PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : هنوز هم باید رفت...



master_mind
26th March 2012, 11:08 PM
تازه از را رسیده بودم
پر از غربت سالهایی که با خویش زمزمه می کردم
پر از خستگی هایی که بر دوش می کشیدم
آسمان صاف و بی نهایت بود
و چشمان خسته من پر از حس دلواپسی
جاده ها پر از حس همیشگی
و من خسته تر از آن که انتظاری تازه را تاب بیاورم
درامتداد جاده گام بر می داشتم
طنین گامهای سنگینم
دلواپسی های جاده را تشدید می کرد
به خود نهیب می زدم که شاید این همه انتظار مقصدی باشد
اما هیچ چیز نبود تا این همه انتظار را نوید دهد
گونه های آسمان پر از سرخی شعرم بود
و جاده ها پر از فریاد خاموشی که مرا می آزارد
باید می رفتم
به پایان این همه انتظار می رسیدم...
تازه از راه رسیده ام
با کوله باری از عشق
به دور دست ها می نگرم...
هنوز هم باید رفت...

BaAaroOoN
27th March 2012, 01:19 AM
سلام دوست عزیز!
یه سوال!میتونم بپرسم،شعر از کیه...؟

Amaterasu
27th March 2012, 07:40 AM
خیلی خوب بود[tashvigh]

م.محسن
27th March 2012, 10:01 AM
آخر هر رفتنی رسیدن نیست اما برای رسیدن راهی جز رفتن نیست.

master_mind
27th March 2012, 11:50 AM
سلام دوست عزیز!
یه سوال!میتونم بپرسم،شعر از کیه...؟

سلام
نه نمیدونم شاعرش کیه search کردم اما چیزی پیدانکردم

salma1
27th March 2012, 01:38 PM
خیلی شعر زیبایی بود واقعا ممنون
ولی خوب توی این دور و زمونه چاره ای جز رفتن نیست. شاید که این رفتن ها رسیدن به جای بهتر باشه
به امید بهترین آرزوها
بدرود

parastoo7575
6th April 2012, 11:51 PM
سلام فقط می تونم بگم شعرت فوق العاده زیبا بود راستی از دعوتتم ممنونم[nishkhand]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد