امید عباسی
5th February 2009, 10:19 PM
مجموعهي کارتوني تام و جري را بي شک همهي ما ديدهايم و از سرخوشياي که برايمان ارزاني ميکند، لذت بردهايم. اين لذت، اما فقط براي کودکان نيست، بزرگترها و پيرها هم چه بسا دقايقي جلوي اين جعبهي جادو مينشينند و همراه با خوشمزگيها و لودهگيهاي تام و جري لحظاتي شاد را "تجربه" مي کنند، از تيزي و ذکاوت تام مبهوت ميشوند و گاه به خاطر بلاهايي که بر سر گربهي بيچاره ميآيد با او همدردي مي کنند. اما وراي اين تماشاي ساده، نکتهاي قابل تامل نهفته است.
پرسش اين است که ما چرا اتفاقات ِ "غيرواقعي" اين کارتون را ميپذيريم، تا آن جا که با آن همنوايي و همدلي ميکنيم، چرا که همنوايي اساسا مبتني بر فهم است و فهم هم به تعبير ديلتاي در مورد انسان فهم ورز يعني يافتن تو در من. چرا وقتي که تام يا جري بر اثر بازشدن ناگهاني در همچون ورقي نازک به ديوار ميچسبد و سپس باز برمي خيزد، هرگز احساس "دروغ" نمي کنيم، در حالي که اين امر در معيارهاي رايج دنياي روزمره ـ يعني زماني که تماشاي اين کارتون پايان يافت و ما خود را در همان دنياي واقعيت يافتيم ـ دروغي بيش نيست.
جادوي تام و جري و اصولا جادوي هر اثر هنري اي، در آن است که ما را وارد "دنياي متن" خود مي کند. دنياي متن اثر، به تعبير پل ريکور، دنيايي است که قواعد، روابط، و مناسبات هر اثر هنري آن را بنيان مي نهند و تاسيس مي کنند، و ما را وارد آن دنياي مختص خود مي گردانند. اين دنياي متن ِ تأسيس شده، لزوما منطبق بر "واقعيت" نيست، بلکه "واقعيتي ديگر"، واقعيتي مبتني بر "قواعد، اصول و معيارهاي" ويژه ي خود است. اين دنياي متن هر چقدر قوي تر و پرداخت شده تر باشد پذيرش و همدلي فرد با آن بيشتر و آسان تر است، هر چند تضادهايي عمده و اساسي ميان آن واقعيت ديگر و دنياي مجازي وجود داشته باشد.
اما نکتهي مهم اين است که براي درک دنياي متن، تحميل ِ قواعد ِ بيروني ـ قواعد ِ دنياي ِ جاري يا قواعد دنياي متنهايي ناهمجنس ـ اساسا به کج فهمي مي انجامد و نه تنها همدلي و همنوايي را ممکن نمي سازد، بلکه به نتايج و قضاوتهاي ِ بي مبنا و نادرست منتهي مي شود. مثلا اگر ما قواعد دنياي جاري را بر متن ِ تام و جري تحميل کنيم، چيزي جز مهملات، نا ممکنها، غلو ها و .. دستگيرمان نمي شود، و در نتيجه اين کارتون جز برکندن کودکان معصوم و تماشاگران از واقعيت ِ دنياي واقعي و انحراف آنها نتيجهاي ندارد و در نهايت شايد تحريم هرگونه کاري که خود را از واقعيت ِ صرف دور کند، تجويز شود.
اين "دنياي متن" به تعبير پل ريکور، يا افقهاي معنايي به تعبير گادامر، يا حتي بازي هاي زباني به تعبير ويتگنشتاين، حکايت ازآن دارد که براي درک و نقد يک متن، بايد خود را وارد آن متن، يا به تعبير من وارد "ادبيات متن" کرد.
پرسش اين است که ما چرا اتفاقات ِ "غيرواقعي" اين کارتون را ميپذيريم، تا آن جا که با آن همنوايي و همدلي ميکنيم، چرا که همنوايي اساسا مبتني بر فهم است و فهم هم به تعبير ديلتاي در مورد انسان فهم ورز يعني يافتن تو در من. چرا وقتي که تام يا جري بر اثر بازشدن ناگهاني در همچون ورقي نازک به ديوار ميچسبد و سپس باز برمي خيزد، هرگز احساس "دروغ" نمي کنيم، در حالي که اين امر در معيارهاي رايج دنياي روزمره ـ يعني زماني که تماشاي اين کارتون پايان يافت و ما خود را در همان دنياي واقعيت يافتيم ـ دروغي بيش نيست.
جادوي تام و جري و اصولا جادوي هر اثر هنري اي، در آن است که ما را وارد "دنياي متن" خود مي کند. دنياي متن اثر، به تعبير پل ريکور، دنيايي است که قواعد، روابط، و مناسبات هر اثر هنري آن را بنيان مي نهند و تاسيس مي کنند، و ما را وارد آن دنياي مختص خود مي گردانند. اين دنياي متن ِ تأسيس شده، لزوما منطبق بر "واقعيت" نيست، بلکه "واقعيتي ديگر"، واقعيتي مبتني بر "قواعد، اصول و معيارهاي" ويژه ي خود است. اين دنياي متن هر چقدر قوي تر و پرداخت شده تر باشد پذيرش و همدلي فرد با آن بيشتر و آسان تر است، هر چند تضادهايي عمده و اساسي ميان آن واقعيت ديگر و دنياي مجازي وجود داشته باشد.
اما نکتهي مهم اين است که براي درک دنياي متن، تحميل ِ قواعد ِ بيروني ـ قواعد ِ دنياي ِ جاري يا قواعد دنياي متنهايي ناهمجنس ـ اساسا به کج فهمي مي انجامد و نه تنها همدلي و همنوايي را ممکن نمي سازد، بلکه به نتايج و قضاوتهاي ِ بي مبنا و نادرست منتهي مي شود. مثلا اگر ما قواعد دنياي جاري را بر متن ِ تام و جري تحميل کنيم، چيزي جز مهملات، نا ممکنها، غلو ها و .. دستگيرمان نمي شود، و در نتيجه اين کارتون جز برکندن کودکان معصوم و تماشاگران از واقعيت ِ دنياي واقعي و انحراف آنها نتيجهاي ندارد و در نهايت شايد تحريم هرگونه کاري که خود را از واقعيت ِ صرف دور کند، تجويز شود.
اين "دنياي متن" به تعبير پل ريکور، يا افقهاي معنايي به تعبير گادامر، يا حتي بازي هاي زباني به تعبير ويتگنشتاين، حکايت ازآن دارد که براي درک و نقد يک متن، بايد خود را وارد آن متن، يا به تعبير من وارد "ادبيات متن" کرد.