توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فهم عمومی از علم و تکنولوژی (1)
مسافر007
14th April 2012, 10:44 PM
(قسمت اوّل)
http://www.hupaa.com/db/pages/2012/04/14/011/zimg_001_11.jpg
عرفان کسرایی
Philosophy of science Department IAU Science & Research branch Tehran
www.erfankasraie.com (http://www.erfankasraie.com/) erfan_kasraie@gmx.de
کلمات کلیدی : روش علمی، رمّالی ، فالگیری ، علم و تکنولوژی، غیب گویی ، دعانویسی، انرژی درمانی
چکیده:
همه ساله اخبار حیرت آوری از کسانی که به طلسم، سرکتاب باز کردن، فالگیری و کفبینی، رمالی، جادوگری و غیبگویی، اسپند، مهرهء مار، نحوست یا شگون اعداد، زدن ضربه به تخته برای ردّ بلا، خوش یُمنی نعل اسب و نحوست گربهء سیاه، صبر کردن پس از عطسه، حجامت، خواص سنگ ماه تولّد و دعانویسی و ... باور دارند، منتشر میشود. شیادان و سودجویان، تاجران برنامه های فریب عمومی هستند و عواید زیادی از ناآگاهی تودههای مردم بهدست میآورند. با مراجعهای کوتاه به انواع سایت ها و مجلات زرد و حتی خانوادگی و اجتماعی، میتوان دهها نمونه از ابزار و آلات و انواع فالها را مشاهده نمود. نرمافزارهای آموزش این نوع فالگیری ها و ابزارهای مرتبط با آن به قیمتهای گزاف بهفروش میرسد و آمارهای منتشر شده در این زمینه از اقبال عمومی رو به گسترش به موهوماتی نظیر فال تاروت و فال تیله و قهوه و نخود، و مراجعه به فالگیران و شیّادان حکایت دارد. ما بر آنیم در سلسله مقالاتی ذیل عنوان "فهم عمومی از علم و تکنولوژی" با ترویج روشمند دانش عمومی، حقههای رمّالان و شیّادان را برملا کنیم و نیرنگ و فریب آنان را افشا نماییم.
مقدمه
رمّالان و شیّادان با بهره گیری از جهل و ناآگاهی عمومی ، همواره در پی توسعه برنامه فریب عمومی هستند و همه ساله از همین راه ، منفعت مالی هنگفتی عاید خود میکنند. مقصود از "برنامهء فریب عمومی" ، طرحی کلی از مجموعه اعمالی است که ناآگاهی عمومی از محتوای دانش و نگرش علمی را هدف گرفته است. مجریان برنامه فریب عمومی به فراخور سطح دانش و قوای ادراکی مشتریان و مخاطبان خود، ترفند ها و حیله های گوناگونی را بهکار می بندند. چرا که به خوبی می دانند مکانیسم و سطح اقناع پذیری افراد ، طیف وسیعی را در بر میگیرد و همگان را نمی توان در قبال موضوعی خاص با یک رده استدلال اقناع نمود. در منطق مقدماتی یک مثال کلاسیک هست که قرابت محتوایی زیادی با موضوع بحث ما دارد. نزد منطق سلیم بدیهی است که از دو مقدمهء 1-در باز است. و 2-باز ، پرنده است نمی توان استنتاج نمود که 3- در پرنده است! چرا که چنین استنتاجی، آشکارا مبتنی بر یک سنخ سوء استعمال و مغالطه اشتراک الفاظ است و بعید است کسی این استدلال را بپذیرد و از دو مقدمه فوق قانع شود که "در، پرنده است". به وضوح میتوان دریافت که فریبی در این استدلال نهفته و لفظ "باز" در مقدمه اول و دوم در دو معنای متفاوت بهکار رفته است. اما اوضاع همیشه به این سادگی ها نیست. در زندگی معمول و روزمره، (در پرنده است) های بیشماری در باورهای آکسیوماتیک ما رخنه کرده و بسیاری از ما ممکن است ناغافل باورهایی بدیهی داشته باشیم که نوعاً از سنخ همین استنتاج بی پایهء (در پرنده است) باشند. تشخیص سره از ناسره و تمییز باورهای منطقاً درست، از باورهای مخدوش و مغشوش ، مستلزم آشنایی به فنون منطق و یک فرایند فکری همه جانبه است. ما در این نوشتار برآنیم با بر شمردن مصداق های ملموس ، حدود و ثغور استدلال علمی را تعیین نماییم و مرزبندی مستحکمی که میان علم از سویی و اوهام و باورهای خرافی از سوی دیگر وجود دارد تشریح نماییم.
1.1 متافیزیک چیست؟
شیادان و هدایتکنندگان برنامهء فریب عمومی گاه برای موجّه کردن روشهای خود دست به دامان بهکارگیری واژگان پرطمطراق و تکدّی و استقراض از اصطلاحات تخصصی حوزههای دانش و فلسفه میشوند. از آنجا که در روزگار ما با وجود گردش حجم انبوه دانش و اطلاعات عمومی ، کمتر از گذشته میتوان افراد را با واژگانی چون آل، بختک، یک سر و دو گوش و .... فریب داد و اقناع کرد ، واژگانی همچون متافیزیک، کوانتوم، الکترومغناطیس، انرژی و ... از جمله الفاظ پرکاربرد رمّالان و فالگیران و نادانشمندان زمانه ماست. علیالظاهر مشابهت دو اصطلاح متافیزیک و فیزیک سبب شده رمّالان بر موج ناآگاهی تودههای ناآشنا با دانش و فلسفه سوار شوند و فرومایگی اعمال فریبکارانه خود را بپوشانند. به لحاظ لغوی متافیزیک متشکل از دو کلمه "متا" به معنای بَعد و "فیزیک" به معنای طبیعت است و در ترجمه های معمول آن را با "مابَعدالطبیعه" معادل میکنند. متافیزیک بهمعنای دقیق آن شاخهای است از فلسفه (همانگونه که اپیستمولوژی (معرفتشناسی) epistemology ، زیبایی شناسی aesthetics و... شعوبی از فلسفه هستند). متافیزیک به گفته ارسطو جستوجوی نخستین اصلها و علتها و بررسیِ بودن به مثابهء بودن است، پرسشهای بنیادی متافیزیک درباره بودن، نبودن، شدن، یکی، بسیاری و... است. متافیزیک در این معنا به نوعی همان "آنتولوژی" ontology (وجودشناسی) یا بودنشناسی است. واژهء متافیزیک ساختهء شاگردان ارسطو و نامی بود برای نامیدن دستهای از نوشتههای او که "پس از فیزیک" بودند. ولی این نام در دورههای بعد به معنایی که در بالا توضیح داده شد بهکار رفت. خود ارسطو به جای واژهء (متافیزیک) عبارت (دانش یا فلسفهء نخستین) را بهکار برده است. افراد ناآشنا با واژگان حوزه علوم و فلسفه، مابعدالطبیعه را با ماوراءالطبیعه جابهجا گرفتهاند و از روی ناآگاهی به پدیدههای عجیب و فراطبیعی (در صورت وجود) یا بهعبارتی آنچه که پدیدههای پارانرمال paranormal خوانده میشوند عنوان متافیزیک اطلاق میکنند! محتملاً بارها شنیدهایم که کسانی خواص سنگ ها یا فال تاروت یا احضار ارواح و ... را زیرمجموعه مسائل متافیزیکی عنوان میکنند و علیالاصول تصور میکنند متافیزیک به معنای پدیدههایی است که فیزیک از توصیف و تفسیر آن عاجز است! این سوءبرداشت تا به آنجا رایج و معمول شده که حتی دانشگاهیان نیز درک و قضاوت صحیحی در قبال حیطه مبحث متافیزیک ندارند. جابهجا گرفتن دو اصطلاح مابعدالطبیعه و ماوراءالطبیعه چنان رایج است که برای نمونه کتاب "هر آنچه لازمست درباره مسائل فراطبیعی (پارانرمال) بدانید"Everything you need to know about the paranormal phenomenon)) نوشتهء سیلیویا براون در فارسی ذیل عنوان (پدیدههای متافیزیکی!) ترجمه شدهاست. باری مخاطب فارسی زبان، پارانرمال را با متافیزیک جابهجا گرفته و این دو را به غلط با هم یکی تصور میکند. سیلیویا براون در این کتاب از اشباح ، پریدریایی، خونآشام، اشیای ناشناخته فضایی (UFO)، احضار ارواح و طلسم و برونفکنی روح و هاله و ... صحبت میکند و ناشر در مقدمه، کتاب او را اینگونه معرفی میکند: کتابی که پیش رو دارید نوشتهء یکی از بزرگترین نویسندگان عرصهء متافیزیک جهان است! سیلویا براون نویسنده چندین کتاب پرفروش با کامل ترین راهنمای خود درباره مسائل متافیزیک است! کتاب پدیدههای متافیزیکی فرهنگ کوچکی است که تمامی مسائل متافیزیکی مؤثر بر زندگی ما را در بر میگیرد! طراحان برنامه فریب عمومی که عموماً تبلیغ محصولات خود را در برنامههای زرد تلویزیونی ماهوارهای و روی میلیونها وبسایت شبکه اینترنت قرار میدهند نیز از این قاعده مستثنی نیستند. آنان با ترفندهای گوناگون محصولاتی نظیر تکههای سنگ، برچسب دفع سموم بدن!، مهره مار، دستبند انرژی و آرامش! ، دارو و درمانهای دروغین افزایش قد و لاغری و CD های ترک اعتیاد و ... را در مقیاس انبوه به فروش میرسانند و سوار بر ناآگاهی عمومی ، تجارت آلوده خود را پیش میبرند. رمّالان و شیّادان روزگار ما برای فروش تولیدات خود، دست به دامان بهکارگیری واژگان پر ابهت و پرطنینی چون متافیزیک و امواج الکترومغناطیس و ... میشوند تا بلکه مخاطب ناآگاه ، تصور کند کارکرد محصولات فوق، از پشتوانهای علمی (مخاطب ناآگاه، متافیزیک را بهمعنای فیزیک جدید یا چیزی ورای فیزیک و لذا آن را نوعی علم تلقی کرده و بلکه معتبرتر میداند) برخوردار است. به همین جهت در تبلیغات شیّادانهء آنها دیگر سخنی از بلغم و صفرا و طبائع اربعه و سردی و گرمی و آب و باد و خاک و آتش نیست. سخن از متافیزیک است و نیروی مغناطیس! عبارات زیر عیناً از متن تبلیغات اینترنتی فروش مهرهء مار نقل شده است:
[ ... مهره مار دراولین برخورد شاید مساله ای خرافاتی بنماید، ولی علم نوین متافیزیک (؟) که از جمله علوم پیشرفته وجدید بشر است (؟) و واقعیات پنهان بسیاری از موضوعات را کشف واثبات مینماند و علم سنگ درمانی (؟)یکی از شاخه های بسیارجزیی آن است(؟) که امروزه توانستهاست بسیاری از مشکلات حاد بشر را حل کند(؟!) درخصوص مهره مار ، متافیزیک اینگونه اظهار نظر میکند (؟؟) : هر شیء در جهان هستی بهواسطه جوهره ساختاری خود نیرویی مغناطیسی (؟) دارد و برآیند این انرژیهای (بالاخره نیرو یا انرژی؟!) نهفته منتشر شده از اجسام واشیاء بهصورت بسیار مؤثر وقابل مشاهده نظمی را در جهان هستی پدید میآورند! ...]
علی ایحال با هر رویکردی که تعریفی جامع از مابعدالطبیعه (متافیزیک) ارائه دهیم نه مهرهء مار و اثر آن بر خوشبختی و جذابیت افراد، نه خواص سنگهای ماه تولّد، نه فال تاروت و نه طالعبینی و نه نظایر این ها، هر چه که باشند هیچکدام موضوع بحث متافیزیک نیستند. یک تعریف بنیادین از متافیزیک این است که در آن، نمود appearance از واقعیت reality متمایز می شود. برخی تصور میکنند این تعریف مستلزم آن است که سرفصل موضوعات متافیزیک، واقعیت جهان نادیده unseen world باشد و بلافاصله اینطور استنتاج میکنند که موضوعاتی چون روح، بختک، جن و ... از آن حیث که گویا به چشم دیده نمی شوند زیرمجموعه مسائل متافیزیک هستند! متافیزیک به بیانی دیگر پرداختن به نگرش فراگیر over-all view انسان به جهان یا طبیعت است. پلانک M.Plank متافیزیک را اینگونه تعبیر میکند: "قطعه خاکی را در نظر بگیرید، و ابعاد و حدود هندسی آن و ساختار شیمیایی و فیزیکی آن را بررسی کنید، این یک بررسی علمی است. امّا همین قطعه خاک را، ضمن یک تصویر بزرگ تر و فراگیر ببینید، بیابانی را در نظر آورید با تپه ها و دامنه ها و این قطعه خاک را ، در این مجموعه از نظرگاهی بلند نظاره کنید. تصویری دیگر از آن خواهید داشت. این دومی است که تا حدودی به بینش متافیزیکی شبیه است." متافیزیک و علم در طول هم اند . شناخت علمی درون معرفت متافیزیکی قرار میگیرد. درست مانند فیزیولوژی و بیوشیمی. فیزیولوژی رفتار بدن را تشریح میکند و بیوشیمی علمی است که در آن تفسیر شیمیایی از رفتار بدن ارائه میشود. در فیزیولوژی از انقباض و انبساط عضلات و از ترشحات غدد درون ریز سخن میگویند و از زیاد شدن قند خون و همراه با آن ازدیاد تشنگی و ...، امّا بیوشیمی چگونگی همهء این مسائل را از چشم یک شیمیدان نگاه میکند و تبیین شیمیایی از این پدیده ها ارائه میدهد. توضیح می دهد که ملکول های آکتین و میوزین چگونه از منابع انرژی بدن ATP انرژی میگیرند تا انقباض و انبساط را تامین کنند. بیوشیمی تا هر کجا که پیش رود نه رقیب فیزیولوژی می شود نه بزرگتر از آن . همیشه به منزلهء جزئی از آن باقی می ماند. بعبارت دیگر بیوشیمی در طول فیزیولوژی است نه در عرض آن. متافیزیک و علم هم در مقام تشبیه، چنین نسبتی با یکدیگر دارند. بهر حال بار دیگر تأکید می کنیم که مباحث مطروحه در متافیزیک عمدتاً مشتمل بر پرسش هایی نظیر این است که ریشهء تنوع و تعدد چیست ؟ وجود معلول چگونه وجودی است که نیازمند علّت شده است؟ چرا نمی تواند بدون علّت بوجود بیاید؟ اساساً وجود، خودش چیست؟ چرا به جای اینکه یک چیزی نباشد چیزی هست؟ آیا هستی هر کجا یافت شود کمّیت پذیر است؟ حقیقت چیست ؟ اصالت وجود و اصالت ماهیت و رئالیسم به چه معنا هستند؟ و از این رو سرفصل موضوعات متافیزیک برخلاف آنچه که عامّه می پندارند نه اشباح سرگردان است نه کف بینی نه احضار ارواح نه پیشگویی و نه غیب گویی و نه فال تاروت و نه طالع بینی و نظایر آن.
علم چیست؟
ارائه تعریف دقیقی از "علم" همواره محل مناقشه فیلسوفان و دانشمندان بوده و تفکیک علم از غیر علم و یا بهعبارتی شبه علم، سرفصلی فوقالعاده با اهمیت در شعوب مختلف "فلسفهء علم" است . مفهوم علمی و غیرعلمی بودن گزارهها، تا حد خیلی زیادی استعداد کژفهمی داشته و هر آن این امکان وجود دارد که خلط مبحث یا ابهام در تعاریف، موجب قضاوت و استنتاج نادرست ما گردد. علم در فرهنگ ما در قبال معانی متفاوتی چون آگاهی، ادراک، شناخت، فهم و معرفت به کار میرود، و به دلیل وجود معانی مختلف، ابهاماتی نیز در فهم این واژه وجود دارد. علم (science) از واژه لاتین «scientia» مشتق شده است. به لحاظ اپیستمولوژیک، معرفت، اعم از علم است و علم در معناى اصطلاحى، روشی است نظام مند دربارهء نگرش انسان به طبیعت که با روش هاى معین به دست مى آید و هدف آن برقرار کردن رابطه ثابت بین پدیدار ها (phenomens) است. انسان نخستین نیز به منظور سیطره بر طبیعت به شناخت پدیده های پیرامون خود پرداخته است. او با شنیدن صدای رعد و دیدن برق که همراه با باران شدید و احتمالاً جاری شدن سیل همراه بود، لحظه های پراضطرابی را سپری کرده و در اندیشه بود که این حوادث چه زمانی متوقف می شود و اصولاً علت وقوع حوادثی از این نوع چیست؟ تاریخ نشان داده است که بشر ابتدایی چنین پدیده هایی را به خدایان، شیاطین و سایر عوامل ناشناخته نسبت میداد. قصه های اساطیری مملو از خدایان و الهه هایی است که ظاهراً نقش مهمی در زندگی انسان های تاریخ باستان داشته اند. سرخ پوستان، بیماری قحطی و سایر بلایا را ناشی از قهر ارواح می دانستند . برداشت های درست و نادرست انسان امروزی در قبال علم را می توان به پنج مقوله کلّی تقسیم بندی نمود.
1- علم به مثابه کار دانشمند
2- علم به مثابه تکنولوژی
3- علم به مثابهء خیر و خوبی
4- علم به مثابهء نهاد
5- علم به مثابهء کار آزمایشگاهی
تعریف نخست ، علم را ذیل عنوان کار دانشمند تعریف میکند. و به نوعی پاسخ به این پرسش است که دانشمند کیست؟ واضح است که دانشمند کسی است که به کار علم مشغول است. این تعریف علی الاصول ارزش چندانی ندارد. چرا که برای ارائه تعریف علم، مفهوم دانشمند را پیش کشیده و برای تعریف کردن دانشمند، مفهوم علم را. لذا این تعریف دوری circular است و هیچ معرفت جدیدی بما نمی دهد.
در نظرگاه دوم، هیچ تمایزی میان علم و تکنولوژی وجود ندارد . علم، پل ها، قرص های ویتامین، سفرهای فضایی و بمب های هسته ای است. به واقع ابهتی که علم داراست، آمیزه ای است از تحسین رفاه و آسایشی که دانش علمی به ارمغان آورده است و دلهره از آن سنخ ویرانگری که ممکن است همین دانش پدید آورد. حقیقتی که در این تصور از دانش نهفته این است که به علم بعنوان ناجی بشریت یا ویرانگری محتمل یا دریافت. علم سیطره و درک بی سابقه ای از طبیعت را به انسان داده است. باری بین علم و تکنولوژی تمایزات مهمی وجود دارد. تکنولوژی نمایانگر کاربرد دانش علمی در صنعت، هنر و همه گونه مسائل علمی است. در واقع با داشتن حداقل دانش علمی، برخورداری از تکنولوژی کاملاً ممکن است. امّا علم و تکنولوژی الزاماً دو روی یک سکه نیستند و بخش برگی از علم هیچ گونه کاربرد عملی یا تکنولوژیکی عاجلی ندارد. نه فقط بین دانش علمی و تکنولوژی بلکه میان نظریهء علمی از یک سو و دانش علمی از سوی دیگر نیز باید تمایز قائل شد. مقدار بسیاری از آنچه علم تلقی میشود نمایانگر قوی ترین شکل پژوهش نظری Speculative و نظریه پردازی theorizing است که از دانش و پذیرش تکنولوژیکی کنونی ما بسی فراتر می روند.
در تعریف سوم علم به مثابهء هر آنچه درست است و نیکوست، هر آنچه خیر است و صحیح مطرح میشود. در نزد عامه هم این تعریف بسیار معمول است . بارها شنیده ایم که حتی افراد دور از دانش نیز برای تایید پندارها و اعتقادات خودشان بر علمی بودن آنها تأکید میکنند و اصرار دارند که اخبار و گفته ها و محصولات شان علمی است. آنها نمی خواهند گفته هایشان غیرعلمی باشد چرا که در نظر عامه مردم واژه غیرعلمی معادل واژهء نادرست است. از همین روست که حتی فروشنده مهرهء مار یا فروشندگان سنگ ماه تولد هم اصرار فراوان دارند که محصولاتشان مورد تایید علم است. غالب مجریان برنامه فریب عمومی این معنای ضمنی را در نظر دارند که وقتی میگویند فلان چیز علمی است صرفاً مرادشان این است که آن چیز خوبی است. بارها شنیده ایم که باورمندان به توانایی های فراطبیعی، اصرار دارند که کارشان علمی است و علم هم اعمال و باورهای آنان را تأیید میکند.
چهارمین تعریف، علم را همچون نهاد می داند. علم، حمایت دولت ها ، منابع مالی سازمان های اقتصادی، و تسهیلات دانشگاههای بزرگ و سازمان های آموزشی دیگر را به دست آورده است. به واقع این نتیجهء نهادی شدن institutionalization علم در فرهنگ جوامع انسانی است. معنای نهادی شدن علمی بسیار فراتر از اینهاست. این بدان معناست که پژوهش علمی کاری مشترک شده است که حمایت دانشمندان بسیاری را لازم دارد. معیارهای مشترک در جامعهء علمی، پیامدهای تکنولوژیکی احتمالی، به ویژه از نظر بودجهء عمومی علم، همه و همه سبب شده که یک تعریف از علم مبتنی بر علم به مثابهء نهاد در نظر گرفته شود.
و دست آخر طبق آخرین تعریف، آنچه که علم را از سایر فعالیت ها متمایز میکند این است که علم در آزمایشگاه دنبال میشود. حتی جایی که آن آزمایشگاه ممکن است لبهء آتشفشان، ژرفای اقیانوس، یا فضای بیرون زمین باشد. دانشمندان در شرایط کنترل شده ای در آزمایشگاهها کار میکنند و امور واقع طبیعت را بررسی مینمایند. شاید گمراه کننده ترین بینش به علم ، از همین درآمیختگی علم با آزمایشگاه ناشی می شود، ولی با تمام این تفاسیر این مدل هم به نوعی تعریفی از علم ارائه میدهد، هرچند که این تعریف اساساً نیازمند شرح و بسطی به مرتب بیش از اینهاست.
شناخت علمی شناختی است مبتنی بر روش علمی Scientific Method که اختصاراً می توان آن را به شرح زیر توصیف کرد: مشاهدهء یک پدیدار pheomenon یا مسالهء خاص، صورت بندی formulation فرضیه، استنتاج نتایج از این فرضیه، تأیید confirmation فرضیه که مؤدی به صورت بندی قوانین می شود.
فصل مشترک قوانین علمی را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود :
الف: یک قانون علمی نظمی همیشگی و پایدار را بیان میکند.قضایای کلی عموما" با همیشه/هیچ/هر یا همه آغاز میشوند
ب: قوانین علمی توانایی پیشگویی مشروط دارند و با دانستن وضع فعلی سیستم میتوان آیندهء آن را به طور مشروط معلوم کرد.
ج: قوانین علمی وقوع برخی پدیده ها را در جهان نامکمن و نشدنی اعلام می کنند ابطال پذیرند(refutable) و میتوان تصور کرد که روزی تجربه ای خلاف آن مشاهده شود.
د: قوانین و فرضیات علمی توتولوژیک(tautologic) نیستند حصر منطقی ندارند و جمیع حالات ممکن را در بر نمیگیرند
ه: قوانین علمی گزینشی(selective) هستند و هرگز همه جوانب پدیده ها را تجربه و تحقیق نمی کنند.
از دیدگاه پوپر، نظریهء نادرست درباره علم با فرانسیس بیکن آغاز می شود که بیان می دارد ، همه علوم استقرایی inductive هستند و استقراء عبارت است از استقرار یا تأیید یک نظریه با مشاهدات و تجربیات تکرارپذیر. از دیدگاه پوپر، تئوری ها هیچ گاه به لحاظ تجربی قابل اثبات نیستند. معیاری که پوپر برای تمیز و تفکیک علم از غیرعلم پیشنهاد می کند، دقیقاً در نقطه مقابل نگرش پوزیتیویستیک قرار دارد، او ملاک علمی بودن گزاره ها را از معیار ایجابی قابل اثبات تجربی به معیار سلبی ابطال پذیری بر میگرداند و ابطال پذیری را محک تشخیص علم از غیرعلم طرح می کند. از دیدگاه پوپر، ابطال پذیری محکی برای تشخیص گزاره های علمی (نظریه ها و فرضیه ها) و سایر گزاره ها، (گزاره های علمی دروغین و متافیزیک است. پوپر بیان میدارد که یک گزاره ، تنها و تنها زمانی علمی است که ابطال پذیر باشد.
بر مبنای اندیشهء پوپر، پیشرفت علم به واسطه آزمون و خطاست و نظــریات علمــی باید صریح و دقیق باشند . ابطالگرایان از واژه هایی مثل تقریبا معمولاً ، حدوداً ، خوششان نمی آید. آنها نظریــه ای که نشان دهد سرعت نور در خلاء 1010× 8/299 متــر در ثانیــه است را به ادعــای سرعت نور تقریبا 1010 × 300 ثانیه است ، ترجیح می دهند . صرفاً به دلیل آنکه ابطال اولی آسانتر است. دانشمندان فرضیه هایی ابطال پذیــر برای حـل مسائــل پیشنهـاد می کنند و فرضیات مورد نقد و آزمون قرار می گیرند. بعضی به سرعت حذف می شوند برخی دیگر که موفق ترند باید مورد آزمونهای سخت تر قرار گیرند . وقتی بالاخره ابطال شدند مسائل جدید و فرضیه های نوین برای پاسخ به آنها مطرح می شود. پوپر آیین اثبات گرایانه را به چالش می کشد و می گوید اگر بنا به اثبات پذیری باشد فرضیه هایی نظیر :
رنگ اشیاء در اثر نگاه ما ایجاد می شود.
یا
مزه یا طعم اشیاء در اثر زبان زدن ما بر آنها (چشیدن) ایجاد می شود.
در عین غیرعلمی بودن همواره قابل اثبات اند. می توان تمام اشیای رنگین و مزه دار را گواه اثبات این فرضیه گرفت. هیچ راه مستقلی برای تعیین رنگ و مزه اشیاء جز دیدن و چشیدن آنها در اختیار نیست و از این رو چنین گزاره هایی به رغم غیرعلمی بودن همواره اثبات می شوند. باین ترتیب، این فرضیات همیشه قابل اثباتند. با این وجود ، نوعی فریب در آنها نهفته است. با رویکرد پوپر در تمیز علم از غیرعلم دو فرضیه فوق ابطال ناپذیر و در نتیجه غیرعلمی اند. به همین منوال ادعای زیر را در نظر بگیرید: علّت طوفانی شدن دریا، عصبانی شدن نپتون است.
چنین ادعایی علمی نیست زیرا که هیچ پیش بینی خاصی نمیکند و هبچ معرفت تازه ای در اختیار آدمی نمی گذارد و بعبارتی ابطال پذیر نیست و همیشه می توان آنرا به نوعی اثبات نمود! اگر پرسیده شود چرا دریا طوفانی است پاسخ این است: زیرا نپتون عصبانی است! اگر بپرسیم از کجا می دانید که نپتون عصبانی است. پاسخ می تواند این باشد: مگر نمی بینید دریا طوفانی است؟ بنابراین چنین ادعایی مشتمل بر استدلالی دوری circular است و ابطال پذیر نیست و لذا ادعایی علمی نیست.
هدف نهایی علم، صورت بندی نظریه است. این جمله برای کسانی که فکر میکنند نظریه، یک حدس و گمان مبهم است عجیب به نظر می رسد. نظریهء علمی یک تبیین آزمایشی از پدیده است. با عنایت به چنین تبیینی است که ما قادر به کنترل و پیش بینی هستیم. بعنوان مثال زمانی که رابطهء بین پشهء آنوفل و بیماری مالاریا در انسان مشخص گردید بشر توانست:
1) توضیح دهد که چرا مالاریا در برخی مناطق یک بیماری بومی است
2) پیش بینی کند که چگونه با تغییر محیط می توان از بروز این بیماری جلوگیری کرد
3)با تغییر در محیط مالاریا را کنترل کند .
گرچه هدف عمدهء علم ، نظریه پردازی است ولی کوششهای علمی باید شامل فعالیت های زیر باشد:
الف) تبیین
ب)پیش بینی
ج)کنترل
منابع:
1- پیمایش فهم عمومی از علم و فناوری: مطالعه موردی شهروندان تهرانی - فصلنامه علمی-پژوهشی سیاست علم و فناوری - سید محمدامین قانعی راد، ابوالفضل مرشدی، سال سوم، شماره 3، بهار 1390
2- جامعه شناسی فال بینی - دکتر فاضلی
3- فلسفهء علم – رودولف کارناپ – ترجمه یوسف عفیفی
4- چگونه دربارهء چیزهای عجیب بیندیشیم – تئودور شیک، لوئیس وُن ترجمه رامین رامبد ویرایش چهارم
5- نظریه کوانتومی – جان پاکینگ هرن – ترجمه حسین معصومی همدانی
6- روش تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی – دکتر علی دلاور
7- پدیده های پارانرمال – سیلویا براون – ترجمه سید مجتبی مرتضوی
8- فلسفهء علم – تکامل تاریخی مفاهیم علمی و پیامدهای فلسفی آنها – نیکلاس کاپالدی –ترجمه دکتر علی حقی
9- فیزیک، اندیشه ها و یافته ها – لارنس براگ – ترجمه محمدرضا خواجه پور
10- درآمدی به فلسفه – چاپ هشتم - دکتر میرعبدالحسین نقیب زاده
11- علم چیست؟ فلسفه چیست؟ - دکتر عبدالکریم سروش
12- کتاب کلیات کنزالحسینی – مکتب عربیه – چاپ پاکستان
منبع:هوپا
مسافر007
17th April 2012, 12:07 PM
(قسمت دوم)
http://www.hupaa.com/db/pages/2012/04/16/010/zimg_003_p3.jpg
عرفان کسرایی
Philosophy of science Department IAU Science & Research branch Tehran
www.erfankasraie.com (http://www.erfankasraie.com/) erfan_kasraie@gmx.de
کلمات کلیدی : روش علمی، رمّالی ، فالگیری ، علم و تکنولوژی، غیب گویی ، دعانویسی، انرژی درمانی مقدمه
در بخش نخست (http://www.hupaa.com/page.php?id=20120414092209011) از مجموعه " فهم عمومی از علم و تکنولوژی" تعاریف گوناگونی از متافیزیک و علم، ارائه کرده و نشان دادیم مجریان برنامهء فریب عمومی ، سوار بر موج ناآگاهی توده های دور از دانش، با تکدّی و استقراض از واژگان تخصصی حیطهء علوم و فلسفه، و با سوء استعمال و خَلط مبحث ، به جهت ایجاد رعب و حیرت و اغفال مخاطب ناآگاه، بی مایگی روش های رمّالی و غیبگویی و شعبدهء خویش را با بکارگیری عناوین فریبنده ای چون متافیزیک، شعورکوانتومی، انرژی و مغناطیس می پوشانند. در ادامه سلسله مقالات " فهم عمومی از علم و تکنولوژی"پس از برشمردن شاخص های فهم عمومی از علم و فن آوری در ایران و ریشه یابی باور به ماوراء الطبیعه و پدیده های پارانرمال، به بررسی حقّه های مرسوم در نزد فالگیران و غیبگویان خواهیم پرداخت و در بخش های آینده نشان خواهیم داد شیّادان و مجریان برنامهء فریب عمومی چگونه با سوء استفاده از ناآگاهی و ساده دلی افراد، محصولات و خدمات اغواگرانه خود را عرضه می نمایند. ما در این مجموعه نشان خواهیم داد باور به طلسم، فالگیری و کفبینی، رمّالی، غیبگویی، اسپند، مهرهء مار، نحوست یا شگون اعداد، درمان های دروغین، زدن ضربه به تخته برای ردّ بلا، خوش یُمنی نعل اسب ، نحوست گربهء سیاه، صبر کردن پس از عطسه، خواص سنگ ماه تولّد، دعانویسی، آل، انرژی درمانی، فال قهوه و تاروت و ... مبتنی بر هیچ بنیاد منطقی یا علمی نیست و صرفاً یک مجموعه منسجم و یکپارچه از طرح فریب و نیرنگ، از جانب کسانی است که بی اطلاعی و سادگی توده های ناآگاه را هدف قرار داده اند.
فهرست مطالب:
2.1 شاخص های فهم عمومی از علم و فن آوری
2.2 باور به ماوراء الطبیعه و پدیده های پارانرمال
2.3 فالگیری
2.1 شاخص های فهم عمومی از علم و فن آوری
مسائل و چالش های ناشی از پیشرفت روزافزون علم و فناوری طیف وسیعی از مسائل را در بر می گیرد: از مسائل زیست محیطی و حفظ حیات انواع در سطح کره زمین تا مسائل اخلاقی مرتبط با فناوری های جدید مانند انرژی هسته ای و شبیه سازی و دستکاری ژنتیکی غذاها و بیماری های نو تا شیوه های مدیریت و اداره علم و فناوری و نیز آموزش و انتقال علم، اما یکی از مسائل و موضوعات عمده ای که در این ارتباط سربرآورده، موضوع علم و جامعه یا ارتباطات علم Science Communication است.
مسئلهء اصلی در این خصوص تنش های ارتباطی و سوءتفاهم های دو جانبه بین دانشمندان و مردم است.از یک سو با تخصصی شدن روزافزون علم و فناوری و پیچیده تر شدن فعالیت ها و موسسات علمی و فنی، دانشمندان و متخصصین مردم را به بی اطلاعی از علم و فناوری متهم می کنند و از سوی دیگر، با نفوذ روزافزون علم و فناوری در زندگی روزمره و گسترش رسانه ها و وسایل ارتباطی، آگاهی درباره پیامدهای توسعه علم و فناوری در بین گروه های اجتماعی توزیع شده و مردم به علم و فناوری و دستاورهای آن با تردید بیشتری نگاه می کنند.(1) ابعاد اساسی مفهوم درک عمومی از علم را میتوان بصورت اجمالی در رده های زیر دسته بندی نمود :
1) شناخت و علاقه به موضوعات علم و فنّاوری
2)شناخت واژگان و مفاهیم علمی
3) سطح دانش علمی
4) نگرش درباره علم و فنّاوری
5) ارزیابی تأثیر علم و فنّاوری بر کیفیت زندگی
دو چارچوب نظری عمده که در پیمایش فهم عمومی از علم و تکنولوژی ، مورد استفاده پژوهشگران سیاست گذاری کلان علمی کشورها قرار میگیرد عبارتند از:
الف) مدل کمبود Deficit model
-سواد عمومی
-فهم عمومی
ب) مدل درگیری (مدل گفتگو یا مدل مشارکت) Engagement model
اولین چارچوب به نوعی کمبود دانش در میان مردم قائل است که باید از سوی اهل علم بر طرف شود و دومین چارچوب به ضرورت ارتباط دو جانبه بین اجتماع علمی یا دانشمندان و شهروندان یا عموم مردم تأکید دارد.
در این مدل، سواد علمی شامل چهار مؤلفه
الف) دانش نسبت به واقعیتهای علمی کتاب های درسی پایه
ب) فهم روش های علمی مانند استدلال(استنتاج) احتمالی یا طراحی آزمایش
ج) تصور مثبت از علم و فناوری و
د) رد باورهای خرافی مانند طالع بینی یا اعتقاد به اعداد
می باشد.
http://www.hupaa.com/db/pages/2012/04/16/010/zimg_002_p2.jpg
یکی از کتابفروشی های بزرگ تهران که پیشگویی ها نوسترآداموس را در قفسه کتابهای علمی قرار داده در مطالعه موردی شهروندان تهرانی که در بهار 1390 انتشار یافت سطح دانش علمی ایرانیان معادل 52 از 100 ارزیابی شده است .از دیگر سو طبق آمارهای منتشر شده سرانه تیراژ کتاب در ایران نزدیک به 2000 کتاب برای هر عنوان است که این آمار در کشوری همانند مصر 70 هزار کتاب برای هر عنوان برآورد شده است! براساس اعلام رئیس سازمان کتابخانه ملی ایران، هر شهروند ایرانی در شبانه روز تنها 2 دقیقه از وقت خود را به خواندن کتاب اختصاص میدهد. این آمار در مقایسه با سرانه مطالعه در کشورهای توسعهیافته همانند ژاپن و انگلیس(حدود 90 دقیقه در روز) و یا کشورهای در حال توسعهای همانند ترکیه و مالزی (55 دقیقه در روز) به نوعی مؤید نتایج گزارش پیمایش فهم عمومی منتشر شده در سال گذشته کشور است.
2.2 باور به ماوراء الطبیعه و پدیده های پارانرمال
یکی از نکات درخور توجه که بارها با آن مواجه شده ام این است که مخاطبان یا مشتریان برنامه فریب عمومی، بصورت گزینشی و دلبخواه، برخی از باورهای رایج فریب عمومی را درست و برخی دیگر را مصداق خرافه و موهومات می دانند. برای نمونه فرد ممکن است ریختن کاسه ای آب پشت سر مسافر را یک رسم مبتنی بر خرافات دانسته ولی همزمان نگهداری آویز سنگ آبی رنگ برای رهایی از آسیب ماورائی حسودان را واقعی و درست تلقی کرده و اینطور استدلال کند که این دو با هم کاملاً متفاوت اند. باری! مشتریان برنامه فریب عمومی یکدست نیستند. این معیار دوگانه در تقسیم بندی باورها را می توان در غالب مشتریان برنامه فریب عمومی مشاهده نمود. امروزه مشتریان ایرانی رمّالان و فالگیران ، علی الاصول باور به وجود آل، پاگنده (ساسکواچ) * یا خون آشام (ومپایر) ، هیولای لاخ نِس** و ... را خرافه ، موهوم، نامربوط و غیر عقلانی می دانند و ممکن است باورمندان به وجود چنین موجوداتی را مضحکه کند و آنان را افرادی دور از دانش و ساده دل و خرافاتی بدانند . ولی در عین حال باورهای خود به خواص سنگ ماه تولّد یا فال قهوه را جدا از این موضوع و بعنوان باورهایی درست و منطقی ارزیابی نماید که درستی آنها را بارها در تجربیات زندگی شخصی یا از نقل قول از دوستان و آشنایان خود دریافته اند.
بارها در مواجهه با مشتریان برنامهء فریب عمومی شنیده ام که فرد اظهار می دارد :
هر کسی می تواند عقیده خودش را داشته باشد و نمی توان کسی را صرف داشتن اعتقاد به فالگیری، خواص سنگ یا اسپند یا مهرهء مار و نظایر آن، کم سواد و دور از دانش دانست. من یکجور فکر میکنم و شما جور دیگر .
و پاسخ من همواره چیزی شبیه به این بوده: آری ما دو نوع نگرش و رویکرد به جهان (در اینجا به یکسری پدیده) داریم. امّا یکی دیدگاه درست و مبتنی بر منطق سلیم و دیگری دیدگاهی غلط و غیرعقلانی. فردی را تصور کنید که بر این باور است که زمین مسطُح است و بر صحت باور خود اصرار دارد.*** آیا می توان گفت هم دیدگاه او و هم دیدگاه شما (که معتقد به کرویت زمین هستید) هر کدام نوعی نگرش به جهان است و شما باید باور او را محترم بشمارید و از به کارگیری الفاظی چون موهوم، غیرمنطقی، مهمل، غیرعلمی، ساده انگارانه، خرافاتی و ... در قبال باور او بپرهیزید؟ آیا شما حق ندارید باور او را ناشی از کم سوادی و بیاطلاعی و دوری از دانش و واقعیت بدانید؟
هر ساله میلیاردها دلار برای افراد و محصولاتی که ادعای نیروهای ماوراء طبیعی دارند خرج می شود. واسطه ها و الهام گیرندگان و اختربینان مدعی پیشگویی اند. درمانگران مدعی درمان هر چیزی از ایدز گرفته تا زگیل هستند.
چگونه میتوان فهمید کدام ادعا معتبر است؟ چه چیزی ادعای منطقی را از باور نامنطقی متمایز میکند؟ چنین قوهء تشخیصی امکان پذیر، سودمند و نیروبخش است. داشتن قابلیت تشخیص سره از ناسره، منطق درست از لاطائلات، نه تنها توان تصمیم گیری تان را بهبود می بخشد بلکه سلاحی توانمند را در برابر شیادان و فریبکاران برنامهء فریب عمومی در اختیارتان میگذارد.
فروش کتابها ، مطالب مجله ها و تلویزیون، فیلم ها ، نظرسنجی ها بیانگر علاقهء گسترده مردم به مباحث فراحسی ، پارانرمال، غیبی، ارواح و جهان های دیگر است. نظرسنجی انتشار یافته از سوی گالوپ در 8 ژوئن 2001 نشان می دهد
54 درصد امریکاییان به درمان وراحسی یا معنوی یا به نیروی ذهن انسان برای درمان بدن اعتقاد دارند.
50 درصد به ESP (ادراک فراحسی) باور دارند
42 درصد باور دارند که خانه ها می توانند جن زده شوند
32 درصد به نهان بینی ، یا نیروی ذهن برای آگاهی از گذشته و پیش بینی آینده اعتقاد دارند.
33 درصد باور دارند که در گذشته زمانی موجوداتی فرازمینی به زمین آمده اند
28 درصد به اختربینی یا تأثیر ستارگان و سیارات بر زندگی انسان اعتقاد دارند.
26 درصد به تناسخ، یعنی تولد دوبارهء جان در کالبدی جدید پس از مرگ اعتقاد دارند.
http://www.hupaa.com/db/pages/2012/04/16/010/zimg_001_p1.jpg
فروش ابزار رمّالی فال تاروت و فال ورق در یک کتابفروشی بزرگ تهران 2.3 فالگیری
تشکیلات فالگیری و جادوگری دربرخی کشورهای غربی تبدیل به کمپانیهای بزرگ و شرکتهای عریض و طویل شدهاست. در کشور ما نیز بهای انواع فال در تهران و شهرهای بزرگ به قیمتهایی حتی بیش از یک میلیون تومان رسیدهاست. طبق آمارهای منتشره، شمار رمالی اینترنتی نیز از موتورهای جست وجوگر اینترنتی ، بیش از دو میلیون و 170 هزار صفحه وب در بخش فارسی خدمات فالگیری عنوانشده که اطلاعاتی در رابطه با انواع رمالی در اختیار کاربران خود قرار میدهند. رمالان و فالگیران در خصوصیترین مسائل افراد سرک میکشند و هر آنچه از ذهن و درونشان میتراود را به عنوان آیندهبینی و راهحل مشکلات، پیش روی مخاطب قرار میدهند، نسخههای عشق و عاشقی میپیچند و در زندگی زناشویی مردم مداخله میکنند و گاه نقشی محوری را در جدلهای خانوادگی ایفا میکنند. آنها برای بسته شدن کار، حل مشکلات، شفای بیمار، محبت زن به شوهر، محبت شوهر به زن، محبت عاشق و معشوق به یکدیگر، سیاهبخت کردن زن پیش شوهر و شوهر پیش زن، ایجاد مهر و محبت میان زن و شوهری که از هم جدا شدهاند، جنزدگی، دیوانگی، نازایی، پاگرفتن نوزاد و ... دعا می نویسند و نسخه می پیچند. فالگیران و دعا نویسان کلیِّه اطلاعاتی را که دربارة خصوصیات دعا گیرنده اظهار میکنند با تردستی و تیززبانی از آنها در میآورند و با الگوهای بخصوصی این اطلاعات را به خودشان بازمی گردانند، به نحوی که گویی این اطلاعات از عالم غیب رسیده یا در طالع فرد دیده شده است. این مهارت فالگیران گاه بقدری واقعی به نظر می رسد که ممکن است هر کسی را به تردید بیندازد. اطلاعاتی که برخی فالگیران از مخفی ترین زوایای زندگی مشتریان خود می دهند گاه آنقدر خصوصی و پنهانی به نظر می رسد که مشتریان تنها حالتی که می توانند متصور شوند این است که فالگیر بواسطهء نیروهای نامأنوس و غریب وراحسی به این اطلاعات دست یافته باشد. (مغالطهء دوراهی دروغین) . پژوهشگران علوم اجتماعی می گویند در رشد پدیده فالگیری، فقر اقتصادی و فرهنگی به صورت توأمان دیده میشود. به محض اینکه ناکامیها بیشتر میشود و فرد نمیتواند به زنـدگـی دلـخـواه خـود دسـت یـابد، فرد به سمت پدیدههایی مانند فالگیری و رمالی و پیشگویی که از عقلانیت به دورند گرایش پیدا میکند. مسأله، آماری است که طی سالهای گذشته از سوی کارشناسان سلامت روان وزارت بهداشت اعلام شد، آماری که می گوید 75درصد مراجعان به رمالها و فالگیرها افراد تحصیلکرده هستند. به موجب همین آمار، تنها 25درصد از کسانی که به نزد رمال و دعانویس می روند، بیسواد و بدون مدرک هستند. ماجرا اما به همین جا هم ختم نمی شود، زیرا چندی پیش نیز در یک نشست خبری در هفته سلامت در وزارت بهداشت ایران اعلام شد که 10درصد جمعیت کشور در یک سال گذشته برای اختلالات روان به نزد افراد غیرمتخصص و بی صلاحیت مانند دعانویس، رمال و ... رفته اند.**** آمارها نشان میدهد برخی فالگیرها مشتریان دائمی و حتی بین 4 تا 6 میلیون تومان، درآمد ثابت ماهانه دارند.
در تحقیقی که توسط دانشکده مدیریت و علوم اجتماعی تهران شمال در مورد سطح گرایش دختران دانشجو به خرافات انجام شده است مشخص شده که 68 درصد از دختران در فاصله سنی 18 تا 26 سال دست کم یک بار به فالگیر مراجعه کردند و۵۰ درصد نیزچندبار مراجعه کرده اند و ۸۳ درصد از دانشجویان حرفهای فالگیران را تصدیق می کنند و با اعتقاد به سراغ آنها رفته اند.
در زیر گفتگوی یک دعا نویس با یکی از زنان آورده میشود:
فالگیر: پارسال نه ، پیرارسال اتفاق ناگواری برای تو افتاده!
زن: نه، دو سال پیش بود.
فالگیر: تازگیها هم خطر بزرگی از سرت رفع شده ولی ناراحتی هنوز در پیش داری!
زن: بله به زمین خوردم پایم در رفت ، خوب شد که نشکست. یا میگوید بیمار شده بودم. بالاخره هر اتفاقی که درگذشته برایش افتاده است میگوید( هر چند که پیش پا افتاده باشد ).
فالگیر: سفری در طالع تو هست ، یا تازه به سفر رفتی و یا به همین زودیها به یک مسافرت طولانی خواهی رفت ( اگر زن پیر باشد و یا متعصب به دین ، به او میگوید: شاید هم به زیارت بروی ).
زن : نرفتم خدا از دهانت بشنود ، خیلی خسته شدهام بلکه به زودی به زیارت بروم.
فالگیر: از شوهرت خیر ندیدهای ولی ستارة اقبال تو بلند است و به زودی صاحب اولاد اهل یا ثروت زیاد خواهی شد.
زن: بله: والله او هیچ وقت روی خوش به من نشان نمیدهد چه کارکنم که با من مهربانتر بشود؟
فالگیر آنقدر از این حرفها میزند تا کاملاً به زندگی خانوادگی زن و گرفتاریهای او آشنا شود. آن وقت زیر لب زمزمه کنان با خود میگوید: « ای بیچاره دلم برایت میسوزد ».
فالگیر: موکل تو به تو ضربتی زده ، این است که همیشه افسرده و ناراحت به نظر میرسی ، از یک چیز میترسی مثل اینکه دلهره داری و یک موضوع نا معلومی تو را رنج میدهد. اگر میخواهی نجات پیدا کنی ، فلانقدر (پول نقد) خرج داره. زن به التماس می افتد و از روی سادهدلی همة گفتههای او را باور میکند و میگوید: « ای آقا دستم به دامنت کاری بکن ضربتی را که موکلم به من زده برطرف سازی و مرا نجات دهی!
سپس فالگیر بر اساس اسلوب و الگوهای بخصوصی ، بسته به تیزهوشی و کندذهنی دعاگیرنده یا سن و سال و موقعیت او راهکارهایی ارائه میدهد و حق الزحمه تلاش خود در راستای فریب مشتری ساده دل را دریافت می نماید.
پانوشت ها:
*انسان- میمون بزرگ دوپایی که تصور می شود پریمات پشمالو و بوداری به قد هفت تا ده فوت و وزن (جرم) 250 تا 500 کیلوگرم باشد. گوشه گیر و چموش است و در جنگل های امریکای شمالی بویژه در غرب امریکا و کانادا به تنهایی یا در گروههای خانوادگی کوچک زندگی میکند.
**جانداری بزرگ و افسانه ای و رازآمیز که عده ای معتقدند در دریاچه لاخ نس در ارتفاعات اسکاتلند زندگی میکند.
***فرضیه زمین تخت امروزه نیز دارای هوادارانی است . در 1894 سمیول برلی روباتم (پارالاکس) ایده جهان تخت را ترویج میکرد و استدلال او این بود که جهان دیسکی تخت است به مرکز قطب شمال و با 150 فوت دیوار یخی (قطب جنوب) که دور تا دور آن کشیده شده است
****در این طرح ملی، با بررسی جمعیت 15 تا 64 سال مشاهده شد 10 درصد جمعیت کشور در طول یک سال گذشته برای دریافت خدمات اعصاب و روان به افراد غیربهداشتی مراجعه کردهاند که شامل دعانویس، رمال، و .... بوده است. در این مطالعه ملی سه هزار روانشناس در سطح استانها و شهرستانهای کشور مشارکت داشته اند و 8 هزار نفر مورد بررسی قرار گرفتهاند. این آمار به وضوح نشان می دهد 7 و نیم میلیون نفر ایرانی در سال گذشته به جادوگران کوپنی مراجعه کرده اند که سه چهارم آنها یعنی بیش از 5 میلیون نفرشان، تحصیل کرده هستند.
منابع:
1- پیمایش فهم عمومی از علم و فناوری: مطالعه موردی شهروندان تهرانی - فصلنامه علمی-پژوهشی سیاست علم و فناوری - سید محمدامین قانعی راد، ابوالفضل مرشدی، سال سوم، شماره 3، بهار 1390
2- جامعه شناسی فال بینی - دکتر فاضلی
3- فلسفهء علم – رودولف کارناپ – ترجمه یوسف عفیفی
4- چگونه دربارهء چیزهای عجیب بیندیشیم – تئودور شیک، لوئیس وُن ترجمه رامین رامبد ویرایش چهارم
5- نظریه کوانتومی – جان پاکینگ هرن – ترجمه حسین معصومی همدانی
6- روش تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی – دکتر علی دلاور
7- پدیده های پارانرمال – سیلویا براون – ترجمه سید مجتبی مرتضوی
8- فلسفهء علم – تکامل تاریخی مفاهیم علمی و پیامدهای فلسفی آنها – نیکلاس کاپالدی –ترجمه دکتر علی حقی
9- فیزیک، اندیشه ها و یافته ها – لارنس براگ – ترجمه محمدرضا خواجه پور
10- درآمدی به فلسفه – چاپ هشتم - دکتر میرعبدالحسین نقیب زاده
11- علم چیست؟ فلسفه چیست؟ - دکتر عبدالکریم سروش
12- کتاب کلیات کنزالحسینی – مکتب عربیه – چاپ پاکستان
13- معصومی، غلامرضا. "فال و فالگیری ـ دعاو جادو ـ دردهات شاهآباد غرب". دوره 5، ش 55 (اردیبهشت 46)
( لینک به قسمت اول مقاله )
منبع:هوپا
(http://www.hupaa.com/page.php?id=20120414092209011)
مسافر007
13th May 2012, 12:24 PM
(قسمت سوم)
http://www.hupaa.com/db/pages/2012/04/16/010/zimg_003_p3.jpg
عرفان کسرایی
Philosophy of science Department IAU Science & Research branch Tehran
www.erfankasraie.com (http://www.erfankasraie.com/) erfan_kasraie@gmx.de
کلمات کلیدی : روش علمی، رمّالی ، فالگیری ، علم و تکنولوژی، غیب گویی ، دعانویسی، انرژی درمانی
( لینک به قسمت اول مقاله ) (http://www.hupaa.com/page.php?id=20120414092209011)
( لینک به قسمت دوم مقاله ) (http://www.hupaa.com/page.php?id=20120416125820010)
مقدمه
در قسمت های پیشین نشان دادیم مجریان برنامهء فریب عمومی با جعل و سوء استفاده از ناآگاهی عمومی از علم و گسترهء واژگان علم و فلسفه، به جهت اثبات درستی محصولات و خدمات اغواگرانه، به گونهء زایدالوصفی اصرار دارند محتوای برنامه خود را "علمی" یا بعبارتی مورد تایید علم معرفی نمایند. مجریان برنامهء فریب عمومی عمدتاً به غلط، متافیزیک را به عنوان (فیزیک جدید) یا پدیده هایی که به گمان آنها، فیزیک از تبیین و تفسیرشان ناتوان است جعل می کنند. در قسمت پیشین نیز به تحلیل شاخص های فهم عمومی از علم و فن آوری، باور به ماوراء الطبیعه و پدیده های پارانرمال و همچنین موضوع فالگیری پرداختیم. اینک و در ادامه سلسله مقالات " فهم عمومی از علم و تکنولوژی"به بررسی یکی از محصولات پرفروش برنامهء فریب عمومی، یعنی سنگ ماههای تولّد خواهیم پرداخت.
3.1 خواص سنگ ها
تردیدی نیست که اگر فروش آویزهای سنگی صرفاً به عنوان یکسری محصولات زینتی و هنری تلقی میشد ما به این موضوع نمیپرداختیم و در آنصورت چنین محصولاتی دیگر زیرمجموعه محصولات یا خدمات برنامه فریب عمومی قرار نمی گرفتند. فراموش نکنیم مقصود از برنامهء فریب عمومی، الزاماً برنامه های سازمان یافتهء کلاهبرداری اقتصادی یا نظایر آن نیست. برای نمونه موسسه ای که با وعدهء ساخت مجتمع های مسکونی از عده زیادی پول دریافت کرده و متواری شده را در نظر بگیرید. طرح چنین موسسه ای اگرچه مبتنی بر فریب و جعل و اغفال بوده اما آنرا نباید زیرمجموعهء برنامهء فریب عمومی (با تعبیری که در اینجا مطمح نظر ماست) در نظر گرفت. در تعبیری که ما از برنامهء فریب عمومی در نظر داریم مجریان این برنامه با جعل عناوین ساختگی (در اینجا مانند سنگ درمانی و نظایر آن) ناآگاهی عمومی از محتوای دانش و بعبارتی روش علمی Scientific method را هدف گرفته اند و به واسطهء آن و با بهره گیری از دوری مخاطبان از دانش، کسب درآمد می نمایند. در این مورد بخصوص طراحان برنامه فریب عمومی اصرار دارند که بگویند خواص ماورایی سنگ ها در علم نیز اثبات شده است! آنها فیروزه ، عقیق ، مروارید ، آماتیست ، یشم ، مرجان ، لاجورد ، یاقوت ، زمرد و ... را با این ادعا که هر یک اثری شفابخش و خاصیتی درمانی در بهبود روماتیسم و کمردرد و ورم مفاصل دارند با قیمت های کم یا زیاد به فروش میرسانند.
http://hupaa.com/db/pages/2012/05/12/006/zimg_001_p1.jpg
فروشگاههای محصولات برنامهء فریب عمومی در تهران (انواع سنگ های شفابخش)
بکارگیری عبارات مبهم و کلی گویی های بی پشتوانه وجه اشتراک غالب شعارهای تبلیغاتی اینگونه محصولات است. برای نمونه در یکی از تبلیغات اینترنتی سنگ های درمانی چنین آمده است:
{سنگ های موجود در طبیعت همانند گیاهان و حیوانات دارای خواص مهم طبی و غیرطبی(؟؟) هستند. دانشمندان امروزه به خوبی متقاعد شده اند(؟؟) که سنگ بر ماده اثر گذار است. سنگ هم امواج را دگرگون می کند و هم امواجی را از خود ساطع می کند!}
به وضوح آشکار است که هیچ منبع مستقلی در تایید این ادعا که (دانشمندان امروزه متقاعد شده اند) ارائه نمی شود و مشخص نیست کدام دانشمندان و مطابق با کدام پژوهش ها به خوبی متقاعد شده اند که سنگ بر ماده اثر گذار است! هیچ اشاره ای نمی شود که مقصود از خواص طبی و غیرطبی سنگها دقیقاً چیست یا امواجی که سنگ ها از خود ساطع می کند چه کیفیتی دارند و چه نوع امواجی هستند و در کدام آزمایشگاه می توان صحت این ادّعا را آزمود!
بد نیست توجه داشته باشیم که سنگ های زینتی کمیاب با بلورهای زیبا و خیره کننده خواه ناخواه ، طرف توجه انسان است و بنا به جنبه زیبایی و زینتی آن مورد استفاده قرار میگیرد. امّا به نظر می رسد مجریان برنامه فریب عمومی با بهره گیری از همین موضوع، طرحی برای فروش سنگ ها و کانی های کم ارزش که به وفور در طبیعت یافت میشود در انداخته اند. آنان در این طرح با سوء استفاده از ناآگاهی عمومی از محتوای دانش ، خواص عجیبی برای این سنگ ها جعل کرده اند و حتی نسخه های طبی در درمان اقسام بیماری ها پیچیده اند.
http://hupaa.com/db/pages/2012/05/12/006/zimg_002_p2.jpg
عبارات زیرعیناً و بی کم و کاست از کتابچه ها و بروشورهای مربوط به تبلیغات خاصیت درمانگری سنگها نقل شده است:
* لعل بنفش یا «سنگ شفابخش اساسی» یکی از مهم ترین سنگ های شفابخش است که همه (انرژهای منفی) را بیرون می راند. برای دور کردن نیروهای منفی از وجود خویش، می توانید چند سنگ لعل بنفش را در خانه یا دفتر کار خود نگهداری کنید. اگر از نگرانی و اضطراب رنج می برید یا مشکل تنفسی دارید، چند تکه از این سنگ را در جیب پیراهن خود بگذارید تا نزدیک سینه تان باشد. لعل بنفش همچنین برای میگرن و دردهای مفاصل مفید است!
* بعضی ها می گویند یشم سبز خوش شانسی می آورد.
*الماس یا «سلطان سنگ ها» باعث تقویت انرژی های درونی فرد می شود و تردید و دودلی و بی ثباتی او را از بین می برد. هر چه کیفیت این الماس بهتر باشد، اثر آن بیشتر است. الماس باعث تحرک و شادابی شخص می شود و عزت نفس را افزایش می دهد.
* هماتیت یا «سنگ استرس» نوعی کریستال است که برای تقویت منطق، توانایی های ریاضی، تفکر منطقی و دانش عمیق به کار می رود. این سنگ همچنین خلاقیت فرد را افزایش می دهد و باعث افزایش تمرکز می شود. هماتیت هر گونه امواج منفی را به سوی صاحب آن باز می گرداند و مانع از استرس و فشار روحی می شود. این کریستال مثل تکه ای آهن ربا، درد پا یا درد کمر را جذب می کند!! و برای رفع دردهای عضلانی یا مفاصل نیز مفید است. هماتیت برای رفع بی خوابی نیز مورد استفاده قرار می گیرد.
برای نمونه درمی یابیم که مجریان برنامه فریب عمومی از بکارگیری تعابیر گنگ و مبهم هیچ ابایی ندارند. در تشریح خواص درمانی لعل بنفش یکبار میگویند این سنگ "انرژی های منفی" را دور نگاه میدارد و در جملهء بعدی از "نیروهای منفی"! صحبت میکنند. بعبارتی آنها می دانند که مخاطب ناآگاه تفاوت نیرو و انرژی را نمی داند و از همین رو در استخدام واژگان و بیان جملات تبلیغاتی خود چندان هم وسواس به خرج نمی دهند. به همین ترتیب در بروشورهای تبلیغاتی خود ، مخاطب ناآگاه را به لحاظ استدلالی با انبوهی اطلاعات مخدوش و بی پایه هدف قرار می دهند. مجریان برنامه فریب عمومی در تبلیغات محصولات و خدمات خود ، صفحات را با حجم زیادی از اصطلاحات و واژگان نامربوط و اعداد و ارقام و نقل قول های غیر مستند سیاه میکنند تا بدین ترتیب محتوای برنامه خود را در نظر مخاطبانِ دور از دانش، غنی نشان بدهند.
http://hupaa.com/db/pages/2012/05/12/006/zimg_003_p3.jpg
فروش کتاب های برنامه فریب عمومی (هفتاد و دو دیو و پری، انرژی کی و فنگ و ...) مقابل دانشگاه تهران
برای نمونه به متن تبلیغاتی زیر که نشانه های خوش شانسی! (http://simple-hearted.blogfa.com/post-88.aspx) را دسته بندی کرده توجه کنید:
متولدین فروردین :
_ رنگ شانس : قرمزملایم
_ اعداد شانس : 6 ، 9 ، 15 و 343
_ روز اقبال : سه شنبه
_ همراهان مناسب : مرداد ، خرداد ، آذر
متولدین اردیبهشت :
_ رنگ شانس : صورتی وآبی روشن
_ اعداد شانس : 5 ، 6 ، 13 ، 188 و 4524
_ روز اقبال : جمعه
_ همراهان مناسب : تیر ، شهریور ، دی ، اسفند
متولدین خرداد :
_ رنگ شانس : نارنجی
_ اعداد شانس : 3 ، 5 ، 24 ، 433 ، 2545
_ روز اقبال : چهارشنبه
_ همراهان مناسب : مرداد ، فروردین ، مهر ، بهمن
متولدین تیر :
_ رنگ شانس : سفید نقره ای ، آبی نیلی
_ اعداد شانس : 2 ، 4 ، 12 ، 456 و 9742
_ روز اقبال : دوشنبه
_ همراهان مناسب : اردیبهشت ، اسفند ، آبان
متولدین مرداد :
_ رنگ شانس : زرد طلایی
_ اعداد شانس : 1 ، 4 ، 34 ، 653 و 6743
_ روز اقبال : یکشنبه
_ همراهان مناسب : فروردین ، آذر
متولدین شهریور :
_ رنگ شانس : قهوه ای و کرم
_ اعداد شانس : 0 ، 5 ، 16 ، 888 ، 6848
_ روز اقبال : چهار شنبه
_ همراهان مناسب : دی ، اردیبهشت
متولدین مهر :
_ رنگ شانس : بنفش وقهوه ای
_ اعداد شانس : 2 ، 6 ، 16 ، 432 ، 9143
_ روز اقبال : جمعه
_ همراهان مناسب : آذر ، بهمن ، خرداد
متولدین آبان :
_ رنگ شانس : قرمز روشن وسیاه
_ اعداد شانس : 3 ، 5 ، 7 ، 8 ، 9 ، 83 و 659
_ روز اقبال : سه شنبه
_ همراهان مناسب : تیر واسفند
متولدین آذر :
_ رنگ شانس : آبی وسفید
_ اعداد شانس : 3 ، 12 ، 582 ، 934 و 2343
_ روز اقبال : پنجشنبه
_ همراهان مناسب : فروردین ، مهر ، مرداد ، بهمن
متولدین دی :
_ رنگ شانس : سفید وقهوه ای
_ اعداد شانس : 8 ، 9 ، 62 ، 122 ، 7544
_ روز اقبال : شنبه
_ همراهان مناسب : شهریور ، اردیبهشت
متولدین بهمن :
_ رنگ شانس : آبی تیره
_ اعداد شانس : 4 ، 8 ، 10 ، 84 ، 915 و 999
_ روز اقبال : یکشنبه
_ همراهان مناسب : خرداد ، آذر ، مهر
متولدین اسفند :
_ رنگ شانس : آبی آسمانی وقهوه ای روشن
_ اعداد شانس : 7 ، 11 ، 73 و 354
_ روز اقبال : پنج شنبه
_ همراهان مناسب : اردیبهشت ، تیر ، دی ، آبان
http://hupaa.com/db/pages/2012/05/12/006/zimg_004_p4.jpg
فروشگاههای محصولات فریب عمومی سنگ های شانس، سنگ های سلامت و حامی و ... را به فروش می رسانند.
3.2 اطلاعات مخدوش و مجعول
مجریان برنامه فریب عمومی در تفسیر خواص سنگ ها و تبیین این ادعا که سنگ ها چطور می توانند درمان کنند به انتشار داده های مجعول و اطلاعات مغلوط دست میزنند. برای نمونه در یک نمونه تبلیغات سنگ درمانی! اینطور آمده است:
شعور وآگاهی توسط مرکز روحی وماورائی که روی کالبد جسمی ما سوارشده وبرکالبد بدن تسلط دارد مرکز دریافت وپخش شعور وآگاهی از هستی به بدن ما میباشد که 5000 سال پیش در چین وژاپن و 1000 سال پیش در ایران توسط ابن سینا و از 500 سال پیش در هند و انگلیس وآمریکا و اروپا واسترالیا وافریقا کشف شد! دانش عظیم درمان سنگ(؟؟) توسط دانشمندان ایرانی ازجمله ابن سینا(؟) اینگونه کشف شد که سنگ علاوه بر انرژی ازخود شعور وآگاهی صاتع (صاتع یا ساتع؟) میکند وازبرخورد این شعوربامراکز دریافت شعوریعنی چاکرا، چاکرا فعال شده وجوارح اطراف خودرا درمان نموده و روی حالات روحی روانی واحساسی فرد تأثیر میگذارد.؟؟؟
http://hupaa.com/db/pages/2012/05/12/006/zimg_005_p5.jpg
به هر ترتیب می بینیم مجریان برنامه فریب عمومی نه تنها در بکارگیری واژگان مغلوط حساسیتی بخرج نمی دهند بلکه باکی از املای نادرست کلمات نیز ندارند و بنا را بر این گذاشته اند که مخاطب ناآگاه به قدر کافی مستعد پذیرش برنامه فریب هست. سپس در توجیه عملکرد سنگ ها از اصطلاح خودساخته "علم چاکراشناسی" استفاده میکنند و هر دسته از سنگها را مربوط به یکی از همین چاکراها می دانند. برای نمونه ادعا میکنند:
سنگهای مرتبط با چاکرای 1 : لعل قرمز، نارسنگ، کوارتز دودی، تورمالین سیاه، هماتیت، ژاسب قرمز، ابسیدین، یاقوت هستند .
و سنگهای مرتبط با چاکرای 2: عقیق قرمز، چشم ببر، عقیق، کارنلین، اپال، ژاسب نارنجی.
و ....
هستند و در ادامه با ارائه اطلاعات نادرست و غیرمستند بیماری ها را به فعالیت چاکراها منتسب میکنند .
در یک نمونه از اطلاعات مجعول تبلیغات برنامه فریب عمومی چنین آمده است:
"در اینجا من بیماری های مربوط به هر قسمت بدن را با ذکر نام چاکرای مربوط به آن چاکرا مورد برسی قرار خواهم داد و ارتباط آنها را با با چاکرای مربوط به آن عضو بیان میکنم تا پزشکان عزیز این آب و خاک بتوانند علم فراموش شده ابن سینا(؟) را در مملکتی که عده ای با جهل با آن می جنگند را زنده کنند .فقط باید به یاد داشته باشید که ممکن است هر بیماری مربوط به چند چاکرا بشود .باید توجه داشت که تحت تاثیر قرار دادن چاکرا به وسیله رنگ چاکرا کمک زیادی به شما خواهد کرد تا به علت بیماری وعلت درمان وسنگ مربوط به درمان هر فرد را پیدا کنید در ذیل به طور اجمال به کم کاری و بدکاری چاکرا های هفتگانه اشاره میکنیم که اگر هریک از این هفت چاکرا کارنکند چه بیماری هائی میتواند فرد را تهدید کند:
و در ادامه می نویسد:
اگر چاکرای 1 خوب کار نکند امراض ذیل میتواند فردرا تهدیدکند :
اندوه،محرومیت،ترس از طرد شدن،ترس از شکست،ترس از فقدان،ترس نموی،بی تفاوتی،بی هویتی،بی امیدی،احساس گناه،ترس از تاریکی،بی علاقگی،شک و تردید،کم جراتی،یاس،افسردگی،بد بینی،علاقه وافر،خود شیفتگی،کناره گیری،احساس قربانی شدن،نامطمئن بودن،ضربه جسمی و روحی، کمرویی،شرم و حیا، بی حسی،حقارت،خود کم بینی،وحشت،افسوس خوردن،اضافه وزن،فشار خون پایین،انباشتگی منفی،کم خونی،خستگی،یائسگی میتواند فرد را تهدید کند. (؟؟)
همچنین برای کم کاری چاکراهای 2 و 3 و ... اقسام ناخوشی ها و امراض و اصطلاحات نامربوط را ذکر میکند:
ترس از رها شدن، ترس از طرد شدن، ترس از مرگ، ،رشک،خشونت، نفرت، طعنه آمیزی، بی استدلالی،خشم،بد بینی، وسواس، شکوه، انتقام، آزردگی، تنهایی، نامطمئن بودن، سوءظن، حسادت، عصبی بودن، احساس تملک، هراس، احساس تعقیب، کابوس های شبانه، فراموش کاری، پروستات، مشکلات تنفسی،اختلال هورمونی،ناراحتی کبد و ریه، گرفتگی نایژه،اسم،ارتروز،صرع،مشکل ات قاعدگی، یائسگی، ترس از ارتکاب جرم، بی تصمیمی، بی قراری، انگیزش ناگهانی، توهم، اضطراب، پرخاشگری، پریشانی فکر، رویایی بودن،عیب جویی، گیجی، شک داشتن به خود، سخت گیری، تفره (؟؟؟؟ تفره یا طفره؟) رفتن،اشتغالات ذهنی، تعصب،مالکیت، نگرانی،احساس برتری، تمرکز ضعیف، وحشت، وسواس، باریک بینی، افسوس خوردن، ناراحتی پوستی، مشکلات مجاری ادرار، سوختگی،زخم ماهیچه ای،مشکلات گلو،عفونت ویروسی،زخم،بثورات پوستی،فشار خون بالا،نقص ایمنی بدن،عفونت،تب،سرما خوردگی،انفولانزا، سطح کلسترول، بی خوابی، قند خون، گرفتگی شانه، اگزما، ناراحتی هاضمه و ...
و هیچ توضیح قانع کننده ای در این خصوص ارائه نمیدهد . به فرض اگر بپذیریم آنفولانزا یا اگزما یا مشکلات گلو یا آرتروز ناشی از کارکرد نادرست چاکراها باشد امّا سوختگی که مبتنی بر عامل بیرونی است چطور ممکن است به میزان فعالیت این به اصطلاح چاکراها مرتبط باشد؟
http://hupaa.com/db/pages/2012/05/12/006/zimg_006_p6.jpg
مجریان برنامه فریب عمومی ادعا می کنند بین خواص سنگ ها و ماه های تولّد و موقعیت ستارگان و سیارات یک سنخ همبستگی وجود دارد. متن زیر عیناً از کتابچه های تبلیغاتی سنگ های شفابخش، در باب خاصیت درمانگری این سنگ ها و ربط این خواص با موقعیت ستارگان و اجرام آسمانی نقل شده است:
{هر یک از سنگهای موجود در طبیعت خاصیتی ویژه و منحصر به فرد دارد، انرژی از امواج کیهانی عبور میکند و به واسطهء سنگهایی که بر گردن آویخته اید یا به نحوی با بدن شما در تماس قرار گرفته اند به شما منتقل می شود... علاوه بر این دانشمندان بر این باورند (؟) که هر سنگ با متولد ماه خاصی ارتباط بیشتر و بهتری برقرار میکند (؟؟) و می تواند برای درمان بیماری ها یا متعادل کردن قوای روحی و دمای او مثمر ثمر باشد! به خاطر داشته باشید که برای متولدین هر ماه علاوه بر سنگ مخصوص خود او، چندین سنگ دیگر هم مفید باشد... }
اختربینی مدعی رابطه ای علّی بین نشانه های غیب گویی (ستارگان و سیارات) و رویدادهای متناظر با آنهاست. این دیدگاه مبتنی بر باورهای بابِلیان است که معتقد بودند هر یک از هفت سیاره تاثیرگذار بر زندگی ما (خورشید، ماه، تیر، زهره، بهرام، کیوان، و برجیس) تخت خدایانی است و هر یک از خدایان تاثیری متفاوتی بر زندگی ما می گذارند. اختربینان و فالگیران زمانه ما اصرار دارند که به جای واژگانی نظیر خدایان و ...، از تاثیرات اجرام آسمانی و نیروهای گرانشی و الکترومغناطیس صحبت کنند. اما نه بابِلیان و نه مجریان برنامه فریب عمومی زمانه ما هیچکدام اشاره ای نمی کنند که روابط علّی و معلولی مورد ادعای آنها بین اجرام آسمانی و امور انسانی چطور برقرار میشود. آنها مدعی اند تمامی خصوصیات جسمانی و روانی انسان ها نه از توارث و محیط آنان بلکه از آرایش خاص ستارگان و سیارات به هنگام تولدّشان نشات میگیرد. با توجه به آنچه که بابِلی ها در آن روزگار از گیتی میدانستند چنین دیدگاهی نامعقول نبود. هرکسی می تواند ببیند که موقعیت اجرام آسمانی با فصول همبسته است. اما هیچ مدرکی در دست نیست که نشان دهد همبستگی بین شخصیت انسان ها و موقعیت ستارگان وجود دارد. آنها میگویند: مردم زاده شده تحت تاثیر سیاره یا صورت فلکی ویژه ای خصلت های انسانی، الهه ای یا جانوری برگرفته از نام آن سیاره یا صورت فلکی یا سیاره را کسب میکنند. متولدین تحت نشان آریس (حَمَل) قوچ وَش هستند. بی باک ، بی تاب، و پرانرژی، حال آنکه متولدین تحت نشان تارووس (ثور) ورزاووَش هستند – بردبار، سرسخت و لجباز! امّا اشاره ای نمی کنند که چرا و چگونه به این نتیجه رسیده اند.
http://hupaa.com/db/pages/2012/05/12/006/zimg_007_p7.jpg
آویختن نعل اسب برای خوشبختی و شانس- سردر یک مغازه در تهران
سنت آگوستین با خود اندیشید اگر واقعاً ستارگان، سرنوشت ما را رقم میزنند آنگاه دوقلوهایی که در یک زمان و مکان به دنیا آمده اند باید از یک نوع زندگی برخوردار باشند. هنگامی که وی از وجود یک دوقلو (یکی برده و یکی اشراف زاده) آگاه شد دست از اعتقادش به اختربینی شست و به منتقد بی پردهء آن تبدیل شد. در دوران ما هم تلاشهای بسیاری برای تایید آماری تاثیر آرایش ستارگان و ماه تولّد بر سرنوشت و امور انسانی صورت گرفت ولی هیچکدام با موفقیت همراه نبود. در 1937 فارنزورث نتوانست هیچ تناظری بین قریحه هنری و نشان طالع با خورشید در نشان لیبرا (میزان) برای تاریخ های تولد 2000 نقاش و موسیقیدان مشهور پیدا بکند. بُک و مِیال (1941) در بین دانشمندان فهرست شده در راهنمای دانشمندان the american Men of Science به چیرگی هیچ یک از نشان های منطقه البروج برنخوردند. بارث و بِنت (1973) برای بررسی اینکه "آیا تعداد مردانی که تحت تاثیر سیاره بهرام (مریخ) متولد شده بودند و شغلی لشگری را برگزیده بودند بیشتر از آنانی است سراغ شغلی غیرنظامی رفته بودند" دست به مطالعه آماری زد. آنان هیچ رابطه ای را پیدا نکردند. مک گِروی (1977) با استفاده از تعداد بسیار زیادی تاریخ تولّد، جدولی از دانشمندان و سیاستمداران تهیه کرد( در مجموع 16634 دانشمند و 6475 سیاستمدار) که در هر روز سال زاده شده بودند و محض نمونه حتی یک نشان اختربینانه که تاثیر اجرام آسمانی را بر شخصیت و سرنوشت انسان ها نشان بدهد پیدا نکرد. در مطالعه جدید دیگری باستِدو (1978) به طور آماری بررسی کرد که آیا انسان هایی با خصلت هایی نظیر قابلیت رهبری، آزادیخواهی، محافظه کاری، هوشمندی و 30 متغیر دیگر، که بسیاری از آنها به تاثیر اجرام آسمانی و صور فلکی منتسب می شدند تمرکزی در تاریخ های تولد خاصی دارند یا خیر، نتیجه کاملاً منفی بود. پژوهش های جدیدتر (کالور و ایانا) برای تعیین اینکه آیا ادعای اختربینان و طالع بینان مبنی بر وجود همبستگی بین نشان خورشید (منطقه ای که وقتی شما متولّد میشوید خورشید در منطقه البروج آنجاست) و ویژگی های بدنی از صدها نفر نظرسنجی کردند. بر خلاف آنچه مجریان برنامه فریب عمومی تمایل دارند باور کنیم ، هیچ مجموعه ای از ویژگی های جسمانی حتی با یکی از نشان ها هم جور نشدند. حتی اگر تمامی تغییراتی که طالع بینان دوست دارند در این آزمون ها لحاظ کنیم باز هم نتایج کماکان منفی خواهد بود. در پژوهش جونوس نابلیت در باب اینکه آیا روابط زاویه ای بین سیارات می تواند ویژگی شخصیتی یک فرد را پیش بینی کند یا خیر ، هیچ کدام از پیش بینی های طالع بینان با داده ها مورد تایید قرار نگرفتند. در مطالعه ای که در Natur انتشار یافت، شان کارلسن فیزیکدان، به 30 اختربین معروف آمریکایی و اروپایی جداول زادگاهی 116 سوژه را ارئه کرد. برای هر سوژه به طالع بینان سه شرح شخصیتی ارائه شد، یکی مربوط به سوژه و دو تای دیگر با انتخاب تصادفی، آزمونی استاندارد برای اندازه گیری ویژگی شخصیتی در این برنامه لحاظ شد. وظیفه طالع بینان انطباق دادن جدول زادگاهی سوژه با شرح شخصیتی او بود. طالع بینان تنها در 34% موارد موفق بودند ، بعبارتی اگر کسی تنها حدس هم میزد به همین مقدار می رسید.
در بخش های بعدی به موضوعاتی نظیر طالع بینی و فالگیری ، مهرهء مار و ... خواهیم پرداخت.
منابع:
1- پیمایش فهم عمومی از علم و فناوری: مطالعه موردی شهروندان تهرانی - فصلنامه علمی-پژوهشی سیاست علم و فناوری - سید محمدامین قانعی راد، ابوالفضل مرشدی، سال سوم، شماره 3، بهار 1390
2- جامعه شناسی فال بینی - دکتر فاضلی
3- فلسفهء علم – رودولف کارناپ – ترجمه یوسف عفیفی
4- چگونه دربارهء چیزهای عجیب بیندیشیم – تئودور شیک، لوئیس وُن ترجمه رامین رامبد ویرایش چهارم
5- نظریه کوانتومی – جان پاکینگ هرن – ترجمه حسین معصومی همدانی
6- روش تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی – دکتر علی دلاور
7- پدیده های پارانرمال – سیلویا براون – ترجمه سید مجتبی مرتضوی
8- فلسفهء علم – تکامل تاریخی مفاهیم علمی و پیامدهای فلسفی آنها – نیکلاس کاپالدی –ترجمه دکتر علی حقی
9- فیزیک، اندیشه ها و یافته ها – لارنس براگ – ترجمه محمدرضا خواجه پور
10- درآمدی به فلسفه – چاپ هشتم - دکتر میرعبدالحسین نقیب زاده
11- علم چیست؟ فلسفه چیست؟ - دکتر عبدالکریم سروش
12- کتاب کلیات کنزالحسینی – مکتب عربیه – چاپ پاکستان
13- معصومی، غلامرضا. "فال و فالگیری ـ دعاو جادو ـ دردهات شاهآباد غرب". دوره 5، ش 55 (اردیبهشت 46)
14- سنگهای شفابخش
منبع:هوپا
مسافر007
6th June 2012, 09:12 PM
Public Understanding of Science and Technology
(قسمت چهارم: رد آزمون ایموتو ، رد شعور بلورهای آب و شعور کیهانی)
http://hupaa.com/db/pages/2012/06/02/001/zimg_002_p00.jpg عرفان کسرایی
Philosophy of science Department IAU Science & Research branch Tehran
www.erfankasraie.com (http://www.erfankasraie.com/) erfan_kasraie@gmx.de
کلمات کلیدی : روش علمی، شعور کیهانی، رمّالی ، فالگیری ، علم و تکنولوژی، شعور آب،غیب گویی ، انرژی درمانی
** ( لینک به قسمت اول مقاله - مقدمه ) (http://hupaa.com/page.php?id=20120414092209011)
** ( لینک به قسمت دوم مقاله - فالگیری و رمّالی ) (http://hupaa.com/page.php?id=20120416125820010)
** ( لینک به قسمت سوم مقاله - خواص سنگ ها، سنگ درمانی و سنگ های شفابخش ) (http://hupaa.com/page.php?id=20120512060543006)
** ( لینک به قسمت چهارم مقاله - رد آزمون ایموتو ، رد شعور بلورهای آب و شعور کیهانی ) (http://www.hupaa.com/page.php?id=20120602063500001) [صفحه جاری]
مقدمه
در چهارمین بخش از مجموعه مقالات "فهم عمومی از علم و تکنولوژی" به یکی از مشهورترین موضوعات علم کاذب (دانش نما، شبه علم یا pseudoscience) در سالهای اخیر می پردازیم. موضوع شعور بلورهای آب و تاثیر افکار و واژگان در ایجاد اشکال هندسی زیبا و زشت، یکی از مجموعه برنامه های موفق در زمینه فریب عمومی در سالهای اخیر بوده که با استقبال زیاد مخاطبان ناآگاه در سراسر دنیا مواجه شده است. در این قسمت با بر شمردن شاخص های علوم کاذب pseudoscience نشان خواهیم داد به چه دلیل ، مبحث شعور و حافظهء آب و تاثیر افکار در شکل بلورها یک دانش نمای کاذب و غیرقابل تایید است. در سال 2003 موسسه جیمز رندی James Randi Educational Foundation یک جایزه 1 میلیون دلاری برای آقای ایموتو تعیین کرد مشروط به آنکه بتواند در آزمایشی دو سو کور Double-Blind (آزمونی که نتیجهء آن مستقل از نظر آزمونگر است) با در نظر گرفتن پروتکل های استاندارد آزمایشگاهی ادعاهای خود را اثبات نماید. برای پرهیز از سوگرایی به علت عوامل مخدوش کننده (confounding bias) و سوگرایی انتخاب (selection bias)لازم است که ادعای آقای ایموتو خود را در معرض چنین آزمونی قرار دهد. و درجه انطباق نتایج این آزمون با واقعیت (Validity (Accuracy مشخص گردد. تنها در این صورت است که میتوان به میزان ثبات نتایج در تکرار آزمون (Reliability (Precision اطمینان حاصل کرد.
فهرست:
4.1 شعور و حافظهء آب، تاثیر افکار در ایجاد اشکال هندسی بلورهای آب
4.2 سوء برداشت و درک نادرست از آزمایش دو شکاف و wave-particle duality
4.3 چرا این ادعا یک دانش نما pseudoscience و علم کاذب است؟
4.3.1انواع آزمون های تجربی
4.3.1.1آزمون های طبیعی
Natural Experiments 4.3.1.2 آزمایشات کنترلشده
4.3.2.آزمونهای Blind چیست؟
4.3.2.1. ادعای ایموتو و آزمون های کنترل شده مستقل
4.3.2.2 یکسوگرایی تایید
4.3.2.3یابنده گرایی نمودگرایانه
4.3.3راههای تشخیص شبه علم یا دانشنما ( Pseudoscience ) چیست؟
4.1 شعور و حافظهء آب، تاثیر افکار در ایجاد اشکال هندسی بلورهای آب
تا جایی که اطلاع داریم تم اصلی موضوع هوش آب، تاثیر موسیقی بر آب، با احساس بودن آب یا پیامهای آب، نخستین بار توسط فردی به نام ماسارو ایموتو در ژاپن مطرح شد. وی در کتاب هایی که در این خصوص منتشر کرد (تعدادی از این کتابها به فارسی نیز برگردان شده اند) ادعا نمود که بر اساس آزمایشهایش دریافته که آب شعور و احساس دارد. او میگوید اگر شما با عشق به یک لیوان آب نگاه کنید و سپس آن را منجمد کنید، بلورهای آن آب زیباتر میشوند! یا اینکه آب از گفتن واژههای خاص تاثیر میپذیرد و در برابر آن واکنش نشان میدهد! ایموتو مدعی است که روی چندین ظرف آب، تعدادی برچسب چسبانیده و روی برخی از این برچسبها واژگانی با بار معنایی مثبت وخوب مانند سلامتی و دوستی و عشق و قدردانی نوشته و روی برخی دیگر واژگانی با بار معنایی منفی مانند کشتن و خشونت و...، بر این اساس نتیجه گرفته که آب، مفاهیم نوشته روی کاغذها را میفهمد و ساختارمولکولی متناسب با آن پیدا میکند.
http://hupaa.com/db/pages/2012/06/02/001/zimg_003_p01.jpg
ایموتو میگوید بلور سمت راستی در برابر واژهء مادر ترزا و بلور سمت چپ در برابر واژهء هیتلر ساختارهای زیبا و زشت پیدا کرده اند! ایموتو در آن کتاب مدعی بود که مولکولهای آب در مقابل کلمات و افکار انسانها سریعاً واکنش نشان میدهند . روش آزمایش های وی آنگونه که خود میگوید بدین صورت بوده که مقداری آب را در ظرفی ریخته سپس افکار مثبت یا کلمات زیبا و خوشایند را بر آن آب میخوانده و سپس بلافاصله آب را منجمد کرده و از مولکول های یخ عکس میگرفته است . سپس همین کار را با همان آب و این بار با کلمات زشت و افکار منفی تکرار میکند . ایموتو بیان میدارد که تصویر اول شکل هندسی ششوجهی زیبایی دارد و تصویر دوم تصویری درهم ریخته و فاقد شکل منظم هندسی است. ادعای ایموتو اساساً آزمونپذیر است و می توان درستی یا نادرستی آن را به محک آزمون نهاد. امّا تکرارپذیری نتایج آزمایش، موضوع دیگری است که در این فصل به آن خواهیم پرداخت. کذب و صدق ادعای ایموتو در ذی شعور بودن مولکول های آب را میتوان آزمود وعلیالاصول این ادعا قابلیت آزمون پذیری بین الاذهانی یا بعبارتی تجربه پذیری عام Intersubjective testabilitدارد. امّا دلایلی در دست داریم که نشان میدهد نتایج منتشر شده از سوی ایموتو ، بسیار گزینشی و دستکاری شده و غیرقابل استناد است.
http://hupaa.com/db/pages/2012/06/02/001/zimg_004_p02.jpg باری، اگرچه بسیاری از دانشنماها ابطالپذیر refutable نیستند و نمیتوان نادرستی آنها را در تجربه معین کرد امّا ادعای ایموتو را می توان با انجام یکسری آزمون های مستقل ، رد یا تایید نمود. برای این منظور میتوان واژگانی چون عشق و قدردانی و نفرت و بیماری را به زبانهای مختلف بر روی کاغذ نوشت و بر شیشه آزمایش چسباند، اگر در جریان آزمون های تکرارپذیر مستقل، بلورهای ظرف حاوی واژگان مثبت ، زیباتر از ظرف حامل کلمات منفی باشد می توان با یک تقریب به یقین دریافت که محتملاً ذرات آب دارای فهم و احساسات و واکنش آگاهانه نسبت به افکار و کلمات هستند.
فرض کنید شخصی مدعی است که:
رنگ اشیاء در اثر نگاه ما ایجاد می شود
یا
طعم اشیاء در اثر زبان زدن ما بر آنها (چشیدن) ایجاد می شود.
این دو گزاره در عین غیرعلمی بودن همواره قابل اثبات اند. می توان تمام اشیای رنگین و مزه دار را گواه اثبات این فرضیه گرفت. هیچ راه مستقلی برای تعیین رنگ و مزه اشیاء جز دیدن و چشیدن آنها در اختیار نیست و از این رو چنین گزاره هایی به رغم غیرعلمی بودن همواره اثبات می شوند. باین ترتیب، این فرضیات همیشه قابل اثباتند. با این وجود ، نوعی فریب در آنها نهفته است. با رویکرد پوپر در تمیز علم از غیرعلم دو فرضیه فوق ابطال ناپذیر و در نتیجه غیرعلمی اند. به همین منوال ادعای زیر را در نظر بگیرید:
علّت طوفانی شدن دریا، عصبانی شدن نپتون است.
چنین ادعایی علمی نیست زیرا که هیچ پیش بینی خاصی نمیکند و هیچ معرفت تازه ای در اختیار آدمی نمی گذارد و بعبارتی ابطال پذیر نیست و همیشه می توان آنرا به نوعی اثبات نمود! اگر پرسیده شود چرا دریا طوفانی است پاسخ این است: زیرا نپتون عصبانی است! اگر بپرسیم از کجا می دانید که نپتون عصبانی است. پاسخ می تواند این باشد: مگر نمی بینید دریا طوفانی است؟ بنابراین چنین ادعایی مشتمل بر استدلالی دوری circular است و ابطال پذیر نیست و لذا ادعایی علمی نیست. چنین عباراتی قطعاً علمی نیستند اما دانش نما و شبه علم نیز نیستند. برخلاف ادعای ایموتو که اساساً ابطال پذیر است و از همین رو بسیار شبیه به گزاره های علمی است. ادعای ایموتو مبنی بر شعور و ادارک و آگاهی مولکولهای آب، بر خلاف مثال های بالا که ابطال پذیر و به تبع آن علمی نبودند، از قضا ابطال پذیر است و می توان صدق و کذب این ادعا را به محک آزمون تجربی نهاد. آزمایش تجربی در روش علمی scientific method شرایط و تعاریف دقیقی دارد که اگر این شرایط برقرار نباشد نمی توان صحت یک گزاره (نظیر ادعای ایموتو) را تایید نمود. آزمون تجربی در علم exprimental تفاوت شگرفی با تجربیات خام و درونی یا مواجهات گاه به گاه دارد. این موضوع که من در خواب، واقعه ای را دیدم و آن رویداد در بیداری به وقوع پیوست نمی تواند یک اثبات علمی باشد. چرا که مبتنی بر تجربهء علمی نیست. (تکرارپذیر نیست و قابلیت آزمون مستقل ندارد). چنین روایتی اساساً یک مواجههء گاه به گاه است (نه یک آزمون تجربی تکرارپذیر) که بر اساس تحلیل های آماری نتایج معناداری در پی ندارد تا بتوان به آن استناد نمود. تجربیات علمی باید تکرارپذیر باشند و هر کس با تحصیل شرایط خاص بتواند در هر جای دنیا کذب و صدق ادّعا را به سنجهء آزمایش بگذارد و به نتایج یکسانی برسد. همانطور که صدق و کذب معادلات ماکسول، قانون دوم ترمودینامیک، و بقای مومنتوم را در هر آزمایشگاهی در سراسر دنیا می توان آزمود و برای اثبات تجربی آنها نیازی به دستچین کردن اطلاعات ورودی و انتشار نتایج گزینشی و دستکاری شده نیست. نتایجی که دکتر ایموتو منتشر کرده آنگونه که پیداست:
* فاقد کنترلهای آزمایشی کافی است.
* ایموتو جزئیات نتایج خود را به اندازهٔ کافی در اختیار جوامع علمی قرار نمیدهد (تصاویر گزینشی و دلخواه دستچین شده اند)
* آزمایشها بگونهای انجام میشوند که که احتمال خطای انسانی را بالا میبرند. خطای انسانی که میتواند نتایج او را تحت تاثیر قرار دهند.
* در همهٔ کارهای گروه ایموتو، خلاقیت عکاسان نکتهای است که از کیفیت آزمایش برجسته تر است.ایموتو اعلام میکند که دانشمند نیست و از عکاسان خواسته شده که زیباترین عکسی که میتوانند بگیرند.
4.2 سوء برداشت و درک نادرست از آزمایش دو شکاف
بنیان های فکری مسائلی نظیر شعور آب، شعور ذرات و شعور کیهانی به یک سوء تعبیر و برداشت نادرست و خام از آزمایش مشهور دو شکاف یانگ The double-slit experiment (Young's experiment) باز میگردد. این آزمایش نشان میدهد سرشت و ماهیت نور بسته به set up آزمایش میتواند موج یا ذره باشد. بعبارتی set up آزمایش است که تعیین میکند کدام یک از خصلت های موجی یا ذره ای نمایان شود. این مفهوم که با عنوان wave-particle duality شناخته می شود عمیقاً استعداد کژفهمی و سوء برداشت دارد. ماجرا از این قرار است که ماهیت موجی نور باعث میشود نورهایی که از دو شکاف میگذرند با هم تداخل کنند و یک الگوی تداخلی interference pattern (نوارهای تاریک و روشن) بسازند. (خصلت موجی) . امّا با بکارگیری یک آشکارساز detector به جهت اینکه تشخیص دهیم نور از کدام شکاف گذشته است، الگوی تداخلی از بین میرود و نتیجهٔ ذرهای به دست میآید. این پدیده نشاندهندهٔ اصل مکملیت (complementarity) است، که میگوید نور میتواند هم ویژگی ذرهای و هم موجی از خود نشان دهد، ولی نمیتوان همزمان ماهیت ذرهای و موجی را در یک پدیده دید. با قرار دادن آشکارساز برای تشخیص اینکه نور از کدام شکاف گذشته است اینطور به نظر می رسد که نور متوجه حضور آشکار ساز شده و بنابراین دیگر الگوی تداخلی از خود نشان نمیدهد و ماهیت ذره ای خود را به نمایش میگذارد.
http://hupaa.com/db/pages/2012/06/02/001/zimg_005_p03.jpg همین تعبیر نادرست که ذرات میفهمند چطور رفتار کنند ، دستمایه تمام تعابیر نادرست بعدی (از جمله همین آزمون مورد ادعای دکتر ایموتو) است. حیطهء واژگان در علم با کارکرد واژگان در شعر و عرفان و مفاهیم ادبی نوعاً متفاوت است. "وزن" در شعر با "وزن" در فیزیک یکسان نیست. مفهوم "تنش" stress یا "کرنش" یا "خستگی" و امثالهم در مکانیک مصالح با همین واژگان در حوزه ادبیات روزمره متفاوت است. درکی که یک مهندس از واژهء "تنش" در یک سازه فولادی دارد با کارکرد واژهء تنش در این عبارت که : "زندگی من دستخوش تنش شده است" متفاوت است. به همین منوال آزمون دوگانگی موج-ذره wave-particle duality کمترین ارتباطی به شعور و آگاهی ذرات ندارد و این مبتنی بر یک سنخ سوء استعمال از واژگان در حیطه های ناهمگون است. عده ای با مطالعه مکانیک کوانتومی و پیچیدگی های غریب آن (که به نوعی شبیه به عرفان شرقی و مفاهیم عارفانه است) مشتاق اند اینطور استنتاج کنند که مفاهیم فیزیک جدید (به تعبیر آنها علم امروز) به همان نتایجی رسیده که بشر از هزاران سال پیش آن را می دانسته است. از این دست باورهای نادرست کم نیستند و برای نمونه می توان ادعا نمود که مقصود حافظ از این بیت که می فرماید:
هان مشو نومید چون واقف نه ای از سرّ غیب باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور اشاره به متغیّرهای نهان کوانتومی است. یا آنجا که مولانا میگوید : "چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم" فی الواقع اشاره ای است به تکامل و فرگشت evolution داروین. چنین تعابیری هرچند زیبا امّا اساساً نادرست و غیر مستند است. سلیقه فردی در چنین تعابیری لحاظ شده است و از این دست می توان موارد زیادی را یافت که هیچ کدام قابل اعتنا نیستند. به هر ترتیب باید بدانیم منطقاً مجاز نیستیم The double-slit experiment را دلیلی بر ذی شعور بودن ذرات بگیریم و با ادبیات آماتوری بگوییم : ادراک و آگاهی ذرات در علم هم ثابت شده است.
http://hupaa.com/db/pages/2012/06/02/001/zimg_006_p04.jpg
فروش (بطری آب با شعور) به قیمت 35 دلار ! عبارات زیر عیناً و بی کم و کاست از یکی از برنامه های شرح ادعای ایموتو نقل میشود :
تمام مجامع فیزیک دنیا و تمام مجامع زیست شناسی دنیا (؟؟) قبول کردن! کسی نمیتونه رد بکنه. (؟) میگه آقا رد میکنی؟ این آب! وایستاده روش نوشته هیتلر! بیا ببین! آب بلافاصله واکنش نشون داده! اصلاً قابل رد کردن نیست! (؟؟؟) ... علم امروز (؟) میگوید هر نوشته روی رفتار مولکولی آب موثره!
4.3 چرا این ادعا یک دانش نما و علم کاذب است؟
نتایج منتشر شده از سوی آقای ایموتو هیچکدام در چارچوب روش علمی (scientific method) قرار نمیگیرند. بر خلاف مقالات علمی مستدل و مستند که در مجامع علمی و نشریات معتبر، روش اندازه گیری و نمونه گیری و مکانیسم بررسی های خود را ارائه میدهند، آقای ایموتو جزئیات بسیاری از شرایط آزمایش خود را ذکر نکرده است. جزئیاتی نظیر اینکه آیا در هنگام گفتن یا نوشتن واژگان روی بطری ها شرایط محیطی مانند حجم، دما و فشار کنترل شده و یکسان بوده است؟ سرعت انجماد به چه میزان بوده است؟ در برخی تصاویر واضح است که آب هنوز تماماً یخ نبسته و با مخلوط یخ و آب روبرو هستیم امّا در برخی دیگر بلور آب کاملاً یخ بسته است. آیا روشی معیّن برای پرهیز از خطاهای ناخواسته (از آلودگی بطری گرفته تا گرمای نفس عکاس میکروسکوپی) در این آزمون لحاظ شده است؟ به بیان دیگر هیچ تضمین عینی وجود ندارد که بما نشان بدهد در تمامی یافته های این پژوهش، شرایط یکسانی اِعمال شده است. ادعای ایموتو اگر دقیق و مبتنی بر اصول روش های علمی آزمایشگاهی مستند بود می توانست در ژورنال های معتبر علمی و در سطوح دانشگاهی مور تایید هیئت داوران قرار بگیرد و نتایج آن منتشر شود امّا آنگونه که پیداست نتایج منتشره شده از سوی آقای ایموتو فاقد استانداردهای لازم برای انتشار در نشریات علمی و دانشگاهی است . نتایج آزمایش در روش علمی scientific method باید (الزاماً) مستقل از آزمونگر باشد. بعبارتی اگر نظر آزمونگر بتواند روی نتیجه آزمایش اثر بگذارد، آن نتایج به لحاظ علمی فاقد اعتبار هستند.
http://hupaa.com/db/pages/2012/06/02/001/zimg_008_p05.jpg
مجریان برنامه فریب عمومی برچسب های Water Blessing Labelsرا در فروشگاههای اینترنتی عرضه میکنند 4.3.1 انواع آزمون های تجربی
4.3.1.1 آزمون های طبیعی Natural Experiments
اگرچه واژه آزمایش معمولا اشاره به یک آزمایش کنترل شده دارد، اما گاهی اوقات انجام آزمایش های کنترلشده بسیار دشوار و حتی گاهی غیرممکن است. در این موارد پژوهشگران به آزمایشهای طبیعی(Natural Experiments) روی میآورند که آزمون های شبهتجربی(Quasi- Experimental) هم نامیده میشوند. آزمایش های طبیعی، صرفاً متکی بر مشاهدات متغیرهای سیستم تحت مطالعه هستند نه دستکاری یک یا چند متغیر. پژوهشگران تا حد ممکن تلاش میکنند طوری دادههای مورد نیاز را جمعآوری کنند که سهم همه متغیرها مشخص باشد و اثرات تغییر متغیرهای معین(متغیرهای مستقل) تقریبا ثابت بماند به طوری که اثرات متغیرهای دیگر قابل شناسایی باشد. این که این کار تا چه حد امکانپذیر است، به همبستگی مشاهده شده بین متغیرهای تبیینی(Explanatory Variables) در دادههای جمعآوری شده بستگی دارد. هرگاه این متغیرها همبستگی زیادی با هم نداشته باشند، قدرت آزمون های طبیعی به آزمایش های کنترلشده نزدیک میشود. اما معمولا مقداری همبستگی بین این متغیرها وجود دارد که باعث میشود اعتبار آزمایشات طبیعی نسبت به آزمایشات کنترلشده کاهش یابد. همچنین از آنجا که آزمایشات طبیعی معمولا در محیطهای کنترلنشده انجام میشوند، متغیرهای ناشناخته را نه میتوان اندازهگیری کرد و نه میتوان ثابت نگه داشت. بسیاری از پژوهشهایی که در علوم انسانی و اجتماعی، از جمله روانشناسی انجام میشوند مبتنی بر آزمایشات شبهتجربی هستند، چرا که بسیاری از متغیرهای این علوم را نمیتوان به خاطر مسایل اخلاقی یا عملی در مداخلات لحاظ کرد. به عنوان مثال، برای بررسی اثر طلاق والدین بر رشد شناختی یا عاطفی کودکان نمیتوان نمونه تصادفی و کنترلشدهای از زوجها را وادار به طلاق کرد و سپس به اندازهگیری رشد شناختی یا اخلاقی کودکانشان پرداخت. از اینرو استفاده از آزمایشات طبیعی(شبه تجربی) در روانشناسی رواج زیادی دارد. **
4.3.1.2 آزمایشات کنترلشده
یک آزمایش کنترلشده به طور کلی، نتایج به دست آمده از یک نمونه آزمایشی را با نتایج یک نمونه کنترل مقایسه میکند که به جز جنبهای که اثر آن مورد آزمون قرار میگیرد، از همه جهات با نمونه آزمایش مشابه است. آزمایشات دارویی نمونه خوبی برای یک آزمایش کنترلشده هستند. نمونه یا گروهی که نوعی دارو دریافت میکند گروه آزمایش و نمونه یا گروهی که پلاسیبو دریافت میکند گروه کنترل است. در بسیاری از آزمایشات آزمایشگاهی، داشتن چند نمونه برای انجام آزمون، به منظور اطمینان از صحت آزمایش مفید واقع میشود. به این صورت که میتوان میانگین نتایج به دست آمده از گروههای مختلف را به دست آورد و دقت آزمایش را بالا برد. یا این که اگر نتایج یکی از گروهها به طور قابل ملاحظهای با نتایج گروههای دیگر متفاوت بود، میتوان آن نتایج را به عنوان خطای آزمایشی حذف کرد. آزمایشات کنترلشده را میتوان در شرایطی که کنترل دقیق همه شرایط دشوار است نیز انجام داد. در این موارد، آزمایش با تشکیل دو یا چند گروه نمونه که به طور احتمالی معادل هم هستند آغاز میشود. در این گروهها اندازهگیری صفات منجر به نتایج مشابهی میشود و در صورت انجام یک مداخله، همه گروهها به یک شیوه واکنش نشان میدهند. معادلسازی گروهها از طریق روشهای آماری انجام میشود و در آن، مقدار واریانس بین افراد و نیز تعداد افراد هر گروه مد نظر قرار میگیرد. وقتی گروههای معادل تشکیل شد آزمایشگر سعی میکند به جز متغیری که قصد مطالعه اثر آن را دارد، از همه جهات با آن گروهها یکسان رفتار کند.***
http://hupaa.com/db/pages/2012/06/02/001/zimg_009_p06.jpg
برچسب های بطری آب و گلدان ،حاوی کلماتی مانند عشق، انرژی، اعتماد، سلامتی تا حدود 13 دلار به فروش میرسد. 4.3.2. آزمونهای Blind چیست؟
آزمایش کور (Blind) یک سنخ تئوری آزمایش علمی است که افراد شرکتکننده در آن از داشتن اطلاعاتی که منجر شود به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه به سمتی متمایل شوند، منع میشوند. به طور مثال وقتی از مصرفکننده پرسیده شود که طعم و مزه محصولات مختلف را با هم مقایسه کند، نام سازنده محصول باید پوشانده شود. در غیر اینصورت معمولاً مصرفکننده به سمت محصولی که از قبل نسبت به آن شناخت دارد متمایل میشود. به همین شکل وقتی قدرت تاثیر یک دارو مورد آزمایش قرار میگیرد، هم بیماران و هم پزشکان شرکتکننده در آزمایش از دوز مصرفی بیاطلاع هستند. این باعث خواهد شد شانس هرگونه تأثیر تلقینی یا فریب هوشیارانه از بین برود. آزمایش کور ابزار بسیار مهم و کاربردی در شاخههای مختلف علوم از جمله علم پزشکی، روانشناسی، عصب شناسی و بیولوژی و ... است. به کارگیری روش علمی آزمایش کور در برخی رشتهها مانند آزمون دارو ضروری است.
آزمون های کور (Blind) بصورت عمده شامل آزمایش کور یکطرفه و آزمایش کور دوطرفه (دوگانه) و آزمایش کور سه طرفه است .
آزمایش کور یکطرفه single blind:
در آزمایش کور یکطرفه، اطلاعاتی که میتواند باعث منحرف شدن نتیجه آزمایش شود از دید شرکتکننده مخفی میماند ولی مسئول انجام آزمایش از آنها مطلع است. مثال کلاسیک این آزمایش چالش پپسی است. در این آزمایش که کمپانی نوشابهسازی پپسی آن را برگزار میکند، دو لیوان نوشیدنی که یکی حاوی کوکاکولا و دیگری حاوی پپسی است در اختیار شرکتکنندگان قرار میگیرد. مسئول بازاریابی پپسی از شرکتکنندگان میخواهد پس از نوشیدن، از بین دو لیوان نوشیدنی روی میز آن را که به لحاظ طعم و مزه بیشتر میپسندند انتخاب کنند. شرکتکنندگان فقط پس از اتمام آزمایش از محتوی لیوانها مطلع میشوند. (کدام پپسی و کدام کوکاکولا بودهاست). نقطه ضعف آزمایشی که به شکل یکطرفه انجام شود این است که چون مسئول برگزاری از محتوی آزمایش مطلع است ممکن است به صورت خواسته یا ناخواسته شرکتکنندگان را به سمت خاصی سوق بدهد. مخصوصاً اگر منافع مالی در بین باشد.
آزمایش کور دوطرفه (دوگانه) double blind :
در آزمایش کور دوطرفه، که معمولاً در مورد انسانها به انجام میرسند، عواملی که میتواند باعث منحرف شدن نتیجه آزمایش شوند هم از دید شرکتکننده و هم از دید مسئول (یا مسئولان) انجام آزمایش مخفی میمانند. در بیشتر موارد آزمایش کور دوطرف به منظور دستیابی استاندارد بالاتر علمی انجام میشوند.
آزمایش کور سه طرفه Triple-blind :
در آزمون سهسو کور (Triple Blind) ، شرکتکننده، پژوهشگر و تحلیلگر دادهها هرسه کور هستند. البته ایده آل آن است که روش سهسو کور بکار گرفته شود ولى غالباً بههنگام اجراى کارآزماىهاى کور روش دوسوکور بکار مىرود. مقصود از آزمون سه طرف این ست که برای مثال در خصوص ادعای آقای ایموتو آزمونی را ترتیب داد که در آن:
1- فرد دعا خوان نمیداند به چه ظرفهای آبی دارد دعا میکند
2- عکاس هم نمی داند از چه بلورهایی عکس میگیرد
3- انتخاب گر عکس هم نمیداند عکس بلورها مربوط به کدام ظرف آب است.
چنانچه تعداد آزمایشها به لحاظ آماری کافی باشد این ادعا از بوتهء آزمون، سربلند بیرون می آید و مورد تأیید است. اگر آزمایشگران در هر جا با تکرار شرایط به همان نتایج برسند که موارد نقصی را نیابند، آن زمان است که به این روش مطالعه و آزمایش، علمی میگویند.
4.3.2.1 ادعای ایموتو و آزمون های کنترل شده مستقل
در سال 2003 موسسه جیمز رندی James Randi publicly جایزه 1 میلیون دلاری برای ایموتو تعیین کرد مشروط به آنکه او بتواند در آزمایشی دو سو کور Double-Blind (آزمونی که نتیجهء آن مستقل از نظر آزمونگر است) ادعاهای خود را اثبات نماید. برای پرهیز از سوگرایی به علت عوامل مخدوش کننده(confounding bias) و سوگرایی انتخاب (selection bias)لازم است که ادعای آقای ایموتو خود را در معرض چنین آزمونی قرار دهد. و درجه انطباق نتایج این آزمون با واقعیت (Validity (Accuracy مشخص گردد. تنها در این صورت است که میتوان به میزان ثبات نتایج در تکرار آزمون (Reliability (Precision اطمینان حاصل کرد. نتایج منتشر شده ایموتو فاقد هر نوع برآورد آماری هستند. در یافته های او هیچ اشاره ای به این موضوع نشده که داده های خام و بی معنای آماری در این پژوهش چه جایگاهی داشته اند. اشاره ای به این موضوع نشده که در هر حجم از آب مورد آزمون، چند عدد بلور وجود دارد؟ چند نمونه از بلورها و بر چه مبنایی نمونه گیری و وارسی میشوند؟ در نهایت اینکه چند درصد از بلورها باید دارای شکل هندسی خاصی باشند تا مجاز باشیم بگوییم واژهء مورد نظر بر شکل مولکول های آب تاثیر گذاشته است؟ یافته های ایموتو هیچ اشاره ای به موضوعات مذکور نمیکند و از همین روست که فاقد استانداردهای لازم پژوهشی و به تبع آن غیر قابل تایید است. موضوع دیگر خروجی های این آزمون است که صرفاً در نمایش تعدادی عکس خلاصه شده است. تصاویر میکروسکوپی بصورت گزینشی انتخاب شده و متأسفانه آقای ایموتو تنها عکس بلورهای زیبا را برای واژگان خوب و عکسهای نازیبا را برای واژگان نامطلوب انتخاب میکند و نمایش میدهد. با این حال ایموتو در مقاله ای با عنوان "آزمون دوسو کور تاثیر از راه دور نیّت بر تشکیل بلورهای آب" ****** که در سپتامبر 2006 به همراه Takashige Kizu و Dean Radin و Gail Hayssenمنتشر نمود ****** تلاش کرد ادعای خود را قدری دقیق تر و با ذکر جزئیات بیشتر از مکانیسم آزمایش خود منتشر نماید. Dean Radin و تیم همراه او با انجام یک آزمایش دو سو کور در سال 2006 و آزمون سه گانه کور در سال 2009 (*) تلاش نمودند یافته های ایموتو را تکرار کنند. Radin در پاسخ به این پرسش که چرا جامعه علمی ، یافته های ایموتو و آزمون های پس از آن را جدی نمیگیرند میگوید#:
هنوز نتایج آماری هر دو آزمون دو سو کور و سه سو کور ضعیف هستند. و برای اینکه بتوان واکنش بلورهای آب به افکار را تحت عنوان "اثر" در نظر گرفت هنوز به آزمون های تکرار پذیر بسیاری نیاز هست.
هر دو آزمون منتشر شده اخیر فاقد استانداردها و پروتکل های آزمایشگاهی لازم و به همین سبب غیر قابل تایید هستند. برای از میان بردن تاثیر دستکاری در چنین آزمونهایی باید از الگوهای استاندارد بهره گرفت. برای نمونه آزمون دودامنهای (دو دنباله) two-tailed tests آزمونی است که با فرضیههای مخالف بدون جهت سر و کار دارد. این آزمون به این سبب دو سویه است که در آنها پیآمدهای هر دو طرف توزیع میتواند در جهت تأئید فرضیه مخالف باشد. اگر امکان دستکاری خاصی در هر یک از دو قطب پیشبینی میشود ، باید از آزمون دو دامنه استفاده شود ، مثلاً در آزمایش داروئی که معلوم نیست کارکرد بیمار را بالا میبرد یا پائین تفاوتها فقط در یک جهت ادامه خواهد یافت . اصولاً فرضیه ها برحسب جهت فرضیه ، به دو صورت یک دامنه و دودامنه هستند.
فرضیه یک دامنه One-tailed فرضیه ای است که در آن, پژوهشگر جهت تفاوت را بیان می کند. مانند فرضیهء زیر:
میزان اعتماد اجتماعی در بین مردان بیشتر از زنان می باشد.
و فرضیه دودامنه Two-tailed فرضیه ای است که محقق تنها به بیان تفاوت متغیر در بین گروهها اکتفا کرده و اشاره به جهت تفاوت آن نمی کند. مانند فرضیهء زیر:
میزان اعتماد اجتماعی در بین مردان و زنان متفاوت است.
آزمون های Dean Radin به وضوح فاقد استاندارد ها و پروتکل های آزمایشگاهی هستند . پیش از همه آنچه که مهم است این است که این آزمون ها بصورت یک دامنه One-tailedاجرا شده اند . در حقیقت آزمون های اخیر بیانگر آن هستند که نتایج منفی در حالتی کاملاً سوگیرانه بصورت مثبت ارزیابی شده اند. نتایج به دست آمده Radin به مراتب ضعیف تر از آن هستند که کورکورانه، مثبت در نظر گرفته شوند و فرضیه ایموتو رو تایید کنند. بر اساس روش تحلیل داده های آزمون Dean Radin حتی می توان خلاف ادعای ایموتو را نیز استنتاج کرد. با مکانیسم بررسی این دو آزمون اخیر، می توان نشان داد بلورهای معمولی آب از بلورهایی که به آن افکار مثبت تلقین شده زیباتر هستند و از دل این بررسی (با مکانیسم غیر استاندارد آزمایشگاهی Radin) نتایج به ظاهر معنادار استخراج نمود. در چنین آزمونی سطح استانداردهای آزمایشگاهی تعمّداً پایین آورده شده تا بتوان از آن نتایجی مثبت و معنادار به دست آورد. از دیگر سو Radin می گوید مقایسه ای که او در این آزمایش ترتیب داده بر مبنای مقایسه با مطالعات قبلی نیست اما با این حال بصورت کاملاً متناقض آزمون خود را تکرار آزمون ایموتو میداند. او مقایسه ای را در داده های آماری خود وارد میکند که ادعا میکند قصد ندارد در آزمون خود وارد کند. بعبارت دیگر گر نیک بنگریم آزمون های اخیر در واقع فرضیه ایموتو را مردود میکنند اما به گونه ای وانمود شده که نتایج این آزمونها ، فرضیه ایموتو را تایید میکنند.
ویدئوی ? How Are Frozen Water Crystals Photographed (http://www.youtube.com/watch?v=wA1nsZMDMiw) (http://www.youtube.com/watch?v=wA1nsZMDMiw)نمونهء آشکاری است از انتخاب سوگیرانه selection bias تصاویر (دقایق 3:50 به بعد را ببینید) در آزمایش ایموتو.
4.3.2.2 یکسوگرایی تایید
ما عموماً نه تنها تمایل داریم که مدرک مخالف با دیدگاه مان را نادیده بگیریم و به غلط تفسیر کنیم، بلکه دوست داریم تنها دنبال مدرک تاییدکننده بگردیم و آن را تشخیص دهیم. تعدادی از مطالعات روانشناختی این یکسوگرایی تایید را اثبات کرده است. مثال ساده شدهء زیر را مشتمل بر چهار کارت هر کدام با حرفی در یک طرف و عددی در طرف دیگر در نظر بگیرید.
7 4 D A به سوژه ها گفته شد که وظیفهء آنان تعیین کارامدترین روش برای تصمیم گیری پیرامون درستی فرضیه زیر است: اگر کارتی دارای حرفی صدادار در یک طرف باشد، در طرف دیگر دارای عدد زوج است. خصوصاً از سوژه ها خواسته شد که مشخص کنند برای برقراری درستی این فرضیه کدام کارت ها باید پشت و رو شوند؟ شما کدام کارت را بر میگردانید؟ بیشتر سوژه ها فکر میکردند که تنها لازم است کارت های 4 و A برگردانده شوند. اما اشتباه میکردند. کارت 7 نیز لازم است پشت و رو شود، زیرا که میتواند به درستی فرضیه مرتبط باشد. برگردانیدن کارت A گزینه ای مناسب بود، زیرا چنانچه در طرف دیگرش عددی زوج بود فرضیه را تصدیق میکرد، و اگر عددی فرد یافت میشد آن را رد میکرد. از برگرداندن کارت 4 نیز میشد برای اثبات نظریه سود جست ، منوط به پیدا شدن حرفی صدادار در پشت اش. با این حال در صورت وجود حرفی بی صدا در طرف دیگر آن نمی توانست فرضیه را نقض کند چرا که فرضیه میگوید اگر حرفی صدادار در یک طرف بود، (الزاماً) عددی زوج در طرف دیگر هست. و نمی گوید که اگر عددی زوج در یک طرف بود الزاماً در طرف دیگر حرفی صدادار هست. کنار گذاردن کارت D صحیح بود زیرا هرچه در طرف دیگرش باشد به درستی فرضیه ربطی ندارد. با این حال کارت 7 مانند کارت A مهم بود چون فرضیه را رد میکرد. اگر در طرف دیگر کارت 7 حرفی صدادار پیدا میشد فرضیه نادرست از آب در می آمد. این آزمایش نشان دهنده ء تمایل ما برای یافتن مدرک تایید کننده است تا رد کننده، ولو اینکه دومی آشکار باشد . مدرک رد کننده به هنگام نبود مدرک تایید کننده، سرنوشت ساز است.
4.3.2.3 یابنده گرایی نمودگرایانه:
تلاش ما برای درک جهان با قواعد مشخص تجربی معروف به یابنده نگری نمودگرایانه هدایت میشود. این یابنده گری ها به فرایند تصمیم گیری سرعت میدهند و پرداختن به حجم زیادی از اطلاعات را در مدتی کوتاه امکان پذیر می سازند. اما گاهی آنچه را که با سرعت بدست می آوریم به بهای صحت تمام میشود. هنگامی که اطلاعاتی را که باید بدان بپردازیم ناقص و یا بی ربط است نتیجه گیری های گرفته شده از آن نیز می تواند اشتباه باشد. یکی از یابنده گری های حاکم بر دسته بندی و بازشناخت الگو عبارت است از مغالطهء مشابهت. تاثیر یابنده گری نمودگرایانه در قلمرو پزشکی بارزتر از هر جایی است. در چین برای افرادی با مشکلات بینایی، خفاش ساییده تجویز میشد. زیرا به اشتباه تصور می شد خفاش دید خوبی دارد. در اروپا ریهء روباه برای بیماران آسمی تجویز میشد چون باور غلط این بود که روباه پرطاقت است. در ایران آب انار و آب آلبالو و نظایر آن به دلیل مشابهت با خون، بعنوان مایعاتی خون ساز تبلیغ میشوند! در امریکا برخی پزشکان طب جایگزین alternative medicine ، مغز خام را برای بیماری های مغزی تجویز میکردند. در تمام این موارد فرض بنیادین بر این است که با مصرف یک چیز ، شما مقداری از ویژگیهای آن چیز را کسب میکنید. در دهه 80 میلادی تصور میشد زخم معده ناشی از استرس است. این دیدگاه مبتنی بر نوعی یابنده گرایی نمودگرایانه بود. مردم فکر میکردند که زخم معده ناشی از استرس است چون داشتن زخم معده احساسی شبیه به تحت استرس بودن دارد. (ر.ک به بری مارشال-1983 و مارتین بلیستر،دانشگاه وندربیلت) مثالهایی از این دست کم نیستند. به زنان آبستن آینویی توصیه میشد که دست کم از دو ماه پیش از وضع حمل از نخ ریسی یا طناب بافی پرهیز کنند وگرنه بندناف به دور گردن بچه میپیچد. به استدلال زیر توجه نمایید: (از آنجایی که بیش از 75% از وزن بدن انسان را آب تشکیل میدهد) و (آب دارای شعور و حافظه است و افکار خوب بلورهای منظم هندسی و افکار بد بلورهای نامنظم هندسی در ساختار بلورهای آب ایجاد میکند) بنابراین : مولکولهای بدن انسان در برابر واژگان و افکار واکنش نشان میدهد.
http://hupaa.com/db/pages/2012/06/02/001/zimg_011_p07.jpg
بر پایه یافته های دکتر ایموتو بطری های حاوی کلمات مثبت اخلاقی، در برنامه فریب عمومی در حدود 17 دلار به فروش می رسند 4.3.3 راههای تشخیص شبه علم یا دانشنما ( Pseudoscience ) چیست؟
شبه علم یا دانشنما به آزمایشها، نظریهها، و یا باورهایی گفته میشود که ادعای علم بودن دارند ولی با روشهای علمی به اثبات نرسیدهاند؛ ادعاهایی نظیر ظهور بشقاب پرندهها، طالع بینی، کفبینی، فال قهوه، ستارهبینی، انرژیدرمانی و جز اینها. این مطالب خوراک نوشتاری بسیاری از مطبوعات عامهپسند موسوم به مجلات زرد را تشکیل میدهند.معمولاً توسط مراجع علمی وقتی صرف بررسی این قبیل موضوعات نمیشود چون که میزان ادعاها خارج از توان بررسی دانش پژوهان است و با رد هر ادعا، ادعای دیگری سر بر میآورد. پروفسور روبرت پارک Robert L. Park در توضیح اینکه چگونه می توان شبه علم را از علم بازشناخت؟ 7 نشانه هشداردهنده برای ردیابی شبهعلم مطرح کرده و نشانه های علم کاذب را به شرح زیر بیان نموده است****:
فرار به رسانه: اصحاب شبهعلم، ادعاهای خود را مستقیما به رسانههای گروهی میبرند. صحت و سلامت علم وابسته به آن است که هر کشف تازه، در ابتدا به همتایان عرضه و توسط ایشان نقد شود. وجود ژورنالهایی دارای مرور همتا دقیقا برآوردگار همین مقصود است. اصحاب شبهعلم اما این مرحله را دور میزنند و یافتهها و بافتههای خود را مستقیما به رسانههای عمومی میبرند.
توطئهاندیشی: اصحاب شبهعلم ادعا میکنند که نهادهای دارای قدرت و ثروت زیادی پشت علم رسمی قرار دارند و با توطئه و حقکشی مانع از ابراز وجود و ارائه یافتههای ایشان میشوند.
تکیه بر همهمه به جای پیام: شبهعلم بر یافتههای اتفاقی که در اندازهگیریهای علمی وجود دارند (و بهترین نمودار آنها در پزشکی، اثر دارونماست) تکیه میکنند و با ترفندهای آماری سعی میکنند که به جای پیام، همهمه را عمده کنند و به نتیجهگیریهای غیرمنطقی برسند. یافتههای علمی ایشان مبتنی بر تغییرات تصادفی و یافتههای مرزی اتفاقی در مطالعه هاست.
تکیه بر تکنگاری تجربههای شخصی: نقل تجربههای شخصی بهصورت تکنگاری ادعاها، راه زنده ماندن خرافات در عصر علم تجربی بوده است. از همین روست که میگویند: «کشف بزرگ علم تجربی نه واکسن بوده است و نه آنتیبیوتیک، بلکه کارآزمایی تصادفی شده دوسوکور بوده است!» در پزشکی مبتنی بر شواهد از «دادهها» استفاده میشود نه از نقل مدعیات فردی . شبهعلم اما افرادی را میآورد تا جلوی ما بنشینند و بگویند که مدعیات آنها را «شخصا تجربه کردهاند».
تکیه بر قدیمی و باستانی بودن ادعا: اهالی شبهعلم بر این ادعا تکیه میکنند که صدها و بلکه هزاران سال پیش، باور مورد ادعای ایشان رواج داشته و موردتایید بزرگانی بوده است و به درست یا غلط از شخصیتهای قدیمی شهیر یا مورد احترام، برای تایید خود نقلقول میآورند.
کار در انزوا: اصحاب شبهعلم معمولا در انزوا کار میکنند، شفافیت را برنمیتابند و یافتههای خود را نیز معمولا در جمع خود و همایشها و رسانههای ویژه خودشان طرح میکنند.
طرح کردن قوانین تازه برای طبیعت: اصحاب شبهعلم برای آنکه یافتهها و مشاهده های ادعایی خود را توجیه کنند، «قوانین» تازه و بدیعی را برای طبیعت پیشنهاد میکنند.
ادعای آقای ایموتو در ذی شعور بودن بلورهای آب و عکس العمل آنها در برابر افکار و واژگان، نه تنها از هیچ آزمون مستقل علمی سربلند بیرون نمی آید بلکه مصداق و نمونهء آشکاری از شبه علم یا دانشنما ( Pseudoscience) است. از آنجایی که این ادعا فاقد استانداردهای لازم در روش علمی بود در جلب نظر مجامع دانشگاهی و علمی معتبر موفقیتی بدست نیاورد و متاسفانه وارد حوزه های مربوط به برنامه فریب عمومی شده و به فروش بطری های آب (http://www.beyondword.com/shop/detail/633/stainless_steel_water_bottle_blue_) پرداخته و همچنان تجارت مبتنی بر فریب عمومی خویش را به پیش می برد.
منابع:
- نظریه کوانتومی – جان پاکینگ هرن – ترجمه حسین معصومی همدانی
- فلسفهء علم – تکامل تاریخی مفاهیم علمی و پیامدهای فلسفی آنها – نیکلاس کاپالدی –ترجمه دکتر علی حقی
- فیزیک، اندیشه ها و یافته ها – لارنس براگ – ترجمه محمدرضا خواجه پور
- دلاور، علی؛ روش تحقیق در روانشناسی و علوم تربیتی، تهران، ویرایش، 1382، چاپ سیزدهم، ص 128.
- هفت نشانه خطر شبهعلم – اخلاق پزشکی/دکتر کیارش آرامش هفته نامه سپید
- تحقیق آزمایشی Experimental research - روح الله منصوری
Fisher. R. A. The Design of Experiments, (8th Ed.). Edinburgh: Oiver & Boyed, 1966, pp. 1-70
McGuigan, F.J. Experimental Psychology: Methods of Research (5th Ed.). Prentice – Hall International Editions, 1990, pp. 1,130^ Radin, Dean; Hayssen1, Gail; Emoto, Masaru ; Kizu, Takashige - September 2006
"Double-Blind Test of the Effects of Distant Intention on Water Crystal Formation"
Explore: The Journal of Science and Healing Vol. 2, Issue 5, Pages 408-411. Double-Blind Test of the Effects of Distant Intention on Water Crystal Formation
Effects of Distant Intention on Water Crystal Formation
A Triple-Blind Replication
http://www.deanradin.com/papers/emotoIIproof.pdf
http://deanradin.blogspot.com/2009/01/water-crystal-replication-study.html
http://www.download.journals.elsevierhealth.com/pdfs/journals/1550-8307/PIIS1550830706003272.pdf
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.