PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نامداران ترجمه



نارون1
21st April 2012, 10:47 PM
http://www.hamshahrionline.ir/hamnews/1382/820502/world/002295.jpg





زنده‌ياد کريم امامی در سال 1309 خورشيدی در کلکته‌ی هند متولد شد، ولی محل تولد او را شيراز نوشته‌اند. پدرش اهل شيراز و بازرگان چای بود و به سبب کار خود بين ايران و هندوستان رفت و آمد داشت.

کريم پس از دو سال به شيراز آمد و تا پايان تحصيلات دوره‌ی متوسطه در همين شهر بود. سپس به تهران آمد و در رشته‌ی زبان و ادبيات انگليسی به تحصيل مشغول شد. امامی دو سال نيز در دانشگاه مينه‌سوتای امريکا درس خواند.


نخستين ترجمه‌های امامی از مجله‌ی ريدرز دايجست بود که در روزنامه‌ی اسخر شيراز چاپ شد. در آغاز دهه‌ی 1330، يعنی زمانی که تحصيل خود را در دانشگاه تهران به پايان رسانده بود، چند شعر از شاعران معروف انگليسی، از جمله شعری از رديارد کيپلينگ به نام خواهران مارتابه، به فارسی برگرداند که در نامه‌ی هفتگی اجتماع ملی در شيراز چاپ شد.



امامی پس از بازگشت از سفر امريکا و سپری کردن چند ماهی در شيراز به آموزش زبان انگليسی، در سال 1338 به تهران کوچ کرد و در استديوی فيلم گلستان، کارمند ابراهيم گلستان و همکار زنده‌يادان فروغ فرخزاد، مهدی اخوان ثالث، فريدون رهنما و تنی چند از اهل قلم شد.


در اين فضای ادبی و هنری بود که به ترجمه‌ی نمايشنامه‌ی Look Back In Anger ، اثر جان ازبرن رغبت پيدا کرد و اين کتاب را با عنوان" با خشم به يادآر" در سال 1342 در هزار نسخه به بازار فرستاد. به علاوه، در همين زمان از نيما يوشيج، شاملو، اخوان ثالث، نادرپور، سپهری و فروغ فرخزاد، قطعه‌هايی به انگليسی برگرداند.



ترجمه‌ی داستان‌های کوتاه فارسی به انگليسی را با اثرهايی از غلامحسين ساعدی آغاز کرد؛ نخست يکی از داستان‌های مجموعه‌ی عزاداران بيل. سپس داستان "ميهمان" فروسی را ترجمه کرد و پس از آن، داستانی از جمال ميرصادقی به نام" سگ‌ها، برف‌ها، کلاغ‌ها" از جمال ميرصادقی و داستان‌هايی از بهرام صادقی، صادق هدايت و ديگران.



امامی چند سالی را در کيهان بين‌الملل کار می‌کرد و چند شعر فرخزاد را ترجمه کرد: در خيابان‌های سرد شب، آيه‌های زندگی، من از تو می‌مردم و تولدی ديگر. در همين زمان بود که موسسه‌ی فرانکلين از او برای همکاری دعوت کرد و کار ترجمه‌ی رومان کوتاهی با نام گتسبی بزرگ، اثر اف.اسکات فيتيس جرالد را به او سپرد. دو سال پس از ترجمه‌ی اين اثر از روزنامه‌ی کيهان بين‌الملل به انتشارات فرانکلين جابه‌جا شد.




امامی در سال 1353 از فرانکلين به سازمان راديو و تلويزيون رفت و انتشارات سروش را پايه‌گذاری کرد. بيش‌تر وقت او نيز به سازماندهی و برنامه‌ريزی اين انتشارات خرج شد و ديگر وقت چندانی برای ترجمه‌ پيدا نکرد تا اين که توفان انقلاب درگرفت و کرم امامی را به بيان خودش " هم‌چون پرکاهی از پشت ميز خود کند و به خانه فرستاد."




استاد کريم امامی در اوج پختگی حرفه‌ای از متن به حاشيه رانده شد و پس از تجربه‌هايی در نشر آزاد، به کتاب‌فروشی روی آورد و کتاب‌فروش محله شد؛ کتب‌فروشی زمينه در تجريش، چهارراه حسابی. امامی آن چهار ديواری کوچک را به پاتوق فرهنگی تبديل کرد.

به قول شاگردش، عبدالحسين آذرنگ :" نهنگ دريا رضايت داده بود که ماهی برکه‌ی کوچکی باشد، اما مستغنی، سربلند، سرافراز، سودمند، محبوب و امين جامعه‌ی کوچکی در حاشيه‌ی حاشيه. در همين حاشيه بزيد وا وارد بازی هيچ کسی نشد. او تا آخر در همين حاشيه‌ی حاشيه زيست و همچنان نوشت، قلم زد و البته لايه‌لايه تکيد."




ترجمه از نگاه کريم امامی




کريم امامی مترجم ی توانا بود که هم انگليسی را خوب می‌دانست و فارسی را هم بد نمی‌نو شت. درنتيجه ترجمه‌هايی که انجام داده ، شسته رفته است و اشخاصی که علاقه به مترجمی داشته باشند ، خواندن کتاب‌های او را به عنوان يک متن درسی می‌خوانند .

وی درباره‌ی ترجمه معتقد است: " تصور ترجمه دقيق، در ايران دست کم ، يک تصور به نسبت جديد است و شايد از دوره‌ی ذکاء الملک فروغی عقب‌تر نرود. مترجمان دوران قاجار و پيش از آن اغلب کار خود را به سادگی نقل معنی می‌دانستند نه بيش. ما هستيم که حالا اسير لفظ و اتمسفر و ريتم و بافت واژه‌‌ها شده‌ايم و خدا می‌داند در طول زمان، اين بند باز ی «ترجمه دقيق» چه مشکلات ديگری که برای ما به بار نياورد.




بدون شک، پژوهندگان نسل‌های آينده روزی تحولات ترجمه را در دوران حاضر با واقع بينی خواهند سنجيد و از زيادی اين همه ترجمه‌ی «دقيق» نامفهوم وتأثيری که اين امر در تاريک نويسی و تاريک انديشی در افراد يک نسل يا بيشتر داشته است غرق شگفتی خواهند شد. ولی تا آن روز ما همچنان اسير واژه‌ها و ديکشنری‌هايمان خواهيم ماند».



امامی در کتاب «از پست و بلند ترجمه» می‌نويسد : " ضرب المثل معروفی که ريشه در چند زبان اروپايی دارد ترجمه را به زن تشبيه می کند: اگر زيبا باشد وفادار نيست و اگر وفادار باشد زيبا نيست ...


صحت اين حکم کلی (ترجمه زيبا = ترجمه غيرامين و به عبارت ديگر ترجمه آزاد) البته به اثبات نرسيده است، ولی چون عبارت با مزه‌ای است و خنده بر لب حاضران می‌آورد بارها تکرار می‌شود، بی آنکه در چند و چون آن تأملی جدی شود.


يک ضرب المثل ايتاليايی هم می‌گويد مترجم خائن است. در زبان فارسی ضرب المثلی که به کار ترجمه و مترجم جماعت مربوط شود نيافتم، لابد به اين سبب که مترجمی مثل سخن چينی و سورچرانی از مشاغل رايج نبوده است... " نقل از روزنامه‌ی ايران (http://www.iran-newspaper.com/1383/831223/html/horizon.htm)(شماره‌ي3083 ، يکشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۳ )






قانون حق پديدآورنده در کلام امامی



" من عقيده دارم ايران بايد به ميثاق جهانی کپی رايت بپيوندد، اين کار با اين که برای ناشران در کوتاه مدت مسأله ايجادمی کند، ولی در درازمدت وضعيت صنعت نشر ما را بهترخواهدکرد. درمورد هزينه آن هم غلو می ‌ شود.

هميشه عده ‌ا يی هستند که اطلاعات کافی ندارند و می ‌ گويند بايد برای ترجمه ‌ی يک اثر ميليون ‌ ها دلار بپردازيم. درحالی که اين ‌ طور نيست. آنچه که يک ناشر برای ترجمه يک اثر بايد بپردازد براساس درصدی از بهای تيراژ تعيين می شود.

براساس پنج درصد از قيمت کتاب در تيراژ مشخص، حق کپی رايت تعيين می شود. بنابراين اگر 5 درصد از بهای پشت جلد کتاب اضافه بشود آن قدر گران نمی شود که از دسترس خوانندگان خارج بشود در حال حاضر، ما را در دنيا به عنوان سارق آثار نويسندگان می شناسند ." نقل از روزنامه‌ی ايران( (http://www.iran-newspaper.com/1380/800605/html/art.htm) شماره 1890 ، سال هفتم ، دوشنبه 5 شهريور 1380 )




وضعيت نويسندگان در کلام کريم امامی



امامی در يادداشت کوتاهی بر جلد چهارم ماجراهای شرلوک هلمز می‌نويسد: " شرايط دشوار زمانه نمی‌گذارد حتی آدم‌های بازنشسته و دست از کار کشيده هم بيکار و دل آسوده در خانه بنشينند و برای دل‌شان قلم بزنند.

همگی روز و شب به دنبال رزق و روزی روان‌ايم و هر صاحب کاری که پولش نقدتر باشد، کارش زودتر به راه می‌افتد. ترجمه‌ی تفننی کتاب هيچ‌گاه دهان مترجم را به آسانی شيرين نکرده است. تقصير ناشر کوشا هم نيست. بهره‌ی او هم از سرمايه‌گذاری‌اش در کار کتاب آسان به چنگ نمی‌آيد، تازه اگر بيايد. تا کتاب‌خوانی در کشور ما عادت ثانويه نشود(با وجود رشد باسوادی و تحصيلات دانشگاهی هيچ معلوم نيست کی بشود) وضع نشر کتاب بر همين منوال خواهد بود."





فهرست آثار



1. با خشم به ياد آر، نمايشنامه ای از جان آزبرن، آبان ۱۳۴۲


2. گتسبی بزرگ، رمانی از اسکات فيتس جرالد، تهران، ۱۳۴۴


3. آپارتهيد، الکس لاگوما، خوارزمی، 1360


4. ايرانيان در ميان انگليسی ها، نوشته دنيس رايت، نشر ۱۳۶۴


5. از پست و بلند ترجمه ( مجموعه‌ی هفت مقاله)


6. گراهام گرين، ديويد لاج، ترجمه‌ی کريم امامی


7. ماجراهای شرلوک هلمز، کاراگاه خصوصی(چهار جلدی)، آرتور کانن دويل، طرح نو


8. فرهنگ دوجلدی حييم، ويرايش نوين، فرهنگ معاصر، 1376


9. عاشق هميشه تنهاست، گزيده‌ی شعر سهراب سپهری(ترجمه به انگليسی)، انتشارات سخن، 1382


10. تا شقايق هست، ترجمه‌ی شعرهای سهراب سپهری به انگليسی، در دست انتشار


11. فرهنگ فارسی انگليسی، در دست انتشار


12. گرگی در کمين، ترجمه‌ی سی‌صد شهر از عباس کيارستمی، در دست انتشار


13. ترجمه رباعيات خيام

نارون1
19th May 2012, 07:49 PM
http://iren.ir/Images/News/Larg_Pic/11-2-1388/IMAGE633767906367500000.jpg



رضا سیدحسینی مهر سال ۱۳۰۵ در اردبیل به دنیا آمد.


وی بعد از گذراندن تحصیلات مقدماتی به مدرسه پست و تلگراف تهران (http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=20854) رفت و مشغول تحصیل در رشته ارتباطات دور شد.



سیدحسینی سپس برای تکمیل مطالعات خود به پاریس (http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=56310)رفت و مدتی نیز در دانشگاه U.S.Cآمریکا (http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=57360)به تحصیل فیلمسازی پرداخت.



بعد از چندی به ایران (http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=47027) بازگشت و به فراگیری عمیق‌تر زبان فرانسه و فارسی نزد اساتیدی همچون عبدالله توکل، پژمان بختیاری، دکتر ناتل خانلری پرداخت.

سید حسینی طی دوره‌های متمادی سردبیری مجله سخن را به عهده داشت، در اداره مخابرات و رادیو (http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=82102) و تلویزیون (http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=34394) کار می‌کرد و مبانی نقد فلسفه هنر و ادبیات را در آموزشکده تئاتر تدریس می‌کرد.



وی از دوران جوانی به صورت جدی به کار ترجمه پرداخت و در همان دوران کتابی در زمینه روان شناسی ترجمه کرد با عنوان پیروزی فکر که حدود 20 بار تجدید چاپ شد.



از سیدحسینی ۳۴ جلد کتاب منتشر شده‌ است که ترجمه‌هایی از آندره مالرو، مارگریت دوراس، یاشار کمال، ناظم حکمت، ژان پل سارتر، آندره ژید، آلبرکامو، توماس مان، ماکسیم گورکی، بالزاک، جک لندن، چارلی چاپلین از جمله آنهاست.



رؤیای عشق از ماکسیم گورکی، لایم لایت اثر چارلی چاپلین، طاعون اثر آلبر کامو، آخرین اشعار ناظم حکمت، ضد خاطرات و امید از آندره مالرو، در دفاع از روشنفکران اثر ژان پل سارتر و آبروباخته اثر جک لندن، از جمله آثار این مترجم باتجربه هستند.



سیدحسینی از زبان‌های ترکی استانبولی، ترکی آذری و فرانسه و گاهی انگلیسی ترجمه می‌کرد ولی مشهورترین ترجمه‌های او از زبان فرانسه است.



همکاری در پروژه‌های فرهنگ آثار ترجمه و فرهنگ آثار ایران اسلامی از دیگر فعالیت‌های او در چند سال آخر عمر بوده است.
کمتر متفکر و نویسنده‌ای، همچون رضا سیدحسینی به طور مداوم حضوری فعال و تأثیرگذار در عرصه فرهنگ و ادبیات ایران داشته است.



در سال 1385 بزرگداشت 80 سالگی رضا سیدحسینی، در خانه‌ هنرمندان ایران (http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=88603) برگزار شد.
سیدحسینی سرپرست و عضو اصلی تألیف و ترجمهٔ مجموعهٔ شش جلدی فرهنگ آثار نیز بود.



وی 15 فروردین‌ سال 1388 به دلیل تب شدید و عفونت ریه به بیمارستان ایرانمهر تهران منتقل و در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شد و 11 اردیبهشت‌ همان سال و در سن 83 سالگی، درگذشت.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد