AvAstiN
8th February 2009, 09:33 AM
جام جم آنلاين: تلويزيون در اين سالها تلاش بسياري كرده تا از همه ظرفيتهاي رسانه براي تحقق آرمانها و اهدافش بهره جويد و ساخت سريالهاي مختلف تاريخي، اجتماعي، خانوادگي، سياسي، طنز و ... از جمله مصاديقي است كه تلويزيون بر ساخت آن اصرار داشته است و الحق و الانصاف كه در اين ميدان چيزي كم نگذاشته است، وقتي به سياهه آثار ساخته شده در اين بخش نگاه ميكنيم با فهرستي بلندبالا مواجه ميشويم كه هر اسم ما را در خاطرهاي غرق ميكند.
آنقدر اين نوستالژي قوي، مطبوع و ماناست كه تصور تلويزيون بدون عنصر مهمي مثل سريال تقريبا ناممكن است. اگر قرار بود فهرست همه آثار سريال تلويزيون را ميآورديم و درباره همه آنها مينوشتيم البته به چيزي بسيار بيشتر از صفحات روزنامه احتياج داشتيم.
انتخابهاي پيشرو بيشتر آثاري را شامل ميشود كه يا در زمان پخش موجي ايجاد كردند يا اينكه اين موج آنقدر ادامه پيدا كرد كه تبديل به خاطرهاي شد كه آن سريال را در ذهن ما خواستني ميكرد.
آنچه در پي ميآيد در واقع يكجور يادآوري است درباره آثاري كه زماني به آنتن پخش تلويزيون سپرده شدهاند و مردم مدتها از شخصيتها، حوادث و تكيه كلامهاي آنان ميگفتند و ميشنيدند.
روزي روزگاري با شكيبايي
نام: روزي روزگاري؛ كارگردان: امرالله احمدجو؛ بازيگران: خسرو شكيبايي، محمود پاكنيت، ژاله علو و ... . سريالي خاطرهبرانگيز، كمي پيشتر پخش مجدد داشت حدود ساعت يك بامداد، سريالي جذاب كه تغيير و تحولات و سير و سلوك شخصيتي را به نمايش ميگذاشت، با طنز و تلخي، با لهجهها و گويشهاي خاص آن منطقه، با معرفي فرهنگ بومي و استفاده از داستان قديمي، فولكلور و فضاسازي درست و بجا.
احمدجو قبلتر در «شاخههاي بيد» اين فضا را تجربه كرده بود و در «روزي روزگاري» توانست آن را كامل كند. آنچه در «تفنگ سرپر» عقيم ماند و تكرار نشد.
سيب سرخ حوا
نام: ميوه ممنوعه؛ كارگردان: حسن فتحي؛ بازيگران: علي نصيريان، گوهر خيرانديش، هانيه توسلي و... .
متن بر اساس تلفيقي از 2 قصه «شاهلير» و «شيخ صنعان» نوشته شده. داستان فردي متدين به نام حاج يونس (علي نصيريان) كه طي اتفاقاتي درگير ماجرايي عاشقانه ميشود.
اين مجموعه را ميتوان بنابه توصيف كارگردانش حسن فتحي راوي آدمهاي خاكستري دانست. آدمهايي كه به محك گذاشته ميشوند و بايد آزموني را پشت سر گذارند. سردرگمي، جستجوي هويت و... از جمله مضامين اين سريال است.
باز باران با ترانه
نام: پس از باران؛ كارگردان: سعيد سلطاني؛ بازيگران: جهانگير الماسي، محمود پاكنيت، كتايون رياحي و... .
سريالي با فلاشبك و زمانهاي تودرتو. اتفاقاتي كه در ذهن شخصيتها به محض يادآوري براي مخاطب به نمايش درميآمد. بازي خوب بازيگران توانست در آن زمان سريال را تا اندازهاي قابل قبول جلوه دهد گو اين كه برقراري پيوندها بين اتفاقاتي كه در گذشته رخ ميداد و وقايعي كه در زمان حال ميگذشت، براي مخاطب كمي دشوار بود.
كلاف سردرگم
نام: سرنخ؛ كارگردان: كيومرث پوراحمد؛ بازيگران: جهانبخش سلطاني، بهزاد خداويسي، رضا كيانيان و محمدرضا فروتن و ... .
مجموعهاي پليسي با درهم آميختن مضامين جنايي و پليسي با رهيافتهاي ملي. ساخت اين سريال در سال 1376 توجه بسياري از مخاطبان و منتقدان را به خود جلب كرد. هر قسمت به طور مجزا يا در نهايت در دو قسمت كارآگاه و دستيارش به راهحلي براي معماي جنايي يا پليسي با غور و تفحص در حواشي و جزئيات دست مييافتند. سريالي كه برداشتهاي آزادي از قصههاي ايزابل آلنده، هركول پوآرو و... است.
گذر از سنت به مدرنيته
نام: پدرسالار؛ كارگردان: اكبر خواجويي؛ نويسنده: علياكبر محلوجيان؛ بازيگران: محمدعلي كشاورز، حميده خيرآبادي، جميله شيخي، سيامك اطلسي، كتايون رياحي، كمند اميرسليماني و....
روايتي از دوره گذار، از زندگي سنتي به مدرن. اسداللهخان پدر خانوادهاي پرجمعيت است كه با پسرها، عروسها و نوههايش در يك خانه زندگي ميكنند اما عروس كوچك او آذر حاضر به زندگي در خانه مشترك نيست و همين سبب به وجود آمدن درگيريهايي ميشود.
اين سريال پس از 14 سال، باز هم از شبكه دوم پخش شد و بهرغم تمام نقاط ضعف و كاستيهايش، طرز فكر و باوري را مضمون اصلي قرار داده كه هنوز و همواره باعث تنشهايي در سطح اجتماع شده و ميشود.
دهه اول محرم
نام: شب دهم؛ كارگردان: حسن فتحي؛ بازيگران: كتايون رياحي، رويا تيموريان، محمود پاكنيت، حسين ياري، ثريا قاسمي و... .
حيدر خوشمرام از لوطيهاي يكي از محلات تهران قديم، دلباخته يكي از شاهزادههاي قجري ميشود. دختر شرط ازدواج را اجراي ده شب تعزيه در زمان ممنوعيتي ميداند كه از سوي رضاخان براي اجراي مراسم مذهبي معمول داشتند. حيدر به اتفاق دوستانش براي اجراي اين خواسته دست به كار ميشود. در سال 79 كه سريال ساخته شد، همزمان با ايام محرم مقارن با نوروز 80 روي آنتن رفت. سريال «شب دهم» جزو اولين سريالهاي مناسبتي بود كه از زاويهاي ديگر به محرم ميپرداخت.
دل ميرود ز دستم
نام: صاحبدلان؛ كارگردان: محمدحسين لطيفي؛ بازيگران: حسين محجوب، محمد كاسبي، باران كوثري و... . داستان شهري است و تمام ماجراهايش، تمام فيلمبرداري در تهران و اطرافش است. داستان از جايي شروع ميشود كه صحاف پير و متديني خوابي ميبيند و در پي خواب، با نوهاش دنيا راهي سير و سلوك ميشود.
سريالي كه در ميان سريالهاي آن سال كه در ماه رمضان پخش ميشد، محبوبيت فراواني پيدا كرد. اين محبوبيت مديون بازي بازيگران، مخاطبشناسي لطيفي و داستاني بود كه جذابيت خاص خود را براي مخاطبان اين دوره داشته و دارد.
سريالي جنجالي
نام: نرگس؛ كارگردان: سيروس مقدم؛ بازيگران: حسن پورشيرازي، مهرانه مهينترابي، پوپك گلدره، ستاره اسكندري و... .
سريالي جنجالي كه در تابستان 85 از شبكه سوم سيما پخش شد. بررسي معضلات و مشكلات اجتماعي، اختلاف طبقاتي، ازدواجهاي زودهنگام، مرگ پوپك گلدره و... همه باعث شد تا مردم عادي سريال را دنبال كنند اما تمام سريال فقط به سطح ميپرداخت و از هر نوع نقب زدن به عمق و ريشه مسائل طفره ميرفت.
ياد آر، ز شمع مرده ياد آر
نام: هزاردستان؛ كارگردان: علي حاتمي؛ بازيگران: عزتالله انتظامي، جمشيد مشايخي، داوود رشيدي، علي نصيريان، محمدعلي كشاورز، حسين گيل، زري خوشكام، شهلا ميربختيار، افسر اسدي، جهانگير الماسي، محمد مطيع، اصغر همت، سروش خليلي، جهانگير فروهر، جمشيد لايق، منوچهر آذري، فرهنگ مهرپرور و... .
خان مظفر (عزتالله انتظامي) خود هزاردستان، آدمي ظاهرالصلاح است كه پشت پرده تمام اتفاقات سياسي اجتماعي روز نقش دارد. مفتش شش انگشتي (داوود رشيدي) عصاره و چكيده آدمهايي مثل آيرم و مختاري است.
او كه خود به دست هزاردستان بازي داده ميشود، در روز عروسي به دست برادرزاده شعبان به قتل ميرسد. ابوالفتح صحاف (علي نصيريان) نماد مشروطهخواهان وطنپرست است كه از رنج مردم عذاب ميكشند. شعبون استخواني (محمدعلي كشاورز) همان شعبان جعفريان يا شعبان بيمخ است؛ تهران بازسازي شده قديم.
نمره اخلاق صفر
نام: خواب و بيدار؛ كارگردان: مهدي فخيمزاده؛ بازيگران: دانيال حكيمي، رويا نونهالي، محمد صادقي، لادن طباطبايي، حبيب دهقاننسب و مهدي فخيمزاده و ... . زني خلافكار براي انجام ماموريتي وارد ايران ميشود. او از بدو ورود پي ميبرد رابطي كه پول در اختيار دارد، زيرنظر پليس است. در نتيجه تصميم ميگيرد با ترفندي او را از سر راه بردارد.
اين مجموعه داستاني پليسي حادثهاي (كه اين نوع نامگذاري هم خود جاي بحث دارد!) محصول مشتركي از گروه فيلم و سريال شبكه يك و پليس 110 است.
اين سريال جزو آن دسته از مجموعههايي بود كه توانست با مخاطب فراواني ارتباط برقرار كند. بازيهاي رويا نونهالي، دانيال حكيمي و مهدي فخيمزاده به نقشهايي كه ايفا كردند، هويت بخشيد.
شخصيتپردازي ناتاشا (رويا نونهالي) و اصغر (مهدي فخيمزاده) بهرغم منفي بودن، همراهي مخاطب را در پي داشت. راست است فيلم، سريال و اساسا اثري قدرتمند و تاثيرگذار است كه شخصيتهاي منفي آن بخوبي پرداخت شده باشند تا كشمكش صورت گيرد و اوج و فرود داستان براي مخاطب ملموس شود.
تا نقش زمين بود و جهان بود، علي(ع) بود
نام: امام علي؛ كارگردان: داوود ميرباقري؛ بازيگران: داريوش ارجمند، محمدرضا شريفينيا، مهدي فتحي، سيروس گرجستاني، سعيد نيكپور، عنايت بخشي، ويشكا آسايش، انوشيروان ارجمند، جواد خدادادي، عنايتالله شفيعي و ...
داوود ميرباقري با ساخت سريال امام علي به يكي از محبوبترين كارگردانان تلويزيوني بدل شد. برداشتي و خوانشي آزاد از زندگاني مولاي متقيان، نگاهي متفاوت كه با بازيهاي درخشان بازيگران و موسيقي جاودان فخرالديني ميليونها ايراني و مسلمان را با خود همراه كرد.
سريال به لحاظ تاويل و خوانش مذهبي روايت در بين فقها و علما محل مناقشه بوده و هست اما براي توده مردم، به تصوير كشيدن زندگي اسطورهاي كه از كودكي با نام او دست را بر زانوان نهاده و مينهند جذاب و ديدني بود. اين اولين بار بود كه سريالي به طور صرف به زندگي يكي از ائمه ميپرداخت.
به آهستگي
نام: پاورچين؛ كارگردان: مهران مديري؛ بازيگران: مهران مديري، جواد رضويان، سيامك انصاري، سحر زكريا، محمدرضا هدايتي، سحر ولدبيگي، شقايق دهقان، سعيد پيردوست، وحيد مهيندوست، ابراهيم آبادي، هايده حائري، كامران فيوضات و مختار سائقي.
فرهاد بررهاي است و در تهران زندگي ميكند. شادي، خواهر فرهاد در رشته كتابگزاري! قبول ميشود و پدرش او را به تهران ميآورد تا در كنار فرهاد و مهتاب همسرش زندگي كند و....
خلق سرزميني خيالي به نام برره با تمام رسم و رسومها، فرهنگ خاص خودش و انسانهاي عجيب و غريبش در كنار طرح مسائل و مشكلات شهرنشيني، كار در ادارات و نهادها، روابط بين زوجهاي جوان، روابط رئيس و مرئوس و... توانست پاورچين را به يكي از محبوبترين مجموعههاي تلويزيوني بدل كند.
تقدير محتوم
نام: سلطان و شبان؛ كارگردان: داريوش فرهنگ و مسعود فروتن (تلويزيوني)؛ بازيگران: مهدي هاشمي، گلاب آدينه، محمد مطيع، محمدعلي كشاورز و...
يكي از محبوبترين سريالهاي دهه 60 كه توليد آن در سال 1362 توسط گروه فيلم و سريال تلويزيون آغاز و تا سال 1363 به پايان رسيد و همان سال از شبكه اول سيما پخش شد. مهدي هاشمي و داريوش فرهنگ به اتفاق فيلمنامهاي در قالب افسانهاي كهن نوشتند: پادشاهي كه خواب ميبيند، مردي فرزانه او را از مرگ و سرنگونياش مطلع ميكند و تلاش وزرا، همسر و... براي آن كه پادشاه از تقدير محتوم در امان بماند بينتيجه ميماند و...
بازي درخشان بازيگران، صداي آقالو و موسيقي بابك بيات؛ روزگار سخت با دلخوشيهاي فراوان و تجربههاي تكرارنشدني.
مغولها
نام: سربداران؛ كارگردان: محمدعلي نجفي؛ بازيگران: امين تارخ، سوسن تسليمي، علي نصيريان، محمدعلي كشاورز، فيروز بهجتمحمدي، جمشيد لايق، افسانه بايگان، چنگيز وثوقي و...
سريالي تاريخي كه در سال 1363 ساخته شد و براساس قيام سربداران خراسان به رهبري شيخ حسن جوري عليه استيلاي مغول شكل گرفت. همزمان با پخش مجموعه در سال 1363 از شبكه اول، تيتراژ متفاوت و موسيقي فخرالديني، مخاطب را وادار كرد تا بر تاريخي كه به تصوير كشيده شده بود تامل كند. سياستگذاري كلان فرهنگي هنوز در مورد سينما و تلويزيون تصميمگيري نهايي نداشت. طراحي صحنه و لباس، فضاسازي متفاوت، چهرهپردازي و... براي مخاطب تازه و جديد به نظر ميرسيد. داستان تاريخي و رفتن به قيام سربداران. كاستيهاي مجموعه از يكسو و قالب و نحوه روايت و داستان از سوي ديگر، همان زمان حواشياي را به دنبال داشت.
خاك و داستان لالهها
نام: خاك سرخ؛ كارگردان: ابراهيم حاتميكيا؛ بازيگران: پرويز پرستويي، مهتاب كرامتي، حبيب رضايي، لاله اسكندري و بهناز جعفري و... .
دفاع مقدس، جنوب كشور، بمباران، درگيري، روابط از هم گسيخته، رفت و آمد زماني از حال به گذشته و از گذشته به حال و درنهايت بازيهاي بازيگراني كه در حد و اندازه خودشان نبودند. گويا خود حاتميكيا هم هنوز به رسانهاي چون تلويزيون خو نگرفته بود و با اين رسانه و مخاطبش آشنا نبود. سريال پخش شد و واكنشهاي منفي به دنبال داشت، چراكه دستكم نامي چون ابراهيم حاتميكيا تكيهگاه اثر بود.
آرزوهاي بزرگ
نام: دوران سركشي؛ كارگردان: كمال تبريزي؛ بازيگران: رضا كيانيان، مهران رجبي، لادن مستوفي، عاطفه نوري و...دختري فراري به نام روناك با كمك بهزيستي قصد دارد به زندگي عادي بازگردد و در اين بين سريال به بررسي مشكلات اجتماعي و رفتاري بلوغ در دختران نوجوان ميپردازد.
در سال 1381 كه دوران سركشي از شبكه تهران پخش ميشد، نظر بسياري از منتقدان، روانشناسان مراكز بهزيستي و... را به خود جلب كرد. پرهيز از كليشهها و نقبزدن به لايههاي دروني افراد و فرار از ابتذال مرسوم اينگونه آثار توانست دوران سركشي را به سريالي موفق و در خور توجه بدل كند. بازي بازيگران نيز به انتقال فضا و حس كلي اثر ياري فراواني رسانده است.
چهره ناپيداي عشق
نام: در پناه تو؛ كارگردان: حميد لبخنده؛ بازيگران: سعيد پورصميمي، ثريا قاسمي، ايرج راد، حبيب دهقاننسب، حسن جوهرچي، لعيا زنگنه، رامين پرچمي، پارسا پيروزفر و... دختري دانشجو با دانشجوي همكلاسياش ازدواج ميكند و بهرغم تمام دخالتها، سعي بر حفظ زندگي زناشويياش دارد؛ اما در نهايت اين ازدواج منجر به طلاق ميشود. از سويي، دوست مشترك اين دو در جريان پرونده حقوقي دختر كه به پدرش ارجاع داده شده، از دختر خواستگاري ميكند و با مخالفت شديد خانوادهاش روبهرو ميشود. در انتها ازدواج اين دو صورت ميگيرد و...
قيام جنگل
نام: كوچك جنگلي؛ كارگردان: بهروز افخمي؛ بازيگران: عليرضا مجلل، مسعود ولدبيگي، اكبر معززي و حسين پناهي.
پرداختن به زندگي و حواشي زندگي شخصيتهاي ملي و مذهبي و تاريخي همان طور كه بارها اشاره شده كاري است صعب. حال اگر در كنار همين شخصيت بخواهيم يكي از بزرگترين قيامهاي تاريخ ايران را كه به نهضت جنگل مشهور است، مورد بررسي قرار دهيم، ضريب اين سختي را بالاتر بردهايم. اين مجموعه هنوز هم از سوي بسياري از منتقدان به عنوان يكي از بهترين مجموعههاي تلويزيوني به شمار ميآيد. بسياري بر اين باورند كه تمام موفقيت سريال به ناصر تقوايي بازميگردد؛ چراكه فيلمنامه دكوپاژ شده تقوايي آماده به ساخت در دستان افخمي (كارگردان كارهاي ناتمام) قرار گرفت.
خوننوشتهها بر ديوار فين
نام: اميركبير؛ كارگردان سعيد نيكپور؛ بازيگران: سعيد نيكپور، محمد مطيع، فخري خوروش، ايرج راد، ژاله علو و... زندگي اميركبير، ناصرالدين شاه قاجار و دسيسههاي مهدعليا، خوانشي از روايتي تاريخي، توطئه، خيانت، خدمت و پاداشي كه جز مرگ را براي اميركبير به ارمغان نميآورد. موسيقي كامبيز روشنروان و تعامل خوب بين 2 بازيگر سعيد نيكپور و ايرج راد در نقشهاي اميركبير و ناصرالدين شاه و صحنه به ياد ماندني انتهاي فيلم و رستگاري و عجز، مفاهيم متناقض و تضادهاي دروني و بيروني شخصيتها.
بازگشت علوي
نام: كارآگاه علوي؛ كارگردان: حسن هدايت؛ بازيگران: احمد نجفي، فرهاد خانمحمدي، سورا زارويك، سوتلارنا پيروي و...
كارآگاه علوي از ماموران نظميه دوران رضاخان و با آن كه در استخدام نظام است، اما اعتقادي به رژيم رضاخاني ندارد. او در هر ماجرايي نسبت به احقاق حقوق مظلومان وقت تلاش ميكند.
در همان زمان كه سري اول كارآگاه علوي پخش ميشد، بسياري آن را به لحاظ مضمومي ارزشمند ميدانستند و رويكرد علوي و دستيارش را در مواجهه با موارد پيش آمده با نمونههاي خارجي مقايسه كرده و در مجموع از كار رضايت داشتند. حال پس از 13 سال، هدايت بار ديگر با احمد نجفي كه در سري اول نقشآفريني قابل قبولي داشت، آمده تا بار ديگر طعم شيرين موفقيت را تجربه كند. سريال كارآگاه علوي (2) وقايعي را بين سالهاي 1320 تا 1330 روايت ميكند.
آنقدر اين نوستالژي قوي، مطبوع و ماناست كه تصور تلويزيون بدون عنصر مهمي مثل سريال تقريبا ناممكن است. اگر قرار بود فهرست همه آثار سريال تلويزيون را ميآورديم و درباره همه آنها مينوشتيم البته به چيزي بسيار بيشتر از صفحات روزنامه احتياج داشتيم.
انتخابهاي پيشرو بيشتر آثاري را شامل ميشود كه يا در زمان پخش موجي ايجاد كردند يا اينكه اين موج آنقدر ادامه پيدا كرد كه تبديل به خاطرهاي شد كه آن سريال را در ذهن ما خواستني ميكرد.
آنچه در پي ميآيد در واقع يكجور يادآوري است درباره آثاري كه زماني به آنتن پخش تلويزيون سپرده شدهاند و مردم مدتها از شخصيتها، حوادث و تكيه كلامهاي آنان ميگفتند و ميشنيدند.
روزي روزگاري با شكيبايي
نام: روزي روزگاري؛ كارگردان: امرالله احمدجو؛ بازيگران: خسرو شكيبايي، محمود پاكنيت، ژاله علو و ... . سريالي خاطرهبرانگيز، كمي پيشتر پخش مجدد داشت حدود ساعت يك بامداد، سريالي جذاب كه تغيير و تحولات و سير و سلوك شخصيتي را به نمايش ميگذاشت، با طنز و تلخي، با لهجهها و گويشهاي خاص آن منطقه، با معرفي فرهنگ بومي و استفاده از داستان قديمي، فولكلور و فضاسازي درست و بجا.
احمدجو قبلتر در «شاخههاي بيد» اين فضا را تجربه كرده بود و در «روزي روزگاري» توانست آن را كامل كند. آنچه در «تفنگ سرپر» عقيم ماند و تكرار نشد.
سيب سرخ حوا
نام: ميوه ممنوعه؛ كارگردان: حسن فتحي؛ بازيگران: علي نصيريان، گوهر خيرانديش، هانيه توسلي و... .
متن بر اساس تلفيقي از 2 قصه «شاهلير» و «شيخ صنعان» نوشته شده. داستان فردي متدين به نام حاج يونس (علي نصيريان) كه طي اتفاقاتي درگير ماجرايي عاشقانه ميشود.
اين مجموعه را ميتوان بنابه توصيف كارگردانش حسن فتحي راوي آدمهاي خاكستري دانست. آدمهايي كه به محك گذاشته ميشوند و بايد آزموني را پشت سر گذارند. سردرگمي، جستجوي هويت و... از جمله مضامين اين سريال است.
باز باران با ترانه
نام: پس از باران؛ كارگردان: سعيد سلطاني؛ بازيگران: جهانگير الماسي، محمود پاكنيت، كتايون رياحي و... .
سريالي با فلاشبك و زمانهاي تودرتو. اتفاقاتي كه در ذهن شخصيتها به محض يادآوري براي مخاطب به نمايش درميآمد. بازي خوب بازيگران توانست در آن زمان سريال را تا اندازهاي قابل قبول جلوه دهد گو اين كه برقراري پيوندها بين اتفاقاتي كه در گذشته رخ ميداد و وقايعي كه در زمان حال ميگذشت، براي مخاطب كمي دشوار بود.
كلاف سردرگم
نام: سرنخ؛ كارگردان: كيومرث پوراحمد؛ بازيگران: جهانبخش سلطاني، بهزاد خداويسي، رضا كيانيان و محمدرضا فروتن و ... .
مجموعهاي پليسي با درهم آميختن مضامين جنايي و پليسي با رهيافتهاي ملي. ساخت اين سريال در سال 1376 توجه بسياري از مخاطبان و منتقدان را به خود جلب كرد. هر قسمت به طور مجزا يا در نهايت در دو قسمت كارآگاه و دستيارش به راهحلي براي معماي جنايي يا پليسي با غور و تفحص در حواشي و جزئيات دست مييافتند. سريالي كه برداشتهاي آزادي از قصههاي ايزابل آلنده، هركول پوآرو و... است.
گذر از سنت به مدرنيته
نام: پدرسالار؛ كارگردان: اكبر خواجويي؛ نويسنده: علياكبر محلوجيان؛ بازيگران: محمدعلي كشاورز، حميده خيرآبادي، جميله شيخي، سيامك اطلسي، كتايون رياحي، كمند اميرسليماني و....
روايتي از دوره گذار، از زندگي سنتي به مدرن. اسداللهخان پدر خانوادهاي پرجمعيت است كه با پسرها، عروسها و نوههايش در يك خانه زندگي ميكنند اما عروس كوچك او آذر حاضر به زندگي در خانه مشترك نيست و همين سبب به وجود آمدن درگيريهايي ميشود.
اين سريال پس از 14 سال، باز هم از شبكه دوم پخش شد و بهرغم تمام نقاط ضعف و كاستيهايش، طرز فكر و باوري را مضمون اصلي قرار داده كه هنوز و همواره باعث تنشهايي در سطح اجتماع شده و ميشود.
دهه اول محرم
نام: شب دهم؛ كارگردان: حسن فتحي؛ بازيگران: كتايون رياحي، رويا تيموريان، محمود پاكنيت، حسين ياري، ثريا قاسمي و... .
حيدر خوشمرام از لوطيهاي يكي از محلات تهران قديم، دلباخته يكي از شاهزادههاي قجري ميشود. دختر شرط ازدواج را اجراي ده شب تعزيه در زمان ممنوعيتي ميداند كه از سوي رضاخان براي اجراي مراسم مذهبي معمول داشتند. حيدر به اتفاق دوستانش براي اجراي اين خواسته دست به كار ميشود. در سال 79 كه سريال ساخته شد، همزمان با ايام محرم مقارن با نوروز 80 روي آنتن رفت. سريال «شب دهم» جزو اولين سريالهاي مناسبتي بود كه از زاويهاي ديگر به محرم ميپرداخت.
دل ميرود ز دستم
نام: صاحبدلان؛ كارگردان: محمدحسين لطيفي؛ بازيگران: حسين محجوب، محمد كاسبي، باران كوثري و... . داستان شهري است و تمام ماجراهايش، تمام فيلمبرداري در تهران و اطرافش است. داستان از جايي شروع ميشود كه صحاف پير و متديني خوابي ميبيند و در پي خواب، با نوهاش دنيا راهي سير و سلوك ميشود.
سريالي كه در ميان سريالهاي آن سال كه در ماه رمضان پخش ميشد، محبوبيت فراواني پيدا كرد. اين محبوبيت مديون بازي بازيگران، مخاطبشناسي لطيفي و داستاني بود كه جذابيت خاص خود را براي مخاطبان اين دوره داشته و دارد.
سريالي جنجالي
نام: نرگس؛ كارگردان: سيروس مقدم؛ بازيگران: حسن پورشيرازي، مهرانه مهينترابي، پوپك گلدره، ستاره اسكندري و... .
سريالي جنجالي كه در تابستان 85 از شبكه سوم سيما پخش شد. بررسي معضلات و مشكلات اجتماعي، اختلاف طبقاتي، ازدواجهاي زودهنگام، مرگ پوپك گلدره و... همه باعث شد تا مردم عادي سريال را دنبال كنند اما تمام سريال فقط به سطح ميپرداخت و از هر نوع نقب زدن به عمق و ريشه مسائل طفره ميرفت.
ياد آر، ز شمع مرده ياد آر
نام: هزاردستان؛ كارگردان: علي حاتمي؛ بازيگران: عزتالله انتظامي، جمشيد مشايخي، داوود رشيدي، علي نصيريان، محمدعلي كشاورز، حسين گيل، زري خوشكام، شهلا ميربختيار، افسر اسدي، جهانگير الماسي، محمد مطيع، اصغر همت، سروش خليلي، جهانگير فروهر، جمشيد لايق، منوچهر آذري، فرهنگ مهرپرور و... .
خان مظفر (عزتالله انتظامي) خود هزاردستان، آدمي ظاهرالصلاح است كه پشت پرده تمام اتفاقات سياسي اجتماعي روز نقش دارد. مفتش شش انگشتي (داوود رشيدي) عصاره و چكيده آدمهايي مثل آيرم و مختاري است.
او كه خود به دست هزاردستان بازي داده ميشود، در روز عروسي به دست برادرزاده شعبان به قتل ميرسد. ابوالفتح صحاف (علي نصيريان) نماد مشروطهخواهان وطنپرست است كه از رنج مردم عذاب ميكشند. شعبون استخواني (محمدعلي كشاورز) همان شعبان جعفريان يا شعبان بيمخ است؛ تهران بازسازي شده قديم.
نمره اخلاق صفر
نام: خواب و بيدار؛ كارگردان: مهدي فخيمزاده؛ بازيگران: دانيال حكيمي، رويا نونهالي، محمد صادقي، لادن طباطبايي، حبيب دهقاننسب و مهدي فخيمزاده و ... . زني خلافكار براي انجام ماموريتي وارد ايران ميشود. او از بدو ورود پي ميبرد رابطي كه پول در اختيار دارد، زيرنظر پليس است. در نتيجه تصميم ميگيرد با ترفندي او را از سر راه بردارد.
اين مجموعه داستاني پليسي حادثهاي (كه اين نوع نامگذاري هم خود جاي بحث دارد!) محصول مشتركي از گروه فيلم و سريال شبكه يك و پليس 110 است.
اين سريال جزو آن دسته از مجموعههايي بود كه توانست با مخاطب فراواني ارتباط برقرار كند. بازيهاي رويا نونهالي، دانيال حكيمي و مهدي فخيمزاده به نقشهايي كه ايفا كردند، هويت بخشيد.
شخصيتپردازي ناتاشا (رويا نونهالي) و اصغر (مهدي فخيمزاده) بهرغم منفي بودن، همراهي مخاطب را در پي داشت. راست است فيلم، سريال و اساسا اثري قدرتمند و تاثيرگذار است كه شخصيتهاي منفي آن بخوبي پرداخت شده باشند تا كشمكش صورت گيرد و اوج و فرود داستان براي مخاطب ملموس شود.
تا نقش زمين بود و جهان بود، علي(ع) بود
نام: امام علي؛ كارگردان: داوود ميرباقري؛ بازيگران: داريوش ارجمند، محمدرضا شريفينيا، مهدي فتحي، سيروس گرجستاني، سعيد نيكپور، عنايت بخشي، ويشكا آسايش، انوشيروان ارجمند، جواد خدادادي، عنايتالله شفيعي و ...
داوود ميرباقري با ساخت سريال امام علي به يكي از محبوبترين كارگردانان تلويزيوني بدل شد. برداشتي و خوانشي آزاد از زندگاني مولاي متقيان، نگاهي متفاوت كه با بازيهاي درخشان بازيگران و موسيقي جاودان فخرالديني ميليونها ايراني و مسلمان را با خود همراه كرد.
سريال به لحاظ تاويل و خوانش مذهبي روايت در بين فقها و علما محل مناقشه بوده و هست اما براي توده مردم، به تصوير كشيدن زندگي اسطورهاي كه از كودكي با نام او دست را بر زانوان نهاده و مينهند جذاب و ديدني بود. اين اولين بار بود كه سريالي به طور صرف به زندگي يكي از ائمه ميپرداخت.
به آهستگي
نام: پاورچين؛ كارگردان: مهران مديري؛ بازيگران: مهران مديري، جواد رضويان، سيامك انصاري، سحر زكريا، محمدرضا هدايتي، سحر ولدبيگي، شقايق دهقان، سعيد پيردوست، وحيد مهيندوست، ابراهيم آبادي، هايده حائري، كامران فيوضات و مختار سائقي.
فرهاد بررهاي است و در تهران زندگي ميكند. شادي، خواهر فرهاد در رشته كتابگزاري! قبول ميشود و پدرش او را به تهران ميآورد تا در كنار فرهاد و مهتاب همسرش زندگي كند و....
خلق سرزميني خيالي به نام برره با تمام رسم و رسومها، فرهنگ خاص خودش و انسانهاي عجيب و غريبش در كنار طرح مسائل و مشكلات شهرنشيني، كار در ادارات و نهادها، روابط بين زوجهاي جوان، روابط رئيس و مرئوس و... توانست پاورچين را به يكي از محبوبترين مجموعههاي تلويزيوني بدل كند.
تقدير محتوم
نام: سلطان و شبان؛ كارگردان: داريوش فرهنگ و مسعود فروتن (تلويزيوني)؛ بازيگران: مهدي هاشمي، گلاب آدينه، محمد مطيع، محمدعلي كشاورز و...
يكي از محبوبترين سريالهاي دهه 60 كه توليد آن در سال 1362 توسط گروه فيلم و سريال تلويزيون آغاز و تا سال 1363 به پايان رسيد و همان سال از شبكه اول سيما پخش شد. مهدي هاشمي و داريوش فرهنگ به اتفاق فيلمنامهاي در قالب افسانهاي كهن نوشتند: پادشاهي كه خواب ميبيند، مردي فرزانه او را از مرگ و سرنگونياش مطلع ميكند و تلاش وزرا، همسر و... براي آن كه پادشاه از تقدير محتوم در امان بماند بينتيجه ميماند و...
بازي درخشان بازيگران، صداي آقالو و موسيقي بابك بيات؛ روزگار سخت با دلخوشيهاي فراوان و تجربههاي تكرارنشدني.
مغولها
نام: سربداران؛ كارگردان: محمدعلي نجفي؛ بازيگران: امين تارخ، سوسن تسليمي، علي نصيريان، محمدعلي كشاورز، فيروز بهجتمحمدي، جمشيد لايق، افسانه بايگان، چنگيز وثوقي و...
سريالي تاريخي كه در سال 1363 ساخته شد و براساس قيام سربداران خراسان به رهبري شيخ حسن جوري عليه استيلاي مغول شكل گرفت. همزمان با پخش مجموعه در سال 1363 از شبكه اول، تيتراژ متفاوت و موسيقي فخرالديني، مخاطب را وادار كرد تا بر تاريخي كه به تصوير كشيده شده بود تامل كند. سياستگذاري كلان فرهنگي هنوز در مورد سينما و تلويزيون تصميمگيري نهايي نداشت. طراحي صحنه و لباس، فضاسازي متفاوت، چهرهپردازي و... براي مخاطب تازه و جديد به نظر ميرسيد. داستان تاريخي و رفتن به قيام سربداران. كاستيهاي مجموعه از يكسو و قالب و نحوه روايت و داستان از سوي ديگر، همان زمان حواشياي را به دنبال داشت.
خاك و داستان لالهها
نام: خاك سرخ؛ كارگردان: ابراهيم حاتميكيا؛ بازيگران: پرويز پرستويي، مهتاب كرامتي، حبيب رضايي، لاله اسكندري و بهناز جعفري و... .
دفاع مقدس، جنوب كشور، بمباران، درگيري، روابط از هم گسيخته، رفت و آمد زماني از حال به گذشته و از گذشته به حال و درنهايت بازيهاي بازيگراني كه در حد و اندازه خودشان نبودند. گويا خود حاتميكيا هم هنوز به رسانهاي چون تلويزيون خو نگرفته بود و با اين رسانه و مخاطبش آشنا نبود. سريال پخش شد و واكنشهاي منفي به دنبال داشت، چراكه دستكم نامي چون ابراهيم حاتميكيا تكيهگاه اثر بود.
آرزوهاي بزرگ
نام: دوران سركشي؛ كارگردان: كمال تبريزي؛ بازيگران: رضا كيانيان، مهران رجبي، لادن مستوفي، عاطفه نوري و...دختري فراري به نام روناك با كمك بهزيستي قصد دارد به زندگي عادي بازگردد و در اين بين سريال به بررسي مشكلات اجتماعي و رفتاري بلوغ در دختران نوجوان ميپردازد.
در سال 1381 كه دوران سركشي از شبكه تهران پخش ميشد، نظر بسياري از منتقدان، روانشناسان مراكز بهزيستي و... را به خود جلب كرد. پرهيز از كليشهها و نقبزدن به لايههاي دروني افراد و فرار از ابتذال مرسوم اينگونه آثار توانست دوران سركشي را به سريالي موفق و در خور توجه بدل كند. بازي بازيگران نيز به انتقال فضا و حس كلي اثر ياري فراواني رسانده است.
چهره ناپيداي عشق
نام: در پناه تو؛ كارگردان: حميد لبخنده؛ بازيگران: سعيد پورصميمي، ثريا قاسمي، ايرج راد، حبيب دهقاننسب، حسن جوهرچي، لعيا زنگنه، رامين پرچمي، پارسا پيروزفر و... دختري دانشجو با دانشجوي همكلاسياش ازدواج ميكند و بهرغم تمام دخالتها، سعي بر حفظ زندگي زناشويياش دارد؛ اما در نهايت اين ازدواج منجر به طلاق ميشود. از سويي، دوست مشترك اين دو در جريان پرونده حقوقي دختر كه به پدرش ارجاع داده شده، از دختر خواستگاري ميكند و با مخالفت شديد خانوادهاش روبهرو ميشود. در انتها ازدواج اين دو صورت ميگيرد و...
قيام جنگل
نام: كوچك جنگلي؛ كارگردان: بهروز افخمي؛ بازيگران: عليرضا مجلل، مسعود ولدبيگي، اكبر معززي و حسين پناهي.
پرداختن به زندگي و حواشي زندگي شخصيتهاي ملي و مذهبي و تاريخي همان طور كه بارها اشاره شده كاري است صعب. حال اگر در كنار همين شخصيت بخواهيم يكي از بزرگترين قيامهاي تاريخ ايران را كه به نهضت جنگل مشهور است، مورد بررسي قرار دهيم، ضريب اين سختي را بالاتر بردهايم. اين مجموعه هنوز هم از سوي بسياري از منتقدان به عنوان يكي از بهترين مجموعههاي تلويزيوني به شمار ميآيد. بسياري بر اين باورند كه تمام موفقيت سريال به ناصر تقوايي بازميگردد؛ چراكه فيلمنامه دكوپاژ شده تقوايي آماده به ساخت در دستان افخمي (كارگردان كارهاي ناتمام) قرار گرفت.
خوننوشتهها بر ديوار فين
نام: اميركبير؛ كارگردان سعيد نيكپور؛ بازيگران: سعيد نيكپور، محمد مطيع، فخري خوروش، ايرج راد، ژاله علو و... زندگي اميركبير، ناصرالدين شاه قاجار و دسيسههاي مهدعليا، خوانشي از روايتي تاريخي، توطئه، خيانت، خدمت و پاداشي كه جز مرگ را براي اميركبير به ارمغان نميآورد. موسيقي كامبيز روشنروان و تعامل خوب بين 2 بازيگر سعيد نيكپور و ايرج راد در نقشهاي اميركبير و ناصرالدين شاه و صحنه به ياد ماندني انتهاي فيلم و رستگاري و عجز، مفاهيم متناقض و تضادهاي دروني و بيروني شخصيتها.
بازگشت علوي
نام: كارآگاه علوي؛ كارگردان: حسن هدايت؛ بازيگران: احمد نجفي، فرهاد خانمحمدي، سورا زارويك، سوتلارنا پيروي و...
كارآگاه علوي از ماموران نظميه دوران رضاخان و با آن كه در استخدام نظام است، اما اعتقادي به رژيم رضاخاني ندارد. او در هر ماجرايي نسبت به احقاق حقوق مظلومان وقت تلاش ميكند.
در همان زمان كه سري اول كارآگاه علوي پخش ميشد، بسياري آن را به لحاظ مضمومي ارزشمند ميدانستند و رويكرد علوي و دستيارش را در مواجهه با موارد پيش آمده با نمونههاي خارجي مقايسه كرده و در مجموع از كار رضايت داشتند. حال پس از 13 سال، هدايت بار ديگر با احمد نجفي كه در سري اول نقشآفريني قابل قبولي داشت، آمده تا بار ديگر طعم شيرين موفقيت را تجربه كند. سريال كارآگاه علوي (2) وقايعي را بين سالهاي 1320 تا 1330 روايت ميكند.