نارون1
31st May 2012, 10:29 AM
[ساینس دیلی - پژوهشکده علوم شناختی:] ابراز احساسات قوی کنش هاي مغزی افراد را هماهنگ/همگاه می سازد، این نتیجه گیری تیم پژوهشی از دانشگاه آلتو و مرکز pet تورکو در فنلاند است.
احساسات انسان بسیار واگیر است. مشاهده ابراز احساسات دیگران، مانند لبخند زدن، اغلب واکنش های احساسی متناظری را در مشاهده کننده بر می انگیزد. چنین هماهنگ سازی حالت های احساسی در میان افراد ممکن است به تعامل اجتماعی كمك نماید: هنگامی که همه ی اعضای گروه ها وضعیت احساسی مشترکی دارند، مغزها و بدن های آنها محیط را به شیوه مشابهی پردازش می کند.
اکنون پژوهشگران دانشگاه آلتو و مرکز pet تورکو دریافتند که حس احساسات قوی سبب می شود تا کنش های مغز افراد مختلف به معنای راستين واژه همگاه شود.
این یافته ها فاش ساخت که به ویژه احساسات ناخوشایند قوی شبکه های پردازش احساسات مغز در قسمت های پیشی و میانی را همگاه می نماید. بر عکس، تجربه رخدادهای بسیار برانگیزاننده فعالیت [مغزها] در شبکه هایی که از بینایی، توجه، و حس لامسه پشتیبانی می کند را همگاه می سازد.
لائوری نومنما، دانشیار دانشگاه آلتوی فنلاند، اظهار داشت: "مشارکت در وضعیت های احساسی دیگران برای ناظران چهارچوب سوماتوسنسری و عصبی به وجود می آورد که درک نیات و اعمال دیگران را تسیهل نموده و امکان می دهد تا با آنها "همنوا" یا "همگام" شوند. چنین هماهنگی خودکاری تعامل اجتماعی و فرایند های گروهی را آسان می نماید."
نومنما افزود: "این یافته ها دارای معانی ضمنی فوق العاده ای برای الگو های عصبی موجود از احساسات انسان و رفتار گروهی است. آنها همچنین درک ما از اختلال های ذهنی دربرگیرنده احساسات اجتماعی را ژرفا می بخشد."
احساسات انسان بسیار واگیر است. مشاهده ابراز احساسات دیگران، مانند لبخند زدن، اغلب واکنش های احساسی متناظری را در مشاهده کننده بر می انگیزد. چنین هماهنگ سازی حالت های احساسی در میان افراد ممکن است به تعامل اجتماعی كمك نماید: هنگامی که همه ی اعضای گروه ها وضعیت احساسی مشترکی دارند، مغزها و بدن های آنها محیط را به شیوه مشابهی پردازش می کند.
اکنون پژوهشگران دانشگاه آلتو و مرکز pet تورکو دریافتند که حس احساسات قوی سبب می شود تا کنش های مغز افراد مختلف به معنای راستين واژه همگاه شود.
این یافته ها فاش ساخت که به ویژه احساسات ناخوشایند قوی شبکه های پردازش احساسات مغز در قسمت های پیشی و میانی را همگاه می نماید. بر عکس، تجربه رخدادهای بسیار برانگیزاننده فعالیت [مغزها] در شبکه هایی که از بینایی، توجه، و حس لامسه پشتیبانی می کند را همگاه می سازد.
لائوری نومنما، دانشیار دانشگاه آلتوی فنلاند، اظهار داشت: "مشارکت در وضعیت های احساسی دیگران برای ناظران چهارچوب سوماتوسنسری و عصبی به وجود می آورد که درک نیات و اعمال دیگران را تسیهل نموده و امکان می دهد تا با آنها "همنوا" یا "همگام" شوند. چنین هماهنگی خودکاری تعامل اجتماعی و فرایند های گروهی را آسان می نماید."
نومنما افزود: "این یافته ها دارای معانی ضمنی فوق العاده ای برای الگو های عصبی موجود از احساسات انسان و رفتار گروهی است. آنها همچنین درک ما از اختلال های ذهنی دربرگیرنده احساسات اجتماعی را ژرفا می بخشد."