PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زندگی یعنی چه؟



نارون1
3rd May 2012, 12:16 PM
شب آرامی بود
می‌روم در ایوان، تا بپرسم از خود

زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست

گل لبخندی چید، هدیه‌اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا

لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد

شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین

با خودم می‌گفتم:
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست

زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست

زندگی، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده‌ایم

دست ما در کف این رود به دنبال چه می‌گردد؟
هیچ!!!

زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره‌ها می‌ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری

شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد

تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است

زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می‌ماند

زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود

زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ

زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن‌هاست

زندگی، پنجره‌ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم

در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم

رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است

وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی‌ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند

چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی‌ها داد

زندگی شاید آن لبخندی‌ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات‌ست، میان دو سکوت

زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی‌ست

من دلم می‌خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.



سهراب سپهری

!nesa
3rd May 2012, 01:05 PM
از خیاطی پرسیدند : زندگی یعنی چه ؟
گقت: دوختن پارگیهای روح ودل با نخ توبه؛

از باغبانی پرسیدند : زندگی یعنی چه ؟
گفت: کاشتن بذر عشق درزمین دلها زیر نور ایمان؛
...
از باستان شناسی پرسیدند : زندگی یعنی چه ؟
گفت: کاویدن جانها برای استخراج گوهر درون؛

از آیینه فروشی پرسیدند : زندگی یعنی چه ؟
گفت: زدودن غبار ایینه دل با شیشه پاک کن توکل؛

از میوه فروشی پرسیدند : زندگی یعنی چه ؟
گفت : دست چین کردن خوبها در صندوقچه دل؛

و اینک تو بگو زندگـــــــــــــــــــــ ــــــــــــی یعنی چه ؟

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد