توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پیدایش شیخ نشین ها در خلیج فارس
باستان شناس
8th May 2012, 08:41 PM
پیدایش شیخ نشین ها در خلیج فارس
نویسنده : دکتر محمد امیر شیخ نوری
چاپ شده در: مجله زبان و ادبیات دانشکده ادبیات و و علوم انسانی تبریز، شماره 137
خلیج فارس اصولا دریایی به نسبت کم عمق بوده که در حوالی تنگهء هرمز دارای ژرفایی کمتر از 90 متر است.1
مساحت خلیجفارس طبق آخرین برآوردها 240000 کیلومترمربع تخمین زدهشده است.
طول سواحل آن از مصب اروند رود تا تنگهء هرمز در منابع ایرانی 805 کیلومتر و در منابع خارجی از جمله دایرهالمعارف بریتانیکا 615 میل یا بیش از نهصد کیلومتر نوشته شده و همین اختلاف در مورد عریضترین و تنگترین معبر خلیج را 288 کیلومتر و تنگترین معبر آن را در تنگهء هرمز کمی بیش از 46 کیلومتر نوشتهاند،در حالیکه دائره- المعارف بریتانیکا به نقل از دائرهالمعارف اقیانوسشناسی عریضترین نقطه خلیجفارس را 210 میل(بیش از 330 کیلومتر)و پهنای تنگهء هرمز را 35 میل(بیش از 55 کیلومتر)نوشته است.
2سابقا مردم این منطقه از نظر اجتماعی به صورت قبیلهایی (1)-کاظمی علیاصغر:ابعاد حقوقی حاکمیت ایران در خلیجفارس، ص 225(2)-طلوعی محمود:نبرد قدرتها در خلیجفارس،ص 35
زندگی میکردند و چادرنشینی یکی از بهترین شکلهایی است که با اوضاع و احوال جغرافیایی این قسمت منطبق بود.
قبیلهها به طرف مناطقی کوچ میکردند که امکان زندگی را داشته باشند و سواحل خلیجفارس برای سکونت مناسبتر از مرکز جزیره بود.
هر چند سواحل خلیجفارس شنی و اغلب بادهای شنی میوزد،ولی به هر حال قابل تحملتر از بقیه نقاط شبه جزیره عربستان میباشد.عربها به سبک"پاتریا رکال"،یعنی تحت ریاست پدر خانواده و رئیس قبیله زندگی میکردند.1
رهبر قبیله شیخ نامیده میشد که دو وظیفهء اصلی به عهده داشت یکی حکمیت در درون قبیله بین گروههای متخاصم،دیگری رهبری قبیله دربارهء موضوعاتی نظیر جنگ و صلح با نیروهای خارجی(خارج از قبیله).
شیخ معمولا توسط اعضای شورای رهبری قبیله که آنرا"مجلس"مینامیدند انتخاب میشد.
روش شیخ میبایستی همآهنگ با خواستههای افراد با نفوذ قبیله باشد در غیر این صورت مقام شیخیت او در معرض خطر حتمی بود.
2قبل از اکتشاف نفت،قبیلههای این ناحیه اغلب بطور دائم با یکدیگر نزاع و کشمکش داشتند و تنها هنگامی با هم متحد میشدند که دشمن واحدی آنها را تهدید میکرد.
اکثر این قبایل با هم خصومت آباء و اجدادی داشته و غالبا به صورت قهر و ستیز با هم بهسر میبردند.
3 این کشمکشها برسر موضوعاتی از قبیل نظارت بر تجارت زمینی و دریایی،حق ماهیگیری و صید مروارید،مالکیت بر مراتع جهت (1)-نهر و جو:هر لعل:نگاهی به تاریخ جهان،تفضلی محمود،ص 1478 جلد سوم.(2)-هالیدی فرد:عربستان بیسلاطین،افراسیابی بهرام،ص 32، جلد 1.(3)جناب محمدعلی:خلیجفارس-نفوذ بیگانگان و رویدادهای سیاسی 1900-1875،ص 21.
ادامه
باستان شناس
8th May 2012, 08:44 PM
گلههایشان و نظارت بر چاههای آب که برای ایشان اهمیت حیاتی داشتند،بوده است.
به طور همزمان،نزاعهای بیشماری از یک طرف بین اقوام حاکم و از طرفی بین خود اعضای یک خانواده حاکم وجود داشت.
این نزاعها از مسائل مربوط به زمین،سلطه تجارتی، فخر فروشیهای اشرافی و کسب قدرت برای رهبری خانوادگی ناشی میشد.
1آخرین مهاجرت این قبایل به طرف خلیجفارس از نجد و حجاز صورت گرفت.از قرن 18 قبایلی به طرف شمال جزیره یعنی سوریه حرکت کردند و عدهایی هم به طرف جنوب و در یمن جایگزین شدند.
در این کوچ کردنها،توسعه طلبیو هابیت که در عربستان آن روز قدرت قبیلهای بیشتری داشتند بیتاثیر نبود.
سعودیه ضمن کوشش برای تحکیم مواضع خود و در جهت کمک به رشد اقتصادی دولت جدید،راه دستیابی به بنادر خلیجفارس را جستجو میکرد.در سال 1793 ناحیهء ساحلی مهم از نظر سوقالجیشی و اقتصادی،"الاحساء"از بصره فرستاده شده بود،کاملا تار و مار کردند.در سال 1800 قشون و هابیه"قطیف"بندر اصلی"الاحساء" (در عربستان سعودی کنونی)را تصرف کرد و در نواری طولانی در ساحل خلیجفارس راه یافت.در سالهای 1804-1803 و هابیه بر واحهء مهم"بریمی"و تمام سواحل"جواسه"مسلط شد.2
و هابیت سعی داشت قبایل دیگر را زیر سلطهء خود گرفته و آنها را به اطاعت از خود وادار نماید.در نتیجه خصومتهای این قبایل نسبت به همدیگر و خصوصا و هابیت زیاد بود و این کینه و نفرت به آنها اجازه میداد که (1)-مظفری مهدی:امارات خلیجفارس،ص 29.(2)-موسوی علی:خلیجفارس در گذر زمان،ص 115.
بر ضد همدیگر صفآرایی نمایند.البته در این صفآرایی و قطعه قطعه شدن این سرزمین،انگلستان که در اوج سیاست توسعه طلبی و امپریالیستی بود تاثیر زیادی داشت و این قبایل پشتیبانی انگلستان را برای مقاصد خود غنیمت شمرده و برای نیل به استقلال داخلی منطقهای که قبیله آنها ساکن بود از آن استقبال نمودند. خاور جزیره عربی به علت قرار داشتن بر سر راههای ارتباط دریایی میان اروپا و جنوب خاوری آسیا خائز اهمیت بود و در جهت تامین اهداف خود سعی میکرد تا امپراتوری عثمانی را که بر منطقه تسلط داشت مجبور به عقبنشینی نماید.
در نتیجه جاسوسان انگلستان فعالانه سرگرم شوراندن شیوخ منطقه در برابر عثمانیان بودند.
"بنابراین توسعه طلبی انگلیس در خلیجفارس باید نه فقط در چارچوب نقشههای لندن برای تحت انقیاد در آوردن شرق عربی، بلکه همچنین از نظر گسترش وسیع فعالیت انحصارهای انگلیس در خاورمیانه بررسی شود.زیرا در سالهای 70-60 قرن 19(سالهای 1862-1865-1872)انگلستان امتیاز ساختمان و بهرهبرداری خط تلگراف خانقین-تهران-بوشهر را از دولت ایران گرفت که در بوشهر این خط به کابل زیرآبی انگلیس"بوشهر"-"جاسک"- "مسقط"-"کراچی"میپیوست.بدین ترتیب تلگراف هند-اروپا احداث میشد که سیمهای آن نه تنها لندن را با بمبئی مربوط میساخت، بلکه مثل تار عنکبوت به دور ایران و شیخنشینهای خلیجفارس تنیده و باعث و ابستگی اقتصادی و سیاسی آنها میگردید."
1در قرن 18 اوتویییاطوبا که شاخهای از قبیله انیزا( aniza ) بودند در کویت تحت رهبری خانواده الصبا مستقر شدند."در قسمت جنوب بییاس که النهیان از اویند قدرت را در ابوظبی در دست گرفتند.این وضع از موقعی که شیخ شخبوطبن النهیان (1)-موسوی علی:پیشین،ص 137.
(معروف به پدر امارات 1793-1816)چهار قبیله این منطقه بنییاس مناصر-ظواهر و عواصر را متفق کرد وجود دارد."1طایفه دیگری از این قبیله در دوبی مستقر گردیدند.در قطر هم در نیمه دوم قرن 18 افراد قبیله بنیعتوب که به تدریج در ساحل غربی قطر سکونت اختیار کرده بودند تحت سرپرستی خاندان الثانی حکومتی برای خود تشکیل دادند که خانواده حاکم کنونی قطر نیز از اعقاب آنها هستند.2 شارجه-عمان-رأسالخمیه-فجیره در دست قواسم بود.جواسم یا قواسم نام کله طوایفی است که در سواحل داخلی خلیجفارس (معروف به ساحل دزدان)سکونت داشته و به دزدی دریایی مشغول بودهاند.3دو شهر شارجه و راسالخمیه از اهمیت زیادی برخوردار بوده و اینها عملا حاکم خلیجفارس بودند و از طرف دیگر دشمن قسم خورده اوتوبی( utubi )به شمار میآمدند.
انگلیس تسلط خود را بر هندوستان تحکیم نموده و این منطقه در نتیجه حکم پنجرهای را دارد بر متصرفات انگلیس در هند،بنابراین انگلیس متوجه این منطقه میگردد.در این زمان منافع انگلیسیها با منافع این قبایل که هر یک قسمتی از خلیجفارس را به عنوان مسکن انتخاب کرده بودند به موازات هم قرار میگیرد.انگلیس میخواهد بر این منطقه تسلط داشته باشد و شیخنشینها هم میخواستند از یک پشتیبانی خارجی در مقابل همدیگر برخوردار باشند،چون به تنهایی ممکن نبود یکی بر دیگری پیروز گردد.در پی چنین اهدافی انگلستان در سالهای 1820-1809 دست به یک سری عملیات نظامی بر ضد قواسم که تنها قدرت خلیجفارس بودند میزند."کلنل اسمیت در سال 1810 مطابق سال 1225 (1)-مظفری مهدی:پیشن،ص
92(2)-طلوعی محمود:پیشین،ص 117(3)-ویلسن آرنولد:خلیجفارس،سعیدی محمد،ص 232راسالخمیه را که محل تمرکز عربها بود خراب کرده،پنجاه سفینه آن را سوزانید و در سال 1819 مطابق سال 1235 در یاد ارگرانت مجددا راسالخمیه را متصرف شد و دویست و دو سفینه اعراب را سوزاند".1در این عملیات راسالخمیه کاملا بر اثر مداخلات نظامی از بین میرود و در اوایل ژانویه سال 1820 مشایخ شیخنشینهای کوچک جواسه-ابوظبی- دوبی-شارجه-امالقوین و راسالخمیه را به محل خرابههای راسالخمیه که دود از آن برمیخاست احضار کردند و آنان را به امضای قرارداد توهینآمیز در زمینه اطاعت خود واداشتند و در هشتم ژانویه سال 1820 دریا دارگرانت به نمایندگی دولت بریتانیا و حکام به اطاعت واداشته شده شیخنشینهای مذکور در همانجا سند معروف به "قرارداد اساسی با عشایر عرب خلیجفارس"را امضاء کردند.
این قرارداد که با زیرکی خاصی تنظیم گردیده بود برای قراردادهای اسارتبار بعدی استعمارگران با حکام سرزمینهای این منطقه، نوعی نمونه محسوب میشد.2با شکست قواسم و تنظیم قرارداد عملا برتری این قبیله پایان میپذیر و انگلیس تنها قدرت منطقه میگردد.3 1)-شیخ قواسم تعهد مینماید که کشتیهای جنگی موجود در راسالخمیه یا در شارجه یا در ابوظبی را به دولت انگلیس واگذار کند وفقط به کشتیهای ماهیگیری اکتفا نماید.
2)-انگلیس تعهد مینماید که در آبادیهای عشایر به قصد ویران ساختن آنها وارد نشود.
3)-آنچه ازرعایا انگلیس نزد عربها اسیرند مسترد میشوند.
4)-پس از برقراری تهدات طایفه قواسم اموری که مورد قبول کلیه (1)-سدیدالسلطنه محمد علی:
بندرعباس و خلیجفارس،به تصحیح احمد اقتداری،ص 635(2)-دلدم اسکند:سلطهجویان و استعمارگران در خلیجفارس،ص 139.(3)-نشأت صادق:تاریخ سیاسی خلیجفارس،ص 212مشایخ آن صفحات گردیده است میپذیرد.
بعد از شکست قواسم انگلیس یکسری قرارداد با این قبایل امضاء میکند که هستههای اولیه این دولتها که ساخته و پرداخته انگلیس میباشند ریخته میشود.انگلیسیها بعد از پیروزی،شیخنشینها را مجبور میکنند با بستن قرارداد با انگلیس از دادن امتیاز و یا امضاء قرارداد با کشور دیگری غیر از انگلیس خودداری نمایند و شیخنشینها عملا تحتالحمایه1دولت انگلیس درمیآیند.
در سال 1880 و 1892،این روابط در بحرین بوسیله دو موافقتنامه انحصاری تقویت میشود.انگلیس با عقد قراردادی با حکومت شیخ عیسیبن علیالخلیفه قدرتهای بیشتری ضمن موافقت با موارد زیر بدست میگیرد:21)-من به هیچوجه وارد قرارداد یا مکاتبه با هیچ قدرتی به جز دولت بریتانیا نخواهم شد.
(1)-دولت تحتالحمایه دولت ضعیف و ناتوانی است که به موجب پیمان منعقد با یک دولت قوی و نیرومندی ناچار تحتالحمایگی آن دولت را قبول میکند.در ترتیب تحتالحمایگی دولت حامی ظاهرا متعهد میگردد که در مقابل حملات خارجی از دولت تحتالحمایه دفاع کند و در برابر این حمایت تحتالحمایه قسمتی از حاکمیت خود را به دولت حامی انتقال میدهد.
هر چند دولت تحتالحمایه قوانین و محاکم و تشکیلات اداری خود را حفظ میکند ولی با این همه راضی میشود که مامورین دولت حامی در امور داخلی آن کشور نیز نظارت نماید و همچنین دولت تحتالحمایه موافقت مینماید که قوای نظامی دولت حامی خاک آن کشور را اشغال کنند.
مأخذ:
ذاکرحسین عبدالرحیم:تاسیسات حقوقی و سیاسی امپریالیستی، ص 63.(2)-هالیدی فرد:پیشین،ص 599.2-)بدون رضایت دولت بریتانیا با اقامت در حیطه نمایندگی هیچ دولت دیگری موافقت نخواهم کرد.3-)بهجز دولت بریتانیا،به هیچوجه من فروش،رهن یا اشغال هر قسمتی از قلمروم را به دیگری واگذار نمیکنم.در 14 ماه مه 1914،شیخ بحرین به نماینده سیاسی انگلیس در بحرین نوشت که وی به"استخراج نفت در سرزمین خود و همچنین دادن چنین پیشنهادی برای بهرهبرداری از آن بدون مشورت با نماینده سیاسی بریتانیا و رضایت دولت بریتانیا مبادرت نخواهد ورزید."1در سال 1899 کویت تحتالحمایه دولت انگلستان میشود و دولت انگلستان حکومت عثمانیان را از شهر کویت برمیاندازد و تحتالحمایهای در ناحیهای به وسعت 6000 میلمربع واقع در راس خلیجفارس در بیابان بنامینهد.حاکم محلی کویت(موسوم به شیخ)شرط زیر را میپذیرد:2"ضمنااو متعهد میشود که شخص وی وراث و جانشنانش، هیچ قسمت از خاک خود را بدون رضایت قبلی پادشاه انگلستان به دولت یا اتباع دولت دیگر به واگذاری- اجاره-رهن یا برای اشغال و یا هر منظور دیگری ندهند."در خصوص نفت شیخ در 27 اکتبر 1913 نامهای به نمایندهء سیاسی انگلستان در خلیجفارس در بوشهر نوشت:"ما با هرآنچه شما صلاح بدانید موافقیم و اگر آن آدمیرال مصاحبت ما را محترم شمارد ما یکی از پسرانمان را در خدمت وی خواهیم داشت تا محل قیر طبیعی (1-)شوادران بنجامین:خاورمیانه،نفت و قدرتهای بزرگ، شریفیان عبدالحسین،ص 349.(2-)مقداشی زهیر:تجزیه و تحلیل امتیازات نفتی خاورمیانه، ابراهیمزاده سیروس،ص 84.در برقن و در دیگر نقاط را به وی نشان دهد و اگر به نظر ایشان امیدی به یافتن نفت در آنجا برود امتیاز آن را به هیچکس بهجز فردی که دولت انگلستان تعیین کند نخواهیم داد."1این قرارداد اهمیت سوقالجیشی و اقتصادی فراوان داشت، در نشریه معروفی به نام"کارتل بینالمللی نفت که به دستور کمیسیون تجاری فدرال ایالات متحده امریکا در سال 1952 منتشر میگردید،خاطر نشان میشود:مقدمات سیاسی که به کسب 50 درصد سهام(کویت اویل کمپانی)توسط کمپانی گلف منجر گردید در حقیقت در سال 1899 وقتی که مبارکالصباح نامهای با نمایندهء سیاسی دولت انگلیس در منطقه خلیجفارس منعقد کرد،فراهم شده بود."2انگلیس در 1911-1912 توانست فرمانروایان امیرنشینهای کرانه دریای عمان را تشویق به امضای قراردادهای بسیاری کند که بندهای بنیادی پیمانهای نابرابر"دوستی و همکاری"پیشین را محکمتر میکردند و خود دارای بندهای بیشتری برای استوار ساختن جایگاههای سیطره جویانهء آن در این منطقه و فراهم کنندهء همه شرایط برای دخالت ورزیدنش در کارهای درونی و برونی این امیرنشینها بودند.بر پایه پیمان انگلو-ترک 29 ژوئیه 1913 دولت علیه(ترکیه)عملا از همه دعواهای خویش در امیرنشینهای کرانه دریای عمان-قطر و بحرین چشمپوشی کرد و کویت را"ولایتی خود فرمان"از امپراتوری عثمانی شناخت.3در آستانه جنگ جهانی اول و در طول آن،بریتانیا همچنان به (1-)شوادران بنحامین:پیشین،ص 361.(2-)دلدم اسکندر:پیشین،ص 194-193.(3-)کیکتیف و دیگران:تاریخ معاصر کشورهای عربی،روحانی محمدحسین،ص 296.مبارزه فعالانه برای توسعهء سیادت خود در منطقه خلیجفارس ادامه میداد.در جهت تامین این سیادت دولت بریتانیا کمیته سریخاصی به ریاست"بونزن"تشکیل داد که میبایست در مورد تغییر نقشه جغرافیایی شرق عربی و از جمله خلیجفارس تصمیم نهایی را اتخاذ نماید.در سال 1912 دیپلوماتها و جاسوسان انگلیس در خلیجفارس نقشهای را برای احداث شیخنشین بصره مورد بحث قرار داده بودند. آنها در نظر داشتند بصره را از عراق جدا کنند و با بر تخت نشاندن"طالب پاشا"عامل قدیمی انگلیس تمام جلگه شط العرب را تحت سلطهء انگلستان درآوردند1.بصره در قلب سیاست منطقهای بغداد-شیراز- دمشق و استانبول قرار داشت2.بدین ترتیب به قیمت محدود کردن شبهجزیره عربستان،این قبایل استقلال داخلی خود را باز مییابند.این محدود کردن همانطوریکه اشاره رفت از اهداف انگلستان بود و قبایل خلیجفارس هم از این بابت ناراضی نبودند.تنها تغییری که منطقه بعد از بیرون رفتن انگلیس پیدا نمود،تشکیل یک کنفدراسیون بود مرکب از هفت امارت(ابوظبی-دوبی-شارجه-عمان-امالقوین- رأسالخمیه-فجیره)که رئیس این کنفدراسیون شیخ ابوظبی تعیین میشود و معاون از دوبی،بحرین و قطر هم به این کنفدراسیون دعوت شدند اما این دو کشور از قبول عضویت در این کنفدراسیون سرباز زدند.پس از پایهگذاری نام دولت امیرنشینهای متحد عربی بر آنها نهاده شده و این پروژه بر این پایهها استوار شد3.1-)پی ریزی اتحادی فدرال از امیرنشینهای عربی و بستن (1-)موسوی علی:پیشین،ص 150.(2-)امین:منافع انگلیسیها در خلیجفارس،میرسعید قاضی،ص 85.(3-)کیکتیف و دیگران،پیشین،ص 359
پیمانهایی میان آن از یکسو و کویت-عربستان و ایران از سوی دیگر.2-)بستن پیمانهای دفاعی میان یکایک سرزمینهای عربی عضو این دولت متحده با ایران.3-)پیوند دادن امیرنشینهای عضو اتحادیه با پیمان سنتو.در نتیجه متوجه میشویم که قطعه قطعه شدن این منطقه جنبه ملی ندارد و همگی شکل حکومت و حد و مرز جغرافیاییشان را از دوران سلطهء حمایت بریتانیا به ارث بردهاند.اما مسئله روز نفت میباشد که چهره منطقه را دگرگون ساخته است.اظهارات"کلمانسو clemencau " نخست وزیر فرانسه در آستانه جنگ جهانی اول که گفت ارزش یک قطره نفت مساوی با ارزش یک قطره خون است و یا گفته مارشال فوش foch سردار فرانسه در جنگ جهانی اول که"ما باید نفت داشته باشیم وگرنه جنگ را خواهیم باخت1"و یا ادعاهای لوردکرزن curzon وزیر خارجه انگلستان و مغز متفکر استعماری انگلیس که"متفقین به پیروزی نائل نگردیدند مگر به واسطه وجود نفت2"نشان دهنده اهمیت نفت به عنوان یک انرژی استراتژی میباشد.این منطقه با وجود اینکه از لحاظ جمعیت و وسعت جغرافیایی بالنسبه محدود است اما کماکان شریان اقتصادی جهان به حساب میآید.حدود 9 میلیون بشکه نفت یعنی تقریبا دو برابر ظرفیت تولید مازاد سایر نقاط جهان روزانه از طریق تنگه هرمز صادر میشود و کشورهای حوزه خلیجفارس ذخایر ثابت شدهای به میزان بیش از 270 میلیارد بشکه نفت را دارا هستند3.(1-)الهی محمدعلی:خلیجفارس،نفت و دیپلماسی،روزنامه کیهان-یکشنبه 27 خرداد 1369.(2-)لسانی ابوالفضل:طلای سیاه یا بلای ایران،ص 1.(3-)مروی:تاثیر نفت و احیای اسلام بر روابط استراتژیک در خلیجفارس،اطلاعات سیاسی-اقتصادی-سال اول،شماره اول.از طرف دیگر درآمد نفتی این منطقه قابل توجه است.درآمد 4 کشور اصلی تولید کننده نفت(عربستان سعودی-کویت-امارات متحدهعربی-قطر)از 7550 میلیون دلار در سال 1973 رسید به 36700 میلیون دلار در سال 1974 و در سال 1976 به 51000 میلیون دلار بالغ گردید1.در نتیجه شرایط زندگی در داخل و همچنین جای خلیجفارس در اقتصاد دنیا تغییر فاحش مییابد.کشورهایی که از نظر استراتژیکی برای انگلستان مهم بودند و به دزدان دریایی معروف بودند با شرایط جدیدی روبهرو میشوند.و رود سیلآسای نیرویکار خارجی یکی از مهمترین تغییرات اجتماعی این شیخنشینها محسوب میشود. پرسنل درجه یک و متوسط از خارج وارد میشوند.هزاران آموزگار و تحصیل کرده سوری-مصری-مراکشی و فلسطینی از نظام آموزشی کشورهایی نظیر کویت-عربستان سعودی-قطر و شیخنشینها بکار اشتغال دارند و یا در دستگاههای دولتی و خصوصی نیروی متخصص و نیمه متخصص لازم را تامین میکنند.از جمعیت 1710000 نفری کویت،39 درصد کویتی،39 درصد اعراب دیگر و بقیه ایرانی و هندی و پاکستانی هستند.از جمعیت قطر فقط 40 درصد عرب میباشند و هندیها با 18 درصد و ایرانیها با 10 درصد،اقلیتهای بزرگی را تشکیل میدهند2.قسمت اعظم نیروی کار عربستان سعودی را کارگران مهاجر از یمن شمالی تشکیل میدهند. علاوه بر اینها دهها هزار متخصص و کارگر نیمه متخصص از سراسر جهان بخصوص از کشورهائی نظیر کره جنوبی و فیلیپین در بخشهای مختلف اقتصادی این کشورها بکار مشغولند.به منظور اجرای برنامه 5 ساله (1-)مجله مردم مدیترانه-چاپ پاریس(فرانسه)-ژانویه- مارس 1980،ص 53.(2-)مجله جنوب( south )چاپ لندن-سپتامبر 1985.1974-1979 عربستان مجبور به وارد کردن حدود 700 هزار کارگر بود1.برحسب یک تخمین در سال 1975 از 900000 کل جمعیت عمان، 25000 نفر کارگران هستند که از ممالک دیگر به آنجا مهاجرت کردهاند و منبع اصلی نیروی کار آن را هندی و پاکستانی تشکیل میدهند.در قطر با جمعیت 20000 که تولید نفت در سال 1949،شروع شد،در سال 1972 این رقم به 110000 نفر افزایش یافت که 46000 نفر آن قطری و 65000 نفر غیر قطری بودند2.بیشترین تعداد مهاجرین را در این نوع کشورها،امارات متحدهعربی،به ویژه در چهار امیرنشین ابوظبی-دوبی-رأسالخمیه و شارجه که تولید نفت امارات از آنها شروع شد،دارا میباشد. افزایش جمعیت در این کشورها در دهه گذشته بسیار چشمگیر است. بطوریکه طبق آمار رسمی جمعیت از 180000 نفر در سال 1968 به 350000 نفر در سال 1974 و به 665937 نفر در سال 1976 رسیده است.
تعداد خارجیان در بقیه امارات در سال 1968 حدود 74250 نفر بود که در سال 1972 به 132750 نفر رسید3.مشکل اصلی در این جوامع این است که نظام اجتماعی- سیاسی هنوز پانگرفته است و از طرف دیگر مشروعیت آنها ممکن است محل تردید باشد.بنابراین کشورهای استعماری باتوجه به منافع سرشاری که در منطقه دارند،کوشش مینمایند تا از طریق بازسازی دولت،آموزش نیروهای نظامی،فروش اسلحه و اعزام کارشناسان و غیره به تحکیم قدرت رژیمهای این منطقه کمک نمایند.تمام این مسائل بطور مسلم مشکلات عدیدهای ایجاد خواهد کرد.در نتیجه (1-)هالیدی فرد:مهاجرت نیروی کار در خاورمیانه،مهیار،ص 23.(2-)هالیدی فرد:همان،ص 26.(3-)همان،ص 26.میتوانیم سوالات زیر را در مورد دولتهایی به این شکل ایجاد شده مطرح نمائیم:1-)چه نوع جامعهایی در حال تشکیل شدن است با این منابع و منافع موقتی؟2-)اگر مقداری دورتر نگاه کنیم،چه باقی خواهد ماند بعد از تمام شدن ذخایر نفتی؟3-)باوجود عدم تجانس و گوناگونی جمعیت،از چه ملتی میتوانیم صحبت نمائیم؟4-)و بالاخره وقتی از صنعت صحبت میشود،صنعتی که نیروی کار آن خارجی هستند به چه نحوی رشد میکند.؟منابع
1-)هالیدی فرد:عربستان بیسلاطین،افراسیابی بهرام،تهران، کتابسرا،1358،2 جلد.2-)هالیدی فرد:مهاجرت نیروی کار در خاورمیانه،مهیار،تهران، تندر،1360.3-)لسانی ابوالفضل:طلای سیاه یا بلای ایران،تهران،امیرکبیر، 1357.4-)موسوی علی:خلیجفارس در گذر زمان،تهران،1366.5-)نشأت صادق:تاریخ سیاسی خلیجفارس،تهران،شرکت نسبی کانون کتاب.6-)شوادران بنجامین:خاورمیانه،نفت و قدرتهای بزرگ، شریفیان عبدالحسین،تهران،کتابهای جیبی،1352.7-)طلوعی محمود:نبرد قدرتها در خلیجفارس،تهران،پیک ترجمه و نشر،1366.8-)نهر و جواهر لعل:نگاهی به تاریخ جهان،تفضلی محمود،تهران، امیرکبیر،1353.9-)مظفری مهدی:امارات خلیجفارس،تهران،انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی.10-)ویلسن آرنولد:خلیجفارس،سعیدی محمد،تهران،بنگاه ترجمه و نشر کتاب،1348.11-)سدیدالسلطنه محمدعلی:بندرعباس و خلیجفارس،به تصمیم احمد اقتداری،تهران،دنیای کتاب،1368.12-)دلدم اسکندر:سلطه جویان و استعمارگران در خلیجفارس، تهران،انتشارات نوین،1363.13-)ذاکرحسین عبدالرحیم:تاسیسات حقوقی و سیاسی امپریالیستی،تهران،چاپخش،13 68.14-)مقداشی زهیر:تجزیه و تحلیل مالی امتیازات نفتی خاور- میانه،ابراهیمزاده سیروس،تهران،انتشارات پیروز، 1354.15-)کیکتیف و دیگران:تاریخ معاصر کشورهای عربی،روحانی محمد حسین،مشهد،آستان قدس،1367.16-)امین:منافع انگلیسیها در خلیجفارس،میرسعید قاضی علی،تهران،زرین،1367.17-)کاظمی علی اصغر:ابعاد حقوقی حاکمیت ایران در خلیجفارس، تهران،دفتر مطالعات سیاسی و بینالملی،1368.18-)لوتسکی:تاریخ عرب در قرون جدید،بابایی پرویز،تهران، مرکز نشر سپهر،1349.19-)لنچافسکی ژرژ:تاریخ خاورمیانه،جزایری هادی،تهران، اقبال،1337.20-)جناب محمدعلی:خلیجفارس،نفوذ بیگانگان و رویدادهای سیاسی(1900-1875)،تهران،انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی.
باستان شناس
8th May 2012, 08:52 PM
گلههایشان و نظارت بر چاههای آب که برای ایشان اهمیت حیاتی داشتند،بوده است.
به طور همزمان،نزاعهای بیشماری از یک طرف بین اقوام حاکم و از طرفی بین خود اعضای یک خانواده حاکم وجود داشت.
این نزاعها از مسائل مربوط به زمین،سلطه تجارتی، فخر فروشیهای اشرافی و کسب قدرت برای رهبری خانوادگی ناشی میشد.
1آخرین مهاجرت این قبایل به طرف خلیجفارس از نجد و حجاز صورت گرفت.از قرن 18 قبایلی به طرف شمال جزیره یعنی سوریه حرکت کردند و عدهایی هم به طرف جنوب و در یمن جایگزین شدند.
در این کوچ کردنها،توسعه طلبیو هابیت که در عربستان آن روز قدرت قبیلهای بیشتری داشتند بیتاثیر نبود.
سعودیه ضمن کوشش برای تحکیم مواضع خود و در جهت کمک به رشد اقتصادی دولت جدید،راه دستیابی به بنادر خلیجفارس را جستجو میکرد.در سال 1793 ناحیهء ساحلی مهم از نظر سوقالجیشی و اقتصادی،"الاحساء"از بصره فرستاده شده بود،کاملا تار و مار کردند.در سال 1800 قشون و هابیه"قطیف"بندر اصلی"الاحساء" (در عربستان سعودی کنونی)را تصرف کرد و در نواری طولانی در ساحل خلیجفارس راه یافت.در سالهای 1804-1803 و هابیه بر واحهء مهم"بریمی"و تمام سواحل"جواسه"مسلط شد.2
و هابیت سعی داشت قبایل دیگر را زیر سلطهء خود گرفته و آنها را به اطاعت از خود وادار نماید.در نتیجه خصومتهای این قبایل نسبت به همدیگر و خصوصا و هابیت زیاد بود و این کینه و نفرت به آنها اجازه میداد که (1)-مظفری مهدی:امارات خلیجفارس،ص 29.(2)-موسوی علی:خلیجفارس در گذر زمان،ص 115.
بر ضد همدیگر صفآرایی نمایند.البته در این صفآرایی و قطعه قطعه شدن این سرزمین،انگلستان که در اوج سیاست توسعه طلبی و امپریالیستی بود تاثیر زیادی داشت و این قبایل پشتیبانی انگلستان را برای مقاصد خود غنیمت شمرده و برای نیل به استقلال داخلی منطقهای که قبیله آنها ساکن بود از آن استقبال نمودند. خاور جزیره عربی به علت قرار داشتن بر سر راههای ارتباط دریایی میان اروپا و جنوب خاوری آسیا خائز اهمیت بود و در جهت تامین اهداف خود سعی میکرد تا امپراتوری عثمانی را که بر منطقه تسلط داشت مجبور به عقبنشینی نماید.
در نتیجه جاسوسان انگلستان فعالانه سرگرم شوراندن شیوخ منطقه در برابر عثمانیان بودند.
"بنابراین توسعه طلبی انگلیس در خلیجفارس باید نه فقط در چارچوب نقشههای لندن برای تحت انقیاد در آوردن شرق عربی، بلکه همچنین از نظر گسترش وسیع فعالیت انحصارهای انگلیس در خاورمیانه بررسی شود.زیرا در سالهای 70-60 قرن 19(سالهای 1862-1865-1872)انگلستان امتیاز ساختمان و بهرهبرداری خط تلگراف خانقین-تهران-بوشهر را از دولت ایران گرفت که در بوشهر این خط به کابل زیرآبی انگلیس"بوشهر"-"جاسک"- "مسقط"-"کراچی"میپیوست.بدین ترتیب تلگراف هند-اروپا احداث میشد که سیمهای آن نه تنها لندن را با بمبئی مربوط میساخت، بلکه مثل تار عنکبوت به دور ایران و شیخنشینهای خلیجفارس تنیده و باعث و ابستگی اقتصادی و سیاسی آنها میگردید."
1در قرن 18 اوتویییاطوبا که شاخهای از قبیله انیزا( aniza ) بودند در کویت تحت رهبری خانواده الصبا مستقر شدند."در قسمت جنوب بییاس که النهیان از اویند قدرت را در ابوظبی در دست گرفتند.این وضع از موقعی که شیخ شخبوطبن النهیان (1)-موسوی علی:پیشین،ص 137.
(معروف به پدر امارات 1793-1816)چهار قبیله این منطقه بنییاس مناصر-ظواهر و عواصر را متفق کرد وجود دارد."1طایفه دیگری از این قبیله در دوبی مستقر گردیدند.در قطر هم در نیمه دوم قرن 18 افراد قبیله بنیعتوب که به تدریج در ساحل غربی قطر سکونت اختیار کرده بودند تحت سرپرستی خاندان الثانی حکومتی برای خود تشکیل دادند که خانواده حاکم کنونی قطر نیز از اعقاب آنها هستند.2 شارجه-عمان-رأسالخمیه-فجیره در دست قواسم بود.جواسم یا قواسم نام کله طوایفی است که در سواحل داخلی خلیجفارس (معروف به ساحل دزدان)سکونت داشته و به دزدی دریایی مشغول بودهاند.3دو شهر شارجه و راسالخمیه از اهمیت زیادی برخوردار بوده و اینها عملا حاکم خلیجفارس بودند و از طرف دیگر دشمن قسم خورده اوتوبی( utubi )به شمار میآمدند.
انگلیس تسلط خود را بر هندوستان تحکیم نموده و این منطقه در نتیجه حکم پنجرهای را دارد بر متصرفات انگلیس در هند،بنابراین انگلیس متوجه این منطقه میگردد.در این زمان منافع انگلیسیها با منافع این قبایل که هر یک قسمتی از خلیجفارس را به عنوان مسکن انتخاب کرده بودند به موازات هم قرار میگیرد.انگلیس میخواهد بر این منطقه تسلط داشته باشد و شیخنشینها هم میخواستند از یک پشتیبانی خارجی در مقابل همدیگر برخوردار باشند،چون به تنهایی ممکن نبود یکی بر دیگری پیروز گردد.در پی چنین اهدافی انگلستان در سالهای 1820-1809 دست به یک سری عملیات نظامی بر ضد قواسم که تنها قدرت خلیجفارس بودند میزند."کلنل اسمیت در سال 1810 مطابق سال 1225 (1)-مظفری مهدی:پیشن،ص
92(2)-طلوعی محمود:پیشین،ص 117(3)-ویلسن آرنولد:خلیجفارس،سعیدی محمد،ص 232راسالخمیه را که محل تمرکز عربها بود خراب کرده،پنجاه سفینه آن را سوزانید و در سال 1819 مطابق سال 1235 در یاد ارگرانت مجددا راسالخمیه را متصرف شد و دویست و دو سفینه اعراب را سوزاند".1در این عملیات راسالخمیه کاملا بر اثر مداخلات نظامی از بین میرود و در اوایل ژانویه سال 1820 مشایخ شیخنشینهای کوچک جواسه-ابوظبی- دوبی-شارجه-امالقوین و راسالخمیه را به محل خرابههای راسالخمیه که دود از آن برمیخاست احضار کردند و آنان را به امضای قرارداد توهینآمیز در زمینه اطاعت خود واداشتند و در هشتم ژانویه سال 1820 دریا دارگرانت به نمایندگی دولت بریتانیا و حکام به اطاعت واداشته شده شیخنشینهای مذکور در همانجا سند معروف به "قرارداد اساسی با عشایر عرب خلیجفارس"را امضاء کردند.
این قرارداد که با زیرکی خاصی تنظیم گردیده بود برای قراردادهای اسارتبار بعدی استعمارگران با حکام سرزمینهای این منطقه، نوعی نمونه محسوب میشد.2با شکست قواسم و تنظیم قرارداد عملا برتری این قبیله پایان میپذیر و انگلیس تنها قدرت منطقه میگردد.3 1)-شیخ قواسم تعهد مینماید که کشتیهای جنگی موجود در راسالخمیه یا در شارجه یا در ابوظبی را به دولت انگلیس واگذار کند وفقط به کشتیهای ماهیگیری اکتفا نماید.
2)-انگلیس تعهد مینماید که در آبادیهای عشایر به قصد ویران ساختن آنها وارد نشود.
3)-آنچه ازرعایا انگلیس نزد عربها اسیرند مسترد میشوند.
4)-پس از برقراری تهدات طایفه قواسم اموری که مورد قبول کلیه (1)-سدیدالسلطنه محمد علی:
بندرعباس و خلیجفارس،به تصحیح احمد اقتداری،ص 635(2)-دلدم اسکند:سلطهجویان و استعمارگران در خلیجفارس،ص 139.(3)-نشأت صادق:تاریخ سیاسی خلیجفارس،ص 212مشایخ آن صفحات گردیده است میپذیرد.
بعد از شکست قواسم انگلیس یکسری قرارداد با این قبایل امضاء میکند که هستههای اولیه این دولتها که ساخته و پرداخته انگلیس میباشند ریخته میشود.انگلیسیها بعد از پیروزی،شیخنشینها را مجبور میکنند با بستن قرارداد با انگلیس از دادن امتیاز و یا امضاء قرارداد با کشور دیگری غیر از انگلیس خودداری نمایند و شیخنشینها عملا تحتالحمایه1دولت انگلیس درمیآیند.
در سال 1880 و 1892،این روابط در بحرین بوسیله دو موافقتنامه انحصاری تقویت میشود.انگلیس با عقد قراردادی با حکومت شیخ عیسیبن علیالخلیفه قدرتهای بیشتری ضمن موافقت با موارد زیر بدست میگیرد:21)-من به هیچوجه وارد قرارداد یا مکاتبه با هیچ قدرتی به جز دولت بریتانیا نخواهم شد.
(1)-دولت تحتالحمایه دولت ضعیف و ناتوانی است که به موجب پیمان منعقد با یک دولت قوی و نیرومندی ناچار تحتالحمایگی آن دولت را قبول میکند.در ترتیب تحتالحمایگی دولت حامی ظاهرا متعهد میگردد که در مقابل حملات خارجی از دولت تحتالحمایه دفاع کند و در برابر این حمایت تحتالحمایه قسمتی از حاکمیت خود را به دولت حامی انتقال میدهد.
هر چند دولت تحتالحمایه قوانین و محاکم و تشکیلات اداری خود را حفظ میکند ولی با این همه راضی میشود که مامورین دولت حامی در امور داخلی آن کشور نیز نظارت نماید و همچنین دولت تحتالحمایه موافقت مینماید که قوای نظامی دولت حامی خاک آن کشور را اشغال کنند.
مأخذ:
ذاکرحسین عبدالرحیم:تاسیسات حقوقی و سیاسی امپریالیستی، ص 63.(2)-هالیدی فرد:پیشین،ص 599.2-)بدون رضایت دولت بریتانیا با اقامت در حیطه نمایندگی هیچ دولت دیگری موافقت نخواهم کرد.3-)بهجز دولت بریتانیا،به هیچوجه من فروش،رهن یا اشغال هر قسمتی از قلمروم را به دیگری واگذار نمیکنم.در 14 ماه مه 1914،شیخ بحرین به نماینده سیاسی انگلیس در بحرین نوشت که وی به"استخراج نفت در سرزمین خود و همچنین دادن چنین پیشنهادی برای بهرهبرداری از آن بدون مشورت با نماینده سیاسی بریتانیا و رضایت دولت بریتانیا مبادرت نخواهد ورزید."1در سال 1899 کویت تحتالحمایه دولت انگلستان میشود و دولت انگلستان حکومت عثمانیان را از شهر کویت برمیاندازد و تحتالحمایهای در ناحیهای به وسعت 6000 میلمربع واقع در راس خلیجفارس در بیابان بنامینهد.حاکم محلی کویت(موسوم به شیخ)شرط زیر را میپذیرد:2"ضمنااو متعهد میشود که شخص وی وراث و جانشنانش، هیچ قسمت از خاک خود را بدون رضایت قبلی پادشاه انگلستان به دولت یا اتباع دولت دیگر به واگذاری- اجاره-رهن یا برای اشغال و یا هر منظور دیگری ندهند."در خصوص نفت شیخ در 27 اکتبر 1913 نامهای به نمایندهء سیاسی انگلستان در خلیجفارس در بوشهر نوشت:"ما با هرآنچه شما صلاح بدانید موافقیم و اگر آن آدمیرال مصاحبت ما را محترم شمارد ما یکی از پسرانمان را در خدمت وی خواهیم داشت تا محل قیر طبیعی (1-)شوادران بنجامین:خاورمیانه،نفت و قدرتهای بزرگ، شریفیان عبدالحسین،ص 349.(2-)مقداشی زهیر:تجزیه و تحلیل امتیازات نفتی خاورمیانه، ابراهیمزاده سیروس،ص 84.در برقن و در دیگر نقاط را به وی نشان دهد و اگر به نظر ایشان امیدی به یافتن نفت در آنجا برود امتیاز آن را به هیچکس بهجز فردی که دولت انگلستان تعیین کند نخواهیم داد."1این قرارداد اهمیت سوقالجیشی و اقتصادی فراوان داشت، در نشریه معروفی به نام"کارتل بینالمللی نفت که به دستور کمیسیون تجاری فدرال ایالات متحده امریکا در سال 1952 منتشر میگردید،خاطر نشان میشود:مقدمات سیاسی که به کسب 50 درصد سهام(کویت اویل کمپانی)توسط کمپانی گلف منجر گردید در حقیقت در سال 1899 وقتی که مبارکالصباح نامهای با نمایندهء سیاسی دولت انگلیس در منطقه خلیجفارس منعقد کرد،فراهم شده بود."2انگلیس در 1911-1912 توانست فرمانروایان امیرنشینهای کرانه دریای عمان را تشویق به امضای قراردادهای بسیاری کند که بندهای بنیادی پیمانهای نابرابر"دوستی و همکاری"پیشین را محکمتر میکردند و خود دارای بندهای بیشتری برای استوار ساختن جایگاههای سیطره جویانهء آن در این منطقه و فراهم کنندهء همه شرایط برای دخالت ورزیدنش در کارهای درونی و برونی این امیرنشینها بودند.بر پایه پیمان انگلو-ترک 29 ژوئیه 1913 دولت علیه(ترکیه)عملا از همه دعواهای خویش در امیرنشینهای کرانه دریای عمان-قطر و بحرین چشمپوشی کرد و کویت را"ولایتی خود فرمان"از امپراتوری عثمانی شناخت.3در آستانه جنگ جهانی اول و در طول آن،بریتانیا همچنان به (1-)شوادران بنحامین:پیشین،ص 361.(2-)دلدم اسکندر:پیشین،ص 194-193.(3-)کیکتیف و دیگران:تاریخ معاصر کشورهای عربی،روحانی محمدحسین،ص 296.مبارزه فعالانه برای توسعهء سیادت خود در منطقه خلیجفارس ادامه میداد.در جهت تامین این سیادت دولت بریتانیا کمیته سریخاصی به ریاست"بونزن"تشکیل داد که میبایست در مورد تغییر نقشه جغرافیایی شرق عربی و از جمله خلیجفارس تصمیم نهایی را اتخاذ نماید.در سال 1912 دیپلوماتها و جاسوسان انگلیس در خلیجفارس نقشهای را برای احداث شیخنشین بصره مورد بحث قرار داده بودند. آنها در نظر داشتند بصره را از عراق جدا کنند و با بر تخت نشاندن"طالب پاشا"عامل قدیمی انگلیس تمام جلگه شط العرب را تحت سلطهء انگلستان درآوردند1.بصره در قلب سیاست منطقهای بغداد-شیراز- دمشق و استانبول قرار داشت2.بدین ترتیب به قیمت محدود کردن شبهجزیره عربستان،این قبایل استقلال داخلی خود را باز مییابند.این محدود کردن همانطوریکه اشاره رفت از اهداف انگلستان بود و قبایل خلیجفارس هم از این بابت ناراضی نبودند.تنها تغییری که منطقه بعد از بیرون رفتن انگلیس پیدا نمود،تشکیل یک کنفدراسیون بود مرکب از هفت امارت(ابوظبی-دوبی-شارجه-عمان-امالقوین- رأسالخمیه-فجیره)که رئیس این کنفدراسیون شیخ ابوظبی تعیین میشود و معاون از دوبی،بحرین و قطر هم به این کنفدراسیون دعوت شدند اما این دو کشور از قبول عضویت در این کنفدراسیون سرباز زدند.پس از پایهگذاری نام دولت امیرنشینهای متحد عربی بر آنها نهاده شده و این پروژه بر این پایهها استوار شد3.1-)پی ریزی اتحادی فدرال از امیرنشینهای عربی و بستن (1-)موسوی علی:پیشین،ص 150.(2-)امین:منافع انگلیسیها در خلیجفارس،میرسعید قاضی،ص 85.(3-)کیکتیف و دیگران،پیشین،ص 359
پیمانهایی میان آن از یکسو و کویت-عربستان و ایران از سوی دیگر.2-)بستن پیمانهای دفاعی میان یکایک سرزمینهای عربی عضو این دولت متحده با ایران.3-)پیوند دادن امیرنشینهای عضو اتحادیه با پیمان سنتو.
در نتیجه متوجه میشویم که قطعه قطعه شدن این منطقه جنبه ملی ندارد و همگی شکل حکومت و حد و مرز جغرافیاییشان را از دوران سلطهء حمایت بریتانیا به ارث بردهاند.
اما مسئله روز نفت میباشد که چهره منطقه را دگرگون ساخته است.اظهارات"کلمانسو clemencau " نخست وزیر فرانسه در آستانه جنگ جهانی اول که گفت ارزش یک قطره نفت مساوی با ارزش یک قطره خون است و یا گفته مارشال فوش foch سردار فرانسه در جنگ جهانی اول که"ما باید نفت داشته باشیم وگرنه جنگ را خواهیم باخت1"و یا ادعاهای لوردکرزن curzon وزیر خارجه انگلستان و مغز متفکر استعماری انگلیس که"متفقین به پیروزی نائل نگردیدند مگر به واسطه وجود نفت2"نشان دهنده اهمیت نفت به عنوان یک انرژی استراتژی میباشد.
این منطقه با وجود اینکه از لحاظ جمعیت و وسعت جغرافیایی بالنسبه محدود است اما کماکان شریان اقتصادی جهان به حساب میآید.
حدود 9 میلیون بشکه نفت یعنی تقریبا دو برابر ظرفیت تولید مازاد سایر نقاط جهان روزانه از طریق تنگه هرمز صادر میشود و کشورهای حوزه خلیجفارس ذخایر ثابت شدهای به میزان بیش از 270 میلیارد بشکه نفت را دارا هستند3
.(1-)الهی محمدعلی:خلیجفارس،نفت و دیپلماسی،روزنامه کیهان-یکشنبه 27 خرداد 1369.(2-)لسانی ابوالفضل:طلای سیاه یا بلای ایران،ص 1.(3-)مروی:تاثیر نفت و احیای اسلام بر روابط استراتژیک در خلیجفارس،اطلاعات سیاسی-اقتصادی-سال اول،شماره اول.از طرف دیگر درآمد نفتی این منطقه قابل توجه است.درآمد 4 کشور اصلی تولید کننده نفت(عربستان سعودی-کویت-امارات متحدهعربی-قطر)از 7550 میلیون دلار در سال 1973 رسید به 36700 میلیون دلار در سال 1974 و در سال 1976 به 51000 میلیون دلار بالغ گردید1.در نتیجه شرایط زندگی در داخل و همچنین جای خلیجفارس در اقتصاد دنیا تغییر فاحش مییابد.
کشورهایی که از نظر استراتژیکی برای انگلستان مهم بودند و به دزدان دریایی معروف بودند با شرایط جدیدی روبهرو میشوند.و رود سیلآسای نیرویکار خارجی یکی از مهمترین تغییرات اجتماعی این شیخنشینها محسوب میشود. پرسنل درجه یک و متوسط از خارج وارد میشوند.هزاران آموزگار و تحصیل کرده سوری-مصری-مراکشی و فلسطینی از نظام آموزشی کشورهایی نظیر کویت-عربستان سعودی-قطر و شیخنشینها بکار اشتغال دارند و یا در دستگاههای دولتی و خصوصی نیروی متخصص و نیمه متخصص لازم را تامین میکنند.
از جمعیت 1710000 نفری کویت،39 درصد کویتی،39 درصد اعراب دیگر و بقیه ایرانی و هندی و پاکستانی هستند.از جمعیت قطر فقط 40 درصد عرب میباشند و هندیها با 18 درصد و ایرانیها با 10 درصد،اقلیتهای بزرگی را تشکیل میدهند2.
قسمت اعظم نیروی کار عربستان سعودی را کارگران مهاجر از یمن شمالی تشکیل میدهند.
علاوه بر اینها دهها هزار متخصص و کارگر نیمه متخصص از سراسر جهان بخصوص از کشورهائی نظیر کره جنوبی و فیلیپین در بخشهای مختلف اقتصادی این کشورها بکار مشغولند.
به منظور اجرای برنامه 5 ساله (1-)مجله مردم مدیترانه-چاپ پاریس(فرانسه)-ژانویه- مارس 1980،ص 53.(2-)مجله جنوب( south )چاپ لندن-سپتامبر 1985.1974-1979 عربستان مجبور به وارد کردن حدود 700 هزار کارگر بود1.برحسب یک تخمین در سال 1975 از 900000 کل جمعیت عمان، 25000 نفر کارگران هستند که از ممالک دیگر به آنجا مهاجرت کردهاند و منبع اصلی نیروی کار آن را هندی و پاکستانی تشکیل میدهند.در قطر با جمعیت 20000 که تولید نفت در سال 1949،شروع شد،در سال 1972 این رقم به 110000 نفر افزایش یافت که 46000 نفر آن قطری و 65000 نفر غیر قطری بودند2.
بیشترین تعداد مهاجرین را در این نوع کشورها،امارات متحدهعربی،به ویژه در چهار امیرنشین ابوظبی-دوبی-رأسالخمیه و شارجه که تولید نفت امارات از آنها شروع شد،دارا میباشد.
افزایش جمعیت در این کشورها در دهه گذشته بسیار چشمگیر است. بطوریکه طبق آمار رسمی جمعیت از 180000 نفر در سال 1968 به 350000 نفر در سال 1974 و به 665937 نفر در سال 1976 رسیده است.
تعداد خارجیان در بقیه امارات در سال 1968 حدود 74250 نفر بود که در سال 1972 به 132750 نفر رسید3.مشکل اصلی در این جوامع این است که نظام اجتماعی- سیاسی هنوز پانگرفته است و از طرف دیگر مشروعیت آنها ممکن است محل تردید باشد.
بنابراین کشورهای استعماری باتوجه به منافع سرشاری که در منطقه دارند،کوشش مینمایند تا از طریق بازسازی دولت،آموزش نیروهای نظامی،فروش اسلحه و اعزام کارشناسان و غیره به تحکیم قدرت رژیمهای این منطقه کمک نمایند.
تمام این مسائل بطور مسلم مشکلات عدیدهای ایجاد خواهد کرد.
در نتیجه (1-)هالیدی فرد:
مهاجرت نیروی کار در خاورمیانه،مهیار،ص 23.(2-)هالیدی فرد:همان،ص 26.(3-)همان،ص 26.میتوانیم سوالات زیر را در مورد دولتهایی به این شکل ایجاد شده مطرح نمائیم:
1-)چه نوع جامعهایی در حال تشکیل شدن است با این منابع و منافع موقتی؟2
-)اگر مقداری دورتر نگاه کنیم،چه باقی خواهد ماند بعد از تمام شدن ذخایر نفتی؟3
-)باوجود عدم تجانس و گوناگونی جمعیت،از چه ملتی میتوانیم صحبت نمائیم؟4
-)و بالاخره وقتی از صنعت صحبت میشود،صنعتی که نیروی کار آن خارجی هستند به چه نحوی رشد میکند.؟
منابع
1-)هالیدی فرد:عربستان بیسلاطین،افراسیابی بهرام،تهران، کتابسرا،1358،2 جلد.2-)هالیدی فرد:مهاجرت نیروی کار در خاورمیانه،مهیار،تهران، تندر،1360.3-)لسانی ابوالفضل:طلای سیاه یا بلای ایران،تهران،امیرکبیر، 1357.4-)موسوی علی:خلیجفارس در گذر زمان،تهران،1366.5-)نشأت صادق:تاریخ سیاسی خلیجفارس،تهران،شرکت نسبی کانون کتاب.6-)شوادران بنجامین:خاورمیانه،نفت و قدرتهای بزرگ، شریفیان عبدالحسین،تهران،کتابهای جیبی،1352.7-)طلوعی محمود:نبرد قدرتها در خلیجفارس،تهران،پیک ترجمه و نشر،1366.8-)نهر و جواهر لعل:نگاهی به تاریخ جهان،تفضلی محمود،تهران، امیرکبیر،1353.9-)مظفری مهدی:امارات خلیجفارس،تهران،انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی.10-)ویلسن آرنولد:خلیجفارس،سعیدی محمد،تهران،بنگاه ترجمه و نشر کتاب،1348.11-)سدیدالسلطنه محمدعلی:بندرعباس و خلیجفارس،به تصمیم احمد اقتداری،تهران،دنیای کتاب،1368.12-)دلدم اسکندر:سلطه جویان و استعمارگران در خلیجفارس، تهران،انتشارات نوین،1363.13-)ذاکرحسین عبدالرحیم:تاسیسات حقوقی و سیاسی امپریالیستی،تهران،چاپخش،13 68.14-)مقداشی زهیر:تجزیه و تحلیل مالی امتیازات نفتی خاور- میانه،ابراهیمزاده سیروس،تهران،انتشارات پیروز، 1354.15-)کیکتیف و دیگران:تاریخ معاصر کشورهای عربی،روحانی محمد حسین،مشهد،آستان قدس،1367.16-)امین:منافع انگلیسیها در خلیجفارس،میرسعید قاضی علی،تهران،زرین،1367.17-)کاظمی علی اصغر:ابعاد حقوقی حاکمیت ایران در خلیجفارس، تهران،دفتر مطالعات سیاسی و بینالملی،1368.18-)لوتسکی:تاریخ عرب در قرون جدید،بابایی پرویز،تهران، مرکز نشر سپهر،1349.19-)لنچافسکی ژرژ:تاریخ خاورمیانه،جزایری هادی،تهران، اقبال،1337.20-)جناب محمدعلی:خلیجفارس،نفوذ بیگانگان و رویدادهای سیاسی(1900-1875)،تهران،انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی.
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.