PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث میزان سازگاری شما با افراد مختلف و مکانهای مختلف



Maani Parvaz
26th May 2012, 12:44 AM
" میزان سازگاری شما با افراد مختلف و مکانهای مختلف"


با سلام خدمت همگی دوستانی که در این بحث شرکت کرده اید


در این تاپیک مبحث میزان سازگاری شما با افراد مختلف و مکانهای مختلف را بررسی خواهیم کرد

در خانواده با اعضای خانواده هستید

شما در شهر دیگه دانشجو هستید و همکلاسی هایی دارید و مجبور هستید با تعدادی از افراد هم اتاقی شوید

در اداره یا دانشگاه هستید و همکارانی در کنار شما هستند

در واقع شما در کنار این افراد که دارای عادات و رفتار متفاوتی هستند زندگی میکنید

سوالاتی از شما دارم و خوشحال میشم که اولا تجربه خودتان را در این موقعیتها بیان کنید

ثانیا بگید که در چنین موقعیتهایی و با این افراد چگونه باید واکنش نشان داد


1- آیا با یکی از اعضای خانواده یا اقوام خود ناسازگاری دارید؟, مثلا پدر حرف شما را گوش ندهد
با برادرتان همیشه اختلاف نظر دارید. خب اگه تجربه ای دارید بنویسید و راه حل پیشنهادی شما چیست؟

2- آیا با همکلاسی یا هم اتاقی خود ناسازگاری دارید؟ تجربه ای بیان کنید و سپس راه حل پیشنهادی شما چیست؟

3- هر تجربه دیگر در این زمینه دارید بیان کنید و سپس راه حل پیشنهادی خودتان را بگید


[golrooz]با تشکر از همگی[golrooz]

تاری
26th May 2012, 09:07 PM
بنام خدای مهربان

شاید اشاره به این موضوع از طرف نسل ماها پاسخهای مثبتی رو ارائه بده و تقریبا تا این مدت از زمان به عنوان فرد سازگاری شناخته شده باشیم .در این حد خلاصه کنم توی خوابگاه سر و دست می شکستند برای هم اتاقی بودن با بنده.[khande] در ضمن قانونای سختی هم دارم اینطور نیست که بگم در یک گروه هر چی شد چشم بپوشم در ابتدا قانون گفته می شه و همفکری و بعد در کنار هم بودن رو تجربه می کنیم. الحمدالله مشکل حادی هم پیش نیومده. اینم شنیدنش خالی از لطفت نیست که وقتی از قانونای ثابت توی خوابگاه برا داداش کایکو (برادرم) می گفتم گفتن خدا به داد دوستات برسه که از دستت چی می کشن از دست این قانونات ...

ولی جدای از شوخی ، واقعا همینطور هم بود و یا در تجربیات کاری سعی کردم با همه نوع رفتاری برای به شناخت رسیدن و اشتراک اطلاعات نگاه کنم که اذیتی رو هم موجب نمی شه.

ستاره * : راز موفقیت و آرامش و آسودگی و همزیستی خوب: اعتقاد و عملی ساختن این جمله که در صحبتها و زندگی گروهی سعی بر این می شه حرف کسی که خودش حضور نداره هم نباشه. (قانون اول)

[golrooz]

mamadshumakher
26th May 2012, 11:04 PM
من با دوست صمیمیم الان 2ترم هست مجبور شدیم با 2تا از همکلاسی هامون همخونه بشیم.
اینم بگم دانشگاهمون سلف نداره اشپزی با خودمونه.3روز در هفته اونجاییم.در نتیجه تمیز کردن خونه, خرید مواد لازم, ظرف شستن و .... همه چی هست.
وقتی ما 2نفر به جمع اون 2تا پیوستیم نشستیم خوب درباره ی همه چی با هم صحبت کردیم و برنامه ریختیم.
من هر هفته موظف بودم پولهارو جمع کنم و خرید با من بود.چون ازین کار خوشم میومد.حتی هر روز صبح ساعت 6 که برای دویدن میرفتم بیرون براشون نون داغ میاوردم.
موند اشپزی و ظرف شستن.که من تو ظرف شستن هم کمک میکردم.اشپز هم 2 نفر بودن که با هم کنار میومدن.
اما بعد از مدتی سست شدن.هر کی واسه خودش کار میکرد.پول نمیدادن به من.ظرفا نشسته میموند.اشپزها با هم کنار نمیومدن.منم هلاک شدم از بس تنهایی یه خونه ی بزرگ رو تمیز میکردم.جالب بود همشون میومدن پیش من پشت سر یکی دیگه گلایه میکردن.
دیگه منم خل شده بودم.کار به جایی رسیده بود که هر کی بیرون واسه خودش یه چیزی میخورد.هیچوقت تو خونه چیزی واسه خوردن و اشپزی نبود.وضع تمیزیه خونه افتضاح.
تنها راه حلی که به ذهنم رسید این بود که بهشون ثابت کنم با تنبلی و غر زدن و بی قانونی چیزی حل نمیشه.
1ماه کاری به کارشون نداشتم.بعدش کم کم زمزمه های محمد بیا یه کاری کنیم اینجوری نمیشه شروع شد.خرجشون 3برارب وقتی شده بود که بهم پولاشونو میدادن و منم همه چی میخریدم تا اشپزی کنن.دلشونم حتی واسه همدیگه و شوخیهای داخل خونه تنگ شده بود و خیلی موارد دیگه که دوباره خودشون قانع شدن از قانونهای خونه فرار نکنن تا همه چی منظو پیش بره.

BaAaroOoN
26th May 2012, 11:52 PM
من که ازین تجربه ها نداشتم!ولی اگه خواهربزرگه دستور بدن(!)ما تو خونه یه سری مسؤلیت هایی داریم.اینطور نیس که هرکی بیاد خونه بریزه بپاشه بره!!!!مامان بیچاره هم که...!ما خودمون میاریم،میخوریم،میشوریم و جمع میکنیم!تو خونه ما هرکسی وظیفه ای داره....حتی برداشت پول از حساب بانکی هم نوبتیه!که من باید انجامش بدم(اونوخ خوش به حال من میشه!چ.ن با پولا د برو که رفتیم!الفرار...!)[khande]

Maani Parvaz
27th May 2012, 12:13 AM
من که ازین تجربه ها نداشتم!ولی اگه خواهربزرگه دستور بدن(!)ما تو خونه یه سری مسؤلیت هایی داریم.اینطور نیس که هرکی بیاد خونه بریزه بپاشه بره!!!!مامان بیچاره هم که...!ما خودمون میاریم،میخوریم،میشوریم و جمع میکنیم!تو خونه ما هرکسی وظیفه ای داره....حتی برداشت پول از حساب بانکی هم نوبتیه!که من باید انجامش بدم(اونوخ خوش به حال من میشه!چ.ن با پولا د برو که رفتیم!الفرار...!)[khande]

خیلی خوبه که هر کس وظایفی انجام میده اما تو کارها هم قدری بیشتر به مادر گرامیتون کمک کنید اینو میگم چون در آینده باید برای سازگاری, قوی تر باشید[shaad]

reyhane.R
27th May 2012, 12:40 AM
خوشبختانه با همه سازگارم البته این سازگاری همش از طرف من نیست چون همه ی دوستا و آشناهام خدا رو شکر خیلی با من خوبن و متقابلا من هم با اونا...[shaad]

BaAaroOoN
27th May 2012, 01:07 AM
آدم باید با کسایی دوستی کنه که باهاشون سازگاره.اما بدنیست که ما باکساییی هم زیاد راحت نیستیم سازگار شیم.چون درطول زندگی ممکنه مجبورشیم که یه رابطه ی طولانی مدت با اونا داشته باشیم.مثلا همین خوابگاه و ....که نه تنها اونا تا الان همدیگرو نمیشناختن و با هم غریبه بودن بلکه از قومیت ها مختلف ممکنه باشن[cheshmak]

نارون1
27th May 2012, 10:43 AM
سلام دوستان

خیلی جالبه ، اکثرا برای سازگاری با افراد قوانین میذارن انگار .......

به جز قانون گذاشتن چه کارایی میشه برای سازگاری انجام داد ؟؟

یا بیاین اول تعریف خودتون از سازگاری و ناسازگاری بدین ...... هرکس با شما مخالف باشه ، میشه ناسازگار؟؟

Maani Parvaz
27th May 2012, 12:12 PM
سلام نارون1

به نظر من سازگاری یعنی اینکه از دید طرف مقابل هم به قضیه نگاه کنیم.

ما در مقابل کسی که دوستش داریم سازگاری بهتری داریم چون با علاقه و انگیزه به علایقش احترام میگذاریم.

اگر ما با یکی هم اتاقی هستیم که دارای مذهب و زبان و فرهنگ متفاوتی باشه, به نظرم باید به همان موارد ذکر شده احترام گذاشت

در واقع با دیدگاه های متفاوت هم میشه در کنار هم بود و سازگار بود

این نوع سازگاری و انعطاف باعث میشه زندگی بهتری هم داشته باشیم

مثلا اگر همسری داشته باشیم که از نوعی غذا خوشش میاد ولی ما از اون غذا خوشمان نیاید, به هر حال برای یک بار هم شده از همون غذا را بچشیم
( مهم نیست بد مزه هم باشه ) اما در عوض از این قبیل کارها که انجام دهیم به مرور زمان انعطاف بالاتر میرود و در واقع لذت زندگی هم به همین موارد هست.

elinaaa
27th May 2012, 08:10 PM
خدارو شکر من با اعضای خونوادم سازگاری دارم،امادر مورد بقیه مثلا دوستانم نه کاملا،خیلی چیزا هست که ممکنه من قبول داشته باشم،دلیل منطقی هم بیارم ولی اونا نپذیرن یا برعکس،البته من از این موضوع ناراحت نیستم به نظرم طبیعیه...تعریف از خود نباشه ولی من به همه احترام میذارم و درکشون میکنم تا جایی که یه وقتایی خودم از دست خودم عصبانی میشم و میگم پس کی نوبت بقیست،اما گذشته از این حرفا میزان سازگاریمون با بقیه برمیگرده به میزان شناختمون از همدیگه........

SaSaMc2
28th May 2012, 01:43 AM
سلام...[golrooz]

من از سال 76 به بعد جدا از خونواده زندگي ميكنم...

بيش از 60-70 نفر همخونه داشتم...

با اينكه آدم كليد و بد اخلاقي هستم...

يعني اينكه همخونه من حق نداره ساعت 9 شب به بعد بيرون باشه و اطلاعي نداده باشه...

اما هرگز جز چند مورد كوچيك مشكلي نداشتم...

ممنونم از همشون كه غرغرهاي من رو تحمل كردن...[golrooz]

خدا شاهده براي موفقيت و خوشبختي خودشون بوده...

به نظر من چشم پوشي از اختلاف يك طرف از طرف ديگه، بنا به هر دليلي، راز همزيستي سازگار است...

بانوثریا
28th May 2012, 01:04 PM
سلام
با کسی ناسازگاری ندارم همیشه به رفتارهای اطرافیانم توجه می کنم و اول از همه دنبال نکاتی هستم که باعث دلخوری اون یک نفر میشه و سعی می کنم انجان ندم...هرچند خودم حساسیت هایی دارم که وقتی میبینم اون یه نفر انجام داده ناراحت میشم مثل دروغ گفتن
واقعا دنبال دلیلی قانع کننده هستم اگه پیدا شد که هیچ اگه نشد عصبانی میشم[nishkhand]

Maani Parvaz
28th May 2012, 01:12 PM
سلام...[golrooz]

من از سال 76 به بعد جدا از خونواده زندگي ميكنم...

بيش از 60-70 نفر همخونه داشتم...

با اينكه آدم كليد و بد اخلاقي هستم...

يعني اينكه همخونه من حق نداره ساعت 9 شب به بعد بيرون باشه و اطلاعي نداده باشه...

اما هرگز جز چند مورد كوچيك مشكلي نداشتم...

ممنونم از همشون كه غرغرهاي من رو تحمل كردن...[golrooz]

خدا شاهده براي موفقيت و خوشبختي خودشون بوده...

به نظر من چشم پوشي از اختلاف يك طرف از طرف ديگه، بنا به هر دليلي، راز همزيستي سازگار است...

سلام دوست عزیز
خوشحالم در این بحث شرکت کردید
در واقع شما طوری بودید که دیگران بیشتر باید باهاتون سازگاری میکردند
سوالی که برام پیش اومده اینه که الان هم اینطوری هستید؟ یا سازگاری شما با بقیه بیشتر شده.
به نظرتون کسی که بهونه زیادی میگیره کمی بهش سخت نمیگذره؟ تا اون شخصی که سازگاری بیشتری داره.
اگر توانستید جواب بدهید.[shaad]

SaSaMc2
28th May 2012, 04:20 PM
سلام دوست عزیز
خوشحالم در این بحث شرکت کردید
در واقع شما طوری بودید که دیگران بیشتر باید باهاتون سازگاری میکردند
سوالی که برام پیش اومده اینه که الان هم اینطوری هستید؟ یا سازگاری شما با بقیه بیشتر شده.
به نظرتون کسی که بهونه زیادی میگیره کمی بهش سخت نمیگذره؟ تا اون شخصی که سازگاری بیشتری داره.
اگر توانستید جواب بدهید.[shaad]

سلام...[golrooz]

در حقيقت توي اين 15 خونه اي كه بودم يكيش مال من بوده تا حالا...

يعني هميشه اونا دعوت ميكردن تا من همخونه اونا باشم...

بدون هيچ هزينه اي و كار خونه هم انجام نميدم جز گاهي آشپزي...

الان تعدادي از دوستان تماس ميگيرن كه بيا خونه ما زندگي كنيم...!

خودمم هميشه راز اين معما رو متوجه نشدم...

حتما سازگاري من توي اين سالها بيشتر شده...

من بسيار زياد شوخي ميكنم و جو هميشه خندون هست...

اما سر يه سري چيزا شوخي ندارم مخصوصا رعايت ادب...

مثلا كسي تا به امروز چه خونواده ام چه همخونه هنوز موبايل من رو لمس نكرده...

يا كسي كامپيوتر من رو روشن نميكنه، ولي من لباسهاي اونا رو هم ميپوشم...

و بدون اطلاع اونا ميرم و خونواده هاشون رو ملاقات كنم...

با هفت هشت نفرشون رابطه از دوست صميمي هم نزديكتر شده...

خونواده هاي دوستان هم دائم با من تماس ميگيرن...

يكم پيچيده به نظر مياد...!!!

اما هرچي هستم و هرچي هستند اون هفت هشت نفر رو با دنيا عوض نميكنم...[golrooz]

SaSaMc2
28th May 2012, 04:29 PM
به نظرتون کسی که بهونه زیادی میگیره کمی بهش سخت نمیگذره؟ تا اون شخصی که سازگاری بیشتری داره.

به نظر من بهونه كلا اخلاق تو مخي هست...

بايد يه سري قوانين رو براي همزيستي پايه گذاري كني...

خود به خود بهونه تعريفش طبق اون قوانين تعيين ميشه...

اول بايد دوستان رو خودت انتخاب كني...

اگر مدتي با هم بوده باشين اخلاق هم رو ميدونيد...

و ميدونيد اخلاقهاي بده اين فرد از نظر شما قابل تحمل هست يا نه...

يا خوبيهاش چه وزنه اي رو برابر با بديهاش براي شما داره...

اگر پذيرفتين و اون فرد از اون چيزي كه قبلا بود پيشروي نكرد...

مشكل خاصي پيش نمياد...[golrooz]

Maani Parvaz
28th May 2012, 06:07 PM
خب در واقع شما با اینکه چها چوب خاصی را برای خودتان تعریف کرده اید میتوانید سازگار هم باشید
یکی از علتهای جذب به دیگران اینه که فردی شوخ و شاد باشید و اینکه میگید جو همیشه خندون است خودش نکته خوبیه
معمولا انرژی داشتن و سرحال بودن و عامل شادی بخش بودن یکی از موارد مهمی در سازگاری و جذب افراد هست

تاری
28th May 2012, 11:20 PM
قانون می تونه اولین اشتراک برای همزیستی باشه اگه قانون نباشه که مشکل اندر مشکل ...
[golrooz] بیشتر برای بنده رعایت نظم خونه مهمه و اونوقتا توی خوابگاه سر این مسئله بیشتر مثل یک نظامی برخورد می کردم چرا که اتاق و نافرمی در نظم اون اگر چه موضوع شخصی محسوب می شد ولی نباید برای سایرین اذیت کننده می بود . نظم هر چی سر جای خود و شادی و دوستی و صمیمیت هم سر جای خود.
جالبه صمیمی ترین دوستم یک فرد بی نظم و ریختو پاشی بود و نتیجتا موقع فارغ التحصیلی، ایشون از نظم بنده ایراد می گرفتن!!! [taajob] ولی دنیای خوابگاهی واقعا زیبا بود که می شد همزیستی با تنوع فرهنگی رو تجربه کرد.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد