخالف باشید چون نظر مستند دیگری داریــــد !!!

برای رد کردن این مقاله باید مدارک معتبر تری ارایه بشه نه اینکه فقط به خاطر علایق مون مخالفت کنیــــم ....

mohammad.persia
10th June 2012, 02:51 PM
کتابهایی رو که نویسنده های اون قبل از حمله اعراب به ایران نوشتن رو مطالعه کنید
و اینو بدونید که اعراب بعد از حمله به ایران هر چقدر که خواستن تاریخ مارو تحریف کردن
نمیدونم شاید حق با شما باشه
قضاوت رو می سپرم به دوستان خوبم
و متشکرم از شما و دوستان که تونستیم یه بحثی رو بدون نقض ادب انجام بدیم
ممنون از همه شما دوستان خوبم
آرزو میکنم که همیشه شاد و موفق و سلامت باشید[golrooz]

Joseph Goebbels
10th June 2012, 02:57 PM
به نظر من هیچ دلیلی مبنی بر اینکه ایرانیان باستان به حج می رفتند وجود ندارد . چه دلیلی وجود دارد ؟ چرا در کتابهای تاریخی و مستندات ان زمان وجود نداشته ؟ چرا تا به حال باستان شناسان خارجی به ان دست نیافته بودند ؟

اول باید نژاد افرادی که اون کتابها رو نوشته اند رو پیدا کرد .

اگر نژادشان عرب باشد نمی شود به ان توجه کرد .

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد