توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صبح می خندد و من گریه کنان از غم دوست
تووت فرنگی
21st May 2012, 03:24 PM
صبح می خندد و من گریه کنان از غم دوست
ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست
بر خودم گریه همی آید و بر خنده تو
تا تبسم چه کنی بی خبر از مبسم دوست
ای نسیم سحر از من به دلارام بگوی
که کسی جز تو ندانم که بود محرم دوست
گو کم یار برای دل اغیار مگیر
دشمن این نیک پسندد که تو گیری کم دوست
تو که با جانب خصمت به ارادت نظر است
به که ضایع نگذاری طرف معظم دوست
نی نی ای باد مرو حال من خسته مگوی
تا غباری ننشیند به دل خرم دوست
هر کسی را غم خویش است و دل سعدی را
همه وقتی غم آن تا چه کند با غم دوست
مرضیه شیروانی
21st May 2012, 04:14 PM
کسی از عارفی پرسید:روی انگشترم چه چیز حک کنم،
که وقتی خوشحالم به آن بنگرم
و وقتی که ناراحتم به آن نظر کنم; گفت: * میگذرد *
مرادیا
21st May 2012, 04:39 PM
http://www.njavan.com/public/album_photo/96/53/5343_0be9.jpg?c=e12chttp://www.njavan.com/public/album_photo/96/53/5343_0be9.jpg?c=e12c
sebtoshshaikh
21st May 2012, 05:53 PM
با نام خردداد
و با سلام و آرزوی سلامتی ، موفقیت و صلح و صفا
نی نی ای باد مرو حال من خسته مگوی
تا غباری ننشیند به دل خرم دوست
هر کسی را غم خویش است و دل سعدی را
همه وقتی غم آن تا چه کند با غم دوست
javad4481
21st May 2012, 06:56 PM
گريه را نكن دوست من اغاز
ميشود اين گريه برايت كار ساز
اين سخنان من است كه ميگريد باز
از پر هاي قو و گوشت غاز
بخور تا گريه را نكني آغاز
بيني رقص كلمه را ز اغاز
تابيايي ديده اي رفته است باز
زياد ناز نكن بيا گريه را نكن اغاز
دوستت جواد اينجاست
درون اشك هاي تو انگار هواست
بخور هميشه تو ماست
كه از ماست كه بر ماست
شعر از جواد اصغري
✿elnaz✿
21st May 2012, 09:04 PM
گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی
حاصل عمر آن دمست
باقی ایام رفت...
javad4481
21st May 2012, 10:00 PM
عمرت را بيهوده هدر نگردان چون ممكن است از ان دور هاي كسي به كارت سوخت عمرت نياز داشته باشد
secret road
21st May 2012, 10:04 PM
وقتی اولین بار شکست،
گمان میکرد ،
از سر ِ کودکی اش بود ...
خودش را سرزنش کرد
و تصمیم گرفت از آن به بعد،
... دیگر کودک نباشد!
روز ِ بعد،
وقتی بزرگ شد،
بازهم شکست...
این بار مثل ِ بچه ها گریه نکرد!
این بار مثل ِ بزرگتر ها،
بغض کرد و درد کشید.
با خودش عهد کرد،
که فـراموش کند...
تا خوب شـوَد !
ساعتی پس از فراموشی،
شکست!
بازهم شکست!
و بازهم شکست...
اما
نه فریاد می کشید،
نه درد ...
نه گریه می کرد،
نه بغض ...
توان ِ گلایه هم نداشت ...
مهم ها دیگر برایش،
آنقدرها هم مهم نبودند ...
او
به تلافی آن همه شکستن،
تمام ِ عهد هایش را شکست !
دست کشید از بودن ها
و فقط،
رفت
mozhgan.z.1368
22nd May 2012, 10:50 AM
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟
کجا روم که راهی به گلشنی ندانم
که دیده برگشودم به کنج تنگنا من
نه بستهام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تختهپاره بر موج، رها، رها، رها من
ز من هر آنکه او دور ، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا من!
نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا من
ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زندهام چرا من؟
ستارهها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من
javad4481
22nd May 2012, 10:59 AM
شعر را نكن معر ز اين قافيه ها
بي معني ننگر به اين زاويه ها
اين شعر كپي نيست ز اصلش
يا كه پياده نيست ز اسبش
شعر را بلدي گوي با قافيه
بازي قافيه دگر كافيه
javad4481 شعر را نگويد با زبان
اين دل است مي نويسد جاي قلم دان
خون دل خورده اند اين شعر ها
تا كندنند شعر معرها
نخبه بر زبان و كاغذ نباشد هر كجا
من نخبه نيستم اما پخته ام هر كجا
شعر از javad4481
aleyasin
22nd May 2012, 03:05 PM
گدا شدن به در خانه دوست به قصد دیدن اوست/وگرنه نان شب را هر گدایی دارد
و کسي مي گويد...
سر خود بالا کن...
به بلندا بنگر...
به بلنداي عظيم...
به افق هاي پر از نور اميد...
و خودت خواهي ديد...
و خودت خواهي يافت...
خانه ي دوست کجاست...
خانه دوست در آن عرش خداست...
خانه ي دوست در آن قلب پر از نور خداست...
و فقط دوست ، خداست...
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.