PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نمی دانم ؟!



nezamehadafmand
29th March 2012, 03:26 PM
نمی دانم ؟!

محسن آزماینده
29th March 2012, 03:38 PM
نمی دانم ؟!



البته جناب حسینی نادانسته های ما نیز بیشتر از دانسته های ماست

ولی حداقل باید تا حدی بدانیم که چه چیزی را نمی دانیم؟؟؟؟

master_mind
29th March 2012, 03:41 PM
نمی دانم ؟!



معمااااااااااست؟!؟
حداقل یه نموره راهنمایی کنین بدونیم قضیه از چه قراره

nezamehadafmand
29th March 2012, 03:42 PM
نمی دانم; خلاص!

پایه قرار دادن «دانسته ها» برای کشف و ره بردن به «ندانسته ها» ، روز به روز بر رشد علمی انسان می افزاید .

آنچه به عنوان یک «مانع » ، این راه را می بندد، «غرور» نسبت به دانسته ها و «کبر» نسبت به پرسیدن و آگاه شدن است .

«احساس بی نیازی » ، نه تنها در قلمرو ثروت، بلکه در گستره دانش هم فسادآور است و شخص را به «طغیان » می کشد .

این که گفته اند: علوم بشری با این همه رشد و شکوفایی، تنها توانسته خراشی بر دیواره عظیم مجهولات بیندازد، سخن درستی است و قبول آن، «غرور شکن » است .

و این که گفته اند: نهایت علم و دانایی انسان آن است که به این نتیجه برسد که چیزی نمی داند، این نیز گامی در «کبرزدایی » از دل است .

گفتن «نمی دانم » ، از سپرهای حفاظتی انسان در برابر کبر و غرور علمی است . آنان که فاقد این سپر و جوشن ضد غروراند، زود آسیب می بینند و برای حفظ وجهه موهوم و پرستیژ خیالی، به حرف های بی مدرک و سخنان خام و نپخته روی می آورد، حتی از بافتن دروغ های بزرگ نیز پروا نمی کند .

این سخن نغز از «ابن مسعود» ، صحابی بزرگوار رسول خدا (ص) نقل شده است که: «دیوانه کسی است که درباره هر چه از او بپرسند، نظر و فتوا دهد . «نمی دانم » سپر انسان داناست » . (1)

اگر پیرو مکتب امام صادق «ع » هم باشیم، این کلام از آن حضرت است: «اذا سئل الرجل منکم عما لا یعلم، فلیقل: لا ادری; (2) اگر از کسی از شما چیزی پرسیدند که نمی داند، بگوید: نمی دانم » .

این آموزه و عمل به این توصیه، «شجاعت » می خواهد . هر کس طاقت و تاب تحمل بار سنگین «نمی دانم » را ندارد .

این نکته از علامه طباطبایی که از چهره های پرفروغ دانش فلسفه وعرفان و تفسیر است، شنیدنی است .

یکی از شاگردان وی در خاطراتش از استاد، می گوید:

«در طول سی سال که افتخار درک محضر ایشان را داشتم، هرگز کلمه «من » از ایشان نشنیدم . در عوض، عبارت «نمی دانم » را بارها در پاسخ سؤالات، از ایشان شنیده ام، همان عبارتی که افراد کم مایه، از گفتن آن عار دارند، ولی این دریای پرتلاطم علم و حکمت، از فرط تواضع و فروتنی به آسانی می گفت . جالب این جاست که به دنبال آن، پاسخ سؤال را به صورت احتمال و با عبارت «به نظر می رسد» بیان می کرد .» (3)

این گونه مردان خود ساخته، الگوی سلوک علمی اند، آنان که «علم » ، مغرورشان نمی سازد و تواضع علمی زینت بخش حیات علمی آنان است .

کسی که فکر کند همه چیز را می داند و قادر به تحلیل همه چیز است و در همه زمینه ها آگاهی دارد و در هر موضوعی اظهار نظر می کند و روی نظرها و دیدگاه هایش نیز جزمیت نشان می دهد و هیچ گونه انعطاف پذیر نیست، علاوه بر آن که بی ظرفیتی خویش را می شناساند، از رشد و ارتقاء به درجات بالاتر هم محروم می ماند .

علم زدگان مغرور، همه هستی را با متراژ دانسته های خویش محاسبه می کنند . تنها چیزی را می پذیرند که در محدوده تنگ و در فضای علمی ذهنشان بگنجد . ناچار، بسیاری از حقایق عالم را تنها به این سبب که در محاسبات علمی آنان نمی گنجد، رد می کنند .

غرور علمی، گاهی فرد را به رد و انکار روشن ترین حقایق و بدیهی ترین واقعیات می کشاند . عناد و لجاجت در بحث و زیر بار «حق » نرفتن در مناظرات و گفت وگوها، ریشه در همین غرور دارد . از این رو، به توجیه یک خطا و اشتباه می پذیرند، چون که شهامت پذیرش حق و اعتراف به ضعف آگاهی ندارند .

سال های نخست ورود به محیطهای دانش (چه در مقطع ابتدایی، چه دانشگاه) همراه با این «غرور» است . اگر چه دانش بیش تر شد، تواضع هم افزوده گشت و به موازات ارتقاء سطح علمی، برای دانشجو روشن گشت که چیزی نمی داند و دانسته هایش بسیار بسیار ناچیز است، این را می توان شاهدی بر «مسیر درست » در علم آموزی دانست .

باری، گفتن «نمی دانم » ، هم نشانه شجاعت است، هم دلیل خود ساخته بودن .

وقتی چیزی را نمی دانیم، بی جهت آسمان و ریسمان به هم نبافیم و دیگران را هم به اشتباه نیندازیم و اطلاعات غلط ندهیم و به «بافندگی » نپردازیم، که چنین بافته هایی بسیار پوسیده است و زود از هم وا می رود .

فروتنی، زمینه ساز رشد علمی و معنوی است .

پیامبر خدا (ص) فرموده است: «تواضعوا لمن تعلمون منه، و تواضعوا لمن تعلمونه; (4) تواضع، هم نسبت به استادی داشته باشید که از او دانش می آموزید، هم نسبت به شاگردی که به او علم می آموزید» .

این فروتنی، در پاسخ به سؤال دیگران هم خود را نشان می دهد، آن هم با گفتن «نمی دانم » .

چه بسیار کسانی که از جواب های بی حساب و بدون تامل خویش، پشیمان شده اند . جواب گفتن بی درنگ هم، نوعی خودخواهی و غرور است . . . «مزن بی تامل به گفتار، دم » .

نه انسان، دانای همه چیز است، نه بی نیاز از پرسیدن . اعتراف به جهل، نوعی کمال اخلاقی است .

کسی که از گفتن «لا ادری » شرم دارد، اما بدون شرم، حرف های حساب نکرده و نادرست می گوید، گرفتار نوعی احساس کاذب شخصیت و دچار غروری است که گاهی صاحبش را با مغز بر زمین می کوبد .

کدام یک شرم آورتر است؟ گفتن «نمی دانم » ، یا دروغ بافی و نظر دادن درباره مباحثی که از حوزه علم و تخصص انسان بیرون است؟

دریغا که گاهی شیطان، چگونه از انسان سواری می کشد و او را به «مردم فریبی » ، یا حتی «خود فریبی » سوق می دهد .

از حضرت علی (ع) روایت شده است: هر گاه از کسی سؤالی شد، درباره چیزی که نمی داند، از گفتن «نمی دانم » شرم نکند . (5)

این گام سلوک را از یاد نبریم .

این، عصایی است که در مسیر طولانی علم آموزی، به شدت به آن محتاجیم و بدون آن، زمین می خوریم .

پی نوشت:

1 . محجة البیضاء، ج 1، ص 146 .

2 . همان، ص 147 .

3 . یادنامه علامه طباطبایی (نشریه، شماره 47حزب جمهوری)، ص 61 .

4 . نهج الفصاحه، کلام 1185 .

5 . غررالحکم، ج 6، ص 277 .

پدید آورنده : جواد محدثی ، صفحه 19

پایگاه حوزه (http://www.hawzah.net)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد